پرش به محتوا

آیه اولی الامر در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۵: خط ۳۵:


اینک به برخی از این [[روایات]] اشاره می‌کنیم
اینک به برخی از این [[روایات]] اشاره می‌کنیم
#[[احادیث امارت]] یا احادیث دوازده امیر؛ [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: بعد از من [[دوازده امیر]] در میان شما خواهند بود که همگی آنها از قریشند. کلمه «[[امیر]]» از مادۀ امر و امارت است و این [[روایت]] می‌تواند در محدوده تعیین تعداد اولی الامر کمک کار ما باشد که عدد آنها [[دوازده نفر]] است. <ref>محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، کتاب الاستخلاف، ج۷۲۲۲.</ref>.
#[[احادیث امارت]] یا احادیث دوازده امیر؛ [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: بعد از من [[دوازده امیر]] در میان شما خواهند بود که همگی آنها از قریشند. کلمه «[[امیر]]» از مادۀ امر و امارت است و این [[روایت]] می‌تواند در محدوده تعیین تعداد اولی الامر کمک کار ما باشد که عدد آنها [[دوازده نفر]] است. <ref>محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، کتاب الاستخلاف، ج۷۲۲۲.</ref>. بهعبارت دیگر احادیث امارت، مجموعه احادیثی هستند که به عنوان امیر بودن یا امارت اهل بیت {{عم}} در آنها تصریح یا اشاره شده است. این احادیث را می‌توان مفسر معنای اولی الامر در آیه مورد بحث و روشن کننده مصداق آن دانست.
## در روایتی از [[جابر بن عبد الله انصاری]] چنین نقل شده که: چون خدای عز و جل بر پیامبرش [[محمد]] {{صل}} نازل کرد که: "ای [[مؤمنان]]! از [[خدا]] و [[پیامبر]] [[اطاعت]] کنید و [نیز] از فرمان‌روایانتان"، گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! [[خدا]] و پیامبرش را شناختیم؛ اما فرمان‌روایانی که [[خداوند]]، [[اطاعت]] آنان را با [[اطاعت]] تو همراه کرده، چه کسانی‌اند؟ فرمود: "ای [[جابر]]! آنان [[جانشینان]] من و [[پیشوایان]] مسلمانانْ پس از من هستند. نخستین آنها [[علی بن ابی طالب]] است"<ref>کمال الدین، ص ۲۵۳، ح ۳.</ref>. [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}}: همانا اولو الأمری که خدای عز و جل آنان را [[پیشوایان]] [[مردم]] قرار داد و [[اطاعت]] از آنان را [[واجب]] ساخت، [[امیر مؤمنان]]، [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، سپس [[حسن]] {{ع}}، سپس [[حسین]] {{ع}}، دو پسر [[علی بن ابی طالب]] هستند و سپس، [[امر]] ([[امامت]]) به ما رسید<ref>الإمام زین العابدین {{ع}}: {{متن حدیث|إن اولِی الأَمرِ الذینَ جَعَلَهُمُ اللهُ عز و جل أئِمةً لِلناسِ وأوجَبَ عَلَیهِم طاعَتَهُم: أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِی بنُ أبی طالِبٍ {{ع}}، ثُم الحَسَنُ، ثُم الحُسَینُ ابنا عَلِی بنِ أبی طالِبٍ، ثُم انتَهَی الأَمرُ إلَینا}} (کمال الدین، ص ۳۱۹، ح ۲).</ref>.
## همچنین از [[پیامبر خدا]] {{صل}} چنین نقل شده که: [[خداوند]] عز و جل مرا به [[پیامبری]]، به سوی شما برانگیخت و به من [[فرمان]] داد که [[علی]] را به جای خویش بر شما [[امیر]] گردانم<ref>رسول الله {{صل}}: {{متن حدیث|إن اللهَ عزوجل بَعَثَنی إلَیکم رَسولًا، وأمَرَنی أن أستَخلِفَ عَلَیکم عَلِیاً أمیراً}} (الأمالی، صدوق، ص ۴۹۲، ح ۶۶۹).</ref>. [[پیامبر خدا]] {{صل}}: هر کس را من نبی‌ام، [[علی]] [[امیر]] است<ref>عنه {{صل}}: {{متن حدیث|مَن کنتُ نَبِیهُ فَعَلِی أمیرُهُ}} (تهذیب الأحکام، ج ۳، ص ۱۴۴، ح ۳۱۷).</ref>.
## علاوه بر این [[پیامبر خدا]] {{صل}}‌- در [[صلح]] حُدیبیه، در حالی که دست [[علی]] {{ع}} را گرفته و صدای خود را بلند کرده بود-: او، [[امیر]] [[نیکوکاران]] و [[قاتل]] بدکاران است. هر که او را [[یاری]] دهد، [[یاری]] شود و هر که او را وا نهد، وا نهاده شود<ref>عنه {{صل}}- یومَ الحُدَیبِیةِ وهُوَ آخِذٌ بِیدِ عَلِی {{ع}}-: {{متن حدیث|هذا أمیرُ البَرَرَةِ، وقاتِلُ الفَجَرَةِ، مَنصورٌ مَن نَصَرَهُ، مَخذولٌ مَن خَذَلَهُ- یمُد بِها صَوتَهُ-.}} (تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۳۷۷ ش ۸۷۷).</ref>.
#همچنین در [[الکافی‌ (کتاب)|الکافی‌]]- به [[نقل]] از [[جابر]]- آمده: به [[امام باقر]] {{ع}} گفتم: چرا [[علی]] {{ع}}‌ "[[امیر المؤمنین]]" نامیده شد؟ فرمود: "[[خدا]] او را [چنین‌] نامید"<ref>الکافی عن جابر: {{متن حدیث|قُلتُ لِأَبی جَعفَرٍ {{ع}}: لِمَ سُمی أمیرَ المُؤمِنینَ؟ قالَ: اللهُ سَماهُ}} (الکافی، ج ۱، ص ۴۱۲، ح ۴).</ref>.
