پرش به محتوا

عصر امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{در دست ویرایش ۲|ماه=دی|روز=11|سال=۱۴۰۳|کاربر=Bahmani}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام حسین | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = عصر امام حسین در تاریخ اسلامی | پرسش مرتبط = }} == منابع == {{منابع}} # 22px حکیم، سید منذر، پیش...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶: خط ۶:
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =
}}
}}
== مقدمه ==
[[امام حسین]]{{ع}} در زمان حیات [[رسول اکرم]]{{صل}} به دنیا آمدند. در شش سال آغازین [[حیات]] و [[رشد]] خویش از [[فیض]] [[هدایت]] و [[تربیت]] سه انسان برگزیده، یعنی «پیامبر{{صل}}»، «علی{{ع}}» و «فاطمه{{س}}» بهره‌مند بود. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} بارها در حضور یارانش از [[امام حسین]]{{ع}} به عنوان یکی از [[امامان اثناعشر]] یاد می‌کرد و آنان را به [[محبت]] این امام همام سفارش می‌نمود<ref>[[حسن عاشوری لنگرودی|عاشوری لنگرودی، حسن]]، [[حیات سیاسی اجتماعی امام حسین (مقاله)|مقاله «حیات سیاسی اجتماعی امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]]، ص۳۹.</ref>
در [[جریان مباهله]] با [[مسیحیان نجران]] مطابق بیان [[قرآن کریم]]، حسن{{ع}} به همراه حسین{{ع}} پسران رسول خدا{{صل}} نامیده شدند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ * فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد * حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش! * بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۵۹-۶۱.</ref> و این محکم‌ترین سند برای نسبت [[فرزندی]] آن دو به [[پیامبر]]{{صل}} است<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۴۳۸-۴۵۴.</ref>
[[روایات]] فراوانی از [[رسول خدا]]{{صل}} درباره حسین{{ع}} وارد شده که حاکی از جایگاه برجسته وی در دنیای [[رسالت]] و [[امت]] است<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۴۳-۴۴۵.</ref>.
==== حسین {{ع}} در زمان مادر ====
حسین {{ع}} هفت سالی بیشتر نداشت که هم جدّ بزرگوار خود و هم مادر گرامی‌اش را از دست داد. [[فاطمه]] {{س}} بیش از چند ماه پس از [[وفات]] [[رسول]] اللله {{صل}} زنده نبود و در این مدت نیز بیشتر در حالت [[اندوه]] و [[بیماری]] و [[دفاع]] از حریم [[نبوّت]] و [[ولایت علی]] {{ع}} مشغول بود. منابع، موارد اندکی از ارتباطات [[حسین]] {{ع}} با مادر را بیان می‌کنند. در دوران درد و [[رنج]] پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} نیز گاه فاطمه {{س}} به حسنین می‌نگریست و با [[اندوه]] از [[روزگار]] حضور جدّشان سخن می‌گفت و می‌فرمود کجاست پدرتان که شما را گرامی می‌داشت و بیش از همه به شما [[محبت]] می‌ورزید و نمی‌گذاشت پای بر [[زمین]] بگذارید و بر دوشتان می‌گرفت<ref>روضة الواعظین، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ تسلیة المجالس، ج۱، ص۵۶۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۳۸-۴۵۴؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۲۲-۲۹.</ref>
== عصر [[خلفای سه‌گانه]] ==
{{اصلی|امام حسین در زمان خلفای سه‌گانه}}
بعد از شهادت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و غصب [[خلافت]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، امام حسین{{ع}} در خلفای سه‌گانه قرار می‌گیرد.
=== دوران [[خلافت ابوبکر]] ===
{{اصلی|امام حسین در زمان ابوبکر}}
از عبدالرحمن بن اصفهانی نقل شده است: روزی [[ابوبکر]] بر روی منبر رسول خدا نشسته بود؛ [[حسین بن علی]] پیش او آمد و فرمود: "از جایگاه پدرم برخیز!" ابوبکر گفت: "راست می‌گویی اینجا جایگاه پدر توست"<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳۰، ص۳۰۷.</ref>. آنان [[گمان]] برده بودند که این مطلب را [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به حسین{{ع}} آموخته، اما پس از جست‌وجو دانستند که این سخنان از آنِ خود اوست<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۵۸۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۷۵؛ الأمالی، طوسی، ص۷۰۳؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۴۰.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۶۶.</ref>
=== دوران [[خلافت عمر]] ===
{{اصلی|امام حسین در زمان عمر}}
[[امام حسین]]{{ع}} در دوران خلافت عمر بالندگی یافت و در کنار پدر و برادرش به ظاهر، از [[سیاست]] و پذیرش مسئولیت [[خلافت]]، خودداری نمود و به [[تهذیب]] و [[تربیت]] [[مردم]] رو آورد و [[احکام]] دینشان را در مسیر صحیح [[رسالت]] که‌ در سیر و سلوک پدر ارجمندش [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و موضع‌گیری‌های اصولی و ارزشمند آن حضرت تجسم داشت، بدانان می‌آموخت<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۲۲-۲۹؛ [[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۶۶.</ref>.
