اصحاب امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←شهادت عبدالله غفاری و عبدالرحمن غفاری
خط ۲۱۵: | خط ۲۱۵: | ||
عابس [[روز عاشورا]] وقتی [[اجازه]] میدان گرفت پس از خداحافظی با [[شمشیر]] کشیده به سوی میدان تاخت، در حالی که قبلاً پیشانیش از ضرب شمشیر دشمن مجروح شده بود. مردانه در میدان ایستاد و مبارز طلبید ولی کسی جرأت آن نداشت که در برابرش ظاهر شود و با او بجنگد؛ زیرا او را از پیش میشناختند و شجاعتش را در [[جنگها]] دیده بودند. [[عمر سعد]] وقتی مبارزه طلبیدن او را دید که میگوید: ألا رجل الا رجل؛ کیست مردی که با من [[مبارزه]] کند؟ گفت وای بر شما اگر نمیتوانید به [[جنگ]] او بروید و او را سنگباران کنید! وقتی از هر طرف بر او سنگ میآمد زره و کلاهخود خود را بیرون آورد و بر آنها حمله کرد. بیش از ۲۰۰ نفر را کشت و در محاصره قرار گرفت و به شهادت رسید. در [[فضیلت]] این [[بزرگوار]] همین بس که در [[زیارت ناحیه مقدسه]] به او [[سلام]] داده شده است<ref>ارشاد مفید، ج۳، ص۱۰۵؛ ابصار العین، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۷۵.</ref> | عابس [[روز عاشورا]] وقتی [[اجازه]] میدان گرفت پس از خداحافظی با [[شمشیر]] کشیده به سوی میدان تاخت، در حالی که قبلاً پیشانیش از ضرب شمشیر دشمن مجروح شده بود. مردانه در میدان ایستاد و مبارز طلبید ولی کسی جرأت آن نداشت که در برابرش ظاهر شود و با او بجنگد؛ زیرا او را از پیش میشناختند و شجاعتش را در [[جنگها]] دیده بودند. [[عمر سعد]] وقتی مبارزه طلبیدن او را دید که میگوید: ألا رجل الا رجل؛ کیست مردی که با من [[مبارزه]] کند؟ گفت وای بر شما اگر نمیتوانید به [[جنگ]] او بروید و او را سنگباران کنید! وقتی از هر طرف بر او سنگ میآمد زره و کلاهخود خود را بیرون آورد و بر آنها حمله کرد. بیش از ۲۰۰ نفر را کشت و در محاصره قرار گرفت و به شهادت رسید. در [[فضیلت]] این [[بزرگوار]] همین بس که در [[زیارت ناحیه مقدسه]] به او [[سلام]] داده شده است<ref>ارشاد مفید، ج۳، ص۱۰۵؛ ابصار العین، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۷۵.</ref> | ||
=== | === شهادت عبدالله غفاری و عبدالرحمن غفاری === | ||
بعد از شهادت [[شوذب]]، عبدالله غفاری و عبدالرحمن غفاری دو [[برادر]] نزد [[امام حسین]]{{ع}} آمدند گفتند: یا | بعد از شهادت [[شوذب]]، عبدالله غفاری و عبدالرحمن غفاری دو [[برادر]] نزد [[امام حسین]]{{ع}} آمدند و گفتند: یا اباعبدالله سلام بر تو باد! ما آمدهایم در پیشِ روی تو [[شهید]] شویم و از تو [[دفاع]] نماییم. [[امام]]{{ع}} فرمود: خوش آمدید، نزدیک بیایید، آنان در حالی که گریان بودند نزدیک آن حضرت رفتند، آن [[بزرگوار]] به ایشان فرمود: ای برادرزادگان من برا چه گریان هستید؟ به [[خدا]] قسم من امیدوارم چشم شما بعد از یک [[ساعت]] دیگر روشن شود. | ||
آنان گفتند: فدای تو شویم ما برای خود گریان نیستیم. بلکه برای تو گریانیم که میبینیم محاصره شدهای و ما نمیتوانیم از تو دفاع کنیم. امام فرمود: ای برادرزادگان من! خدا برای این [[محبت]] و | |||
آنان گفتند: فدای تو شویم ما برای خود گریان نیستیم. بلکه برای تو گریانیم که میبینیم محاصره شدهای و ما نمیتوانیم از تو دفاع کنیم. امام فرمود: ای برادرزادگان من! خدا برای این [[محبت]] و جان نثاری و مواساتی که شما نسبت به من دارید بهترین جزای [[پرهیزگاران]] را به شما عطا فرماید. سپس آنان متوجه [[کارزار]] شدند و گفتند: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ}} فرمود: {{متن حدیث|وَ عَلَيْكُمَا السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ}}. آنگاه به قدری [[مبارزه]] کردند تا شهید شدند<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۹؛ نفس المهموم، ص۲۷۰.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء ج۲]]، ص ۷۷.</ref> | |||
===شهادت [[اسلم بن عمرو ترکی]]=== | ===شهادت [[اسلم بن عمرو ترکی]]=== |