پرش به محتوا

فواید امام غایب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ref>موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص' به 'ref>رضوانی، علی اصغر، [[موعودشناسی و...)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۸: خط ۹۸:
::::::باز هم ممکن است بگویید: کوشش کردن یکنفر یا چند نفر معدود به جایی‌ نمی‌رسد و اصولا من چه گناهی دارم که از [[فیض]] [[دیدار]] [[امام]] محروم شده‌ام؟! در جواب می‌گویم: ما اگر در راه رشد افکار عمومی و آشنا نمودن جهانیان با حقائق [[اسلام]] و نزدیک شدن به [[هدف]] [[مقدس]] [[امام زمان]] کوشش کنیم [[وظیفه]] خودمان را انجام داده‌ایم و در مقابل، به [[ثواب]] بزرگی نائل می‌شویم و [[جامعه]] [[انسانیت]] را گرچه یک قدم باشد، بسوی [[هدف]] نزدیک نموده‌ایم که [[ارزش]] اینکار بر [[دانشمندان]] پوشیده نیست. لذا در [[روایات]] زیاد وارد شده که [[انتظار فرج]] یکی از بزرگترین [[عبادات]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.</ref>.
::::::باز هم ممکن است بگویید: کوشش کردن یکنفر یا چند نفر معدود به جایی‌ نمی‌رسد و اصولا من چه گناهی دارم که از [[فیض]] [[دیدار]] [[امام]] محروم شده‌ام؟! در جواب می‌گویم: ما اگر در راه رشد افکار عمومی و آشنا نمودن جهانیان با حقائق [[اسلام]] و نزدیک شدن به [[هدف]] [[مقدس]] [[امام زمان]] کوشش کنیم [[وظیفه]] خودمان را انجام داده‌ایم و در مقابل، به [[ثواب]] بزرگی نائل می‌شویم و [[جامعه]] [[انسانیت]] را گرچه یک قدم باشد، بسوی [[هدف]] نزدیک نموده‌ایم که [[ارزش]] اینکار بر [[دانشمندان]] پوشیده نیست. لذا در [[روایات]] زیاد وارد شده که [[انتظار فرج]] یکی از بزرگترین [[عبادات]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.</ref>.
:::::*'''دوم''': [[ایمان]] به [[مهدی]] [[غائب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور امام زمان]] مایه [[امیدواری]] و آرامش‌بخش دل‌های [[مسلمین]] است و این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] در [[هدف]] می‌باشد. هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک نموده باشد و چراغ [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هرگز روی موفقیت را نخواهند دید. آری اوضاع آشفته و اسف‌بار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن مادیت و [[کسادی]] بازار [[علوم]] و [[معارف]] و محرومیت روزافزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگ‌های سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است به‌طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] [[تردید]] نمایند.
:::::*'''دوم''': [[ایمان]] به [[مهدی]] [[غائب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور امام زمان]] مایه [[امیدواری]] و آرامش‌بخش دل‌های [[مسلمین]] است و این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] در [[هدف]] می‌باشد. هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک نموده باشد و چراغ [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هرگز روی موفقیت را نخواهند دید. آری اوضاع آشفته و اسف‌بار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن مادیت و [[کسادی]] بازار [[علوم]] و [[معارف]] و محرومیت روزافزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگ‌های سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است به‌طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] [[تردید]] نمایند.
::::::تنها روزنه امیدی که برای ###[[313]]### مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک جستن می‌کند همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلب‌های مأیوس و لرزان را [[آرامش]] بخشیده مرهم دل‌های زخمدار طبقه محروم می‌گردد. نویدهای مسرت‌بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقائد]] [[مؤمنین]] را نگهداری نموده در [[دین]] پایدارشان می‌کند. [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار نموده است. [[استمداد]] از آن نیروی غیبی است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و در شاهراه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد می‌کند. [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} به وسیله طرح برنامه [[حکومت جهانی]] [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است، درهای [[شکست]] و [[ناامیدی]] را مسدود ساخته است و [[انتظار]] می‌رود که [[جهان]] [[مسلمین]] به واسطه این برنامه گرانبهای اسلامی، ملل پراکنده [[جهان]] را متوجه خویش سازند و در [[تشکیل حکومت]] [[توحید]] متحدشان گردانند.
