عدل در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[عدالت]] نزد [[امام علی]] {{ع}} [[جایگاه]] والایی دارد. گویا [[امام علی]] {{ع}} بر هیچ چیز چون [[عدالت]] [[ایستادگی]] نشان نداده و بر هیچ امری چون آن [[اصرار]] نورزیده است. [[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] فراوان از [[عدالت]] و مشتقات آن سخن بهمیان آورده است. در نگاه [[امام]] هیچ چیز چون [[عدالت]] و عدالتخواهی [[قدر]] و قیمت ندارد و در [[جایگاه]] و اهمیت با آن [[برابری]] نمیکند، چنانکه فرمود: همه [[کارهای نیک]] و [[جهاد]] در [[راه خدا]]، برابر [[امر به معروف و نهی از منکر]]، چون [[آب]] دهانی است در برابر دریایی پرموج و پهناور. همانا [[امر به معروف و نهی از منکر]] نه اجلی را نزدیک کنند و نه از مقدار روزی بکاهند. [[برتر]] از همه اینها سخن [[عدالت]] (خواهانه) است که پیش روی حاکمی [[ستمگر]] گویند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۱</ref>. | *[[عدالت]] نزد [[امام علی]] {{ع}} [[جایگاه]] والایی دارد. گویا [[امام علی]] {{ع}} بر هیچ چیز چون [[عدالت]] [[ایستادگی]] نشان نداده و بر هیچ امری چون آن [[اصرار]] نورزیده است. [[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] فراوان از [[عدالت]] و مشتقات آن سخن بهمیان آورده است. در نگاه [[امام]] هیچ چیز چون [[عدالت]] و عدالتخواهی [[قدر]] و قیمت ندارد و در [[جایگاه]] و اهمیت با آن [[برابری]] نمیکند، چنانکه فرمود: همه [[کارهای نیک]] و [[جهاد]] در [[راه خدا]]، برابر [[امر به معروف و نهی از منکر]]، چون [[آب]] دهانی است در برابر دریایی پرموج و پهناور. همانا [[امر به معروف و نهی از منکر]] نه اجلی را نزدیک کنند و نه از مقدار روزی بکاهند. [[برتر]] از همه اینها سخن [[عدالت]] (خواهانه) است که پیش روی حاکمی [[ستمگر]] گویند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 554- 555.</ref>. | ||
*[[امام علی]] {{ع}} عدالتخواهی را از هر [[کار نیک]] و هر [[تلاش]] در [[راه خدا]]، [[برتر]] و والاتر میداند. بیگمان اگر کسی چنین به [[عدالت]] و عدالتخواهی بنگرد، بیشترین [[تلاش]] را در راه [[عدالت]] و تحقق همهجانبه آن خواهد کرد. [[امام]] [[عدالت]] را بنیاد اصلی [[زندگی]] [[آدمیان]] میدید که بدون آن همه چیز بیبنیاد است. در آموزههای آن [[حضرت]] آمده است که [[عدالت]]، محکمترین بنیاد و مایه [[سلامت]] و بهروزی [[مردمان]] است. نزد [[امام]]، [[عدالت]] بهمثابه [[زندگی]] است و برپادارنده [[مردمان]]. [[خدای پاک]] از هر کاستی، [[عدالت]] را برپادارنده [[مردمان]]، مایه دوری آنان از [[ستمها]] و [[گناهان]] و روشنی چراغ [[اسلام]] قرار داده است. | *[[امام علی]] {{ع}} عدالتخواهی را از هر [[کار نیک]] و هر [[تلاش]] در [[راه خدا]]، [[برتر]] و والاتر میداند. بیگمان اگر کسی چنین به [[عدالت]] و عدالتخواهی بنگرد، بیشترین [[تلاش]] را در راه [[عدالت]] و تحقق همهجانبه آن خواهد کرد. [[امام]] [[عدالت]] را بنیاد اصلی [[زندگی]] [[آدمیان]] میدید که بدون آن همه چیز بیبنیاد است. در آموزههای آن [[حضرت]] آمده است که [[عدالت]]، محکمترین بنیاد و مایه [[سلامت]] و بهروزی [[مردمان]] است. نزد [[امام]]، [[عدالت]] بهمثابه [[زندگی]] است و برپادارنده [[مردمان]]. [[خدای پاک]] از هر کاستی، [[عدالت]] را برپادارنده [[مردمان]]، مایه دوری آنان از [[ستمها]] و [[گناهان]] و روشنی چراغ [[اسلام]] قرار داده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 555.</ref>. | ||
*از این مفاهیم دریافت میشود که رشد و سامان [[جامعه]]، [[سلامت]] روابط و مناسبات آن در حوزههای گوناگون، [[پیشرفت]] و تعالی فردی و [[اجتماعی]] و... همه در گرو [[عدالت]] است. حتی [[دین]] و [[دینداری]]، منهای [[عدالت]] و عدالتورزی، راه به جایی نمیبرد. با چنین نگاهی، [[امام علی]] {{ع}} فرموده است: [[عدالت]]، سرآمد [[ایمان]]، و گردآورنده نیکیهاست. ایشان بر اساس آموزههای [[قرآنی]] و [[نبوی]]، [[عدالت]] را تراز حیات، ملاک [[سلامت]] و معیار تعالی [[انسانیت]] و مدنیت دیده و درباره آن سخن گفته و برای تحقق آن [[تلاش]] کرده است. در [[فرمان]] به [[مالک اشتر]] نیز فرموده: من از [[رسول خدا]] {{صل}} بارها شنیدم که میفرمود: جامعهای که در آن بدون [[ترس]] و لکنت (درماندگی در گفتار)، [[حق]] ناتوان از نیرومند گرفته نشود، هرگز جامعهای [[پاک]] و ارزشمند نخواهد شد"<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. با چنین نگرشی حیات همه امور وابسته به [[عدالت]] است. [[جامعه]] بدون [[عدالت]]، جامعهای مرده و سرزمین بیعدالت، سرزمینی خشک و کشتزاری بیحاصل است. | *از این مفاهیم دریافت میشود که رشد و سامان [[جامعه]]، [[سلامت]] روابط و مناسبات آن در حوزههای گوناگون، [[پیشرفت]] و تعالی فردی و [[اجتماعی]] و... همه در گرو [[عدالت]] است. حتی [[دین]] و [[دینداری]]، منهای [[عدالت]] و عدالتورزی، راه به جایی نمیبرد. با چنین نگاهی، [[امام علی]] {{ع}} فرموده است: [[عدالت]]، سرآمد [[ایمان]]، و گردآورنده نیکیهاست. ایشان بر اساس آموزههای [[قرآنی]] و [[نبوی]]، [[عدالت]] را تراز حیات، ملاک [[سلامت]] و معیار تعالی [[انسانیت]] و مدنیت دیده و درباره آن سخن گفته و برای تحقق آن [[تلاش]] کرده است. در [[فرمان]] به [[مالک اشتر]] نیز فرموده: من از [[رسول خدا]] {{صل}} بارها شنیدم که میفرمود: جامعهای که در آن بدون [[ترس]] و لکنت (درماندگی در گفتار)، [[حق]] ناتوان از نیرومند گرفته نشود، هرگز جامعهای [[پاک]] و ارزشمند نخواهد شد"<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. با چنین نگرشی حیات همه امور وابسته به [[عدالت]] است.[[جامعه]] بدون [[عدالت]]، جامعهای مرده و سرزمین بیعدالت، سرزمینی خشک و کشتزاری بیحاصل است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 555.</ref>. | ||
==مفهوم [[عدالت در نهج البلاغه]]== | ==مفهوم [[عدالت در نهج البلاغه]]== | ||
*[[امام علی]] {{ع}} درباره [[عدالت]]، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، سخنها گفته است که میتوان به پنج مورد آن به شرح زیر اشاره کرد: | *[[امام علی]] {{ع}} درباره [[عدالت]]، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، سخنها گفته است که میتوان به پنج مورد آن به شرح زیر اشاره کرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 555.</ref>: | ||
#'''قرار دادن و قرار یافتن هر چیز در جای خود:''' این مفهوم از [[عدالت]] بدینمعناست که هر چیز و هر کس، در هر [[حوزه]] و جایگاهی، آنجا قرار گیرد که بایسته و [[شایسته]] آن است، چنانکه [[امام علی]] {{ع}} در اینباره فرمود: [[عدالت]] کارها را بدانجا مینهد که باید<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷</ref>. این مفهوم در تمام سخنان و عملکرد عدالتخواهانه [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} لحاظ شده است. [[تلاش]] [[امام]] {{ع}} در [[حکومت]] خود بر این بوده است که همه چیز در جای خود قرار گیرد<ref>نک: کلام ۱۶ و خطبههای ۱۴۷ و ۱۷۳</ref>. | #'''قرار دادن و قرار یافتن هر چیز در جای خود:''' این مفهوم از [[عدالت]] بدینمعناست که هر چیز و هر کس، در هر [[حوزه]] و جایگاهی، آنجا قرار گیرد که بایسته و [[شایسته]] آن است، چنانکه [[امام علی]] {{ع}} در اینباره فرمود: [[عدالت]] کارها را بدانجا مینهد که باید<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷</ref>. این مفهوم در تمام سخنان و عملکرد عدالتخواهانه [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} لحاظ شده است. [[تلاش]] [[امام]] {{ع}} در [[حکومت]] خود بر این بوده است که همه چیز در جای خود قرار گیرد<ref>نک: کلام ۱۶ و خطبههای ۱۴۷ و ۱۷۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 555.</ref>. | ||
#'''[[انصاف]] و داد:''' واژه "[[انصاف]]" بهمعنای چیزی را نصف کردن یا به نیمه رساندن است. "[[انصاف]]" در روابط و مناسبات [[اجتماعی]] و [[امور سیاسی]] و [[اداری]] به مفهوم نصف کردن سود و زیان میان خود و دیگران و پاس داشتن "داد" و حفظ [[حقوق]] دیگران همانند حفظ [[حقوق]] خود، و در [[مقام]] [[داوری]] [[حقوق]] طرفین را یکسان و برابر رعایت کردن است. از اینرو هر کس [[حقوق]] دیگران را رعایت میکند و آن را چون [[حقوق]] خود میداند. همچنین به معنای دادخواهی و گرفتن [[حق]] و دادن آن است. در آموزههای [[علی]] {{ع}} آمده است: [[عدالت]] یعنی [[انصاف]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱؛ نیز نک: کلام ۱۳۶ و نامههای ۵۱ و ۵۹</ref>. | #'''[[انصاف]] و داد:''' واژه "[[انصاف]]" بهمعنای چیزی را نصف کردن یا به نیمه رساندن است. "[[انصاف]]" در روابط و مناسبات [[اجتماعی]] و [[امور سیاسی]] و [[اداری]] به مفهوم نصف کردن سود و زیان میان خود و دیگران و پاس داشتن "داد" و حفظ [[حقوق]] دیگران همانند حفظ [[حقوق]] خود، و در [[مقام]] [[داوری]] [[حقوق]] طرفین را یکسان و برابر رعایت کردن است. از اینرو هر کس [[حقوق]] دیگران را رعایت میکند و آن را چون [[حقوق]] خود میداند. همچنین به معنای دادخواهی و گرفتن [[حق]] و دادن آن است. در آموزههای [[علی]] {{ع}} آمده است: [[عدالت]] یعنی [[انصاف]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱؛ نیز نک: کلام ۱۳۶ و نامههای ۵۱ و ۵۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 556.</ref>. | ||
#'''[[مساوات]]:''' [[عدالت]] در آنجا که سخن از [[حقوق]] عمومی و قرار گرفتن در برابر [[قانون]] و بهرهمندی از فرصتهای [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] باشد، به مفهوم [[مساوات]] و [[برابری]] است و آنجا که سخن از [[حقوق]] شخصی و مراتب و ملاحظه توانمندیهای گوناگون باشد، به مفهوم تفاوت و تناسب حقهاست. [[امام]] {{ع}} فرمود: پس باید کار [[مردم]] در آنچه [[حق]] است، نزد تو یکسان باشد، که [[ستم]] را با [[عدل]] عوض ندهند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۹؛ نیز نک: کلام ۱۲۶ و نامههای ۲۷، ۴۳ و ۴۶</ref>. | #'''[[مساوات]]:''' [[عدالت]] در آنجا که سخن از [[حقوق]] عمومی و قرار گرفتن در برابر [[قانون]] و بهرهمندی از فرصتهای [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] باشد، به مفهوم [[مساوات]] و [[برابری]] است و آنجا که سخن از [[حقوق]] شخصی و مراتب و ملاحظه توانمندیهای گوناگون باشد، به مفهوم تفاوت و تناسب حقهاست. [[امام]] {{ع}} فرمود: پس باید کار [[مردم]] در آنچه [[حق]] است، نزد تو یکسان باشد، که [[ستم]] را با [[عدل]] عوض ندهند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۹؛ نیز نک: کلام ۱۲۶ و نامههای ۲۷، ۴۳ و ۴۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 556.</ref>. | ||
#'''رعایت [[حقوق]] و رساندن هر ذیحقی به حقش:''' از مفاهیم اساسی و کلیدی [[عدالت]]، رعایت [[حقوق]] و بهجا آوردن آن است و اینکه [[حق]] هر ذی حقی بهتناسب [[میزان]] آن، هرچه باشد، ادا شود. [[امام علی]] {{ع}} فرموده است: پس چون [[مردمان]] [[حق]] زمامدار را بگزارند و زمامدار [[حق]] [[مردمان]] را بهجای آرد، [[حق]] در آن [[جامعه]] [[عزت]] یابد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶؛ نیز نک: کلام ۳۷ و حکمت ۱۶۶</ref>. | #'''رعایت [[حقوق]] و رساندن هر ذیحقی به حقش:''' از مفاهیم اساسی و کلیدی [[عدالت]]، رعایت [[حقوق]] و بهجا آوردن آن است و اینکه [[حق]] هر ذی حقی بهتناسب [[میزان]] آن، هرچه باشد، ادا شود. [[امام علی]] {{ع}} فرموده است: پس چون [[مردمان]] [[حق]] زمامدار را بگزارند و زمامدار [[حق]] [[مردمان]] را بهجای آرد، [[حق]] در آن [[جامعه]] [[عزت]] یابد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶؛ نیز نک: کلام ۳۷ و حکمت ۱۶۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 556.</ref>. | ||
#'''[[اعتدال]] و [[میانهروی]]:''' [[عدالت]] به مفهوم [[اعتدال]] و [[میانهروی]] در آموزههای [[امام علی]] {{ع}} و در روابط و مناسبات شخصی، [[اجتماعی]]، [[مدیریتی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] مورد توجه و تأکید قرار گرفته، چنانکه در سخنان آن [[حضرت]] آمده است: بر تو باد به [[میانهروی]] در کارها، زیرا هر که از [[میانهروی]] روی برگرداند، [[ستم]] کند و هر که بدان پایبند شود، به [[عدالت]] [[رفتار]] کند<ref>غررالحکم، ۲ / ۳۱۵</ref>. | #'''[[اعتدال]] و [[میانهروی]]:''' [[عدالت]] به مفهوم [[اعتدال]] و [[میانهروی]] در آموزههای [[امام علی]] {{ع}} و در روابط و مناسبات شخصی، [[اجتماعی]]، [[مدیریتی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] مورد توجه و تأکید قرار گرفته، چنانکه در سخنان آن [[حضرت]] آمده است: بر تو باد به [[میانهروی]] در کارها، زیرا هر که از [[میانهروی]] روی برگرداند، [[ستم]] کند و هر که بدان پایبند شود، به [[عدالت]] [[رفتار]] کند<ref>غررالحکم، ۲ / ۳۱۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 556.</ref>. | ||
==آفاق [[گسترده عدالت]]== | ==آفاق [[گسترده عدالت]]== | ||
*در [[اندیشه]] [[امام علی]] {{ع}} [[عدالت]] تدبیرکنندهای عمومی و فراگیر است که همهچیز را زیر پوشش خود به سامان میآورد و در سایه آن همگان به درستی بهرهمند میشوند و به [[حقوق]] [[شایسته]] خویش میرسند. به بیان [[امام]] {{ع}}: [[عدالت]] [[تدبیر]] کنندهای فراگیر است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷</ref>. در پرتو عدالتِ فراگیر، همه [[مردمان]] از سامانِ [[سیاسی]]، [[مدیریتی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[قضایی]] و [[فرهنگی]] برخوردار میشوند و برکتهای فراگیر و کار شهروندان [[اصلاح]] خواهد شد. | *در [[اندیشه]] [[امام علی]] {{ع}} [[عدالت]] تدبیرکنندهای عمومی و فراگیر است که همهچیز را زیر پوشش خود به سامان میآورد و در سایه آن همگان به درستی بهرهمند میشوند و به [[حقوق]] [[شایسته]] خویش میرسند. به بیان [[امام]] {{ع}}: [[عدالت]] [[تدبیر]] کنندهای فراگیر است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷</ref>. در پرتو عدالتِ فراگیر، همه [[مردمان]] از سامانِ [[سیاسی]]، [[مدیریتی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[قضایی]] و [[فرهنگی]] برخوردار میشوند و برکتهای فراگیر و کار شهروندان [[اصلاح]] خواهد شد. | ||
*[[گستره عدالت]]، چنان است که همهکس و همهچیز را دربر میگیرد و آباد میسازد. به بیان [[امام علی]] {{ع}}: با هیچ چیز چون [[عدالت]]، [[شهرها]] آباد نشدهاند. [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} در خطبهای که در دومین روز پس از بهدست گرفتن [[حکومت]] ایراد کرد، درباره برگرداندن زمینهای اهدایی [[عثمان]] از [[بیت المال]] فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر زمینی را بیابم که به کابین [[زنان]] رفته یا بهای خریداری کنیزکان شده باشد، بیگمان آن را بازمیگردانم، که در [[عدالت]] [[گشایش]] است و هر که [[عدالت]] بر او تنگ آید، [[بیعدالتی]] بر وی تنگتر آید. | *[[گستره عدالت]]، چنان است که همهکس و همهچیز را دربر میگیرد و آباد میسازد. به بیان [[امام علی]] {{ع}}: با هیچ چیز چون [[عدالت]]، [[شهرها]] آباد نشدهاند. [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} در خطبهای که در دومین روز پس از بهدست گرفتن [[حکومت]] ایراد کرد، درباره برگرداندن زمینهای اهدایی [[عثمان]] از [[بیت المال]] فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر زمینی را بیابم که به کابین [[زنان]] رفته یا بهای خریداری کنیزکان شده باشد، بیگمان آن را بازمیگردانم، که در [[عدالت]] [[گشایش]] است و هر که [[عدالت]] بر او تنگ آید، [[بیعدالتی]] بر وی تنگتر آید<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 556- 557.</ref>. | ||
==[[استواری امام علی]] {{ع}} بر [[عدالت]]== | ==[[استواری امام علی]] {{ع}} بر [[عدالت]]== | ||
*[[امام علی]] {{ع}} بر هیچ چیز چون [[عدالت]] [[ایستادگی]] نشان نداد و بر هیچ امری چون آن [[اصرار]] نورزید، بهگونهای که درباره هر کوتاهی نسبت به [[عدالت]] سخت برمیآشفت و هیچچیز چون [[ستم]] و [[بیداد]] بر [[مردمان]] او را آزرده خاطر نمیساخت و به واکشن وانمیداشت. [[امام]] {{ع}} برای [[حفظ دین]] و [[ایمان]] و مسلمانی و جلوگیری از تشتت و [[تفرقه]] و جدایی، به [[مدارا]] و [[همراهی]] با کسانیکه پس از [[پیامبر]] {{صل}} بر سر کار آمدند روی آورد، امآ آن هنگام که بر مسند [[زمامداری]] نشست و این امکان را یافت که [[ستم]] را پایان دهد و عدالتِ همهجانبه را [[آشکار]] سازد، با عوامل ستمساز هیچ [[همراهی]] نکرد و در برابر [[قاسطین]] سخت ایستاد و با این سخن به صراحت آموخت که اگر آن [[ستمگران]] همه [[زمین]] را پر کرده باشند، از رویارویی با آنان و [[تلاش]] برای برپایی [[عدالت]]، بیمی در او راه نمییابد و برای تحقق [[عدالت]] به تمامی میایستد. | *[[امام علی]] {{ع}} بر هیچ چیز چون [[عدالت]] [[ایستادگی]] نشان نداد و بر هیچ امری چون آن [[اصرار]] نورزید، بهگونهای که درباره هر کوتاهی نسبت به [[عدالت]] سخت برمیآشفت و هیچچیز چون [[ستم]] و [[بیداد]] بر [[مردمان]] او را آزرده خاطر نمیساخت و به واکشن وانمیداشت. [[امام]] {{ع}} برای [[حفظ دین]] و [[ایمان]] و مسلمانی و جلوگیری از تشتت و [[تفرقه]] و جدایی، به [[مدارا]] و [[همراهی]] با کسانیکه پس از [[پیامبر]] {{صل}} بر سر کار آمدند روی آورد، امآ آن هنگام که بر مسند [[زمامداری]] نشست و این امکان را یافت که [[ستم]] را پایان دهد و عدالتِ همهجانبه را [[آشکار]] سازد، با عوامل ستمساز هیچ [[همراهی]] نکرد و در برابر [[قاسطین]] سخت ایستاد و با این سخن به صراحت آموخت که اگر آن [[ستمگران]] همه [[زمین]] را پر کرده باشند، از رویارویی با آنان و [[تلاش]] برای برپایی [[عدالت]]، بیمی در او راه نمییابد و برای تحقق [[عدالت]] به تمامی میایستد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 557.</ref>. | ||
*به [[شهادت]] [[تاریخ]]، [[ایستادگی]] [[علی]] {{ع}} بر [[عدالت]] چنان بود که حاضر نشد [[سرپرستی]] [[معاویه]] را یک شب ظلمانی که چشم، چشم را نمیبیند، بر دو نفر از [[مردمان]] تأیید کند. [[امام]] حتی در برابر پیشنهاد برخی که سفارش میکردند مقداری بیشتر از [[بیت المال]] به اشراف [[عرب]] و [[قریش]] و آنان که [[بیم]] [[مخالفت]] و جداییشان میرفت ببخشد تا اوضاع روبهراه شود، فرمود: آیا مرا [[فرمان]] میدهید تا [[پیروزی]] بجویم به [[ستم]] کردن درباره آنان که [[سرپرست]] ایشانم؟! [[سوگند]] به [[خدا]] که به چنین چیزی نزدیک نشوم تا آنگاه که شبانهروزان از پی یکدیگر آیند و تا هنگامی که ستارهای در [[آسمان]] به دنبال ستاره دیگر برآید! اگر دارای از آنِ خود من بود، همگان را برابر میداشتم [که چنین تقسیم سزاست] تا چه رسد که [[دارایی]] از آن خودشان [[دارایی]] خدایی است. | *به [[شهادت]] [[تاریخ]]، [[ایستادگی]] [[علی]] {{ع}} بر [[عدالت]] چنان بود که حاضر نشد [[سرپرستی]] [[معاویه]] را یک شب ظلمانی که چشم، چشم را نمیبیند، بر دو نفر از [[مردمان]] تأیید کند. [[امام]] حتی در برابر پیشنهاد برخی که سفارش میکردند مقداری بیشتر از [[بیت المال]] به اشراف [[عرب]] و [[قریش]] و آنان که [[بیم]] [[مخالفت]] و جداییشان میرفت ببخشد تا اوضاع روبهراه شود، فرمود: آیا مرا [[فرمان]] میدهید تا [[پیروزی]] بجویم به [[ستم]] کردن درباره آنان که [[سرپرست]] ایشانم؟! [[سوگند]] به [[خدا]] که به چنین چیزی نزدیک نشوم تا آنگاه که شبانهروزان از پی یکدیگر آیند و تا هنگامی که ستارهای در [[آسمان]] به دنبال ستاره دیگر برآید! اگر دارای از آنِ خود من بود، همگان را برابر میداشتم [که چنین تقسیم سزاست] تا چه رسد که [[دارایی]] از آن خودشان [[دارایی]] خدایی است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 557- 558.</ref>. | ||
*[[علی]] {{ع}} هرجا که بر سر دو راهی حفظ [[حکومت]] و پاسداشتِ [[عدالت]] قرار میگرفت و میان آن دو میبایست یکی را برمیگزید، هرگز در پاسداشتِ [[عدالت]] [[تردید]] روا نداشت و به قیمت از بین رفتن [[عدالت]]، [[حکومت]] خویش پابرجا نخواست و با زیر پا گذاشتن [[ملازمات عدالت]] ([[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]) راه پیشبرد کاری را هموار نساخت. [[امام علی]] {{ع}} در پاسداشت [[عدالت]] و [[ایستادگی]] بر آن چنان [[استوار]] بود که حاضر نبود در ازای همه عالم، ذرهای [[بیعدالتی]] کند و از [[ملازمات عدالت]] دور شود، چنانکه فرمود: به [[خدا]]، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به من بدهند، برای من اینکه در [[حق]] مورچهای [[خدا]] را [[نافرمانی]] کنم و پوست جُوی را از دهانش بربایم، چنین نخواهم کرد. | *[[علی]] {{ع}} هرجا که بر سر دو راهی حفظ [[حکومت]] و پاسداشتِ [[عدالت]] قرار میگرفت و میان آن دو میبایست یکی را برمیگزید، هرگز در پاسداشتِ [[عدالت]] [[تردید]] روا نداشت و به قیمت از بین رفتن [[عدالت]]، [[حکومت]] خویش پابرجا نخواست و با زیر پا گذاشتن [[ملازمات عدالت]] ([[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]) راه پیشبرد کاری را هموار نساخت. [[امام علی]] {{ع}} در پاسداشت [[عدالت]] و [[ایستادگی]] بر آن چنان [[استوار]] بود که حاضر نبود در ازای همه عالم، ذرهای [[بیعدالتی]] کند و از [[ملازمات عدالت]] دور شود، چنانکه فرمود: به [[خدا]]، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به من بدهند، برای من اینکه در [[حق]] مورچهای [[خدا]] را [[نافرمانی]] کنم و پوست جُوی را از دهانش بربایم، چنین نخواهم کرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 558.</ref>. | ||
==[[ملازمات عدالت]]== | ==[[ملازمات عدالت]]== | ||
