۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*"وقت معلوم" یک بار در آیه {{عربی | *"وقت معلوم" یک بار در آیه {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ }}﴾}}<ref> تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره حجر ، آیه: ۳۸.</ref> و بار دیگر در سوره {{عربی|﴿{{متن قرآن| إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}﴾}}<ref> تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره ص ، آیه: ۸۱.</ref> به کار رفته است؛ آن هنگام که ابلیس، مأمور به سجده بر آدم شد؛ ولی سجده نکرد. [[قرآن]]، در این باره میفرماید:{{عربی|﴿{{متن قرآن| قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}﴾}}<ref> فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل.فرمود: از اینجا بیرون رو که تو راندهای.و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد!گفت: پروردگارا! پس به من تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند مهلت ده!فرمود: تو از مهلت یافتگانی،تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره ص ، آیه: ۸۱.</ref> | ||
*مفسّران، در اینکه منظور از {{عربی | *مفسّران، در اینکه منظور از {{عربی|﴿{{متن قرآن| يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}﴾}}؛ چه روزی است، گمانههای پرشماری ارائه کردهاند؛ برخی آن را پایان این جهان میدانند؛ چرا که در آنروز همه موجودات زنده میمیرند، و فقط ذات خداوند سبحانه و تعالی میماند. گروهی احتمال دادهاند منظور از آن، روز قیامت است؛ ولی این احتمال، نه با ظاهر آیات مورد بحث میسازد که لحن آن نشان میدهد با تمام خواسته او موافقت نشد و نه با آیات دیگر قرآن که از مرگ عموم زندگان در پایان این جهان خبر میدهد. این احتمال نیز وجود دارد که آیه یاد شده، به زمانی اشاره باشد که هیچکس جز خدا نمیداند<ref> ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۳۴۳</ref>. | ||
*آنچه این عبارت را در بحث مهدویت وارد کرده؛ برخی روایات است که {{عربی | *آنچه این عبارت را در بحث مهدویت وارد کرده؛ برخی روایات است که {{عربی|﴿{{متن قرآن| يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}﴾}} را دوران ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} دانسته است. از [[وهب بن جمیع]] - آزاد شده [[اسحاق بن عمار]]- نقل شده است که گفت: از [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} درباره این گفته ابلیس پرسیدم که: پروردگارا! پس مرا تا روزی که خلایق برانگیخته شوند، مهلت ده خداوند سبحانه و تعالی فرمود: البته تو از مهلت دادهشدگانی تا به روز و هنگام معین و معلوم- آنچه روزی خواهد بود؟ فرمود: وقت معلوم، روز قیام [[قائم]] [[آل محمد]]{{صل}} است. هرگاه خداوند سبحانه و تعالی او را برانگیزد، آنگاه که در مسجد کوفه است ابلیس نزد وی میآید؛ در حالی که بر زانوانش راه میرود و میگوید: "ای وای از این روزگار! آنگاه از پیشانیاش او را میگیرد و گردنش را میزند. آن هنگام، روز وقت معلوم است که مدت او به پایان میرسد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ يَوْمُ قِيَامِ الْقَائِمِ فَإِذَا بَعَثَهُ اللَّهُ كَانَ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ جَاءَ إِبْلِيسُ حَتَّى يَجْثُو عَلَى رُكْبَتَيْهِ فَيَقُولُ يَا وَيْلَاهْ مِنْ هَذَا الْيَوْمِ فَيَأْخُذُ بِنَاصِيَتِهِ فَيَضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِكَ يَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ مُنْتَهَى أَجَلِهِ "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۶، ح ۱۷۸؛ طبری، دلائل الامامة، ص ۲۴۰</ref>. | ||
*البته در برخی روایات، هلاکت او را به دست [[پیامبر خاتم]]{{صل}} بر صخرهای در بیت المقدس ذکر کردهاند<ref> محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۴۴، ح ۹۶</ref>. | *البته در برخی روایات، هلاکت او را به دست [[پیامبر خاتم]]{{صل}} بر صخرهای در بیت المقدس ذکر کردهاند<ref> محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۴۴، ح ۹۶</ref>. | ||
*بعید نیست مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و رشد بسیار بالای عقلانی انسانها در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان باقی نخواهد ماند و عملا خلع سلاح و نابود میشود و این، پایان مهلت او است<ref>ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵؛ طبری، دلائل الامامة، ص ۲۴۶؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۱۵</ref>. | *بعید نیست مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و رشد بسیار بالای عقلانی انسانها در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان باقی نخواهد ماند و عملا خلع سلاح و نابود میشود و این، پایان مهلت او است<ref>ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵؛ طبری، دلائل الامامة، ص ۲۴۶؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۱۵</ref>. |