پرش به محتوا

فرجام شیطان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ؛' به '؛'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن')
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛')
خط ۴۴: خط ۴۴:
::::::«[[قرآن مجید]]، زمانی که از [[شیطان]] و آغاز سرکشی و [[نافرمانی]] او در مقابل [[خداوند]]، سخن می‌گوید، بیان می‌کند که او به علت طرد شدن از درگاه [[خداوند]] -به علت تخلف از [[امر]] [[خداوند]] مبنی بر [[سجده]] در برابر [[حضرت آدم]] {{ع}}- کمر همت برای [[گمراه]] نمودن [[انسان]] بست و اعلام کرد که تمام تلاش خود را برای نابودی [[انسان]] به کار می‌‌برد<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}}، شیطان گفت: چون تو مرا گمراه کردی من نیز بندگانت را از راه راست گمراه می‌‌گردانم؛ آنگاه از جلو رو و پشت سر و از طرف راست و چپ به آنان می‌‌تازم و بیشتر آنها را سپاسگزار نمی‌‌یابی. اعراف: ۱۶ و ۱۷.</ref>. او برای اینکه بتواند تمام نسل‌های انسانی را با وسوسه‌‌های خود از مسیر [[هدایت]] و [[سعادت]] دور کند، از [[خداوند]] تقاضا نمود که به او [[عمر طولانی]] دهد و تا [[قیامت]] به او فرصت دهد و خطاب به [[خداوند]] گفت: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>حجر: ۳۶.</ref> [[شیطان]] گفت: پروردگارا پس مرا تا روزی که خلایق [[مبعوث]] می‌‌شوند، مهلت بده! [[خداوند]] نیز در مقابل این درخواست فرمود: {{متن قرآن|قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}، پروردگارت گفت: تو از مهلت داده شده‌‌گانی؛ تا روز [[وقت معلوم]]<ref>حجر: ۳۷-۳۸.</ref>.  
::::::«[[قرآن مجید]]، زمانی که از [[شیطان]] و آغاز سرکشی و [[نافرمانی]] او در مقابل [[خداوند]]، سخن می‌گوید، بیان می‌کند که او به علت طرد شدن از درگاه [[خداوند]] -به علت تخلف از [[امر]] [[خداوند]] مبنی بر [[سجده]] در برابر [[حضرت آدم]] {{ع}}- کمر همت برای [[گمراه]] نمودن [[انسان]] بست و اعلام کرد که تمام تلاش خود را برای نابودی [[انسان]] به کار می‌‌برد<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}}، شیطان گفت: چون تو مرا گمراه کردی من نیز بندگانت را از راه راست گمراه می‌‌گردانم؛ آنگاه از جلو رو و پشت سر و از طرف راست و چپ به آنان می‌‌تازم و بیشتر آنها را سپاسگزار نمی‌‌یابی. اعراف: ۱۶ و ۱۷.</ref>. او برای اینکه بتواند تمام نسل‌های انسانی را با وسوسه‌‌های خود از مسیر [[هدایت]] و [[سعادت]] دور کند، از [[خداوند]] تقاضا نمود که به او [[عمر طولانی]] دهد و تا [[قیامت]] به او فرصت دهد و خطاب به [[خداوند]] گفت: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>حجر: ۳۶.</ref> [[شیطان]] گفت: پروردگارا پس مرا تا روزی که خلایق [[مبعوث]] می‌‌شوند، مهلت بده! [[خداوند]] نیز در مقابل این درخواست فرمود: {{متن قرآن|قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}، پروردگارت گفت: تو از مهلت داده شده‌‌گانی؛ تا روز [[وقت معلوم]]<ref>حجر: ۳۷-۳۸.</ref>.  
::::::چنانچه ملاحظه می‌‌شود [[خداوند]] در این [[آیه]]، فرصت [[ابلیس]] را تا روز [[وقت معلوم]] می‌‌داند و پرسشی که در اینجا مطرح می‌‌باشد این است که مقصود از این [[وقت معلوم]]، چه زمانی است؟ آیا مراد همان [[قیامت]] است که [[شیطان]] درخواست نمود؟ و یا مقصود زمانی‌‌ قبل از [[قیامت]] می‌‌باشد؟
::::::چنانچه ملاحظه می‌‌شود [[خداوند]] در این [[آیه]]، فرصت [[ابلیس]] را تا روز [[وقت معلوم]] می‌‌داند و پرسشی که در اینجا مطرح می‌‌باشد این است که مقصود از این [[وقت معلوم]]، چه زمانی است؟ آیا مراد همان [[قیامت]] است که [[شیطان]] درخواست نمود؟ و یا مقصود زمانی‌‌ قبل از [[قیامت]] می‌‌باشد؟
::::::'''زمان پایان مهلت [[شیطان]]''': [[مرحوم علامه]] در رابطه با {{متن قرآن|قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} [[معتقد]] است که [[خداوند]] در این جمله اظهار داشته که قسمتی از خواسته [[شیطان]] را [[اجابت]] و قسمت دیگر را رد کرده است؛ [[اجابت]] نسبت به اصل [[عمر]] دادن و رد نسبت به قیدی که او به [[کلام]] خود زد و آن اینکه این مهلت تا [[قیامت]] باشد و لذا فرمود: مهلت می‌دهم، اما تا روزی معلوم نه تا [[قیامت]]. بنابراین با در نظر گرفتن سیاق دعای مورد بحث، بسیار روشن است که «یوم الوقت المعلوم» غیر از «یوم یبعثون» است و معلوم می‌‌شود که [[خدای تعالی]] از اینکه به او تا [[قیامت]] مهلت دهد دریغ ورزیده و تا روز دیگری مهلت داده که قبل از [[روز قیامت]] است<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۵۹ ؛تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، جلد ۴، صفحه ۱۹۴.</ref>.
::::::'''زمان پایان مهلت [[شیطان]]''': [[مرحوم علامه]] در رابطه با {{متن قرآن|قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} [[معتقد]] است که [[خداوند]] در این جمله اظهار داشته که قسمتی از خواسته [[شیطان]] را [[اجابت]] و قسمت دیگر را رد کرده است؛ [[اجابت]] نسبت به اصل [[عمر]] دادن و رد نسبت به قیدی که او به [[کلام]] خود زد و آن اینکه این مهلت تا [[قیامت]] باشد و لذا فرمود: مهلت می‌دهم، اما تا روزی معلوم نه تا [[قیامت]]. بنابراین با در نظر گرفتن سیاق دعای مورد بحث، بسیار روشن است که «یوم الوقت المعلوم» غیر از «یوم یبعثون» است و معلوم می‌‌شود که [[خدای تعالی]] از اینکه به او تا [[قیامت]] مهلت دهد دریغ ورزیده و تا روز دیگری مهلت داده که قبل از [[روز قیامت]] است<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۵۹؛تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، جلد ۴، صفحه ۱۹۴.</ref>.
::::::'''دیدگاه [[فخر رازی]] و نقد آن''': البته [[فخر رازی]] [[معتقد]] است مقصود از [[وقت معلوم]] همان روز بعث است؛ زیرا [[خداوند]] در [[سوره اعراف]] در پاسخ به [[شیطان]] که می‌‌گوید {{متن قرآن|قَالَ أَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«شیطان گفت: مرا تا روز قیامت مهلت بده!» اعراف: ۱۴.</ref> به صورت مطلق فرموده است: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ}}<ref>«خداوند فرمود: تو از منظرین هستی». اعراف: ۱۵.</ref> و آن را [[مقید]] به زمان غیر از [[قیامت]] نکرده است، در نتیجه [[خداوند]] تمام خواسته [[شیطان]] و از جمله مهلت داشتن تا [[قیامت]] را [[اجابت]] نموده است. [[تفسیر]] [[فخر رازی]]، جلد ۱۹، صفحه ۲۳۴.</ref>
::::::'''دیدگاه [[فخر رازی]] و نقد آن''': البته [[فخر رازی]] [[معتقد]] است مقصود از [[وقت معلوم]] همان روز بعث است؛ زیرا [[خداوند]] در [[سوره اعراف]] در پاسخ به [[شیطان]] که می‌‌گوید {{متن قرآن|قَالَ أَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«شیطان گفت: مرا تا روز قیامت مهلت بده!» اعراف: ۱۴.</ref> به صورت مطلق فرموده است: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ}}<ref>«خداوند فرمود: تو از منظرین هستی». اعراف: ۱۵.</ref> و آن را [[مقید]] به زمان غیر از [[قیامت]] نکرده است، در نتیجه [[خداوند]] تمام خواسته [[شیطان]] و از جمله مهلت داشتن تا [[قیامت]] را [[اجابت]] نموده است. [[تفسیر]] [[فخر رازی]]، جلد ۱۹، صفحه ۲۳۴.</ref>
::::::[[علامه]] در پاسخ به این دیدگاه می‌‌گوید: اینکه این [[مفسر]] می‌‌گوید هر دو روز (یوم [[وقت معلوم]] و یوم یبعثون) به یک معنا است، فاسد است؛ زیرا برخلاف سیاق و ظاهر [[آیات]] مورد بحث است. استدلالی که به [[آیات]] [[سوره اعراف]] نموده است نیز ناتمام می‌باشد، زیرا بر اساس منطق [[قرآن]] که بعضی از آن بعضی دیگر را معنا می‌‌کند، همواره مطلقات قران بر مقیداتش حمل می‌‌شود؛ لذا اگر چه مطلب در [[سوره اعراف]] مطلق آمده است، ولی [[آیه]] مورد بحث و همچنین [[آیات]] ۸۰ و ۸۱ سوره ص<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}، فرمود: همانا تو از مهلت داده شدگانی؛ تا روز وقت معلوم.</ref> آن را قید می‌‌زند<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۵۹.</ref>.  
::::::[[علامه]] در پاسخ به این دیدگاه می‌‌گوید: اینکه این [[مفسر]] می‌‌گوید هر دو روز (یوم [[وقت معلوم]] و یوم یبعثون) به یک معنا است، فاسد است؛ زیرا برخلاف سیاق و ظاهر [[آیات]] مورد بحث است. استدلالی که به [[آیات]] [[سوره اعراف]] نموده است نیز ناتمام می‌باشد، زیرا بر اساس منطق [[قرآن]] که بعضی از آن بعضی دیگر را معنا می‌‌کند، همواره مطلقات قران بر مقیداتش حمل می‌‌شود؛ لذا اگر چه مطلب در [[سوره اعراف]] مطلق آمده است، ولی [[آیه]] مورد بحث و همچنین [[آیات]] ۸۰ و ۸۱ سوره ص<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}، فرمود: همانا تو از مهلت داده شدگانی؛ تا روز وقت معلوم.</ref> آن را قید می‌‌زند<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۵۹.</ref>.  
خط ۵۳: خط ۵۳:
::::::'''[[عصر ظهور]]، زمان «[[وقت معلوم]]»''': روشن شد که [[علامه]] سرآمد مهلت [[ابلیس]] را روز [[اصلاح]] آسمانی [[بشر]] می‌داند که ریشه [[فساد]] به کلی کنده می‌‌شود و جز [[خدا]] کسی [[پرستش]] نمی‌‌گردد. ایشان پس از این مطلب روایاتی را [[نقل]] می‌‌کند که حاکی از کشته شدن و نابودی در همان [[وقت معلوم]] است<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۷۵.</ref>.  
::::::'''[[عصر ظهور]]، زمان «[[وقت معلوم]]»''': روشن شد که [[علامه]] سرآمد مهلت [[ابلیس]] را روز [[اصلاح]] آسمانی [[بشر]] می‌داند که ریشه [[فساد]] به کلی کنده می‌‌شود و جز [[خدا]] کسی [[پرستش]] نمی‌‌گردد. ایشان پس از این مطلب روایاتی را [[نقل]] می‌‌کند که حاکی از کشته شدن و نابودی در همان [[وقت معلوم]] است<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۷۵.</ref>.  
::::::گرچه در بعضی از این [[احادیث]] روز مرگ [[ابلیس]] زمانی ما بین نفخ اول و دوم بیان شده است؛<ref>تفسیر البرهان، جلد ۲، صفحه ۳۴۲، حدیث ۱.</ref> ولی در [[روایات]] زیادی که از سوی [[اهل بیت]] {{عم}} به دست ما رسیده است، زمان نابودی او [[زمان ظهور]] و [[قیام مهدی]] {{ع}} می‌‌باشد.  
::::::گرچه در بعضی از این [[احادیث]] روز مرگ [[ابلیس]] زمانی ما بین نفخ اول و دوم بیان شده است؛<ref>تفسیر البرهان، جلد ۲، صفحه ۳۴۲، حدیث ۱.</ref> ولی در [[روایات]] زیادی که از سوی [[اهل بیت]] {{عم}} به دست ما رسیده است، زمان نابودی او [[زمان ظهور]] و [[قیام مهدی]] {{ع}} می‌‌باشد.  
::::::ایشان از [[تفسیر]] عیاشی و [[تفسیر برهان]] [[نقل]] می‌‌کند که شخصی به نام وهب بن جمیع می‌‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} از [[ابلیس]] پرسش نمودم و اینکه منظور از «یوم [[وقت معلوم]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} چیست؟ حضرت فرمود: «ای وهب! آیا گمان کرده‌‌ای همان روز بعث است که [[مردم]] در آن زنده می‌‌شوند؟ نه بلکه [[خدای عزوجل]] او را مهلت داد تا روزی که [[قائم]] ما [[ظهور]] کند، که در آن روز موی جلوی سر [[ابلیس]] را گرفته گردنش را می‌‌زند، روز [[وقت معلوم]] آن روز است»<ref>همان، جلد ۲، صفحه ۳۴۳، حدیث ۷ ؛عیاشی، جلد ۲، صفحه ۲۴۲، حدیث ۱۴.</ref>.  
::::::ایشان از [[تفسیر]] عیاشی و [[تفسیر برهان]] [[نقل]] می‌‌کند که شخصی به نام وهب بن جمیع می‌‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} از [[ابلیس]] پرسش نمودم و اینکه منظور از «یوم [[وقت معلوم]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} چیست؟ حضرت فرمود: «ای وهب! آیا گمان کرده‌‌ای همان روز بعث است که [[مردم]] در آن زنده می‌‌شوند؟ نه بلکه [[خدای عزوجل]] او را مهلت داد تا روزی که [[قائم]] ما [[ظهور]] کند، که در آن روز موی جلوی سر [[ابلیس]] را گرفته گردنش را می‌‌زند، روز [[وقت معلوم]] آن روز است»<ref>همان، جلد ۲، صفحه ۳۴۳، حدیث ۷؛عیاشی، جلد ۲، صفحه ۲۴۲، حدیث ۱۴.</ref>.  
::::::البته در [[حدیث]] دیگری که از [[تفسیر قمی]] [[نقل]] می‌کند، کسی که [[ابلیس]] را می‌‌کشد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌باشد<ref>علامه توضیح می‌دهد که طبق این حدیث پیامبر پیامبر {{صل}} از رجعت کنندگان خواهد بود. المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۷۵.</ref>. [[علی بن ابراهیم]] به [[سند]] خود از [[محمد]] بن یونس از مردی از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده که در [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|فَأَنظِرْنِي... إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} فرمود: «در روز [[وقت معلوم]] [[رسول خدا]] {{صل}} او را بر روی سنگ [[بیت المقدس]] ذبح می‌‌کند»<ref>تفسیر قمی، جلد ۱، صفحه ۲۴۵.</ref>.
::::::البته در [[حدیث]] دیگری که از [[تفسیر قمی]] [[نقل]] می‌کند، کسی که [[ابلیس]] را می‌‌کشد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌باشد<ref>علامه توضیح می‌دهد که طبق این حدیث پیامبر پیامبر {{صل}} از رجعت کنندگان خواهد بود. المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۷۵.</ref>. [[علی بن ابراهیم]] به [[سند]] خود از [[محمد]] بن یونس از مردی از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده که در [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|فَأَنظِرْنِي... إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}} فرمود: «در روز [[وقت معلوم]] [[رسول خدا]] {{صل}} او را بر روی سنگ [[بیت المقدس]] ذبح می‌‌کند»<ref>تفسیر قمی، جلد ۱، صفحه ۲۴۵.</ref>.
::::::پس از [[نقل]] این [[روایات]] و با توجه به [[اختلافات]] [[روایات]] در [[تعیین زمان]] مرگ [[شیطان]]، [[علامه]] به جمع بین این [[احادیث]] می‌پردازد و توضیح می‌دهد که احادیثی که زمان پایان کار [[ابلیس]] را بین نفخ صور اول و دوم می‌‌داند، ممکن است تقیه‌‌ای باشد. به علاوه ممکن است هر سه را مربوط به [[حقیقت]] واحدی بدانیم که دارای مراحل متعددی می‌‌باشد؛ این [[حقیقت]] همان تجلی کامل [[حق]] می‌‌باشد که در [[روایات]]، گاه از آن به [[دوران ظهور]] [[مهدی]] {{ع}}، گاه [[رجعت]] و گاهی [[قیامت]] یاد شده است، و این بدان جهت است که هر سه روز در این که روز به روز حقایقند، مشترک می‌‌باشند هرچند که بروز حقایق در آنها مختلف و دارای شدت و ضعف است، و هر یک از این روزها در [[حقیقت]] مرتبه و مرحله از آن [[حقیقت]] می‌‌باشد<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۷۵.</ref>.
::::::پس از [[نقل]] این [[روایات]] و با توجه به [[اختلافات]] [[روایات]] در [[تعیین زمان]] مرگ [[شیطان]]، [[علامه]] به جمع بین این [[احادیث]] می‌پردازد و توضیح می‌دهد که احادیثی که زمان پایان کار [[ابلیس]] را بین نفخ صور اول و دوم می‌‌داند، ممکن است تقیه‌‌ای باشد. به علاوه ممکن است هر سه را مربوط به [[حقیقت]] واحدی بدانیم که دارای مراحل متعددی می‌‌باشد؛ این [[حقیقت]] همان تجلی کامل [[حق]] می‌‌باشد که در [[روایات]]، گاه از آن به [[دوران ظهور]] [[مهدی]] {{ع}}، گاه [[رجعت]] و گاهی [[قیامت]] یاد شده است، و این بدان جهت است که هر سه روز در این که روز به روز حقایقند، مشترک می‌‌باشند هرچند که بروز حقایق در آنها مختلف و دارای شدت و ضعف است، و هر یک از این روزها در [[حقیقت]] مرتبه و مرحله از آن [[حقیقت]] می‌‌باشد<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۷۵.</ref>.
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش