بحث:ابوموسی اشعری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←پانویس
(←پانویس) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←پانویس) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
شگفت این است که ابوموسی خود نقل میکند از [[پیامبر خدا]] شنیدم که فرمود: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ بَعْدِي مَعَكَ}}؛ [[یا علی]] تو با حقی و [[حق]]، پس از من با توست، و اضافه میکند که [[گواهی]] میدهم [[حق با علی است]]؛ اما [[دنیا]] مردمش را از حق گردانده است<ref>تاریخ اسلام، ذهبی، ج۳، ص۵۴۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۸، ص۳۴-۳۵.</ref>.<ref>[[جواد نعمتی|نعمتی، جواد]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص۲۱۶؛ [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص۲۰۸.</ref> | شگفت این است که ابوموسی خود نقل میکند از [[پیامبر خدا]] شنیدم که فرمود: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ بَعْدِي مَعَكَ}}؛ [[یا علی]] تو با حقی و [[حق]]، پس از من با توست، و اضافه میکند که [[گواهی]] میدهم [[حق با علی است]]؛ اما [[دنیا]] مردمش را از حق گردانده است<ref>تاریخ اسلام، ذهبی، ج۳، ص۵۴۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۸، ص۳۴-۳۵.</ref>.<ref>[[جواد نعمتی|نعمتی، جواد]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص۲۱۶؛ [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص۲۰۸.</ref> | ||
==[[ابوموسی]] و [[حکمیت]]== | |||
با اینکه ابوموسی از [[پیامبر]] روایتی نقل کرد که به او فرموده بود: اگر تو [[خواب]] باشی در [[فتنه]]، بهتر از آن است که نشسته باشی... و باز خود او کسی است که از پیامبر [[روایت]] کرده است که آن حضرت فرمودند: دو [[داور]] گمراهکننده در [[بنی اسرائیل]] بودند و به زودی در [[امت]] من هم دو [[حکم]] [[گمراه]] خواهد بود. گمراه است کسی که از آن دو [[پیروی]] کند.<ref>{{متن حدیث|كَانَ فِي بَنِي إِسْرائِيلَ حَكَمَانِ ضَالَّانِ وَ سَيَكُونُ فِي أُمَّتِي حَكَمَانِ ضَالَّانِ ضَالٌّ مَنِ اتَّبَعَهُمَا}}</ref> | |||
و حتی حضرت به ابوموسی فرمود: مبادا تو یکی از آن دو باشی و او در پاسخ گفته است نخیر من نخواهم بود<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۳۱۶.</ref>. | |||
با این حال وقتی او را به عنوان حکم [[انتخاب]] میکنند، میپذیرد و خودش را از فتنه کنار نمیکشد. | |||
اینجا سؤالی به ذهن میرسد که چرا [[لشکریان امام علی]]{{ع}}، ابوموسی را نماینده خود قرار دادند؛ با این که او با حضرت مخالف بود و از جنگ [[کنارهگیری]] کرد و حضرت، اشتر و [[ابن عباس]] را پیشنهاد کرده بود. در پاسخ باید گفت که سر منشأ [[آتش بس]] در [[جنگ صفین]]، اشعث و طرفداران او و [[قاریان قرآن]] بودند و [[استدلال]] آنها این بود که: | |||
# [[ابوموسی]] ما را از [[فتنه]] بر حذر داشته است. بنابراین چون [[آگاه]] به مسائل است، صلاحیت [[نمایندگی]] را دارد. | |||
#آن طور که اشعث [[استدلال]] میکرد، او از [[یمن]] بود؛ زیرا [[اشعر]] طایفهای از [[قبایل یمن]] میباشد. اشعث نیز از قبایل یمن بود و از این جهت بر ابوموسی تأکید داشت. | |||
#از آن روی ابوموسی مورد قبول [[قاریان قرآن]] قرار گرفت و روی او تأکید داشتند که او یکی از بهترین قاریان قرآن، دارای صدایی خوش آهنگ و حنجره داوودی بود. | |||
[[ابوهریره]] میگوید به ابوموسی نایی از نایهای [[آل داوود]] داده شده بود و شبی که مشغول [[قرائت قرآن]] بود، زنهای [[پیامبر]] [[حرکت]] میکردند و به [[آواز]] او گوش فرا میدادند<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۲، ص۲۷۸ و ۲۷۹.</ref>. | |||
او از [[قضات]] و فقهای بنام و معروف بود<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۲، ص۲۷۸ و ۲۷۹.</ref>. | |||
بالأخره [[اشعث بن قیس]] [[منافق]] میدانست که ابوموسی با علی{{ع}} مخالف است و آن گونه که معاویه میخواهد، عمل خواهد کرد و [[فریب]] [[عمرو بن عاص]] را خواهد خورد؛ زیرا او پیرمردی خرفت بود. | |||
بعد از این که ابوموسی به عنوان [[نماینده]] [[لشکر علی]]{{ع}} تعیین شد، کسی را نزد او فرستادند؛ زیرا او از [[جنگ]] کناره گرفته، در عُرض بود. یکی از [[غلامان]] او آمد و گفت: [[مردم]] [[صلح]] کردند. گفت: [[سپاس]] خدای را که چنین شد. [[غلام]] گفت: مردم تو را [[حکم]] قرار دادهاند. ابوموسی گفت: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> و به اردوگاه آمد<ref> نویری، نهایة الإرب، ج۵، ص۲۰۰.</ref>. | |||
اشتر نزد علی رفت و گفت: مرا در برابر [[عمرو عاص]] قرار بده که اگر او را ببینم بکشم. [[احنف بن قیس]] گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! تو با هوشیارترین مردان روبه رو هستی؛ با همان کسی که در آغاز [[اسلام]] با [[رسول خدا]]{{صل}} جنگید. ابوموسی را من [[نیک]] میشناسم؛ نه [[قاطع]] است و نه [[دانا]]. در این مهم باید کسی [[انتخاب]] شود که با برگزیده آنان [[برابری]] کند. اگر مرا برگزینی، بهتر است؛ زیرا گرههای [[کور]] آنان را میگشایم و گرههایی که به دست آنها گشوده شده باشد، دوباره گره میزنم. علی{{ع}} او را به [[مردم]] پیشنهاد کرد، ولی نپذیرفتند و گفتند: فقط [[ابوموسی]] را قبول داریم<ref>منقری، وقعة صفین، ص۵۰۰؛ واقعه صفین در تاریخ، ص۲۳۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |