۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
::::::'''علامه [[عبدالحسین امینی]]''' در کتاب ''«[http://ghadeer.valiasr-aj.com/include/VIEW3.php?bankname=LIST&code=2030&RADIF=28 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب]»'' در اینباره گفته است: | ::::::'''علامه [[عبدالحسین امینی]]''' در کتاب ''«[http://ghadeer.valiasr-aj.com/include/VIEW3.php?bankname=LIST&code=2030&RADIF=28 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::*«همه [[انبیا]] و اولیاء و مؤمنان طبق نص قرآن مجید دارای [[علم غیب]] هستند، و برای هر کدامشان بهره مخصوصی است اما دانش همه آنها، در هر مرحلهای که قرار داشته باشد، باز از لحاظ کم و کیف محدود و عرضی است نه ذاتی، و مسبوق به عدم است نه ازلی و برای آن ابتدا و انتهائی است نه سرمدی و از خدا گرفته شده که: پیش او کلیدهای غیب است کسی از آنها جز او آگاهی ندارد؛ پیامبر و وارث علمش در میان امتش در عمل کردن بر طبق علم غیبشان در موارد بلاها و مرگها و حوادث، و همچنین در اعلام آنها به مردم، نیازمند به اجازه و فرمان خدا هستند. علم و عمل و اعلام آن به مردم، سه مرحله هستند که هیچ کدام از آنها ارتباط با مرحله دیگر ندارد، هیچ گاه علم به چیزی مستلزم عمل کردن به آن و یا اعلام آن به مردم نیست، و برای هر کدام از آنها جهات مقتضی و عوامل منع کنندهای است که باید مراعات گردد. اصلا مقایسه میان علم ذاتی مطلق و علم عرضی محدود، و علمی که چگونگی نمیپذیرد و زمان و مکان ندارد با علم محدود و مقید، و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت، و علم اصیل با علم از دیگران کسب شده، غلط است چنانکه شاید علم پیامبران با دانش دیگر افراد بشر، مقایسه شود، زیرا با آنکه علم همه آنها در امکان شریک است، اما به خاطر اختلاف در راه آن و خصوصیاتی که در آنها وجود دارد آن دو را از هم متمایز و جدا میسازد، بلکه نمیشود میانم علم مجتهد و علم مقلد در مورد احکام شرعی اگر چه مقلد به همه آنها احاطه داشته باشد، مقایسه نموده، زیرا راه تحصیل آن دو با هم فرق زیاد دارد». | ::::::*«همه [[انبیا]] و اولیاء و مؤمنان طبق نص قرآن مجید دارای [[علم غیب]] هستند، و برای هر کدامشان بهره مخصوصی است اما دانش همه آنها، در هر مرحلهای که قرار داشته باشد، باز از لحاظ کم و کیف محدود و عرضی است نه ذاتی، و مسبوق به عدم است نه ازلی و برای آن ابتدا و انتهائی است نه سرمدی و از خدا گرفته شده که: پیش او کلیدهای غیب است کسی از آنها جز او آگاهی ندارد؛ پیامبر و وارث علمش در میان امتش در عمل کردن بر طبق علم غیبشان در موارد بلاها و مرگها و حوادث، و همچنین در اعلام آنها به مردم، نیازمند به اجازه و فرمان خدا هستند. علم و عمل و اعلام آن به مردم، سه مرحله هستند که هیچ کدام از آنها ارتباط با مرحله دیگر ندارد، هیچ گاه علم به چیزی مستلزم عمل کردن به آن و یا اعلام آن به مردم نیست، و برای هر کدام از آنها جهات مقتضی و عوامل منع کنندهای است که باید مراعات گردد. اصلا مقایسه میان علم ذاتی مطلق و علم عرضی محدود، و علمی که چگونگی نمیپذیرد و زمان و مکان ندارد با علم محدود و مقید، و علم ازلی و ابدی با علم حادث و موقت، و علم اصیل با علم از دیگران کسب شده، غلط است چنانکه شاید علم پیامبران با دانش دیگر افراد بشر، مقایسه شود، زیرا با آنکه علم همه آنها در امکان شریک است، اما به خاطر اختلاف در راه آن و خصوصیاتی که در آنها وجود دارد آن دو را از هم متمایز و جدا میسازد، بلکه نمیشود میانم علم مجتهد و علم مقلد در مورد احکام شرعی اگر چه مقلد به همه آنها احاطه داشته باشد، مقایسه نموده، زیرا راه تحصیل آن دو با هم فرق زیاد دارد». | ||
::::::*«دانستیم که [[انبیا]] اولیا و مؤمنان طبق نص قرآن [[علم غیب]] دارند و برای هر کدام بهره مخصوصی است؛ اما دانش همه آنها در هر مرحلهای که قرار داشته باشد، از لحاظ کم و کیف، محدود و عرضی است نه ذاتی و مسبوق به عدم؛ نه این که ازلی و ابدی باشد، بلکه از خدا گرفته شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و وارث علم او [[امام علی|علی]]{{ع}} در عمل کردن بر طبق علم غیبشان در موارد گوناگون، نیازمند به اجاره و فرمان خدا هستند. شاید کسی بگوید که در بعضی آیات، مطلقاً [[علم غیب]] را برای خداوند میدانند؛ مانند: | ::::::*«دانستیم که [[انبیا]] اولیا و مؤمنان طبق نص قرآن [[علم غیب]] دارند و برای هر کدام بهره مخصوصی است؛ اما دانش همه آنها در هر مرحلهای که قرار داشته باشد، از لحاظ کم و کیف، محدود و عرضی است نه ذاتی و مسبوق به عدم؛ نه این که ازلی و ابدی باشد، بلکه از خدا گرفته شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و وارث علم او [[امام علی|علی]]{{ع}} در عمل کردن بر طبق علم غیبشان در موارد گوناگون، نیازمند به اجاره و فرمان خدا هستند. شاید کسی بگوید که در بعضی آیات، مطلقاً [[علم غیب]] را برای خداوند میدانند؛ مانند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}} }} در جواب میگوییم که در [[علم غیب]]، اولاً و بالذات در حیطه علم خداوند است و کسی به آن آگاهی ندارد و خداوند در این آیات سخن کسانی را نفی میکند که میگویند ما به طور مستقل به غیب آگاهی داریم و این آیات نافی آیاتی نیستند که به افاضه علوم غیبی به رسول خدا و پیامبران برگزیدهاش و مؤمنان اشاره دارند و اصلاً افرادی مثل پیامبران و امامان شیعه ادعایی در رابطه با علم غیب به صورت مستقل ندارند»<ref>[http://ghadeer.valiasr-aj.com/include/VIEW3.php?bankname=LIST&code=2030&RADIF=28 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ص۱۰۸ و ۱۱۴].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]] | [[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]] | ||
علامه''' [[علامه طباطبایی|محمد حسین طباطبایی]]''' در کتاب ''«مرزبان وحی و خرد»'' در این باره گفته است: | علامه''' [[علامه طباطبایی|محمد حسین طباطبایی]]''' در کتاب ''«مرزبان وحی و خرد»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«حقیقت معنای [[علم]]، چیزی جز "حضور معلوم نزد [[عالم]]" و "[[احاطه وجودی]] عالم نسبت به معلوم" و چیزی جز "[[انکشاف]]" و "[[حضور]]" نیست، ولی این حقیقت واحد، از نظر مراتب و [[درجات وجودی]] تفاوتهای بسیار دارد؛ در یک مرتبه [[واجب الوجود]] است و در مرتبه دیگر [[ممکن الوجود]]، در یک مرتبه جوهر است و در مرتبه دیگر عَرَض، خداوند [[عالم بالوجوب]] است و انسان [[عالم بالامکان]]، خداوند [[قدیم العلم]] است و انسان [[حادث العلم]]، او عالم است به کلی و جزئی و گذشته و حاضر و به [[غیب]] و [[شهود]] | ::::::«حقیقت معنای [[علم]]، چیزی جز "حضور معلوم نزد [[عالم]]" و "[[احاطه وجودی]] عالم نسبت به معلوم" و چیزی جز "[[انکشاف]]" و "[[حضور]]" نیست، ولی این حقیقت واحد، از نظر مراتب و [[درجات وجودی]] تفاوتهای بسیار دارد؛ در یک مرتبه [[واجب الوجود]] است و در مرتبه دیگر [[ممکن الوجود]]، در یک مرتبه جوهر است و در مرتبه دیگر عَرَض، خداوند [[عالم بالوجوب]] است و انسان [[عالم بالامکان]]، خداوند [[قدیم العلم]] است و انسان [[حادث العلم]]، او عالم است به کلی و جزئی و گذشته و حاضر و به [[غیب]] و [[شهود]]{{متن قرآن|لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ}} }}<ref>همسنگ ذرهای در آسمانها و زمین از دید او دور نمیماند؛ سوره سبأ: ۳.</ref> و انسان عالم است به قسمت بسیار محدودی، علم او بالذات است و علم انسان بالغیر، تفاوت آن علم و این علم، تفاوت نامتناهی با متناهی است»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D9%85%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%20%D9%88%D8%AD%DB%8C%20%D9%88%20%D8%AE%D8%B1%D8%AF:%20%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85%20%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D9%82%D8%AF%D8%B3%20%D8%B3%D8%B1%D9%87&option=com_mtree&task=readonline&link_id=14979&chkhashk=01EC43443E&page=333&Itemid=214&lang=fa مرزبان وحی و خرد، ص۳۳۳].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
[[پرونده:11785.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید عبدالحسین طیب|طیب]]]] | [[پرونده:11785.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید عبدالحسین طیب|طیب]]]] | ||
آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
::::::«شیعه قائل است به اینکه [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب مختص بخدا است]] و [[نبی]] و [[امام]]{{عم}} آنچه میدانند بوحی الهی است که او به آنها خبر داده و این مطابق صریح قرآن است میفرماید | ::::::«شیعه قائل است به اینکه [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب مختص بخدا است]] و [[نبی]] و [[امام]]{{عم}} آنچه میدانند بوحی الهی است که او به آنها خبر داده و این مطابق صریح قرآن است میفرماید {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} }}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ}} }} <ref> و همه کارها بدو باز گردانده میشود؛ سوره هود، آیه: ۱۲۳.</ref> مرجع تمام جن و انس و تمام افعال و اعمال آنها در روز قیامت بسوی او است در پیشگاه احدیت و مورد سؤال و حساب میشود {{عربی|« إِنْ خَيْراً فَخَيْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَر»}} {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ }} }} <ref> ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم؛ سوره بقره، آیه: ۱۵۶.</ref> نه بمعنی آنکه عرفاء و صوفیه گفتند که ملحق بذات باری شوند بلکه رجوع بحکم الهی و ثواب و عقاب او {{متن قرآن|فَاعْبُدْهُ }} }} وظیفه عبد عبودیت است که مقصد اصلی خلقت است {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ}} }} <ref>و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند؛ سوره ذاریات، آیه: ۵۶.</ref>، {{عربی|« وَ تَوَكَّلْ عَلَيْه»}} مقام توکل از شئونات توحید افعالی است کسی که معتقد باشد که تمام امور تحت مشیّت الهی است نه خود و نه دیگران و نه اسباب ظاهریه کاریست تا مشیّت او تعلق نگیرد، تسلیم میشود و واگذار میکند باو و اعتماد باو پیدا میکند و اینست معنی توکل {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۲۳ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ]]}} }} <ref> و پروردگارت از آنچه انجام میدهید غافل نیست؛ سوره هود، آیه: ۱۲۳.</ref> غفلت از عوارض است و خداوند محل حوادث نیست و علم او عین ذات است و غیر متناهی است.»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۴۸.]</ref>. | ||
::::::«علم غیبی که مختص به اوست علمی است که از حد ممکن خارج است و غیر محدود است مثل علم ذات به ذات که مقام غیب الغیوبی است و اما علمی که از ناحیه او افاضه میشود بر بعضی که بر دیگران غیب است بر مستفیض غیب نیست مثل علم حضرت رسالت و ائمه طاهرین به جمیع ما سوی اللَّه سر تا سر ممکنات گذشته و آینده و دون آنها، علومی که به سایر انبیاء و ملائکه افاضه شده که بر دیگران غیب است و هم چنین به مؤمنین مثل علم بظهور بقیة اللَّه و رجعت ائمه و خصوصیات معاد»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۵۸.]</ref>. | ::::::«علم غیبی که مختص به اوست علمی است که از حد ممکن خارج است و غیر محدود است مثل علم ذات به ذات که مقام غیب الغیوبی است و اما علمی که از ناحیه او افاضه میشود بر بعضی که بر دیگران غیب است بر مستفیض غیب نیست مثل علم حضرت رسالت و ائمه طاهرین به جمیع ما سوی اللَّه سر تا سر ممکنات گذشته و آینده و دون آنها، علومی که به سایر انبیاء و ملائکه افاضه شده که بر دیگران غیب است و هم چنین به مؤمنین مثل علم بظهور بقیة اللَّه و رجعت ائمه و خصوصیات معاد»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۵۸.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
[[پرونده:11695.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]]] | [[پرونده:11695.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[سید محمد حسین حسینی طهرانی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ج۱۲ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[سید محمد حسین حسینی طهرانی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ج۱۲ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|همۀ علوم و از جمله علم غیب مختصّ به خداست]] و هیچکس و هیچ موجودی را در آن راه نیست، ولیکن بالاستقلال و بالاصالة، و تمام علومی که از جانب خدا به غیر عنایت شده است افاضه از ناحیۀ او بوده و تمام موجودات هر یک در حدّ خود و به نوبۀ خود دارای علم هستند ولیکن تَبعاً و به افاضۀ خدا و به اعطاء او. و در این صورت بین آیاتی که [[علم غیب]] را منحصر به خدا میداند، و بین آیۀ کریمه که رسولان را عالم به غیب میداند و بر غیب راه میدهد هیچگونه تنافی و تضادّی نیست. و نظیر این استقلال و تبعیّت، یا ذاتی و عرضی، و یا اصلی و ظِلّی، در عبارات قرآن کریم بسیار آمده است. همچون آیۀ: | ::::::«[[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|همۀ علوم و از جمله علم غیب مختصّ به خداست]] و هیچکس و هیچ موجودی را در آن راه نیست، ولیکن بالاستقلال و بالاصالة، و تمام علومی که از جانب خدا به غیر عنایت شده است افاضه از ناحیۀ او بوده و تمام موجودات هر یک در حدّ خود و به نوبۀ خود دارای علم هستند ولیکن تَبعاً و به افاضۀ خدا و به اعطاء او. و در این صورت بین آیاتی که [[علم غیب]] را منحصر به خدا میداند، و بین آیۀ کریمه که رسولان را عالم به غیب میداند و بر غیب راه میدهد هیچگونه تنافی و تضادّی نیست. و نظیر این استقلال و تبعیّت، یا ذاتی و عرضی، و یا اصلی و ظِلّی، در عبارات قرآن کریم بسیار آمده است. همچون آیۀ: {{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ}} }}،<ref>«خداوند است که جانها را میگیرد»؛ سوره زمر، آیه ۴۲</ref> که دلالت بر حصر دارد؛ با آیه: {{متن قرآن|حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا}} }}، <ref>«و تا زمانی که چون مرگ به نزدیکی از شما بیاید رسولان و فرستادگان ما او را قبض روح میکنند». سوره انعام، آیه ۶۱.</ref> و همچون آیۀ: {{متن قرآن|فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا}} }}،<ref>«و از برای خداست عزّت و از برای رسول او و از برای مؤمنین، ولیکن منافقین نمیدانند»؛ سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> که در این آیه علاوه بر خدا، عزّت را برای رسول خدا و برای مؤمنین معیّن نموده است و بنابراین [[علم غیب]] برای رسولان خداوند أمری ضروری و حتمی است و منافات با اختصاص آن به خدا ندارد»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امامشناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب معصوم (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب معصوم (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::*«[[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه میخواهد؛ [[منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|یکی از منابع علم غیب پیامبر و امام وحی و الهام است]]». | ::::::*«[[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه میخواهد؛ [[منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|یکی از منابع علم غیب پیامبر و امام وحی و الهام است]]». | ||
::::::*«[[علم غیب]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه میخواهد؛ یکی از منابع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} [[وحی]] و [[الهام]] است. | ::::::*«[[علم غیب]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه میخواهد؛ یکی از منابع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} [[وحی]] و [[الهام]] است. {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}} }}<ref>[[فرشتگان]] و [[روح]] (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند؛ سوره قدر، ۴.</ref> یعنی: | ||
:::::# نزول [[فرشتگان|ملائکه]] همیشگی است پس معلوم میشود پس از [[خاتمیت]]، [[امام]]{{ع}} میزبان ملائکه و دریافتکننده اخبار و علوم است؛ | :::::# نزول [[فرشتگان|ملائکه]] همیشگی است پس معلوم میشود پس از [[خاتمیت]]، [[امام]]{{ع}} میزبان ملائکه و دریافتکننده اخبار و علوم است؛ | ||
:::::# این عطای علوم به اذن ربّ است؛ | :::::# این عطای علوم به اذن ربّ است؛ | ||
:::::# این عطای علوم، وسیع و گسترده است | :::::# این عطای علوم، وسیع و گسترده است {{متن قرآن|مِّن كُلِّ أَمْرٍ}} }}» <ref>[[علم غیب معصوم (مقاله)|علم غیب معصوم]] {{ع}}، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
:::::#[[علم]] خدا ذاتی و [[علم امام]]{{ع}} اکتسابی است البته نه اکتسابی مثل سایر انسانها بلکه اکتسابی در مقابل ذاتی خداوند. | :::::#[[علم]] خدا ذاتی و [[علم امام]]{{ع}} اکتسابی است البته نه اکتسابی مثل سایر انسانها بلکه اکتسابی در مقابل ذاتی خداوند. | ||
:::::#[[علم]] خداوند قدیم است و در اندیشه دینی هیچ چیز غیر خدا قدیم نیست در حالی که [[علم امام]]{{ع}} حادث است و لحظه به لحظه هم افزایش مییابد. | :::::#[[علم]] خداوند قدیم است و در اندیشه دینی هیچ چیز غیر خدا قدیم نیست در حالی که [[علم امام]]{{ع}} حادث است و لحظه به لحظه هم افزایش مییابد. | ||
:::::#[[علم امام]]{{ع}} مقید است در حالی که علم خداوند مطلق است. در روایات چنین آمده که خداوند دو علم دارد. علم ذاتی و مکنونی که بدا هم از آن نشأت میگیرد و علمی که آن را به ملائکه و حججش آموخته است. از سوی دیگر مطابق روایات [[امام]]{{ع}} به اموری که در آن بدا رخ میدهد علم ندارد. به عنوان نمونه [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: اگر آیه | :::::#[[علم امام]]{{ع}} مقید است در حالی که علم خداوند مطلق است. در روایات چنین آمده که خداوند دو علم دارد. علم ذاتی و مکنونی که بدا هم از آن نشأت میگیرد و علمی که آن را به ملائکه و حججش آموخته است. از سوی دیگر مطابق روایات [[امام]]{{ع}} به اموری که در آن بدا رخ میدهد علم ندارد. به عنوان نمونه [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: اگر آیه {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}} }}<ref>خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند؛ سوره رعد: ۳۹.</ref> نبود، تمام آنچه تا قیامت رخ خواهد داد را میگفتم. در حالی که علم خدا قطعا شامل این امور هم میشود. همچنین عقلا محال است که امام به ذات حق تعالی علم داشته باشد. پس چند دسته از علوم از گستره علم امام خارج میشود و علم امام به همین دلیل مقید خواهد بود»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
::::::پس کسی که به پیروان مکتب [[اهل بیت]] تهمتی میزنند که [[امامان]]{{عم}} یا پیروان آنان در صفت قدیم علم خداوند [[امامان]]{{عم}} خود را شریک میدانند به سبب عناد این کار را کردهاند یا درک صحیح از مطالب اسلام و قرآن ندارند. | ::::::پس کسی که به پیروان مکتب [[اهل بیت]] تهمتی میزنند که [[امامان]]{{عم}} یا پیروان آنان در صفت قدیم علم خداوند [[امامان]]{{عم}} خود را شریک میدانند به سبب عناد این کار را کردهاند یا درک صحیح از مطالب اسلام و قرآن ندارند. | ||
::::::'''ب) تفاوت از دیدگاه قرآن''': برای این که آیات در قرآن در مورد [[علم غیب]] داشتن غیر از خدا دو دسته است که با هم ظاهراً و در ابتدا معارض به نظر میرسد هر دو دسته آیات را بیان میکنیم و وجه جمع را ذکر مینماییم. | ::::::'''ب) تفاوت از دیدگاه قرآن''': برای این که آیات در قرآن در مورد [[علم غیب]] داشتن غیر از خدا دو دسته است که با هم ظاهراً و در ابتدا معارض به نظر میرسد هر دو دسته آیات را بیان میکنیم و وجه جمع را ذکر مینماییم. | ||
::::::'''آیات دسته اول''':آیات [[علم غیب]] را مخصوص به ذات باری تعالی بیان میکند: | ::::::'''آیات دسته اول''':آیات [[علم غیب]] را مخصوص به ذات باری تعالی بیان میکند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}} }}<ref>و کلید خزائن غیب نزد خداست کسی جز به آن آگاه نیست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref>؛{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}} }}<ref>(ای رسول ما) بگو که در همه آسمان ها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست؛ سوره نمل، آیه ۶۵</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ]]}} }}<ref>و اگر من از غیب (جز آن چه بوحی میدانم) آگاه بودن بر خیر خود همیشه میافزودم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref>. و غیر از این آیات دیگر بیانگر این مطلب است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند متعال است. | ||
::::::'''آیات دسته دوم:''' آیاتی بیانگر این مطلب است که غیر از خدا هم [[علم غیب]] دارند. و این بیان میکند [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست البته علم آنان به غیب ذاتی نیست بلکه اکتسابی از علم خداوند متعال است؛ گفتار [[حضرت عیسی]]{{ع}} با بنی اسرائیل: | ::::::'''آیات دسته دوم:''' آیاتی بیانگر این مطلب است که غیر از خدا هم [[علم غیب]] دارند. و این بیان میکند [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست البته علم آنان به غیب ذاتی نیست بلکه اکتسابی از علم خداوند متعال است؛ گفتار [[حضرت عیسی]]{{ع}} با بنی اسرائیل: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۶ سوره صف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ]]}} }}<ref>بعد از من رسولی میآید نامش احمد است؛ سوره صف، آیه: ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء]]}} }}<ref>خلق هیچ مرتبه علم او احاطه نتواند کرد مگر به آن چه او خواهد؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}} }}<ref>این از اخبار غیب است که وحی میکنیم به سوی تو؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ}} }} <ref> وقتی رسول به آن زن این خبر راداد آن زن گفت رسول تو را کی واقف ساخت رسول گفت خدا علیم و خبیر مراا واقف ساخت؛ سوره تحریم؛ آیه: ۳.</ref>{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}} }}<ref> به شما از غیب خبر میدهم که در خانه هاتان چه میخورید و چه ذخیره میکنید؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>. در تفسیر قمی در ذیل آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}} }} از [[امام باقر]]{{ع}} روایت آورده که فرمود: [[حضرت عیسی]]{{ع}} همواره به بنی اسرائیل میگفت من فرستاده خدا به سوی شمایم و من برایتان از گل چیزی به شکل مرغ میسازم و سپس در آن میدمم به اذن خدا مرغ میشود و من اکمه و ابرص را شفا میدهم بنی اسرائیل گفتند به نظر ما این کارها که میکنی جز سحر نمیباشد اگر میخواهی تو را در دعوت تصدیق کنیم معجزهای بیاور تا برای ما یقین به نبوت حاصل شود فرمود: به من بگویید اگر شما را خبر دهم که بدان چه خوردهاید و به آن چه در خانههای خود ذخیره کردهاید، آن گاه صدق دعوی من یقین میکنید، گفتند: آری، آن گاه یک یک آنان میفرمود: تو فلان و فلان چیزی را خوردی و فلان و فلان نوشیدهای و فلان و فلان چیز را برداشتی بعضی قبول میکردند و ایمان میآوردند و بعضی دیگر همچنان کفر میورزیدند. | ||
::::::'''وجه جمع:'''با تصریح آیات دسته دوم معنای آیات اولی این است که در [[علم غیب]] ذاتی کسی شریک خداوند نیست و جز خداوند متعال کس دیگری [[علم غیب]] استقلالی و ذاتی ندارد و مفاد آیات دسته دوم است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست بلکه غیر از خدا هم علم به غیب دارند ولی [[علم غیب]] آنان تبعی و عرضی است. با این تفصیل روشن شد تعارض بین آیات نیست بلکه آیاتی که دلالت میکند علم به غیب مخصوص به خداوند متعال است ناظر به علم ذاتی و قدیم و غیر اکتسابی است و آیاتی که دلالت میکند غیر از خدا هم علم به غیب دارند ناظر به این جهت است که علم ایشان ذاتی و قدیمی نیست بلکه اکتساب از خداوند علام الغیوب است»<ref>[[ علم غیب ائمه معصومین (پایاننامه)| علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}؛ ص۴۵ - ۵۰.</ref>. | ::::::'''وجه جمع:'''با تصریح آیات دسته دوم معنای آیات اولی این است که در [[علم غیب]] ذاتی کسی شریک خداوند نیست و جز خداوند متعال کس دیگری [[علم غیب]] استقلالی و ذاتی ندارد و مفاد آیات دسته دوم است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست بلکه غیر از خدا هم علم به غیب دارند ولی [[علم غیب]] آنان تبعی و عرضی است. با این تفصیل روشن شد تعارض بین آیات نیست بلکه آیاتی که دلالت میکند علم به غیب مخصوص به خداوند متعال است ناظر به علم ذاتی و قدیم و غیر اکتسابی است و آیاتی که دلالت میکند غیر از خدا هم علم به غیب دارند ناظر به این جهت است که علم ایشان ذاتی و قدیمی نیست بلکه اکتساب از خداوند علام الغیوب است»<ref>[[ علم غیب ائمه معصومین (پایاننامه)| علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}؛ ص۴۵ - ۵۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]] | [[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]] | ||
::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«علم عطا شده به امام خواه از راه [[الهام]] یا نجوای در گوش یا آموختن از [[پیامبر]] که دامنه آن تا آگاهی از غیب نیز گسترش مییابد، غیر از علمی است که به خداوند سبحان اختصاص دارد. علم خداوند از غیر او و حتی از فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل نیز پوشیده و پنهان است که همان [[ غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|علم غیب مطلق است.]] از این رو علمی که خداوند به پیامبر میدهد، یا به صورت آموزش غیر طبیعی است، مانند کتابهای آسمانی (الهی) که توسط [[فرشته وحی]] بر [[انبیا|پیامبران]] نازل میشود و به حسب نوع رسالت هر پیامبر، احکام و اخباری را درباره حوادث گذشته، حال و حتى آینده در بردارد. | ::::::«علم عطا شده به امام خواه از راه [[الهام]] یا نجوای در گوش یا آموختن از [[پیامبر]] که دامنه آن تا آگاهی از غیب نیز گسترش مییابد، غیر از علمی است که به خداوند سبحان اختصاص دارد. علم خداوند از غیر او و حتی از فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل نیز پوشیده و پنهان است که همان [[ غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|علم غیب مطلق است.]] از این رو علمی که خداوند به پیامبر میدهد، یا به صورت آموزش غیر طبیعی است، مانند کتابهای آسمانی (الهی) که توسط [[فرشته وحی]] بر [[انبیا|پیامبران]] نازل میشود و به حسب نوع رسالت هر پیامبر، احکام و اخباری را درباره حوادث گذشته، حال و حتى آینده در بردارد. {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ}} }}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت»؛ سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> و یا به صورت عملی است مانند معجزاتی که به دست پیامبر انجام میشود. پیامبر فقط بر بعد عملی این معجزات احاطه دارد و ممکن است از حقیقت علمی آن آگاه نباشد. اما گاهی نیز به آن دست مییابد مانند زنده کردن مردگان که جزو غیب مختص به خداوند است اما مانعی ندارد که خدا آن را به برخی از پیامبرانش عطا کند. مثل حضرت ابراهیم: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى}} }}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref> یکی از فرقهای [[علم امام]] با [[علم خداوند]] این است که علم خدا قدیم است و قبل از معلومات وجود داشته و عین ذات خدا است، اما [[علم حضوری]] امام این ویژگی را ندارد بلکه حادث است و بعد از معلومات پدید آمده است و عین ذات امام نیست بلکه وجود این علم در نزد امام به معنای آشکار و معلوم بودن امور برای او است. اعتقاد به اشتراک و اتحاد بین علم خدا و علم امام، شرک و غلو است و خود [[ائمه]] نیز به آن قایل نیستند چه رسد به پیروان ایشان. کوتاه سخن اینکه [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم خدا ذاتی است]] اما [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم امام عرضی است و خداوند به او بخشیده است]] پس بین آنها اتحادی نیست»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۴۱ و ۴۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۷۹: | ||
[[پرونده:1907.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[گلافشان پارسانسب]]]] | [[پرونده:1907.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[گلافشان پارسانسب]]]] | ||
::::::خانم '''[[گلافشان پارسانسب]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::خانم '''[[گلافشان پارسانسب]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«اختصاص [[علم غیب]] به خدا علم ذاتی و استقلالی است بنابراین غیر او مستقلاً هیچگونه آگاهی از غیب ندارند و هر چه دارند از ناحیه خداست، با الطاف و عنایت اوست و جنبه تبعی دارد شاهد این جمع همان آیۀ ۲۶ سوره جن است که میفرماید: | ::::::«اختصاص [[علم غیب]] به خدا علم ذاتی و استقلالی است بنابراین غیر او مستقلاً هیچگونه آگاهی از غیب ندارند و هر چه دارند از ناحیه خداست، با الطاف و عنایت اوست و جنبه تبعی دارد شاهد این جمع همان آیۀ ۲۶ سوره جن است که میفرماید: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} }}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶.</ref>. اسرار غیب دو گونه است: قسمتی مخصوص به خداست و هیچکس جز او نمیداند مانند قیام قیامت و اموری از قبیل آن و قسمتی از آن را به انبیاء و اولیاء میآموزد چنانکه در [[نهج البلاغه]] در ذیل همان خطبهای که اشاره کردیم میفرماید: "[[علم غیب]] تنها علم قیامت و آنچه خداوند در این آیه بر شمرده است میباشد آنجا که میفرماید: آگاهی از زمان قیامت مخصوص خداست و اوست که باران را نازل میکند و آنچه در رحم مادران است میداند و هیچکس نمیداند فردا چه میکند و یا در چه سرزمینی میمیرد سپس [[امام]]{{ع}} در شرح این معنی افزود: خداوند سبحان از آنچه در رحمها قراردارد آگاه است، پسر یا دختر؟ زشت یا زیبا؟ سخاوتمند است یا بخیل؟ سعادتمند است یا شقی؟ اهل دوزخ است یا بهشت؟ ... اینها علوم غیبی است که غیر از خدا کسی نمیداند و غیر از آن علومی است که خدا به پیامبرانش تعلیم کرده و او به من آموخته است. ممکن است بعضی از انسانها علم اجمالی به وضع جنین یا نزول باران مانند آن پیدا کند اما علم تفصیلی و اگاهی بر جزئیات این امور مخصوص ذات پاک خداست. خداوند بالفعل از همه اسرار غیب آگاه است ولی انبیاء و اولیاء ممکن است بالفعل بسیاری از اسرار غیب را ندانند اما هنگامی که اراده کنند خداوند به آنان تعلیم میدهد و البته این اراده نیز با اذن و رضای خدا انجام میگیرد. بنابراین جمع، آیات و روایاتی که میگوید آنها نمیدانند اشاره به نداستن فعلی است و آنها که میگوید میدانند اشاره به امکان دانستن آن است»<ref>[[گلافشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۲ - ۴۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||