*[[عدالت]] مقولهای جدا از دیگر مقولات نیست، بلکه در مفهوم و مصداق و [[اجرا]] و تحقق به مقولاتی پیوند دارد؛ پیوندی که در هم تنیده که بدون لحاظ و پاسداشت آنها، [[عدالت]] معنا نمییابد. چنانچه بدون آنها از [[عدالت]] سخن به میان آید و [[اجرا]] و تحقق [[عدالت]] بی آنها مطرح شود، عدالتی بیمحتوا و ناکارا و فاقد ملازمات و ضروریات خود است. ملازمات اساسی [[عدالت]] و ضروریات آن چهار مقوله است: [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]. این چهار ملازمه [[عدالت]] در همه وجوه [[عدالت]] در هر حرکت و [[اقدام]] و برنامه عدالتخواهانه، شرط معنا یافتنِ درستِ عدالتاند. [[عدالت]] فارغ از هر یک از این چهار مقوله، [[بیعدالتی]] است، زیرا بهراحتی تحت عنوان [[عدالت]]، آزادیهای فردی، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] تحدید میشود و به نام [[عدالت]] به [[حریم]] [[انسان]] و [[انسانیت]] [[تجاوز]] صورت میگیرد و مرزهای [[اخلاق]] و [[قانون]] دریده میشود. آنچه در [[اندیشه]] و [[سیره امام علی]] {{ع}} به وضوح دیده میشود این است که آن [[حضرت]] هرگز در پی تحقق [[عدالت]]، اموری همچون [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]] را زیر پا نگذاشته، بلکه برای [[اجرای عدالت]]، آنها را به تمام معنا پاس داشته است<ref>نک: نهج البلاغه، خطبههای ۵۵، ۹۲ و ۲۱۶، کلامهای ۱۲۶، ۲۰۶ و ۲۲۴ و نامههای ۱، ۲۵، ۵۳ و ۵۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص | *[[عدالت]] مقولهای جدا از دیگر مقولات نیست، بلکه در مفهوم و مصداق و [[اجرا]] و تحقق به مقولاتی پیوند دارد؛ پیوندی که در هم تنیده که بدون لحاظ و پاسداشت آنها، [[عدالت]] معنا نمییابد. چنانچه بدون آنها از [[عدالت]] سخن به میان آید و [[اجرا]] و تحقق [[عدالت]] بی آنها مطرح شود، عدالتی بیمحتوا و ناکارا و فاقد ملازمات و ضروریات خود است. ملازمات اساسی [[عدالت]] و ضروریات آن چهار مقوله است: [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]. این چهار ملازمه [[عدالت]] در همه وجوه [[عدالت]] در هر حرکت و [[اقدام]] و برنامه عدالتخواهانه، شرط معنا یافتنِ درستِ عدالتاند. [[عدالت]] فارغ از هر یک از این چهار مقوله، [[بیعدالتی]] است، زیرا بهراحتی تحت عنوان [[عدالت]]، آزادیهای فردی، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] تحدید میشود و به نام [[عدالت]] به [[حریم]] [[انسان]] و [[انسانیت]] [[تجاوز]] صورت میگیرد و مرزهای [[اخلاق]] و [[قانون]] دریده میشود. آنچه در [[اندیشه]] و [[سیره امام علی]] {{ع}} به وضوح دیده میشود این است که آن [[حضرت]] هرگز در پی تحقق [[عدالت]]، اموری همچون [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]] را زیر پا نگذاشته، بلکه برای [[اجرای عدالت]]، آنها را به تمام معنا پاس داشته است<ref>نک: نهج البلاغه، خطبههای ۵۵، ۹۲ و ۲۱۶، کلامهای ۱۲۶، ۲۰۶ و ۲۲۴ و نامههای ۱، ۲۵، ۵۳ و ۵۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 558.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |