حجر اسماعیل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
مکانی [[مقدّس]] در بخش شمال [[کعبه]]، میان دو رکن عراقی و شامی و محصور با دیواری به شکل نیمدایره. | مکانی [[مقدّس]] در بخش شمال [[کعبه]]، میان دو رکن عراقی و شامی و محصور با دیواری به شکل نیمدایره. | ||
واژه پژوهان برای «[[حجر]]» افزون بر دو معنای اصلی بازداشتن و احاطه، معانی گوناگونی چون [[عقل]]، دامن، | واژه پژوهان برای «[[حجر]]» افزون بر دو معنای اصلی بازداشتن و احاطه، معانی گوناگونی چون [[عقل]]، دامن، پناه و حمایت، [[حرام]]، اسب ماده و [[قرابت]] یاد کردهاند<ref>الصحاح، ج ۲، ص۶۲۳ - ۶۲۴؛ مقاییس اللغه، ج ۲، ص۱۳۸ ـ ۱۳۹، القاموس المحیط، ج ۹، ص۵۲۸، «حجر».</ref>. دو معنای نخست بر اصطلاح [[حجر اسماعیل]] تطبیقپذیرند. | ||
حجر اسماعیل، مکانی چسبیده به کعبه، میان دو زاویه شمالی و | حجر اسماعیل، مکانی چسبیده به کعبه، میان دو زاویه شمالی و غربی آن<ref>مجمع البحرین، ج ۱، ص۴۶۳؛ تاریخ مکه و مدینه، ص۷۱.</ref> و در احاطه دیواری به شکل نیمدایره است. بلندی این دیوار حدود ۱۳۰ سانتیمتر و عرض آن یک متر است که با سنگهای مرمر آراسته شده است. فاصله دیوار کعبه، از زیر ناودان طلا تا وسط دیوار حجر نزدیک ۸ متر و نیم است. دو ورودی دارد: از طرف رکن عراقی و رکن شامی. آب ناودان کعبه در حجر میریزد<ref>اخبار مکه، ص۳۲۰؛ التاریخ القویم، ج ۲، ص۵۷۶.</ref>. برپایه منابع اهل سنت، حجر اسماعیل همان [[حطیم]] است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص۱۶؛ معجم البلدان، ج ۲، ص۲۷۳؛ فتح الباری، ج ۷، ص۱۵۵.</ref>؛ اما بر اساس [[احادیث]] [[شیعی]]، حطیم محدوده میان حجرالاَسود و دَرِ کعبه است<ref>بحار الانوار، ج ۹۶، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۱۱۳ ـ ۱۱۴.</ref>. واژه مرکّب «حجر اسماعیل» در [[قرآن]] نیست؛ ولی شماری از [[مفسّران]] [[شیعه]] برپایه [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} یکی از مصادیق «[[آیات بینات]]» را حجر اسماعیل میدانند: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍۢ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًۭا وَهُدًۭى لِّلْعَـٰلَمِينَ * فِيهِ ءَايَـٰتٌۢ بَيِّنَـٰتٌۭ مَّقَامُ إِبْرَٰهِيمَ وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنًۭا وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلْبَيْتِ مَنِ ٱسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًۭا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنِ ٱلْعَـٰلَمِينَ}}<ref>«بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان * در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آلعمران، آیه ۹۶-۹۷.</ref> ایشان به استناد جمع بودنِ «[[آیات]]»، واژه «[[مقام ابراهیم]]» را بدل بعض از کل دانسته و نتیجه گرفتهاند که باید برای «آیات» مصادیق دیگری جز مقام ابراهیم نیز باشد و [[حجر اسماعیل]] با توجه به جایگاه ویژه آن، یکی از آنها و نشانهای آشکار از عظمت و [[شأن]] والای [[کعبه]] است<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۸۷؛ روض الجنان، ج ۴، ص۴۴۳؛ الجدید، ج ۲، ص۱۰۵.</ref>. برخی «[[آیات بینات]]» را مقام ابراهیم و نیز [[امنیت]] و [[وجوب]] [[حجّ]] میدانند<ref>المیزان، ج ۳، ص۳۵۲؛ الفرقان، ج ۵، ص۲۶۳؛ المنار، ج ۴، ص۷ ـ ۸.</ref> که در ادامه [[آیه]] یاد شدهاند. مصادیق دیگری نیز گفتهاند که مشعر، [[صفا]]، [[مروه]]، [[زمزم]]، [[حجرالاسود]]، [[حطیم]]، نابودی [[اصحاب فیل]]، پرواز نکردن پرندگان بر بالای [[خانه کعبه]]، [[شتاب]] کردن در [[کیفر]] دادن به هتک کنندگان [[حرمت]] آن، از بین رفتن سنگریزهها با فزونی [[رمی]] کنندگان و... از جمله آنهایند<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص۷۹۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۲۷۰.</ref>. برخی واژه «مقام ابراهیم» را عطف بیان دانستهاند، پس به مصادیق دیگر نیازی نیست<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۰۴.</ref> و با توجه به یکی بودن حطیم و حجر اسماعیل نزد [[اهل سنت]]، مفسرانی<ref>جامع البیان، ج ۴، ص۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۹۰.</ref> که حطیم را از مصادیق «آیات» شمردهاند، موافق دیدگاه نخستاند<ref>[[محمد علی قائمینسب|قائمینسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۶.</ref>. | ||
==[[تاریخ]] حجر اسماعیل{{ع}}== | ==[[تاریخ]] حجر اسماعیل{{ع}}== | ||
برپایه دیدگاه مشهور<ref>اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۵؛ الکافی، ج ۴، ص۲۱۰؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۰۴.</ref>، [[حجر]] از [[زمان]] [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} ساخته شد: هنگامی که آن حضرت به [[امر خدا]] [[هاجر]] و اسماعیل {{ع}} را به [[سرزمین حجاز]] آورد، ایشان را در این مکان جای داد. سپس [[خانه]] اسماعیل و مادرش و به گزارشی آغل گوسفندان آنان شد و پس از [[مرگ]] [[هاجر]]، اسماعیل{{ع}} او را در آنجا به خاک سپرد و دورش را سنگچین کرد تا [[مردم]] روی [[قبر]] مادر ایشان پا نگذارند، از این رو [[حجر اسماعیل]] نامیده شد. اسماعیل، [[دختران]] او و شماری از [[انبیا]]{{عم}} نیز در [[حجر]] [[دفن]] شدهاند<ref>اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۴؛ التاریخ القویم، ج ۲، ص۵۶۹ ـ ۵۸۵.</ref>. پارهای از [[احادیث]] [[شیعی]] [[مؤیّد]] این دیدگاهاند<ref>الکافی ج ۴، ص۲۰۱، ۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۵۳ ـ ۳۵۵.</ref>، بر این اساس، حجر، مکانی مستقل از [[کعبه]] و پیش از ساخت آن بوده است. | برپایه دیدگاه مشهور<ref>اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۵؛ الکافی، ج ۴، ص۲۱۰؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۰۴.</ref>، [[حجر]] از [[زمان]] [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} ساخته شد: هنگامی که آن حضرت به [[امر خدا]] [[هاجر]] و اسماعیل {{ع}} را به [[سرزمین حجاز]] آورد، ایشان را در این مکان جای داد. سپس [[خانه]] اسماعیل و مادرش و به گزارشی آغل گوسفندان آنان شد و پس از [[مرگ]] [[هاجر]]، اسماعیل{{ع}} او را در آنجا به خاک سپرد و دورش را سنگچین کرد تا [[مردم]] روی [[قبر]] مادر ایشان پا نگذارند، از این رو [[حجر اسماعیل]] نامیده شد. اسماعیل، [[دختران]] او و شماری از [[انبیا]]{{عم}} نیز در [[حجر]] [[دفن]] شدهاند<ref>اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۴؛ التاریخ القویم، ج ۲، ص۵۶۹ ـ ۵۸۵.</ref>. پارهای از [[احادیث]] [[شیعی]] [[مؤیّد]] این دیدگاهاند<ref>الکافی ج ۴، ص۲۰۱، ۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۵۳ ـ ۳۵۵.</ref>، بر این اساس، حجر، مکانی مستقل از [[کعبه]] و پیش از ساخت آن بوده است. | ||
