سیره اخلاقی امام صادق: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
۵. از دیگر جلوههای [[کرم]] آن حضرت این بود که آنقدر از طعام و [[لباس]] به [[بیچارگان]] و [[فقرا]] میداد که برای [[خانواده]] خودش از غذا و لباس چیزی باقی نمیماند<ref>تاریخ الاسلام، ج۶، ص۴۵؛ مرآت الزمان، ج۶، ص۱۶۰؛ تهذیب الکمال، ج۵، ص۸۷.</ref>. | ۵. از دیگر جلوههای [[کرم]] آن حضرت این بود که آنقدر از طعام و [[لباس]] به [[بیچارگان]] و [[فقرا]] میداد که برای [[خانواده]] خودش از غذا و لباس چیزی باقی نمیماند<ref>تاریخ الاسلام، ج۶، ص۴۵؛ مرآت الزمان، ج۶، ص۱۶۰؛ تهذیب الکمال، ج۵، ص۸۷.</ref>. | ||
روزی آن حضرت مشغول خوردن ناهار بودند. مردی از کنار آن حضرت گذشت و [[سلام]] نکرد. [[امام]] او را به خوردن غذا [[دعوت]] کردند. بعضی از حاضران گفتند [[سنّت]] این است که او اوّل سلام کند و سپس دعوت به غذا شود، در حالیکه این مرد عمدا سلام نکرد. امام{{ع}} با تبسّم ملیحی رو به آن مرد کردند و گفتند: «این [[فقه]] عراقی، آمیخته با [[بخل]] است.»..<ref>حیاة الإمام الصادق{{ع}}، ج۱، ص۶۴، به نقل از نثر الدرر.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۸ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۸، ص ۳۰.</ref>. | روزی آن حضرت مشغول خوردن ناهار بودند. مردی از کنار آن حضرت گذشت و [[سلام]] نکرد. [[امام]] او را به خوردن غذا [[دعوت]] کردند. بعضی از حاضران گفتند [[سنّت]] این است که او اوّل سلام کند و سپس دعوت به غذا شود، در حالیکه این مرد عمدا سلام نکرد. امام{{ع}} با تبسّم ملیحی رو به آن مرد کردند و گفتند: «این [[فقه]] عراقی، آمیخته با [[بخل]] است.»..<ref>حیاة الإمام الصادق{{ع}}، ج۱، ص۶۴، به نقل از نثر الدرر.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۸ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۸، ص ۳۰.</ref>. | ||
==[[تواضع]] [[امام صادق]]{{ع}}== | |||
و از دیگر جلوههای [[شخصیت]] بزرگ امام صادق{{ع}} این بود که آن حضرت، در عین حالیکه [[سرور]] [[مسلمانان]] و پیشوای میلیونها نفر بودند، خود را کسی ندانسته و شدیدا به تواضع و [[فروتنی]] [[عشق]] میورزیدند. از نشانههای تواضع آن حضرت این بود که از نشستن روی فرشهای گرانقیمت خودداری کرده و همیشه بر فرش [[حصیر]] مینشستند<ref>النجوم الزاهرة، ج۵، ص۱۷۶.</ref>. آن حضرت همیشه از [[متکبّران]] و خودبزرگبینان بیزار بوده و بر آنان خرده میگرفت. روزی از یکی از [[قبایل]] عبور میکردند. رو به مردی کرده و فرمودند: «بزرگ این [[قبیله]] کیست؟» مرد به سرعت در جواب آن حضرت گفت: من. [[امام]]{{ع}} از این حالت او خوششان نیامد و به او گفتند: «اگر تو آقا و [[بزرگوار]] بودی، به این سرعت نمیگفتی من»<ref>محمد بن سعد، طبقات کبرى، ج۱، ص۳۲.</ref>. | |||
از دیگر مصادیق تواضع و فروتنی امام صادق{{ع}} این است که: مردی روستایی چند روزی به [[خدمت]] امام صادق{{ع}} میآمد. امام صادق مدّتی از او بیخبر بودند. از [[اصحاب]] خود درباره او سؤال کردند. مردی از اصحاب که آن شخص روستایی را فرد مهمّی نمیدانست، خطاب به حضرت کرد و گفت او [[نبطی]] است. امام{{ع}} حرف او را اینگونه ردّ کردند که: اصل هر مردی، [[عقل]] و حسب و [[دین]] اوست، و [[کرامت]] هر مردی تقوای اوست، و تمام [[مردم]] در اینکه از [[آدم]] زاده شدهاند مساویاند. آن مرد که این حرف را زده بود، [[خجالت]] کشید<ref>حیاة الامام الصادق{{ع}}، ج۱، ص۶۶، به نقل از مطالب السؤول.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۸ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۸، ص ۳۴.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |