شناخت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*شناخت، مهمترین رکن و اساس [[تعالیم]] [[اسلامی]] است. [[انسان]] بر اساس شناخت پرورش مییابد و به فردی دینمدار تبدیل میشود، زیرا شناخت ملاک حرکت و [[اعمال انسان]] است. در واقع بر هر فرد [[مسلمان]] [[واجب]] است که هر عمل و حرکتی را بر پایه شناخت و [[آگاهی]] به انجام رساند. [[قرآن کریم]] میفرماید: [[نابینا]] و بینا برابر نیستند<ref>نیز بنگرید به: {{متن قرآن| هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ }}؛ سوره جمعه، آیه ۲، {{متن قرآن|فَقَدْ كَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ}}؛ سوره انعام، آیه ۵ و {{متن قرآن| قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}؛ سوره رعد، آیه ۱۶؛ {{متن قرآن| وَمَا يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ }}؛ سوره فاطر، آیه ۱۹</ref>. | *شناخت، مهمترین رکن و اساس [[تعالیم]] [[اسلامی]] است. [[انسان]] بر اساس شناخت پرورش مییابد و به فردی دینمدار تبدیل میشود، زیرا شناخت ملاک حرکت و [[اعمال انسان]] است. در واقع بر هر فرد [[مسلمان]] [[واجب]] است که هر عمل و حرکتی را بر پایه شناخت و [[آگاهی]] به انجام رساند. [[قرآن کریم]] میفرماید: [[نابینا]] و بینا برابر نیستند<ref>نیز بنگرید به: {{متن قرآن| هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ }}؛ سوره جمعه، آیه ۲، {{متن قرآن|فَقَدْ كَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ}}؛ سوره انعام، آیه ۵ و {{متن قرآن| قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}؛ سوره رعد، آیه ۱۶؛ {{متن قرآن| وَمَا يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ }}؛ سوره فاطر، آیه ۱۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 509.</ref>. | ||
*[[امام علی]] {{ع}} بر مسئله شناخت تأکید دارد تأکید دارد و اعمال و [[رفتار]] [[مردمان]] را بدون شناخت، فاقد [[ارزش]] میداند. از اینرو خطاب به [[کمیل]] میفرماید: هیچ کار و حرکتی نیست، مگر اینکه تو در آن محتاج شناخت و معرفتی. انسانی که در طول [[زندگی]] به شناخت صحیح دست یابد، واجد صفت [[حکمت]] میشود شناخت در واقع پلی است بهسوی [[حکمت]] و [[زندگی]] حکیمانه؛ و در حد نهایت آن جزو اسماء و [[صفات الهی]] است و مرتبه والای آن در [[انسان کامل]]، یعنی [[امامان معصوم]] {{عم}} که از [[حکمت]] علمی و عملی برخوردارند، متجلی است. [[انسانها]] نیز در مسیر [[زندگی]] در صورت بروز شناختهای اصیل میتوانند به صفت [[حکیم]] متصف شوند. در این صورت گفتار و عملکرد آنها بهنسبت [[میزان]] شناخت، با [[حق]] و [[حکمت]] منطبق میشود. | *[[امام علی]] {{ع}} بر مسئله شناخت تأکید دارد تأکید دارد و اعمال و [[رفتار]] [[مردمان]] را بدون شناخت، فاقد [[ارزش]] میداند. از اینرو خطاب به [[کمیل]] میفرماید: هیچ کار و حرکتی نیست، مگر اینکه تو در آن محتاج شناخت و معرفتی. انسانی که در طول [[زندگی]] به شناخت صحیح دست یابد، واجد صفت [[حکمت]] میشود شناخت در واقع پلی است بهسوی [[حکمت]] و [[زندگی]] حکیمانه؛ و در حد نهایت آن جزو اسماء و [[صفات الهی]] است و مرتبه والای آن در [[انسان کامل]]، یعنی [[امامان معصوم]] {{عم}} که از [[حکمت]] علمی و عملی برخوردارند، متجلی است. [[انسانها]] نیز در مسیر [[زندگی]] در صورت بروز شناختهای اصیل میتوانند به صفت [[حکیم]] متصف شوند. در این صورت گفتار و عملکرد آنها بهنسبت [[میزان]] شناخت، با [[حق]] و [[حکمت]] منطبق میشود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 509.</ref>. | ||
==نقش [[عقل]] و [[تفکر]] در شناخت== | ==نقش [[عقل]] و [[تفکر]] در شناخت== | ||
*در [[مکتب]] [[نهج البلاغه]]، شناخت و [[معرفت]] در سایه [[تفکر]] و [[تعقل]] حاصل میشود. بر این اساس به [[فرزند]] خویش میفرماید: بینیازترین [[بینیازی]]، [[عقل]] است و بزرگترین [[ناداری]]، [[نابخردی]]<ref>حکمت ۳۸: {{متن حدیث|إِنَّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ }}</ref>. [[تفکر]] و [[اندیشه]] بهعنوان تمرین در بهرهگیری بیشتر از نیروهای [[باطنی]] و قلبی است که در وجود [[آدمی]] نهفتهاند. بر همین اساس در [[تفکر]] [[دینی]] یک ساعت [[تفکر]] را [[برتر]] از هفتاد سال [[عبادت]] دانستهاند. نیروهای ادراکی [[انسان]] در سایه [[تفکر]] بالنده میشوند و [[تفکر]] به رشد و توسعه قوای [[عقلی]] میانجامد. در نتیجه، استعدادهای [[انسان]] تبلور و بروز مییابد و به [[پیشرفت]] [[آدمی]] در [[زندگی]] میانجامد. از اینرو [[امام]] {{ع}} میفرماید: آنکه بیندیشد، بینا شود<ref>نامه ۳۱: {{متن حدیث|مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ}}</ref>. [[فکر]]، آینهای روش است<ref>حکمت ۳۶۵: {{متن حدیث| الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ}}</ref>. هیچ دانشی چون [[تفکر]] نیست<ref>حکمت ۱۰۹: {{متن حدیث|لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ}}</ref>. | *در [[مکتب]] [[نهج البلاغه]]، شناخت و [[معرفت]] در سایه [[تفکر]] و [[تعقل]] حاصل میشود. بر این اساس به [[فرزند]] خویش میفرماید: بینیازترین [[بینیازی]]، [[عقل]] است و بزرگترین [[ناداری]]، [[نابخردی]]<ref>حکمت ۳۸: {{متن حدیث|إِنَّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ }}</ref>. [[تفکر]] و [[اندیشه]] بهعنوان تمرین در بهرهگیری بیشتر از نیروهای [[باطنی]] و قلبی است که در وجود [[آدمی]] نهفتهاند. بر همین اساس در [[تفکر]] [[دینی]] یک ساعت [[تفکر]] را [[برتر]] از هفتاد سال [[عبادت]] دانستهاند. نیروهای ادراکی [[انسان]] در سایه [[تفکر]] بالنده میشوند و [[تفکر]] به رشد و توسعه قوای [[عقلی]] میانجامد. در نتیجه، استعدادهای [[انسان]] تبلور و بروز مییابد و به [[پیشرفت]] [[آدمی]] در [[زندگی]] میانجامد. از اینرو [[امام]] {{ع}} میفرماید: آنکه بیندیشد، بینا شود<ref>نامه ۳۱: {{متن حدیث|مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ}}</ref>. [[فکر]]، آینهای روش است<ref>حکمت ۳۶۵: {{متن حدیث| الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ}}</ref>. هیچ دانشی چون [[تفکر]] نیست<ref>حکمت ۱۰۹: {{متن حدیث|لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 509-510.</ref>. | ||
==شناخت سودمند == | ==شناخت سودمند == | ||
*[[مکتب]] [[نهج البلاغه]] بر [[فراگیری دانش]] سودمند تأکید دارد و به معرفی آن میپردازد. [[امام]] {{ع}} در بیان صفات [[پرهیزکاران]] میفرماید: گوشهای خویش را بر [[علم]] سودمند برای خویش وقف کردهاند<ref>خطبه ۱۸۷: {{متن حدیث|وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا}}</ref>. از نظر [[امام]] {{ع}} دانستن، تنها کلید شناخت و رسیدن به [[معرفت]] نیست، بلکه [[آموختن]] دانشی سودمند است که در آن خیری برای [[انسان]] وجود داشته باشد. از اینرو میفرماید: [[بهترین]] گفته آن است که سود برساند و بدان، دانشی که سود نداشته باشد خیری در آن نیست و از علمی که [[آموختن]] آن [[شایسته]] نیست خیری بهدست نمیآید<ref>نامه ۳۱: {{متن حدیث|فَإِنَّ خَيْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لَا يَحِقُّ تَعَلُّمُه}}</ref>. | *[[مکتب]] [[نهج البلاغه]] بر [[فراگیری دانش]] سودمند تأکید دارد و به معرفی آن میپردازد. [[امام]] {{ع}} در بیان صفات [[پرهیزکاران]] میفرماید: گوشهای خویش را بر [[علم]] سودمند برای خویش وقف کردهاند<ref>خطبه ۱۸۷: {{متن حدیث|وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا}}</ref>. از نظر [[امام]] {{ع}} دانستن، تنها کلید شناخت و رسیدن به [[معرفت]] نیست، بلکه [[آموختن]] دانشی سودمند است که در آن خیری برای [[انسان]] وجود داشته باشد. از اینرو میفرماید: [[بهترین]] گفته آن است که سود برساند و بدان، دانشی که سود نداشته باشد خیری در آن نیست و از علمی که [[آموختن]] آن [[شایسته]] نیست خیری بهدست نمیآید<ref>نامه ۳۱: {{متن حدیث|فَإِنَّ خَيْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لَا يَحِقُّ تَعَلُّمُه}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 510.</ref>. | ||
*در منظر [[امام]]، [[دانش]] سودمند دانشی است که [[آدمی]] را در مسیر [[زندگی]] [[راهنمایی]] کند و [[طریق صحیح]] را به او نشان دهد. [[امام]] {{ع}} در توصیف [[عقل]] کارآمد و سودمند میفرماید: در [[عقل]] تو همین بس که راه سقوطت را از راه رشدت روشن سازد<ref>حکمت ۴۲۹: {{متن حدیث| كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِك}}</ref>. [[عقل انسان]] از طریق شناخت صحیح به فعلیت و بهرهوری میرسد. شناخت نیز حاصل دو عامل [[دانش]] مفید و تجربه است. | *در منظر [[امام]]، [[دانش]] سودمند دانشی است که [[آدمی]] را در مسیر [[زندگی]] [[راهنمایی]] کند و [[طریق صحیح]] را به او نشان دهد. [[امام]] {{ع}} در توصیف [[عقل]] کارآمد و سودمند میفرماید: در [[عقل]] تو همین بس که راه سقوطت را از راه رشدت روشن سازد<ref>حکمت ۴۲۹: {{متن حدیث| كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِك}}</ref>. [[عقل انسان]] از طریق شناخت صحیح به فعلیت و بهرهوری میرسد. شناخت نیز حاصل دو عامل [[دانش]] مفید و تجربه است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 510.</ref>. | ||
==محدودیت [[انسان]] در شناخت== | ==محدودیت [[انسان]] در شناخت== | ||
*[[مکتب]] [[نهج البلاغه]] گرچه راه شناخت و [[فراگیری دانش]] سودمند را به [[انسانها]] گوشزد میکند، اما [[انسانها]] را از محدودیتهای موجود در مسیر شناخت مطلع میسازد. [[حقیقت]] این است که [[آدمی]] هرگز نمیتواند بر همه [[علوم]] شناخت پیدا کند و باید محدودیت خود را در کسب [[دانش]] بپذیرد و ندانستن یا نفهمیدن خویش را به واقعیت نسبت ندهد و همیشه به ظرفیت محدود [[دانش]] خویش توجه داشته باشد. از اینرو [[امام علی]] {{ع}} به [[فرزند]] خویش میفرماید: اگر چیزی از امور بر تو دشوار آمد، آنرا از [[نادانی]] خویش نسبت به آن بدان، زیرا تو نخست [[نادان]] خلق شدی و سپس [[علم]] آموختی و [[دانا]] شدی. چه بسیار چیزها که نه میدانی و نه میتوانی درباره آنها نظر دهی و راهی به جایی ببری و بعدها از آنها [[آگاه]] خواهی شد<ref>نامه ۳۱: {{متن حدیث|فَإِنْ أَشْكَلَ عَلَيْكَ شَيْءٌ مِنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِكَ فَإِنَّكَ أَوَّلُ مَا خُلِقْتَ بِهِ جَاهِلًا ثُمَّ عُلِّمْتَ وَ مَا أَكْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ الْأَمْرِ وَ يَتَحَيَّرُ فِيهِ رَأْيُكَ وَ يَضِلُّ فِيهِ بَصَرُكَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذَلِك}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 509- 510.</ref>. | *[[مکتب]] [[نهج البلاغه]] گرچه راه شناخت و [[فراگیری دانش]] سودمند را به [[انسانها]] گوشزد میکند، اما [[انسانها]] را از محدودیتهای موجود در مسیر شناخت مطلع میسازد. [[حقیقت]] این است که [[آدمی]] هرگز نمیتواند بر همه [[علوم]] شناخت پیدا کند و باید محدودیت خود را در کسب [[دانش]] بپذیرد و ندانستن یا نفهمیدن خویش را به واقعیت نسبت ندهد و همیشه به ظرفیت محدود [[دانش]] خویش توجه داشته باشد. از اینرو [[امام علی]] {{ع}} به [[فرزند]] خویش میفرماید: اگر چیزی از امور بر تو دشوار آمد، آنرا از [[نادانی]] خویش نسبت به آن بدان، زیرا تو نخست [[نادان]] خلق شدی و سپس [[علم]] آموختی و [[دانا]] شدی. چه بسیار چیزها که نه میدانی و نه میتوانی درباره آنها نظر دهی و راهی به جایی ببری و بعدها از آنها [[آگاه]] خواهی شد<ref>نامه ۳۱: {{متن حدیث|فَإِنْ أَشْكَلَ عَلَيْكَ شَيْءٌ مِنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِكَ فَإِنَّكَ أَوَّلُ مَا خُلِقْتَ بِهِ جَاهِلًا ثُمَّ عُلِّمْتَ وَ مَا أَكْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ الْأَمْرِ وَ يَتَحَيَّرُ فِيهِ رَأْيُكَ وَ يَضِلُّ فِيهِ بَصَرُكَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذَلِك}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 509- 510.</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 510.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |