دیدگاه دانشمندان مکتب اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دیدگاه دانشمندان مکتب اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۷ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۲۰
، ۷ آوریل ۲۰۱۹بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = مهدویت (پرسش)|بانک جامع...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== پاسخ نخست== | == پاسخ نخست== | ||
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر الحسنی]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید نذیر الحسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«بسیاری از علمای [[اهل سنت]]، صراحتا محمد بن حسن عسکری {{ع}} را مهدی موعود {{ع}} دانستهاند و بیان کردهاند که ایشان متولد شدهاند. ما در این بخش به ذکر برخی از آنها میپردازیم و در ادامه برای آگاهی بیشتر به برخی از منابع که نظریات و سخنان آنها در آن آمده است، اشاره خواهیم کرد. | |||
::::::"[[محمد بن طلحة شافعی]]" متوفای سال ۶۵۲ ه.ق میگوید: محمد بن الحسن الخالص بن علی المتوکل بن القانع بن علی الرضا ابن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین الزکی بن علی المرتضی امیر المؤمنین بن أبی طالب، مهدی و حجت و خلف صالح و موعود است<ref>مطالب المسؤول، ج ۲، ص ۷۹، باب دوازده.</ref>. | |||
::::::"[[سبط ابن جوزی]]" متوفای سال ۶۵۴ ه.ق در مورد امام {{ع}} میگوید: و، محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن أبی طالب است، کنیهاش أبو عبد الله و ابو القاسم است. او همان جانشین و حجت (خدا) و صاحب الزمان و قائم و موعود و در پایان، آخرین امام است<ref>تذکرة الخواص، ص ۳۲۵.</ref>. | |||
::::::"[[محمد بن یوسف کنجی شافعی]]" متوفای سال ۶۵۸ ه.ق میگوید: "جانشین (علی الهادی) فرزندش ابا محمد الحسن است" سپس او تاریخ ولادت و وفات ایشان را ذکر میکند و میگوید و پسرش جانشین او است و او امام منتظر {{ع}} است<ref>کفایة الطالب، ص ۴۵۸.</ref>. | |||
::::::"علی بن محمد الصباغ المالکی" میگوید: [[حجت]] و خلف صالح، فرزند أبی محمد الحسن الخالص است ... الخ<ref>الفصول المهمة، فصل دوازدهم، ص ۲۹۱.</ref>. | |||
::::::"مالکی" به ذکر برخی نشانهها و امور مربوط به ایشان هم پرداخته است. | |||
::::::"[[ابن خلکان]]" متوفای ۶۱۸ ه.ق میگوید: ولادت ابو القاسم محمد بن الحسن بن علی الهادی بن محمد الجواد که از او سخن گفته شد، روز جمعه، نیمه شعبان سال ۲۵۵ ه.ق بوده است<ref>وفیات الاغیان، ج ۴، ص ۱۶۶، شماره ۵۶۲.</ref>. | |||
::::::"شعرانی" در مورد سخنان "محی الدین بن عربی" متوفای سال ۶۳۸ ه.ق میگوید: شیخ محی الدین در بابهای شش، شصت و سیصد کتاب "الفتوحات المکیة" گفته است: "آگاه باشید که مهدی {{ع}} حتما خروج خواهد کرد. | |||
::::::او تنها زمانی خروج میکند که زمین پر از ستم و بیداد شده باشد. ایشان (پس از خروج خود) زمین را پر از داد و عدالت و انصاف میکند و اگر تنها یک روز از دنیا باقی مانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی میکند تا آن خلیفه بیاید. آن خلیفه از عترت و نسل پیامبر و از فرزندان فاطمه {{س}} است و [[امام حسین|حسین بن علی]] {{ع}} جد او و حسن عسکری بن الامام علی النقی {{ع}}، پدر او است"<ref>الیواقیت و الجواهر، ج ۲، ص ۵۶۲، مبحث شصت و پنجم.</ref>. | |||
::::::این، سخنانی بود که شعرانی، از کتاب "الفتوحات المکیة" ابن عربی نقل کرده است، اما این سخنان در کتاب الفتوحات که تازگی به چاپ رسیده است، دیده نمیشود. | |||
::::::"ذهبی" متوفای سال ۷۴۸ ه.ق میگوید: در آن سال یعنی در سال ۲۵۶ ه.ق محمد بن الحسن بن علی الهادی بن محمد الجواد که رافضیها [شیعیان] او را خلف و حجت و مهدی منتظر و صاحب الزمان میدانند به دنیا آمد. او دوازدهمین و آخرین امام است<ref>العبر فی خبر من غبر، ج ۱، ص ۳۸۱، دول الاسلام، ص ۱۴۵.</ref>. | |||
::::::"عبد الله بن علی الشافعی الیافعی"، متوفای ۷۶۸ ه.ق میگوید: و در آن سال- حوادث سال ۲۶۰ ه ق- [[امام عسکری]]، پدر محمد الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر الصادق، یکی از دوازده امام بنابر اعتقاد شیعیان دوازده امامی، وفات یافت. شیعیان اعتقاد دارند او پدر همان مهدی موعود و صاحب سرداب است. او با نام عسکری شناخته شده بود و پدرش نیز چنین لقبی داشت<ref>مرآة الجنان، ج ۲، ص ۱۲۷، حوادث سال ۲۶۰.</ref>. | |||
::::::"احمد بن حجر" متوفای سال ۹۷۴ ه.ق گفته است: عسکری پسری جز ابو القاسم محمد حجت، نداشت. او در زمان وفات پدرش پنج ساله بود، لیک خداوند به او حکمت عطا کرد و او قائم منتظر نامیده میشود ...<ref>الصواعق المحرقة، ج ۲، ص ۶۰۱، باب یازدهم.</ref>. | |||
::::::"احمد بن یوسف ابو العباس القرمانی الحنفی" متوفای سال ۱۰۱۹ ه.ق گفته است: (حجت) در زمان وفات پدرش پنج سال داشت و خداوند در آن سن، همانگونه که به یحیی در دوران کودکی، حکمت بخشیده بود، به او هم حکمت داده بود<ref>اخبار الدول و آثار الاول، ج ۱، فصل ۱۱، صص ۳۵۳- ۳۵۴.</ref>. | |||
::::::"[[سلیمان بن ابراهیم]]" معروف به "القندوزی الحنفی" متوفای سال ۱۲۷۰ ه.ق گفته است: خبر معلوم و تحقیقشده نزد اشخاص مورد اعتماد این است که قائم {{ع}} در شب پانزدهم ماه شعبان سال ۲۵۵ ه.ق در سامراء به دنیا آمده است<ref>ینابیع المودة، ج ۳، ص ۳۰۶، آخر باب ۷۹.</ref>. | |||
::::::"شبلنجی" متوفای سال ۱۳۰۸ ه.ق گفته است: ابو محمد الحسن بن علی، روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ ه.ق وفات یافت، او از خود پسری به نام محمد به جای گذاشت. شبلنجی همچنین گفتارها و تأکیدهای [[امام عسکری]] {{ع}} را مبنی بر اینکه ایشان فرزندی خواهند داشت که زمین را پر از داد و عدالت و انصاف میکند، نقل میکند<ref>نور الابصار، ص ۲۵۷.</ref>. | |||
::::::"زرکلی" متوفای سال ۱۳۹۶ ه.ق میگوید: محمد بن الحسن العسکری الخالص بن علی الهادی أبو القاسم، دوازدهمین و آخرین امام از نظر شیعیان دوازده امامی است، او در سامراء چشم به جهان گشود، زمانی که او حدود پنج ساله بود، پدرش وفات یافت. گفته شده که او در شب پانزدهم (نیمه شعبان) سال ۲۵۵ ه.ق به دنیا آمده است و در سال ۲۶۸ ه.ق غیبت او آغاز شده است<ref>الاعلام، ج ۶، ص ۸۰.</ref>. | |||
::::::علاوه بر این، علمای زیادی در کتابهای خود، به این حقیقت اعتراف کردهاند، از جمله: | |||
:::::#"علامه شیخ ابو بکر احمد بن الحسین بن علی بیهقی نیشابوری شافعی" متوفای سال ۴۵۸ ه.ق در کتابش به نام "شعب الایمان"؛ | |||
:::::#"علامه عبد الله بن احمد بن محمد خشاب" متوفای سال ۵۶۷ ه.ق در کتابش تحت عنوان "تاریخ موالید الائمه و وفیاتهم"؛ | |||
:::::#"شیخ محمد بن طلحة حلبی شافعی" متوفای ۶۵۲ ه.ق در کتابش تحت عنوان "مطالب السؤول"؛ | |||
:::::#تاریخنویس مشهور، "ابو عبد الله یاقوت الحموی" متوفای ۶۲۶ ه.ق در کتاب "معجم البلدان"؛ | |||
:::::#"شیخ فرید الدین عطار" متوفای سال ۶۲۷ ه.ق در کتاب "مظهر الصفات"؛ | |||
:::::#"شیخ محی الدین أبو عبد الله محمد بن علی محمد" معروف به "ابن حاتمی طائی اندلسی" متوفای ۶۳۸ ه.ق در کتاب "الفتوحات"؛ | |||
:::::#"شیخ جلال الدین محمد بلخی رومی" معروف به "مولوی" متوفای ۶۷۲ ه.ق در "دیوان بزرگ" خود؛ | |||
:::::#"شیخ صلاح الدین صفدی" متوفای سال ۷۶۴ ه.ق در کتاب "شرح الدائرة". | |||
::::::این نامها که به آن اشاره شد، تنها بخش کوچکی از نامهای علمای [[اهل سنت]] و شیعه است که "شیخ نجم الدین جعفر بن محمد عسکری" در کتاب خود تحت عنوان (المهدی الموعود المنتظر) از آنها نام برده است. شیخ از چهل نفر از علماء که صاحب کتاباند، نام برده است و "شیخ لطف الله صافی"، نام ۲۶ عالم و دانشمند صاحب کتاب دیگر را به آن افزوده است و اینچنین شمار آنها به ۶۶ عالم از علمای [[اهل سنت]] رسیده است که همگی به تولد [[امام مهدی|امام مهدی بن حسن عسکری]] {{ع}} اعتراف کردهاند. "سید ثامر العمیدی" در کتاب خود تحت عنوان "دفاع عن الکافی" نام این علما را به ترتیب سال و قرن از آغاز قرن چهارم هجری تا قرن چهاردهم هجری مرتب کرده است»<ref>[[سید نذیر الحسنی|الحسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص:۶۷-۶۹.</ref>. | |||
==پاسخهای دیگر== | |||
{{یادآوری پاسخ}} | |||
{{جمع شدن|۱. آقای تونهای؛}} | |||
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | [[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | ||
::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«"ابن خلدون" تنها کسی است که -در مقدمه کتاب تاریخ خود- احادیث مربوط به [[امام زمان]] {{ع}} را با حدیث مجعول {{عربی|اندازه=155%|لا مهدی إلاّ عیسی بن مریم}} مورد ایراد قرار میدهد. چون در عصر "ابن خلدون" نظر به شرایط خاصی که در جهان [[اسلام]] پیشآمده و تب مهدیپرستی بالا گرفته بود، افراد فرصتطلب برای پیشبرد اهداف خود از عنوان "[[مهدی موعود]]" استفاده میکردند، لذا ابن خلدون به خاطر سوءاستفاده از این حقیقت، به خود عقیده نیز بیاعتقاد شده و در صحت احادیث شبهه کرده است. "ابن خلدون"، فصلی از کتاب خود -بالغ بر بیست صفحه- را به بحث درباره [[مهدویت]] و انتظار [[منجی موعود]]، اختصاص داده و به نقل و نقد احادیث سی و ششگانهای که بزرگان علم و حدیث، آنها را درباره ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} یادآور شدهاند، پرداخته است. او در سرآغاز همین فصل مینویسد: "آنچه در میان عموم مسلمانان به مرور زمان، شهرت یافته این است که ناچار باید در [[آخرالزمان]]، مردی از خاندان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]، ظهور کند و دین را تأیید بخشد و عدل و داد را آشکار سازد و او را مهدی مینامند". در پاسخ ابن خلدون گفتهاند: اوّلا: تعداد احادیث، منحصر به این سی و شش حدیث نیست که او در کتاب خود آورده است. ثانیا: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل تسنن]]، احادیث مهدی را متواتر دانستهاند. ثالثا: سوءاستفاده از یک حقیقت، دلیل بر باطل بودن آن حقیقت نمیشود، بلکه خود این موضوع، دلیل بر اصالت [[مهدویت]] است. اگر چیزی اصالت نداشته باشد، هرگز تقلّبی آن یافت نمیشود<ref>آخرین امید، داود الهامى، ص ۱۹۹</ref>. بسیاری گفتهاند انگیزه مخالفت "ابن خلدون" با این احادیث، تعصّبهای خاص مذهبی و پارهای از مصلحتاندیشیهای بیدلیل است. البته برخی گفتهاند: تحلیل سیاسی از مقدمه او گویای این است که انکار او جنبه سیاسی دارد، زیرا در برابر فاطمیین که ادّعای مهدویت کرده بودند، او هم انکار مهدویت کرد. اما بزرگان و دانشمندان [[اسلام]]، گفتار او را ردّ کردهاند، بهویژه "ابن عبد المؤمن" که کتاب ویژهای نوشته و سی سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است<ref>آخرین امید، الهامى، ص ۲۲۹</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۰.</ref>. | ::::::«"ابن خلدون" تنها کسی است که -در مقدمه کتاب تاریخ خود- احادیث مربوط به [[امام زمان]] {{ع}} را با حدیث مجعول {{عربی|اندازه=155%|لا مهدی إلاّ عیسی بن مریم}} مورد ایراد قرار میدهد. چون در عصر "ابن خلدون" نظر به شرایط خاصی که در جهان [[اسلام]] پیشآمده و تب مهدیپرستی بالا گرفته بود، افراد فرصتطلب برای پیشبرد اهداف خود از عنوان "[[مهدی موعود]]" استفاده میکردند، لذا ابن خلدون به خاطر سوءاستفاده از این حقیقت، به خود عقیده نیز بیاعتقاد شده و در صحت احادیث شبهه کرده است. "ابن خلدون"، فصلی از کتاب خود -بالغ بر بیست صفحه- را به بحث درباره [[مهدویت]] و انتظار [[منجی موعود]]، اختصاص داده و به نقل و نقد احادیث سی و ششگانهای که بزرگان علم و حدیث، آنها را درباره ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} یادآور شدهاند، پرداخته است. او در سرآغاز همین فصل مینویسد: "آنچه در میان عموم مسلمانان به مرور زمان، شهرت یافته این است که ناچار باید در [[آخرالزمان]]، مردی از خاندان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]، ظهور کند و دین را تأیید بخشد و عدل و داد را آشکار سازد و او را مهدی مینامند". در پاسخ ابن خلدون گفتهاند: اوّلا: تعداد احادیث، منحصر به این سی و شش حدیث نیست که او در کتاب خود آورده است. ثانیا: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل تسنن]]، احادیث مهدی را متواتر دانستهاند. ثالثا: سوءاستفاده از یک حقیقت، دلیل بر باطل بودن آن حقیقت نمیشود، بلکه خود این موضوع، دلیل بر اصالت [[مهدویت]] است. اگر چیزی اصالت نداشته باشد، هرگز تقلّبی آن یافت نمیشود<ref>آخرین امید، داود الهامى، ص ۱۹۹</ref>. بسیاری گفتهاند انگیزه مخالفت "ابن خلدون" با این احادیث، تعصّبهای خاص مذهبی و پارهای از مصلحتاندیشیهای بیدلیل است. البته برخی گفتهاند: تحلیل سیاسی از مقدمه او گویای این است که انکار او جنبه سیاسی دارد، زیرا در برابر فاطمیین که ادّعای مهدویت کرده بودند، او هم انکار مهدویت کرد. اما بزرگان و دانشمندان [[اسلام]]، گفتار او را ردّ کردهاند، بهویژه "ابن عبد المؤمن" که کتاب ویژهای نوشته و سی سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است<ref>آخرین امید، الهامى، ص ۲۲۹</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== |