پرش به محتوا

شیعه در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==معنای لغوی شیعه==
== معنای لغوی شیعه ==
{{اصلی|شیعه در لغت}}
{{اصلی|شیعه در لغت}}
[[اهل لغت]] در معنای شیعه می‌گویند:
اهل لغت در معنای شیعه می‌گویند: {{عربی|الشیعة: أتباع الرجل وأنصاره}}<ref>لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸.</ref>؛
{{عربی|الشیعة: أتباع الرجل وأنصاره}}<ref>لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸.</ref>؛
شیعه: [[پیروان]] و یاری کنندگان یک مرد را می‌گویند. صاحب کتاب تاج العروس فی شرح القاموس ذیل واژۀ «شعب» به [[شعر]] [[کمیت]] استشهاد می‌کند، که گفته است: {{عربی|ومالی إلاآل أحمد شیعة}}. سپس در جای دیگر می‌گوید: {{عربی|وقد غلب هذا الاسم علی کل من یتولی علیا وأهل بیته حتی صار اسما لهم خاصا... أصل ذلک من المشایعة وهی المطاوعة والمتابعة}}<ref>تاج العروس، ج۲، ص۱۲۰، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸.</ref>؛ و این اسم بر همه کسانی که از [[امیرالمؤمنین]] و [[اهل بیت]] ایشان{{عم}} [[تبعیت]] می‌کنند [[علم]] شده و [[غلبه]] پیدا کرده است تا آنجا که اسم مخصوص ایشان شده است و اصل و ریشه این واژه از «مشایعت» است و آن به معنای به دنبال کسی رفتن و [[اطاعت]] کردن از اوست.
شیعه: [[پیروان]] و [[یاری کنندگان]] یک مرد را می‌گویند.
 
صاحب کتاب تاج العروس فی شرح القاموس ذیل واژۀ «شعب» به [[شعر]] [[کمیت]] [[استشهاد]] می‌کند، که گفته است: {{عربی|ومالی إلاآل أحمد شیعة}}.
پس شیعه به حمل شایع صناعی به کسانی اطلاق می‌شود که از نظر [[اندیشه]]، عمل و [[اخلاق]] به دنبال اهل بیت{{عم}} حرکت و از ایشان [[پیروی]] و اطاعت می‌کنند<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۶۰.</ref>.
سپس در جای دیگر می‌گوید: {{عربی|وقد غلب هذا الاسم علی کل من یتولی علیا وأهل بیته حتی صار اسما لهم خاصا... أصل ذلک من المشایعة وهی المطاوعة والمتابعة}}<ref>تاج العروس، ج۲، ص۱۲۰، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸.</ref>؛
 
و این اسم بر همه کسانی که از [[امیرالمؤمنین]] و [[اهل بیت]] ایشان{{عم}} [[تبعیت]] می‌کنند [[علم]] شده و [[غلبه]] پیدا کرده است تا آنجا که اسم مخصوص ایشان شده است و اصل و ریشه این واژه از «مشایعت» است و آن به معنای به دنبال کسی رفتن و [[اطاعت]] کردن از او است.
== کاربری «شیعه» در عصر نبوی ==
پس شیعه به حمل شایع صناعی به کسانی اطلاق می‌شود که از نظر [[اندیشه]]، عمل و [[اخلاق]] به دنبال اهل بیت{{عم}} [[حرکت]] و از ایشان [[پیروی]] و اطاعت می‌کنند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۶۰.</ref>
واژه «شیعه» به معنایی که ذکر شد در زمان رسول خدا{{صل}} به کار می‌رفته و بزرگانی از [[صحابه]] به عنوان [[شیعه امیرالمؤمنین]] شناخته شدند. عنوان «شیعه» و «[[تشیع]]» از سوی رسول خدا{{صل}} بر [[پیروان]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} اطلاق شده است.
==کاربری «شیعه» در عصر نبوی==
 
واژه «شیعه» به معنایی که ذکر شد در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} به کار می‌رفته و بزرگانی از [[صحابه]] به عنوان [[شیعه امیرالمؤمنین]] شناخته شدند. عنوان «شیعه» و «[[تشیع]]» از سوی رسول خدا{{صل}} بر [[پیروان]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} اطلاق شده است.
[[اهل سنت]] [[روایات]] فراوانی از رسول خدا{{صل}} در ذیل آیۀ مبارکۀ: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>«بی‌گمان آنانکه ایمان آورده‌اند و کردارهایی شایسته کرده‌اند، بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.</ref> نقل کرده‌اند مبنی بر این که مراد از «خیر البریة» در این [[آیه]] امیرالمؤمنین{{ع}} و [[شیعیان]] ایشان می‌باشد. [[سیوطی]] در [[الدر المنثور]] می‌نویسد: {{عربی|خیر البریة علی و شیعة علی بن أبی طالب}}<ref>الدر المنثور، ج۶، ص۳۷۹، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۶۷.</ref>.
[[اهل سنت]] [[روایات]] فراوانی از رسول خدا{{صل}} در ذیل آیۀ مبارکۀ: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>«بی‌گمان آنانکه ایمان آورده‌اند و کردارهایی شایسته کرده‌اند، بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.</ref> نقل کرده‌اند مبنی بر این که مراد از «خیر البریة» در این [[آیه]] امیرالمؤمنین{{ع}} و [[شیعیان]] ایشان می‌باشد. [[سیوطی]] در [[الدر المنثور]] می‌نویسد:
 
{{عربی|خیر البریة علی و شیعة علی بن أبی طالب}}<ref>الدر المنثور، ج۶، ص۳۷۹، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۶۷.</ref>.
از این موضوع استفاده می‌شود که پیروان و مخالفان امیرالمؤمنین{{ع}} در [[زمان]] حیات پیامبر اکرم{{صل}} نیز شناخته شده بودند.
از این موضوع استفاده می‌شود که پیروان و مخالفان امیرالمؤمنین{{ع}} در [[زمان]] [[حیات پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز شناخته شده بودند.
 
[[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} در مواجهه با امیرالمؤمنین{{ع}} به چند دسته تقسیم می‌شوند:
[[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} در مواجهه با امیرالمؤمنین{{ع}} به چند دسته تقسیم می‌شوند:
# [[شیعیان امیرالمؤمنین]]{{ع}}
# [[شیعیان امیرالمؤمنین]]{{ع}}
#گروهی که حتی در عصر [[حیات رسول خدا]]{{صل}} با امیرالمؤمنین{{ع}} [[خصومت]] داشتند.
# گروهی که حتی در عصر [[حیات رسول خدا]]{{صل}} با امیرالمؤمنین{{ع}} [[خصومت]] داشتند.
#گروهی که با امیرالمؤمنین{{ع}} مانند سایر [[مردم]] [[رفتار]] می‌کردند.
# گروهی که با امیرالمؤمنین{{ع}} مانند سایر [[مردم]] [[رفتار]] می‌کردند.
شیعیان امیرالمؤمنین همواره [[معتقد]] به [[خلافت بلافصل]] ایشان بوده‌اند.
 
[[ابن عبدالبر]] در احوالات امیرالمؤمنین{{ع}} می‌نویسد:
شیعیان امیرالمؤمنین همواره [[معتقد]] به خلافت بلافصل ایشان بوده‌اند. [[ابن عبدالبر]] در احوالات امیرالمؤمنین{{ع}} می‌نویسد: {{عربی|روی عن سلمان وأبی ذر والمقداد وخباب وجابر وأبی سعید الخدری وزید بن الأرقم أن علی بن أبی طالب «رضی الله عنه» أول من أسلم وفضله هؤلاء علی غیره}}<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۰: ۱۸۵۵.</ref>؛ از [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]]، [[خباب]]، جابر، [[ابوسعید خدری]] و [[زید بن ارقم]] [[روایت]] شده که [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} اولین فردی است که [[اسلام]] آورده و این گروه امیرالمؤمنین{{ع}} را بر غیر او تفضیل می‌دادند.
{{عربی|روی عن سلمان وأبی ذر والمقداد وخباب وجابر وأبی سعید الخدری وزید بن الأرقم أن علی بن أبی طالب «رضی الله عنه» أول من أسلم وفضله هؤلاء علی غیره}}<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۰: ۱۸۵۵.</ref>؛
 
از [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]]، [[خباب]]، جابر، [[ابوسعید خدری]] و [[زید بن ارقم]] [[روایت]] شده که [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} اولین فردی است که [[اسلام]] آورده و این گروه امیرالمؤمنین{{ع}} را بر غیر او [[تفضیل]] می‌دادند.
این هفت نفر افرادی هستند که ابن عبدالبر ذکر کرده است، اما تعداد کسانی که در صدر اسلام به [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} معتقد بودند بیشتر است. [[ابن ابی الحدید]] پس از آنکه سابقه قول به [[افضلیت]] حضرت را به صدر اسلام باز می‌گرداند، تعدادی از [[اصحاب]] را نام می‌برد که معتقد به افضلیت [[حضرت امیر]]{{ع}} بوده‌اند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۱۶.</ref>. پیشتر روشن شد که [[ابوالطفیل]] نیز از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و [[شیعه امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده است. از افراد دیگری که [[معتقد]] به [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر دیگران بوده‌اند می‌توان [[عمار بن یاسر]]، [[حذیفة بن یمان]]، [[خزیمه ذوالشهادتین]]، [[ابوایوب انصاری]] را نام برد.
 
روشن است که لازمۀ قول به افضلیت امیرالمؤمنین{{ع}} [[اعتقاد]] به خلافت بلافصل آن حضرت می‌باشد؛ چراکه «قبح تقدم [[مفضول]] بر [[فاضل]]» [[حکم عقل]] است و این قاعده مورد قبول همه عقلاست. حتی افرادی چون [[ابن تیمیه]] نیز به این قاعده اعتراف دارند. ابن تیمیه در کتاب منهاج السنة می‌گوید: «جمهور علمای [[سنی]] و غیر سنی این قاعده را پذیرفته اند»<ref>منهاج السنة، ج۶، ص۳۳۷.</ref>.
 
پس اگر کسی قائل به افضلیت امیرالمؤمنین{{ع}} از دیگران باشد بنابر قاعدۀ [[عقلی]] یاد شده باید به تقدم او بر دیگران و از جمله [[شیخین]] معتقد باشد و معنای این سخن اعتقاد به خلافت بلافصل امیرالمؤمنین{{ع}} است.


این هفت نفر افرادی هستند که ابن عبدالبر ذکر کرده است، اما تعداد کسانی که در [[صدر اسلام]] به [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} معتقد بودند بیشتر است. [[ابن ابی الحدید]] پس از آنکه سابقه قول به [[افضلیت]] حضرت را به صدر اسلام باز می‌گرداند، تعدادی از [[اصحاب]] را نام می‌برد که معتقد به افضلیت [[حضرت امیر]]{{ع}} بوده‌اند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۱۶.</ref>. پیشتر روشن شد که [[ابوالطفیل]] نیز از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و [[شیعه امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده است. از افراد دیگری که [[معتقد]] به [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر دیگران بوده‌اند می‌توان [[عمار بن یاسر]]، [[حذیفة بن یمان]]، [[خزیمه ذوالشهادتین]]، [[ابوایوب انصاری]] را نام برد.
پس روشن شد که [[اهل سنت]] خود به این موضوع معترفند که تعداد زیادی از [[صحابه]] و [[تابعین]] قائل به افضلیت امیرالمؤمنین{{ع}} بوده‌اند. تعدادی از این افراد جزء رجال [[صحاح]] هستند، بدین روی اهل سنت به ناچار گفته‌اند که این اعتقاد [[بدعت]] نیست. [[ذهبی]] در این باره می‌نویسد: {{عربی|لیس تفضیل علی برفض ولا هو ببدعة بل قد ذهب إلیه خلق من الصحابة والتابعین}}<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۴۵۷.</ref>؛ اعتقاد به [[برتری علی]]{{ع}} رفض و بدعت نیست بلکه تعدادی از صحابه و تابعین به این مسلک رفته‌اند.
روشن است که لازمۀ قول به افضلیت امیرالمؤمنین{{ع}} [[اعتقاد]] به [[خلافت بلافصل]] آن حضرت می‌باشد؛ چراکه «[[قبح]] تقدم [[مفضول]] بر [[فاضل]]» [[حکم عقل]] است و این قاعده مورد قبول همه عقلاست. حتی افرادی چون [[ابن تیمیه]] نیز به این قاعده اعتراف دارند. ابن تیمیه در کتاب [[منهاج السنة]] می‌گوید: «[[جمهور]] علمای [[سنی]] و غیر سنی این قاعده را پذیرفته اند»<ref>منهاج السنة، ج۶، ص۳۳۷.</ref>.


پس اگر کسی قائل به افضلیت امیرالمؤمنین{{ع}} از دیگران باشد بنابر قاعدۀ [[عقلی]] یاد شده باید به تقدم او بر دیگران و از جمله [[شیخین]] معتقد باشد و معنای این سخن اعتقاد به [[خلافت بلافصل امیرالمؤمنین]]{{ع}} است.
همچنین معلوم گردید که از همان صدر اسلام و عصر [[حیات]] [[خاتم الانبیاء]]{{صل}} عده‌ای از [[اصحاب]] ایشان به خلافت بلافصل امیرالمؤمنین{{ع}} بعد از [[رسول خدا]] اعتقاد داشته‌اند. این گروه به عنوان [[پیروان]] [[امیرالمؤمنین]] شناخته می‌شدند و رسول خدا{{صل}} از ایشان با عنوان شیعۀ علی تعبیر فرموده است<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۶۰.</ref>.
پس روشن شد که [[اهل سنت]] خود به این موضوع معترفند که تعداد زیادی از [[صحابه]] و [[تابعین]] قائل به افضلیت امیرالمؤمنین{{ع}} بوده‌اند. تعدادی از این افراد جزء [[رجال]] [[صحاح]] هستند، بدین روی اهل سنت به ناچار گفته‌اند که این اعتقاد [[بدعت]] نیست.
[[ذهبی]] در این باره می‌نویسد:
{{عربی|لیس تفضیل علی برفض ولا هو ببدعة بل قد ذهب إلیه خلق من الصحابة والتابعین}}<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۴۵۷.</ref>؛
اعتقاد به [[برتری علی]]{{ع}} رفض و بدعت نیست بلکه تعدادی از صحابه و تابعین به این مسلک رفته‌اند.
همچنین معلوم گردید که از همان [[صدر اسلام]] و عصر [[حیات]] [[خاتم الانبیاء]]{{صل}} عده‌ای از [[اصحاب]] ایشان به خلافت بلافصل امیرالمؤمنین{{ع}} بعد از [[رسول خدا]] اعتقاد داشته‌اند. این گروه به عنوان [[پیروان]] [[امیرالمؤمنین]] شناخته می‌شدند و رسول خدا{{صل}} از ایشان با عنوان شیعۀ علی تعبیر فرموده است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۶۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۴٬۶۱۷

ویرایش