دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۲۴
، ۶ سپتامبر ۲۰۱۹جایگزینی متن - ')| ' به ')|'
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
جز (جایگزینی متن - ')| ' به ')|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==پاسخ نخست== | ==پاسخ نخست== | ||
[[پرونده:8905674.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید عبدالحسین نجفی لاری|نجفی لاری]]]] | [[پرونده:8905674.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید عبدالحسین نجفی لاری|نجفی لاری]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[سید عبدالحسین نجفی لاری]]''' در دو کتاب ''«[[المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته (کتاب)|المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته]]»'' و ''«[[ آگاهیهای آسمانی (کتاب)| آگاهیهای آسمانی]]»'' در اینباره گفتهاست: | ::::::آیتالله '''[[سید عبدالحسین نجفی لاری]]''' در دو کتاب ''«[[المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته (کتاب)|المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته]]»'' و ''«[[ آگاهیهای آسمانی (کتاب)|آگاهیهای آسمانی]]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
:::::*«چند دلیل عقلی بر [[ علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش|بالفعل بودن علم امام]] و عموم محدوده آن اقامه کردهاند که به بررسی آنها میپردازیم: | :::::*«چند دلیل عقلی بر [[ علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش|بالفعل بودن علم امام]] و عموم محدوده آن اقامه کردهاند که به بررسی آنها میپردازیم: | ||
:::::'''دلیل اول:''' قاعده لطف: سه تقریر برای قاعده لطف ذکر شده است: '''تقریر اول:''' امام کاملترین ذات را داراست و هرکسی که کاملترین ذات را دارد واجب است کاملترین صفات را هم دارا باشدو آنهم در این بحث علم بالفعل به همه چیز است. '''تقریر دوم:''' علت غائی خلقت معرفت خداوند است به دلیل آیه شریفه {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}«» با توجه به تفسیرش به لیعرفون و حدیث قدسی و روایات دال است که خداوند [[اهل بیت|امامان]] را مظهر جمیع صفات جلالیه و جمالیه خویش قرار داده است تا مردم توسط آنان خداوند را بشناسند. حال اگر این مظاهر دارای نقص باشند مستلزم نقص در ظاهر خداوند خواهد بود. | :::::'''دلیل اول:''' قاعده لطف: سه تقریر برای قاعده لطف ذکر شده است: '''تقریر اول:''' امام کاملترین ذات را داراست و هرکسی که کاملترین ذات را دارد واجب است کاملترین صفات را هم دارا باشدو آنهم در این بحث علم بالفعل به همه چیز است. '''تقریر دوم:''' علت غائی خلقت معرفت خداوند است به دلیل آیه شریفه {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}«» با توجه به تفسیرش به لیعرفون و حدیث قدسی و روایات دال است که خداوند [[اهل بیت|امامان]] را مظهر جمیع صفات جلالیه و جمالیه خویش قرار داده است تا مردم توسط آنان خداوند را بشناسند. حال اگر این مظاهر دارای نقص باشند مستلزم نقص در ظاهر خداوند خواهد بود. | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
{{جمع شدن|۱۳. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛}} | {{جمع شدن|۱۳. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛}} | ||
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی|لطیفی]]]] | [[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی|لطیفی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)| علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها بر قرار است. لازمه چنین عصمتی علم غیب وسیع است. نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند. رهیافت تلاش کلامی و فلسفی و صریح روایات در موضوع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} دو چیز است: یکی اثبات اصل [[علم غیب]] که به اذن الهی به آنان داده شده است، و دیگر اثبات وسعت و گستره این علم تا آنجا که عدالت و عصمتآور باشد و [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در سایه آن هرگونه موارد عصیان و خطاء و سهو و نسیان را بشناسد و در نتیجه از او سر نزند در غیر این صورت دیگر به رسالت و هدایتگری اشاطمی نانی نخواهد بود و نقض غرض خواهد شد. | ::::::«دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها بر قرار است. لازمه چنین عصمتی علم غیب وسیع است. نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند. رهیافت تلاش کلامی و فلسفی و صریح روایات در موضوع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} دو چیز است: یکی اثبات اصل [[علم غیب]] که به اذن الهی به آنان داده شده است، و دیگر اثبات وسعت و گستره این علم تا آنجا که عدالت و عصمتآور باشد و [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در سایه آن هرگونه موارد عصیان و خطاء و سهو و نسیان را بشناسد و در نتیجه از او سر نزند در غیر این صورت دیگر به رسالت و هدایتگری اشاطمی نانی نخواهد بود و نقض غرض خواهد شد. | ||
