پرش به محتوا

دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی'
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی')
خط ۷۲: خط ۷۲:
:::::# احادیث زیادی‌ در منابع حدیث داریم که [[ائمه]]{{عم}} می‌‏فرمایند: ما از حوادث گذشته و آینده اطلاع داریم، از اخبار آسمان و زمین خبر داریم، خدا بزرگ‏تر از آن است که اطاعت کسی‌ را واجب کند ولی‌ علومش را از وی‌ مخفی‌ بدارد. (...)
:::::# احادیث زیادی‌ در منابع حدیث داریم که [[ائمه]]{{عم}} می‌‏فرمایند: ما از حوادث گذشته و آینده اطلاع داریم، از اخبار آسمان و زمین خبر داریم، خدا بزرگ‏تر از آن است که اطاعت کسی‌ را واجب کند ولی‌ علومش را از وی‌ مخفی‌ بدارد. (...)
:::::# خبرهای‌ غیبی‌ است که از [[علی‌ بن ابی‌ طالب]]{{ع}} و سایر [[ائمه]]{{عم}} صادر شده و در کتاب‌‏ها موجود است، از بعض وقایع آینده خبر دادند که بعداً مطابق واقع در آمد و صدق گفتارشان ظاهر شد. نمونه‏‌های‌ فراوانی‌ از این قبیل اخبار برای‌ هر یک از ائمه در کتاب‏‌ها دیده می‌‏شود»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/570 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۷۴ - ۲۷۹.]</ref>.
:::::# خبرهای‌ غیبی‌ است که از [[علی‌ بن ابی‌ طالب]]{{ع}} و سایر [[ائمه]]{{عم}} صادر شده و در کتاب‌‏ها موجود است، از بعض وقایع آینده خبر دادند که بعداً مطابق واقع در آمد و صدق گفتارشان ظاهر شد. نمونه‏‌های‌ فراوانی‌ از این قبیل اخبار برای‌ هر یک از ائمه در کتاب‏‌ها دیده می‌‏شود»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/570 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۷۴ - ۲۷۹.]</ref>.
:::::*«بر طبق عقیده شیعیان امامیه [[امام]] جانشین [[پیامبر]] و حافظ و مجری‌ احکام و قوانین دین می‌‏باشد خزینه‌‏دار و معدن علوم و معارف الهی‌ است. چون جانشین [[پیامبر]] و حافظ احکام دین است باید به همه معارف و احکام و قوانین شریعت عالم باشد. [[امام]] نمونه دین و انسان کاملی‌ است که خود در صراط مستقیم سیر الی‌ الله حرکت می‌‏کند {{عربی|" و قولا و عملا‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} انسانهای‌ دیگر را بدان غایت هدایت می‌‏نماید. انسان کاملی‌ است که به حقیقت و باطن دین تحقق یافته، و به مقام شامخ قرب الی‌ الله نائل گشته، افاضات و اشراقات عوالم غیب را دریافت می‌‏کند و از این طریق به دیگر انسانها اضافه می‌‏شود. باید بعد از [[پیامبر]] و در همه زمانها یک چنین انسان ممتازی‌ باشد تا معارف و علوم و قوانین شریعت در بین مردم محفوظ بماند و حجت الهی‌ بر بندگان تمام باشد. برای‌ اثبات این مطلب هم به ادله عقلیه می‌‏توان استدلال نمود هم به احادیث. ما در اینجا از باب نمونه به چند حدیث اشاره می‌‏کنیم و وارد بحث می‌‏شویم: حضرت [[امام رضا]]{{ع}} در حدیثی‌ می‌‏فرماید: "یعنی‌ [[امام]] عالمی‌ است که جهل در او راه ندارد دعوت کننده‌‏ای‌ است که هیچگاه از جواب عاجز نمی‌‏شود، معدن قدس و طهارت و تعبد و علم و عبادت است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الإمام‏ عالم‏ لا يجهل‏ و داع‏ لا ينكل‏ معدن القدس و الطهارة و النسك و الزهادة و العلم و العبادة‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۴۸۴.</ref>. و می‌‏فرماید: "هنگامی‌ که خداوند سبحان بنده‌‏اش را برای‌ امور بندگانش برگزید، سینه‌اش را برای‌ این مسئولیت گشایش می‌‏دهد و چشمه‌‏های‌ حکمت را در قلبش می‌‏گذارد و علم را همواره به او [[الهام]] می‌‏نماید بعد ازآن از جواب چیزی‌ ناتوان نمی‌‏شود و در رسیدن به حق سرگردان نمی‌‏گردد پس او معصوم و مؤید و موفق و مصیب خواهد بود از خطا و لغزش در امان می‌‏باشد. خدا او را بدین فضیلت اختصاص داد تا حجت و شاهد بر بندگانش باشد و این فضل خدا است که به هر کس خواست عطا می‌‏کند و خدا دارای‌ فضلی‌بزرگ می‌‏باشد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمة و الهمه العلم الهاما فلم یعی‌ بعبده بجواب و لا تحیر فیه عن الصواب، فهو معصوم موید موفق مسدد قد امن من الخطاء و الزلل و العثار، یخصه الله بذلک لیکون حجة علی‌ عباده و شاهده علی‌ خلقه و ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۴۸۵.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ما والیان امر خدا "حکومت" و خزینه‌‏های‌ علم و صندوق [[وحی‌]] خدا هستیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|"نَحْنُ‏ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ‏ اللَّه ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۵۰۴.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "بخدا سوگند ما در زمین و آسمان خزینه ‏دار خداهستیم، لکن نه بر طلا و نقره بلکه بر علم خدا" <ref>{{عربی|اندازه=120%|"وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَى ذَهَبٍ وَ لَا عَلَى فِضَّةٍ إِلَّا عَلَى عِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏"}}؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.</ref>. [[سدیر]] می‌‏گوید به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم: شما چه هستید؟ فرمود: ما خزینه‌دار علم خدا و مفسر [[وحی‌]] خدا و حجت بر کسانی که زیر آسمان و روی‌ زمین زندگی‌ می‌‏کنند هستیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ"}}؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی]]، [[علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]، ص:۶.</ref>.
:::::*«بر طبق عقیده شیعیان امامیه [[امام]] جانشین [[پیامبر]] و حافظ و مجری‌ احکام و قوانین دین می‌‏باشد خزینه‌‏دار و معدن علوم و معارف الهی‌ است. چون جانشین [[پیامبر]] و حافظ احکام دین است باید به همه معارف و احکام و قوانین شریعت عالم باشد. [[امام]] نمونه دین و انسان کاملی‌ است که خود در صراط مستقیم سیر الی‌ الله حرکت می‌‏کند {{عربی|" و قولا و عملا‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} انسانهای‌ دیگر را بدان غایت هدایت می‌‏نماید. انسان کاملی‌ است که به حقیقت و باطن دین تحقق یافته، و به مقام شامخ قرب الی‌ الله نائل گشته، افاضات و اشراقات عوالم غیب را دریافت می‌‏کند و از این طریق به دیگر انسانها اضافه می‌‏شود. باید بعد از [[پیامبر]] و در همه زمانها یک چنین انسان ممتازی‌ باشد تا معارف و علوم و قوانین شریعت در بین مردم محفوظ بماند و حجت الهی‌ بر بندگان تمام باشد. برای‌ اثبات این مطلب هم به ادله عقلیه می‌‏توان استدلال نمود هم به احادیث. ما در اینجا از باب نمونه به چند حدیث اشاره می‌‏کنیم و وارد بحث می‌‏شویم: حضرت [[امام رضا]]{{ع}} در حدیثی‌ می‌‏فرماید: "یعنی‌ [[امام]] عالمی‌ است که جهل در او راه ندارد دعوت کننده‌‏ای‌ است که هیچگاه از جواب عاجز نمی‌‏شود، معدن قدس و طهارت و تعبد و علم و عبادت است<ref>{{عربی|" الإمام‏ عالم‏ لا يجهل‏ و داع‏ لا ينكل‏ معدن القدس و الطهارة و النسك و الزهادة و العلم و العبادة‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۴۸۴.</ref>. و می‌‏فرماید: "هنگامی‌ که خداوند سبحان بنده‌‏اش را برای‌ امور بندگانش برگزید، سینه‌اش را برای‌ این مسئولیت گشایش می‌‏دهد و چشمه‌‏های‌ حکمت را در قلبش می‌‏گذارد و علم را همواره به او [[الهام]] می‌‏نماید بعد ازآن از جواب چیزی‌ ناتوان نمی‌‏شود و در رسیدن به حق سرگردان نمی‌‏گردد پس او معصوم و مؤید و موفق و مصیب خواهد بود از خطا و لغزش در امان می‌‏باشد. خدا او را بدین فضیلت اختصاص داد تا حجت و شاهد بر بندگانش باشد و این فضل خدا است که به هر کس خواست عطا می‌‏کند و خدا دارای‌ فضلی‌بزرگ می‌‏باشد"<ref>{{عربی|"ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمة و الهمه العلم الهاما فلم یعی‌ بعبده بجواب و لا تحیر فیه عن الصواب، فهو معصوم موید موفق مسدد قد امن من الخطاء و الزلل و العثار، یخصه الله بذلک لیکون حجة علی‌ عباده و شاهده علی‌ خلقه و ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۴۸۵.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ما والیان امر خدا "حکومت" و خزینه‌‏های‌ علم و صندوق [[وحی‌]] خدا هستیم<ref>{{عربی|"نَحْنُ‏ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ‏ اللَّه ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۵۰۴.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "بخدا سوگند ما در زمین و آسمان خزینه ‏دار خداهستیم، لکن نه بر طلا و نقره بلکه بر علم خدا" <ref>{{عربی|"وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَى ذَهَبٍ وَ لَا عَلَى فِضَّةٍ إِلَّا عَلَى عِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏"}}؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.</ref>. [[سدیر]] می‌‏گوید به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم: شما چه هستید؟ فرمود: ما خزینه‌دار علم خدا و مفسر [[وحی‌]] خدا و حجت بر کسانی که زیر آسمان و روی‌ زمین زندگی‌ می‌‏کنند هستیم<ref>{{عربی|" قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ"}}؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی]]، [[علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]، ص:۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۹۶: خط ۹۶:
آیت‌الله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
آیت‌الله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«روایاتی که در آنها [[علم غیب]] و چگونگی دستیابی به آن بیان شده است:  
::::::«روایاتی که در آنها [[علم غیب]] و چگونگی دستیابی به آن بیان شده است:  
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: برای خداوند دو گونه علم است: علمی که مخصوص ذات خود اوست و کسی از آن آگاه نیست جـز خود او، و علمی که به فرشتگان و پیامبران تعلیم داده است، آنچـه را خداوند بـه فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز آگـاه بـر آنیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|« أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَيْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ‏ لَا يَعْلَمُهُ‏ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ‏ عَلَّمَهُ‏ مَلَائِكَتَهُ‏ وَ رُسُلَهُ‏ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ {{ع}} فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏»}}؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۵۶.</ref>. روایت یاد شده از دو جهت بیانگر [[علم غیب]] برای [[امام]] است: یکی، اینکه مخاطبان علم تعلیمی در مقابل علم اختصاصی، فرشتگان و پیامبران‌اند و پیداست که مقصود از این علم، نمی‌تواند فقط علوم عادی باشد؛ زیرا تمامی افراد قادر بر یادگیری آن هستند؛ افـزون بر این، فرشتگان موجودات مجردند و تجرد آنان ذاتی است؛ یعنی چیزی از آنان پنهان نیست و آگاهانیدن این چنین موجودات، آگاهی بر امور غیبی است و [[امام باقر]]{{ع}} فرمود ما بر این دانش‌ها مطلعیم.  
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: برای خداوند دو گونه علم است: علمی که مخصوص ذات خود اوست و کسی از آن آگاه نیست جـز خود او، و علمی که به فرشتگان و پیامبران تعلیم داده است، آنچـه را خداوند بـه فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز آگـاه بـر آنیم<ref>{{عربی|« أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَيْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ‏ لَا يَعْلَمُهُ‏ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ‏ عَلَّمَهُ‏ مَلَائِكَتَهُ‏ وَ رُسُلَهُ‏ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ {{ع}} فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏»}}؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۵۶.</ref>. روایت یاد شده از دو جهت بیانگر [[علم غیب]] برای [[امام]] است: یکی، اینکه مخاطبان علم تعلیمی در مقابل علم اختصاصی، فرشتگان و پیامبران‌اند و پیداست که مقصود از این علم، نمی‌تواند فقط علوم عادی باشد؛ زیرا تمامی افراد قادر بر یادگیری آن هستند؛ افـزون بر این، فرشتگان موجودات مجردند و تجرد آنان ذاتی است؛ یعنی چیزی از آنان پنهان نیست و آگاهانیدن این چنین موجودات، آگاهی بر امور غیبی است و [[امام باقر]]{{ع}} فرمود ما بر این دانش‌ها مطلعیم.  
:::::#[[کلینی]] در روایتی، که سند آن صحیح است، نقل می‌کند، شخصی از [[امام کاظم]]{{ع}} پرسید، آیا شما از غیب مطلعید؟ حضرت فرمود: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود آنگاه که علم بر ما افاضه شود، آن را می‌دانیم و هر گاه علم بر ما قبض شود، آن را نمی‌دانیم و خداوند سرّ خود را به جبرئیل داد و جبرئیل بـه [[حضـرت محمد]]{{صل}} و آن حضرت به هرکس که بخواهد، آن را عطا می‌کند<ref>{{عربی|اندازه=120%|« قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ قَالَ سِرُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَسَرَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ {{ع}} وَ أَسَرَّهُ جَبْرَئِيلُ إِلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إِلَى مَنْ شَاءَ اللَّهُ»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. بیان [[امام]]{{ع}} درباره اینکه قبض و بسط علوم به اذن االله است، تأکید و تصریحی بر ایـن حقیقت است که [[علم غیب]] مطلق مخصوص خداوند می‌باشد و آنچه [[ائمه]]{{عم}} دارند، نسبی و به اذن الهی است، و این روایت، پاسخی روشن برای مدعیان غلو است؛ چه اینکه شیعه هر ویژگی و صفتی را که برای امامان ادعا دارد، از منظر اعطای الهی به آن می‌نگرد، و هیچگونه ستقلالی برای امامان و حتی شخص [[پیامبر]]{{صل}} در مقابل خداوند قائل نیست<ref>[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، ص۲۰.</ref>.
:::::#[[کلینی]] در روایتی، که سند آن صحیح است، نقل می‌کند، شخصی از [[امام کاظم]]{{ع}} پرسید، آیا شما از غیب مطلعید؟ حضرت فرمود: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود آنگاه که علم بر ما افاضه شود، آن را می‌دانیم و هر گاه علم بر ما قبض شود، آن را نمی‌دانیم و خداوند سرّ خود را به جبرئیل داد و جبرئیل بـه [[حضـرت محمد]]{{صل}} و آن حضرت به هرکس که بخواهد، آن را عطا می‌کند<ref>{{عربی|« قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ قَالَ سِرُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَسَرَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ {{ع}} وَ أَسَرَّهُ جَبْرَئِيلُ إِلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إِلَى مَنْ شَاءَ اللَّهُ»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. بیان [[امام]]{{ع}} درباره اینکه قبض و بسط علوم به اذن االله است، تأکید و تصریحی بر ایـن حقیقت است که [[علم غیب]] مطلق مخصوص خداوند می‌باشد و آنچه [[ائمه]]{{عم}} دارند، نسبی و به اذن الهی است، و این روایت، پاسخی روشن برای مدعیان غلو است؛ چه اینکه شیعه هر ویژگی و صفتی را که برای امامان ادعا دارد، از منظر اعطای الهی به آن می‌نگرد، و هیچگونه ستقلالی برای امامان و حتی شخص [[پیامبر]]{{صل}} در مقابل خداوند قائل نیست<ref>[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، ص۲۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«در کتب حدیث شیعه، روایات بسیاری هست که به اعلمیت [[امام]] اشاره دارد<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: بصائرالدرجات فی مناقب آل محمد، محمد بن الحسن الصفار القمی (ابن الفروح)؛ کافی، ج۱، ص۲۶۰.</ref>، ولی ما در اینجا به بیان بعضی از روایات [[اهل‌ سنت]] بسنده می‌کنیم:
::::::«در کتب حدیث شیعه، روایات بسیاری هست که به اعلمیت [[امام]] اشاره دارد<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: بصائرالدرجات فی مناقب آل محمد، محمد بن الحسن الصفار القمی (ابن الفروح)؛ کافی، ج۱، ص۲۶۰.</ref>، ولی ما در اینجا به بیان بعضی از روایات [[اهل‌ سنت]] بسنده می‌کنیم:
:::::#در آیه مباهله<ref>{{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ }} بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.</ref> که از حوادث مهم زمان [[پیامبر خدا]]{{صل}} به شمار می‌آید، سه عبارت: {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}، {{متن قرآن|نِسَاءنَا}} و {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} وجود دارد که علمای تفسیر و حدیث فریقین به آنها توجه بیشتری داشته‌اند؛ به‌طوری که علمای [[اهل‌ سنت]]، شأن نزول این آیه را در حق [[حضرت علی]]{{ع}}، [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} دانسته‌اند. [[حاکم حسکانی]] در این زمینه می‌نویسد:{{عربی|« عَنْ بُكَيْرِ بْنِ مِسْمَار عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ:  {{متن قرآن|نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ }}  دَعَا رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي‏‏‏‏‏»}}<ref>المستدرک، الحاکم النیسابوری، ج۳، ص۱۵۰.</ref>. منظور از {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} است و {{متن قرآن|نِسَاءنَا}} تنها به [[حضرت فاطمه]]{{س}} تطبیق داده شده است. قسمت سوم از آیه مباهله {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} است و از آنجا که [[پیامبر خدا]]{{صل}} خود دعوت کننده به دین توحید است، باید به غیر آن حضرت انطباق پیدا کند و بدون شک [[پیامبر]]{{صل}} خود اعلم از همه است. از این رو "نفس" او نیز باید همانند او از همه اعلم و برتر باشد تا {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} صدق نماید و آن شخص بنابر اعتراف شیعه و اهل‌تسنن، [[حضرت علی]]{{ع}} است<ref>تحفة الاحوذی، المبارکفوری، ج۸، ص۲۷۸؛ نظم دررالسمطین، الزرندی الحنفی، ص۱۰۸؛ احکام القرآن، الجصاص، ج۲، ص۱۸؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.
:::::#در آیه مباهله<ref>{{عربی| {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ }} بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.</ref> که از حوادث مهم زمان [[پیامبر خدا]]{{صل}} به شمار می‌آید، سه عبارت: {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}، {{متن قرآن|نِسَاءنَا}} و {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} وجود دارد که علمای تفسیر و حدیث فریقین به آنها توجه بیشتری داشته‌اند؛ به‌طوری که علمای [[اهل‌ سنت]]، شأن نزول این آیه را در حق [[حضرت علی]]{{ع}}، [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} دانسته‌اند. [[حاکم حسکانی]] در این زمینه می‌نویسد:{{عربی|« عَنْ بُكَيْرِ بْنِ مِسْمَار عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ:  {{متن قرآن|نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ }}  دَعَا رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي‏‏‏‏‏»}}<ref>المستدرک، الحاکم النیسابوری، ج۳، ص۱۵۰.</ref>. منظور از {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} است و {{متن قرآن|نِسَاءنَا}} تنها به [[حضرت فاطمه]]{{س}} تطبیق داده شده است. قسمت سوم از آیه مباهله {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} است و از آنجا که [[پیامبر خدا]]{{صل}} خود دعوت کننده به دین توحید است، باید به غیر آن حضرت انطباق پیدا کند و بدون شک [[پیامبر]]{{صل}} خود اعلم از همه است. از این رو "نفس" او نیز باید همانند او از همه اعلم و برتر باشد تا {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} صدق نماید و آن شخص بنابر اعتراف شیعه و اهل‌تسنن، [[حضرت علی]]{{ع}} است<ref>تحفة الاحوذی، المبارکفوری، ج۸، ص۲۷۸؛ نظم دررالسمطین، الزرندی الحنفی، ص۱۰۸؛ احکام القرآن، الجصاص، ج۲، ص۱۸؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.
:::::#[[علی]]{{ع}} آگاه‌ترین مردم به معرفت خداست<ref>{{عربی|اندازه=120%|« علي‏ أعلم‏ الناس‏ باللّه‏‏‏‏‏‏»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۲، ص۲۳ و ج۵، ص۱۲؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۷.</ref>.
:::::#[[علی]]{{ع}} آگاه‌ترین مردم به معرفت خداست<ref>{{عربی|« علي‏ أعلم‏ الناس‏ باللّه‏‏‏‏‏‏»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۲، ص۲۳ و ج۵، ص۱۲؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۷.</ref>.
:::::#[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: داناترین مردم پس از من [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«أَعلَمُ النَّاسِ بَعدِی عَلِیٌّ»}}؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۱.</ref>.
:::::#[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: داناترین مردم پس از من [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|«أَعلَمُ النَّاسِ بَعدِی عَلِیٌّ»}}؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۱.</ref>.
:::::#عایشه گفت: [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} داناترین شما نسبت به سنت است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«اعلمکم بالسنة»}}؛ الکامل، عبدالله بن عدی، ج۷، ص۲۳۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.</ref>.
:::::#عایشه گفت: [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} داناترین شما نسبت به سنت است<ref>{{عربی|«اعلمکم بالسنة»}}؛ الکامل، عبدالله بن عدی، ج۷، ص۲۳۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.</ref>.
:::::#عایشه گفت: [[علی]]{{ع}} داناترین مردم به سنت است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«عَلِيٌّ أَعْلَمُ النَّاسِ بِالسُّنَّة»}}؛ التاریخ الکبیر، البخاری، ج۲، ص۲۵۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.</ref>.
:::::#عایشه گفت: [[علی]]{{ع}} داناترین مردم به سنت است<ref>{{عربی|«عَلِيٌّ أَعْلَمُ النَّاسِ بِالسُّنَّة»}}؛ التاریخ الکبیر، البخاری، ج۲، ص۲۵۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.</ref>.
:::::#عایشه گفت: او "[[علی]]" داناترین شخص به سنت است<ref>{عربی|اندازه=120%|«أَمَا إِنَّه أَعلَمُ مَن بَقِی بِالسُّنَّة»}}؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸؛ تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۳، ص۶۳۸.</ref>.
:::::#عایشه گفت: او "[[علی]]" داناترین شخص به سنت است<ref>{عربی|اندازه=120%|«أَمَا إِنَّه أَعلَمُ مَن بَقِی بِالسُّنَّة»}}؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸؛ تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۳، ص۶۳۸.</ref>.
:::::#[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: داناترین امتم بعد از من [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|اندازه=120%|« أَعلَمُ أُمَّتِی مِن بَعدِی عَلِیُّ بنُ أَبِی‌طالِب»}}؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۷۰؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۸۲، ش۶۷؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی،ج۱، ص۲۱۶.</ref>.
:::::#[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: داناترین امتم بعد از من [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|« أَعلَمُ أُمَّتِی مِن بَعدِی عَلِیُّ بنُ أَبِی‌طالِب»}}؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۷۰؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۸۲، ش۶۷؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی،ج۱، ص۲۱۶.</ref>.
:::::#[[ابن مسعود]] می‌گوید: نزد [[پیامبر]]{{صل}} بودم که از [[پیامبر]]{{صل}} در مورد [[علی]]{{ع}} او سؤال شد. در پاسخ فرمود: حکمت به ده بخش تقسیم شد که نُه قسمت آن به [[علی]]{{ع}} رسید و یک قسمت آن به مردم داده شد<ref>{{عربی|اندازه=120%|« كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَسُئِلَ عَنْ عَلِيٍّ فَقَالَ: قُسِّمَتِ‏ الْحِكْمَةُ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ فَأُعْطِيَ‏ عَلِيٌ‏ تِسْعَةَ أَجْزَاءٍ وَ أُعْطِيَ النَّاسُ جُزْءاً وَاحِداً»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۳، ص۶۰؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۶۹؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج1، ص۱۳۵، ش۱۴۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ص۳۸۴.</ref>.
:::::#[[ابن مسعود]] می‌گوید: نزد [[پیامبر]]{{صل}} بودم که از [[پیامبر]]{{صل}} در مورد [[علی]]{{ع}} او سؤال شد. در پاسخ فرمود: حکمت به ده بخش تقسیم شد که نُه قسمت آن به [[علی]]{{ع}} رسید و یک قسمت آن به مردم داده شد<ref>{{عربی|« كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَسُئِلَ عَنْ عَلِيٍّ فَقَالَ: قُسِّمَتِ‏ الْحِكْمَةُ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ فَأُعْطِيَ‏ عَلِيٌ‏ تِسْعَةَ أَجْزَاءٍ وَ أُعْطِيَ النَّاسُ جُزْءاً وَاحِداً»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۳، ص۶۰؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۶۹؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج1، ص۱۳۵، ش۱۴۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ص۳۸۴.</ref>.
:::::#از [[عطاء]] پرسیده شد: آیا میان اصحاب [[محمد]]{{صل}} کسی از [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} داناتر است؟ در پاسخ گفت: سوگند به خدا! کسی را عالم‌تر از او نمی‌شناسم<ref>{{عربی|اندازه=120%|«أکان فی أصحاب محمد أحد أعلم من علی قال ما أعلم»}}؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله الطبری، ص۷۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱۰؛ اسد الغابة، ج۴، ص۲۲.</ref>.
:::::#از [[عطاء]] پرسیده شد: آیا میان اصحاب [[محمد]]{{صل}} کسی از [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} داناتر است؟ در پاسخ گفت: سوگند به خدا! کسی را عالم‌تر از او نمی‌شناسم<ref>{{عربی|«أکان فی أصحاب محمد أحد أعلم من علی قال ما أعلم»}}؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله الطبری، ص۷۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱۰؛ اسد الغابة، ج۴، ص۲۲.</ref>.
:::::#[[یعقوبی]] می‌نویسد که [[حضرت علی]]{{ع}} در خطبه خود چنین فرمود:وقتی [[علی]]{{ع}} وارد کوفه گردید، بلند شد و خطبه خواند... سپس فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. قسم به کسی که دریا را شکافت و انسان را خلق کرد، نمی‌پرسید از چیزی که میان شما تا قیامت می‌گذرد و نه از فتنه‌ای که صد نفر را هدایت یا صد نفر را گمراه می‌سازد، جز آن که شما را آگاه می‌سازم از آن که مردم را به آن فتنه دعوت می‌کند و آن‌که رهبری فتنه را به‌عهده دارد و آن‌که فتنه را به جلو می‌راند تا روز قیامت<ref>{{عربی|اندازه=120%|«ولما قدم علی الکوفة قام خطیبا...ثم قال: سلونی قبل أن تفقدونی... فو الذی فلق البحر و برأ النسمة لا تسألونی عن شیء فیما بینکم و بین الساعة و لا عن فتنة تضل مائة أو تهدی مائة إلا أنبأتکم بناعقها و قائدها و سائقها إلی یوم القیامة»}}؛ تاریخ الیعقوبی، الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۳.</ref>.
:::::#[[یعقوبی]] می‌نویسد که [[حضرت علی]]{{ع}} در خطبه خود چنین فرمود:وقتی [[علی]]{{ع}} وارد کوفه گردید، بلند شد و خطبه خواند... سپس فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. قسم به کسی که دریا را شکافت و انسان را خلق کرد، نمی‌پرسید از چیزی که میان شما تا قیامت می‌گذرد و نه از فتنه‌ای که صد نفر را هدایت یا صد نفر را گمراه می‌سازد، جز آن که شما را آگاه می‌سازم از آن که مردم را به آن فتنه دعوت می‌کند و آن‌که رهبری فتنه را به‌عهده دارد و آن‌که فتنه را به جلو می‌راند تا روز قیامت<ref>{{عربی|«ولما قدم علی الکوفة قام خطیبا...ثم قال: سلونی قبل أن تفقدونی... فو الذی فلق البحر و برأ النسمة لا تسألونی عن شیء فیما بینکم و بین الساعة و لا عن فتنة تضل مائة أو تهدی مائة إلا أنبأتکم بناعقها و قائدها و سائقها إلی یوم القیامة»}}؛ تاریخ الیعقوبی، الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۳.</ref>.
:::::#همچنین [[ابن ابی‌ الحدید]] می‌نویسد که [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. سوگند بدان کسی که جان من در دستان اوست، نمی‌پرسید از من از چیزهایی که بین شما و قیامت است و نه از گروهی که صد نفر آنها هدایت یافتند و صد نفرشان گمراه شدند؛ جز آنکه از خواننده، کشاننده و راننده آن گروه، و از جای خواباندن شتران و باراندازهایشان و اینکه چند نفر کشته می‌شوند و چند نفرشان می‌میرند، همه را به شما خبر می‌دهم<ref>{{عربی|اندازه=120%|« فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَالَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ لَا تَسْأَلُونَنِي‏ تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ‏ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتا»}}؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی‌الحدید، ج۷، ص۴۴.</ref>.
:::::#همچنین [[ابن ابی‌ الحدید]] می‌نویسد که [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. سوگند بدان کسی که جان من در دستان اوست، نمی‌پرسید از من از چیزهایی که بین شما و قیامت است و نه از گروهی که صد نفر آنها هدایت یافتند و صد نفرشان گمراه شدند؛ جز آنکه از خواننده، کشاننده و راننده آن گروه، و از جای خواباندن شتران و باراندازهایشان و اینکه چند نفر کشته می‌شوند و چند نفرشان می‌میرند، همه را به شما خبر می‌دهم<ref>{{عربی|« فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَالَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ لَا تَسْأَلُونَنِي‏ تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ‏ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتا»}}؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی‌الحدید، ج۷، ص۴۴.</ref>.
:::::#[[ابو البختری]] می‌گوید: [[علی]]{{ع}} را دیدم در حالی که شمشیر [[پیغمبر خدا]]{{صل}} را بر کمرش بسته بود و عمامه [[پیامبر]]{{صل}} بر سرش بود و در انگشت او انگشتر [[رسول خدا]]{{صل}} بود. پس بر منبر نشست و شکم و سینه مبارکش را باز کرد و فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. پس جز این نیست که میان قلب و سینه‌ام علوم فراوانی است. این است علم و دانش. این است لعاب آب دهان [[رسول خدا]]{{صل}}. این است آنچه [[پیامبر خدا]]{{صل}} مرا خورانید و نوشانید. پس سوگند به خدا! اگر برای من مسندی گذارده شود و بر آن بنشینم، هر آینه بر اهل تورات به توراتشان و به اهل انجیل به انجیلشان فتوا می‌دهم تا آنکه خدا تورات و انجیل را به سخن آورد. پس بگویند راست گفت علی که به تحقیق فتوا داد شما را به آنچه در من است و حال آنکه کتاب را تلاوت می‌کنید. پس آیا اندیشه نمی‌کنید»؟!<ref>{{عربی|اندازه=120%|« رَأَيْتُ عَلِيّاً {{ع}} صَعِدَ الْمِنْبَرَ بِالْكُوفَةِ وَ عَلَيْهِ مِدْرَعَةٌ كَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مُتَقَلِّداً بِسَيْفِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مُتَعَمِّماً بِعِمَامَةِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ فِي‏ إِصْبَعِهِ‏ خَاتَمُ‏ رَسُولِ‏ اللَّه‏{{صل}} فَقَعَدَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ كَشَفَ عَنْ بَطْنِهِ فَقَالَ سَلُونِي مِنْ قَبْلِ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّمَا بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْمٌ جَمٌّ هَذَا سَفَطُ الْعِلْمِ هَذَا لُعَابُ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}  هَذَا مَا زَقَّنِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}  زَقّاً مِنْ غَيْرِ وَحْيٍ أُوحِيَ إِلَيَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ لِيَ الْوِسَادَةُ فَجَلَسْتُ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ لِأَهْلِ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ لِأَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِمْ وَ لِأَهْلِ الزَّبُورِ بِزَبُورِهِمْ‏ حَتَّى يُنْطِقَ اللَّهُ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ فَيَقُولَ صَدَقَ عَلِيٌّ قَدْ أَفْتَاكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيَ‏  {{متن قرآن|وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏}} ‏‏‏‏‏‏‏»}}؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۹۱؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.
:::::#[[ابو البختری]] می‌گوید: [[علی]]{{ع}} را دیدم در حالی که شمشیر [[پیغمبر خدا]]{{صل}} را بر کمرش بسته بود و عمامه [[پیامبر]]{{صل}} بر سرش بود و در انگشت او انگشتر [[رسول خدا]]{{صل}} بود. پس بر منبر نشست و شکم و سینه مبارکش را باز کرد و فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. پس جز این نیست که میان قلب و سینه‌ام علوم فراوانی است. این است علم و دانش. این است لعاب آب دهان [[رسول خدا]]{{صل}}. این است آنچه [[پیامبر خدا]]{{صل}} مرا خورانید و نوشانید. پس سوگند به خدا! اگر برای من مسندی گذارده شود و بر آن بنشینم، هر آینه بر اهل تورات به توراتشان و به اهل انجیل به انجیلشان فتوا می‌دهم تا آنکه خدا تورات و انجیل را به سخن آورد. پس بگویند راست گفت علی که به تحقیق فتوا داد شما را به آنچه در من است و حال آنکه کتاب را تلاوت می‌کنید. پس آیا اندیشه نمی‌کنید»؟!<ref>{{عربی|« رَأَيْتُ عَلِيّاً {{ع}} صَعِدَ الْمِنْبَرَ بِالْكُوفَةِ وَ عَلَيْهِ مِدْرَعَةٌ كَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مُتَقَلِّداً بِسَيْفِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مُتَعَمِّماً بِعِمَامَةِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ فِي‏ إِصْبَعِهِ‏ خَاتَمُ‏ رَسُولِ‏ اللَّه‏{{صل}} فَقَعَدَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ كَشَفَ عَنْ بَطْنِهِ فَقَالَ سَلُونِي مِنْ قَبْلِ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّمَا بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْمٌ جَمٌّ هَذَا سَفَطُ الْعِلْمِ هَذَا لُعَابُ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}  هَذَا مَا زَقَّنِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}  زَقّاً مِنْ غَيْرِ وَحْيٍ أُوحِيَ إِلَيَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ لِيَ الْوِسَادَةُ فَجَلَسْتُ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ لِأَهْلِ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ لِأَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِمْ وَ لِأَهْلِ الزَّبُورِ بِزَبُورِهِمْ‏ حَتَّى يُنْطِقَ اللَّهُ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ فَيَقُولَ صَدَقَ عَلِيٌّ قَدْ أَفْتَاكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيَ‏  {{متن قرآن|وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏}} ‏‏‏‏‏‏‏»}}؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۹۱؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.
:::::#[[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: به درستی که تمام آنچه خداوند از علم و حکمتش به من آموخته است، نزد [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} است. پس از وی بپرسید و از او یاد بگیرید و از جانشینان بعد از او یاد بگیرید <ref>{{عربی|اندازه=120%|«فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَسَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَه‏»}}؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد الجوینی، ج۱، ص۳۱۶.</ref>.
:::::#[[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: به درستی که تمام آنچه خداوند از علم و حکمتش به من آموخته است، نزد [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} است. پس از وی بپرسید و از او یاد بگیرید و از جانشینان بعد از او یاد بگیرید <ref>{{عربی|«فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَسَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَه‏»}}؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد الجوینی، ج۱، ص۳۱۶.</ref>.
:::::#[[ایجی]] در مواقف می‌نویسد: [[علی]]{{ع}} داناترین صحابه [[پیامبر]]{{صل}} است؛ برای اینکه وی در نهایت هوش و اشتیاق بر آموختن بود<ref>{{عربی|اندازه=120%|« علىّ اعلم‏ الصحابة لأنّه‏ كان‏ في‏ غاية الذّكاء و الحرص على التعلم‏‏‏‏‏‏‏»}}؛ المواقف، ج۳، ص۶۲۷.</ref>.
:::::#[[ایجی]] در مواقف می‌نویسد: [[علی]]{{ع}} داناترین صحابه [[پیامبر]]{{صل}} است؛ برای اینکه وی در نهایت هوش و اشتیاق بر آموختن بود<ref>{{عربی|« علىّ اعلم‏ الصحابة لأنّه‏ كان‏ في‏ غاية الذّكاء و الحرص على التعلم‏‏‏‏‏‏‏»}}؛ المواقف، ج۳، ص۶۲۷.</ref>.
::::::آنچه بیان شد دلالت بعضی از روایات اهل‌سنت بر اعلمیت [[علی]]{{ع}} بود»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۳۴ - ۳۹.]</ref>.
::::::آنچه بیان شد دلالت بعضی از روایات اهل‌سنت بر اعلمیت [[علی]]{{ع}} بود»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۳۴ - ۳۹.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
::::::«دلالت [[حدیث ثقلین]] بر [[علم غیب]] فعلی [[ائمه]]{{عم}} این است که آن‌ها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفته‌اند که در آن {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }} <ref> سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> است و به مفاد جمله {{عربی|« لَنْ‏ يَفْتَرِقَا‏»}} در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد [[ائمه]]{{عم}} ثابت می‌باشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آن‌ها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا }} <ref>سوره زخرف، آیه: ۳.</ref> است، اما مرتبه غیب {{متن قرآن|وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ }} <ref> سوره زخرف، آیه: ۴.</ref> است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است.
::::::«دلالت [[حدیث ثقلین]] بر [[علم غیب]] فعلی [[ائمه]]{{عم}} این است که آن‌ها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفته‌اند که در آن {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }} <ref> سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> است و به مفاد جمله {{عربی|« لَنْ‏ يَفْتَرِقَا‏»}} در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد [[ائمه]]{{عم}} ثابت می‌باشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آن‌ها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا }} <ref>سوره زخرف، آیه: ۳.</ref> است، اما مرتبه غیب {{متن قرآن|وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ }} <ref> سوره زخرف، آیه: ۴.</ref> است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است.
::::::روایات متواتره‌ای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} پوشیده نیست و آن‌ها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و می‌شود، تا روز قیامت همه را می‌دانند. هم‌چنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آن‌ها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمی‌دانند؟! اینک نمونه‌ای از این روایات:
::::::روایات متواتره‌ای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} پوشیده نیست و آن‌ها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و می‌شود، تا روز قیامت همه را می‌دانند. هم‌چنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آن‌ها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمی‌دانند؟! اینک نمونه‌ای از این روایات:
::::::روایت اول: [[ابو بصیر]] از [[حضرت باقر]]{{ع}} نقل کرد که از [[علی]]{{ع}} از علم [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم [[پیامبر]]{{صل}} و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم<ref>{{عربی|اندازه=120%|« سُئِلَ عَلِيٌّ {{ع}} عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ {{صل}} فَقَالَ‏ عَلِمَ‏ النَّبِيُ‏ عِلْمَ‏ جَمِيعِ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ إِلَى‏ قِيَامِ‏ السَّاعَةِ ثُمَ‏ قَالَ‏ وَ الَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ إِنِّي‏ لَأَعْلَمُ‏ عِلْمَ‏ النَّبِيِ‏ {{صل}} وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة‏»}}؛ بصائر الدرجات، ص۱۲۷، ح۱.</ref>.
::::::روایت اول: [[ابو بصیر]] از [[حضرت باقر]]{{ع}} نقل کرد که از [[علی]]{{ع}} از علم [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم [[پیامبر]]{{صل}} و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم<ref>{{عربی|« سُئِلَ عَلِيٌّ {{ع}} عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ {{صل}} فَقَالَ‏ عَلِمَ‏ النَّبِيُ‏ عِلْمَ‏ جَمِيعِ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ إِلَى‏ قِيَامِ‏ السَّاعَةِ ثُمَ‏ قَالَ‏ وَ الَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ إِنِّي‏ لَأَعْلَمُ‏ عِلْمَ‏ النَّبِيِ‏ {{صل}} وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة‏»}}؛ بصائر الدرجات، ص۱۲۷، ح۱.</ref>.
::::::روایت دوم: [[عبیدة بن بشیر]] گفت: [[حضرت صادق]]{{ع}} ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمان‌ها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه می‌کنم در آن موقع دست‌های خود را گشود سپس فرمود: خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>
::::::روایت دوم: [[عبیدة بن بشیر]] گفت: [[حضرت صادق]]{{ع}} ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمان‌ها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه می‌کنم در آن موقع دست‌های خود را گشود سپس فرمود: خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>
::::::روایت سوم: [[جماعة بن سعد خثعمی]] گوید: مفضل خدمت [[امام صادق]]{{ع}} بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمان‌برداری شخص را بر بندگان خود واجب می‌کند، با این که او را از اخبار آسمان‌ها بی‌اطلاع می‌گذارد؟ فرمود: خداوند کریم‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آن‌ها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بی‌اطلاع گذارد<ref> کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref>.
::::::روایت سوم: [[جماعة بن سعد خثعمی]] گوید: مفضل خدمت [[امام صادق]]{{ع}} بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمان‌برداری شخص را بر بندگان خود واجب می‌کند، با این که او را از اخبار آسمان‌ها بی‌اطلاع می‌گذارد؟ فرمود: خداوند کریم‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آن‌ها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بی‌اطلاع گذارد<ref> کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref>.