پرش به محتوا

احمد بن حنبل: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۰۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ دسامبر ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲: خط ۲:


== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
[[ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل شیبانی مروزی ذهلی بغدادی]] در اصل [[اهل]] [[مرو]] بود و مشهور است که مادرش به سال ۱۶۴ هـ، در حالی که او را حامله بود، از آن [[شهر]] خارج شد و به [[بغداد]] آمد و در اینجا وی را به [[دنیا]] آورد و او در همین جا [[رشد]] و نمو کرد.<ref>تاریخ بغداد ۴/۴۱۲ و ۴۱۵.</ref> از همان آغاز [[جوانی]] به کسب [[علوم]] مختلف پرداخت و از محضر بیش از ۲۸۰ استاد استفاده برد که از جمله آنها افرادی چون [[هشیم بن بشیر]]، [[سفیان بن عیینه]]، [[یحیی القطان]] و [[ولید بن مسلم]] می‌‌باشند که علاوه بر استفاده [[علمی]]، از آنان [[روایت]] و [[حدیث]] نقل کرده است. [[ابن حنبل]] دارای [[شاگردان]] بسیاری بود که [[مروزی]]، اثرم، [[ابویحیی الناقد]] و [[فضل بن زیاد]] از جمله ایشان است. افرادی چون صالح و عبدالله (پسران وی)، [[مسلم بن حجاج نیشابوری]] و [[محمد بن اسماعیل بخاری]] از وی روایت کرده‌اند.<ref>سیر اعلام النبلاء ۱۱/۱۸۰، ۱۸۱ و ۳۳۰.</ref>
احمد بن حنبل یکی از سرشناسان [[اهل حدیث]] در [[مذهب عامه]] و پیشوای حنابله و از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} است. کنیه و نام و نسب وی را [[ابوعبدالله]] [[احمد بن محمد بن حنبل]] گفته‌اند<ref>تاریخ بغداد، ج۵، ص۱۷۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۲۵۲.</ref>. هر چند اصلیت وی [[خراسانی]] است، در منابع نسبت وی به تیره [[بنی‌شیبان]] بن ذهل از [[قبیله]] [[بنی‌ربیعه]] از عرب‌های [[عدنانی]] می‌رسد و از این روست که وی را گاه “شیبانی” و “ذهلی” می‌خوانند<ref>مناقب الإمام أحمد، ص۱۶- ۲۱.</ref>.


ابوعبدالله برای به دست آوردن [[احادیث]] و [[تحصیل علم]] به بلاد مختلف بسیاری از جمله [[کوفه]]، [[بصره]]، [[مکه]]، [[مدینه]]، [[یمن]] و [[شام]] [[مسافرت]] کرد و [[علم]] آموخت. احمد بن حنبل از [[فقها]] و [[محدثان]] بزرگ [[اهل سنت]]<ref>تاریخ الاسلام ۱۸/۶۵ و ۷۳.</ref> و از شاگردان [[امام شافعی]] بود.<ref>وفیات الاعیان ۱/۶۴.</ref> او از [[ائمه]] چهارگانه اهل سنت و پیشوای [[حنبلیان]] می‌‌باشد.<ref>النجوم الزاهره ۲/۳۰۴.</ref> [[شیخ طوسی]] او را در زمره [[اصحاب امام رضا]] {{ع}} برشمرده است.<ref>رجال الطوسی ۳۶۷.</ref>
[[سال]] تولد وی را ۱۶۴ ق گفته‌اند<ref>مناقب الإمام أحمد، ص۱۲- ۱۳.</ref>. پدر و جدش در [[امور سیاسی]] و نظامی فعال بوده‌اند. جد وی، حنبل بن هلال، در دوره [[اموی]] [[حاکم]] [[سرخس]] بوده و از جمله [[داعیان عباسی]] به شمار می‌آمده است<ref>مناقب الإمام أحمد، ص۱۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۲۵۹؛ تاریخ بغداد، ج۵، دی ۱۸۹.</ref>. پدرش نیز سمت لشکری داشته و در مقام فرمانده سپاه بوده و گویا طی توطئه‌ای کشته می‌شود<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۳- ۱۸۴.</ref>. مادر وی در مرو [[خراسان]] بدو حامله شد، اما وی را در [[بغداد]] به [[دنیا]] آورد<ref>تاریخ بغداد، ج۵، ص۱۷۸؛ مناقب الإمام أحمد، ص۱۲-۱۴.</ref>. نام مادر وی را صفیه بنت میمونه بنت عبدالملک شیبانی گفته‌اند. [[احمد]] هر چند اصالتاً به اعتبار [[خاندان]] از اهالی مرو به شمار می‌آمد، اما در بغداد تولد و نشو و نما یافت<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[احمد بن حنبل (مقاله)|مقاله «احمد بن حنبل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص۶۸۰-۶۸۹.</ref>.


در مورد [[اعتقادات]] وی آورده‌اند که وی [[قرآن]] را [[کلام خدا]] و [[ازلی]] می‌‌دانست و از اینکه مخلوق [[خدا]] پندارد، [[پرهیز]] می‌‌کرد و بر این [[عقیده]] [[استوار]] بود، <ref>البدایة و النهایه ۱۰/۳۲۷.</ref> به همین دلیل به دستور [[معتصم عباسی]] مدت زیادی به [[زندان]] افتاد و مورد ضرب و شتم بسیاری واقع شد و سرانجام [[آزاد]] گشت. در نهایت به سال ۲۴۱ﻫ در بغداد درگذشت و در [[مقبره]] باب [[حرب]] به [[خاک]] سپرده شد.<ref>وفیات الاعیان ۱/۶۴.</ref> مشهورترین اثر او کتاب المسند می‌‌باشد. دیگر آثار او عبارت‌اند از: الملل، الرد علی الجهمیه، التفسیر الناسخ و المنسوخ، الزهد، المسائل، الفضائل، الفرائض، المناسک، الایمان، الاشربة، طاعة الرسول<ref>الفهرست (الندیم) ۲۸۵.</ref> و کتاب مناقب الامام علی بن ابی طالب{{ع}}<ref>هدیة العارفین ۱/۴۸.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۱۱۰.</ref>
== تحصیل ==
وی در بغداد که در آن ایام تازه تأسیس یافته بود و مرکز [[خلافت منصور عباسی]] به شمار می‌آمد، به تحصیل [[دانش]] مشغول شد و از چهارده سالگی در زمره طالبان [[علوم دینی]] در آمد<ref>مناقب الإمام أحمد، ص۲۳.</ref>. او در این [[شهر]] از محضر دانشمندان بزرگی بهره جست و پس از [[آموختن]] مقدمات [[علوم ادبی]] و [[دینی]] بیش از همه به [[استماع]] [[حدیث]] مایل بود و از این رو هر کس از آگاهان این فن را می‌یافت که [[حدیث]] وی در خور اعتماد بود، در محضر وی به آموختن می‌پرداخت. فضای بغداد و حضور در محضر محمد بن اسحاق در [[گرایش]] وی به [[زهد]]. تأثیر به‌سزایی گذاشت و موجب شد وی در باب برخی از امور از جمله [[موسیقی]] دیدگاه‌های معتدل‌تری را اتخاذ کند<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۵۰۰، ۵۰۲؛ تهذیب الأسماء، ج۲، ص۱۷۹؛ التعدیل و التجریح، ج۱، ص۳۳۴؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۰۵؛ مناقب الإمام أحمد، ص۲۶.</ref>.


==احمد بن حنبل==
[[احمد بن حنبل]] اندکی پس از [[مرگ]] هشیم بن بشیر در سال ۱۸۳ یا ۱۸۴ ق برای فراگیری بیشتر به [[کوفه]] [[سفر]] کرد و در آنجا از محضر وکیع بن جراح بهره برد. نخستین [[سفر]] وی به کوفه چندان طول نکشید و پس از مدت اندکی به بغداد بازگشت. او سپس به کوفه بازگشت و دوباره از محضر وکیع بهره‌مند شد و [[احادیث]] بسیاری را نزد وی آموخت<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۳.</ref>. وی پس از [[کوفه]] به [[مکه]] و [[بصره]] نیز [[مسافرت]] کرد. در سفرهایی که در طول سال‌های ۱۸۷ ق تا ۱۹۹ ق به مکه داشت در محضر حافظان و عالمان آن دیار به [[استماع]] [[حدیث]] پرداخت<ref>تهذیب الکمال، ج۱، ص۴۴۷؛ تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۰۷.</ref>.
(متوفای سال ۲۴۱)
وی از [[امامان]] چهارگانۀ [[اهل سنت]] است و فرقۀ حنبلیه جمع کثیری از اهل سنت را تشکیل می‌دهد.


===اعتبار «[[مسند احمد]]»===
احمد [[وسواس]] بسیار در نگارش حدیث داشت و اگر در می‌یافت که [حافظ [[حدیثی]] در بیان [[روایات]] اشکالی دارد، روایات او را نمی‌نوشت و یا تنها به نگارش روایاتی می‌پرداخت که از نظر وی طریق صحیحی داشته باشد.  
احمد بن حنبل کتابی به نام [[مسند]] دارد. دربارۀ اعتبار این کتاب بین [[علما]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بر اساس [[روایت]] جمعی از علما، احمد گفته است که [[احادیث]] منقول در مسند خود را از بین هفتصد هزار [[حدیث]] [[انتخاب]] کرده است<ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۳۱.</ref>. و در [[طبقات الشافعیه]] به نقل از احمد آمده:
{{عربی|عملت هذا الکتاب اماما؛ إذا اختلف الناس فی سنة عن رسول الله{{صل}} رجعوا إلیه}}<ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۳۱.</ref>؛
این کتاب را [[مقتدا]] قرار دادم تا اگر [[مردم]] در سنتی از [[سنن]] [[رسول الله]]{{صل}} اختلاف کردند، به این کتاب [[رجوع]] کنند.
عده‌ای با استناد به سخنان احمد بن حنبل در مورد کتاب خودش، همه احادیث مسند وی را صحیح می‌دانند. در مقابل جمعی از [[عالمان]] بزرگ [[سنی]] معتقدند مسند احمد بن حنبل دارای [[احادیث ضعیف]] است.


[[حافظ ابن جوزی]] که عالمی [[حنبلی]] [[مذهب]] است کتاب [[امام]] خود را از احادیث ضعیف خالی نمی‌داند. همچنین حافظ عراقی و حافظ [[ذهبی]] و [[ابن تیمیه]] نیز قائل به وجود احادیث ضعیف در مسند احمد بن حنبل هستند<ref>ر.ک: منهاج السنة، ج۷، ص۳۶-۳۷، ۷۰، ۱۶۱، ۲۸۳، أضواء علی السنة المحمدیة: ۳۲۶، قواعد التحدیث، ص۲۶۰.</ref>.
[[شیخ طوسی]]، [[احمد بن حنبل]] را از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} می‌داند که از ایشان استماع حدیث کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۵۱.</ref>. از آنجا که [[امام]] تا سال ۲۰۰۰ یا ۲۰۱ق در [[مدینه]] حضور داشته، می‌توان دانست که ابن‌حنبل در دو سفری که میان سالهای ۱۹۷ و ۱۹۹ ق به مدینه کرده، از ایشان بهره برده است. در مجامع روایی [[شیعی]] نیز حضور ابن‌حنبل در جمع برخی از [[اصحاب خاص امام رضا]]{{ع}} [[تأیید]] شده است. در یکی از این مجالس، ابن‌حنبل با اسحاق بن راهویه که از همسالان وی بود و در [[بغداد]] از وی [[حدیث]] [[استماع]] کرده بود و نیز [[اباصلت هروی]] یکی از یاران خاص [[امام]] دیده می‌شود<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[احمد بن حنبل (مقاله)|مقاله «احمد بن حنبل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص۶۸۰-۶۸۹.</ref>.
علاوه بر این برخی بر این باورند که در کتاب احمد احادیث موضوعه نیز وجود دارد، اما حافظ [[ابن حجر عسقلانی]] این قول را رد می‌کند. [[ابن حجر]] از عالمان [[شافعی مذهب]] است با این [[حال]] ضمن پذیرش وجود احادیث ضعیف در مسند احمد این کتاب را از احادیث موضوعه خالی می‌داند. وی در کتاب القول المسدد فی الذب عن مسند أحمد احادیثی را که [[رمی]] به وضع شده جمع‌آوری کرده و به تصحیح آنها پرداخته است. ابن حجر [[معتقد]] است که اگرچه برخی احادیث مسند [[ضعیف]] باشند اما [[احادیث جعلی]] در این کتاب وجود ندارد.
حافظ [[جلال الدین سیوطی]]، یکی دیگر از [[عالمان]] [[شافعی]] است که راه [[ابن حجر عسقلانی]] را در این باب پیموده و کار او را تکمیل کرده است. به [[اعتقاد]] [[سیوطی]] علاوه بر آن چه ابن حجر ذکر کرده است، [[احادیث]] دیگری در [[مسند احمد]] آمده که مورد [[طعن]] و [[جرح]] قرار گرفته‌اند. از این‌رو برای کتاب ابن حجر عسقلانی تتمه‌ای با عنوان الذیل الممهد نوشته و چون او از کتاب [[مسند]] [[دفاع]] کرده است<ref>تدریب الراوی، ج۱، ص۱۷۱ و ۱۷۲، نیل الاوطار، ج۱، ص۱۲.</ref>.
در مجموع، [[صحت]] [[روایات]] مسند [[احمد بن حنبل]] همواره محل [[اختلاف]] بوده، و در این باره کشمکش‌هایی بین [[اتباع]] [[مذاهب]] مختلف وجود داشته است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۱۶.</ref>


