پرش به محتوا

ذوالجناح: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱۰: خط ۱۰:
در [[زیارت]] ناحیۀ مقدّسه از این اسب، با عنوان “جواد” یاد شده که با زین و حالت پریشان روی به خیمه‌ها نهاد: {{متن حدیث|فَلَمَّا رَأَيْنَ النِّسَاءُ جَوَادَكَ مَخْزِياً وَ نَظَرْنَ سَرْجَكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ نَاشِرَاتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ لِلْوُجُوهِ سَافِراتٍ وَ بِالْعَوِيلِ دَاعِيَاتٍ}}<ref>حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۲۹۸.</ref>. و [[روایت]] است که پس از شهادت امام، این اسب با همهمه می‌‌گفت: {{متن حدیث|الظَّلِيمَةَ الظَّلِيمَةَ لِأُمَّةٍ قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا}}<ref>بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۶۶.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۸۶.</ref>
در [[زیارت]] ناحیۀ مقدّسه از این اسب، با عنوان “جواد” یاد شده که با زین و حالت پریشان روی به خیمه‌ها نهاد: {{متن حدیث|فَلَمَّا رَأَيْنَ النِّسَاءُ جَوَادَكَ مَخْزِياً وَ نَظَرْنَ سَرْجَكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ نَاشِرَاتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ لِلْوُجُوهِ سَافِراتٍ وَ بِالْعَوِيلِ دَاعِيَاتٍ}}<ref>حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۲۹۸.</ref>. و [[روایت]] است که پس از شهادت امام، این اسب با همهمه می‌‌گفت: {{متن حدیث|الظَّلِيمَةَ الظَّلِيمَةَ لِأُمَّةٍ قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا}}<ref>بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۶۶.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۸۶.</ref>


==آمدن [[ذوالجناح]] به [[حرم]]==
==آمدن ذوالجناح به [[حرم]]==
[[خورشید]] از [[دل]] [[آسمان]] کنده شد و [[زمین]] و [[زمان]] به [[ماتم]] نشست، [[تکوین]] [[عزادار]] شد، حتی ماهیان دریا هم گریستند، اسب بی‌صاحبی [[حجت خدا]]، یال خود را به [[خون]] شریفش می‌مالید و آن را می‌بویید و بلند شیهه می‌کشید<ref>تظلم الزهرا، ص۱۲۹.</ref>.
[[خورشید]] از [[دل]] [[آسمان]] کنده شد و [[زمین]] و [[زمان]] به [[ماتم]] نشست، [[تکوین]] [[عزادار]] شد، حتی ماهیان دریا هم گریستند، اسب بی‌صاحبی [[حجت خدا]]، یال خود را به [[خون]] شریفش می‌مالید و آن را می‌بویید و بلند شیهه می‌کشید<ref>تظلم الزهرا، ص۱۲۹.</ref>.
وقتی اسب بی‌صاحب [[امام]] شیهه می‌کشید، [[عمر سعد]] گفت: این اسب را بگیرید که از اسب‌های نجیب و اصیل [[رسول]] خداست. هر کس پیش می‌آمد، آن [[حیوان]] با دندان و لگد از خود دور می‌کرد، عمر سعد دید نمی‌تواند آن را به چنگ آورد، گفت: دست از آن بردارید ببینم چه می‌کند! [[مردم]] کنار رفتند، دیدند ذوالجناح سر نعش امام آمد شروع کرد به شیهه نمودن و ناله کردن حضرت را بو می‌کرد و با دهان زخم‌های بدن حضرت را می‌بوسید، سپس دیدند که ذوالجناح [[پیشانی]] خود را به خون امام آغشته نمود<ref>الفتوح، ج۵، ص۲۲۰.</ref>.
وقتی اسب بی‌صاحب [[امام]] شیهه می‌کشید، [[عمر سعد]] گفت: این اسب را بگیرید که از اسب‌های نجیب و اصیل [[رسول]] خداست. هر کس پیش می‌آمد، آن [[حیوان]] با دندان و لگد از خود دور می‌کرد، عمر سعد دید نمی‌تواند آن را به چنگ آورد، گفت: دست از آن بردارید ببینم چه می‌کند! [[مردم]] کنار رفتند، دیدند ذوالجناح سر نعش امام آمد شروع کرد به شیهه نمودن و ناله کردن حضرت را بو می‌کرد و با دهان زخم‌های بدن حضرت را می‌بوسید، سپس دیدند که ذوالجناح [[پیشانی]] خود را به خون امام آغشته نمود<ref>الفتوح، ج۵، ص۲۲۰.</ref>.
۷۵٬۴۹۹

ویرایش