پرش به محتوا

اصحاب امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:
بعد از شهادت حجاج، زهیر بن قین برای [[مبارزه]] [[قیام]] نمود و رجزی را خواند. محمد بن ابوطالب می‌گوید: زهیر [[قتال]] کرد تا تعداد یک صد و بیست نفر از [[دشمنان]] را کشت. سپس [[کثیر بن عبدالله شعبی]] و [[مهاجر بن اوس تمیمی]] بر او حمله کردند و شهیدش نمودند. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لا يبعدك الله يا زهير و لعن الله قاتلك لمن الذين مسخوا قردة و خنازير}} زهیر از پای در آمد! زهیر از [[رحمت خدا]] دور مباد! [[خدا]] [[قاتل]] تو را [[لعنت]] کند. خدا آن افرادی را که به صورت بوزینه و خوک در آمدند لعنت کند<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۶؛ ابصار العین، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۶۸.</ref>
بعد از شهادت حجاج، زهیر بن قین برای [[مبارزه]] [[قیام]] نمود و رجزی را خواند. محمد بن ابوطالب می‌گوید: زهیر [[قتال]] کرد تا تعداد یک صد و بیست نفر از [[دشمنان]] را کشت. سپس [[کثیر بن عبدالله شعبی]] و [[مهاجر بن اوس تمیمی]] بر او حمله کردند و شهیدش نمودند. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لا يبعدك الله يا زهير و لعن الله قاتلك لمن الذين مسخوا قردة و خنازير}} زهیر از پای در آمد! زهیر از [[رحمت خدا]] دور مباد! [[خدا]] [[قاتل]] تو را [[لعنت]] کند. خدا آن افرادی را که به صورت بوزینه و خوک در آمدند لعنت کند<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۶؛ ابصار العین، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۶۸.</ref>


===[[شهادت]] [[سعید بن عبدالله حنفی]]===
=== شهادت سعید بن عبدالله حنفی ===
سعید بن عبدالله حنفی از شخصیت‌های بارز [[کوفه]] و مردی [[شجاع]] بود وقتی خبر [[مرگ معاویه]] به کوفه رسید هواداران [[اهل بیت]] در [[خانه]] او جمع شدند و برای [[امام نامه]] نوشتند. سعید از افرادی است که با [[مسلم بن عقیل]] [[همکاری]] نزدیک داشت و در جمع [[شیعیان]] [[سخنرانی]] پر [[شوری]] کرد و گفت: «من جانم را در راه [[یاری حسین]] [[فدا]] خواهم کرد» [[نامه]] مسلم را ایشان در [[مکه]] به امام حسین{{ع}} رسانید و در خدمت [[امام]] بود تا از مکه به [[کربلا]] آمد.
{{اصلی|سعید بن عبدالله حنفی}}
سعید بن عبدالله حنفی در [[شب عاشورا]] در [[مقام]] اظهار [[اخلاص]] به [[مقام ولایت]] و [[فداکاری]] نسبت به مولایش حسین{{ع}} عرض کرد: {{متن حدیث|لَا وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا نُخَلِّيكَ أَبَداً حَتَّى يَعْلَمَ اللَّهُ أَنَّا قَدْ حَفِظْنَا فِيكَ وَصِيَّةَ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ{{صل}} وَ لَوْ عَلِمْتُ أَنِّي أُقْتَلُ فِيكَ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُخْرَجُ حَيّاً ثُمَّ أُذْرَى يُفْعَلُ ذَلِكَ بِي سَبْعِينَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُكَ حَتَّى أَلْقَى حِمَامِي دُونَكَ وَ كَيْفَ لَا أَفْعَلُ ذَلِكَ وَ إِنَّمَا هِيَ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ أَنَالُ الْكَرَامَةَ الَّتِي لَا انْقِضَاءَ لَهَا أَبَداً}}<ref>اللهوف، ص۹۲.</ref>.
سعید بن عبدالله حنفی از شخصیت‌های بارز [[کوفه]] و مردی [[شجاع]] بود وقتی خبر مرگ معاویه به کوفه رسید هواداران [[اهل بیت]] در [[خانه]] او جمع شدند و برای امام نامه نوشتند. سعید از افرادی است که با [[مسلم بن عقیل]] [[همکاری]] نزدیک داشت و در جمع [[شیعیان]] سخنرانی پر [[شوری]] کرد. نامه مسلم را ایشان در [[مکه]] به امام حسین{{ع}} رسانید و در خدمت حضرت بود تا از مکه به [[کربلا]] آمد.
نه به خدا ای پسر [[پیغمبر]]! هرگز ما تو را رها نکنیم تا [[خداوند]] بداند که ما سفارش پیغمبر را درباره تو نگه داشته‌ایم و اگر من می‌دانستم که در راه تو کشته می‌شوم و سپس زنده می‌شوم و سپس ذرات وجودم را به باد می‌دهند و هفتاد بار با من چنین می‌شد من از تو جدا نمی‌گشتم تا آنکه در رکاب تو کشته شوم و اکنون چرا چنین نکنم با اینکه یک کشته شدن بیش نیست و به دنبالش عزتی که هرگز [[ذلت]] نخواهد داشت.


[[ظهر]] [[روز عاشورا]] که [[امام]] [[اقامه نماز]] کرد، [[زهیر بن قین]] و [[سعید بن عبدالله]] در جلو آن [[بزرگوار]] ماندند تا آن حضرت با نصفی از [[اصحاب]] خود [[نماز خوف]] خواندند. [[روایت]] شده: [[سعید بن عبدالله حنفی]] در جلو [[امام حسین]]{{ع}} قرار گرفت و برای [[حمایت]] از او سفارش می‌کرد، و با اینکه بدنش در اثر اصابت ضربات فراوان مجروح و خونین بود، دست برنمی‌داشت و در حالی که [[اباعبدالله]] در همان میدان [[جنگ]] مشغول انجام [[نماز ظهر]] بود، سعید بدن خود را [[هدف]] تیرها قرار داد نمی‌گذاشت تیرها به [[بدن سید الشهدا]]{{ع}} اصابت کند تا اینکه در حضور حضرت به [[زمین]] افتاد و وقتی امام بالای سرش آمد از امام پرسید: {{عربی|أ وفيت يابن رسول الله؟}} آیا من [[رسالت]] خود را ادا کردم؟ و به عهدی که با تو بسته بودم [[وفا]] کردم؟ تا با [[خشنودی خدا]]، خوشحال بمیرم؟ یا در [[انجام وظیفه]] کوتاهی کرده‌ام تا با [[نومیدی]] و [[خسران]] [[چشم]] فروبندم؟
ظهر [[روز عاشورا]] که [[امام]] اقامه نماز کرد، [[زهیر بن قین]] و [[سعید بن عبدالله]] در جلو آن [[بزرگوار]] ماندند تا آن حضرت با نصفی از [[اصحاب]] خود نماز خوف خواندند. [[روایت]] شده: [[سعید بن عبدالله حنفی]] جلو [[امام حسین]]{{ع}} قرار گرفت و برای حمایت از او سفارش می‌کرد و با اینکه بدنش در اثر اصابت ضربات فراوان مجروح و خونین بود، دست برنمی‌داشت و در حالی که اباعبدالله در همان میدان [[جنگ]] مشغول انجام [[نماز ظهر]] بود، سعید بدن خود را [[هدف]] تیرها قرار داد و نمی‌گذاشت تیرها به بدن سید الشهدا{{ع}} اصابت کند تا اینکه در حضور حضرت به [[زمین]] افتاد و وقتی امام بالای سرش آمد از امام پرسید: {{عربی|أ وفيت يابن رسول الله؟}} آیا من [[رسالت]] خود را ادا کردم؟ و به عهدی که با تو بسته بودم [[وفا]] کردم؟ امام{{ع}} به او [[اطمینان]] داد که با رسیدن به [[فیض]] [[شهادت]]، [[سعادتمند]] شده است: {{متن حدیث|نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ}}؛ تو پیشاپیش من در [[بهشت]] خواهی بود<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۱؛ مقتل مقرم، ص۲۴۶.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۶۹.</ref>
امام{{ع}} به او [[اطمینان]] داد که با رسیدن به [[فیض]] [[شهادت]]، [[سعادتمند]] شده است {{متن حدیث|نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ}}؛ تو پیشاپیش من در [[بهشت]] خواهی بود.
در لحظات آخر [[دعا]] می‌کرد: پروردگارا! [[سلام]] مرا به [[رسول]] خود برسان و آن حضرت را از [[درد]] این همه زخم و جراحاتی که بر من وارد شده [[آگاه]] کن؛ زیرا منظور من از این عمل [[نصرت]] [[ذریه]] [[پیامبر]] تو می‌باشد. وی پس از این جریان [[شهید]] شد، پس از شهادت وی تعداد ۱۳ تیر در جسد مبارکش یافتند، غیر از زخم [[شمشیر]] و نیزه‌هایی که در بدنش بود<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۱؛ مقتل مقرم، ص۲۴۶.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۶۹.</ref>.


===[[شهادت]] [[حبیب بن مظاهر]]===
===[[شهادت]] [[حبیب بن مظاهر]]===
۱۱۵٬۶۳۵

ویرایش