۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*پرسش اصلی در بحث ناسخ و منسوخ این است که آیا ممکن است آیهای از [[قرآن]] با آیه یا هر منبع دیگری از منابع احکام و معارف اسلامی مانند سنت، عقل و اجماع نسخ شود؟ در کنار این پرسش اساسی، مسائل دیگری نیز پیش آمده است که پای مبحث نسخ را به قلمروهای مختلفی چون تفسیر، کلام، فقه، اصول و حتی فلسفه دین نیز کشانده است. البته نگاه دینپژوهان و قرآنشناسان به نسخ، هم از نظر ماهیت نسخ و هم از نظر فلسفه نسخ، متفاوت است. در مباحث بین ادیانی، همواره این پرسش مطرح بوده است که آیا اساساً امکان دارد که خداوند شریعت یا برخی از احکام آن را نسخ کند و از میان بردارد؟ در همین رابطه گفته شده است که دانشمندان یهود و نصاری با نسخ در شریعت و احکام الهی مخالفاند و آن را امری غیر ممکن میدانند<ref>ر.ک: الناسخ و المنسوخ، ابن حزم، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۶ ﻫ، تحقیق عبد الغفار سلیمان البنداری، ص ۸؛ نواسخ القرآن، ابن جوزی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ص ۱۴؛ نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی نقی خدایاری، قم، نشر خرّم، ۱۳۷۷ ﻫ. ش، ص ۱۴۷؛ بیان در علوم و مسایل کلی [[قرآن]]، ابوالقاسم خویی، ترجمۀ محمد صادق نجمی و دیگران، خوی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ﻫ، ج ۲، ص ۱۰.</ref> اما در [[قرآن کریم]] به نسخ آیات الهی تصریح شده است؛ با این حال، مفسران در مورد مصادیق آن آیات اختلاف نظر دارند<ref>ر. ک. {{عربی | *پرسش اصلی در بحث ناسخ و منسوخ این است که آیا ممکن است آیهای از [[قرآن]] با آیه یا هر منبع دیگری از منابع احکام و معارف اسلامی مانند سنت، عقل و اجماع نسخ شود؟ در کنار این پرسش اساسی، مسائل دیگری نیز پیش آمده است که پای مبحث نسخ را به قلمروهای مختلفی چون تفسیر، کلام، فقه، اصول و حتی فلسفه دین نیز کشانده است. البته نگاه دینپژوهان و قرآنشناسان به نسخ، هم از نظر ماهیت نسخ و هم از نظر فلسفه نسخ، متفاوت است. در مباحث بین ادیانی، همواره این پرسش مطرح بوده است که آیا اساساً امکان دارد که خداوند شریعت یا برخی از احکام آن را نسخ کند و از میان بردارد؟ در همین رابطه گفته شده است که دانشمندان یهود و نصاری با نسخ در شریعت و احکام الهی مخالفاند و آن را امری غیر ممکن میدانند<ref>ر.ک: الناسخ و المنسوخ، ابن حزم، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۶ ﻫ، تحقیق عبد الغفار سلیمان البنداری، ص ۸؛ نواسخ القرآن، ابن جوزی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ص ۱۴؛ نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی نقی خدایاری، قم، نشر خرّم، ۱۳۷۷ ﻫ. ش، ص ۱۴۷؛ بیان در علوم و مسایل کلی [[قرآن]]، ابوالقاسم خویی، ترجمۀ محمد صادق نجمی و دیگران، خوی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ﻫ، ج ۲، ص ۱۰.</ref> اما در [[قرآن کریم]] به نسخ آیات الهی تصریح شده است؛ با این حال، مفسران در مورد مصادیق آن آیات اختلاف نظر دارند<ref>ر. ک. {{عربی| {{متن قرآن|مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}؛ اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم؛ آیا ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟؛ سوره بقره، آیه:۱۰۶؛ {{متن قرآن| وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ }}و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره نحل، آیه:۱۰۱.</ref> در روایات نیز به وجود ناسخ و منسوخ در [[قرآن]] و احکام شریعت تصریح شده است. در دهههای اخیر برخی از خاورشناسان وجود آیات ناسخ و منسوخ در [[قرآن]] را به معنی وجود تناقض در این کتاب دانستهاند. در دفاع از شبهات این گروه، برخی از مسلمانان نسخ در آیات و احکام [[قرآن]] را از اساس انکار کردهاند، اما در طرف مقابل، عدهای نه تنها نسخ [[قرآن]] با [[قرآن]]، بلکه امکان وقوع نسخ [[قرآن]] با سنت را نیز پذیرفتهاند و در دفاع از آن دلایل امکان و حکمتهای وقوع نسخ در [[قرآن]] را بیان کردهاند. موافقان وقوع نسخ در [[قرآن]] باید جوابگوی پرسشهای زیر باشند: | ||
#آیا پدیده نسخ با عقیده وجود ازلی [[قرآن]] در [[لوح محفوظ]] سازگار است؟ | #آیا پدیده نسخ با عقیده وجود ازلی [[قرآن]] در [[لوح محفوظ]] سازگار است؟ | ||
#آیا نسخ به حوزه شریعت و احکام الهی اختصاص دارد یا حوزههای دیگر را نیز شامل میشود؟ | #آیا نسخ به حوزه شریعت و احکام الهی اختصاص دارد یا حوزههای دیگر را نیز شامل میشود؟ | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==شروط نسخ و محدوده آن== | ==شروط نسخ و محدوده آن== | ||
*متأخران و معاصران قیودی را در تعریف نسخ افزودهاند که دایره آن را بسیار محدود ساخته است. | *متأخران و معاصران قیودی را در تعریف نسخ افزودهاند که دایره آن را بسیار محدود ساخته است. | ||
*'''نخست:''' نسخ به دایره امر تشریعی محدود است؛ بنا بر این، [[بداء]] که از تکوینیات است، از دایره نسخ خارج است<ref>بداء در لغت به معنای ظهور امری بعد از خفای آن و نیز پیدایش رأی است و در اصطلاح کلام شیعی عبارت از این است که خداوند سبحان با مشیت جدید، مشیت پیشین خود را محو کند، یا اجزای آن را تغییر دهد؛ به عبارت دیگر، آنچه را که با مشیت اول خواسته است، با مشیت دوم از بین ببرد و آنچه را که به مشیّت متعلق نبوده است، به وجود آورد. خداوند متعال میفرماید: {{عربی | *'''نخست:''' نسخ به دایره امر تشریعی محدود است؛ بنا بر این، [[بداء]] که از تکوینیات است، از دایره نسخ خارج است<ref>بداء در لغت به معنای ظهور امری بعد از خفای آن و نیز پیدایش رأی است و در اصطلاح کلام شیعی عبارت از این است که خداوند سبحان با مشیت جدید، مشیت پیشین خود را محو کند، یا اجزای آن را تغییر دهد؛ به عبارت دیگر، آنچه را که با مشیت اول خواسته است، با مشیت دوم از بین ببرد و آنچه را که به مشیّت متعلق نبوده است، به وجود آورد. خداوند متعال میفرماید: {{عربی| {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}؛خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹؛ ر. ک: نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی نقی خدایاری، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۳.</ref> | ||
*[[سیوطی]] میگوید: نسخ تنها در قلمرو اوامر و نواهی روی میدهد، اگرچه در شکل جملههای خبری بیان شده باشد. اما جمله خبری که به معنای طلب و انشا نباشد، نسخ در آن راه ندارد. همچنین نسخ به وعده و وعیدهای الهی راهی ندارد. بنا بر این، ذکر آیات خبری و وعد و وعیدهای [[قرآن]] در شمار ناسخ و منسوخ [[قرآن]] کاری نادرست است <ref>الإتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ۲، ص ۴۱؛ نیز ر. ک: الناسخ و المنسوخ، ابن حزم، ص ۸.</ref> | *[[سیوطی]] میگوید: نسخ تنها در قلمرو اوامر و نواهی روی میدهد، اگرچه در شکل جملههای خبری بیان شده باشد. اما جمله خبری که به معنای طلب و انشا نباشد، نسخ در آن راه ندارد. همچنین نسخ به وعده و وعیدهای الهی راهی ندارد. بنا بر این، ذکر آیات خبری و وعد و وعیدهای [[قرآن]] در شمار ناسخ و منسوخ [[قرآن]] کاری نادرست است <ref>الإتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ۲، ص ۴۱؛ نیز ر. ک: الناسخ و المنسوخ، ابن حزم، ص ۸.</ref> | ||
*'''دوم:''' رفع حکم به صورت کلی باشد، به طوری که تعارض بین دو حکم جمعکردنی نباشد. با این قید، تخصیص، تقیید و تبیین از دایره نسخ خارج میشود. | *'''دوم:''' رفع حکم به صورت کلی باشد، به طوری که تعارض بین دو حکم جمعکردنی نباشد. با این قید، تخصیص، تقیید و تبیین از دایره نسخ خارج میشود. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> و کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم از آنچه بر تو فرو فرستاده شده است، شادی میکنند؛ و از گروهها (ی کافر) کسی است که دیگری را انکار میکند؛ بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا میخوانم و بازگشت من به سوی اوست.و بدینگونه ما آن ([[قرآن]]) را حکمتی عربی فرو فرستادیم و پس از دانشی که به تو رسیده است اگر از خواستههای آنان پیروی کنی در برابر خداوند هیچ یاور و نگهدارندهای نداری.و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۳۶- ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ}}<ref> و بدینگونه ما آن ([[قرآن]]) را حکمتی عربی فرو فرستادیم و پس از دانشی که به تو رسیده است اگر از خواستههای آنان پیروی کنی در برابر خداوند هیچ یاور و نگهدارندهای نداری؛ سوره رعد، آیه:۳۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ}}<ref> و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد؛ سوره رعد، آیه:۳۸.</ref>، {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹.</ref> | {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> و کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم از آنچه بر تو فرو فرستاده شده است، شادی میکنند؛ و از گروهها (ی کافر) کسی است که دیگری را انکار میکند؛ بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا میخوانم و بازگشت من به سوی اوست.و بدینگونه ما آن ([[قرآن]]) را حکمتی عربی فرو فرستادیم و پس از دانشی که به تو رسیده است اگر از خواستههای آنان پیروی کنی در برابر خداوند هیچ یاور و نگهدارندهای نداری.و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۳۶- ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ}}<ref> و بدینگونه ما آن ([[قرآن]]) را حکمتی عربی فرو فرستادیم و پس از دانشی که به تو رسیده است اگر از خواستههای آنان پیروی کنی در برابر خداوند هیچ یاور و نگهدارندهای نداری؛ سوره رعد، آیه:۳۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ}}<ref> و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد؛ سوره رعد، آیه:۳۸.</ref>، {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹.</ref> | ||
*این آیات بیان میکند که اهل کتاب از پیش خود معجزاتی دلبخواه، غیر از معجزه [[قرآن]]، پیشنهاد میکردند، همچنان که مشرکین از آن حضرت معجزاتی دیگر طلب مینمودند. علاوه بر این اهل کتاب نسخ احکام را محال میپنداشتند و انتظار داشتند که [[رسول خدا]]{{صل}} از احکام دینی ایشان پیروی کند. بنا بر این، معنای آیه چنین میشود: همچنان كه بر اهل كتاب (یهود و نصاری)، کتاب نازل کردیم، بر تو نیز این [[قرآن]] را به زبان خودت نازل كردیم، در حالی که مشتمل بر حکم الهی است و در بین مردم حاکم است و تو اگر از خواستههای اهل کتاب پیروی کنی و مانند ایشان طمع بداری كه به غیر از [[قرآن]] آیتی دیگر بر تو نازل شود و یا با ایشان سازش کنی و به پارهای از احکام منسوخ یا تحریفشده ایشان تمایل پیدا کنی، ما تو را به کیفر میرسانیم. | *این آیات بیان میکند که اهل کتاب از پیش خود معجزاتی دلبخواه، غیر از معجزه [[قرآن]]، پیشنهاد میکردند، همچنان که مشرکین از آن حضرت معجزاتی دیگر طلب مینمودند. علاوه بر این اهل کتاب نسخ احکام را محال میپنداشتند و انتظار داشتند که [[رسول خدا]]{{صل}} از احکام دینی ایشان پیروی کند. بنا بر این، معنای آیه چنین میشود: همچنان كه بر اهل كتاب (یهود و نصاری)، کتاب نازل کردیم، بر تو نیز این [[قرآن]] را به زبان خودت نازل كردیم، در حالی که مشتمل بر حکم الهی است و در بین مردم حاکم است و تو اگر از خواستههای اهل کتاب پیروی کنی و مانند ایشان طمع بداری كه به غیر از [[قرآن]] آیتی دیگر بر تو نازل شود و یا با ایشان سازش کنی و به پارهای از احکام منسوخ یا تحریفشده ایشان تمایل پیدا کنی، ما تو را به کیفر میرسانیم. | ||
*این آیه گویای آن است که تنها خدا است که اگر بخواهد آیه و معجزه میفرستد و پیامبران در این مسئله مانند سایر مردم هیچ اختیاری از خود ندارند. البته خدا زمانی معجزه را میفرستد که حکمت الهیاش اقتضا بکند. و معنای اینکه فرمود: {{عربی | *این آیه گویای آن است که تنها خدا است که اگر بخواهد آیه و معجزه میفرستد و پیامبران در این مسئله مانند سایر مردم هیچ اختیاری از خود ندارند. البته خدا زمانی معجزه را میفرستد که حکمت الهیاش اقتضا بکند. و معنای اینکه فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ}} این است که برای هر زمانی، حکمی مخصوص آن زمان است که حکمت الهی آن را ایجاب کرده است. | ||
*محو هر چیز نیز به معنای از بین بردن آثار آن است. خداوند در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلاً }}<ref> و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سالها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشتهایم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۲.</ref>، پس معنای محو به معنای نسخ نزدیک است. وقتی گفته میشود که: {{عربی|"نَسَخَتِ الشَّمْسُ الظِّلَّ"}}؛ معنایش این است كه آفتاب سایه و اثر آن را از بین برد. *در این آیه شریف لغت اثبات در مقابل محو آمده است و اثبات به معنای برجاگذاشتن هر چیزی است به طوری که از جای خود تکان نخورد و نلغزد. و اینکه جمله {{عربی | *محو هر چیز نیز به معنای از بین بردن آثار آن است. خداوند در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلاً }}<ref> و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سالها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشتهایم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۲.</ref>، پس معنای محو به معنای نسخ نزدیک است. وقتی گفته میشود که: {{عربی|"نَسَخَتِ الشَّمْسُ الظِّلَّ"}}؛ معنایش این است كه آفتاب سایه و اثر آن را از بین برد. *در این آیه شریف لغت اثبات در مقابل محو آمده است و اثبات به معنای برجاگذاشتن هر چیزی است به طوری که از جای خود تکان نخورد و نلغزد. و اینکه جمله {{عربی| {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ }} به جمله {{عربی| {{متن قرآن|لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ}} متصل شده است، قهراً در این معنی ظهور دارد که منظور، محو کتاب و اثبات آن در زمانهای معین است<ref>مراد از کتاب در اینجا حکم است و نه کتاب نوشتاری یا کتاب آسمانی نظیر [[قرآن کریم]] یا تورات و انجیل.</ref>. پس کتابی که خداوند در یک زمانی اثبات کرده است، اگر بخواهد در زمانهای بعد آن را محو میکند و کتاب دیگری به جای آن اثبات مینماید؛ همچنان که خود فرموده است: {{متن قرآن|مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم؛ آیا ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟؛ سوره بقره، آیه:۱۰۶.</ref> و نیز فرموده است: {{متن قرآن| وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ }}<ref> و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره نحل، آیه: ۱۰۱.</ref> | ||
*ناگفته نماند که در روایات رسیده از صحابه و تابعین آیه {{عربی | *ناگفته نماند که در روایات رسیده از صحابه و تابعین آیه {{عربی| {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ }} به نسخ آیات [[قرآن]] نیز تفسیر شده است؛ مانند این روایت از [[ابن عباس]] که میگوید:{{عربی|" یَمحُو اللهُ ما یَشاءُ وَیُثبِتُ وَیَقولُ یُبَدِّلُ اللهُ ما یَشاءُ مِن القُرآنِ فَیَنسَخُهُ وَیُثبِتُ ما یَشاءُ فَلا یُبَدِّلُهُ وَما یُبَدِّلُ وَما یُثبِتُ وَكُلْ ذلكَ في كِتابٍ"}}<ref>نواسخ القرآن، ابن جوزی، ص ۱۹ ـ ۱۸.</ref>. | ||
*خلاصه آنکه این آیات بیان میکند که برای هر وقتی کتاب و حکم مخصوصی است، پس کتابها به اختلاف اوقات مختلف میشوند و چون خدای سبحان در هر کتابی که بخواهد، تصرف و آن را محو میکند و کتاب دیگری به جایش اثبات مینماید، پس اختلاف کتابها به اختلاف اوقات، از اختلاف تصرفات الهی نشأت میگیرد، نه اینکه از ناحیه خود آنها باشد که هر وقتی کتابی خاص داشته باشد که به هیچ وجه قابل تغییر نباشد. این خدای سبحان است که آن را تغییر میدهد و کتاب دیگری به جایش اثبات میکند<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بیتا، ج ۳، ص ۳۷۶.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۱۹۸ - ۲۰۴.</ref>. | *خلاصه آنکه این آیات بیان میکند که برای هر وقتی کتاب و حکم مخصوصی است، پس کتابها به اختلاف اوقات مختلف میشوند و چون خدای سبحان در هر کتابی که بخواهد، تصرف و آن را محو میکند و کتاب دیگری به جایش اثبات مینماید، پس اختلاف کتابها به اختلاف اوقات، از اختلاف تصرفات الهی نشأت میگیرد، نه اینکه از ناحیه خود آنها باشد که هر وقتی کتابی خاص داشته باشد که به هیچ وجه قابل تغییر نباشد. این خدای سبحان است که آن را تغییر میدهد و کتاب دیگری به جایش اثبات میکند<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بیتا، ج ۳، ص ۳۷۶.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۱۹۸ - ۲۰۴.</ref>. | ||
===آیات مربوط به نسخ و انساء=== | ===آیات مربوط به نسخ و انساء=== | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
==جایگاه مبحث نسخ در روایات== | ==جایگاه مبحث نسخ در روایات== | ||
*اصطلاح نسخ و موضوع ناسخ و منسوخ در روایات و آثار رسیده از فریقین به طور مکرر به کار رفته است. در اینجا مهمترین نکاتی را که در این دسته از روایات مورد اشاره قرار گرفته است، به شرح زیر گزارش میکنیم: | *اصطلاح نسخ و موضوع ناسخ و منسوخ در روایات و آثار رسیده از فریقین به طور مکرر به کار رفته است. در اینجا مهمترین نکاتی را که در این دسته از روایات مورد اشاره قرار گرفته است، به شرح زیر گزارش میکنیم: | ||
#در روایات رسیده از معصومان{{عم}}، اصل وجود ناسخ و منسوخ در [[قرآن]] پذیرفته شده است. [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] میفرماید:"این کتاب، کتاب پروردگار شما است، کتابی که میان حلال و حرام، واجبات و مستحبات، ناسخ و منسوخ، رخصتها و عزیمتها، خاص و عام، عبرتها و مثلها، مطلق و مقید و محکم و متشابه آن، مرزی روشن است. آیات مجمل آن تفسیر و پیچیدگیهایش تبیین شده است"<ref>{{عربی | #در روایات رسیده از معصومان{{عم}}، اصل وجود ناسخ و منسوخ در [[قرآن]] پذیرفته شده است. [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] میفرماید:"این کتاب، کتاب پروردگار شما است، کتابی که میان حلال و حرام، واجبات و مستحبات، ناسخ و منسوخ، رخصتها و عزیمتها، خاص و عام، عبرتها و مثلها، مطلق و مقید و محکم و متشابه آن، مرزی روشن است. آیات مجمل آن تفسیر و پیچیدگیهایش تبیین شده است"<ref>{{عربی|" كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُتَسَابِقَهُ مُفَسِّراً جُمَلَهُ مُجْمَلَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَه"}}؛ نهج البلاغه، سید رضی، خطبۀ اول.</ref>. و نیز فرمودند:"بیتردید آنچه که مردم امروز در دست دارند، آمیزهای است از حق و باطل، راست و دروغ، ناسخ و منسوخ، عام و خاص و محکم و متشابه"<ref>{{عربی|" إِنَ فِي أَيْدِي النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ خَاصّاً وَ عَامّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً "}}؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبۀ ۲۱۰؛ اصول کافی، کلینی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۶۳ ﻫ. ش، ج ۱، ص ۶۲.</ref> و نیز فرمودند:{{عربی|" لَوْ سَأَلْتُمُونِي عَنْ آيَةٍ آيَةٍ لَأَخْبَرْتُكُمْ بِوَقْتِ نُزُولِهَا وَ فِي مَنْ نَزَلَتْ وَ أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاسِخِهَا مِنْ مَنْسُوخِهَا وَ خَاصِّهَا مِنْ عَامِّهَا وَ مُحْكَمِهَا مِنْ مُتَشَابِهِهَا وَ مَكِّيِّهَا مِنْ مَدَنِيِّهَا "}}<ref>الإرشاد، شیخ مفید، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ ﻫ، ج ۱، ص ۳۵.</ref> | ||
#در روایات، بر اهمیت و نقش علم ناسخ و منسوخ در تفسیر [[قرآن]] و به ویژه در استنباط احکام فقهی از [[قرآن]] تأکید شده است. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده است که فرمود:{{عربی|" مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ النَّاسِخَ وَ الْمَنْسُوخَ وَ الْمُحْكَمَ وَ الْمُتَشَابِهَ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَك"}}<ref>اصول کافی، کلینی، ج ۱، ص ۴۳؛ الأمالی، شیخ صدوق، قم، مؤسسة البعثه، ۱۴۱۷ ﻫ، ص ۵۰۷؛ مستدرک الوسایل، نوری، قم، مؤسسۀ آل البیت، ۱۴۰۸ ﻫ، ج ۱۷، ص ۲۵۷؛ عوالی اللئالی، ابن أبی جمهور الأحسائی، تحقیق حاج آقا مجتبی العراقی، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ ﻫ، ج ۴، ص ۷۵.</ref>. [[ابو عبد الرحمان سلمی]] گوید که [[حضرت علی]]{{ع}} با یکی از قاضیان کوفه رو به رو شد، از او پرسید: آیا آیات ناسخ را از آیات منسوخ باز میشناسی؟ آن قاضی گفت: نه!. آنگاه حضرت فرمود: در این صورت هم خود را نابود کردهای و هم دیگران را نابود ساختهای<ref>وسایل الشیعه، حرّ عاملی، قم، مؤسسۀ آل البیت، ۱۴۱۴ ﻫ، ج ۲۷، ص ۲۰۲؛ بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۲، ص ۱۲۱؛ تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاش، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمیة الإسلامیه، بیتا، ج ۱، ص ۱۲؛ نواسخ القرآن، ابن جوزی، ص ۲۹.</ref>. نظیر همین در برخورد آن حضرت با یک موعظهگر نیز گزارش شده است<ref>ر.ک: قتادة بن دعامة السدوسی، الناسخ و المنسوخ، تحقیق حاتم صالح ضامن، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۰۹ ﻫ، مقدمۀ محقق، ص ۹ ـ ۸. الناسخ و المنسوخ، به نقل از ابن سلامه، ص ۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} به [[ابو حنیفه]] فرمود:تو فقیه مردم عراق هستی؟ گفت: آری. فرمود: در فقاهت خود از کدام منبع بهره میگیری؟ گفت: از [[قرآن]] و سنت [[پیامبر]]{{صل}}. فرمود: آیا از کتاب خدا به درستی شناخت داری؟ و آیا ناسخ را به طور کامل از منسوخ جدا میسازی؟ گفت: آری. فرمود: ادعای دانش بزرگی کردی"<ref>علل الشرایع، شیخ صدوق، نجف، منشورات المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ ﻫ، ص ۹۰ ـ ۸۹؛ التفسیر الصافی، فیض کاشانی، قم، مؤسسة الهادی، ۱۴۱۶، مقدمۀ دوم، ج ۱، ص ۲۲.</ref> | #در روایات، بر اهمیت و نقش علم ناسخ و منسوخ در تفسیر [[قرآن]] و به ویژه در استنباط احکام فقهی از [[قرآن]] تأکید شده است. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده است که فرمود:{{عربی|" مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ النَّاسِخَ وَ الْمَنْسُوخَ وَ الْمُحْكَمَ وَ الْمُتَشَابِهَ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَك"}}<ref>اصول کافی، کلینی، ج ۱، ص ۴۳؛ الأمالی، شیخ صدوق، قم، مؤسسة البعثه، ۱۴۱۷ ﻫ، ص ۵۰۷؛ مستدرک الوسایل، نوری، قم، مؤسسۀ آل البیت، ۱۴۰۸ ﻫ، ج ۱۷، ص ۲۵۷؛ عوالی اللئالی، ابن أبی جمهور الأحسائی، تحقیق حاج آقا مجتبی العراقی، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ ﻫ، ج ۴، ص ۷۵.</ref>. [[ابو عبد الرحمان سلمی]] گوید که [[حضرت علی]]{{ع}} با یکی از قاضیان کوفه رو به رو شد، از او پرسید: آیا آیات ناسخ را از آیات منسوخ باز میشناسی؟ آن قاضی گفت: نه!. آنگاه حضرت فرمود: در این صورت هم خود را نابود کردهای و هم دیگران را نابود ساختهای<ref>وسایل الشیعه، حرّ عاملی، قم، مؤسسۀ آل البیت، ۱۴۱۴ ﻫ، ج ۲۷، ص ۲۰۲؛ بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۲، ص ۱۲۱؛ تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاش، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمیة الإسلامیه، بیتا، ج ۱، ص ۱۲؛ نواسخ القرآن، ابن جوزی، ص ۲۹.</ref>. نظیر همین در برخورد آن حضرت با یک موعظهگر نیز گزارش شده است<ref>ر.ک: قتادة بن دعامة السدوسی، الناسخ و المنسوخ، تحقیق حاتم صالح ضامن، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۰۹ ﻫ، مقدمۀ محقق، ص ۹ ـ ۸. الناسخ و المنسوخ، به نقل از ابن سلامه، ص ۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} به [[ابو حنیفه]] فرمود:تو فقیه مردم عراق هستی؟ گفت: آری. فرمود: در فقاهت خود از کدام منبع بهره میگیری؟ گفت: از [[قرآن]] و سنت [[پیامبر]]{{صل}}. فرمود: آیا از کتاب خدا به درستی شناخت داری؟ و آیا ناسخ را به طور کامل از منسوخ جدا میسازی؟ گفت: آری. فرمود: ادعای دانش بزرگی کردی"<ref>علل الشرایع، شیخ صدوق، نجف، منشورات المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ ﻫ، ص ۹۰ ـ ۸۹؛ التفسیر الصافی، فیض کاشانی، قم، مؤسسة الهادی، ۱۴۱۶، مقدمۀ دوم، ج ۱، ص ۲۲.</ref> | ||
#در روایات [[اهل بیت]]{{عم}} نسخ در معنایی فراتر از نسخ احکام شرعی به کار رفته است و حتی [[بداء]] نیز یکی از اقسام نسخ معرفی شده است<ref>تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاش، ذیل آیۀ "یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ"؛ المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ج ۱، ص ۳۸۵.</ref>. در بعضی از روایات به نسخ آیاتی از [[قرآن]] با آیاتی دیگر تصریح شده است، در حالی که آن آیات، به احکام شرعی مربوط نیست<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ج ۱، ص ۳۸۵.</ref>. در عین حال برخی از تعاریف، به نسخ در احکام ناظر است. [[مسعدة بن صدقه]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده است که آن حضرت در تعریف ناسخ و منسوخ فرمود:"ناسخ آن حکمی است که ثابت و استوار است و به آن عمل میشود و منسوخ آن حکمی است که زمانی بدان عمل میشده است"<ref>{{عربی | #در روایات [[اهل بیت]]{{عم}} نسخ در معنایی فراتر از نسخ احکام شرعی به کار رفته است و حتی [[بداء]] نیز یکی از اقسام نسخ معرفی شده است<ref>تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاش، ذیل آیۀ "یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ"؛ المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ج ۱، ص ۳۸۵.</ref>. در بعضی از روایات به نسخ آیاتی از [[قرآن]] با آیاتی دیگر تصریح شده است، در حالی که آن آیات، به احکام شرعی مربوط نیست<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ج ۱، ص ۳۸۵.</ref>. در عین حال برخی از تعاریف، به نسخ در احکام ناظر است. [[مسعدة بن صدقه]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده است که آن حضرت در تعریف ناسخ و منسوخ فرمود:"ناسخ آن حکمی است که ثابت و استوار است و به آن عمل میشود و منسوخ آن حکمی است که زمانی بدان عمل میشده است"<ref>{{عربی|" النَّاسِخُ الثَّابِتُ الْمَعْمُولُ بِهِ وَ الْمَنْسُوخُ مَا كَانَ يُعْمَلُ بِهِ "}}؛ تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاش، ج ۱، ص ۱۲ ـ ۱۱؛ التفسیر الصافی، فیض کاشانی، ص ۳۰ ـ ۲۹؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۳۸۳.</ref> برخی از محققان معتقدند که مقصود از ناسخ و منسوخ در روایات [[اهل بیت]] مفهوم عام آن است که تخصیص عموم و تقیید اطلاق را نیز شامل میشود؛ بدین معنا که به هر حکم لاحقی که با حکم سابق متفاوت باشد، ناسخ میگویند، خواه به کلی حکم سابق را برداشته باشد، یا دایره شمول آن را محدودتر کرده باشد<ref> ر.ک: علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، ص ۱۸۲.</ref> | ||
#در برخی از روایات تصریح شده است که در احادیث [[پیامبر]]{{صل}} نیز ناسخ و منسوخ وجود دارد. در کلامی از [[امیر المؤمنین]]{{ع}} آمده است:"سه دیگر راوی، مردی است که از [[رسول خدا]]{{صل}}، که درود خدا بر او و بر خاندانش باد، شنیده است که به چیزی فرمان داده است و از نهی آن در زمانی دیگر، آگاهی نیافته است، یا نهی حضرتش را شنیده است، اما از فرمان بعدی ناآگاه است. باری، منسوخ را به خاطر سپرده، اما ناسخ را از یاد برده است، که اگر منسوخ بودنش را میدانست، بی گمان آن را وا مینهاد. چنان که اگر مسلمانان به هنگام شنیدن حدیث او، از منسوخ بودنش آگاهی داشتند، رهایش میکردند. و چهارمین و آخرین، مردی است که بر خدا و رسولش دروغ نمیبندد، از ترس خدا و به حرمت [[رسول خدا]]، که درود خدا بر او و بر خاندانش باد، دروغ را دشمن میدارد و به ورطه پندار نیز نیفتاده است، بلکه آنچه را که شنیده، به همان صورت به خاطر سپرده است و شنیده خود را بیهیچ فزونی و کاستی باز میگوید، حکم ناسخ را حفظ کرده است و به کار میبندد، منسوخ را دانسته است و از آن میپرهیزد {{عربی|" وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} شَيْئاً يَأْمُرُ بِهِ ثُمَّ إِنَّهُ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخَ فَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ وَ آخَرُ رَابِعٌ لَمْ يَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ مُبْغِضٌ لِلْكَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ وَ تَعْظِيماً لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ لَمْ يَهِمْ بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ فَجَاءَ بِهِ عَلَى مَا سَمِعَهُ لَمْ يَزِدْ فِيهِ وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ فَهُوَ حَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ وَ حَفِظَ الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْه"}}؛ <ref>نهج البلاغه، سید رضی، ص ۲۱۰؛ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۶۳؛ الخصال، شیخ صدوق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ ﻫ، ص ۲۵۶.</ref> | #در برخی از روایات تصریح شده است که در احادیث [[پیامبر]]{{صل}} نیز ناسخ و منسوخ وجود دارد. در کلامی از [[امیر المؤمنین]]{{ع}} آمده است:"سه دیگر راوی، مردی است که از [[رسول خدا]]{{صل}}، که درود خدا بر او و بر خاندانش باد، شنیده است که به چیزی فرمان داده است و از نهی آن در زمانی دیگر، آگاهی نیافته است، یا نهی حضرتش را شنیده است، اما از فرمان بعدی ناآگاه است. باری، منسوخ را به خاطر سپرده، اما ناسخ را از یاد برده است، که اگر منسوخ بودنش را میدانست، بی گمان آن را وا مینهاد. چنان که اگر مسلمانان به هنگام شنیدن حدیث او، از منسوخ بودنش آگاهی داشتند، رهایش میکردند. و چهارمین و آخرین، مردی است که بر خدا و رسولش دروغ نمیبندد، از ترس خدا و به حرمت [[رسول خدا]]، که درود خدا بر او و بر خاندانش باد، دروغ را دشمن میدارد و به ورطه پندار نیز نیفتاده است، بلکه آنچه را که شنیده، به همان صورت به خاطر سپرده است و شنیده خود را بیهیچ فزونی و کاستی باز میگوید، حکم ناسخ را حفظ کرده است و به کار میبندد، منسوخ را دانسته است و از آن میپرهیزد {{عربی|" وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} شَيْئاً يَأْمُرُ بِهِ ثُمَّ إِنَّهُ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخَ فَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ وَ آخَرُ رَابِعٌ لَمْ يَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ مُبْغِضٌ لِلْكَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ وَ تَعْظِيماً لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ لَمْ يَهِمْ بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ فَجَاءَ بِهِ عَلَى مَا سَمِعَهُ لَمْ يَزِدْ فِيهِ وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ فَهُوَ حَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ وَ حَفِظَ الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْه"}}؛ <ref>نهج البلاغه، سید رضی، ص ۲۱۰؛ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۶۳؛ الخصال، شیخ صدوق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ ﻫ، ص ۲۵۶.</ref> | ||
#در برخی از روایات تصریح شده است که حدیث نمیتواند ناسخ [[قرآن]] باشد<ref>ر.ک: نواسخ القرآن، ابن جوزی، ص ۲۶.</ref> | #در برخی از روایات تصریح شده است که حدیث نمیتواند ناسخ [[قرآن]] باشد<ref>ر.ک: نواسخ القرآن، ابن جوزی، ص ۲۶.</ref> | ||
با این حال، از برخی روایات شیعه نیز استفاده میشود که هم کتاب میتواند ناسخ سنت باشد و هم سنت میتواند ناسخ کتاب باشد؛ برای نمونه، در [[نهج البلاغه]] آمده است:"این کتاب، کتاب پروردگار شما است، کتابی که در آن بر بایستگی پارهای قوانین تأکید شده، اما در سنت به روشنی نسخ شده است، همچنان که در مواردی دیگر، پایبندی به آن در سنت مورد تأکید قرار گرفته و [[قرآن]]، وا نهادنش را رخصت داده است"<ref>{{عربی | با این حال، از برخی روایات شیعه نیز استفاده میشود که هم کتاب میتواند ناسخ سنت باشد و هم سنت میتواند ناسخ کتاب باشد؛ برای نمونه، در [[نهج البلاغه]] آمده است:"این کتاب، کتاب پروردگار شما است، کتابی که در آن بر بایستگی پارهای قوانین تأکید شده، اما در سنت به روشنی نسخ شده است، همچنان که در مواردی دیگر، پایبندی به آن در سنت مورد تأکید قرار گرفته و [[قرآن]]، وا نهادنش را رخصت داده است"<ref>{{عربی|" كِتَابِ رَبِّكُمْ ... بَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ وَ وَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِي الْكِتَابِ تَرْكُهُ "}}؛ نهج البلاغه، سید رضی، خطبۀ اول.</ref> | ||
#دانشمندان حدیث، به ویژه عالمان [[اهل سنت]]، در بسیاری از مواضع کتب شرح حدیث یادآور شدهاند که احکامی از اسلام در آغاز معمول بوده و سپس نسخ شده است<ref>ر.ک: غریب الحدیث، ابن قتیبه، قم، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ﻫ، ج ۱، ص ۱۴(باب تیمّم)؛ النهایة فی غریب الأثر، ابن اثیر، قم، مؤسسۀ اسماعیلیان، ج ۲، ص ۹۶ (مادۀ دب)؛ همان، ص ۴۷۴ (مادۀ شط)؛ همان، ج ۳، ص ۱۷۸ (مادۀ عت).</ref> | #دانشمندان حدیث، به ویژه عالمان [[اهل سنت]]، در بسیاری از مواضع کتب شرح حدیث یادآور شدهاند که احکامی از اسلام در آغاز معمول بوده و سپس نسخ شده است<ref>ر.ک: غریب الحدیث، ابن قتیبه، قم، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ﻫ، ج ۱، ص ۱۴(باب تیمّم)؛ النهایة فی غریب الأثر، ابن اثیر، قم، مؤسسۀ اسماعیلیان، ج ۲، ص ۹۶ (مادۀ دب)؛ همان، ص ۴۷۴ (مادۀ شط)؛ همان، ج ۳، ص ۱۷۸ (مادۀ عت).</ref> | ||
#در برخی از احادیث منسوب به صحابه، نسخ تلاوت و یا به تعبیر دیگر رسم و خط نیز ادعا شده است <ref>ر.ک: نواسخ القرآن، ابن جوزی، ص ۳۸ ـ ۳۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۰۴ - ۲۰۷.</ref>. | #در برخی از احادیث منسوب به صحابه، نسخ تلاوت و یا به تعبیر دیگر رسم و خط نیز ادعا شده است <ref>ر.ک: نواسخ القرآن، ابن جوزی، ص ۳۸ ـ ۳۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۰۴ - ۲۰۷.</ref>. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
*کسانی که در باره انواع نسخ در قرآن سخن گفتهاند، به طور کلی سه فرض در این زمینه مطرح کردهاند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۱۵.</ref>: | *کسانی که در باره انواع نسخ در قرآن سخن گفتهاند، به طور کلی سه فرض در این زمینه مطرح کردهاند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۱۵.</ref>: | ||
===نسخ متن آیه و حکم آن=== | ===نسخ متن آیه و حکم آن=== | ||
*این نوع نسخ را نسخ تلاوت و حکم نیز مینامند. مراد از این نوع نسخ آن است که آیه یا آیاتی در قرآن بوده است که پیشتر تلاوت میشده و حکم و محتوای آن نیز مورد عمل مسلمانان بوده است، اما بعدها هم متن آن از مصحف حذف شده است و هم حکم آن لغو و حکم دیگری جانشین آن شده است؛ برای نمونه [[انس بن مالک]] میگوید: "سورهای را که به اندازه سوره توبه بود، قرائت میکردیم که من تنها این آیه را از آن حفظ هستم: اگر برای پسر آدم دو وادی از طلا باشد، سومی را خواهان است و اگر برای او سومی نیز باشد، چهارمی را خواهان است و در واقع چیزی جز خاک، شکم انسان را پر نمیکند و خداوند بر هر کس که توبه کند، بازگشت میکند"<ref>{{عربی | *این نوع نسخ را نسخ تلاوت و حکم نیز مینامند. مراد از این نوع نسخ آن است که آیه یا آیاتی در قرآن بوده است که پیشتر تلاوت میشده و حکم و محتوای آن نیز مورد عمل مسلمانان بوده است، اما بعدها هم متن آن از مصحف حذف شده است و هم حکم آن لغو و حکم دیگری جانشین آن شده است؛ برای نمونه [[انس بن مالک]] میگوید: "سورهای را که به اندازه سوره توبه بود، قرائت میکردیم که من تنها این آیه را از آن حفظ هستم: اگر برای پسر آدم دو وادی از طلا باشد، سومی را خواهان است و اگر برای او سومی نیز باشد، چهارمی را خواهان است و در واقع چیزی جز خاک، شکم انسان را پر نمیکند و خداوند بر هر کس که توبه کند، بازگشت میکند"<ref>{{عربی|" کُنّا نَقرَأُ سُورَةً تَعدِلُ سُورَةَ التَوبَةِ ما أحْفِظُ مِنْها إلّا هذِهِ الآیَةَ لَوْ كَانَ لِابْنِ آدَمَ وَادِيَانِ مِنْ ذَهَبٍ لَابْتَغَى إِلَيْهِمَا ثَالِثاً وَ لَا يَمْلَأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إِلَّا التُّرَابُ وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَاب"}}؛ الناسخ و المنسوخ، ابن حزم، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۶ ﻫ، ص ۹.</ref>. | ||
*همچنین به [[عایشه]] نسبت دادهاند که او گفته است: "از جمله آیات نازلشده بر پیامبر این آیه بود: ده مرتبه شیر دادن معلوم، باعث حرمت میشود، سپس این آیه با حکم پنج بار نسخ شد. [[رسول خدا]] وفات کرد در حالی که این آیه در میان مردم قرائت میشد"<ref>{{عربی | *همچنین به [[عایشه]] نسبت دادهاند که او گفته است: "از جمله آیات نازلشده بر پیامبر این آیه بود: ده مرتبه شیر دادن معلوم، باعث حرمت میشود، سپس این آیه با حکم پنج بار نسخ شد. [[رسول خدا]] وفات کرد در حالی که این آیه در میان مردم قرائت میشد"<ref>{{عربی|" کانَ فیما أُنْزِلَ مِنَ القُرْآنِ عَشْرُ رَضَعاتٍ مَعْلوماتٍ یُحَرِّمْنَ ثُمَّ نُسِخْنَ بِخَمْسِ مَعلوماتٍ فَتَوَفّی رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَهُنَّ فیما یُقْرَأُ مِنَ القُرآنِ"}}؛ صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، بیروت، دار الفکر، ج ۴، ص ۱۶۷؛ کتاب المسند، شافعی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ص ۲۲۰؛ سنن ابن ماجه، محمد بن یزید القزوینی، تحقیق و ترقیم و تعلیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ج ۱، ص ۶۲۵؛ سنن الترمذی، ترمذی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ ﻫ، ج ۲، ص ۳۰۹.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۱۵ - ۲۱۶.</ref>. | ||
=== نسخ متن آیه بدون نسخ حکم=== | === نسخ متن آیه بدون نسخ حکم=== | ||
*مراد از این نوع نسخ آن است که آیه یا آیاتی که بر [[پیامبر]] نازل شده است، از متن قرآن حذف شده، ولی حکمش همچنان باقی است. باورمندان به چنین نسخی میگویند: در سوره احزاب آیه رجم وجود داشته است<ref>السنن الکبری، نسائی، ج ۴، ص ۲۷۷.</ref>، سپس تلاوت آن نسخ شده ولی حکمش همچنان باقی مانده است. در کتب روایی [[اهل سنت]] بر قرائت آیه رجم در زمان [[رسول خدا]] تأکید شده است<ref>ر.ک: بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ ﻫ، ج ۸، ص ۲۶؛ صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۶؛ سنن ابو داود، سجستانی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ ﻫ، ج ۲، ص ۳۴۳.</ref>. با این حال، برخی از منابع [[اهل سنت]] حاکی از آن است که گرچه در زمان [[رسول خدا]] آیه رجم تلاوت میشده است، اما [[پیامبر اکرم]] اجازه ثبت آن را در مصحف ندادهاند. در مورد متن این آیه ادّعایی هم اختلاف نظر وجود دارد. در برخی منابع عبارت {{عربی|" الشَّیْخُ وَالشَّیْخَةُ إذا زَنَیا فَارْجُمُوهُما ألْبِتَةً نَکالاً مِنَ اللهِ وَاللهُ عَزیزٌ حَکِیمً "}}<ref>تحفة الأحوزی، المبارکفوری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ ﻫ، ج ۴، ص ۵۸۲؛ المصنف، عبد الرزاق الصنعانی، تحقیق و تخریج و تعلیق حبیب الرحمن الأعظمی، بیروت، منشورات المجلس العلمی، ج ۳، ص ۳۶۵؛ السنن الکبری، نسائی، ج ۴، ص ۲۷۲.</ref>. در برخی دیگر عبارت {{عربی|" الشَّیْخُ وَالشَّیْخَةُ إذا زَنَیا فَارْجُمُوهُما ألْبِتَةً بِما قَضَیا مِنَ اللَّذَّةِ "}}<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشلی، ج ۴، ص ۳۶۰؛ السنن الکبری، نسائی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ ﻫ، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابن حزم، پیشین، ص ۹.</ref>. و در بعضی از کتب روایی [[شیعه]] عبارت {{عربی|" الشَّيْخُ وَ الشَّيْخَةُ إِذَا زَنَيَا فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ فَإِنَّهُمَا قَضَيَا الشَّهْوَة "}}<ref>الکافی، کلینی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۶۷ ﻫ. ش، ج ۷، ص ۱۷۷؛ نیز ر.ک: دعائم الإسلام، قاضی نعمان مغربی، تحقیق آصف بن علی أصغر فیضی، قاهره، دار المعارف، ج ۲، ص ۴۴۹؛ علل الشرایع، شیخ صدوق، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۶ ﻫ، ج ۲، ص ۵۴۰؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۴ ﻫ، ج ۴، ص ۲۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ﻫ. ش، ج ۸، ص ۱۹۵؛ الغدیر، علامه امینی، بیروت، دار الکتاب العربی، ج ۶، ص ۳۰۷.</ref> آمده است. | *مراد از این نوع نسخ آن است که آیه یا آیاتی که بر [[پیامبر]] نازل شده است، از متن قرآن حذف شده، ولی حکمش همچنان باقی است. باورمندان به چنین نسخی میگویند: در سوره احزاب آیه رجم وجود داشته است<ref>السنن الکبری، نسائی، ج ۴، ص ۲۷۷.</ref>، سپس تلاوت آن نسخ شده ولی حکمش همچنان باقی مانده است. در کتب روایی [[اهل سنت]] بر قرائت آیه رجم در زمان [[رسول خدا]] تأکید شده است<ref>ر.ک: بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ ﻫ، ج ۸، ص ۲۶؛ صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۶؛ سنن ابو داود، سجستانی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ ﻫ، ج ۲، ص ۳۴۳.</ref>. با این حال، برخی از منابع [[اهل سنت]] حاکی از آن است که گرچه در زمان [[رسول خدا]] آیه رجم تلاوت میشده است، اما [[پیامبر اکرم]] اجازه ثبت آن را در مصحف ندادهاند. در مورد متن این آیه ادّعایی هم اختلاف نظر وجود دارد. در برخی منابع عبارت {{عربی|" الشَّیْخُ وَالشَّیْخَةُ إذا زَنَیا فَارْجُمُوهُما ألْبِتَةً نَکالاً مِنَ اللهِ وَاللهُ عَزیزٌ حَکِیمً "}}<ref>تحفة الأحوزی، المبارکفوری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ ﻫ، ج ۴، ص ۵۸۲؛ المصنف، عبد الرزاق الصنعانی، تحقیق و تخریج و تعلیق حبیب الرحمن الأعظمی، بیروت، منشورات المجلس العلمی، ج ۳، ص ۳۶۵؛ السنن الکبری، نسائی، ج ۴، ص ۲۷۲.</ref>. در برخی دیگر عبارت {{عربی|" الشَّیْخُ وَالشَّیْخَةُ إذا زَنَیا فَارْجُمُوهُما ألْبِتَةً بِما قَضَیا مِنَ اللَّذَّةِ "}}<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشلی، ج ۴، ص ۳۶۰؛ السنن الکبری، نسائی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ ﻫ، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابن حزم، پیشین، ص ۹.</ref>. و در بعضی از کتب روایی [[شیعه]] عبارت {{عربی|" الشَّيْخُ وَ الشَّيْخَةُ إِذَا زَنَيَا فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ فَإِنَّهُمَا قَضَيَا الشَّهْوَة "}}<ref>الکافی، کلینی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۶۷ ﻫ. ش، ج ۷، ص ۱۷۷؛ نیز ر.ک: دعائم الإسلام، قاضی نعمان مغربی، تحقیق آصف بن علی أصغر فیضی، قاهره، دار المعارف، ج ۲، ص ۴۴۹؛ علل الشرایع، شیخ صدوق، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۶ ﻫ، ج ۲، ص ۵۴۰؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۴ ﻫ، ج ۴، ص ۲۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ﻫ. ش، ج ۸، ص ۱۹۵؛ الغدیر، علامه امینی، بیروت، دار الکتاب العربی، ج ۶، ص ۳۰۷.</ref> آمده است. |