عصر امام حسن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
'''دوران زندگانی امام مجتبی {{ع}}''' به پنج دوره تقسیم میشود: هفت سال با [[پیامبر]]؛ ۲۵ سال در [[زمان]] [[خلفا]]؛ حدود پنج سال دوران [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}}؛ هفت ماه دوران [[خلافت]] و ده سال آخر در زمان خلافت [[معاویه]]. در دوران خلافت پدر، در جنگهای [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] شرکت داشت و مهمترین رویداد در زمان خلافت خود حضرت [[قرارداد]] صلحی بود که با معاویه بسته شد. آن حضرت سرانجام در ماه صفر سال ۵۰ هجری با خوردن سمی که [[جعده]] به تحریک معاویه به ایشان داده بود به [[شهادت]] رسید. | '''دوران زندگانی امام مجتبی {{ع}}''' به پنج دوره تقسیم میشود: هفت سال با [[پیامبر]]؛ ۲۵ سال در [[زمان]] [[خلفا]]؛ حدود پنج سال دوران [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}}؛ هفت ماه دوران [[خلافت]] و ده سال آخر در زمان خلافت [[معاویه]]. در دوران خلافت پدر، در جنگهای [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] شرکت داشت و مهمترین رویداد در زمان خلافت خود حضرت [[قرارداد]] صلحی بود که با معاویه بسته شد. آن حضرت سرانجام در ماه صفر سال ۵۰ هجری با خوردن سمی که [[جعده]] به تحریک معاویه به ایشان داده بود به [[شهادت]] رسید. | ||
== مقدمه == | |||
دوران زندگانی [[امام مجتبی]]{{ع}} را میتوان به پنج دوره تقسیم کرد: | |||
# هفت سال با [[پیامبر]]؛ | |||
# ۲۵ سال در [[زمان]] [[خلفا]]؛ | |||
# حدود پنج سال دوران [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}}؛ | |||
# هفت ماه دوران [[خلافت]] حضرت از [[رمضان]] [[سال]] ۴۰ تا [[جمادی]] الأولای سال ۴۱ هجری<ref>ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۸۷. خلافت در این تاریخ رسماً به معاویه منتقل شد.</ref>؛ | |||
# ده سال آخر [[عمر]] حضرت در زمان خلافت [[معاویه]]<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۲۴۴.</ref>. | |||
== عصر پیامبر خاتم == | |||
{{اصلی|امام حسن مجتبی در زمان پیامبر خاتم}} | |||
[[امام حسن]]{{ع}} در زمان حیات [[رسول اکرم]]{{صل}} به دنیا آمدند. حضرت شبیهترین افراد به پیامبر{{صل}}<ref>المحبر، ص۴۶؛ المنمق، ص۴۲۴؛ معرفة الثقات، ج۱، ص۲۹۷؛ أنساب الأشراف، ج۳، ص۵.</ref> و مورد علاقه شدید آن حضرت بود. | |||
[[امام حسن]]{{ع}} در [[زمان]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} هنوز از بالندگی لازم برای حضور در [[اجتماع]] برخوردار نشده بود. هفتساله بود که [[رسول اکرم]] رحلت فرمود، به همین سبب گزارشی از فعالیتهای سیاسی و [[اجتماعی]] ایشان به چشم نمیخورد، جز آنکه برخی از حضورش در [[بیعت رضوان]] که در [[سال ششم هجری]] رخ داده، یاد کردهاند که طبق این گزارش ایشان با [[پیامبر]]{{صل}} [[بیعت]] کرد<ref>الارشاد، ص۲۱۹؛ الحیاة السیاسیة للإمام المجتبی{{ع}}، ص۱۹.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی]]، [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[امام حسن بن علی مجتبی (مقاله)|مقاله «امام حسن بن علی مجتبی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۲۲-۴۳۸؛ [[سید علی رضا عالمی|عالمی، سید علی رضا]]، [[حسن بن علی (مقاله)| مقاله «حسن بن علی»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص ۱۸۲.</ref> | |||
در [[جریان مباهله]] با [[مسیحیان نجران]] مطابق بیان [[قرآن کریم]]، حسن{{ع}} به همراه حسین{{ع}} پسران رسول خدا{{صل}} نامیده شدند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ * فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد * حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش! * بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۵۹-۶۱.</ref> و این محکمترین سند برای نسبت [[فرزندی]] آن دو به [[پیامبر]]{{صل}} است<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۴۳۸-۴۵۴.</ref> | |||
== عصر خلفای سهگانه == | |||
=== دوران [[خلافت ابوبکر]] === | |||
{{اصلی|امام حسن مجتبی در زمان ابوبکر}} | |||
در دوران [[خلافت ابوبکر]]، از [[امام حسن]]{{ع}} که خردسال بود، گزارشهایی در دست است: [[نقل]] شده است، روزی [[ابوبکر]] بر [[منبر]] [[پیامبر]]{{صل}} نشسته، در حال سخنرانی بود؛ در این حال، [[امام مجتبی]]{{ع}} که خردسال بود، به [[مسجد]] وارد شد و در مقابل حاضران خطاب به [[ابوبکر]] فرمود: "از منبر پدرم پایین بیا (جای تو آنجا نیست) و بر منبر پدرت بنشین!"<ref>مناقب آل ابیطالب، ابنشهرآشوب، ج۴، ص۴۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۲۳۲؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۱۶۸؛ و ر.ک: انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۲۶؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب، ج۴، ص۴۵.</ref>. مورد دیگر، اظهار سخنان [[ابوبکر]] به [[امام حسن]]{{ع}} و یادآوری شباهت وی به [[پیامبر]]{{صل}} نه [[امام علی]]{{ع}} است<ref>مسند احمد، ج۱، ص۸.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۵۲-۵۳ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۳۲-۳۳۳.</ref> | |||
=== دوران [[خلافت عمر]] === | |||
{{اصلی|امام حسن مجتبی در زمان عمر}} | |||
در دوره [[خلافت عمر]] نیز در چندین موضوع از [[امام حسن]]{{ع}} یاد شده است: [[عمر]] هنگامی که برای پرداخت مقرری [[دیوان]] برقرار کرد، حسنین{{عم}} را به جهت [[قرابت]] با [[رسول خدا]]{{صل}} در ردیف اهل بدر نهاد<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۲۸۴.</ref>، چنان که به [[کارگزار]] خود بر [[یمن]] سفارش کرد برای آن دو حُلهای (پارچه) بفرستد<ref>تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۷۷.</ref>. | |||
=== دوران [[خلافت عثمان]] === | |||
{{اصلی|امام حسن مجتبی در زمان عثمان}} | |||
[[امام حسن]]{{ع}} هنگام به [[خلافت]] رسیدن [[عثمان]]<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۳۱.</ref>، نزدیک ۲۰ سال داشت. مواضع [[سیاسی]] حضرت با پدرشان در این ایام همسو بود، چنان که در [[آینده]] در نامهنگاری با [[معاویه]] تأکید کرد که [[خلافت]] را [[حق]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} میدانست<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۸۵.</ref>؛ ولی به [[پیروی]] از پدر، [[سیاست]] [[مدارا]] و [[راهنمایی]] را در [[رفتار]] با [[خلفا]] در پیش گرفت. | |||
هنگامی که [[شورش]] ضد [[عثمان]] اوج گرفت، [[امام حسن]]{{ع}} واسطه میان پدر و [[عثمان]] در پیامرسانی بود<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۵۸-۵۹؛ المنتظم، ج۵، ص۵۱.</ref>. در پایان [[خلافت عثمان]]، با وجود [[اعتراض]] عمومی به عثمان، آن حضرت از طرف پدر [[مأمور]] حفاظت از [[جان]] [[عثمان]] در برابر [[شورشیان]] گردید، تا در [[آینده]] [[امام علی]]{{ع}} متهم به حمایت از [[قتل]] [[خلیفه]] نشود. به گزارش برخی منابع، [[امام حسن]]{{ع}}، در پاسداری از عثمان تیر خورد و خونآلود شد<ref>تاریخ المدینه، ج۳، ص۱۱۳۱؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۶۲.</ref>.<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[حسن بن علی (مقاله)|مقاله «حسن بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]]، ص۱۲ ـ ۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۹؛ [[سید علی رضا عالمی|عالمی، سید علی رضا]]، [[حسن بن علی (مقاله)| مقاله «حسن بن علی»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص ۱۸۸.</ref> | |||
== عصر [[خلافت امیرالمؤمنین]] == | |||
{{اصلی|امام حسن مجتبی در زمان امام علی}} | |||
[[امام حسن]]{{ع}} در دوران [[خلافت علی]]{{ع}} در صحنهها حضور یافت و در همه مقاطع، پدر را [[همراهی]] کرد. هنگامی که [[امام علی]]{{ع}} در تعقیب [[اهل]] [[جمل]] رهسپار [[بصره]] شد، [[امام حسن]]{{ع}}، عمار و [[قیس بن سعد]] را برای [[بسیج]] نیرو به [[کوفه]] فرستاد<ref>الجمل، ص۲۴۳.</ref>. امام حسن{{ع}} که تصدّی امور را در این مأموریت بر عهده داشت، با تدبیر و [[ملایمت]] کوشید تا [[ابوموسی اشعری]] [[فرماندار کوفه]] مواضع خود را که [[مردم]] را به عدم شرکت میخواند، کنار بگذارد. او چندین بار برای [[مردم]] [[خطبه]] خواند و آنان را به [[همراهی]] [[تشویق]] کرد. [[ابوموسی اشعری]]، تنها هنگامی که [[مالک اشتر]] به میدان آمد، به [[اجبار]] [[تسلیم]] شد<ref>نک: الجمل، ص۲۴۴ به بعد.</ref>. | |||
پیش از آغاز [[جنگ جمل]]، هنگامی که [[عبدالله بن زبیر]] خطبهای ضد [[امام علی]]{{ع}} خواند، حضرت از [[امام حسن]]{{ع}} خواست خطبهای بخواند و به سخنان [[نادرست]] او پاسخ دهد که [[امام علی]]{{ع}} را به ریختن [[خون عثمان]] متهم کرده بود و [[امام حسن]]{{ع}} چنین کرد<ref>الجمل، ص۳۲۷؛ الفتوح، ج۲، ص۴۶۶.</ref>. هنگام آغاز [[نبرد]] نیز [[پرچم]] را به دست فرزندش [[محمد بن حنفیه]] داد و فرمود به جهت جایگاه بلند حسنین{{عم}} نزد [[رسول خدا]]{{صل}} [[پرچم]] را به آن دو نداده است<ref>شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۱۱.</ref>. | |||
امام در [[جنگ صفین]] نیز پدر را [[همراهی]] کرد<ref>وقعة صفین، ص۲۴۹.</ref> و بر پایه برخی از گزارشها [[فرماندهی]] [[قلب]] [[سپاه]] پدر را بر عهده داشت<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. وی در [[صفین]] نگران [[جان]] پدر بود و در این زمینه به وی پیشنهادهایی میداد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۹.</ref> و [[امام علی]]{{ع}} نیز میکوشید حسنین{{عم}} بیمحابا وارد معرکه نشوند، زیرا آنان را سلاله [[رسول خدا]]{{صل}} میدانست و میفرمود بر اثر صدمه دیدن این دو، نسل [[پیامبر]]{{صل}} گسیخته خواهد شد<ref>وقعة صفین، ص۵۳۰.</ref>. | |||
در دوران [[حکومت]] [[حضرت علی]]{{ع}} پدر، گاهی برخی [[وظایف]] مانند خواندن [[خطبه]] [[نماز جمعه]] را به [[امام حسن]]{{ع}} میسپرد<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۱.</ref>، چنان که پاسخگویی به برخی مراجعات [[علمی]] را<ref>الکافی، ج۱، ص۵۲۶؛ ج۷، ص۲۰۲.</ref>. پس از [[شهادت]] پدر، [[امام حسن]]{{ع}} بر جنازه ایشان [[نماز]] خواند<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۵۰.</ref>.<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[حسن بن علی (مقاله)|مقاله «حسن بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]]، ص۱۵ ـ ۱۶؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۲۸۷- ۲۸۸؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۹؛ [[سید علی رضا واسعی|واسعی]]، [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[امام حسن بن علی مجتبی (مقاله)|مقاله «امام حسن بن علی مجتبی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۲۲-۴۳۸.</ref> | |||
== خلافت امام مجتبی == | |||
{{اصلی|خلافت امام حسن مجتبی}} | |||
[[امام حسن]]{{ع}} هنگام پذیرش [[خلافت]] ۳۷ سال داشت<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۴۰۲.</ref>. عراقیان و حامیان [[امام علی]]{{ع}} با وی [[بیعت]] کردند؛ شمار بیعتکنندگان، ۴۰۰۰۰ تن ذکر شده است. [[اهل عراق]]، یکدست از [[خلافت]] [[امام حسن]]{{ع}} حمایت کردند<ref>تذکرة الخواص، ص۱۷۹؛ الکامل، ج۳، ص۴۰۴؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۶۴۸.</ref>. | |||
نقل شده است دو [[روز]] پس از [[شهادت امام علی]]{{ع}}، [[مردم]] به سوی [[حسن]]{{ع}} آمدند تا با او [[بیعت]] کنند<ref>التنبیه و الإشراف، ص۲۶۰.</ref> و بدینگونه ایشان به عنوان [[خلیفه]] وارد عمل شد و این مهمترین مسأله در [[زندگی]] آن حضرت بود که پس از [[مصالحه]] [[معاویه]]، تبیینها و تفسیرهای گوناگونی را متوجه خود ساخته است. روایتهای مربوط به [[خلافت]] [[امام حسن]]{{ع}} تا حد بالایی از همگرایی عمومی مردم با آن حضرت حکایت دارد. امام حسن{{ع}} شش ماه و سه [[روز]]<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۴۰۲.</ref> و بنا بر [[نقلی]]، هفت ماه و یازده روز<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۴.</ref> خلیفه بود<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی]]، [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[امام حسن بن علی مجتبی (مقاله)|مقاله «امام حسن بن علی مجتبی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۲۲-۴۳۸.</ref>. | |||
=== صلح امام حسن{{ع}}=== | |||
{{نوشتار اصلی|صلح امام حسن مجتبی|امام حسن مجتبی در زمان معاویه}} | |||
از مهمترین حوادث [[زندگی امام مجتبی]]{{ع}} [[صلح]] ایشان با [[معاویه]] است. در نیمه [[جمادی الاول]] سال ۴۱ هجری<ref>ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. ایشان بنا به مصالح اسلام و شرایط پیشآمده با [[معاویه]] [[صلح]] کرد. حضرت در ابتدای کار خواست از راه درگیری مسلّحانه جلوی [[انحراف]] در [[فرهنگ سیاسی]] [[جامعه اسلامی]] را بگیرد؛ امّا به سبب مساعد نبودن اوضاع، [[اختلافات]] و [[تفرقه]] موجود بین [[یاران امام حسن مجتبی|یاران حضرت]] و [[دنیاخواهی]] آنها، سیاستهای فریبنده معاویه، خودفروختگی بعضی یاران و... در این زمینه نتوانست توفیقی به دست آورد. | |||
درباره [[صلح]] دو گونه صدا از [[لشکر]] [[امام حسن]] به گوش میرسید: [[اکثریت]] خواهان [[صلح]]، با سر دادن [[شعار]] "البقیه البقیه" بر آن تأکید میکردند؛ ولی برخی [[یاران]] [[مخلص]] [[امام]]{{ع}} و بعضی از [[خوارج]]، خواهان [[جنگ]] بودند؛ آنان که بر [[خیمه]] [[امام]] یورش بردند و حضرت را زخمی کردند، [[اندیشه]] خارجی داشتند. [[امام]] که اکنون مجروح و به لحاظ جسمانی [[ناتوان]] شده بود و [[اختلاف]] و پراکندگی [[اصحاب]] خود را درباره [[صلح]] میدید، پیشنهاد [[صلح]] [[معاویه]] را پذیرفت. | |||
پس از پذیرش [[صلح]]، دو طرف توافق کردند برای اعلام رسمی آن، با برگزاری جلسه مشترک عمومی در [[کوفه]] آن را اعلام کنند. در این جلسه [[امام حسن]]{{ع}} پس از [[معاویه]] [[سخن]] گفت و خطاب به [[یاران]] خود تأکید کرد یکپارچگی برای آنان سودمندتر است و از آنها خواست با رأی وی [[مخالفت]] نکنند، زیرا نظر [[امام]] برخواست آنان ترجیح دارد؛ همچنین تأکید ورزید [[کنارهگیری]] از [[خلافت]] از آن رو نیست که خود را شایسته [[خلافت]] نمیدانسته است<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۲۸۸-۲۸۹.</ref>. [[معاویه]] بر بندهای صلحنامه پایبند نماند؛ برای نمونه با تحریک عوامل خود، نگذاشت [[خراج]] فسا و دارابجرد به [[امام]] برسد و پس از آن [[یاران امام علی]]{{ع}} را ـ مانند [[حجر بن عدی]] ـ تعقیب کرد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[حسن بن علی (مقاله)|مقاله «حسن بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]]، ص۱۸ ـ ۲۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۱۳۴-۱۳۵؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۲۸۷- ۲۸۸.</ref> | |||
=== حوادث پس از امضای صلحنامه === | |||
امام پس از انعقاد [[صلح]] به [[کوفه]] رفت، اما برخی بزرگان کوفه، نزد وی آمده، با ابراز [[اندوه]] به نکوهش وی پرداختند، برخی پا از این فراتر نهاده و او را خوارکننده [[مؤمنان]] خواندند<ref>المناقب، ابنشهرآشوب، ج۴، ص۳۶.</ref>، اما امام در پاسخ، به نرمی و همراه با بیان [[دلایل]] پذیرش، سخن گفت. بدیهی است که [[مصالحه]] امام، به [[حکم]] ضرورتهای پیشآمده و به اقتضای راهبردهای مشخص بود نه [[تأیید]] معاویه به عنوان [[خلیفه مسلمین]]. | |||
معاویه پس از [[مصالحه]]، در [[کوفه]] سخنرانی کرد و انگیزه جنگ خویش را، نه بپاداری [[نماز]] و پرداخت [[زکات]] و انجام [[حج]]، بلکه [[فرمانروایی]] بر [[مردم]] ذکر کرد و تمام شرایطی را که در صلح نامه با امام [[متعهد]] شده بود، زیر پا نهاد<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابیالحدید، ج۱۶، ص۱۷؛ عمدة الطالب، ص۶۸.</ref>. | |||
صلح امام با [[معاویه]] پیامدهای بسیاری داشت که مهمترین آن [[حفظ]] [[خون]] [[مسلمانان]] و شکلگیری انسجام اسلامی بود، به همین سبب [[اهل سنت]] این سال را «عام الجماعة» و گردهم آمدن میخوانند<ref>تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۲۸، ص۳۵؛ ج۵۹، ص۱۱۹؛ أسد الغابة، ج۴، ص۳۸۷.</ref> و نقشآفرین اصلی آن را [[امام حسن]]{{ع}} دانسته و برآنند که [[پیامبر]]{{صل}} آن را پیشبینی کرده بود. گفتهاند که آن حضرت نزدیک به این عبارت فرموده بود: {{متن حدیث|إِنَّ ابْنِي هَذَا سَيِّدٌ وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُصْلِحَ بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَظِيمَتَيْنِ}}<ref>سنن أبی داود، ج۲، ص۴۰۵؛ المناقب، ابن مغازلی، ص۳۰۲؛ کتاب الخلاف، ج۴، ص۷؛ تاریخ بغداد، ج۳، ص۴۳۳؛ تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰.</ref>. امام پس از صلح چند روزی در [[کوفه]] ماند و با اینکه عدهای از [[شیعیان]]، از آن حضرت خواستند تا در همانجا بماند، اما نپذیرفت و به سوی [[مدینه]] رفت و تا آخر [[عمر]] در آنجا زیست<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی]]، [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[امام حسن بن علی مجتبی (مقاله)|مقاله «امام حسن بن علی مجتبی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۲۲-۴۳۸.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |