نظر مهدیپژوهان معاصر درباره دجال چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
نظر مهدیپژوهان معاصر درباره دجال چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۵ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۳
، ۲۵ مهٔ ۲۰۱۹بدون خلاصۀ ویرایش
جز (حذف پیوند از عنوان منبعشناسی جامع مهدویت توسط ربات) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
::::::از احوال غریب [[دجال]] است که به همراه او آب و آتشی دیده میشود که آن آب در حقیقت آتش و آن آتش در واقع آب است، بنابراین هر کس این دو را مشاهده کرد، باید در آن آتش در آید که همانا آبی است بس زلال. چه کسی است که نداند آب گوارای لذتهای دنیوی و مشتهیات حیوانی و تکاثر ثروت و رفاه مادی که غرب ماده باور و ماده پرست به کام انسان عطشناک میریزد، چیزی جز آتش سعادت سوز و شرافت سوز نیست، و نیز کیست که نداند آنچه که غربِ از آسمان بریده و زمینگیر شده! زشت و ضد ارزش معرفی کند، در حقیقت جز آب حیات رستگاری نیست. | ::::::از احوال غریب [[دجال]] است که به همراه او آب و آتشی دیده میشود که آن آب در حقیقت آتش و آن آتش در واقع آب است، بنابراین هر کس این دو را مشاهده کرد، باید در آن آتش در آید که همانا آبی است بس زلال. چه کسی است که نداند آب گوارای لذتهای دنیوی و مشتهیات حیوانی و تکاثر ثروت و رفاه مادی که غرب ماده باور و ماده پرست به کام انسان عطشناک میریزد، چیزی جز آتش سعادت سوز و شرافت سوز نیست، و نیز کیست که نداند آنچه که غربِ از آسمان بریده و زمینگیر شده! زشت و ضد ارزش معرفی کند، در حقیقت جز آب حیات رستگاری نیست. | ||
::::::[[دجال]] در تراث روایی ما، یک چشم معرفی شده است و گفته شده که چشم دیگر او کور است و قطعاً این وصف، زیبنده تفکر و تمدن مادهزده غربی میباشد؛ چه آن که غرب از دو بخش عالم و هستی آدمی یعنی ماده و معنا و به عبارت دیگر جسم و روح، تنها ماده و مادیات و جسم و جسمانیات را میبیند و اساساً توانایی مشاهده معنا و معنویت و روح و روحانیت را ندارد و این یعنی او از یک چشم محروم است و یکی از دو سمت و سوی جغرافیای هستی را ندیده و هرگز درک نکرده است. سرانجام در احادیث میخوانیم که "هیچ جایی از زمین باقی نمیماند مگر آن که [[دجال]] در آن گام مینهد و حضور خود را اعلام میکند به جز [[مکه]] و [[مدینه]]؛ زیرا فرشتهای با شمشیری بر فراز این دو ناحیه مقدسه ایستاده و از ورود [[دجال]] به آنها جلوگیری میکند". | ::::::[[دجال]] در تراث روایی ما، یک چشم معرفی شده است و گفته شده که چشم دیگر او کور است و قطعاً این وصف، زیبنده تفکر و تمدن مادهزده غربی میباشد؛ چه آن که غرب از دو بخش عالم و هستی آدمی یعنی ماده و معنا و به عبارت دیگر جسم و روح، تنها ماده و مادیات و جسم و جسمانیات را میبیند و اساساً توانایی مشاهده معنا و معنویت و روح و روحانیت را ندارد و این یعنی او از یک چشم محروم است و یکی از دو سمت و سوی جغرافیای هستی را ندیده و هرگز درک نکرده است. سرانجام در احادیث میخوانیم که "هیچ جایی از زمین باقی نمیماند مگر آن که [[دجال]] در آن گام مینهد و حضور خود را اعلام میکند به جز [[مکه]] و [[مدینه]]؛ زیرا فرشتهای با شمشیری بر فراز این دو ناحیه مقدسه ایستاده و از ورود [[دجال]] به آنها جلوگیری میکند". | ||
::::::از زمانی که استعمار قدیم در لباس استعمار نوین، تجدید حیات کرد و با استعمار فکری - فرهنگی و استکباری اقتصادی، اختاپوسوار با بازوهای پلید خود به اطراف و اکناف چنگاندازی کرده، هیچ قسمتی از کره خاکی از لوث وجود او بر کنار نمانده و همه کشورهای جهان سایه شوم او را بر سر خود حس کردهاند. همه فرهنگها مقهور ارزشها و هنجارهای غربی قرار گرفته است مگر ایدئولوژی مترقی و حیاتبخش [[اسلام]] ناب که در حدیث فوق با زبان سمبلیک، حرم الهی [[مکه]] و حرم نبوی [[مدینه]] - سرای [[توحید]] و [[نبوت]] - نماد آن قلمداد شده است و این به آن معناست که تفکر اِلحادی نوین غرب هرگز [[اسلام]] اصیل را مقهور نخواهد ساخت که | ::::::از زمانی که استعمار قدیم در لباس استعمار نوین، تجدید حیات کرد و با استعمار فکری - فرهنگی و استکباری اقتصادی، اختاپوسوار با بازوهای پلید خود به اطراف و اکناف چنگاندازی کرده، هیچ قسمتی از کره خاکی از لوث وجود او بر کنار نمانده و همه کشورهای جهان سایه شوم او را بر سر خود حس کردهاند. همه فرهنگها مقهور ارزشها و هنجارهای غربی قرار گرفته است مگر ایدئولوژی مترقی و حیاتبخش [[اسلام]] ناب که در حدیث فوق با زبان سمبلیک، حرم الهی [[مکه]] و حرم نبوی [[مدینه]] - سرای [[توحید]] و [[نبوت]] - نماد آن قلمداد شده است و این به آن معناست که تفکر اِلحادی نوین غرب هرگز [[اسلام]] اصیل را مقهور نخواهد ساخت که {{عربی|"الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ"}}<ref>موسوعة الامام المهدی، تاریخ الغیبة الکبری، صص ۵۱۱ - ۵۱۷ و ۵۳۲ و ۵۳۵.</ref>»<ref>[[مهدی علیزاده|علیزاده، مهدی]]، [[نشانههای یار و چکامه انتظار (کتاب)|نشانههای یار و چکامه انتظار (کتاب)]]، ص۴۵-۵۰.</ref>. | ||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== |