زیارت قبر امام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

دریایی از روایات، روبه‌روی ماست، که همه دستور و توصیه به زیارت قبور ائمه معصومین (ع) می‌دهد و پیام اکید ائمه (ع) را در این مورد، به گوش ما می‌رساند. احادیث فراوان در مورد ترغیب به این امر سازنده وجود دارد که از حوصله و وسعتِ این نوشته، بیرون است و باید آنها را در مجموعه‌های حدیثی و کتب مخصوص مطالعه کرد[۱]. لکن به چند حدیث به عنوان نمونه، اشاره می‌شود: حضرت رضا (ع) فرمود: هرکس مرا با توجه به دوری منزلگاه و مزارم زیارت کند، در قیامت، در سه جا به نجاتش خواهم شتافت: بر صراط، در میزان، و هنگام عرضه نامه اعمال[۲]. حضرت رضا (ع) فرموده است: "خداوند، ترتب مرا محلّ رفت و آمد شیعیان و دوستدارانم قرار می‌دهد، هرکس مرا در غربتم زیارت کند، من هم او را در قیامت، زیارت خواهم کرد..."[۳].

آنچه که در این دو حدیث، و احادیث مکرّر دیگری که درباره زیارت آن حضرت است به چشم می‌خورد، تکیه روی غربت و دوری است. از این جهت که زیارت قبر این شهید غریب، مایه احیای نام اوست، پاداش بیشتری دارد. حتی در روایتی، علی بن مهزیار، از امام جواد (ع) می‌پرسد: آیا زیارت امام رضا (ع) افضل است یا زیارت امام حسین (ع)؟ حضرت جواب می‌دهد: زیارت پدرم برتر است، زیرا اباعبدالله (ع) را همه مردم زیارت می‌کنند، لکن پدرم را جز خواصی از شیعیان زیارت نمی‌کنند[۴]. شبیه این روایت را، حضرت عبدالعظیم هم از امام جواد (ع) نقل کرده است[۵]. به خصوص اگر شرایط خفقان باری حاکم باشد که قدرت‌های حاکمه، با انگیزه‌های شیطانی، درصددِ خاموش ساختن این نورهای تابان و منزوی ساختن نام و مزار و شخصیت این ائمه معصوم (ع) باشند، شیعه وفادار به خطّ ائمه (ع)، انگیزه قوی تری در زیارت پیدا می‌کند و به خاطر تبلیغ حق و روشنگری افکار، با حساسیّتی افزون‌تر به زیارت می‌رود، در نتیجه، پاداشی مضاعف هم می‌یابد. درباره امام کاظم (ع) نقل شده است که: حسین بن بشّار واسطی، از حضرت رضا (ع) درباره زیارت قبر پدرش موسی بن جعفر (ع) و ثواب آن می‌پرسد. حضرت، سفارش به زیارت می‌کند و ثوابی همپای زیارت پیامبر بیان می‌کند. راوی اظهار می‌دارد که: به امام گفتم: من ترسیدم و برایم وارد شدن به داخل مزار و مرقد، میسّر نشد! حضرت فرمود: از همان پشتِ قبر- یا پشت دیوار، یا پُل-سلام کن[۶]. این روایت می‌‌رساند که قبر امام موسی بن جعفر (ع) مورد کنترل بوده و برای زائران آن حضرت، خوف و ناامنی وجود داشته است. ولی در عین حال، هرچند با سلام کردن از دور هم، یک شیعه، باید پیوند خود را با امام خویش، تحکیم و تجدید کند.

احادیث متعددی نقل شده است که اگر راهتان دور بود و زیارت رفتن برایتان طاقت‌فرسا و دشوار بود، بالای بام رفته و روی به مرقد مطهر یک امام، و به قصد زیارت او، سلام بدهید[۷]. حتی اگر به هیچ وجه، زیارت قبور امامان میسّر نشد، امام صادق (ع) زیارت موالیان صالح و دوستان خالص ائمه (ع) را هم مورد تشویق قرار داده است که زائر، ثواب زیارت ائمه (ع) را می‌برد[۸]. و تا حدی از آثار و برکات زیارت امامان، از این طریق و با یک واسطه بهره‌مند می‌شود. ولی تأثیر سازنده بیشتر، در دیدار مزار خود ائمه (ع) نهفته است، که خود، از ارکان دین و پایه‌های استوار آموزش‌های الهی ادیان آسمانی می‌باشند و حضور پیروان حق، پیرامون مرقد پاکشان، کانونی از ایمان و جذبه و پیوستگی به وجود می‌آورد و با الهام از اینکه صاحب این قبر، در راه خدا و دین، عاشقی پاکباخته و پیشوایی فداکار بوده است، به زائران هم دعوت به خیر و دفاع از حق و شهادت در راه خدا را الهام می‌دهد. آن رقّت قلبی که هنگام زیارت پدید می‌آید، یادآور مظلومیت‌هاست صفای باطنی که کنار قبور اولیای دین دست می‌دهد، تربیت کننده جان‌های مشتاق و مستعدّ است. محبت و صمیمیتی که برای زائران در مشاهد پیش می‌آید، زمینه‌ساز وحدت نظرها و پیوند قلب‌ها بر محور امامت و ولایت و هدایت ائمه (ع) است. و مگر به خداوند، جز از این راه، می‌توان نزدیک شد؟

زیارت ائمه (ع)، وسیله قرب به پروردگار است. حسین شناسانِ تاریخ، با سرزمینِ "طفّ" و با خاک کربلا هم آشنایند. و کربلا، با آشنایان شهادت، حرف می‌زند. سخن خاک با دل، در قالب لفظ نمی‌گنجد. پیام تربت به گوش حسینیان، بر امواج صوتی سوار نمی‌شود. رازگویی خون با جان را، فقط زائر می‌فهمد. درس گرفتن از تربت و فرات، در مکتب زیارت میسر است. زیارتی آگاهانه و از روی بصیرت، زیارتی بر پایه معرفت و محبت، عشق و شوریدگی، جستجو کردن و یافتن، و... رفتن و رسیدن، زیارتی که ریشه در آشنایی دارد.

زیارتی که مبنای آن، پیوند روح، و ارتباط جان، و اتصال قلب، و اشتراک هدف، و هم خطّی و همسویی و همسانی، در جهت و فکر و عمل و موضع است. کشاندن روح‌ها و اندیشه‌ها به تربت خونین شهدا، و ایستادن در حضور عظمت‌های روحی بی نظیر این فداکاران راه دین، به زائر هم روحیه و شهامت و درس همّت و ایمان و اراده می‌دهد و هم ارزش‌های تجسّم یافته در شهید را به او منتقل می‌سازد. زائر، شاگرد مکتب زیارت می‌شود و مزار شهید، کلاس آموزش بزرگ ترین درس‌های زندگی. این، در صورتی که، هم زائر، قلبی آگاه و دلی بینا و شوقی سرشار داشته باشد، و هم آن شهیدانِ اسوه، در جامعه و نزد زائران، شناخته شده باشند و زیارت با معرفت همراه باشد. به قول استاد محمد رضا حکیمی: "... در مذهب شیعه، مکتب زیارت، یکی از آموزنده ترین و سازنده ترین مکاتب بوده است؛ زیرا بزرگان شیعه، نوعاً شهید شده‌اند و در زیارت‌های آنان، دو مضمون همواره ذکر شده است که خواندن و توجه به آن دو مضمون در حال زیارت و صفای دل و کنار تربت شهید، تأثیری غیر قابل انکار دارد. آن دو مضمون، یکی مربوط به این جهت است که این شهیدان، در راه خدا از همه چیز خود و جان و خونِ خویش گذشتند و پیوستن به ابدیت را در جوار رحمت حق، بر چند صباح دیگر عمر، ترجیح دادند و در راه ابدیت مطلق و پیوند زدن هستی روح خود با آن بیکران‌ها، تأمل و تردید روا نداشتند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان، در عرصه رابطه "انسان- خدا" و "انسان- ابدیت" را یافتند. مضمون دوم مربوط است به این جهت که شهیدان، در راه اقامه عدل و ایستادگی در برابر جباران و ستمگران، و امر به معروف و نهی از منکر، خون خود را دادند و جان خود را باختند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان در عرصه رابطه "انسان- جامعه"دست یافتند".

صاحب الغدیر (مرحوم علامه امینی) از غفلتی که شیعه از این مکتب آموزنده دارد، نیز متألّم بود و همواره می‌خواست که این انبوهان جماعت‌های شیعه که از سراسر جهان، به سر تربت امامان (ع) می‌روند، یا در درون آبادی‌های خویش، همواره مقابر اولاد پیامبر را با شکوه نگاه می‌دارند و برای این نگهداشت هزینه‌ها صرف می‌کنند و به زیارت آنان می‌شتابند و بدین آثار، تبرّک می‌جویند و خجستگی می‌طلبند، این همه اقدام، اینسان ساده نباشد و بازده جدّی پرورشی داشته باشد»[۹]. چنین تأثیرگذاری، نه تنها در بارگاه والای امامان معصوم (ع)، بلکه در کنار مرقد و مزار هر عالم پاکدل و عالی مقام و هر عارف وارسته و خداجوی، و هر شهید جان باخته در راه حق، فراهم است. و اگر نیست باید فراهم گردد. اینان، الگوها و اسوه‌هایی بوده و هستند که تجلیل از آنان و احیای آثارشان، الهام بخش جامعه است و فروغ حق‌طلبی و ایمان و پاکی را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد.

این مزارها، باید هر کدام، کلاسی تربیتی و مکتبی آموزنده باشد.... امامزاده‌هایی که امروز، در صعب العبورترین و پرت ترین نقاط کوهستان‌ها می‌بینیم، مدفن شهدای علوی و شیعی است که بعد از آن قتل عام و کشتار، به بیابان‌ها و کوهستان‌ها پناه می‌بردند، تا به دور از چشم عمّال و داروغه‌های خلافت، به قلب توده‌های دورترین روستاهای تشنه عدالت، نفوذ کرده، آنها را در دل سهمگین ترین کوهستان‌ها و بیابان‌ها علیه دستگاه حاکمه جور بیاشوبند و بذر مقدّس مبارزه ائمه شیعه (ع) را در عمق دل‌های آرزومند و رنجدیده آنها بپاشند و آن را نسل به نسل، بارورتر کنند. چنین است که در پشت هر تپه‌ای، کنار هر تخته سنگی، و در زیر هر دیواری، شهیدی خوابیده است، و امامزاده ای بر پا...[۱۰] امروز نیز چنین است. حتی... شهدای مظلوم هویزه هم، از زیر خاک، درس می‌دهند و پیام می‌فرستند. و مفقودالأثرهای جبهه‌های نورانی جهاد مقدس ما هم، که شهیدان بی مزارند، در همان گمنامی و بی‌مزاری، زمان را از حماسه‌های خود، آکنده‌اند و به نسل امروز، درس و الهام می‌دهند. چه بسیارند چهره‌های عظیم از سادات و علمای سادات و امامزادگان قدیم- و پس از آنان- که همواره در راه عدالت اجتماعی و حریت مسلمانی به پا خاسته‌اند و مشقّت و آزار دیده‌اند و برخی به شهادت رسیده‌اند. شهادت و زندان و مقاومت، یکی از مواریث سادات است و قیام سادات حسنی و حسینی و موسوی، معروف است[۱۱].

استاد حکیمی، باز در ادامه سخن در بحث زیارت و جنبه‌های الگویی آن، می‌‌نویسد: "پس چهره‌های آل محمد، همواره خورشیدهای عزت تاریخند و حماسه اقوام. و اینکه مَشاهد آنان تا هم اکنون (و تا قیامت) در دل سرزمین‌های اقوام می‌درخشد، و در دل و جان مردم جای دارد، گویای شهامت و شهادت یا عظمتِ علمی و تقوایی ایشان است که مردم در زنده و مرده آنان، آرمان خویش را مجسّم می‌بینند و مقابر و گنبدهای آنان را همواره شعله‌ای می‌دانند سربرآورده و در برابر هر ستم و ناروایی و هر محرومیت و نابسامانی. به قول سید جمال: هرکس خود را فدای ملت کرد، در قلب ملت زنده خواهد ماند... و من به مقابر همه امامزادگان و این بارگاه‌های افراشته، با این دید می‌نگرم. یعنی همه را آستانه‌های سربازان با نام و نشانی می‌بینم که در راه دریافت حق توده‌ها، حماسه دار و گلگون کفن، در خاک خفته‌اند. اگر ما در کشورهای اسلامی- و بیشتر در عراق و ایران و مصر و سوریه و لبنان و یمن- در هر شهر و شهرک و روستا، در هر کوه و دشت و خمگرد و قله، به یکی از این آثار می‌رسیم، به این علت است..."[۱۲]. اینها هرکدام، یک قبله نما و جهت نمایند. جهت، حق و مبارزه با باطل است. قبله دل، کربلاست. و این مزارات! کدام کشوری را سزاست که با داشتن چنین کانون‌هایی، دور از روح اسلام و بیگانه از شور کربلا و جدا از حق مجسّم شده در خط عاشورایی حسین بن علی (ع) باشد؟! در محراب مبارزه، باید رو به قبله کربلا داشت و دریغ که بسیاری راه و جهت را گم کرده‌اند[۱۳].

منابع

پانویس

  1. برای مطالعه بیشتر در مورد احادیث زیارت، به منابع زیر، مراجعه کنید: بحار الأنوار، ج ۹۷ و ۹۸ و ۹۹طبع بیروت؛ من لایحضره الفقیه، صدوق، ج ۲؛ کامل الزیارات، ابن قولویه، عیونِ اخبارالرضا؛ الغدیر، ج ۵؛ میزان الحکمه، ج ۴؛ مصباح الزائر، اقبال، مصباح المتهجّد، و کتب دیگر.
  2. «من زارنی علی بعد داری و مزاری اتیته یوم القیامه فی ثلاثه مواطن...» وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۳، حدیث ۲.
  3. «ویجعل الله عز وجل تربتی مختلف شیعتی و اهل محبّتی، فمن زارنی فی غربتی وجبت له زیارتی یوم القیامه»، وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۹، حدیثِ ۲۳و ۲۴.
  4. وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.
  5. وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.
  6. وسایل الشیعه، ص ۴۲۸، حدیث ۴.
  7. وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۰۲، حدیث ۱ تا ۴.
  8. «مَنْ لم یستطع ان یزور قبورنا فلیزر صالحی موالینا یکتب له ثواب زیارتنا»، بحار الأنوار ج ۷۴، ص ۳۵۴.
  9. حماسه غدیر، ص ۳۰۳، ۳۰۴.
  10. مجموعه آثار، ج۷، شیعه یک حزب تمام، ص ۱۶۶.
  11. حماسه غدیر، ص۲۷۴.
  12. حماسه غدیر، ص۲۷۸.
  13. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۶۸-۱۷۴.