پرش به محتوا

عصر امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۴: خط ۶۴:
[[یزید]] که [[اخبار]] حضور امام را در [[مکه]] می‌شنید، برای مقابله با حضرت، [[عمرو بن سعید]] را که [[دشمنی]] دیرینه با [[اهل بیت]] {{عم}} داشت، به [[حکومت]] [[حجاز]] [[منصوب]] کرد. [[امام]] که می‌دانست درگیری خونینی در راه است و [[حرمت]] ماه [[حج]] و حرم امن الهی در خطر است، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و به جانب [[کوفه]] راهی شد. حتی در نیمه راه در‌گیری جدی‌ای برای بازگرداندن [[امام حسین]] {{ع}} و همراهانش صورت گرفت که نهایتاً سودی برای [[عمرو بن سعید]] نداشت<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۴۳، ۳۸۵.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۳۸-۴۵۴.</ref>
[[یزید]] که [[اخبار]] حضور امام را در [[مکه]] می‌شنید، برای مقابله با حضرت، [[عمرو بن سعید]] را که [[دشمنی]] دیرینه با [[اهل بیت]] {{عم}} داشت، به [[حکومت]] [[حجاز]] [[منصوب]] کرد. [[امام]] که می‌دانست درگیری خونینی در راه است و [[حرمت]] ماه [[حج]] و حرم امن الهی در خطر است، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و به جانب [[کوفه]] راهی شد. حتی در نیمه راه در‌گیری جدی‌ای برای بازگرداندن [[امام حسین]] {{ع}} و همراهانش صورت گرفت که نهایتاً سودی برای [[عمرو بن سعید]] نداشت<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۴۳، ۳۸۵.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۳۸-۴۵۴.</ref>


=== واقعه کربلا ===
==== واقعه کربلا ====
{{اصلی|واقعه کربلا}}
{{اصلی|واقعه کربلا}}
کاروان امام در دوم [[محرم]] ۶۱ق در [[کربلا]] متوقف شد و [[سپاه]] [[عمر بن سعد]] در سوم محرم به آن مکان رسید. او از جانب ابن زیاد [[دستور]] یافته بود که بر امام حسین {{ع}} و همراهانش سخت بگیرد و حتی آب را از ایشان دریغ کند، تا بیعت کنند یا اینکه کشته شوند<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۱۰-۴۱۲؛ أنساب الأشراف، ج۳، ص۱۸۰؛ المنتظم، ج۵، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref>. چنان‌که برخی منابع گفته‌اند امام در مذاکراتی که با [[ابن سعد]] داشت، خواهان [[رفتاری]] صحیح با خود و همراهانش شد. حضرت اعلام کرد هرچند حاضر به بیعت با [[فاسق]] فاجری چون یزید نیست، با این حال برای [[نزاع]] نیز نیامده و در صورتی که کاری با آنان نداشته باشند، حاضر است به [[مدینه]] و یا یکی از شهرهای [[اسلامی]] برود و در آنجا مانند شخصی عادی [[زندگی]] کند<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۱۴؛ کتاب الفتوح، ج۵، ص۹۳؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۴.</ref>. [[ابن زیاد]] از این پیشنهاد استقبال کرد، اما [[شمر بن ذی‌الجوشن]] او را از این کار منصرف کرد و به او گفت اگر [[حسین]] را رها کنی دم به دم قوی‌تر می‌شود و تو لحظه به لحظه ضعیف‌تر و کار به جایی می‌رسد که او بر تو چیره می‌گردد. پس اکنون که بر او [[تسلط]] داری، او را به [[فرمان]] خویش درآر و یا او را از میان بردار<ref>الإرشاد، ج۲، ص۸۷-۸۸.</ref>. ابن زیاد از این سخن خوشش آمد و [[شمر]] را به جانب [[عمر بن سعد]] فرستاد تا به او بگوید یا کار حسین {{ع}} را یکسره کند یا [[امارت]] [[لشکر]] را به شمر واگذار نماید. ابن زیاد از او خواسته بود با شدت تمام پس از کشتن [[امام]]، با سرها و بدن‌های حضرت و همراهانش مواجه شود<ref>الإرشاد، ج۲، ص۸۸.</ref>.  
کاروان امام در دوم [[محرم]] ۶۱ق در [[کربلا]] متوقف شد و [[سپاه]] [[عمر بن سعد]] در سوم محرم به آن مکان رسید. او از جانب ابن زیاد [[دستور]] یافته بود که بر امام حسین {{ع}} و همراهانش سخت بگیرد و حتی آب را از ایشان دریغ کند، تا بیعت کنند یا اینکه کشته شوند<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۱۰-۴۱۲؛ أنساب الأشراف، ج۳، ص۱۸۰؛ المنتظم، ج۵، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref>. چنان‌که برخی منابع گفته‌اند امام در مذاکراتی که با [[ابن سعد]] داشت، خواهان [[رفتاری]] صحیح با خود و همراهانش شد. حضرت اعلام کرد هرچند حاضر به بیعت با [[فاسق]] فاجری چون یزید نیست، با این حال برای [[نزاع]] نیز نیامده و در صورتی که کاری با آنان نداشته باشند، حاضر است به [[مدینه]] و یا یکی از شهرهای [[اسلامی]] برود و در آنجا مانند شخصی عادی [[زندگی]] کند<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۱۴؛ کتاب الفتوح، ج۵، ص۹۳؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۴.</ref>. [[ابن زیاد]] از این پیشنهاد استقبال کرد، اما [[شمر بن ذی‌الجوشن]] او را از این کار منصرف کرد و به او گفت اگر [[حسین]] را رها کنی دم به دم قوی‌تر می‌شود و تو لحظه به لحظه ضعیف‌تر و کار به جایی می‌رسد که او بر تو چیره می‌گردد. پس اکنون که بر او [[تسلط]] داری، او را به [[فرمان]] خویش درآر و یا او را از میان بردار<ref>الإرشاد، ج۲، ص۸۷-۸۸.</ref>. ابن زیاد از این سخن خوشش آمد و [[شمر]] را به جانب [[عمر بن سعد]] فرستاد تا به او بگوید یا کار حسین {{ع}} را یکسره کند یا [[امارت]] [[لشکر]] را به شمر واگذار نماید. ابن زیاد از او خواسته بود با شدت تمام پس از کشتن [[امام]]، با سرها و بدن‌های حضرت و همراهانش مواجه شود<ref>الإرشاد، ج۲، ص۸۸.</ref>.  
۱۱۵٬۵۷۰

ویرایش