۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
::::::'''الف) باورمندان به علم [[پیامبر]] و [[امام]] در محدوده نیازهای تبلیغی و رسالتی''' | ::::::'''الف) باورمندان به علم [[پیامبر]] و [[امام]] در محدوده نیازهای تبلیغی و رسالتی''' | ||
::::::دیدگاه برخی از عالمان شیعی را در این زمینه، در ذیل مشاهده میکنید: | ::::::دیدگاه برخی از عالمان شیعی را در این زمینه، در ذیل مشاهده میکنید: | ||
::::::'''۱. مرحوم [[شیخ مفید]]:''' از نخستین تدوینکنندگان اعتقادات اسلامی و سلسله جنبان نهضت فکری در جهان شیعی است، بر این باور است که: [[امامان]]{{عم}} گاهی از دل برخی از مردم خبر داشتند و رویدادها را پیش از وقوع میدانستند، ولی این از ویژگیهای ضروری و از شرایط [[امامت]] [[ائمه]] نمیباشد؛ بلکه بدین وسیله خداوند آنان را گرامی داشته و داناترین مردم قرار داده است تا وسیله پیروی و اطاعت از آنان باشد. امّا شایسته نیست به کسانی که علم آنان به وسیله دیگری آموزش داده شده یا افاضه گردیده است، عالِم به غیب گفته شود؛ زیرا صفت عالم به غیب سزاوار کسی است که ذاتاً و بدون استمداد از دیگری به حقایق امور و جهان هستی دانا و آشنا باشد. این سخن، دیدگاه بسیاری از علمای شیعه است، مگر تعداد کمیاز مفوّضه و کسانی که غلوّ کنندگان که به آنان پیوستهاند<ref>{{عربی | ::::::'''۱. مرحوم [[شیخ مفید]]:''' از نخستین تدوینکنندگان اعتقادات اسلامی و سلسله جنبان نهضت فکری در جهان شیعی است، بر این باور است که: [[امامان]]{{عم}} گاهی از دل برخی از مردم خبر داشتند و رویدادها را پیش از وقوع میدانستند، ولی این از ویژگیهای ضروری و از شرایط [[امامت]] [[ائمه]] نمیباشد؛ بلکه بدین وسیله خداوند آنان را گرامی داشته و داناترین مردم قرار داده است تا وسیله پیروی و اطاعت از آنان باشد. امّا شایسته نیست به کسانی که علم آنان به وسیله دیگری آموزش داده شده یا افاضه گردیده است، عالِم به غیب گفته شود؛ زیرا صفت عالم به غیب سزاوار کسی است که ذاتاً و بدون استمداد از دیگری به حقایق امور و جهان هستی دانا و آشنا باشد. این سخن، دیدگاه بسیاری از علمای شیعه است، مگر تعداد کمیاز مفوّضه و کسانی که غلوّ کنندگان که به آنان پیوستهاند<ref>{{عربی|" إن الأئمه من آل محمد قد کانوا یعرفون ضمائر بعض العباد و یعرفون ما یکون قبل کونه و لیس بواجب فی صفاتهم و لا شرطاً فی إمامتهم ... و لیس ذلک بواجب عقلاً ... فأما اطلاق القول علیهم بأنهم یعلمون الغیب فهو منکر بین الفساد لأن الوصف بذلک انما یستحقه من علم الأشیاء بنفسه و هذا لایکون الا لله عزّوجلّ و علی قولی هذا جماعه اهل الإمامه إلا من شذ عنهم من المفوضه و من انتمیإلیهم من الغلاه"}}</ref>. بیان [[شیخ مفید]] زمانی بیشتر آشکار میشود که سخنان دیگر او را هم بدان بیفزاییم. ایشان سخن خود را چنین ادامه میدهد: آگاهی امامان به همه فنون و زبانها ناشدنی نیست، ولی از نظر عقل و قیاس، اعتقاد بدان واجب نیست. خبرهایی از افراد مورد اعتمادی رسیده که امامان: از این مسائل آگاهی داشتند. در صورت صحیح بودن آنها، موضوع قطعیت خواهد داشت، ولی قطعیت آن از نظر من مورد تردید است... . مفوّضه و غلات موافق این سخناناند. | ||
::::::[[شیخ مفید]] در کتاب "مسائل العبکریه" در پاسخ به این پرسشها که چرا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با وجود آگاهی از کشته شدنش به سوی مسجد رفت؟ چرا [[امام حسین]]{{ع}} با آگاهی از بیوفایی و کمک نکردن مردم کوفه و کشته شدنش به سوی کوفه حرکت کرد؟ چرا [[امام حسن]]{{ع}} ...؟ و ... چنین پاسخ میگوید: هرگز علمای شیعه اجماع نکردهاند که [[امام]] همه حوادث آینده را بدون استثنا میداند و اگر کسی بگوید [[امام]] همه حوادث را بدون استثنا میداند، این را قبول نداریم و گوینده آن را که سخن بدون دلیلی میگوید، تصدیق نمیکنیم... . آری! [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ظاهراً از کشته شدنش خبر داشت و قاتل خود را میشناخت، ولی از زمان دقیق مرگش آگاه نبود؛ همچنین [[امام حسین]]{{ع}} و... . | ::::::[[شیخ مفید]] در کتاب "مسائل العبکریه" در پاسخ به این پرسشها که چرا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با وجود آگاهی از کشته شدنش به سوی مسجد رفت؟ چرا [[امام حسین]]{{ع}} با آگاهی از بیوفایی و کمک نکردن مردم کوفه و کشته شدنش به سوی کوفه حرکت کرد؟ چرا [[امام حسن]]{{ع}} ...؟ و ... چنین پاسخ میگوید: هرگز علمای شیعه اجماع نکردهاند که [[امام]] همه حوادث آینده را بدون استثنا میداند و اگر کسی بگوید [[امام]] همه حوادث را بدون استثنا میداند، این را قبول نداریم و گوینده آن را که سخن بدون دلیلی میگوید، تصدیق نمیکنیم... . آری! [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ظاهراً از کشته شدنش خبر داشت و قاتل خود را میشناخت، ولی از زمان دقیق مرگش آگاه نبود؛ همچنین [[امام حسین]]{{ع}} و... . | ||
::::::ایشان در کتاب "الفصول المختاره" که از مناظره خود با دانشمند معتزلی گزارش میدهد، با این سؤال مواجه میشود که [[امام عصر]]{{ع}} به نظر شما از ترس دشمنان، در پرده غیبت به سر میبرد. آیا از شما هم که دشمن او نیستید، میترسد؟ و اگر نمیترسد، چرا برای شما ظاهر نمیشود تا مشکلاتتان را زدوده و احترام و نامتان را بلند دارد؟ شیخ چنین پاسخ میدهد: "اگر باورم بر این بود که [[امام]] از درون انسانها آگاه است و چیزی از اسرار درونی بر او پوشیده نیست، آگاهی ایشان از درون خودم را هم میپذیرفتم؛ ولی چنین باوری نداشته و ندارم. [[علم امام]] همانند علم بشری در چهارچوب ظواهر است و آگاهی او از اسرار و نهانها، منوط به اطلاعرسانی از سوی خداوند یا [[پیامبر اسلام]] یا رؤیای صادقه و همانند آنهاست. | ::::::ایشان در کتاب "الفصول المختاره" که از مناظره خود با دانشمند معتزلی گزارش میدهد، با این سؤال مواجه میشود که [[امام عصر]]{{ع}} به نظر شما از ترس دشمنان، در پرده غیبت به سر میبرد. آیا از شما هم که دشمن او نیستید، میترسد؟ و اگر نمیترسد، چرا برای شما ظاهر نمیشود تا مشکلاتتان را زدوده و احترام و نامتان را بلند دارد؟ شیخ چنین پاسخ میدهد: "اگر باورم بر این بود که [[امام]] از درون انسانها آگاه است و چیزی از اسرار درونی بر او پوشیده نیست، آگاهی ایشان از درون خودم را هم میپذیرفتم؛ ولی چنین باوری نداشته و ندارم. [[علم امام]] همانند علم بشری در چهارچوب ظواهر است و آگاهی او از اسرار و نهانها، منوط به اطلاعرسانی از سوی خداوند یا [[پیامبر اسلام]] یا رؤیای صادقه و همانند آنهاست. |