#[[امام صادق]] {{ع}}‌ نیز- در جواب پرسشی که از ایشان شد که آیا بر [[قائم]] {{ع}} با عنوان "[[امیر المؤمنین]]" [[سلام]] داده می‌شود؟ یا نه، فرمودند: این، نامی است که [[خداوند]]، [[امیر مؤمنان]] [[علی]] {{ع}}‌ را بدان نامید و کسی پیش از او به این نام، نامیده نشده است و پس از او نیز نامیده نمی‌شود<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق {{ع}}- وسُئِلَ عَنِ القائِمِ {{ع}} یسَلمُ عَلَیهِ بإِمرَةِ المُؤمِنینَ؟ فَقالَ-: لا، ذاک اسمٌ سَمی اللهُ بِهِ أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}}، لَم یسَم بِهِ أحَدٌ قَبلَهُ ولا یتَسَمی‌ بِهِ بَعدَهُ}} (الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح ۲).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۳۱-۱۳۳.</ref>
#[[حاکم]] [[نیشابوری]] به [[سند صحیح]] از رسول خدا{{صل}} نقل کرده که فرمود: {{متن حدیث|من أطاعني فقد أطاع الله، ومن عصاني فقد عصى الله، ومن أطاع عليّاً فقد أطاعني ومن عصى عليّاً فقد عصاني}} <ref>«هر كس مرا اطاعت کند به طور حتم خدا را اطاعت کرده و هر کس مرا نافرمانی کند به طور حتم خدا را نافرمانی کرده است و هر کس علی را اطاعت کند به طور حتم مرا اطاعت کرده و هر کس علی را نافرمانی کند به طور حتم مرا نافرمانی کرده است».، نیشابوری، حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص121.</ref>. در این [[حدیث پیامبر]]،[[ اطاعت]] [[حضرت علی]] را ملازم با [[اطاعت]] خود و اطاعت خودش را ملازم با [[اطاعت خدا]] معرفی کرده است و در نتیجه این همان معنایی است که [[قرآن]] در [[آیه]] مورد نظر به آن اشاره کرده است.
#[[حاکم]] [[نیشابوری]] به [[سند صحیح]] از رسول خدا{{صل}} نقل کرده که فرمود: {{متن حدیث|من أطاعني فقد أطاع الله، ومن عصاني فقد عصى الله، ومن أطاع عليّاً فقد أطاعني ومن عصى عليّاً فقد عصاني}} <ref>«هر كس مرا اطاعت کند به طور حتم خدا را اطاعت کرده و هر کس مرا نافرمانی کند به طور حتم خدا را نافرمانی کرده است و هر کس علی را اطاعت کند به طور حتم مرا اطاعت کرده و هر کس علی را نافرمانی کند به طور حتم مرا نافرمانی کرده است».، نیشابوری، حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص121.</ref>. در این [[حدیث پیامبر]]،[[ اطاعت]] [[حضرت علی]] را ملازم با [[اطاعت]] خود و اطاعت خودش را ملازم با [[اطاعت خدا]] معرفی کرده است و در نتیجه این همان معنایی است که [[قرآن]] در [[آیه]] مورد نظر به آن اشاره کرده است.
#[[حدیث ثقلین]]؛ زیرا [[پیامبر]] در آن [[حدیث]] فرمود: «من دو گوهر گرانبها را در میان شما به [[ودیعه]] می‌گذارم که اگر به آن دو [[تمسک]] کنید هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم. در این حدیث نیز به [[لزوم]] تمسک و اطاعت از [[عترت پیامبر]] اشاره شده است. <ref>رضوانی، علی اصغر، امامت در قرآن، ص347 و 348</ref>.
#[[حدیث ثقلین]]؛ زیرا [[پیامبر]] در آن [[حدیث]] فرمود: «من دو گوهر گرانبها را در میان شما به [[ودیعه]] می‌گذارم که اگر به آن دو [[تمسک]] کنید هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم. در این حدیث نیز به [[لزوم]] تمسک و اطاعت از [[عترت پیامبر]] اشاره شده است. <ref>رضوانی، علی اصغر، امامت در قرآن، ص347 و 348</ref>.
۱۱٬۰۱۴

ویرایش