بحث:توبه

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

توبه به معنای بازگشت به سوی خداست[۱] یا به عبارتی، بازگشت از گناه به سوی اطاعت خدا. کسی که خدا را نافرمانی کند، گناه کرده است و باید زود توبه و استغفار کند و از خداوند آمرزش بخواهد تا بخشوده شود. در آیات بسیاری از قرآن به گناهکاران توصیه شده که به سوی خدا باز گردند تا از عذاب الهی ایمن شوند. توبه حالت پشیمانی است که در دل انسان پیش می‌آید و از کرده خود استغفار می‌کند. خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و توبه را می‌پذیرد. توبه دریچه امیدی است که به روی انسان گشوده می‌شود تا ناامید از نجات و آمرزش نباشد و خطاهای گذشته را جبران کند. "توبه نَصوح"، توبه‌ای است جدّی و حتمی که انسان دوباره به گناه برنگردد و توبه‌اش را نشکند. "توبه" نام نهمین سوره قرآن نیز می‌باشد که به سوره برائت هم مشهور است و تنها سوره‌ای است که در آغاز آن "بسم الله" نیست و این سوره مظهر برائت از مشرکان و افشای چهره منافقان است[۲].

واژه‌شناسی لغوی

  • توبه بر اساس لغت اگر با حرف "اِلی" متعدی شود، به معنای بازگشت بنده از گناه به اطاعت خداوند و چنانچه با حرف "علی" متعدی گردد، به معنای بازگشت خدا به سوی بنده به یکی از این دو صورت است[۳]:
  1. موفق کردن عبد به توبه؛
  2. قبول توبه وی[۴].

توبه در قرآن

وجوب توبه

ضرورت پذیرش توبه

ظرف توبه و شرایط پذیرش آن

آثار توبه

توبه انبیا و اوصیا

توبه نصوح

توبه یکی از اسباب رستگاری

توبه

توبه، گفتن لفظ نیست. «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي‏ وَ أَتُوبُ‏ إِلَيْهِ‏» را به زبان آوردن توبه نیست. توبه یعنی بازگشت[۲۶]. توبه، پشیمانی از گناه و تصمیم به عدم تکرار است[۲۷]. توبه که واقعاً یک حالت عالی انسانی است، عبارت است از “قیام انسان علیه خودش”، یک قیام اصلاحی[۲۸]. توبه یعنی پاکیزه کردن خود[۲۹]. توبه یک حالت روانی و روحی و بلکه یک انقلاب روحی در انسان است، که لفظ «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي‏ وَ أَتُوبُ‏ إِلَيْهِ‏» بیان این حالت است، نه خود حالت، توبه نه خود توبه[۳۰]. توبه برای انسان تغییر مسیر دادن است. امّا نه تغییر مسیر دادن ساده از قبیل تغییر مسیری که گیاه می‌دهد و یا تغییر مسیری که حیوان می‌دهد، بلکه یک نوع تغییر مسیری که مخصوص خود انسان است و از نظر روانی و روحی کاملاً ارزش تحلیل و بررسی و رسیدگی دارد. “توبه” عبارت است از یک نوع انقلاب درونی، نوعی قیام، نوعی انقلاب از ناحیه خود انسان علیه خود انسان. این جهت، از مختصات انسان است[۳۱]. توبه یعنی آن قیام درونی، اینکه مقامات عالی وجود انسان علیه مقامات دانی وجود او که زمام امور این کشور داخلی را در دست گرفته‌اند، یک مرتبه انقلاب می‌کنند، همه اینها را می‌گیرند به زندان می‌اندازند و خودشان با قوا و جنود و لشکریان خود زمام امور را در دست می‌گیرند. این حالت و شکل است که در حیوان و نبات وجود ندارد. همان‌طور که عکسش هم هست، یعنی گاهی مقامات دانی وجود انسان علیه مقامات عالی وجود او قیام و انقلاب می‌کنند، آنها را می‌گیرند و به زندان می‌اندازند و زمام امور این کشود را در دست می‌گیرند[۳۲].

“توبه” عبارت است از عکس‌العمل نشان دادن مقامات عالی و مقدس روح انسان علیه مقامات دانی و پست و حیوانی انسان. “توبه” عبارت است از قیام و انقلاب مقدس قوای فرشته صفت انسان علیه قوای بهیمی صفت و شیطان صفت انسان. این ماهیّت توبه است[۳۳]. توبه آن وقت است که یک انقلاب درونی در وجود انسان پیدا می‌شود. یعنی نیروهای شهوانی و غضب و شیطانی انسان علیه تبهکاری‌های او قیام بکنند و زمام مملکت وجود انسان را در دست بگیرند. این معنای توبه است. توبه یعنی انقلاب درونی انسان[۳۴]. توبه رجوع و بازگشت واقعی بنده به سوی خداوند است[۳۵]. بشر را از خودی رهاندن و به حق رساندن. یعنی بشر را از درون خودش علیه خودش برانگیختن. توبه بازگشت، حرکت دادن انسان‌ها از خودی و از نفس‌پرستی به سوی حقیقت‌پرستی[۳۶]. توبه در اصطلاح به معنی ایجاد یک انقلاب روحی و یک دگرگونی بنیادی در طرز عمل و سلوک رفتار است[۳۷]. علیه خود قیام کردن و عصیان علیه خود که در زبان دینی اسمش “توبه” است. شوریدن بر ضدّ خود[۳۸].[۳۹]

توبه حقیقی

توبه حقیقی یعنی انصراف جدی و بازگشت واقعی از گناه به سوی صلاح و ارشاد[۴۰].[۴۱]

توبه نَصوح

توبه نَصوح یعنی توبه خالص[۴۲].[۴۳]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. احمدپور، مهدی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۶۰.
  3. احمدپور، مهدی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.
  4. لسان العرب، ج ۲، ص ۶۱؛ المنجد، ص ۶۶، «توب»؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۵.
  5. کشف المراد، ص ۵۶۶؛ منشور جاوید، ج ۸، ص ۲۱۱.
  6. مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۲۴۸؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰۰؛جامع البیان، ج ۱، ص ۳۴۸.
  7. احمدپور، مهدی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.
  8. المصباح، ص ۲۹، «آب»؛ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۱۵۲، «اوب».
  9. چهل حدیث، ص ۲۷۲.
  10. احمدپور، مهدی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.
  11. جامع السعادات، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳.
  12. التوبة والانابه، ص ۲۰۷ - ۲۱۰.
  13. الفروق اللغویه، ص ۴۸.
  14. التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۸۱.
  15. احمدپور، مهدی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۵۰ - ۵۸.
  16. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۵۹-۶۲.
  17. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۵۹-۶۲.
  18. مفاتیح الجنان، زیارت ائمه بقیع.
  19. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۵۹-۶۲.
  20. مفاتیح الجنان، زیارت حضرت رسول.
  21. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۵۹-۶۲.
  22. با استفاده از بیان شهید مطهری در عدل الهی، با عنوان اصل تطهیر، چاپ صدرا، ص۲۷۴.
  23. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۵۹-۶۲.
  24. به بحث استاد مطهری در کتاب عدل الهی، ص۲۶۸ تحت عنوان "شفاعت رهبری" مراجعه کنید.
  25. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۵۹-۶۲.
  26. آشنایی با قرآن، ج۳، ص۵۲.
  27. آشنایی با قرآن ج۳، ص۱۲.
  28. اسلام و مقتضیات زمان، ج۲، ص۱۶۵؛ گفتارهای معنوی، ص۱۵۸.
  29. گفتارهای معنوی، ص۷۲.
  30. گفتارهای معنوی، ص۱۰۸.
  31. گفتارهای معنوی، ص۱۱۰.
  32. گفتارهای معنوی، ص۱۱۲.
  33. گفتارهای معنوی، ص۱۱۶.
  34. گفتارهای معنوی، ص۱۳۹.
  35. حکمت‌ها و اندرزها، ص۷۹.
  36. سیری در سیره نبوی، ص۱۸۶.
  37. پیرامون انقلاب اسلامی، ص۳۱.
  38. فلسفه اخلاق، ص۲۱۰.
  39. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۸۶.
  40. حکمت‌ها و اندرزها، ص۸۰.
  41. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۸۶.
  42. حماسه حسینی، ج۱، ص۲۴۲.
  43. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۸۶.