دیدگاه دیگر به استناد [[روایت]] [[عایشه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} است: پیش از [[اسلام]]، [[قریش]] هنگام بازسازی کعبه ـ پس از خرابی آن بر اثر سیل ـ به سبب کمبود [[مصالح]] تهیه شده از [[هدایا]] و [[نذورات]]، آن را در مساحتی کمتر ساختند و دور زیر بنای مانده از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را سنگچین کردند تا دانسته شود که جزئی از کعبه است<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۱.</ref>. برپایه این روایت، رسول اکرم{{صل}} بر اثر [[هراس]] از [[ارتداد]] مردم [[تازه مسلمان]]، بنای آن را [[تغییر]] ندادند؛ همچنین به استناد همین روایت [[عبدالله بن زبیر]] (م. ۷۳ ق.) در بازسازی کعبه پس از خرابی آن بر اثر [[حمله]] [[سپاه]] یزید، حجر را درون ساختمان کعبه نهاد؛ لیکن [[حجاج بن یوسف]] (م. ۹۵ ق.) به دستور [[عبدالملک بن مروان]] کعبه را ویران کرد و همانند گذشته حجر را بیرون از آن گذشت<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. در سدههای پسین نیز بر سر اینکه حجر جزء کعبه است یا نه، درگیری بوده و [[امام صادق]]{{ع}} جزء کعبه بودنِ آن را [[نفی]] کرده است<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص۵۴۰؛ ج ۱۳، ص۳۵۳.</ref>. [[منصور دوانیقی]] (م. ۱۵۸ ق.) یا [[مهدی عباسی]] (م. ۱۶۹ ق.) خواست که [[بنای کعبه]] را [[تغییر]] دهد و [[حجر]] را درون آن [[نهد]]؛ لیکن [[مالک بن انس]] او را برحذر داشت<ref>فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. حجر، پیش از [[اسلام]] و پس از آن، پیوسته [[قداست]] و جایگاهی والا نزد [[مردم]] داشته است: پیش از اسلام، [[بزرگان قریش]] چون مطلب بن عبد مناف، [[عبدالمطلب]]{{ع}} و [[ابوطالب]]{{ع}} آنجا مینشستهاند<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ الطبقات، ج ۱، ص۱۰۳، ۱۸۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۴۵.</ref>. عبدالمطلب{{ع}} در آنجا جایگاه مفروشی ویژه خود داشته و نیز رؤیاهای صادقهای برای وی و ابوطالب در آنجا رخ داده است<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص۷۲، ۹۲؛ مناقب، ج ۲، ص۹۰.</ref>. پس از اسلام نیز حجر مکان [[احتجاج]] ابوطالب{{ع}} با [[مشرکان]]، محل نشستن، [[تلاوت قرآن]]، [[عبادت]] و [[معراج پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} بوده و آن حضرت{{صل}} در همین جا [[معجزه]] [[شق القمر]] را نمایاند<ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص۹، ۱۶؛ مناقب، ج ۱، ص۶۸، ۱۵۶؛ السیرهالنبویه، ج ۲، ص۲۶۹.</ref>. براساس برخی گزارشها [[مشرکان قریش]] نیز برای [[دسیسه]] چینی بر ضد [[پیامبر]]{{صل}} در حجر به [[مشورت]] مینشستهاند<ref>مناقب، ج ۱، ص۶۳؛ السیرهالنبویه، ج ۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص۶۰.</ref>. حجر در سدههای پس از [[صدر اسلام]] تا امروز نیز در میان [[مسلمانان]] قداست و جایگاه والای خود را [[حفظ]] کرده است. اهتمام ویژه [[پیشوایان معصوم]] [[شیعه]]{{عم}} به آن و [[نماز]] گزاردن و [[دعا]] خواندنشان در آنجا مؤید این معناست<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶.</ref>.<ref>[[محمد علی قائمینسب|قائمینسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، | دیدگاه دیگر به استناد [[روایت]] [[عایشه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} است: پیش از [[اسلام]]، [[قریش]] هنگام بازسازی کعبه ـ پس از خرابی آن بر اثر سیل ـ به سبب کمبود [[مصالح]] تهیه شده از [[هدایا]] و [[نذورات]]، آن را در مساحتی کمتر ساختند و دور زیر بنای مانده از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را سنگچین کردند تا دانسته شود که جزئی از کعبه است<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۱.</ref>. برپایه این روایت، رسول اکرم{{صل}} بر اثر [[هراس]] از [[ارتداد]] مردم [[تازه مسلمان]]، بنای آن را [[تغییر]] ندادند؛ همچنین به استناد همین روایت [[عبدالله بن زبیر]] (م. ۷۳ ق.) در بازسازی کعبه پس از خرابی آن بر اثر [[حمله]] [[سپاه]] یزید، حجر را درون ساختمان کعبه نهاد؛ لیکن [[حجاج بن یوسف]] (م. ۹۵ ق.) به دستور [[عبدالملک بن مروان]] کعبه را ویران کرد و همانند گذشته حجر را بیرون از آن گذشت<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. در سدههای پسین نیز بر سر اینکه حجر جزء کعبه است یا نه، درگیری بوده و [[امام صادق]]{{ع}} جزء کعبه بودنِ آن را [[نفی]] کرده است<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص۵۴۰؛ ج ۱۳، ص۳۵۳.</ref>. [[منصور دوانیقی]] (م. ۱۵۸ ق.) یا [[مهدی عباسی]] (م. ۱۶۹ ق.) خواست که [[بنای کعبه]] را [[تغییر]] دهد و [[حجر]] را درون آن [[نهد]]؛ لیکن [[مالک بن انس]] او را برحذر داشت<ref>فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. حجر، پیش از [[اسلام]] و پس از آن، پیوسته [[قداست]] و جایگاهی والا نزد [[مردم]] داشته است: پیش از اسلام، [[بزرگان قریش]] چون مطلب بن عبد مناف، [[عبدالمطلب]]{{ع}} و [[ابوطالب]]{{ع}} آنجا مینشستهاند<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ الطبقات، ج ۱، ص۱۰۳، ۱۸۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۴۵.</ref>. عبدالمطلب{{ع}} در آنجا جایگاه مفروشی ویژه خود داشته و نیز رؤیاهای صادقهای برای وی و ابوطالب در آنجا رخ داده است<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص۷۲، ۹۲؛ مناقب، ج ۲، ص۹۰.</ref>. پس از اسلام نیز حجر مکان [[احتجاج]] ابوطالب{{ع}} با [[مشرکان]]، محل نشستن، [[تلاوت قرآن]]، [[عبادت]] و [[معراج پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} بوده و آن حضرت{{صل}} در همین جا [[معجزه]] [[شق القمر]] را نمایاند<ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص۹، ۱۶؛ مناقب، ج ۱، ص۶۸، ۱۵۶؛ السیرهالنبویه، ج ۲، ص۲۶۹.</ref>. براساس برخی گزارشها [[مشرکان قریش]] نیز برای [[دسیسه]] چینی بر ضد [[پیامبر]]{{صل}} در حجر به [[مشورت]] مینشستهاند<ref>مناقب، ج ۱، ص۶۳؛ السیرهالنبویه، ج ۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص۶۰.</ref>. حجر در سدههای پس از [[صدر اسلام]] تا امروز نیز در میان [[مسلمانان]] قداست و جایگاه والای خود را [[حفظ]] کرده است. اهتمام ویژه [[پیشوایان معصوم]] [[شیعه]]{{عم}} به آن و [[نماز]] گزاردن و [[دعا]] خواندنشان در آنجا مؤید این معناست<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶.</ref>.<ref>[[محمد علی قائمینسب|قائمینسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۷.</ref> | ||
==[[احکام فقهی]] [[حجر اسماعیل]]== | ==[[احکام فقهی]] [[حجر اسماعیل]]== | ||
در احکام فقهی حجر اسماعیل [[اختلاف]] هست که از [[نزاع]] بر سر [[تاریخ]] آن برمیخیزد؛ اختلاف در به سمت حجر نماز گزاردن، [[طواف]] دور آن و [[خواندن نماز]] [[واجب]] در آن از این دستاند<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ الجامع للشرایع، ص۱۹۷؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref>. بیشتر [[فقهای شیعه]] حجر را جزء [[کعبه]] نمیدانند<ref>الجامع للشرایع، ص۲۳۰؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref> و برخی از [[اهل سنت]]<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵.</ref> همه [[حجر]] و بعضی<ref>السنن الکبری، ج ۷، ص۱۹۵ ـ ۱۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> بخشی از آن را جزء [[کعبه]] میشمارند. [[فقهای شیعه]] گرچه در جزء کعبه بودن حجر، [[اختلاف]] نظر دارند، همگی معتقدند [[طواف]] باید خارج از حجر انجام شود<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۲۹۲.</ref>. [[اهل سنت]]<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> نیز جز [[ابوحنیفه]] (م. ۱۵۰ ق.) طواف بیرون از حجر را [[واجب]] میدانند. برخی که حجر را جزء کعبه میدانند برای طواف از بیرون حجر به {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا۟ نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا۟ بِٱلْبَيْتِ ٱلْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایشهای خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> و [[روایت]] [[عایشه]] از [[پیامبر]]{{صل}} استناد کردهاند<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref>. درباره «استقبال حجر»<ref>جواهرالکلام، ج ۷، ص۳۲۶ ـ ۳۲۸.</ref> و «گزاردن [[نماز واجب]] در آنجا»<ref>وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۶؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۱۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۷.</ref>، فتاوا و [[روایات]] با توجه به جزء بودن حجر یا عدم آن، متفاوتاند | در احکام فقهی حجر اسماعیل [[اختلاف]] هست که از [[نزاع]] بر سر [[تاریخ]] آن برمیخیزد؛ اختلاف در به سمت حجر نماز گزاردن، [[طواف]] دور آن و [[خواندن نماز]] [[واجب]] در آن از این دستاند<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ الجامع للشرایع، ص۱۹۷؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref>. بیشتر [[فقهای شیعه]] حجر را جزء [[کعبه]] نمیدانند<ref>الجامع للشرایع، ص۲۳۰؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref> و برخی از [[اهل سنت]]<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵.</ref> همه [[حجر]] و بعضی<ref>السنن الکبری، ج ۷، ص۱۹۵ ـ ۱۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> بخشی از آن را جزء [[کعبه]] میشمارند. [[فقهای شیعه]] گرچه در جزء کعبه بودن حجر، [[اختلاف]] نظر دارند، همگی معتقدند [[طواف]] باید خارج از حجر انجام شود<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۲۹۲.</ref>. [[اهل سنت]]<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> نیز جز [[ابوحنیفه]] (م. ۱۵۰ ق.) طواف بیرون از حجر را [[واجب]] میدانند. برخی که حجر را جزء کعبه میدانند برای طواف از بیرون حجر به {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا۟ نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا۟ بِٱلْبَيْتِ ٱلْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایشهای خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> و [[روایت]] [[عایشه]] از [[پیامبر]]{{صل}} استناد کردهاند<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref>. درباره «استقبال حجر»<ref>جواهرالکلام، ج ۷، ص۳۲۶ ـ ۳۲۸.</ref> و «گزاردن [[نماز واجب]] در آنجا»<ref>وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۶؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۱۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۷.</ref>، فتاوا و [[روایات]] با توجه به جزء بودن حجر یا عدم آن، متفاوتاند<ref>[[محمد علی قائمینسب|قائمینسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۹.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |