پندهای پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
←شتردوانی
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==شتردوانی== | ==شتردوانی== | ||
*[[مسلمانان]] به مسابقات اسبدوانی، شتردوانی، تیراندازی و امثال اینها خیلی علاقه نشان میدادند؛ زیرا [[اسلام]] تمرین کارهایی را که دانستن و مهارت در آنها برای سربازان [[ضرورت]] دارد [[سنت]] کرده است. به علاوه خود [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} که [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] بود، عملاً در اینگونه مسابقات شرکت میکرد و این [[بهترین]] [[تشویق]] [[مسلمانان]] بهخصوص [[جوانان]] برای یاد گرفتن [[فنون]] سربازی بود. تا وقتی که این [[سنت]] معمول بود و [[پیشوایان]] [[اسلام]] عملاً [[مسلمانان]] را در این امور [[تشویق]] میکردند، [[روح]] [[شهامت]]، [[شجاعت]] و سربازی در [[جامعه اسلام]] محفوظ بود. [[رسول اکرم]] {{صل}} گاهی اسب و گاهی شتر سوار میشد و شخصاً با مسابقهدهندگان مسابقه میداد. [[رسول اکرم]] {{صل}} شتری داشت که به دوندگی معروف بود؛ با هر شتری که مسابقه داده بود برنده شده بود. کمکم این [[فکر]] در برخی سادهلوحان پیدا شد که شاید این شتر، از آن جهت که به [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} تعلق دارد، از همه جلو میزند. بنابراین ممکن نیست در [[دنیا]] شتری پیدا شود که با این شتر [[برابری]] کند. تا آنکه روزی یک اعرابی بادیهنشین با شترش به [[مدینه]] آمد و مدعی شد حاضرم با شتر [[پیامبر]] {{صل}} مسابقه بدهم. [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} با [[اطمینان]] کامل برای تماشای این مسابقه جالب، بهخصوص از آن جهت که [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} شخصاً [[متعهد]] سواری شتر خویش شد، از شهر بیرون دویدند. [[رسول اکرم]] {{صل}} و اعرابی روانه شدند، و از نقطهای که قرار بود مسابقه از آنجا شروع شود، شتران را به طرف تماشاچیان به حرکت در آوردند. هیجان عجیبی در تماشاچیان پیدا شده بود، اما بر خلاف [[انتظار]] [[مردم]]، شتر اعرابی شتر [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} را پشت سر گذاشت. آن دسته از [[مسلمانان]] که درباره شتر [[پیامبر]] {{صل}} [[عقاید]] خاصی پیدا کرده بودند، از این پیشامد بسیار ناراحت شدند. | *[[مسلمانان]] به مسابقات اسبدوانی، شتردوانی، تیراندازی و امثال اینها خیلی علاقه نشان میدادند؛ زیرا [[اسلام]] تمرین کارهایی را که دانستن و مهارت در آنها برای سربازان [[ضرورت]] دارد [[سنت]] کرده است. به علاوه خود [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} که [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] بود، عملاً در اینگونه مسابقات شرکت میکرد و این [[بهترین]] [[تشویق]] [[مسلمانان]] بهخصوص [[جوانان]] برای یاد گرفتن [[فنون]] سربازی بود. تا وقتی که این [[سنت]] معمول بود و [[پیشوایان]] [[اسلام]] عملاً [[مسلمانان]] را در این امور [[تشویق]] میکردند، [[روح]] [[شهامت]]، [[شجاعت]] و سربازی در [[جامعه اسلام]] محفوظ بود. [[رسول اکرم]] {{صل}} گاهی اسب و گاهی شتر سوار میشد و شخصاً با مسابقهدهندگان مسابقه میداد. [[رسول اکرم]] {{صل}} شتری داشت که به دوندگی معروف بود؛ با هر شتری که مسابقه داده بود برنده شده بود. کمکم این [[فکر]] در برخی سادهلوحان پیدا شد که شاید این شتر، از آن جهت که به [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} تعلق دارد، از همه جلو میزند. بنابراین ممکن نیست در [[دنیا]] شتری پیدا شود که با این شتر [[برابری]] کند. تا آنکه روزی یک اعرابی بادیهنشین با شترش به [[مدینه]] آمد و مدعی شد حاضرم با شتر [[پیامبر]] {{صل}} مسابقه بدهم. [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} با [[اطمینان]] کامل برای تماشای این مسابقه جالب، بهخصوص از آن جهت که [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} شخصاً [[متعهد]] سواری شتر خویش شد، از شهر بیرون دویدند. [[رسول اکرم]] {{صل}} و اعرابی روانه شدند، و از نقطهای که قرار بود مسابقه از آنجا شروع شود، شتران را به طرف تماشاچیان به حرکت در آوردند. هیجان عجیبی در تماشاچیان پیدا شده بود، اما بر خلاف [[انتظار]] [[مردم]]، شتر اعرابی شتر [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} را پشت سر گذاشت. آن دسته از [[مسلمانان]] که درباره شتر [[پیامبر]] {{صل}} [[عقاید]] خاصی پیدا کرده بودند، از این پیشامد بسیار ناراحت شدند. | ||
خیلی خلاف انتظارشان بود. قیافههاشان درهم شد. [[رسول اکرم]] {{صل}} به آنها فرمود: اینکه ناراحتی ندارد، شتر من از همه شتران جلو میافتاد، به خود بالید و مغرور شد، پیش خود گفت من بالا دست ندارم. اما [[سنت]] الهی است که روی هر دستی دستی دیگر پیدا شود و پس از هر فرازی نشیبی برسد، و هر غروری درهم شکسته شود. | *خیلی خلاف انتظارشان بود. قیافههاشان درهم شد. [[رسول اکرم]] {{صل}} به آنها فرمود: اینکه ناراحتی ندارد، شتر من از همه شتران جلو میافتاد، به خود بالید و مغرور شد، پیش خود گفت من بالا دست ندارم. اما [[سنت]] الهی است که روی هر دستی دستی دیگر پیدا شود و پس از هر فرازی نشیبی برسد، و هر غروری درهم شکسته شود. | ||
به این ترتیب [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}}، با بیان حکمتی آموزنده، آنها را به اشتباهشان واقف ساخت.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[داستان راستان (کتاب)|داستان راستان]] مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۴۰۳؛ ر.ک: وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۴۸۱.</ref><ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۷۵ تا ۸۸.</ref> | به این ترتیب [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}}، با بیان حکمتی آموزنده، آنها را به اشتباهشان واقف ساخت.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[داستان راستان (کتاب)|داستان راستان]] مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۴۰۳؛ ر.ک: وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۴۸۱.</ref><ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۷۵ تا ۸۸.</ref> | ||