تقسیم غنائم در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
←دریافت و تقسیم غنایم
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = تقسیم غنائم | عنوان مدخل = تقسیم غنائم | مداخل مرتبط = تقسیم غنائم در معارف و سیره نبوی - تقسیم غنائم در معارف و سیره علوی | پرسش مرتبط = }} ==دریافت و تقسیم غنایم== غنایم جنگی از منابع درآمد برای مسلمانان و ج...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== | ==مقدمه== | ||
[[غنایم جنگی]] از [[منابع درآمد]] برای [[مسلمانان]] و [[جنگجویان]] و [[حاکم اسلامی]] است. درباره [[غنایم]] در دوران [[حکومت علوی]] دو موضوع قابل طرح است که نیاز به بررسی دارد: یکی اصلاحکردن روش دریافت غنایم و دیگری [[اصلاح]] آنچه در تقسیم غنایم رخ میدهد. | [[غنایم جنگی]] از [[منابع درآمد]] برای [[مسلمانان]] و [[جنگجویان]] و [[حاکم اسلامی]] است. درباره [[غنایم]] در دوران [[حکومت علوی]] دو موضوع قابل طرح است که نیاز به بررسی دارد: یکی اصلاحکردن روش دریافت غنایم و دیگری [[اصلاح]] آنچه در تقسیم غنایم رخ میدهد. | ||
==دریافت غنایم== | |||
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دوران [[زمامداری]] خود سه [[جنگ]] سخت داشت که هر سه با [[باغیان]] و [[سرکشان]] داخلی بود. اولین جنگ با [[ناکثین]] بود که [[طلحه]] و [[زبیر]] به همراه [[عایشه]] دست به [[شورش]] زدند و مرکز [[امارت بصره]] را [[تصرف]] کردند و تصمیم داشتند [[حکومتی]] مستقل در آنجا ایجاد کنند. آنها با امیرالمؤمنین{{ع}} رویاروی شدند تا امتیاز بگیرند. [[خلیفه]] مسلمانان ابتدا آنان را [[نصیحت]] کرد، اما چون نتیجه نداد و دست از [[مخالفت]] خود بر نداشتند، با آنها جنگید. طلحه در صحنه [[نبرد]] کشته شد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳.</ref>؛ زبیر نیز کشته شد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳.</ref>، ولی وی را بیرون از صحنه نبرد فردی به نام ابنجرموز سر [[برید]]<ref>ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۷۷؛ شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۱۴۳-۱۴۵؛ شیخ مفید، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۳۷۶.</ref>؛ [[امالمؤمنین]] عایشه نیز [[اسیر]] شد<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۹۴؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۳۰۴.</ref> و غنایمی به دست آمد. | [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دوران [[زمامداری]] خود سه [[جنگ]] سخت داشت که هر سه با [[باغیان]] و [[سرکشان]] داخلی بود. اولین جنگ با [[ناکثین]] بود که [[طلحه]] و [[زبیر]] به همراه [[عایشه]] دست به [[شورش]] زدند و مرکز [[امارت بصره]] را [[تصرف]] کردند و تصمیم داشتند [[حکومتی]] مستقل در آنجا ایجاد کنند. آنها با امیرالمؤمنین{{ع}} رویاروی شدند تا امتیاز بگیرند. [[خلیفه]] مسلمانان ابتدا آنان را [[نصیحت]] کرد، اما چون نتیجه نداد و دست از [[مخالفت]] خود بر نداشتند، با آنها جنگید. طلحه در صحنه [[نبرد]] کشته شد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳.</ref>؛ زبیر نیز کشته شد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳.</ref>، ولی وی را بیرون از صحنه نبرد فردی به نام ابنجرموز سر [[برید]]<ref>ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۷۷؛ شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۱۴۳-۱۴۵؛ شیخ مفید، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۳۷۶.</ref>؛ [[امالمؤمنین]] عایشه نیز [[اسیر]] شد<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۹۴؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۳۰۴.</ref> و غنایمی به دست آمد. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
[[سیره]] حضرت اساس [[حکم شرعی]] درباره [[باغیان]] شد؛ به گونهای که [[جصاص]] مینویسد: مخالفی از [[سلف]] برای این [[حکم]] نمیشناسیم<ref>ابوبکر احمد بن علی رازی جصاص، أحکام القرآن، ج۵، ص۲۸۴: {{عربی|و لا نعلم له مخالفا من السلف}}.</ref>. [[ابنابیالحدید]] بیان میکند که علی{{ع}} در جنگهایش طبق آنچه موافق [[کتاب و سنت]] بود عمل میکرد؛ درحالیکه معاویه بر خلاف کتاب و سنت عمل میکرد<ref>ابنأبیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۲۲۸.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۲۹۹-۳۰۸.</ref>. | [[سیره]] حضرت اساس [[حکم شرعی]] درباره [[باغیان]] شد؛ به گونهای که [[جصاص]] مینویسد: مخالفی از [[سلف]] برای این [[حکم]] نمیشناسیم<ref>ابوبکر احمد بن علی رازی جصاص، أحکام القرآن، ج۵، ص۲۸۴: {{عربی|و لا نعلم له مخالفا من السلف}}.</ref>. [[ابنابیالحدید]] بیان میکند که علی{{ع}} در جنگهایش طبق آنچه موافق [[کتاب و سنت]] بود عمل میکرد؛ درحالیکه معاویه بر خلاف کتاب و سنت عمل میکرد<ref>ابنأبیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۲۲۸.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۲۹۹-۳۰۸.</ref>. | ||
==[[تقسیم غنایم]]== | |||
برابر [[آیه خمس]]، [[غنایم]] از آن [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان [[رهبر]] [[مسلمانان]] است و سهم [[خدا]] هم برای اوست و سهمی برای [[ذیالقربی]]، سهمی برای [[یتیمان]] و [[نیازمندان]] و [[درراهماندگان]] است: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref>«و بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. طبق این [[آیه]]، بخشی از [[خمس]] به [[نزدیکان پیامبر]]{{صل}} میرسد. از [[روایات شیعه]] و [[سنی]] استفاده میشود که [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} از دریافت [[زکات]] [[محروم]] هستند<ref>مالک، الموطأ، ج۲، ص۱۰۰۰؛ ابوعبید، الأموال، ص۴۱۴؛ احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۴، ص۱۶۶؛ متن از مسند احمد: {{متن حدیث|إِنَّ هذه الصَّدَقَةَ إنما هي أَوْسَاخُ الناس وَ إِنَّهَا لاَ تَحِلُّ لِمُحَمَّدٍ وَلاَ لآلِ مُحَمَّدٍ}}.</ref>؛ در برابر این [[محرومیت]]، نیازمندیهای آنان از طریق خمس جبران میشود و آیه هم به این مطلب اشاره دارد. خمس برای [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} و ذیالقربای وی است و بعد از [[پیامبر]]{{صل}}، از آن [[خاندان]] حضرت و [[یتیمان]]، [[مساکین]] و [[ابنسبیل]] از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} است. این نکته را [[علمای اهل سنت]] از [[امام سجاد]]{{ع}} نقل کردهاند<ref>محمد بن علی شوکانی، فتح القدیر، ج۲، ص۳۱۰: ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، صص۱۱-۱۲؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۵۵؛ متن از فتح القدیر: {{متن حدیث|عن زين العابدين علي بن الحسين{{ع}} أنه قال: "إن الخمس لنا" فقيل له: إن الله يقول: "واليتامى والمساكين وابن السبيل"، فقال: يتامانا و مساكيننا و أبناء سبيلنا}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۳۰۸.</ref>. | برابر [[آیه خمس]]، [[غنایم]] از آن [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان [[رهبر]] [[مسلمانان]] است و سهم [[خدا]] هم برای اوست و سهمی برای [[ذیالقربی]]، سهمی برای [[یتیمان]] و [[نیازمندان]] و [[درراهماندگان]] است: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref>«و بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. طبق این [[آیه]]، بخشی از [[خمس]] به [[نزدیکان پیامبر]]{{صل}} میرسد. از [[روایات شیعه]] و [[سنی]] استفاده میشود که [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} از دریافت [[زکات]] [[محروم]] هستند<ref>مالک، الموطأ، ج۲، ص۱۰۰۰؛ ابوعبید، الأموال، ص۴۱۴؛ احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۴، ص۱۶۶؛ متن از مسند احمد: {{متن حدیث|إِنَّ هذه الصَّدَقَةَ إنما هي أَوْسَاخُ الناس وَ إِنَّهَا لاَ تَحِلُّ لِمُحَمَّدٍ وَلاَ لآلِ مُحَمَّدٍ}}.</ref>؛ در برابر این [[محرومیت]]، نیازمندیهای آنان از طریق خمس جبران میشود و آیه هم به این مطلب اشاره دارد. خمس برای [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} و ذیالقربای وی است و بعد از [[پیامبر]]{{صل}}، از آن [[خاندان]] حضرت و [[یتیمان]]، [[مساکین]] و [[ابنسبیل]] از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} است. این نکته را [[علمای اهل سنت]] از [[امام سجاد]]{{ع}} نقل کردهاند<ref>محمد بن علی شوکانی، فتح القدیر، ج۲، ص۳۱۰: ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، صص۱۱-۱۲؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۵۵؛ متن از فتح القدیر: {{متن حدیث|عن زين العابدين علي بن الحسين{{ع}} أنه قال: "إن الخمس لنا" فقيل له: إن الله يقول: "واليتامى والمساكين وابن السبيل"، فقال: يتامانا و مساكيننا و أبناء سبيلنا}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۳۰۸.</ref>. | ||
==[[مصرف خمس]] در [[دوران خلفا]]== | |||
با درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}}، مسئله مصرف خمس، بهویژه [[حقّ]] [[ذیالقربی]] یکی از مسائل مهم و قابل توجه [[مسلمانان]] بود؛ زیرا [[خلیفه اول]] [[فدک]] را که رسول خدا{{صل}} به عنوان حقّ [[ذی القربی]] به [[فاطمه]] داده بود، از وی گرفت<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، «کتاب المغازی»، ج۴، ص۱۴۸۱، ح۳۸۱۰.</ref>. مسلمانان نیز به [[فتوحات]] جدیدی دست یافتند و [[خمس غنایم]] را نزد [[خلیفه]] میفرستادند. در فتوحات گسترده دوران عمر بن خطّاب، [[اموال]] زیادی به عنوان خمسِ [[غنایم]] به مرکز [[خلافت]]، [[شهر مدینه]]، ارسال میشد. در [[گشایش]] [[جلولاء]] و [[حُلوان]] که در سال هفدهم رخ داد<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۰، ص۳۵۲ و ج۴۴، ص۳۹۲.</ref>، پس از گردآوری غنایم، خمس آن را که هفت میلیون درهم بود، نزد [[خلیفه دوم]] فرستادند<ref>ابنابیشیبه، المصنف، ج۶، ص۴۵۷؛ شهابالدین احمد نویری (ترجمه محمود مهدوی دامغانی)، نهایة الإرب، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. [[حذیفة بن یمان]] [[خمس]] [[فتح نهاوند]] را برای [[خلیفه]] فرستاد. در این [[جنگ]] سهم هر سوار ششهزار درهم بود<ref>ابوجعفرمحمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۴، ص۱۳۳؛ شهابالدین احمد نویری، نهایة الإرب، ج۱۹، ص۲۵۹.</ref>. درآمد زیاد خمس باعث شد [[خلفا]] در [[مصرف خمس]] تغییراتی ایجاد کنند. آنان برای [[خدا]] سهمی در نظر نمیگرفتند. سهم [[رسول خدا]]{{صل}} را نیز ساقط کرده بودند. چنین به نظر میرسد که خلفا سهم [[ذیالقربی]] را هم ساقط کرده بودند و نمیپرداختند. [[امهانی دختر ابوطالب]] گوید: [[فاطمه زهرا]]{{س}} نزد [[ابوبکر]] آمد و سهم ذیالقربی را از وی خواست. ابوبکر گفت: از رسول خدا{{صل}} شنیدم که سهم ذوالقربی در حیاتم برای آنهاست و پس از مرگم نیست<ref>علی متقی هندی، کنز العمّال، ج۵، ص۶۲۹، ح۱۴۱۰۸.</ref>. | با درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}}، مسئله مصرف خمس، بهویژه [[حقّ]] [[ذیالقربی]] یکی از مسائل مهم و قابل توجه [[مسلمانان]] بود؛ زیرا [[خلیفه اول]] [[فدک]] را که رسول خدا{{صل}} به عنوان حقّ [[ذی القربی]] به [[فاطمه]] داده بود، از وی گرفت<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، «کتاب المغازی»، ج۴، ص۱۴۸۱، ح۳۸۱۰.</ref>. مسلمانان نیز به [[فتوحات]] جدیدی دست یافتند و [[خمس غنایم]] را نزد [[خلیفه]] میفرستادند. در فتوحات گسترده دوران عمر بن خطّاب، [[اموال]] زیادی به عنوان خمسِ [[غنایم]] به مرکز [[خلافت]]، [[شهر مدینه]]، ارسال میشد. در [[گشایش]] [[جلولاء]] و [[حُلوان]] که در سال هفدهم رخ داد<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۰، ص۳۵۲ و ج۴۴، ص۳۹۲.</ref>، پس از گردآوری غنایم، خمس آن را که هفت میلیون درهم بود، نزد [[خلیفه دوم]] فرستادند<ref>ابنابیشیبه، المصنف، ج۶، ص۴۵۷؛ شهابالدین احمد نویری (ترجمه محمود مهدوی دامغانی)، نهایة الإرب، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. [[حذیفة بن یمان]] [[خمس]] [[فتح نهاوند]] را برای [[خلیفه]] فرستاد. در این [[جنگ]] سهم هر سوار ششهزار درهم بود<ref>ابوجعفرمحمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۴، ص۱۳۳؛ شهابالدین احمد نویری، نهایة الإرب، ج۱۹، ص۲۵۹.</ref>. درآمد زیاد خمس باعث شد [[خلفا]] در [[مصرف خمس]] تغییراتی ایجاد کنند. آنان برای [[خدا]] سهمی در نظر نمیگرفتند. سهم [[رسول خدا]]{{صل}} را نیز ساقط کرده بودند. چنین به نظر میرسد که خلفا سهم [[ذیالقربی]] را هم ساقط کرده بودند و نمیپرداختند. [[امهانی دختر ابوطالب]] گوید: [[فاطمه زهرا]]{{س}} نزد [[ابوبکر]] آمد و سهم ذیالقربی را از وی خواست. ابوبکر گفت: از رسول خدا{{صل}} شنیدم که سهم ذوالقربی در حیاتم برای آنهاست و پس از مرگم نیست<ref>علی متقی هندی، کنز العمّال، ج۵، ص۶۲۹، ح۱۴۱۰۸.</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
از عبداللّه بن عباس نقل شده که خمس در [[دوران رسول خدا]]{{صل}} به پنج بخش تقسیم میشد: سهم پیامبر{{صل}}، ذوالقربی، [[یتیمان]]، [[مساکین]] و [[درراهماندگان]]؛ اما [[ابوبکر]]، عمر و عثمان آن را به سه بخش تقسیم میکردند و سهم پیامبر{{صل}} و ذوالقربی را ساقط میدانستند و بر دیگران تقسیم میکردند. علی{{ع}} نیز برابر نظر [[خلفا]] عمل میکرد<ref>قاضی ابویوسف، الخراج، ص۱۹.</ref>؛ اما گاهی عمر پیشنهاد میکرد که از خمس بابت ازدواج بیهمسران بنیهاشم بدهد که آنان نپذیرفتند<ref>قاضی ابویوسف، الخراج، ص۱۹-۲۰؛ احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، ج۶، ص۳۴۵.</ref>؛ در نتیجه آنان که از بنیهاشم نیازمند بودند، کسی نیاز آنان را برطرف نمیکرد. [[ابنعباس]] نیز [[معتقد]] بود که خمس [[حق]] ماست و دراینباره به ما [[ستم]] شده است<ref>ابویوسف یعقوب بن سفیان فسوی، المعرفة و التاریخ، ج۳، ص۶۸: {{متن حدیث|الخمس لنا و لكن ظلمنا}}.</ref> و در واقع ما را از حقمان محروم کردهاند. در خبری در [[خصال صدوق]]، ابنعباس در پاسخ به پرسشهای نجدۀ حروری که از [[خمس]] پرسید، میگوید: اما خمس ما معتقدیم که برای ما میباشد و جمعی تصور کردهاند برای غیر ماست و ما [[صبر]] کردیم<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۳۰۹.</ref>. | از عبداللّه بن عباس نقل شده که خمس در [[دوران رسول خدا]]{{صل}} به پنج بخش تقسیم میشد: سهم پیامبر{{صل}}، ذوالقربی، [[یتیمان]]، [[مساکین]] و [[درراهماندگان]]؛ اما [[ابوبکر]]، عمر و عثمان آن را به سه بخش تقسیم میکردند و سهم پیامبر{{صل}} و ذوالقربی را ساقط میدانستند و بر دیگران تقسیم میکردند. علی{{ع}} نیز برابر نظر [[خلفا]] عمل میکرد<ref>قاضی ابویوسف، الخراج، ص۱۹.</ref>؛ اما گاهی عمر پیشنهاد میکرد که از خمس بابت ازدواج بیهمسران بنیهاشم بدهد که آنان نپذیرفتند<ref>قاضی ابویوسف، الخراج، ص۱۹-۲۰؛ احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، ج۶، ص۳۴۵.</ref>؛ در نتیجه آنان که از بنیهاشم نیازمند بودند، کسی نیاز آنان را برطرف نمیکرد. [[ابنعباس]] نیز [[معتقد]] بود که خمس [[حق]] ماست و دراینباره به ما [[ستم]] شده است<ref>ابویوسف یعقوب بن سفیان فسوی، المعرفة و التاریخ، ج۳، ص۶۸: {{متن حدیث|الخمس لنا و لكن ظلمنا}}.</ref> و در واقع ما را از حقمان محروم کردهاند. در خبری در [[خصال صدوق]]، ابنعباس در پاسخ به پرسشهای نجدۀ حروری که از [[خمس]] پرسید، میگوید: اما خمس ما معتقدیم که برای ما میباشد و جمعی تصور کردهاند برای غیر ماست و ما [[صبر]] کردیم<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۳۰۹.</ref>. | ||
==[[سیره امیرالمؤمنین]]{{ع}} دربارۀ [[مصرف خمس]]== | |||
آیا [[امام علی]]{{ع}} وقتی به [[حکومت]] و [[خلافت]] رسید، [[کجروی]] یادشده را [[اصلاح]] کرد یا نه؟ گرچه [[غنایم]] بهدستآمدۀ [[زمان]] حضرت زیاد نبود، ولی آیا از همین غنایم حضرت به [[خویشان]] خود از [[بنیهاشم]] سهمی داده است یا نه؟ با اینکه صراحت [[آیه قرآن]] سهمی را برای ذوالقربی قرار داده است و چنانچه سه [[مصرف]] دیگر ([[یتیمان]]، [[ابنسبیل]] و [[راه خدا]]) را جزو این گروه بدانیم، باز این [[پرسش]] باقی است و بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد. اگر بخواهیم این مسئله را به عنوان یک پرسش مطرح کنیم، میتوان موضوع دیگری را نیز افزود که و آن اینکه آیا امام علی{{ع}} در دوران خلافت خود تلاشی برای برگرداندن [[فدک]] - که از آن به عنوان [[حق]] ذوالقربی یاد شده - به [[فرزندان فاطمه]]{{س}} داشت یا نه و اگر نداشت، چرا اکنون که به [[قدرت]] رسیده، در اصلاح این [[خطا]] گام ننهاده است؟ پاسخ منفی به این پرسش هم میتواند ما را در رسیدن به پاسخ منفی در مورد مصرف کل خمس [[یاری]] کند. | آیا [[امام علی]]{{ع}} وقتی به [[حکومت]] و [[خلافت]] رسید، [[کجروی]] یادشده را [[اصلاح]] کرد یا نه؟ گرچه [[غنایم]] بهدستآمدۀ [[زمان]] حضرت زیاد نبود، ولی آیا از همین غنایم حضرت به [[خویشان]] خود از [[بنیهاشم]] سهمی داده است یا نه؟ با اینکه صراحت [[آیه قرآن]] سهمی را برای ذوالقربی قرار داده است و چنانچه سه [[مصرف]] دیگر ([[یتیمان]]، [[ابنسبیل]] و [[راه خدا]]) را جزو این گروه بدانیم، باز این [[پرسش]] باقی است و بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد. اگر بخواهیم این مسئله را به عنوان یک پرسش مطرح کنیم، میتوان موضوع دیگری را نیز افزود که و آن اینکه آیا امام علی{{ع}} در دوران خلافت خود تلاشی برای برگرداندن [[فدک]] - که از آن به عنوان [[حق]] ذوالقربی یاد شده - به [[فرزندان فاطمه]]{{س}} داشت یا نه و اگر نداشت، چرا اکنون که به [[قدرت]] رسیده، در اصلاح این [[خطا]] گام ننهاده است؟ پاسخ منفی به این پرسش هم میتواند ما را در رسیدن به پاسخ منفی در مورد مصرف کل خمس [[یاری]] کند. | ||