توبه: تفاوت میان نسخهها
←واژهشناسی لغوی
جز (جایگزینی متن - '''']].' به '''']]') |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==واژهشناسی لغوی== | ==واژهشناسی لغوی== | ||
*توبه بر اساس لغت اگر با حرف "اِلی" متعدی شود، به معنای بازگشت بنده از گناه به اطاعت خداوند و چنانچه با حرف "علی" متعدی گردد، به معنای بازگشت خدا به سوی بنده به یکی از این دو صورت است<ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.</ref>: | *[[توبه]] بر اساس لغت اگر با حرف "اِلی" متعدی شود، به معنای بازگشت [[بنده]] از [[گناه]] به [[اطاعت خداوند]] و چنانچه با حرف "[[علی]]" متعدی گردد، به معنای بازگشت [[خدا]] به سوی [[بنده]] به یکی از این دو صورت است<ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.</ref>: | ||
#موفق کردن عبد به | #موفق کردن [[عبد]] به [[توبه]]؛ | ||
#قبول توبه وی<ref>لسان العرب، ج ۲، ص ۶۱؛ المنجد، ص ۶۶، «توب»؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۵.</ref>. | #قبول [[توبه]] وی<ref>لسان العرب، ج ۲، ص ۶۱؛ المنجد، ص ۶۶، «توب»؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۵.</ref>. | ||
*توبه در اصطلاح | *[[توبه]] در اصطلاح [[متکلمان]]، [[پشیمانی]] [[انسان]] از ارتکاب عمل [[ناپسند]] "[[گناه]] یا هر فعل [[مکروه]] یا مباحی که بهتر از آن را میتوان انجام داد" به جهت [[زشتی]] آن "نه [[ترس]] از آبرو یا [[بیماری]] و..." و در نتیجه ترک کردن آن کار در حال و نیز [[عزم]] [[قاطع]] بر عدم بازگشت به آن در [[آینده]] است<ref>کشف المراد، ص ۵۶۶؛ منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۱۱.</ref> | ||
*برای تحقق توبه صیغه و عبارت خاصی تشریع نشده است، چنان که این مطلب از اختلاف روایات و نیز سخنان مفسران ذیل آیه ۳۷ سوره بقره به دست میآید<ref>مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۲۴۸؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰۰؛جامع البیان، ج ۱، ص ۳۴۸.</ref><ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.</ref>. | *برای تحقق [[توبه]] صیغه و عبارت خاصی [[تشریع]] نشده است، چنان که این مطلب از [[اختلاف روایات]] و نیز سخنان [[مفسران]] ذیل [[آیه]] ۳۷ سوره بقره به دست میآید<ref>مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۲۴۸؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰۰؛جامع البیان، ج ۱، ص ۳۴۸.</ref><ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.</ref>. | ||
*توبه و واژههای أوْبه، | *[[توبه]] و واژههای أوْبه، [[انابه]]، [[تقوا]] و [[استغفار]] معنایی نزدیک هم دارند و میان آنها تفاوتهایی هم هست؛ "اَوْبه" به معنای مطلق بازگشتن به اصل و [[مرجع]] است<ref>المصباح، ص ۲۹، «آب»؛ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۱۵۲، «اوب».</ref>. "اِنابه"، مرتبه بالاتر از [[توبه]] است؛ به این معنا که [[توبه]] [[رجوع]] از [[احکام]] و تبعات [[طبیعت]] به سوی [[احکام]] [[روحانیت]] و [[فطرت]] است و [[انابه]]، بازگشت از [[فطرت]] و [[روحانیت]] به سوی [[خدا]] و سفر کردن از بیتِ نفْس به سوی سر منزل مقصود است<ref>چهل حدیث، ص ۲۷۲.</ref><ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.</ref>. | ||
*"[[تقوا]]" با توبه در اصل ترک و اجتناب مشترک هستند؛ اما [[تقوا]] اجتناب از گناهی است که انسان انجام نداده است و تصمیم دارد که هرگز هم آن را انجام ندهد<ref>جامع السعادات، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳.</ref>. | *"[[تقوا]]" با [[توبه]] در اصل ترک و اجتناب مشترک هستند؛ اما [[تقوا]] اجتناب از گناهی است که [[انسان]] انجام نداده است و تصمیم دارد که هرگز هم آن را انجام ندهد<ref>جامع السعادات، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳.</ref>. | ||
*"استغفار" هم بنا بر قولی به اصلاح گذشته اختصاص دارد<ref>التوبة والانابه، ص ۲۰۷ - ۲۱۰.</ref> و بنا بر نظریهای مطلق طلب آمرزش است که گاهی با دعا عملی میشود و زمانی با توبه و هنگامی با سایر طاعات<ref>الفروق اللغویه، ص ۴۸.</ref> و بنابر قول سومی | *"[[استغفار]]" هم بنا بر قولی به [[اصلاح]] گذشته اختصاص دارد<ref>التوبة والانابه، ص ۲۰۷ - ۲۱۰.</ref> و بنا بر نظریهای مطلق طلب [[آمرزش]] است که گاهی با [[دعا]] عملی میشود و زمانی با [[توبه]] و هنگامی با سایر [[طاعات]]<ref>الفروق اللغویه، ص ۴۸.</ref> و بنابر قول سومی [[استغفار]]، طلب از [[خداوند]] برای ازاله [[بدی]] هاست؛ ولی [[توبه]] سعی خود [[انسان]] در این مسیر است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۸۱.</ref><ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.</ref>. | ||
*گاهی یک جرقه [[معنوی]]، سراپای وجود را به [[آتش]] میکشد و مشتعل میسازد و [[گناهان]] را میسوزاند. بار [[معنوی]] [[زیارت]] هم تا حدی است که گاهی یک [[انقلاب]] روحی، یک تحول حال، یک "توجه" در [[مزار]] [[معصوم]]، منشأ اثر در یک [[عمر]] است. لحظاتِ "[[شب قدر]] گونه" ای که برای [[زائر]]، در کنار [[قبر]] اولیای [[پاک]] [[خدا]] حاصل میشود، گاهی برکاتی دارد که بیش از سالها [[مراقبت]] و مواظبت، بازدهی دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۹-۶۲.</ref>. | |||
*گاهی یک جرقه | *در [[عتبات]] [[ائمه]] حضور یافتن و به "حساب" خود رسیدن، به گذشته خویش و [[اعمال]] خود توجه کردن و تصمیم به "[[پاک]] بودن" و "خوب زیستن" گرفتن، از آثار دیگر [[زیارت]] است. [[گناه]]، زائدهای است، روییده بر تنه [[اخلاق]] [[انسان]]، [[غفلت]]، آفتی است، افتاده به جانِ "[[قلب]]"، [[هواپرستی]]، باد مسمومی است، وزیده بر گلستان "[[فطرت]]"، [[دنیا]] زدگی، کِرمی است ساقه [[خوار]]، چسبیده به شاخه "وجود"، شهوات، آتشی است هستی سوز، افتاده به خرمن [[ایمان]]، [[زیارت]] چه میکند؟ .. وقتی یک [[زائر]] در مقابله با حرمهای [[مطهر]] و شخصیتهای [[معصومین]]{{عم}} به [[فکر]] می افتد که خطاها و لغزشهای یک عُمر را جبران کند، شانههایش میلرزد، [[اشک]] میریزد و از خودش بدش میآید و برای [[اصلاح]] گذشته اش تصمیمهایی اساسی می گیرد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۹-۶۲.</ref>. | ||
*در عتبات [[ائمه]] حضور یافتن و به | *[[زیارت]]، [[مؤمن]] را در آستانه [[ایمان]] مجسم و در عتبه اسوههای [[اخلاق]]، مینشاند، [[فطرت]] را، زیر اشراقِ ملکوتِ [[مرقد]] [[معصومین]]{{عم}}، آفتزدایی میکند، [[زیارت]]، آبی ابراهیمی است که بر [[آتش]] [[شهوت]] نمرودیان ریخته و آن را سرد و [[سلامت]] میکند، [[زیارت]]، [[انسان]] را به خطاهایش "متوجه" و "معترف" می کند و در او، بارقه "[[امید]]" و "[[مغفرت]]" میآفریند. [[زائر]]، باید خود را در چنین [[جایگاه]] و مقامی احساس کند. در [[زیارت]] [[امامان]] مدفون در [[قبرستان بقیع]] میخوانیم:{{عربی|«وَهذا مَقامُ مَنْ أَسْرَفَ وَأَخْطَا وَاسْتَکانَ وَأَقَرَّ بِما جَنی وَرَجا بِمَقامِهِ الْخَلاصَ ...»}} <ref>مفاتیح الجنان، زیارت ائمه بقیع.</ref>. اینجا، محل ایستادن و [[جایگاه]] کسی است که [[اسراف]] و [[خطا]] کرده است، اینجا کسی در حضورتان [[ایستاده]] که شکسته و خاکسار، به [[جرم]] خویش [[اقرار]] میکند، و به چه توبههای [[عظیم]]، چه [[تطهیر]] [[قلب]] های جدی، چه تصمیمهای بزرگ، چه [[اصلاح]] درونهای [[سرنوشت]] ساز، که از آثار [[زیارت]] است. خاطر حضورش در این [[مقام]]، [[امید]] «خلاص» دارد. تا [[انسان]] خود را [[اسراف]] کار و بزهکار نداند، خاکسار نمیشود، و تا خاکی نشود به [[گناه]] اعتراف نمی کند و تا [[اقرار]] به اشتباه نکند، [[امید]] [[نجات]] در او نیست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۹-۶۲.</ref>. | ||
*[[مزار]] [[ائمه]]، [[بهترین]] جا برای «[[محاسبه]] [[نفس]]» و رسیدگی به پرونده [[اعمال]] خویش است. من که هستم؟ چه کرده ام؟ کجا آمدهام؟ به [[زیارت]] که شرفیاب شدهام؟ چرا آمدهام؟ چه میخواهم؟ چه آوردهام؟ با چه رویی [[حاجت]] بطلبم؟ با کدام [[عمل صالح]]، خود را «اینجایی» معرّفی کنم؟ گذشتهام چه بوده است؟ اکنون چه کاره ام؟ آیا گناهانم اجازه میدهد که چهره بر آستان این [[مرقد]] بسایم؟ آیا قطرات اشکم، [[شایسته]] آن است که بر ضریح و رواق و [[خاک]] [[مرقد]] [[حجت خدا]] بچکد؟ تا [[پاک]] نشوم که نمیتوانم چشم به [[پاکان]] بیفکنم! تا لایق نباشم که نمیتوانم مدعی [[دوستی]] و [[محبت]] و [[ولایت]] کنم! پس باید [[توبه]] کنم، عوض شوم، به [[برکت]] حضور در این محضر، از آلودگیها دست بشویم. اینجاست که [[زیارت]]، عامل [[توبه]] و [[زمینهساز]] [[گناه]] زدایی میشود. [[زائر]]، باید اهل [[استغفار]] و معذرتخواهی و [[اعتراف به گناه]] و [[امید]] به [[بخشش]] باشد. در [[زیارت]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} میخوانیم: {{عربی|"وَإِنّی أَتَیْتُکَ مُسْتَغْفِرًا تائِباً مِنْ ذُنُوبی، وَإِنّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللهِ رَبّی وَرَبِّکَ لِیَغْفِرَ لی ذُنُوبی"}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت حضرت رسول.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۹-۶۲.</ref>. | |||
*[[استغفار]] و [[توبه]] از [[گناهان]] و [[توجه به خدا]] و [[امید]] [[مغفرت]]، در [[زائر]] [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} لازم است. بدین گونه، [[زیارت]]، عامل [[تزکیه نفس]] و [[خودسازی]] و [[تربیت]] است. همچنانکه دریاها و گیاهان و عالم [[طبیعت]]، سموم و گازکربنیکهای هوا را میگیرند و به [[تطهیر]] و پالایش جوّ و محیط و هوا میپردازند، در عالم معنویات هم، انسانهای نمونه و روحهای متعالی و مظاهر کمال، چنین خاصیتی دارند و [[جانها]] را پاکسازی میکنند و اخلاقها را [[اصلاح]] و [[دلها]] را از رذائل شستشو میدهند<ref>با استفاده از بیان شهید مطهری در عدل الهی، با عنوان اصل تطهیر، چاپ صدرا، ص۲۷۴.</ref>. این وساطت در [[فیض]] است که از [[خداوند]]، اما از کانال اولیایش به ما میرسد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۹-۶۲.</ref>. | |||
*وقتی که [[زیارت]] [[ائمه]] و پیوند با آنان در [[تطهیر]] [[جانها]] و [[اصلاح]] [[اخلاق]] و [[تربیت نفوس]] مؤثر است. این خود، نوعی [[هدایت]] و [[امامت]] و [[رهبری]] [[ائمه]] را میرساند. این هم نوعی [[شفاعت]] است که در همین [[دنیا]] اثرش روشن میشود و به تعبیر [[شهید مطهری]]: "شفاعتِ [[رهبری]]" و "شفاعتِ عمل" است<ref>به بحث استاد مطهری در کتاب عدل الهی، ص۲۶۸ تحت عنوان "شفاعت رهبری" مراجعه کنید.</ref>. برای وجودهای گریزان از مرکزیت [[توحید]] و [[فطرت]] و [[پاکی]]، نیروهای [[جاذبه]] [[معنوی]] لازم است تا این [[تعادل]] و حرکت در "خطّ سیر" و شناوری در "فلک فوز و فلاح" را هماهنگ و برقرار سازد. با کارِ [[گریز]] از مرکز و [[جاذبه]]، تعدیل فراهم میشود. مزارهای [[معصومین]]{{عم}}، کانونهای جذبه دار، برای کشش فطرتها و دلهای مستعدّ، به خیر و [[صلاح]] است. [[زیارت]]، عامل [[توجه به خدا]]، [[تقرب به خدا]]، [[تحول روحی]] و [[توبه]] و [[ گناهزدایی]] است. اینهاست آثار [[تربیتی]] و نقش سازنده [[زیارت]] [[اولیای خدا]]. ولی به شرط آنکه [[زائر]]، عارف باشد، عارف به [[حقّ]] [[ائمه]] و [[مقام]] و شخصیتشان، عارف به [[وظیفه]] خود در مقابل [[امامان]]<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۹-۶۲.</ref>. | |||
==توبه در [[قرآن]]== | ==توبه در [[قرآن]]== |