::::::تنها روزنه امیدی که برای [[بشر]] مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک جستن می‌کند همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلب‌های مأیوس و لرزان را [[آرامش]] بخشیده مرهم دل‌های زخمدار طبقه محروم می‌گردد. نویدهای مسرت‌بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقائد]] [[مؤمنین]] را نگهداری نموده در [[دین]] پایدارشان می‌کند. [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار نموده است. [[استمداد]] از آن نیروی غیبی است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و در شاهراه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد می‌کند. [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} به وسیله طرح برنامه [[حکومت جهانی]] [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است، درهای [[شکست]] و [[ناامیدی]] را مسدود ساخته است و [[انتظار]] می‌رود که [[جهان]] [[مسلمین]] به واسطه این برنامه گرانبهای اسلامی، ملل پراکنده [[جهان]] را متوجه خویش سازند و در [[تشکیل حکومت]] [[توحید]] متحدشان گردانند.
::::::حضرت [[علی بن الحسین]] {{ع}} می‌فرماید: [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، خودش یکی از بزرگترین اقسام [[فرج]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>.
::::::حضرت [[علی بن الحسین]] {{ع}} می‌فرماید: [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، خودش یکی از بزرگترین اقسام [[فرج]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>.
::::::خلاصه: [[ایمان]] به [[مهدی موعود]]، آینده روشن و فرح‌بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم نموده به [[امید]] آنروز دلخوشند. [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب نموده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است. [[شیعیان]] در عصر تاریک مادیت و شهوت‌پرستی و [[ظلم و ستم]] و [[کفر]] و [[بی‌دینی]] و [[جنگ]] و [[استعمار]]، عصر روشن [[حکومت]] [[توحید]] و [[تکامل]] [[عقول]] [[انسانیت]] و فروریختن دستگاه [[بیدادگری]] و [[برقراری صلح]] حقیقی و رواج بازار [[علوم]] و [[معارف]] را، بالعیان مشاهده می‌نمایند، و اسباب و مقدماتش را فراهم می‌سازند. از این جهت است که در [[احادیث]] [[اهل بیت]]، [[انتظار فرج]] از [[بهترین]] [[عبادات]] و در ردیف [[شهادت]] در راه [[حق]] شمرده شده است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۵۵-۱۵۸.</ref>.
::::::خلاصه: [[ایمان]] به [[مهدی موعود]]، آینده روشن و فرح‌بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم نموده به [[امید]] آنروز دلخوشند. [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب نموده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است. [[شیعیان]] در عصر تاریک مادیت و شهوت‌پرستی و [[ظلم و ستم]] و [[کفر]] و [[بی‌دینی]] و [[جنگ]] و [[استعمار]]، عصر روشن [[حکومت]] [[توحید]] و [[تکامل]] [[عقول]] [[انسانیت]] و فروریختن دستگاه [[بیدادگری]] و [[برقراری صلح]] حقیقی و رواج بازار [[علوم]] و [[معارف]] را، بالعیان مشاهده می‌نمایند، و اسباب و مقدماتش را فراهم می‌سازند. از این جهت است که در [[احادیث]] [[اهل بیت]]، [[انتظار فرج]] از [[بهترین]] [[عبادات]] و در ردیف [[شهادت]] در راه [[حق]] شمرده شده است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۵۵-۱۵۸.</ref>.
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
::::::'''۱. [[واسطه فیض]]''': یکی از [[آثار وجودی]] [[امام]] (چه [[امام]] ظاهر و چه [[امام]] [[غایب]]) این است که به [[برکت]] وجود او [[عالم هستی]] برقرار بوده و به حیات خویش ادامه می‌دهد، و چنانچه [[زمانی بیاید]] که [[امام]] نباشد، [[نظام]] دگرگون شده و پایان حیاتت بشری و عالم ماده فرا می‌رسد. ابی حمزه می‌گوید به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: {{عربی|«أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون [[امام]] باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون [[امام]] شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.</ref>. [[نظام]] [[جهان]]، براساس [[هدف]] و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایت از این [[نظام]] و [[هدف]] آن پا برجا است، [[نظام]] نیز به وجود خود ادامه می‌دهد. [[هدف]] از [[خلقت]] عالم، امکان حیات [[انسان]] است و [[هدف]] از [[خلقت]] [[آدمی]]، [[عبادت]] و [[عبودیت]] است. [[عبادت]] و [[عبودیت]] کامل که همراه با [[معرفت]] کامل است، فقط از طریق [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] تحقق می‌یابد. پس تا زمانی که [[امام]] هست، [[هدف]] از [[خلقت]] نیز باقی است و لذا در سایه وجود او [[نظام هستی]] پا برجا است.
::::::'''۱. [[واسطه فیض]]''': یکی از [[آثار وجودی]] [[امام]] (چه [[امام]] ظاهر و چه [[امام]] [[غایب]]) این است که به [[برکت]] وجود او [[عالم هستی]] برقرار بوده و به حیات خویش ادامه می‌دهد، و چنانچه [[زمانی بیاید]] که [[امام]] نباشد، [[نظام]] دگرگون شده و پایان حیاتت بشری و عالم ماده فرا می‌رسد. ابی حمزه می‌گوید به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: {{عربی|«أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون [[امام]] باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون [[امام]] شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.</ref>. [[نظام]] [[جهان]]، براساس [[هدف]] و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایت از این [[نظام]] و [[هدف]] آن پا برجا است، [[نظام]] نیز به وجود خود ادامه می‌دهد. [[هدف]] از [[خلقت]] عالم، امکان حیات [[انسان]] است و [[هدف]] از [[خلقت]] [[آدمی]]، [[عبادت]] و [[عبودیت]] است. [[عبادت]] و [[عبودیت]] کامل که همراه با [[معرفت]] کامل است، فقط از طریق [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] تحقق می‌یابد. پس تا زمانی که [[امام]] هست، [[هدف]] از [[خلقت]] نیز باقی است و لذا در سایه وجود او [[نظام هستی]] پا برجا است.
::::::'''۲. دفع بلا''': یکی دیگر از [[آثار وجودی]] [[امام]] در [[زمین]] بنابر [[روایات]]، دفع بلا است. مرحوم [[محمد باقر مجلسی|مجلسی]] علاوه بر روایاتی که در مباحث مختلف بحار بیان کرده است، بابی را به صورت مستقل گشوده به نام {{عربی|«أنهم أمان لأهل الأرض من العذاب»}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.</ref> و [[روایات]] متعددی را از [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]]، امالی [[شیخ طوسی|طوسی]]، عیون [[اخبار]] [[الرضا]] و [[کمال الدین و تمام النعمه]] [[شیخ صدوق]] [[نقل]] می‌کند، به عنوان نمونه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده است: {{عربی|«جَعَلَ اَلنُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ»}}<ref>همان.</ref>؛  قرار داد [[خداوند]] [[ستارگان]] را [[امان]] برای اهل [[آسمان]] و قرار داد [[اهل بیت]] مرا [[امان]] برای اهل [[زمین]] در این [[روایت]]، [[ائمه]]{{عم}} [[امان]] برای همه [[مردم]] قرار داده شده‌اند.  
::::::'''۲. دفع بلا''': یکی دیگر از [[آثار وجودی]] [[امام]] در [[زمین]] بنابر [[روایات]]، دفع بلا است. مرحوم [[محمد باقر مجلسی|مجلسی]] علاوه بر روایاتی که در مباحث مختلف بحار بیان کرده است، بابی را به صورت مستقل گشوده به نام {{عربی|«أنهم أمان لأهل الأرض من العذاب»}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.</ref> و [[روایات]] متعددی را از [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]]، امالی [[شیخ طوسی|طوسی]]، عیون [[اخبار]] [[الرضا]] و [[کمال الدین و تمام النعمه]] [[شیخ صدوق]] [[نقل]] می‌کند، به عنوان نمونه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده است: {{عربی|«جَعَلَ اَلنُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ»}}<ref>همان.</ref>؛  قرار داد [[خداوند]] [[ستارگان]] را [[امان]] برای اهل [[آسمان]] و قرار داد [[اهل بیت]] مرا [[امان]] برای اهل [[زمین]] در این [[روایت]]، [[ائمه]]{{عم}} [[امان]] برای همه [[مردم]] قرار داده شده‌اند.  
::::::در روایتی دیگر، [[اهل بیت]]{{عم}} ###[[313]]### برای [[امت پیامبر]] هستند: {{عربی|«النجوم أمان لأهل السماء ، وأهل بيتي أمان لأمتي»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».</ref> و در روایتی [[امام مهدی]] {{ع}} خود را [[امان]] [[مردم]] معرفی کردند: {{عربی|«و إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ»}}<ref>... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.</ref>.
::::::در روایتی دیگر، [[اهل بیت]]{{عم}} [[امان]] برای [[امت پیامبر]] هستند: {{عربی|«النجوم أمان لأهل السماء ، وأهل بيتي أمان لأمتي»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».</ref> و در روایتی [[امام مهدی]] {{ع}} خود را [[امان]] [[مردم]] معرفی کردند: {{عربی|«و إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ»}}<ref>... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.</ref>.
::::::از [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} [[روایت]] شده که: {{عربی|«النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان می‌روند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین می‌روند.»</ref>. در [[روایت]] دیگری است که [[محمد بن ابراهیم]] به [[امام صادق]] {{ع}} نامه‌ای نوشت و گفت: {{عربی|«أَخْبِرْنَا مَا فَضْلُكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ»}}؛ از [[فضل]] شما [[اهل بیت]] به ما چیزی خبر دهید. [[امام صادق]] {{ع}} در جواب نوشتند: {{عربی|«إِنَّ اَلْكَوَاكِبَ جُعِلَتْ فِي اَلسَّمَاءِ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتْ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ جَاءَ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جُعِلَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَاناً لِأُمَّتِي فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي جَاءَ أُمَّتِي مَا كَانُوا يُوعَدُونَ .»}}<ref>همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شده‌اند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند می‌آید اهل آسمان را آنچه وعده داده شده‌اند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شده‌اند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند می‌آید امتم را آنچه وعده داده شده‌اند.</ref>.
::::::از [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} [[روایت]] شده که: {{عربی|«النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان می‌روند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین می‌روند.»</ref>. در [[روایت]] دیگری است که [[محمد بن ابراهیم]] به [[امام صادق]] {{ع}} نامه‌ای نوشت و گفت: {{عربی|«أَخْبِرْنَا مَا فَضْلُكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ»}}؛ از [[فضل]] شما [[اهل بیت]] به ما چیزی خبر دهید. [[امام صادق]] {{ع}} در جواب نوشتند: {{عربی|«إِنَّ اَلْكَوَاكِبَ جُعِلَتْ فِي اَلسَّمَاءِ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتْ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ جَاءَ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جُعِلَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَاناً لِأُمَّتِي فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي جَاءَ أُمَّتِي مَا كَانُوا يُوعَدُونَ .»}}<ref>همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شده‌اند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند می‌آید اهل آسمان را آنچه وعده داده شده‌اند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شده‌اند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند می‌آید امتم را آنچه وعده داده شده‌اند.</ref>.
::::::در این [[روایت]] سخن از [[وعید]] الهی است که [[اهل بیت]] {{عم}} مانع از تحقق آن هستند و به عبارت دیگر اگر [[اهل بیت]] {{عم}} نباشند آن وعده محقق می‌شود و [[امت]] را گرفتار می‌کند. این وعده چیست؟ در مجموعه [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} پاسخ به این سؤال به روشنی داده شده است. [[ابونصر طریف]]<ref>وی از ملازمان خانه[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} بود.</ref> می‌گوید: بر [[امام مهدی|صاحب الزمان]] {{ع}} داخل شدم. پس حضرت فرمود: آیا مرا می‌شناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما [[سید]] و آقای من پسر [[سید]] و آقای من هستید. پس فرمود: {{عربی|«أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و ‌بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.</ref>.
::::::در این [[روایت]] سخن از [[وعید]] الهی است که [[اهل بیت]] {{عم}} مانع از تحقق آن هستند و به عبارت دیگر اگر [[اهل بیت]] {{عم}} نباشند آن وعده محقق می‌شود و [[امت]] را گرفتار می‌کند. این وعده چیست؟ در مجموعه [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} پاسخ به این سؤال به روشنی داده شده است. [[ابونصر طریف]]<ref>وی از ملازمان خانه[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} بود.</ref> می‌گوید: بر [[امام مهدی|صاحب الزمان]] {{ع}} داخل شدم. پس حضرت فرمود: آیا مرا می‌شناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما [[سید]] و آقای من پسر [[سید]] و آقای من هستید. پس فرمود: {{عربی|«أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و ‌بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.</ref>.
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
::::#'''تعریف فلسفی- عرفانی:''' مطابق این تعریف، [[امامت]] منصبی است الهی همانند [[نبوت]]، و بین این دو "[[امامت]] و [[نبوت]]" هیچ فرقی جز [[وحی]] نیست.
::::#'''تعریف فلسفی- عرفانی:''' مطابق این تعریف، [[امامت]] منصبی است الهی همانند [[نبوت]]، و بین این دو "[[امامت]] و [[نبوت]]" هیچ فرقی جز [[وحی]] نیست.
:::::*[[امامت]] استمرار تمام [[وظائف]] [[نبوت]] جز [[تحمل]] [[وحی]] الهی است، و نیز نوعی تصرّف است در [[باطن]] و [[نفوس]] افراد برای رساندن آنها به کمال مطلوب. مطابق این تعریف، [[ریاست]] در امور [[دین]] و [[دنیا]]، شأنی از [[شؤون]] [[امامت]] به این معناست. و این همان معنایی است که [[شیعه]] دوازده‌ امامی به آن ملتزم است، لذا [[امامت]] را به این جهت جزء [[اصول دین]] به حساب آورده و آن را از [[نبوت]] بالاتر می‌داند.
:::::*[[امامت]] استمرار تمام [[وظائف]] [[نبوت]] جز [[تحمل]] [[وحی]] الهی است، و نیز نوعی تصرّف است در [[باطن]] و [[نفوس]] افراد برای رساندن آنها به کمال مطلوب. مطابق این تعریف، [[ریاست]] در امور [[دین]] و [[دنیا]]، شأنی از [[شؤون]] [[امامت]] به این معناست. و این همان معنایی است که [[شیعه]] دوازده‌ امامی به آن ملتزم است، لذا [[امامت]] را به این جهت جزء [[اصول دین]] به حساب آورده و آن را از [[نبوت]] بالاتر می‌داند.
:::::*[[علامه طباطبایی]] در این باره می‌فرماید:"[[امامت]] حقیقتی ورای [[مقام]] [[اطاعت]] یا [[ریاست]] [[دین]] و [[دنیا]] یا [[وصایت]] و [[خلافت]] و [[جانشینی]] در روی [[زمین]] به معنای [[حکومت]] بین [[مردم]] است"<ref> محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. عمق معنای [[امامت]] نزد ایشان به این است که [[امامت]]، هدایتی [[باطنی]] بوده که همان [[ولایت]] بر ###[[313]]### و کردار آنان است و این [[هدایت باطنی]] جز رساندن به مطلوب نیست. [[متکلمین]] بر [[ضرورت]] معنایی که برای [[امامت]] ذکر کرده‌اند به ادله‌ای از قبیل: [[قاعده لطف]]، [[لزوم]] [[حفظ شریعت]] و [[تبیین دین]] [[خداوند]] [[استدلال]] کرده‌اند، که عمدتا با حضور [[امام]] در بین [[مردم]] تأمین می‌شود.  
:::::*[[علامه طباطبایی]] در این باره می‌فرماید:"[[امامت]] حقیقتی ورای [[مقام]] [[اطاعت]] یا [[ریاست]] [[دین]] و [[دنیا]] یا [[وصایت]] و [[خلافت]] و [[جانشینی]] در روی [[زمین]] به معنای [[حکومت]] بین [[مردم]] است"<ref> محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. عمق معنای [[امامت]] نزد ایشان به این است که [[امامت]]، هدایتی [[باطنی]] بوده که همان [[ولایت]] بر [[مردم]] و کردار آنان است و این [[هدایت باطنی]] جز رساندن به مطلوب نیست. [[متکلمین]] بر [[ضرورت]] معنایی که برای [[امامت]] ذکر کرده‌اند به ادله‌ای از قبیل: [[قاعده لطف]]، [[لزوم]] [[حفظ شریعت]] و [[تبیین دین]] [[خداوند]] [[استدلال]] کرده‌اند، که عمدتا با حضور [[امام]] در بین [[مردم]] تأمین می‌شود.  
:::::*اگر اشکال شود که این [[لطف]] چگونه با [[غیبت]] حضرت سازگاری دارد؟
:::::*اگر اشکال شود که این [[لطف]] چگونه با [[غیبت]] حضرت سازگاری دارد؟
:::::*در پاسخ باید بگوییم:
:::::*در پاسخ باید بگوییم:
خط ۲۸۱: خط ۲۸۱:
::::::نمونه سوم: [[امام علی|امیر المؤمنین علی]] {{ع}} فرمود: آری، [[زمین]] از [[قائم]] الهی و [[حجت]] او خالی نمی‌شود، حال آن [[قائم]] یا ظاهر و شناخته شده است یا ترسان و ناشناخته و این بدین سبب است که [[حجت‌ها]] و دلیل‌های [[خدا]] از بین نروند<ref>محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.</ref>.
::::::نمونه سوم: [[امام علی|امیر المؤمنین علی]] {{ع}} فرمود: آری، [[زمین]] از [[قائم]] الهی و [[حجت]] او خالی نمی‌شود، حال آن [[قائم]] یا ظاهر و شناخته شده است یا ترسان و ناشناخته و این بدین سبب است که [[حجت‌ها]] و دلیل‌های [[خدا]] از بین نروند<ref>محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.</ref>.
::::::نمونه چهارم: الأعمش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرد که ایشان فرمود: از زمانی که [[خداوند]] [[آدم]] را آفریده است، [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی [[خدا]] را [[پرستش]] نمی‌کرد.
::::::نمونه چهارم: الأعمش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرد که ایشان فرمود: از زمانی که [[خداوند]] [[آدم]] را آفریده است، [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی [[خدا]] را [[پرستش]] نمی‌کرد.
::::::[[سلیمان الاعمش]] گفت: پس از آن به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم، [[مردم]] چگونه از [[حجت]] [[غایب]] و [[پنهان]] سود می‌برند و از او استفاده می‌برند؟ ###[[313]]### {{ع}} فرمود: همان‌گونه که [[مردم]] از [[خورشید]]، زمانی که پشت ابرها است، فایده می‌برند، در این حال، از [[امام]] نیز این‌گونه سود می‌برند<ref>شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.</ref>.
::::::[[سلیمان الاعمش]] گفت: پس از آن به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم، [[مردم]] چگونه از [[حجت]] [[غایب]] و [[پنهان]] سود می‌برند و از او استفاده می‌برند؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: همان‌گونه که [[مردم]] از [[خورشید]]، زمانی که پشت ابرها است، فایده می‌برند، در این حال، از [[امام]] نیز این‌گونه سود می‌برند<ref>شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.</ref>.
::::::نمونه پنجم: توقیعی است که به وسیله [[محمد بن عثمان]] به ما رسیده است؛ [[امام]] {{ع}} در آن فرموده بودند: نحوه فایده بردن از من در [[زمان غیبت]]، مانند فایده بردن [[مردم]] از [[خورشید]] است، (هنگامی که ابرها [[خورشید]] را از دیدگان [[پنهان]] بدارند و همان گونه که [[ستارگان]] باعث [[امنیت]] اهل آسمان‌اند، من هم باعث [[امنیت]] اهل زمین‌ام)<ref>شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>.
::::::نمونه پنجم: توقیعی است که به وسیله [[محمد بن عثمان]] به ما رسیده است؛ [[امام]] {{ع}} در آن فرموده بودند: نحوه فایده بردن از من در [[زمان غیبت]]، مانند فایده بردن [[مردم]] از [[خورشید]] است، (هنگامی که ابرها [[خورشید]] را از دیدگان [[پنهان]] بدارند و همان گونه که [[ستارگان]] باعث [[امنیت]] اهل آسمان‌اند، من هم باعث [[امنیت]] اهل زمین‌ام)<ref>شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>.
::::::ده‌ها [[حدیث]] دیگر وجود دارد که چنین مفاهیم و موضوعاتی را در خود دارند و حاکی‌ از آنند که [[امام]] فواید غیرمستقیم برای [[مردم]] دارند. برخی از این [[احادیث]]، این فایده را به صورت (اگر [[امام]] نباشد، [[زمین]] ساکنان خود را فرو می‌بلعد) عنوان کرده و در برخی [[روایت‌ها]]، آن فایده به صورت (باعث در [[امان]] بودن اهل [[زمین]]) بیان شده است و برخی دیگر (ایشان را به [[خورشید]] پشت ابرها) [[تشبیه]] کرده‌اند.
::::::ده‌ها [[حدیث]] دیگر وجود دارد که چنین مفاهیم و موضوعاتی را در خود دارند و حاکی‌ از آنند که [[امام]] فواید غیرمستقیم برای [[مردم]] دارند. برخی از این [[احادیث]]، این فایده را به صورت (اگر [[امام]] نباشد، [[زمین]] ساکنان خود را فرو می‌بلعد) عنوان کرده و در برخی [[روایت‌ها]]، آن فایده به صورت (باعث در [[امان]] بودن اهل [[زمین]]) بیان شده است و برخی دیگر (ایشان را به [[خورشید]] پشت ابرها) [[تشبیه]] کرده‌اند.
خط ۳۳۷: خط ۳۳۷:
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«[[وجود امام]]، [[هدف]] اصلی [[نظام خلقت]] و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: "ما [[امان]] اهل ###[[313]]### هستیم، چنان‌که [[ستارگان]]، [[امان]] اهل آسمان‌اند. به واسطه ماست که [[آسمان]] به [[زمین]] فرود نمی‌آید... به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]]، نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌شود. ما اگر روی [[زمین]] نبودیم، [[زمین]] اهلش را فرو می‌برد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref>. بدیهی است که حضور و [[غیبت]] او در ترتب این آثار تفاوتی ندارد. حضرت در ادامه می‌فرماید: "تا حال هیچ وقت، [[زمین]] از [[حجت]] خالی نبوده است، ولی آن [[حجت]]، گاهی ظاهر و گاهی [[غایب]] است" [[راوی]] می‌گوید: گفتم: [[مردم]] چگونه از [[امام غایب]] بهره می‌برند، فرمود: همان‌گونه که از [[خورشید پشت ابر]] بهره می‌برند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref>. فایده دیگر این است که امامی که [[غایب]] است و قرار است در آینده [[ظهور]] کند، [[انتظار]] می‌آفریند، و [[انتظار]] مایه [[امیدواری]] است. [[امیدواری]] به آینده‌ای روشن، چراغ راه و از بزرگ‌ترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] است. این ویژگی، مختص [[شیعه]] است که به [[انتظار]] [[اعتقاد]] دارد، ولی در سایر فرقه‌ها -به جهت عدم [[اعتقاد]] به چنین امری- احساس پوچی و [[یأس]] فراوان است. پس فوائد وجودی [[امام]] [[غایب]]، پوشیده نیست، بلکه او همانند [[آفتاب پشت ابر]]، برای موجودات نافع و مفید است. برای [[آگاهی]] بیشتر به فایده وجودی [[امام]]، به [[زیارت جامعه]] مراجعه کنید»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۲۹.</ref>.
:::::*«[[وجود امام]]، [[هدف]] اصلی [[نظام خلقت]] و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: "ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم، چنان‌که [[ستارگان]]، [[امان]] اهل آسمان‌اند. به واسطه ماست که [[آسمان]] به [[زمین]] فرود نمی‌آید... به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]]، نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌شود. ما اگر روی [[زمین]] نبودیم، [[زمین]] اهلش را فرو می‌برد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref>. بدیهی است که حضور و [[غیبت]] او در ترتب این آثار تفاوتی ندارد. حضرت در ادامه می‌فرماید: "تا حال هیچ وقت، [[زمین]] از [[حجت]] خالی نبوده است، ولی آن [[حجت]]، گاهی ظاهر و گاهی [[غایب]] است" [[راوی]] می‌گوید: گفتم: [[مردم]] چگونه از [[امام غایب]] بهره می‌برند، فرمود: همان‌گونه که از [[خورشید پشت ابر]] بهره می‌برند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref>. فایده دیگر این است که امامی که [[غایب]] است و قرار است در آینده [[ظهور]] کند، [[انتظار]] می‌آفریند، و [[انتظار]] مایه [[امیدواری]] است. [[امیدواری]] به آینده‌ای روشن، چراغ راه و از بزرگ‌ترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] است. این ویژگی، مختص [[شیعه]] است که به [[انتظار]] [[اعتقاد]] دارد، ولی در سایر فرقه‌ها -به جهت عدم [[اعتقاد]] به چنین امری- احساس پوچی و [[یأس]] فراوان است. پس فوائد وجودی [[امام]] [[غایب]]، پوشیده نیست، بلکه او همانند [[آفتاب پشت ابر]]، برای موجودات نافع و مفید است. برای [[آگاهی]] بیشتر به فایده وجودی [[امام]]، به [[زیارت جامعه]] مراجعه کنید»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۲۹.</ref>.
:::::*«از فواید [[غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} می‌توان به این موارد اشاره کرد:
:::::*«از فواید [[غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} می‌توان به این موارد اشاره کرد:
:::::#[[غیبت]] او، [[انتظار]] می‌آفریند، و [[انتظار]] مایه [[امیدواری]] به آینده است،
:::::#[[غیبت]] او، [[انتظار]] می‌آفریند، و [[انتظار]] مایه [[امیدواری]] به آینده است،
۲٬۱۱۷

ویرایش