پرش به محتوا

کسب و کار در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱۹۷: خط ۱۹۷:
درباره اینکه آیا می‌شود [[قیمت‌گذاری]] کرد یا نه؟ [[شیخ مفید]] قایل به جواز قیمت‌گذاری بود<ref>شیخ مفید، المقنعه، ص‌۶۱۶: {{عربی|للسلطان أن يكره المحتكر على إخراج غلته و بيعها في أسواق المسلمين إذا كانت بالناس حاجة ظاهرة إليها و له أن يسعرها على ما يراه من المصلحة و لا يسعرها بما يخسر أربابها فيها}}.</ref>. جمعی از [[فقها]] با شرط [[افراط]] یا تشدد در قیمت، آن را روا دانسته‌اند<ref>علامه حلی، تلخیص المرام فی معرفة الأحکام، ص‌۹۳؛ شهید اول، الدروس الشرعیه، ج‌۳، ص‌۱۸۰.</ref>.
درباره اینکه آیا می‌شود [[قیمت‌گذاری]] کرد یا نه؟ [[شیخ مفید]] قایل به جواز قیمت‌گذاری بود<ref>شیخ مفید، المقنعه، ص‌۶۱۶: {{عربی|للسلطان أن يكره المحتكر على إخراج غلته و بيعها في أسواق المسلمين إذا كانت بالناس حاجة ظاهرة إليها و له أن يسعرها على ما يراه من المصلحة و لا يسعرها بما يخسر أربابها فيها}}.</ref>. جمعی از [[فقها]] با شرط [[افراط]] یا تشدد در قیمت، آن را روا دانسته‌اند<ref>علامه حلی، تلخیص المرام فی معرفة الأحکام، ص‌۹۳؛ شهید اول، الدروس الشرعیه، ج‌۳، ص‌۱۸۰.</ref>.
از سخن [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در نامۀ خود به [[مالک اشتر]] نیز استفاده می‌شود که باید قیمت‌گذاری عادلانه کرد که نه به فروشنده و نه به مشتری ضرر برسد<ref>نهج البلاغه، ص‌۴۳۸؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص‌۳۶۶؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص‌۱۴۰.</ref>. از [[کلام]] حضرت می‌توان استفاده کرد که احتکار [[حرام]] منحصر در چند خوراکی نیست؛ بلکه اگر در موارد دیگر نیز [[حاکم اسلامی]] مردم را از احتکار باز بدارد، آن کالاها مشمول [[حرمت]] [[احتکار]] می‌شود.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۹۹.</ref>.
از سخن [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در نامۀ خود به [[مالک اشتر]] نیز استفاده می‌شود که باید قیمت‌گذاری عادلانه کرد که نه به فروشنده و نه به مشتری ضرر برسد<ref>نهج البلاغه، ص‌۴۳۸؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص‌۳۶۶؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص‌۱۴۰.</ref>. از [[کلام]] حضرت می‌توان استفاده کرد که احتکار [[حرام]] منحصر در چند خوراکی نیست؛ بلکه اگر در موارد دیگر نیز [[حاکم اسلامی]] مردم را از احتکار باز بدارد، آن کالاها مشمول [[حرمت]] [[احتکار]] می‌شود.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۹۹.</ref>.
==کار و کارگری در سیره معصومان==
منظور از کار، کار برای خود و دیگران است. کار برای خود و دیگران شامل کارگری، [[کشاورزی]]، [[تجارت]] و [[دامداری]] می‌شود. کار به این معنا در [[سیره]] برخی [[معصومان]] دیده می‌شود؛ یعنی برخی از آنان با اینکه دارای [[موقعیت اجتماعی]] بودند، برای به‌دست‌آوردن [[روزی حلال]] و گذران [[زندگی]] برای دیگران هم کار می‌کردند. نمونه روشن آن در زندگانی [[امیر مؤمنان]]{{ع}} دیده می‌شود. [[رسول خدا]]{{صل}} قبل از [[رسالت]] برای [[خدیجه]] تجارت می‌کرد که مصداق کار برای دیگران است<ref>قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار{{عم}}، ج۱، ص۱۸۳ و ج۳، ص۱۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۱۹۰؛ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی (یک‌جلدی)، ص۳۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در [[شهر مدینه]] برای دیگران کار می‌کرد و هیچ‌گاه دست نیاز به سوی افراد دراز ننمود که این مسئله نشانۀ [[عزت نفس]] و بلندی طبع آن حضرت است.
در [[حدیث]] آمده که علی{{ع}} خودش را به [[اجاره]] [[مرد]] [[یهودی]] درآورد که آب از [[چاه]] بکشد و برای هر دلو آب، یک عدد خرما دریافت نماید. او خرما‌ها را جمع کرد و آنها را نزد [[پیامبر]]{{صل}} برد. حضرت از آنها تناول فرمود<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ج‌۳، ص۴۸۷؛ ابن‌ابی‌جمهور احسائی، عوالی اللئالی العزیزیه، ج‌۳، ص۲۵۴: {{متن حدیث|أَنَّ عَلِيّاً{{ع}} آجَرَ نَفْسَهُ مِنْ يَهُودِيٍّ لِيَسْتَقِيَ الْمَاءَ كُلَّ دَلْوٍ بِتَمْرَةٍ وَ جَمَعَ التَّمَرَاتِ وَ حَمَلَهُ إِلَى النَّبِيِّ{{صل}} فَأَكَلَ مِنْهُ}}.</ref>. این خبر که [[شیخ طوسی]] نقل کرده نشان می‌دهد که کار علی{{ع}} امری [[ناپسند]] نبوده است؛ بلکه رسول خدا{{صل}} آن را [[تأیید]] کرده و از خرمای به‌دست‌آمده از آن، استفاده کرده است، به همین جهت وقتی پیامبر{{صل}} دست پینه‌بستۀ کارگری به نام [[سعد]] [[انصاری]] را لمس کرد، پرسید: چه چیزی باعث زبری دستت شده؟ پاسخ داد: من با بیل و کلنگ کار می‌کنم تا مخارج خانواده‌ام را تأمین کنم. رسول خدا{{صل}} دست او را بوسید و فرمود: {{متن حدیث|هَذِهِ يَدٌ لا تَمَسُّهَا النَّار}}<ref>ابن‌اثیر جزری(عزالدین)، اسد الغابه، ج۲، ص۱۸۵؛ ا‌بن‌حجر، الإصابه، ج۳، ص۷۲.</ref>: «این دستی است که [[آتش]] را لمس نمی‌کند».
این [[سیره پیامبر]]{{صل}} ارج‌نهادن به [[کار و تلاش]] و کارگرانی است که با [[زحمت]] و تلاش خود دنبال [[روزی حلال]] هستند.
[[معصومان]] برای خود زیاد کار می‌کردند تا محتاج دیگران نشوند. به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:
===[[امیر مؤمنان علی]]{{ع}}===
کار و تلاش [[امیر مؤمنان]] از همه معصومان بیشتر بوده است. نقل شده ایشان هزار برده را با درآمدی که با کار و زحمت به دست آورد، خرید و [[آزاد]] کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص۷۴: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}: أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدِّ يَدِهِ}}.</ref>. در خبری دیگر می‌خوانیم [[حضرت علی]]{{ع}} هزار برده را از [[خالص]] [[مال]] خودش آزاد کرد که همه آنها را با کار با دو دست و عرق جبینش به دست آورده بود. آنان را برای کسب [[رضای خدا]] و [[نجات]] از آتش آزاد کرد و غذای وی جز سرکه و روغن [[زیتون]] نبود و [[حلوا]] و شیرینی او خرما بود، اگر می‌یافت و لباسش کرباس بود؛ اگر چیزی اضافی بود، آن را با قیچی جدا می‌کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۸، ص‌۱۶۳: {{متن حدیث|وَ لَقَدْ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ صُلْبِ مَالِهِ كُلُّ ذَلِكَ تَحَفَّى فِيهِ يَدَاهُ وَ تَعْرَقُ جَبِينُهُ الْتِمَاسَ وَجْهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْخَلَاصِ مِنَ النَّارِ وَ مَا كَانَ قُوتُهُ إِلَّا الْخَلَّ وَ الزَّيْتَ وَ حَلْوَاهُ التَّمْرُ إِذَا وَجَدَهُ وَ مَلْبُوسُهُ الْكَرَابِيسُ فَإِذَا فَضَلَ عَنْ ثِيَابِهِ شَيْ‌ءٌ دَعَا بِالْجَلَمِ فَجَزَّهُ}}.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در خبری از [[عبدالله بن حسن]] که مدعی [[دانش]] بود می‌خواهد نام [[پنج تن]] از این [[بردگان]] [[آزادشده]] را بیان کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۸، ص‌۳۶۴؛ علی بن جعفر عریضی، مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص۳۳۱: {{متن حدیث|وَ أَمَّا الْعِلْمُ، فَقَدْ أَعْتَقَ أَبُوكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} أَلْفَ مَمْلُوكٍ، فَسَمِّ لَنَا خَمْسَةً مِنْهُمْ وَ أَنْتَ عَالِمٌ}}.</ref>.
[[حضرت امیر]]{{ع}} آن‌قدر در بیابان‌های [[ینبع]] به کار مشغول بود که در همان‌جا به‌شدت مریض شد<ref>ابن‌اثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۵، ص۲۴۷: {{متن حدیث|خرجت مع أبي إلى ينبع عائدا لعلي بن أبي طالب رضي الله عنه و كان مريضا بها، فقال له أبي: ما يقيمك بهذا المنزل و لو مِتّ لم يلك إلّا أعراب جهينة؛ احتمل إلى المدينة، فإن أصابك أجلك وليك أصحابك و صلّوا عليك و كان أبو فضالة من أهل بدر، فقال{{ع}}: إني لست بميت من وجعي هذا، إن النبي{{صل}} عهد إليّ أني لا أموت حتى أضرب، ثم تخضب هذه من هذه، يعني لحيته من دم هامته}}.</ref>. ابو‌فضالۀ [[انصاری]] که از [[اصحاب بدر]] بود، همراه پسرش [[فضاله]] به [[عیادت]] ایشان آمد. ابو‌فضاله به [[اعتراض]] گفت: تو در اینجا کار می‌کنی و تنها می‌میری و تنها عرب‌های [[جُهَینه]] هستند که تو را [[دفن]] خواهند کرد. به [[مدینه]] برو تا [[اصحاب]] امور [[کفن و دفن]] تو را بر عهده گیرند و بر تو [[نماز]] بخوانند. حضرت پاسخ داد: این‌گونه نیست. من از این مریضی از [[دنیا]] نمی‌روم. [[رسول خدا]]{{صل}} با من عهده کرده که نمی‌میرم تا اینکه به [[حکومت]] برسم؛ سپس این با این خونین می‌شود؛ یعنی با [[خون]] سرم، محاسنم آغشته می‌شود. ابو‌فضاله در [[صفین]] در رکاب حضرت به [[شهادت]] رسید<ref>ابن‌اثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۵، ص۲۴۷؛ احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۱، ص۱۰۲؛ احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۹۴؛ ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ج۴، ص۱۷۳۰؛ احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوه، ج۶، ص۴۳۸؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص‌۵۴۷؛ علی بن یوسف حلی، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیه، ص‌۲۳۷: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} عَهِدَ إِلَيَّ أَنْ لَا أَمُوتَ حَتَّى أُؤَمَّرَ}}.</ref>.
از این خبر استفاده می‌شود که مریضی حضرت آن‌قدر شدید بوده که ابو‌فضاله احتمال درگذشت ایشان را داده است و از وی می‌خواهد به مدینه برود و دست از [[کار و تلاش]] بردارد؛ ولی سخن حضرت در زنده‌ماندن باعث [[ایمان]] [[ابوفضاله]] به موقعیت بالای حضرت شد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۱۹.</ref>.
===[[امام باقر]]{{ع}}===
امام باقر{{ع}} از کسانی است که برای کسب روزی در هوای گرم تلاش می‌کرد. [[عبدالرحمان بن حجاج]] گوید: [[محمد بن منکدر]] می‌گفت: من تصور نمی‌کردم [[علی بن الحسین]]{{ع}} [[فرزندی]] به جا نهاده باشد که از خود او فاضل‌تر باشد تا آنکه روزی فرزندش [[محمد بن علی]] را دیدم. خواستم او را [[موعظه]] کنم؛ ولی او به من موعظه آموخت. به او گفتند: محمد بن علی{{س}} با چه درسی تو را موعظه آموخت؟ محمد بن منکدر گفت: من در نیمروزی تفتیده و گرم از [[شهر]] خارج شدم و به اطراف [[مدینه]] رفتم. [[ابو‌جعفر]] محمد بن علی{{ع}} را دیدم با همه سنگینی و فربهی، در میان مزرعه بر دو [[غلام]] سیاه تکیه دارد و به کار مزرعه رسیدگی می‌کند. با خود گفتم: سبحان [[اللّه]]، [[پیری]] از [[پیران]] [[قریش]] در این گرمای نیمروز با این [[حال]] پرمشقت در [[طلب دنیا]] تلاش می‌کند؛ باید او را موعظه کنم. نزدیک رفتم و [[سلام]] کردم. ابو‌جعفر نفس [[زنان]] سلام مرا پاسخ داد. عرق از سر و رویش می‌ریخت. گفتم: [[خداوند]] امور تو را [[اصلاح]] کند؛ پیری از پیران قریش در این تفت [[گرما]] با این حال پرمشقت برای [[دنیا]] تلاش کند، شایسته نیست. اگر در این حال پیک [[مرگ]] درآید، چه خواهی کرد؟ ابوجعفر گفت: اگر پیک مرگ با این حالت درآید، مرا در [[طاعت]] و [[بندگی خدا]] خواهد دید؛ چراکه من با این تلاش و [[کوشش]]، خودم و [[خانواده]] ام را از احتیاج به تو و سایر [[مردم]] [[بی‌نیاز]] می‌کنم. من باید موقعی خائف و بیمناک باشم که پیک مرگ درآید و من در حال [[معصیت]] و [[نافرمانی خدا]] باشم. من به ابو‌جعفر گفتم: درست گفتی، خداوند رحمتت کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۳؛ محمدباقر بهبودی، گزیده کافی، ج۴، ص۲۳۹؛ قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج۳، ص۲۸۲؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۶۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۲۵.</ref>.
این امکان هست که [[حضرت امام باقر]]{{ع}} برای کار به عریض رفته باشد؛ زیرا سخن از اطراف [[مدینه]] است و فاصله عریض تا مدینه زیاد نیست.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۲۱.</ref>.
===[[امام صادق]]{{ع}}===
امام صادق{{ع}} از دیگر معصومانی است که برای کسب [[روزی حلال]] شخصاً تلاش می‌کرد. [[عبدالاعلی]] گوید: امام صادق{{ع}} را در یکی از راه‌های مدینه در [[روز]] تابستانی که به‌شدت گرم بود دیدم. گفتم: فدایت شوم، وضعیت شما نزد [[خدا]] آن‌گونه است و [[خویشاوندی]] که با [[پیامبر]]{{صل}} دارید و در عین [[حال]] خودت را در مانند چنین روز گرمی به [[سختی]] می‌افکنی؟ حضرت به من چنین پاسخ داد: {{متن حدیث|يَا عَبْدَ الْأَعْلَى، خَرَجْتُ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ لِأَسْتَغْنِيَ عَنْ مِثْلِكَ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص۷۴؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۶، ص۳۲۵.</ref>: «ای عبدالاعلی، من برای کسب روزی در چنین زمانی خارج شده‌ام تا از افرادی مانند تو [[بی‌نیاز]] شوم». [[بی‌نیازی]] از دیگران و عزتمندانه زندگی‌کردن، از انگیزه‌های اصلی [[کار و تلاش]] است تا شخص دست نیاز به سوی دیگران دراز نکند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۲۲.</ref>.
===دیگر [[امامان]]===
دربارۀ کار [[موسی بن جعفر]]{{ع}} در مزرعه در گذشته گزارشی نقل کردیم. در خبر مربوط به [[امام رضا]]{{ع}} که برخی مدعی بودند [[امام جواد]]{{ع}} فرزند ایشان نبوده است، حضرت بیل به دست در مزرعه به کار مشغول می‌شود تا فرد قیافه‌شناس، پدر وی را تشخیص دهد. این خبر نشان می‌دهد که حضرت بارها در مزرعه کار می‌کرده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۱، ص۳۲۲؛ علی بن جعفر عریضی، مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص۳۲۱.</ref>.
به هر حال کار و تلاش برای شخص [[عار]] و [[ننگ]] نیست؛ بلکه [[بی‌کاری]] و نیاز به دیگران کار ناپسندی است که [[شرع]] از آن [[نهی]] کرده است و از افراد توانا و سالم خواسته برای رفع نیاز [[زندگی]] تلاش نمایند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۲۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۰۹۴

ویرایش