۳۳٬۷۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
[[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]] | [[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]] | ||
::::::آیتالله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در کتاب شریف خرائج در باب معجزات [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} حدیث مفصلی نقل کردهاند؛ در آن حدیث آمده است که [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به سفر بصره تشریف بردند و در آن سفر، معجزاتی از حضرت دیده شد؛ از جمله آن که ایشان با زبانها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به عمرو بن هذاب فرمودند: اگر به تو خبر دهم که چند روز دیگر خون یکی از خویشان خود را خواهی ریخت، تصدیق می کنی؟ عرض کرد: خیر، تصدیق نمیکنم؛ زیرا غیب را غیر از خداوند دیگری نمیداند. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمودند: مگر نمیدانی که خداوند فرموده است: {{عربی|اندازه= | ::::::«در کتاب شریف خرائج در باب معجزات [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} حدیث مفصلی نقل کردهاند؛ در آن حدیث آمده است که [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به سفر بصره تشریف بردند و در آن سفر، معجزاتی از حضرت دیده شد؛ از جمله آن که ایشان با زبانها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به عمرو بن هذاب فرمودند: اگر به تو خبر دهم که چند روز دیگر خون یکی از خویشان خود را خواهی ریخت، تصدیق می کنی؟ عرض کرد: خیر، تصدیق نمیکنم؛ زیرا غیب را غیر از خداوند دیگری نمیداند. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمودند: مگر نمیدانی که خداوند فرموده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سروه جن: ۲۶.</ref> بنابراین آیه شریفه، [[پیامبر|رسول الله]]{{صل}} پسندیده خداوند است برای دانستن [[غیب]]، ما هم [[وارث پیامبر]] {{صل}} هستیم؛ لذا آن چه را واقع شده است و آن چه را تا روز قیامت واقع خواهد شد می دانیم. تو تا پنج روز دیگر به ریختن خون یکی از ارحام مبتلا خواهی شد؛ اگر نشدی بدان من امام نیستم و نیز، فرمود: تو تا چند روز دیگر، نابینا می شوی و سوگند به دروغ یاد می کنی و پیس خواهی شد. راوی گوید: به خدا قسم، آن چه حضرت فرمودند پس از چندی دیده شد و همه واقع گردید<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=34&chkhashk=1156FDC102&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در بیان صفات [[ائمه هدی]] {{عم}} فرموده است: {{عربی|اندازه=155%|«إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّنا عَن دينِهِ، وأبلَجَ بِهِم عَن سَبيلِ مِنهاجِهِ، وفَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ يَنابيعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إيمانِهِ، وعَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»}}<ref>خداوند به [[امامان]] از لطف و احسان باطن چشمههای علم را ظاهر کرده امام است که منتجب و پسندیده حق است حکمت و [[علم غیب]] به [[امام]] بخشیده شده؛ و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار؛ کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲</ref><ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=41&chkhashk=6F351FF592&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
[[پرونده:11212121.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محسن غرویان]]]] | [[پرونده:11212121.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محسن غرویان]]]] | ||
::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«از دیدگاه تشیع [[امام]] معدن علم الهی و دارای [[علم غیب]] است و در این زمینه اضافه بر شواهد تاریخی غیر قابل انکار روایات معتبر بسیاری تصریح دارند. [[امام باقر]]{{ع}} به دو تن از اصحاب خویش فرمود به شرق یا غرب عالم بروید هرگز به علم صحیحی دست نخواهید یافت مگر آنکه اصل و ریشه آن از ما [[اهل بیت]] خواهد بود<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۱۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند بدرستی که [[اهل بیت]] من پیشوایان و هدایتگران پس از من خواهند بود خداوند فهم و دانش مرا به آنان عطا فرموده است و ایشان از تربت من آفریده شدهاند. پس وای بر کسانی که پس از من حق ایشان را انکار کرده و رابطه مرا با آنان نادیده بگیرند. خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نفرماید<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۴۹.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند همانا ما [[اهل بیت]] خانواده رحمت درخت نبوت محل رسالت الهی جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم. [[امام صادق]] با اشاره به آیه {{عربی|اندازه= | ::::::«از دیدگاه تشیع [[امام]] معدن علم الهی و دارای [[علم غیب]] است و در این زمینه اضافه بر شواهد تاریخی غیر قابل انکار روایات معتبر بسیاری تصریح دارند. [[امام باقر]]{{ع}} به دو تن از اصحاب خویش فرمود به شرق یا غرب عالم بروید هرگز به علم صحیحی دست نخواهید یافت مگر آنکه اصل و ریشه آن از ما [[اهل بیت]] خواهد بود<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۱۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند بدرستی که [[اهل بیت]] من پیشوایان و هدایتگران پس از من خواهند بود خداوند فهم و دانش مرا به آنان عطا فرموده است و ایشان از تربت من آفریده شدهاند. پس وای بر کسانی که پس از من حق ایشان را انکار کرده و رابطه مرا با آنان نادیده بگیرند. خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نفرماید<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۴۹.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند همانا ما [[اهل بیت]] خانواده رحمت درخت نبوت محل رسالت الهی جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم. [[امام صادق]] با اشاره به آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}﴾}} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> فرمود: ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ }}﴾}} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند ؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> فرمود: کسانی که علم به آنان افاضه شده فقط [[ائمه]] هستند <ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. بازهم از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت با اشاره به آیه ۴۰ سوره نمل بین دو انگشت خود را باز نمود آنها را روی سینه خویش قرا دادند و فرمودند به خدا سوگند همه علم کتاب نزد ماست. از [[امام باقر]]{{ع}} منقول است که آن حضرت فرمود علم خداوند عزوجل بر دو قسم است یک: علمی که مختص به خداوند بوده و هیچکس را به آن دسترسی نیست. دوم: علمی که خداوند آنرا به فرشتگان و پیامبران خود آموخته است. آنگاه فرمود آنچه را خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز میدانیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. [[امام حسن]]{{ع}} در این زمینه میفرماید: پیشوایان از ما خواهند بود و خلافت برای کسی غیر از ما سزاوار نیست. خداوند در کتاب و سنت مارا اهل خلافت قرار داد و ما اهل علم هستیم. همه علم نزد ما گرد آمده است هیچ چیز تا قیامت پدید نخواهد آمد حتی دیه یک جراحت کوچک مگر آنکه علم آن باملاء [[رسول خدا]]{{صل}} و خط [[علی]]{{ع}} نزد ما حاضر است<ref>طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۶.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} در توصیف [[ائمه]]{{عم}} میفرماید: آنان حیات علم و دانش و مرگ و نابودی جهلند، صبر و بردباری آنان نشانگر علمشان، ظاهرشان نماینگر باطن آنان است و سکوت پرمعنایشان بر حکمت گفتارشان دلالت دارد<ref>نهج البلاغه خطبه ۳۹.</ref>. [[امام هشتم]] نیز ضمن حدیث طولانی در وصف [[ائمه]]{{عم}} میفرماید: همانا خداوند پیامبران و [[ائمه]]{{عم}} را موفق داشته و از گنجینه علم و حکمت خود آنچه را که به هیچکس نداده به آنان افاضه فرموده است به همین جهت علم و دانش آنان همواره از علم و دانش مردم زمان خود افزونتر است چنانکه خداوند میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }}﴾}} <ref> بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref>. همچنین از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمودهاند تحقیقاً من آنچه در آسمان و زمین در بهشت و دو زخ و آنچه هست و خواهد بود، میدانم و این آگاهی را از کتاب خداوند به دست آوردهام مگر نه آنکه خداوند فرموده است در این کتاب همه چیز بیان شده است<ref>بصائر الدرجات، ج۳، ص:۱۲۸.</ref>»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در کتب حدیث شیعه، روایات بسیاری هست که به اعلمیت [[امام]] اشاره دارد<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: بصائرالدرجات فی مناقب آل محمد، محمد بن الحسن الصفار القمی (ابن الفروح)؛ کافی، ج۱، ص۲۶۰.</ref>، ولی ما در اینجا به بیان بعضی از روایات [[اهل سنت]] بسنده میکنیم: | ::::::«در کتب حدیث شیعه، روایات بسیاری هست که به اعلمیت [[امام]] اشاره دارد<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: بصائرالدرجات فی مناقب آل محمد، محمد بن الحسن الصفار القمی (ابن الفروح)؛ کافی، ج۱، ص۲۶۰.</ref>، ولی ما در اینجا به بیان بعضی از روایات [[اهل سنت]] بسنده میکنیم: | ||
:::::#در آیه مباهله<ref>{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن| فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ }}﴾}} بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.</ref> که از حوادث مهم زمان [[پیامبر خدا]]{{صل}} به شمار میآید، سه عبارت: {{عربی|اندازه= | :::::#در آیه مباهله<ref>{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن| فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ }}﴾}} بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.</ref> که از حوادث مهم زمان [[پیامبر خدا]]{{صل}} به شمار میآید، سه عبارت: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}﴾}}، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|نِسَاءنَا}}﴾}} و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَنفُسَنَا}}﴾}} وجود دارد که علمای تفسیر و حدیث فریقین به آنها توجه بیشتری داشتهاند؛ بهطوری که علمای [[اهل سنت]]، شأن نزول این آیه را در حق [[حضرت علی]]{{ع}}، [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} دانستهاند. [[حاکم حسکانی]] در این زمینه مینویسد:{{عربی|اندازه=150%|« عَنْ بُكَيْرِ بْنِ مِسْمَار عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿{{متن قرآن| نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ }}﴾ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي»}}<ref>المستدرک، الحاکم النیسابوری، ج۳، ص۱۵۰.</ref>. منظور از {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}﴾}} [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} است و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|نِسَاءنَا}}﴾}} تنها به [[حضرت فاطمه]]{{س}} تطبیق داده شده است. قسمت سوم از آیه مباهله {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَنفُسَنَا}}﴾}} است و از آنجا که [[پیامبر خدا]]{{صل}} خود دعوت کننده به دین توحید است، باید به غیر آن حضرت انطباق پیدا کند و بدون شک [[پیامبر]]{{صل}} خود اعلم از همه است. از این رو "نفس" او نیز باید همانند او از همه اعلم و برتر باشد تا {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَنفُسَنَا}}﴾}} صدق نماید و آن شخص بنابر اعتراف شیعه و اهلتسنن، [[حضرت علی]]{{ع}} است<ref>تحفة الاحوذی، المبارکفوری، ج۸، ص۲۷۸؛ نظم دررالسمطین، الزرندی الحنفی، ص۱۰۸؛ احکام القرآن، الجصاص، ج۲، ص۱۸؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج۱، ص۱۵۹.</ref>. | ||
:::::#[[علی]]{{ع}} آگاهترین مردم به معرفت خداست<ref>{{عربی|اندازه=120%|« علي أعلم الناس باللّه»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۲، ص۲۳ و ج۵، ص۱۲؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۷.</ref>. | :::::#[[علی]]{{ع}} آگاهترین مردم به معرفت خداست<ref>{{عربی|اندازه=120%|« علي أعلم الناس باللّه»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۲، ص۲۳ و ج۵، ص۱۲؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۷.</ref>. | ||
:::::#[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: داناترین مردم پس از من [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«أَعلَمُ النَّاسِ بَعدِی عَلِیٌّ»}}؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۱.</ref>. | :::::#[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: داناترین مردم پس از من [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«أَعلَمُ النَّاسِ بَعدِی عَلِیٌّ»}}؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۱.</ref>. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی]]]] | [[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«دلالت [[حدیث ثقلین]] بر [[علم غیب]] فعلی [[ائمه]]{{عم}} این است که آنها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفتهاند که در آن {{عربی|اندازه= | ::::::«دلالت [[حدیث ثقلین]] بر [[علم غیب]] فعلی [[ائمه]]{{عم}} این است که آنها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفتهاند که در آن {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }}﴾}} <ref> سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> است و به مفاد جمله {{عربی|اندازه=150%|« لَنْ يَفْتَرِقَا»}} در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد [[ائمه]]{{عم}} ثابت میباشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آنها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا }}﴾}} <ref>سوره زخرف، آیه: ۳.</ref> است، اما مرتبه غیب {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ }}﴾}} <ref> سوره زخرف، آیه: ۴.</ref> است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است. | ||
::::::روایات متواترهای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} پوشیده نیست و آنها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و میشود، تا روز قیامت همه را میدانند. همچنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آنها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمیدانند؟! اینک نمونهای از این روایات: | ::::::روایات متواترهای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} پوشیده نیست و آنها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و میشود، تا روز قیامت همه را میدانند. همچنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آنها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمیدانند؟! اینک نمونهای از این روایات: | ||
::::::روایت اول: [[ابو بصیر]] از [[حضرت باقر]]{{ع}} نقل کرد که از [[علی]]{{ع}} از علم [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم [[پیامبر]]{{صل}} و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم<ref>{{عربی|اندازه=120%|« سُئِلَ عَلِيٌّ {{ع}} عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ {{صل}} فَقَالَ عَلِمَ النَّبِيُ عِلْمَ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ ثُمَ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ عِلْمَ النَّبِيِ {{صل}} وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة»}}؛ بصائر الدرجات، ص۱۲۷، ح۱.</ref>. | ::::::روایت اول: [[ابو بصیر]] از [[حضرت باقر]]{{ع}} نقل کرد که از [[علی]]{{ع}} از علم [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم [[پیامبر]]{{صل}} و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم<ref>{{عربی|اندازه=120%|« سُئِلَ عَلِيٌّ {{ع}} عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ {{صل}} فَقَالَ عَلِمَ النَّبِيُ عِلْمَ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ ثُمَ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ عِلْمَ النَّبِيِ {{صل}} وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة»}}؛ بصائر الدرجات، ص۱۲۷، ح۱.</ref>. | ||
::::::روایت دوم: [[عبیدة بن بشیر]] گفت: [[حضرت صادق]]{{ع}} ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمانها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه میکنم در آن موقع دستهای خود را گشود سپس فرمود: خداوند میفرماید: {{عربی|اندازه= | ::::::روایت دوم: [[عبیدة بن بشیر]] گفت: [[حضرت صادق]]{{ع}} ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمانها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه میکنم در آن موقع دستهای خود را گشود سپس فرمود: خداوند میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> | ||
::::::روایت سوم: [[جماعة بن سعد خثعمی]] گوید: مفضل خدمت [[امام صادق]]{{ع}} بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمانبرداری شخص را بر بندگان خود واجب میکند، با این که او را از اخبار آسمانها بیاطلاع میگذارد؟ فرمود: خداوند کریمتر و مهربانتر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آنها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بیاطلاع گذارد<ref> کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref>. | ::::::روایت سوم: [[جماعة بن سعد خثعمی]] گوید: مفضل خدمت [[امام صادق]]{{ع}} بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمانبرداری شخص را بر بندگان خود واجب میکند، با این که او را از اخبار آسمانها بیاطلاع میگذارد؟ فرمود: خداوند کریمتر و مهربانتر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آنها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بیاطلاع گذارد<ref> کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref>. | ||
::::::روایت چهارم: [[امام صادق]]{{ع}} در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: ای خدایی که ما را وصی [[پیغمبر]] خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دلهای مردم را به سوی ما مایل نمودی<ref>بصائر الدرجات، ص۱۲۹، ح۲؛ کافی، ج۴، ص۵۸۲، ح۱۱.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.]</ref>. | ::::::روایت چهارم: [[امام صادق]]{{ع}} در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: ای خدایی که ما را وصی [[پیغمبر]] خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دلهای مردم را به سوی ما مایل نمودی<ref>بصائر الدرجات، ص۱۲۹، ح۲؛ کافی، ج۴، ص۵۸۲، ح۱۱.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.]</ref>. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در اینباره گفتهاند: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نقل میکند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه میخورد. | ::::::«در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نقل میکند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه میخورد. | ||
::::::اگر نیمنگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی میتوان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]] {{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ»}}<ref>«همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته.</ref>[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر میدانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی تعلیم داد چنین میگوید: {{عربی|اندازه=155%|«فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی»}}<ref>«پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.</ref> از کلام [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} استفاده میشود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحلهای میرسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه میکند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده میشود و با اندک جستوجو در حالات بزرگان اهل ریاضت میتوان آن را یافت. مولای متقیان [[امام علی]]{{ع}} در تفسیر آیاتی از سوره جن {{عربی|اندازه= | ::::::اگر نیمنگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی میتوان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]] {{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ»}}<ref>«همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته.</ref>[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر میدانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی تعلیم داد چنین میگوید: {{عربی|اندازه=155%|«فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی»}}<ref>«پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.</ref> از کلام [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} استفاده میشود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحلهای میرسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه میکند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده میشود و با اندک جستوجو در حالات بزرگان اهل ریاضت میتوان آن را یافت. مولای متقیان [[امام علی]]{{ع}} در تفسیر آیاتی از سوره جن {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}} میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|«إنّا ذلک الْمرتضی مِنَ الرَّسُولِ الَّذی أَظْهَرَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَِّ عَلی غَیْبِهِ»}} در این جمله، حضرت علی خودش را یکی از مصادیق {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}﴾}} میشمارد و بر همین اساس است که در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم را با این جمله خطاب میکنیم. {{عربی|اندازه=155%|«و ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اَخْتَارَکُمْ لِسِّرهِ»}}»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«دلائل نقلی [[علم امام]]: | ::::::«دلائل نقلی [[علم امام]]: | ||
:::::#قرآن میفرماید:{{عربی|اندازه= | :::::#قرآن میفرماید:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ }}﴾}} <ref> آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ ؛ سوره زمر، آیه: ۹.</ref> این آیه دلالت میکند که عالم، افضل از جاهل است. از آنجا که افضل بودن در [[امامت]] شرط است، پس این آیه بر اعلم بودن [[امام]] دلالت دارد <ref>المسلک فی اصول الدین، ص۲۰۵.</ref> | ||
:::::#قرآن در سوره بقره آیه۱۲۴ میفرماید: {{عربی|اندازه= | :::::#قرآن در سوره بقره آیه۱۲۴ میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }}﴾}} <ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد.؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیه میفرماید: از آیه استفاده میشود که [[امام]] باید انسانی صاحب یقین باشد و باطن عالم برای او مکشوف باشد. پس [[امام]] علم حضوری به اعمال عباد و راههای سعادت و شقاوت آنها دارد. به این معنا که به حقیقت عمل، علم دارد<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱.</ref>. | ||
:::::#قرآن در آیه ۴۹ سوره عنبوت میفرماید: {{عربی|اندازه= | :::::#قرآن در آیه ۴۹ سوره عنبوت میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ }}﴾}} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> علوم [[ائمه]]{{عم}} نظری و لدنی است. وقتی خداوند را برگزید و چشمههای حکمت را در قلب او قرار داد، علوم را به او [[الهام]] میکند<ref>نظریة الامامیة لدی الشیعه الاثنا عشریه، ص۴۶.</ref> بر اساس سخن فوق، امامیان باتوجه به نص بر این باورند که [[ائمه]] از جمله برگزیدگان الاهی و بهرهمندان از حکمت هستند؛ از این رو خداوند علم را به آنها الهام کرده است. روایات نیز مؤید مطالب فوق هستند. در روایتی [[ابی بصیر]] میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که وقتی آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ}}﴾}} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند ؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> را تلاوت میفرمود با دست به سینه خود اشاره میکرد؛ یعنی ما کسانی هستیم که به ما علم عطا شده است. و تعبیر دستهای دیگر از روایت این است گه مراد از آیه فقط [[ائمه]]{{عم}} هستند<ref>الکافی، الاصول و اروضه، ج۵، ص۳۲۸ - ۳۲۹.</ref>. | ||
::::::علاوه بر روایت ارائه شده دستهای از روایات به نحو مستقل بر [[علم امام]] دلالت دارد که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم: | ::::::علاوه بر روایت ارائه شده دستهای از روایات به نحو مستقل بر [[علم امام]] دلالت دارد که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم: | ||
:::::#[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: قسم به خدا علم اولین و آخرین به من داده شده است. فردی از اصحاب حضرت از او پرسید، آیا شما از [[علم غیب]] بهرهمندید؟ حضرت فرمود: وای بر تو! ما به آنچه در اصلاب مردان و ارحام زنان است، علم داریم<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>. | :::::#[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: قسم به خدا علم اولین و آخرین به من داده شده است. فردی از اصحاب حضرت از او پرسید، آیا شما از [[علم غیب]] بهرهمندید؟ حضرت فرمود: وای بر تو! ما به آنچه در اصلاب مردان و ارحام زنان است، علم داریم<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>. | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«سه نوع دلیل نقلی در اثبات [[علم غیب]] جانشینان [[پیامبر خاتم]]{{صل}} وجود دارد. اول، نقلهایی در تصریح اصحاب بر تعلیم [[رسول خدا]]{{صل}} به [[حضرت علی]]{{ع}}. دوم، روایاتی مبنی بر تصریح [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر علمِ تعلیمی خویش و سوم، نقلهایی در تحقق پیشگوییهای اولین جانشین [[پیامبر اکرم]]{{صل}}. | ::::::«سه نوع دلیل نقلی در اثبات [[علم غیب]] جانشینان [[پیامبر خاتم]]{{صل}} وجود دارد. اول، نقلهایی در تصریح اصحاب بر تعلیم [[رسول خدا]]{{صل}} به [[حضرت علی]]{{ع}}. دوم، روایاتی مبنی بر تصریح [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر علمِ تعلیمی خویش و سوم، نقلهایی در تحقق پیشگوییهای اولین جانشین [[پیامبر اکرم]]{{صل}}. | ||
:::::#'''تصریح اصحاب بر تعلیم [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی]]{{ع}}:''' روایات بسیاری از تعلیم [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به اولین جانشین برحقش، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، حکایت دارد، نظیر: [[بریده]] از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرد که فرمود: ای علی! خداوند به من دستور داده که تو را به خود نزدیک کنم، علوم خویش را بیاموزم تا آنها را نگهداری نمایی. پس این آیه نازل شد:{{عربی|اندازه= | :::::#'''تصریح اصحاب بر تعلیم [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی]]{{ع}}:''' روایات بسیاری از تعلیم [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به اولین جانشین برحقش، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، حکایت دارد، نظیر: [[بریده]] از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرد که فرمود: ای علی! خداوند به من دستور داده که تو را به خود نزدیک کنم، علوم خویش را بیاموزم تا آنها را نگهداری نمایی. پس این آیه نازل شد:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| بوَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ }}﴾}} <ref> گوشهای نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.</ref><ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۹، ص: ۳۶.</ref>. [[یحیی بن سالم]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت میکند که آن حضرت فرمود: همگامی که آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| بوَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ }}﴾}} <ref> گوشهای نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.</ref> نازل شد، [[رسول اکرم]]{{صلج} فرمود: آن گوش، گوش تو است، ای علی!<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۴۲۳.</ref>. [[ابن عباس]] از [[پیامبر]]{{صل}} روایت کرده که آن حضرت فرمود: هنگامی که به معراج رفتم و با پروردگارم سخن گفتم، چیزی نیاموختم جز آنکه به [[علی]]{{ع}} تعلیم دادم. پس او درب شهر علم من است. ای علی! صلح با تو صلح با من و جنگ با تو جنگ با من است. پس از من، تو پرچم میان من و امتم هستی<ref>ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب الامام الابرار، ص:۲۸۱.</ref>. [[أصبغ بن نباته]] از [[حضرت علی]]{{ع}} شنید که فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} هزار در از درهای علم به حلال و حرام و گذشته و آینده تا روز قیامت را بر من گشود که از هر دری هزار در باز می شود، چنان که از مرگ ها و پیشامدها و طریق قضاوت باخبرم. <ref>صفار، بصائر الدرجات، ص:۳۲۵؛ صدوق، الامالی، ص:۴۲۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص:۱۲۶ و ۱۲۷.</ref>. و بالاخره علم و دانش [[علی]]{{ع}} به مرتبهای رسید که [[پیامبر خدا]]{{صل}} مقام او را ستود و بدان گواهی داد: علم و دانش گوارایت باد ای ابوالحسن، علم را همچون آب نوشیدی! <ref>ابن سلیمان کوفی، المناقب الامام أمیر علی بن ابی طالب، ج۲، ص:۵۷۳.</ref>. | ||
:::::#'''تصریح [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر دریافت علم از [[پیامبر]]{{صل}}:''' [[امامان]]{{عم}} بارها بر این مطلب تصریح نمودند که علوم خویش را از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اخذ کردهاند. ایشان هیچگاه اجازه نمیدادند مردم و یارانشان، جایگاهی بیش از حقیقت، برای آنها قائل شوند. چنان که وقتی فردی با شنیدن خبرهای [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از آینده، نسبت [[علم غیب]] به آن [[حضرت]]{{ع}} داد، ایشان فرمود: اینها [[علم غیب]] نیست؛ بلکه یادگیری از صاحب علم است. همانا [[علم غیب]]، دانستن زمان قیامت و آنچه خداوند در آیه ۳۴ لقمان برشمرده، میباشد. علمی که خدا به پیامبرش تعلیم داد، او به من آموخت و برایم دعا فرمود که سینهام آن را حفظ کند و جوارحم آن را در بر گیرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} به [[یحیی بن عبدالله بن حسن]] درباره پندارهای مردم راجع به [[علم غیب]] [[امام]] فرمود: سبحان الله! دستت را روی سرم قرار بده. قسم به خدا که همه موهای سر و بدنم راست شده است. سوگند به خداوند که من جز ارثی از [[رسول خدا]]{{صل}} هیچ ندارم <ref>مفید، الامالی، ص:۲۳.</ref>. | :::::#'''تصریح [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر دریافت علم از [[پیامبر]]{{صل}}:''' [[امامان]]{{عم}} بارها بر این مطلب تصریح نمودند که علوم خویش را از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اخذ کردهاند. ایشان هیچگاه اجازه نمیدادند مردم و یارانشان، جایگاهی بیش از حقیقت، برای آنها قائل شوند. چنان که وقتی فردی با شنیدن خبرهای [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از آینده، نسبت [[علم غیب]] به آن [[حضرت]]{{ع}} داد، ایشان فرمود: اینها [[علم غیب]] نیست؛ بلکه یادگیری از صاحب علم است. همانا [[علم غیب]]، دانستن زمان قیامت و آنچه خداوند در آیه ۳۴ لقمان برشمرده، میباشد. علمی که خدا به پیامبرش تعلیم داد، او به من آموخت و برایم دعا فرمود که سینهام آن را حفظ کند و جوارحم آن را در بر گیرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} به [[یحیی بن عبدالله بن حسن]] درباره پندارهای مردم راجع به [[علم غیب]] [[امام]] فرمود: سبحان الله! دستت را روی سرم قرار بده. قسم به خدا که همه موهای سر و بدنم راست شده است. سوگند به خداوند که من جز ارثی از [[رسول خدا]]{{صل}} هیچ ندارم <ref>مفید، الامالی، ص:۲۳.</ref>. | ||
:::::#'''تحقق پیشگوییهای [[ائمه اطهار]]{{عم}} از آینده:''' مستندات روایی حکایت از [[علم غیب]] جانشینان آخرین [[پیامبر خدا]]{{صل}} دارد. نمونه آن در مورد نخستین جانشین ایشان، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بسیار است؛ نظیر بیان جزئیات آغاز آفرینش<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱ و ۹۱.</ref>، شکست سپاهیان خویش در جنگ<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱۲۳.</ref>، فرا رسیدن فتنههایی همچون زمان بعثت [[پیامبر]]{{صل}}<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱۶.</ref>، انقراض بنی امیه<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۸۷، ۹۳، ۱۰۵.</ref>، حمله صاحب زنج و ترکان مغول به بصره<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱۲۸.</ref>، ظهور منجی عالم از فرزندان خویش<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱۳۸، ۱۰۵، ۱۸۲.</ref>. مواردی از اخبار غیبی سایر [[ائمه]]{{عم}} بدین ترتیباند: [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} از شهادت و مسمومیت خویش به دست همسر خود خبر داد و به [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: سی هزار تن از مردمی که ادعا میکنند از امت اسلامند، برای کشتن تو و اسیر کردن فرزندان و خانوادهات، همدست میشوند<ref>صدوق، الامالی:۱۷۷.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} به فرزندش [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پس از من، برادرت عبدالله ادعای [[امامت]] میکند و مردم را به سوی خود دعوت می کند اما عمر او کوتاه است. و چنان شد که آن [[حضرت]]{{ع}} فرموده بود<ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص: ۷۳.</ref>. [[سلیمان بن حفص]] از یاران [[امام هفتم]] نقل کرد که بر [[حضرت کاظم]]{{ع}} وارد شد و قصد داشت درباره [[امام]] بعد بپرسد. پیش از سخن گفتن، آن [[حضرت]]{{ع}} فرمود: ای سلیمان! پس از من فرزندم علی، وصی و جانشین من و حجت خدا بر مردم است. <ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص:۵۰۸.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87_%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6_%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]، ص:۴۱.]</ref> | :::::#'''تحقق پیشگوییهای [[ائمه اطهار]]{{عم}} از آینده:''' مستندات روایی حکایت از [[علم غیب]] جانشینان آخرین [[پیامبر خدا]]{{صل}} دارد. نمونه آن در مورد نخستین جانشین ایشان، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بسیار است؛ نظیر بیان جزئیات آغاز آفرینش<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱ و ۹۱.</ref>، شکست سپاهیان خویش در جنگ<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱۲۳.</ref>، فرا رسیدن فتنههایی همچون زمان بعثت [[پیامبر]]{{صل}}<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱۶.</ref>، انقراض بنی امیه<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۸۷، ۹۳، ۱۰۵.</ref>، حمله صاحب زنج و ترکان مغول به بصره<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱۲۸.</ref>، ظهور منجی عالم از فرزندان خویش<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱۳۸، ۱۰۵، ۱۸۲.</ref>. مواردی از اخبار غیبی سایر [[ائمه]]{{عم}} بدین ترتیباند: [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} از شهادت و مسمومیت خویش به دست همسر خود خبر داد و به [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: سی هزار تن از مردمی که ادعا میکنند از امت اسلامند، برای کشتن تو و اسیر کردن فرزندان و خانوادهات، همدست میشوند<ref>صدوق، الامالی:۱۷۷.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} به فرزندش [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پس از من، برادرت عبدالله ادعای [[امامت]] میکند و مردم را به سوی خود دعوت می کند اما عمر او کوتاه است. و چنان شد که آن [[حضرت]]{{ع}} فرموده بود<ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص: ۷۳.</ref>. [[سلیمان بن حفص]] از یاران [[امام هفتم]] نقل کرد که بر [[حضرت کاظم]]{{ع}} وارد شد و قصد داشت درباره [[امام]] بعد بپرسد. پیش از سخن گفتن، آن [[حضرت]]{{ع}} فرمود: ای سلیمان! پس از من فرزندم علی، وصی و جانشین من و حجت خدا بر مردم است. <ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص:۵۰۸.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87_%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6_%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]، ص:۴۱.]</ref> | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۱: | ||
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} و وارثان علم الهی:''' روایاتی دلالت دارند بر اینکه چراغ علم الهی هیچ گاه خاموش نمیشود و اینکه علمی که از زمان [[حضرت آدم]]{{ع}} با او بوده هیچگاه از بین نرفت و بعد از او به دیگران به ارث رسید تا رسید به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و او دانشمند این امت است و از [[امام صادق]]{{ع}} آوردهاند که فرمود در نزدک [[علی]]{{ع}} سنت هزار [[پیامبر]]{{صل}} از پیامبران وجود دارد. و البته بعد از او [[امامان]] دیگر انتقال یافت و نیز در این روایات تأکید شده است که علم [[علی]]{{ع}} از علم پیامبران پیشین بیشتر بوده است چرا که خداوند علم تمام پیامبران را برای [[پیامبر خاتم]]{{صل}} جمع کرده و به او داد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز تمام آن علوم را نزد [[علی]]{{ع}} جمع نمود<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۲۳ - ۲۲۴.</ref> و احادیث فراوانی نقل شده است مبنی بر اینکه [[علی]]{{ع}} شریک در علم [[پیامبر]]{{صل}} بوده است و باب شهر علمش و.... | ::::::'''[[ائمه]]{{عم}} و وارثان علم الهی:''' روایاتی دلالت دارند بر اینکه چراغ علم الهی هیچ گاه خاموش نمیشود و اینکه علمی که از زمان [[حضرت آدم]]{{ع}} با او بوده هیچگاه از بین نرفت و بعد از او به دیگران به ارث رسید تا رسید به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و او دانشمند این امت است و از [[امام صادق]]{{ع}} آوردهاند که فرمود در نزدک [[علی]]{{ع}} سنت هزار [[پیامبر]]{{صل}} از پیامبران وجود دارد. و البته بعد از او [[امامان]] دیگر انتقال یافت و نیز در این روایات تأکید شده است که علم [[علی]]{{ع}} از علم پیامبران پیشین بیشتر بوده است چرا که خداوند علم تمام پیامبران را برای [[پیامبر خاتم]]{{صل}} جمع کرده و به او داد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز تمام آن علوم را نزد [[علی]]{{ع}} جمع نمود<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۲۳ - ۲۲۴.</ref> و احادیث فراوانی نقل شده است مبنی بر اینکه [[علی]]{{ع}} شریک در علم [[پیامبر]]{{صل}} بوده است و باب شهر علمش و.... | ||
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} عالم به علم ما کان و یکون:'''از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمود من علم دارم به آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است. و آنچه در بهشت است و آنچه در آتش است و علم به آنچه بوده است و به آنچه هست و خواهد بود دارم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۶۰ - ۲۶۱.</ref>. | ::::::'''[[ائمه]]{{عم}} عالم به علم ما کان و یکون:'''از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمود من علم دارم به آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است. و آنچه در بهشت است و آنچه در آتش است و علم به آنچه بوده است و به آنچه هست و خواهد بود دارم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۶۰ - ۲۶۱.</ref>. | ||
::::::'''[[پیامبر]]{{صل}} و بقیه معصومین [[اهل ذکر]]:'''در تفسیر آیه {{عربی|اندازه= | ::::::'''[[پیامبر]]{{صل}} و بقیه معصومین [[اهل ذکر]]:'''در تفسیر آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ }}﴾}} <ref> اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.</ref> احادیث و روایاتی متعدد در منابع دارد که مقصود پیامبران و [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} هستند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۱۰ - ۲۱۲.</ref>. | ||
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} موصوف به عالمان به قرآن از سوی خدا و در قرآ و اولوالالباب شیعیان آنها:''' احادیثی ذکر شده از قول [[ائمه]]{{عم}} که فرمودهاند:ائمه تفسیر الذین یعلمون در قرآن هستند و مقصود از او الوالالباب شیعیان ایشان<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۱۲.</ref>. | ::::::'''[[ائمه]]{{عم}} موصوف به عالمان به قرآن از سوی خدا و در قرآ و اولوالالباب شیعیان آنها:''' احادیثی ذکر شده از قول [[ائمه]]{{عم}} که فرمودهاند:ائمه تفسیر الذین یعلمون در قرآن هستند و مقصود از او الوالالباب شیعیان ایشان<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۱۲.</ref>. | ||
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} راسخین در علم در قرآن:''' در تفسیر آیه: {{عربی|اندازه= | ::::::'''[[ائمه]]{{عم}} راسخین در علم در قرآن:''' در تفسیر آیه: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }}﴾}} <ref> تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> از [[امام صادق]]{{ع}} و [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است که فرمودهاند: مقصود از راسخون در علم ما هستیم، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و بقیه [[ائمه]]{{عم}} و اینکه [[ائمه]]{{عم}} جمیع علومی را که نزد ملائکه خدا و انبیاء و رسولان الهی بوده است را میدانند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۵۵.</ref>. | ||
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} وارثان کتاب خدا:'''دستهای از احادیث نیز دلالت دارند بر اینکه [[ائمه]]{{عم}} برگزیده و وارث کتاب خدایند. و علم جمیع کتبی که خداوند نازل کرده نزد آنهاست و آنها همه زبانها را میدانند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۲۷.</ref>. | ::::::'''[[ائمه]]{{عم}} وارثان کتاب خدا:'''دستهای از احادیث نیز دلالت دارند بر اینکه [[ائمه]]{{عم}} برگزیده و وارث کتاب خدایند. و علم جمیع کتبی که خداوند نازل کرده نزد آنهاست و آنها همه زبانها را میدانند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۲۷.</ref>. | ||
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} عالم به علم غیباند هرگاه بخواهند:'''احادیث متعددی وارد است که [[ائمه]] و [[اهل بیت]]{{عم}} [[علم غیب]] و پنهان و آشکار را میدانند و احادیث زیادی دال بر این که [[امام]] هرگاه بخواهد آگاه میشود و اموری را میداند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۵۸.</ref>»<ref>[[گلافشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۹.</ref>. | ::::::'''[[ائمه]]{{عم}} عالم به علم غیباند هرگاه بخواهند:'''احادیث متعددی وارد است که [[ائمه]] و [[اهل بیت]]{{عم}} [[علم غیب]] و پنهان و آشکار را میدانند و احادیث زیادی دال بر این که [[امام]] هرگاه بخواهد آگاه میشود و اموری را میداند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص:۲۵۸.</ref>»<ref>[[گلافشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۹.</ref>. |