==== دوران [[خلافت عثمان]] ====
{{اصلی|امام حسین در زمان عثمان}}
درباره عصر عثمان در منابع چند مطلب درباره امام حسین{{ع}} ذکر شده است. حضرت در ماجرای [[تبعید]] [[ابوذر]] به [[ربذه]]، موضع و [[رفتار]] عثمان را نقد کرد و بر [[درستی]] [[اندیشه]] و [[عمل]] ابوذر صحه گذاشت و علی‌رغم تأکید عثمان و [[مروان]] در عدم بدرقه او، با پدر و [[برادر]]، وی را [[همراهی]] کرد و سخنان قابل‌توجهی خطاب به وی گفت<ref>السقیفة و فدک، ص۷۷؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی‌الحدید، ج۸، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref>.
همچنین در برخی گزارش‌ها [[دفاع]] حضرت از عثمان و جلوگیری از کشته‌شدن وی آمده است. برخی منابع گفته‌اند علی{{ع}} در یاری عثمان چنان کوشید که حتی حاضر شد حسنین را برای محافظت از [[خانه]] عثمان بر در بگمارد که در این راه زخمی شدند و مورد [[عتاب]] [[امیرمؤمنان]] قرار گرفتند که چگونه با حضور شما عثمان کشته شد؟<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۵؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۳، ص۴۵۹-۴۶۰.</ref> این سخنان نادرست است؛ زیرا هر چند علی{{ع}} از [[آشوب]] پیش‌آمده [[خشنود]] نبود و با [[نصیحت]] و وساطت می‌کوشید که از [[خونریزی]] جلوگیری کند، اما به هیچ‌روی نه چندان علاقه‌ای به عثمان داشت و نه استمرار خلافت او را به نفع [[اسلام]] و [[مسلمانان]] می‌دانست. در جریان [[بیعت مردم با امام علی]]{{ع}} یکی از کسانی که به دستور امیرمؤمنان[[سخن]] گفت، امام حسین{{ع}} بود. حضرت فرمود که از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود علی، [[شهر]] [[هدایت]] است و هرکس در آن در آید، هدایت یابد و هرکس از آن کناره جوید، هلاک گردد<ref>التوحید، ص۳۰۷-۳۰۸؛ الاختصاص، ص۲۳۸.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۴۳۸-۴۵۴؛ [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]]؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۲۲-۲۹؛ [[سید علی رضا عالمی|عالمی، سید علی رضا]]، [[حسین بن علی (مقاله)| مقاله «حسین بن علی»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص۲۰۴.</ref>
=== عصر خلافت امیرالمؤمنین ===
{{اصلی|امام حسین در زمان خلافت امام علی}}
گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که [[امام حسین]]{{ع}} پیش از [[جنگ صفین]] برای [[مردم کوفه]] سخنرانی کرده و آنان را به [[جهاد]] [[تشویق]] نموده و از [[سستی]] در آن پرهیز داده است<ref>وقعة صفین، ص۱۱۴-۱۱۵؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۳. ص۱۸۶.</ref>. در [[جنگ‌ها]] علی {{ع}} [[مراقبت]] ویژه از حسنین داشته است، به گونه‌ای که برخی منابع گفته‌اند فرزند حضرت یعنی [[محمد بن علی]] (حنفیه) از این امر، اظهار [[ناراحتی]] نموده و برخی از [[یاران علی]] {{ع}} به او گفته‌اند که تو در [[حکم]] دستان اویی و حسنین در حکم چشمانش و او با دست‌هایش از چشم‌هایش مراقبت می‌کند<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی‌الحدید، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref>.
[[حسین]] {{ع}} مانند [[برادر]] تا آخرین لحظات عمر پدر در کنار وی بود و چون [[امیرمؤمنان]] به بستر [[مرگ]] افتاد، از جانب پدر [[وصیّ]] پس از [[حسن]] {{ع}} تعیین شد<ref>الکافی، ج۱، ص۲۹۷-۲۹۸.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۳۸-۴۵۴.</ref>
امام حسین{{ع}} در عصر [[حکومت علوی]] در کلیه موضع‌گیری‌ها و [[جنگ]] و نبردهای پدر بزرگوارش علی {{ع}} در کنار آن حضرت قرار داشت و در [[نبرد]] با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]]، لحظه‌ای [[ضعف]] و [[سستی]] به خود راه نداد؛ با اینکه پدر ارجمندش به جهت بیم از قطع دودمان رسول اکرم {{صل}} به واسطه [[شهادت]] او و برادرش [[حسن]]، به [[حیات]] و [[زندگی]] آنها سخت علاقه‌مند بود.
=== عصر امام حسن مجتبی ===
{{اصلی|امام حسین در زمان امامت امام حسن}}
در مدت ده سالی که [[امام مجتبی]] {{ع}} [[منصب امامت]] را عهده‌‏دار بود، امام حسین {{ع}} چه در وضعیت [[جنگی]] و قیام امام مجتبی {{ع}} و چه در وضعیت [[قعود]] یا متارکه [[نظام]] و [[کناره‌گیری]] از [[حکومت]]، همواره در کنار [[برادر]] و یار و [[یاور]] او بود. امام حسین {{ع}} در راه اعتلای اهداف متعالی برادر از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید.
امام حسین {{ع}} در دوره [[امامت]] و زمامداری امام مجتبی {{ع}} پیرو سیاست‎های آن حضرت بود. هم در جنگ تابع سیاست‏های برادر بود و هم در صلح. او برادرش را [[امام]] بر [[حق]] و [[اطاعت]] از آن حضرت را بر خود لازم می‌دانست؛ چه هنگامی که آهنگ نبرد و مقابله با [[سپاه]] [[شامیان]] نواخته شد، [[حسین بن علی]] {{ع}} در بسیج و اعزام نیروها به ارودگاه «[[نخیله]]» و «[[مسکن]]» نقش داشت و همراه برادر به «[[مدائن]]» و «ساباط» برای جمع‌آوری [[لشکر]] رفت و چه هنگامی که پیمان صلح منعقد شد. حسین بن علی {{ع}} هم در [[قیام]] برادر مطیع بود و هم در [[قعود]] آن حضرت و نیز بعد از کناره‌گیری برادر از حکومت. آنگاه که [[حسن مجتبی]] {{ع}} بار [[سفر]] بست و از کوفه رهسپار [[مدینه]] شد، حسین بن علی {{ع}} در کنار برادر بود و مدام از سیاست‌های برادر در برابر انتقادهای [[دوست]] و [[دشمن]]، به‏ویژه در برابر انتقادهای دوستانی که در جنگ با [[معاویه]] پافشاری داشتند و از معاهده صلح آن حضرت ناراضی بودند، دفاع می‌کرد و خود را سرباز [[وفادار]] و فداکار امام مجتبی {{ع}} معرفی می‌کرد<ref>[[حسن عاشوری لنگرودی|عاشوری لنگرودی، حسن]]، [[حیات سیاسی اجتماعی امام حسین (مقاله)|مقاله «حیات سیاسی اجتماعی امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]]، ص ۴۱ ـ ۵۳؛ [[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۳۸-۴۵۴.</ref>.
=== عصر حکومت معاویه ===
{{اصلی|امام حسین در زمان معاویه}}
[[امامت امام حسین]] {{ع}} تقریبا با ۱۰ سال پایانی [[حکومت معاویه]] معاصر بود؛ [[امام حسن]] در سال ۴۹<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۵؛ عقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.</ref> یا ۵۰ به [[شهادت]] رسید<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۹؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۴۰ - ۴۱.</ref>. زمانی که [[شیعیان کوفه]] در [[اعتراض]] ضد [[معاویه]]، نزد [[امام حسن]] {{ع}} در [[مدینه]] رفته، تا ایشان را به [[قیام]] ترغیب کنند و [[امام]] {{ع}} اوضاع را نامناسب دانست، آنها که بر [[قیام]] خود پای می‌فشردند، خدمت [[امام حسین]] {{ع}} رسیدند و ایشان نیز تأکید کردند تا [[معاویه]] بر سر [[قدرت]] است، [[شیعیان]] در [[خانه]] خود بمانند<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰ - ۲۹۱.</ref>. نامه‌نگاری [[شیعیان کوفه]] با [[امام]] {{ع}} پس از شهادت امام حسن {{ع}} نیز ادامه یافت؛ ولی [[امام حسین]] {{ع}} می‌بایست تا زمان [[مرگ]] [[معاویه]] به مفاد [[پیمان]] [[صلح]] [[وفادار]] می‌ماند<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۱.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>
=== عصر حکومت یزید ===
{{اصلی|امام حسین در زمان یزید}}
==== امتناع از بیعت یزید ====
{{اصلی|خودداری امام حسین از بیعت با یزید}}
پس از اینکه [[معاویه]] در [[رجب]] سال ۶۰ق از [[دنیا]] رفت، [[یزید]] بی‌فوت وقت، پیکی را روانه [[مدینه]] کرد و از [[حاکم]] مدینه، [[ولید بن عتبة بن ابی‌سفیان]] خواست یا از [[حسین]] {{ع}} [[بیعت]] بستاند و یا او را بکشد و سرش را به [[شام]] ارسال نماید. ولید با [[مروان بن حکم]] [[مشورت]] کرد و [[مروان]] نیز همان [[فرمان]] یزید را تکرار کرد<ref>أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۹۹؛ البدایة والنهایة، ج۸ ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>. ولید، عبدالله بن عمرو بن عثمان را برای احضار [[امام حسین]] {{ع}} در نیمه شب نزد حضرت فرستاد. حسین {{ع}} با سی‌نفر از [[جوانان]] [[بنی‌هاشم]] نزد حاکم مدینه رفت و به آنان فرمود اگر شما را صدا کردم و یا صدای من بلند شد، داخل شوید و مداخله نمایید. وقتی [[امام]] سخن ولید را شنید، بیعت پنهانی را شایسته ندانست و خواست زمانی که همه بیعت می‌‌کنند، [[تکلیف]] بیعت وی نیز یکسره شود. حاکم مدینه این مطلب را پذیرفت، اما مروان این فرصت را [[خطا]] دانست و به او متذکر شد که دیگر حسین را نخواهی دید و دستت به او نخواهد رسید<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۵.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۳۸-۴۵۴؛ [[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۸۳-۴۸۶.</ref>
[[امام]] با توجه به شرایط پیش‌آمده و نیز [[مشورت]] با کسانی چون [[محمد بن حنفیه]] تنها راه ممکن را [[مهاجرت]] به [[مکه]] دید و از این‌رو با فاصله اندکی در اواخر [[رجب]]، [[مدینه]] را به قصد مکه ترک کرد. منقول است که امام پیش از خروج از مدینه به محمد بن حنفیه [[وصیت]] کرد و بیان داشت که من برای [[اصلاح]] [[امّت]] جدم و [[امر به معروف و نهی از منکر]] خروج کردم و قصد [[فساد]] ندارم<ref>کتاب الفتوح، ج۵، ص۲۱؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۲۹.</ref>. پس از ورود امام به مکه توجهات به وی معطوف شد و این امر موجب نگرانی [[بنی‌امیه]] و حتی [[عبدالله بن زبیر]] که مدعی [[خلافت]] بود، شد. در مدت چهار ماهی که امام از سوم [[شعبان]] تا هشتم [[ذی حجه]] سال ۶۰ق در مکه بود، [[مردم]] مکرر به حضرت مراجعه می‌کردند و از وی بهره می‌بردند<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۳۸-۴۵۴؛ [[سید علی رضا عالمی|عالمی، سید علی رضا]]، [[حسین بن علی (مقاله)| مقاله «حسین بن علی»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص ۲۰۶.</ref>.
==== کوفیان و دعوت از امام ====
[[کوفیان]] که متوجه حضور امام در مکه شده بودند، در [[خانه]] [[سلیمان بن صرد خزاعی]] گرد آمدند و تصمیم به یاری حضرت و [[جهاد]] با [[یزید]] و کارگزارانش گرفتند. آنان برای حضرت نامه‌های [[دعوت]] بسیاری فرستادند و از مناسب بودن شرایط و آمادگی خود سخن گفتند<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۲؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۷.</ref>. امام که خیل عظیم نامه‌های کوفیان را می‌دید، برای تحقیق [[درستی]] ادعاهایشان، [[مسلم بن عقیل]] را به جانب [[کوفه]] فرستاد و حضور خود در کوفه را موکول به [[تأیید]] او دانست<ref>وقعة الطف، ص۹۶؛ الارشاد، ج۲، ص۳۹.</ref>. مسلم به [[دشواری]] خود را به کوفه رسانید و در آنجا با استقبال خوبی از جانب کوفیان مواجه شد و این موجب شد که نامه‌ای به حضرت بنویسد و او را به کوفه دعوت کند. مسلم در نامه خود به امام نوشت که هجده‌هزار نفر با من [[بیعت]] کرده‌اند و همگی با تو هستند و به [[خاندان]] [[معاویه]] علاقه‌ای ندارند<ref>الأخبار الطوال، ص۲۴۳؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۷۵.</ref>
[[یزید]] که [[اخبار]] حضور امام را در [[مکه]] می‌شنید، برای مقابله با حضرت، [[عمرو بن سعید]] را که [[دشمنی]] دیرینه با [[اهل بیت]] {{عم}} داشت، به [[حکومت]] [[حجاز]] [[منصوب]] کرد. [[امام]] که می‌دانست درگیری خونینی در راه است و [[حرمت]] ماه [[حج]] و حرم امن الهی در خطر است، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و به جانب [[کوفه]] راهی شد. حتی در نیمه راه در‌گیری جدی‌ای برای بازگرداندن [[امام حسین]] {{ع}} و همراهانش صورت گرفت که نهایتاً سودی برای [[عمرو بن سعید]] نداشت<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۴۳، ۳۸۵.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۳۸-۴۵۴.</ref>
=== واقعه کربلا ===
{{اصلی|واقعه کربلا}}
کاروان امام در دوم [[محرم]] ۶۱ق در [[کربلا]] متوقف شد و [[سپاه]] [[عمر بن سعد]] در سوم محرم به آن مکان رسید. او از جانب ابن زیاد [[دستور]] یافته بود که بر امام حسین {{ع}} و همراهانش سخت بگیرد و حتی آب را از ایشان دریغ کند، تا بیعت کنند یا اینکه کشته شوند<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۱۰-۴۱۲؛ أنساب الأشراف، ج۳، ص۱۸۰؛ المنتظم، ج۵، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref>. چنان‌که برخی منابع گفته‌اند امام در مذاکراتی که با [[ابن سعد]] داشت، خواهان [[رفتاری]] صحیح با خود و همراهانش شد. حضرت اعلام کرد هرچند حاضر به بیعت با [[فاسق]] فاجری چون یزید نیست، با این حال برای [[نزاع]] نیز نیامده و در صورتی که کاری با آنان نداشته باشند، حاضر است به [[مدینه]] و یا یکی از شهرهای [[اسلامی]] برود و در آنجا مانند شخصی عادی [[زندگی]] کند<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۱۴؛ کتاب الفتوح، ج۵، ص۹۳؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۴.</ref>. [[ابن زیاد]] از این پیشنهاد استقبال کرد، اما [[شمر بن ذی‌الجوشن]] او را از این کار منصرف کرد و به او گفت اگر [[حسین]] را رها کنی دم به دم قوی‌تر می‌شود و تو لحظه به لحظه ضعیف‌تر و کار به جایی می‌رسد که او بر تو چیره می‌گردد. پس اکنون که بر او [[تسلط]] داری، او را به [[فرمان]] خویش درآر و یا او را از میان بردار<ref>الإرشاد، ج۲، ص۸۷-۸۸.</ref>. ابن زیاد از این سخن خوشش آمد و [[شمر]] را به جانب [[عمر بن سعد]] فرستاد تا به او بگوید یا کار حسین {{ع}} را یکسره کند یا [[امارت]] [[لشکر]] را به شمر واگذار نماید. ابن زیاد از او خواسته بود با شدت تمام پس از کشتن [[امام]]، با سرها و بدن‌های حضرت و همراهانش مواجه شود<ref>الإرشاد، ج۲، ص۸۸.</ref>.
در روز عاشورا امام و یارانش به [[شهادت]] رسیدند و لشکریان عمر بن سعد از هیچ [[رفتار]] وحشیانه‌ای در [[حق]] آنان دریغ نورزیدند و علاوه بر بریدن سر همه ایشان، بر بدن‌هایشان اسب تازاندند و آنها را مثله کردند. آن جماعت به [[زنان]] و کودکان نیز رحم نکردند و به خیمه‌ها ریخته و آنان را [[غارت]] کرده و مورد [[آزار]] و توهین قرار دادند و ایشان را [[اسیر]] کرده و به [[شام]] نزد [[یزید]] بردند<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۳، ۴۵۶؛ الإرشاد، ج۲، ص۹۵.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۳۸-۴۵۴؛ [[سید علی رضا عالمی|عالمی، سید علی رضا]]، [[حسین بن علی (مقاله)| مقاله «حسین بن علی»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص ۲۰۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۵۷۷

ویرایش