پرش به محتوا

زیارت قبر امام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|'
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*دریایی از روایات، روبه‌روی ماست، که همه دستور و توصیه به [[زیارت]] قبور [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} می‌دهد و پیام اکید [[ائمه]]{{عم}} را در این مورد، به گوش ما می‌رساند. احادیث فراوان در مورد ترغیب به این امر سازنده وجود دارد که از حوصله و وسعتِ این نوشته، بیرون است و باید آنها را در مجموعه‌های حدیثی و کتب مخصوص مطالعه کرد<ref>برای مطالعه بیشتر در مورد احادیث [[زیارت]]، به منابع زیر، مراجعه کنید: بحار الأنوار، ج ۹۷ و ۹۸ و ۹۹طبع بیروت؛ من لایحضره الفقیه، صدوق، ج ۲؛ کامل الزیارات، ابن قولویه، عیونِ اخبارالرضا؛ الغدیر، ج ۵؛ میزان الحکمه، ج ۴؛ مصباح الزائر، اقبال، مصباح المتهجّد، و کتب دیگر.</ref>. لکن به چند حدیث به عنوان نمونه، اشاره می‌شود: [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمود: هرکس مرا با توجه به دوری منزلگاه و مزارم [[زیارت]] کند، در قیامت، در سه جا به نجاتش خواهم شتافت: بر صراط، در میزان، و هنگام عرضه نامه اعمال<ref>{{عربی|اندازه=155%|«من زارنی علی بعد داری و مزاری اتیته یوم القیامه فی ثلاثه مواطن ...»}} وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۳، حدیث ۲.</ref>. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرموده است: "خداوند، ترتب مرا محلّ رفت و آمد شیعیان و دوستدارانم قرار می‌دهد، هرکس مرا در غربتم [[زیارت]] کند، من هم او را در قیامت، [[زیارت]] خواهم کرد ..."<ref>{{عربی|اندازه=155%|«ویجعل الله عز وجل تربتی مختلف شیعتی و اهل محبّتی، فمن زارنی فی غربتی وجبت له زیارتی یوم القیامه»}}وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۹، حدیثِ ۲۳و ۲۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*دریایی از روایات، روبه‌روی ماست، که همه دستور و توصیه به [[زیارت]] قبور [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} می‌دهد و پیام اکید [[ائمه]]{{عم}} را در این مورد، به گوش ما می‌رساند. احادیث فراوان در مورد ترغیب به این امر سازنده وجود دارد که از حوصله و وسعتِ این نوشته، بیرون است و باید آنها را در مجموعه‌های حدیثی و کتب مخصوص مطالعه کرد<ref>برای مطالعه بیشتر در مورد احادیث [[زیارت]]، به منابع زیر، مراجعه کنید: بحار الأنوار، ج ۹۷ و ۹۸ و ۹۹طبع بیروت؛ من لایحضره الفقیه، صدوق، ج ۲؛ کامل الزیارات، ابن قولویه، عیونِ اخبارالرضا؛ الغدیر، ج ۵؛ میزان الحکمه، ج ۴؛ مصباح الزائر، اقبال، مصباح المتهجّد، و کتب دیگر.</ref>. لکن به چند حدیث به عنوان نمونه، اشاره می‌شود: [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمود: هرکس مرا با توجه به دوری منزلگاه و مزارم [[زیارت]] کند، در قیامت، در سه جا به نجاتش خواهم شتافت: بر صراط، در میزان، و هنگام عرضه نامه اعمال<ref>{{عربی|«من زارنی علی بعد داری و مزاری اتیته یوم القیامه فی ثلاثه مواطن ...»}} وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۳، حدیث ۲.</ref>. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرموده است: "خداوند، ترتب مرا محلّ رفت و آمد شیعیان و دوستدارانم قرار می‌دهد، هرکس مرا در غربتم [[زیارت]] کند، من هم او را در قیامت، [[زیارت]] خواهم کرد ..."<ref>{{عربی|«ویجعل الله عز وجل تربتی مختلف شیعتی و اهل محبّتی، فمن زارنی فی غربتی وجبت له زیارتی یوم القیامه»}}وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۹، حدیثِ ۲۳و ۲۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*آنچه که در این دو حدیث، و احادیث مکرّر دیگری که درباره [[زیارت]] آن حضرت است به چشم می‌خورد، تکیه روی غربت و دوری است. از این جهت که [[زیارت]] قبر این شهید غریب، مایه احیای نام اوست، پاداش بیشتری دارد. حتی در روایتی، علی بن مهزیار، از [[امام جواد]]{{ع}} می‌پرسد: آیا [[زیارت]] [[امام رضا]]{{ع}} افضل است یا [[زیارت]] [[امام حسین]]{{ع}}؟ حضرت جواب می‌دهد: [[زیارت]] پدرم برتر است، زیرا [[امام حسین|اباعبدالله ]]{{ع}} را همه مردم [[زیارت]] می‌کنند، لکن پدرم را جز خواصّی از شیعیان [[زیارت]] نمی‌کنند<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.</ref>. شبیه این روایت را، حضرت عبدالعظیم هم از [[امام جواد]]{{ع}} نقل کرده است<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.</ref>. به خصوص اگر شرایط خفقان باری حاکم باشد که قدرت‌های حاکمه، با انگیزه‌های شیطانی، درصددِ خاموش ساختن این نورهای تابان و منزوی ساختن نام و مزار و شخصیت این [[ائمه]] [[معصوم]]{{عم}} باشند، [[شیعه]] وفادار به خطّ [[ائمه]]{{عم}}، انگیزه قوی تری در [[زیارت]] پیدا می‌کند و به خاطر تبلیغ حق و روشنگری افکار، با حساسیّتی افزون تر به [[زیارت]] می‌رود، در نتیجه، پاداشی مضاعف هم می‌یابد. درباره [[امام کاظم]]{{ع}} نقل شده است که: حسین بن بشّار واسطی، از [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} درباره زیارت قبر پدرش [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} و ثواب آن می‌پرسد. حضرت، سفارش به [[زیارت]] می‌کند و ثوابی همپای [[زیارت]] پیامبر بیان می‌کند. راوی اظهار می‌دارد که: به [[امام]] گفتم: من ترسیدم و برایم وارد شدن به داخل مزار و مرقد، میسّر نشد! حضرت فرمود: از همان پشتِ قبر- یا پشت دیوار، یا پُل- سلام کن<ref>وسایل الشیعه، ص ۴۲۸، حدیث ۴.</ref>. این روایت می رساند که قبر [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} مورد کنترل بوده و برای زائران آن حضرت، خوف و ناامنی وجود داشته است. ولی در عین حال، هرچند با سلام کردن از دور هم، یک [[شیعه]]، باید پیوند خود را با امام خویش، تحکیم و تجدید کند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*آنچه که در این دو حدیث، و احادیث مکرّر دیگری که درباره [[زیارت]] آن حضرت است به چشم می‌خورد، تکیه روی غربت و دوری است. از این جهت که [[زیارت]] قبر این شهید غریب، مایه احیای نام اوست، پاداش بیشتری دارد. حتی در روایتی، علی بن مهزیار، از [[امام جواد]]{{ع}} می‌پرسد: آیا [[زیارت]] [[امام رضا]]{{ع}} افضل است یا [[زیارت]] [[امام حسین]]{{ع}}؟ حضرت جواب می‌دهد: [[زیارت]] پدرم برتر است، زیرا [[امام حسین|اباعبدالله ]]{{ع}} را همه مردم [[زیارت]] می‌کنند، لکن پدرم را جز خواصّی از شیعیان [[زیارت]] نمی‌کنند<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.</ref>. شبیه این روایت را، حضرت عبدالعظیم هم از [[امام جواد]]{{ع}} نقل کرده است<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.</ref>. به خصوص اگر شرایط خفقان باری حاکم باشد که قدرت‌های حاکمه، با انگیزه‌های شیطانی، درصددِ خاموش ساختن این نورهای تابان و منزوی ساختن نام و مزار و شخصیت این [[ائمه]] [[معصوم]]{{عم}} باشند، [[شیعه]] وفادار به خطّ [[ائمه]]{{عم}}، انگیزه قوی تری در [[زیارت]] پیدا می‌کند و به خاطر تبلیغ حق و روشنگری افکار، با حساسیّتی افزون تر به [[زیارت]] می‌رود، در نتیجه، پاداشی مضاعف هم می‌یابد. درباره [[امام کاظم]]{{ع}} نقل شده است که: حسین بن بشّار واسطی، از [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} درباره زیارت قبر پدرش [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} و ثواب آن می‌پرسد. حضرت، سفارش به [[زیارت]] می‌کند و ثوابی همپای [[زیارت]] پیامبر بیان می‌کند. راوی اظهار می‌دارد که: به [[امام]] گفتم: من ترسیدم و برایم وارد شدن به داخل مزار و مرقد، میسّر نشد! حضرت فرمود: از همان پشتِ قبر- یا پشت دیوار، یا پُل- سلام کن<ref>وسایل الشیعه، ص ۴۲۸، حدیث ۴.</ref>. این روایت می رساند که قبر [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} مورد کنترل بوده و برای زائران آن حضرت، خوف و ناامنی وجود داشته است. ولی در عین حال، هرچند با سلام کردن از دور هم، یک [[شیعه]]، باید پیوند خود را با امام خویش، تحکیم و تجدید کند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*احادیث متعددی نقل شده است که اگر راهتان دور بود و [[زیارت]] رفتن برایتان طاقت فرسا و دشوار بود، بالای بام رفته و روی به مرقد مطهر یک [[امام]]، و به قصد [[زیارت]] او، سلام بدهید<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۰۲، حدیث ۱ تا ۴.</ref>.  حتی اگر به هیچ وجه، [[زیارت]] قبور [[امامان]] میسّر نشد، [[امام صادق]]{{ع}} [[زیارت]] موالیان صالح و دوستان خالص [[ائمه]]{{عم}} را هم مورد تشویق قرار داده است که [[زائر]]، ثواب [[زیارت]] [[ائمه]]{{عم}} را می‌برد<ref>{{عربی|اندازه=155%|«مَنْ لم یستطع ان یزور قبورنا فلیزر صالحی موالینا یکتب له ثواب زیارتنا»}}، بحار الأنوار ج ۷۴، ص ۳۵۴.</ref>. و تا حدی از آثار و برکات زیارت [[امامان]]، از این طریق و با یک واسطه بهره‌مند می‌شود. ولی تأثیر سازنده بیشتر، در دیدار مزار خود [[ائمه]]{{عم}} نهفته است، که خود، از ارکان دین و پایه‌های استوار آموزش های الهی ادیان آسمانی می‌باشند و حضور پیروان حق، پیرامون مرقد پاکشان، کانونی از ایمان و جذبه و پیوستگی به وجود می‌آورد و با الهام از اینکه صاحب این قبر، در راه خدا و دین، عاشقی پاکباخته و پیشوایی فداکار بوده است، به زائران هم دعوت به خیر و دفاع از حق و شهادت در راه خدا را الهام می‌دهد. آن رقّت قلبی که هنگام [[زیارت]] پدید می‌آید، یادآور مظلومیت‌هاست صفای باطنی که کنار قبور اولیای دین دست می‌دهد، تربیت کننده جان‌های مشتاق و مستعدّ است. محبت و صمیمیتی که برای زائران در مشاهد پیش می‌آید، زمینه‌ساز وحدت نظرها و پیوند قلب‌ها بر محور [[امامت]] و [[ولایت]] و هدایت [[ائمه]]{{عم}} است. و مگر به خداوند، جز از این راه، می‌توان نزدیک شد؟<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*احادیث متعددی نقل شده است که اگر راهتان دور بود و [[زیارت]] رفتن برایتان طاقت فرسا و دشوار بود، بالای بام رفته و روی به مرقد مطهر یک [[امام]]، و به قصد [[زیارت]] او، سلام بدهید<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۰۲، حدیث ۱ تا ۴.</ref>.  حتی اگر به هیچ وجه، [[زیارت]] قبور [[امامان]] میسّر نشد، [[امام صادق]]{{ع}} [[زیارت]] موالیان صالح و دوستان خالص [[ائمه]]{{عم}} را هم مورد تشویق قرار داده است که [[زائر]]، ثواب [[زیارت]] [[ائمه]]{{عم}} را می‌برد<ref>{{عربی|«مَنْ لم یستطع ان یزور قبورنا فلیزر صالحی موالینا یکتب له ثواب زیارتنا»}}، بحار الأنوار ج ۷۴، ص ۳۵۴.</ref>. و تا حدی از آثار و برکات زیارت [[امامان]]، از این طریق و با یک واسطه بهره‌مند می‌شود. ولی تأثیر سازنده بیشتر، در دیدار مزار خود [[ائمه]]{{عم}} نهفته است، که خود، از ارکان دین و پایه‌های استوار آموزش های الهی ادیان آسمانی می‌باشند و حضور پیروان حق، پیرامون مرقد پاکشان، کانونی از ایمان و جذبه و پیوستگی به وجود می‌آورد و با الهام از اینکه صاحب این قبر، در راه خدا و دین، عاشقی پاکباخته و پیشوایی فداکار بوده است، به زائران هم دعوت به خیر و دفاع از حق و شهادت در راه خدا را الهام می‌دهد. آن رقّت قلبی که هنگام [[زیارت]] پدید می‌آید، یادآور مظلومیت‌هاست صفای باطنی که کنار قبور اولیای دین دست می‌دهد، تربیت کننده جان‌های مشتاق و مستعدّ است. محبت و صمیمیتی که برای زائران در مشاهد پیش می‌آید، زمینه‌ساز وحدت نظرها و پیوند قلب‌ها بر محور [[امامت]] و [[ولایت]] و هدایت [[ائمه]]{{عم}} است. و مگر به خداوند، جز از این راه، می‌توان نزدیک شد؟<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*[[زیارت]] [[ائمه]]{{عم}}، وسیله قرب به پروردگار است. حسین شناسانِ تاریخ، با سرزمینِ "طفّ" و با خاک کربلا هم آشنایند. و کربلا، با آشنایان شهادت، حرف می‌زند. سخن خاک با دل، در قالب لفظ نمی‌گنجد. پیام تربت به گوش حسینیان، بر امواج صوتی سوار نمی‌شود. رازگویی خون با جان را، فقط [[زائر]] می‌فهمد. درس گرفتن از تربت و فرات، در مکتب [[زیارت]] میسر است. زیارتی آگاهانه و از روی بصیرت، زیارتی بر پایه معرفت و محبت، [[عشق]] و شوریدگی، جستجو کردن و یافتن، و ... رفتن و رسیدن، زیارتی که ریشه در آشنایی دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*[[زیارت]] [[ائمه]]{{عم}}، وسیله قرب به پروردگار است. حسین شناسانِ تاریخ، با سرزمینِ "طفّ" و با خاک کربلا هم آشنایند. و کربلا، با آشنایان شهادت، حرف می‌زند. سخن خاک با دل، در قالب لفظ نمی‌گنجد. پیام تربت به گوش حسینیان، بر امواج صوتی سوار نمی‌شود. رازگویی خون با جان را، فقط [[زائر]] می‌فهمد. درس گرفتن از تربت و فرات، در مکتب [[زیارت]] میسر است. زیارتی آگاهانه و از روی بصیرت، زیارتی بر پایه معرفت و محبت، [[عشق]] و شوریدگی، جستجو کردن و یافتن، و ... رفتن و رسیدن، زیارتی که ریشه در آشنایی دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*زیارتی که مبنای آن، پیوند روح، و ارتباط جان، و اتصال قلب، و اشتراک هدف، و هم خطّی و همسویی و همسانی، در جهت و فکر و عمل و موضع است. کشاندن روح‌ها و اندیشه‌ها به تربت خونین شهدا، و ایستادن در حضور عظمت‌های روحی بی نظیر این فداکاران راه دین، به [[زائر]] هم روحیه و شهامت و درس همّت و ایمان و اراده می‌دهد و هم ارزش های تجسّم یافته در شهید را به او منتقل می‌سازد. [[زائر]]، شاگرد مکتب [[زیارت]] می‌شود و مزار شهید، کلاس آموزش بزرگ ترین درس‌های زندگی. این، در صورتی که، هم [[زائر]]، قلبی آگاه و دلی بینا و شوقی سرشار داشته باشد، و هم آن شهیدانِ اسوه، در جامعه و نزد زائران، شناخته شده باشند و [[زیارت]] با معرفت همراه باشد. به قول استاد [[محمد رضا حکیمی]]: "... در مذهب [[شیعه]]، مکتب [[زیارت]]، یکی از آموزنده ترین و سازنده ترین مکاتب بوده است؛ زیرا بزرگان [[شیعه]]، نوعاً شهید شده اند و در زیارت‌های آنان، دو مضمون همواره ذکر شده است که خواندن و توجه به آن دو مضمون در حال [[زیارت]] و صفای دل و کنار تربت شهید، تأثیری غیر قابل انکار دارد. آن دو مضمون، یکی مربوط به این جهت است که این شهیدان، در راه خدا از همه چیز خود و جان و خونِ خویش گذشتند و پیوستن به ابدیت را در جوار رحمت حق، بر چند صباح دیگر عمر، ترجیح دادند و در راه ابدیت مطلق و پیوند زدن هستی روح خود با آن بیکران‌ها، تأمل و تردید روا نداشتند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان، در عرصه رابطه "انسان- خدا" و "انسان- ابدیت" دست یافتند. مضمون دوم مربوط است به این جهت که شهیدان، در راه اقامه عدل و ایستادگی در برابر جباران و ستمگران، و امر به معروف و نهی از منکر، خون خود را دادند و جان خود را باختند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان در عرصه رابطه "انسان- جامعه" دست یافتند"<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*زیارتی که مبنای آن، پیوند روح، و ارتباط جان، و اتصال قلب، و اشتراک هدف، و هم خطّی و همسویی و همسانی، در جهت و فکر و عمل و موضع است. کشاندن روح‌ها و اندیشه‌ها به تربت خونین شهدا، و ایستادن در حضور عظمت‌های روحی بی نظیر این فداکاران راه دین، به [[زائر]] هم روحیه و شهامت و درس همّت و ایمان و اراده می‌دهد و هم ارزش های تجسّم یافته در شهید را به او منتقل می‌سازد. [[زائر]]، شاگرد مکتب [[زیارت]] می‌شود و مزار شهید، کلاس آموزش بزرگ ترین درس‌های زندگی. این، در صورتی که، هم [[زائر]]، قلبی آگاه و دلی بینا و شوقی سرشار داشته باشد، و هم آن شهیدانِ اسوه، در جامعه و نزد زائران، شناخته شده باشند و [[زیارت]] با معرفت همراه باشد. به قول استاد [[محمد رضا حکیمی]]: "... در مذهب [[شیعه]]، مکتب [[زیارت]]، یکی از آموزنده ترین و سازنده ترین مکاتب بوده است؛ زیرا بزرگان [[شیعه]]، نوعاً شهید شده اند و در زیارت‌های آنان، دو مضمون همواره ذکر شده است که خواندن و توجه به آن دو مضمون در حال [[زیارت]] و صفای دل و کنار تربت شهید، تأثیری غیر قابل انکار دارد. آن دو مضمون، یکی مربوط به این جهت است که این شهیدان، در راه خدا از همه چیز خود و جان و خونِ خویش گذشتند و پیوستن به ابدیت را در جوار رحمت حق، بر چند صباح دیگر عمر، ترجیح دادند و در راه ابدیت مطلق و پیوند زدن هستی روح خود با آن بیکران‌ها، تأمل و تردید روا نداشتند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان، در عرصه رابطه "انسان- خدا" و "انسان- ابدیت" دست یافتند. مضمون دوم مربوط است به این جهت که شهیدان، در راه اقامه عدل و ایستادگی در برابر جباران و ستمگران، و امر به معروف و نهی از منکر، خون خود را دادند و جان خود را باختند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان در عرصه رابطه "انسان- جامعه" دست یافتند"<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۱۶۸-۱۷۴.</ref>.