===اعتبار [[شخصیت]] احمد===
== فتنه حدوث یا قِدَم قرآن ==
خود احمد بن حنبل نیز مورد [[وثوق]] نیست. براساس نقل [[ابن تیمیه]] در کتاب [[منهاج السنة]] احمد بن حنبل [[معتقد]] بوده که [[جنگ]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر ضد معاویه در [[صفین]] [[حق]] نبوده است. احمد بن حنبل این جنگ را [[فتنه انگیزی]] امیرالمؤمنین{{ع}} معرفی کرده است<ref>منهاج السنة، ج۴، ص۲۲۵ و ج۸، ص۱۶۵.</ref>.
عمده فعالیت‌های ابن‌حنبل تا سال ۲۱۸ق [[تعلیم و تعلم]] حدیث بود. در این سال واقعه‌ای پیش آمد که [[زندگی]] وی را دچار تحول کرد. این واقعه همان چیزی است که در تاریخ اسلام به “المحنة” مشهور است. [[مأمون عباسی]] که از حامیان [[کلام]] معتزلی به شمار می‌آمد، در بحث از [[حدوث و قدم]] [[قرآن]]، مانند [[معتزله]] جانب نظریه حدوث قرآن را گرفت و مخالفان این نظریه و قائلان به [[قدم قرآن]] را مورد تعقیب و [[تفتیش]] قرار داد. [[حاکم]] [[بغداد]] به دستور [[مأمون]] بسیاری از علمای سرشناس بغداد از جمله [[احمد بن حنبل]] را احضار کرد و از بابت نظریه مذکور بازجویی نمود<ref>المنتظم، ج۱۱، ص۲۰- ۲۱؛ تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۳۷؛ البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۳۳۷؛ تاریخ الموصل، ج۱، ص۶۵۹.</ref>. ابن‌حنبل بر قدیم بودن قرآن تأکید بسیار داشت و به رغم [[تهدیدات]] مکرر به [[زندان]] و [[مرگ]] حاضر نشد که از دیدگاه خود باز گردد و قول به حدوث قرآن را بپذیرد. از این رو، همراه با دیگر کسانی که بر قدم قرآن اصرار ورزیده بودند به سمت طرسوس که محل اردوگاه [[خلیفه]] بود فرستاده شد. اما مأمون در این ایام از [[دنیا]] رفت و ابن‌حنبل و دیگر [[زندانیان]] به بغداد باز گردانده شدند<ref>تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۴۰-۶۴۵.</ref>. او را در [[رمضان]] [[سال ۲۲۰ق]] [[آزاد]] کردند<ref>وفیات الأعیان، ج۱، ص۶۴.</ref>. ابن‌حنبل این مشکل را در [[عهد]] [[معتصم عباسی]] نیز داشت و در زمان [[خلافت]] وی نیز مورد [[تفتیش عقیده]] در باب [[حدوث و قدم]] [[قرآن]] قرار گرفت. او در مواجهه با معتصم نیز [[سرسختی]] نشان داد و حاضر نشد قول به [[حدوث قرآن]] را بپذیرد و به جهت همین سرسختی نیز به شدت [[مجازات]] شد و محکوم به تازیانه شد<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴.</ref>.
اظهار [[عداوت]] [[ابن حنبل]] نسبت به [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} به همین یک مورد منحصر نیست. وی در موارد متعددی [[بغض]] خود را نسبت به امیرالمؤمنین{{ع}} آشکار ساخته است. از جمله می‌توان به [[توثیق]] «[[حریز بن عثمان حمصی]]» از سوی احمد بن حنبل اشاره کرد. حریز بن عثمان آشکارا با امیرالمؤمنین{{ع}} [[دشمنی]] داشته و بغض خود را نسبت به ایشان [[اعلان]] می‌کرده است. بنابر نقل حافظ ذهبی، احمد از باب تأکید بر توثیق حریز لفظ «ثقة» را دو مرتبه در مورد وی تکرار می‌کند<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۳۳.</ref> و طبق نقل جامع المسانید وی سه مرتبه در مورد حریز بن عثمان گفته است:
{{عربی|ثقة. ثقة، ثقة!}}<ref>ر.ک: تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۶۹، ۴۳۶۵، تاریخ دمشق، ج۱۲، ص۳۴۵، تهذیب الکمال، ج۵، ص۵۷۳، ۱۱۷۵.</ref>.


[[حافظ خطیب بغدادی]] یکی از [[محدثان]] بزرگ [[سنی]] است. وی بعد از نقل توثیق حریز بن عثمان توسط احمد بن حنبل در [[مقام]] طعن بر احمد برآمده و به وی [[اعتراض]] کرده است<ref>جامع مسانید أبی حنیفه، ج۱، ص۶۷-۶۸، استخراج المرام، ج۳، ص۲۷۴.</ref>.
قول مشهور آن است که وی تا پایان [[زمامداری]] معتصم و [[واثق]] همچنان بر موضع خود پافشاری کرده و نظریه حدوث قرآن را نپذیرفته است. گویا وی به این جهت دوران چهارده ساله [[خلافت معتصم]] و واثق را در حبس خانگی به سر می‌برده و در این مدت [[اجازه]] [[تعلیم]] و افتا نداشته است<ref>وفیات الأعیان، ج۱، ص۶۴ ۸۴؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۳۹.</ref>.
[[حال]] چگونه احمد کسی را [[توثیق]] می‌کند که [[بغض]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را در [[دل]] داشته و آشکارا با ایشان [[دشمنی]] می‌کرده است؟!
 
پس [[شخصیت]] [[احمد بن حنبل]] نیز مورد [[قدح]] و [[طعن]] بوده، و دربارۀ آراء او در [[جرح و تعدیل]] [[رجال]] [[اختلاف]] وجود دارد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۱۸.</ref>
پس از واثق<ref>تاریخ گزیده، ص۶۲۷.</ref>، [[متوکل]] [[خلیفه]] [[مسلمانان]] شد و این فرصتی را برای مخالفان [[معتزله]] فراهم آورد تا نه تنها از آزارهای پیشین [[رهایی]] یابند، بلکه آزادانه بتوانند از مواضع خود [[دفاع]] نمایند. ابن‌حنبل نیز از فرصت پیش آمده برای مدتی استفاده کرد و از آنجا که [[معتقد]] بود واجب‌ترین کار برای [[مردم]] [[آموختن علم]] و [[حدیث]] است، مدتی را به امر [[تعلیم]] [[خلق]] پرداخت<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۶۲.</ref>. اما دستگاه تفتیش عقاید در عصر متوکل نیز [[قدرت]] پیشین خود را [[حفظ]] کرد. متوکل، ابن‌حنبل را به [[عسکر]] [[سامرا]] احضار کرد و از وی درباره اعتقادش در باب [[حدوث و قدم]] [[قرآن]] پرسید. او سخنان پیشین را بیان کرد. از وی پرسیده شد: این سخنان را از قول چه کسی می‌گویی؟ او پاسخ داد: از [[جعفر بن محمد صادق]]{{ع}} شنیدم که گفت: قرآن نه [[خالق]] است و نه مخلوق. متوکل از این سخن بر آشفت و او را به سکوت [[امر]] کرد<ref>مناقب الإمام أحمد، ص۴۸۵.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[احمد بن حنبل (مقاله)|مقاله «احمد بن حنبل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص۶۸۰-۶۸۹.</ref>
 
== وفات ==
احمد بن حنبل در سال ۲۴۱ یا ۲۴۲ق پس از یک دوره [[بیماری]] طولانی از [[دنیا]] رفت<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۳۲۹- ۳۳۰؛ تاریخ بغداد، ج۵، ص۱۸۸؛ مناقب الإمام أحمد، ص۵۴۹-۵۵۱.</ref>. منابع تشییع جنازه بسیار شکوهمندی را در [[بغداد]] برای وی ذکر کرده‌اند و در بیان شمار [[تشییع]] کنندگان ارقام عجیبی را آورده‌اند<ref>مناقب الإمام أحمد، ص۵۶۰-۵۵۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۳۳۱.</ref>. وی را در باب الحرب بالای [[قبر]] [[ابوحنیفه]] به خاک سپردند<ref>التعدیل و التجریح، ج۱، ص۳۲۰؛ أحسن التقاسیم، ص۱۳۰؛ تاریخ گزیده، ص۶۲۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[احمد بن حنبل (مقاله)|مقاله «احمد بن حنبل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص۶۸۰-۶۸۹.</ref>
 
== شاگردان و آثار ==
[[شهرت]] اصلی ابن‌حنبل در [[دانش حدیث]] و نقل آن است، اما وی را در حوزه‌های مختلف از جمله [[فقه]]، [[تفسیر قرآن]] و [[علم]] اللغه صاحب [[اندیشه]] و دانشمند توصیف کرده‌اند<ref>طبقات الحنابلة، ص۳- ۴.</ref>. او شاگردان بسیاری نیز [[تربیت]] کرد که بعدها تأثیرات مهمی در [[تاریخ]] [[فرهنگ اسلامی]] به جا گذاشتند. از این شمار می‌توان به فرزندش [[عبدالله بن احمد]]، [[بخاری]]، مسلم و [[ابوداوود]] نویسندگان سه کتاب از [[صحاح سته]] اشاره کرد.
 
از وی آثار متعددی بر جا مانده است که برخی شمار آنها را تا پنجاه کتاب و رساله رسانده‌اند<ref>المسائل و الرسائل المرویة، ج۱، ص۱۴-۱۸.</ref>. [[ابن‌ندیم]] سیزده کتاب از آثار وی برشمرده است که عبارت‌اند از: کتاب العلل، کتاب التفسیر؛ کتاب [[الناسخ و المنسوخ]]، کتاب الزهد؛ کتاب المسائل؛ کتاب الفضائل؛ کتاب الفرائض، کتاب المناسک، کتاب الایمان؛ کتاب الأشربة؛ کتاب [[طاعة]] الرسول{{صل}}، کتاب الرد علی [[الجهمیة]] و کتاب [[المسند]]<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۲۸۵.</ref>. مهم‌ترین اثر وی، کتاب المسند، مجموعه‌ای از [[روایات]] در حوزه‌های مختلف است. در مورد تعداد روایات آن [[اختلاف]] نظر وجود دارد. برخی معتقدند که این کتاب در بر گیرنده چهل هزار [[روایت]] بوده که با حذف مکررات به سی هزار رسیده است<ref>أصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص۳۲۸.</ref>. برخی نیز تعداد روایات آن را ۲۶۳۰۰ روایت دانسته‌اند<ref>بررسی مسند احمد بن حنبل، ص۷۳.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[احمد بن حنبل (مقاله)|مقاله «احمد بن حنبل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص۶۸۰-۶۸۹.</ref>
 
== احمد و نقل روایات درباره اهل بیت ==
یکی از ویژگی‌های احمد در کتاب المسند [[نقل روایات]] فراوان در فضائل [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} و حضرت [[فاطمه]]{{س}} است. حتی [[ابن‌طاووس]] به وی کتابی را نسبت می‌دهد که در آن روایات متعددی درباره [[امام علی]]{{ع}} و [[امامت]] و [[خلافت]] ایشان ذکر شده و نامش [[مناقب اهل البیت]]{{عم}} است<ref>کتابخانه ابن‌طاووس، ص۳۹۶.</ref>. از آنجا که چنین کتابی در میان فهرست‌های موجود آثار ابن‌حنبل وجود ندارد، محتمل است که این اثر بخشی از کتاب حجیم [[فضائل الصحابة]] باشد که باب مفصلی از آن به [[امام علی]]{{ع}} اختصاص دارد. گفتنی است که در کتاب فضائل الصحابة حجمی نزدیک به دویست صفحه را به [[نقل احادیث]] [[فضائل امام علی]]{{ع}} اختصاص داده است<ref>فضائل الصحابة، ابن‌حنبل، ص۷۲۷- ۵۲۸.</ref> که با توجه به جو [[ستیزه]] با [[شیعیان]] و امامانشان بسیار قابل توجه است. همچنین این کتاب می‌تواند اثری باشد که فرزند ابن‌حنبل آن را تحت عنوان جزء فیه [[مسند]] [[اهل بیت]]{{عم}} از پدر [[روایت]] نموده و عبدالله لیثی [[انصاری]] آن را تصحیح کرده است<ref>معجم ما کتب عن الرسول{{صل}} و اهل بیته{{عم}}، ج۱۰، ص۳۸۵.</ref>.
 
احمد بن حنبل در تعدیل نگاه [[متعصبان]] [[اهل سنت]] به [[اهل بیت]]{{عم}} و به ویژه امام علی{{ع}} نقش مهمی داشته است. او بر خلاف برخی از دانشمندان [[متعصب]] [[عامه]] نه تنها از راویان شیعی [[روایت]] نقل می‌کرد، بلکه سال‌ها [[مصاحبت]] و شاگردی آنان را داشت. کسانی چون [[علی بن هاشم بن برید]]، [[وکیع بن جراح]]، [[سفیان بن عیینه]] و عبدالرزاق بن همام که ابن‌حنبل سال‌ها از ایشان [[استماع]] [[حدیث]] می‌کرد، از جمله دانشمندان مشهور به [[تشیع]] بودند<ref>العلل و معرفة الرجال، ج۲، ص۲۷۹؛ ج۲، ص۴۹۰، ۵۴۵.</ref>. او [[محبت]] [[شیعیان]] به [[اهل]] بیت‌{{عم}} را نه تنها مردود نمی‌دانست، بلکه آن را از [[فضائل]] [[دینی]] و مذهبی به شمار می‌آورد که هیچ خللی در وثاقت راوی حدیث ایجاد نمی‌کند<ref>تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۲۶۱؛ تهذیب الکمال، ج۱۷، ص۱۸۰.</ref>. البته وی [[معتقد]] بود کسانی که به [[صحابه]] [[دشنام]] می‌دهند از درجه وثاقت ساقط‌اند و [[رافضی]] به شمار می‌آیند<ref>العلل و معرفة الرجال، ج۲، ص۶۰۱.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[احمد بن حنبل (مقاله)|مقاله «احمد بن حنبل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص۶۸۰-۶۸۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۶: خط ۳۹:
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:Jawahir-kalam-1.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱]]
# [[پرونده:Jawahir-kalam-1.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱]]
# [[پرونده: 1100514.jpg|22px]] [[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[احمد بن حنبل (مقاله)|مقاله «احمد بن حنبل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۸۸۲

ویرایش