::::::اگر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، [[علم غیب]] نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی میشود و در نتیجه در مواردی مرتکب حقکشیها و خطاها میشوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال میرود. افزون بر این اگر علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} محدود میبود و مرتکب خطاها یا فراموشیهایی میشدند این موارد با توجه به تعداد ائمه{{عم}} حتماً برای ما نقل میشد»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>. | ::::::اگر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، [[علم غیب]] نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی میشود و در نتیجه در مواردی مرتکب حقکشیها و خطاها میشوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال میرود. افزون بر این اگر علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} محدود میبود و مرتکب خطاها یا فراموشیهایی میشدند این موارد با توجه به تعداد ائمه{{عم}} حتماً برای ما نقل میشد»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>. | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۰۰: | ||
{{جمع شدن|۱۷. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛}} | {{جمع شدن|۱۷. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛}} | ||
[[پرونده:60727626.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید نسیم عباس نقوی|نقوی]]]] | [[پرونده:60727626.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید نسیم عباس نقوی|نقوی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)| علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«۱. '''قلمرو وسیع مأموریت [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}:''' دامنه مأموریت اولیاء الهی بسیار گسترده است آنان باید علم و آگاهی کامل حاصل از اصول و فروع دین اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت میشود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گرنه نقض غرض بوده وهدف خداوند برآورده نمیشود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و گرنه جلب اعتبار نخواهند کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. در نتیجه مأموریت اولیاء الهی مقتضای آگاهی غیبی این است که از جهات گوناگون [[علم غیب]] داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}، در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به [[علم غیب]] باشد این علم را خواهند داشت. | ::::::«۱. '''قلمرو وسیع مأموریت [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}:''' دامنه مأموریت اولیاء الهی بسیار گسترده است آنان باید علم و آگاهی کامل حاصل از اصول و فروع دین اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت میشود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گرنه نقض غرض بوده وهدف خداوند برآورده نمیشود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و گرنه جلب اعتبار نخواهند کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. در نتیجه مأموریت اولیاء الهی مقتضای آگاهی غیبی این است که از جهات گوناگون [[علم غیب]] داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}، در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به [[علم غیب]] باشد این علم را خواهند داشت. | ||
::::::۲. '''[[ضرورت امامت]]:''' وجود [[امام]] ضروری است و عقل ضرورت آن را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]، علم خدادادی [[غیب]] ثابت می¬شود زیرا قبلاً گفته شد امام تمام مقامات پیامبر به جز وحی را دارد. پس لوازم آن مقام را نیز داشته باشد. مصونیت قرآن را از تحریف خداوند ضمانت کرده اما هیچ ضمانتی درباره مصونیت بیانات [[پیامبر]]{{صل}} از تحریف وجود ندارد لذا راویان گاهی مطالب متفاوتی را در یک موضوع از [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکنند بنابراین ما نیازمند تبیین جدید هستیم اگر شخص بیان کننده و دارای علم عادی باشد دچار خطا خواهد شد و بیان او حجت نخواهد بود. پس شخص بیان کننده بعد از [[پیامبر]]{{صل}} باید معصوم و دارای [[علم غیب]] باشد و الّا ختم نبوت بر خلاف حکمت است. | ::::::۲. '''[[ضرورت امامت]]:''' وجود [[امام]] ضروری است و عقل ضرورت آن را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]، علم خدادادی [[غیب]] ثابت می¬شود زیرا قبلاً گفته شد امام تمام مقامات پیامبر به جز وحی را دارد. پس لوازم آن مقام را نیز داشته باشد. مصونیت قرآن را از تحریف خداوند ضمانت کرده اما هیچ ضمانتی درباره مصونیت بیانات [[پیامبر]]{{صل}} از تحریف وجود ندارد لذا راویان گاهی مطالب متفاوتی را در یک موضوع از [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکنند بنابراین ما نیازمند تبیین جدید هستیم اگر شخص بیان کننده و دارای علم عادی باشد دچار خطا خواهد شد و بیان او حجت نخواهد بود. پس شخص بیان کننده بعد از [[پیامبر]]{{صل}} باید معصوم و دارای [[علم غیب]] باشد و الّا ختم نبوت بر خلاف حکمت است. | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۳۳: | ||
{{جمع شدن|۲۱. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | {{جمع شدن|۲۱. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11792.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[منصف علی مطهری]]]] | [[پرونده:11792.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[منصف علی مطهری]]]] | ||
::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)| علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«ضروری است برای مردم که ارتباط داشته باشند با خداوند متعال که غیب الغیوب است و همچنین خداوند هم با عوامل نازله یعنی جهان خصوصا انسان باید ارتباط داشته باشد تا مردم را هدایت کند و برای ارتباط با عالم باید یک رابطی باشد که مردم را هدایت کند و آن رابط باید یک وجودی داشته باشد از نوع وجود خلقی. پس برای این وجود خلقی باید صفتی باشد: | ::::::«ضروری است برای مردم که ارتباط داشته باشند با خداوند متعال که غیب الغیوب است و همچنین خداوند هم با عوامل نازله یعنی جهان خصوصا انسان باید ارتباط داشته باشد تا مردم را هدایت کند و برای ارتباط با عالم باید یک رابطی باشد که مردم را هدایت کند و آن رابط باید یک وجودی داشته باشد از نوع وجود خلقی. پس برای این وجود خلقی باید صفتی باشد: | ||
::::::اینکه ارتباط داشته باشد با غیب دیگر اینکه رابط باشد بین خالق و مخلوق و این را هم میدانیم که این ارتباط همیشه هست بین زمین و آسمان و این ارتباط و اتصال به ذات خداوند باید برای تمام افراد باشد یعنی تمام افراد مستقیما با خداوند ارتباط داشته باشند و لازمه این حرف این است که تمام مردم نبی و رسول باشند. اگرچه ثبوتا برای خداوند ممکن است لکن این حرف خلاف نظام است که تمام مردم انبیاء و رسول باشند. وقتی اینطور نشد پس باید برای اتصال و ارتباط یک نفر باشد و او باید از ملائکه یا بشر باشد. چون عدم جنبه بشری مطلقا منتفی میکند شرط اقتدا و اسوه بودن را(...) پس آن رابط باید بشر باشد (...) در نتیجه باید هادی در بین مردم باشد. هادی یعنی کسی که احتیاج به هدایت دیگران نداشته باشد پس برای هادی علاوه بر شرط عصمت باید عصمت علمی هم شرط باشد یعنی که باید علمی داشته باشد که مردم را هدایت کند و در آن علم خطا نکند و الا هادی نمیشود.<ref>محاضرات شیخ مفید، الامامه الهیه، ص۲۷-۲۴۷، ناشر دارالهدی، چاپ اول.</ref> | ::::::اینکه ارتباط داشته باشد با غیب دیگر اینکه رابط باشد بین خالق و مخلوق و این را هم میدانیم که این ارتباط همیشه هست بین زمین و آسمان و این ارتباط و اتصال به ذات خداوند باید برای تمام افراد باشد یعنی تمام افراد مستقیما با خداوند ارتباط داشته باشند و لازمه این حرف این است که تمام مردم نبی و رسول باشند. اگرچه ثبوتا برای خداوند ممکن است لکن این حرف خلاف نظام است که تمام مردم انبیاء و رسول باشند. وقتی اینطور نشد پس باید برای اتصال و ارتباط یک نفر باشد و او باید از ملائکه یا بشر باشد. چون عدم جنبه بشری مطلقا منتفی میکند شرط اقتدا و اسوه بودن را(...) پس آن رابط باید بشر باشد (...) در نتیجه باید هادی در بین مردم باشد. هادی یعنی کسی که احتیاج به هدایت دیگران نداشته باشد پس برای هادی علاوه بر شرط عصمت باید عصمت علمی هم شرط باشد یعنی که باید علمی داشته باشد که مردم را هدایت کند و در آن علم خطا نکند و الا هادی نمیشود.<ref>محاضرات شیخ مفید، الامامه الهیه، ص۲۷-۲۴۷، ناشر دارالهدی، چاپ اول.</ref> | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۴۷: | ||
{{جمع شدن|۲۳. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | {{جمع شدن|۲۳. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11818.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]]] | [[پرونده:11818.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]]] | ||
::::::آقای '''[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)| رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ::::::آقای '''[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ||
::::::«دلیل عقلی خود بر چند نوع تنظیم گردیده است: (...) | ::::::«دلیل عقلی خود بر چند نوع تنظیم گردیده است: (...) | ||
::::::'''الف. قلمرو وسیع مأموریت معصومین''': دامنه مأموریت معصومین بسیار گسترده است. آنان باید علم و آگاهی کاملی از اصول، فروع دین، اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر، باطن، گذشته، آینده، جسم و جان، دنیا و آخرت تا قیامت میشود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتوانند ایفای وظیفه نمایند وگرنه نقض غرض بوده و هدف خداوند برآورده نمیشود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده وگرنه جلب اعتماد نخواهد کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. در نتیجه مأموریت [[معصومین]]{{عم}} مقتضی آگاهی غیبی از جهات گوناگون است. و محتوای رسالتشان چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی معصومین{{ع}} و به طور کلّی در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به [[علم غیب]] باشد این علم را خواهد داشت. درباره قلمرو وسیع مأموریت معصومین{{عم}} [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هیچ چیزی أعم از آدمی و جنی و فرشتهای در آسمانها نیست مگر اینکه ما حجت بر ایشانیم. | ::::::'''الف. قلمرو وسیع مأموریت معصومین''': دامنه مأموریت معصومین بسیار گسترده است. آنان باید علم و آگاهی کاملی از اصول، فروع دین، اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر، باطن، گذشته، آینده، جسم و جان، دنیا و آخرت تا قیامت میشود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتوانند ایفای وظیفه نمایند وگرنه نقض غرض بوده و هدف خداوند برآورده نمیشود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده وگرنه جلب اعتماد نخواهد کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. در نتیجه مأموریت [[معصومین]]{{عم}} مقتضی آگاهی غیبی از جهات گوناگون است. و محتوای رسالتشان چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی معصومین{{ع}} و به طور کلّی در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به [[علم غیب]] باشد این علم را خواهد داشت. درباره قلمرو وسیع مأموریت معصومین{{عم}} [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هیچ چیزی أعم از آدمی و جنی و فرشتهای در آسمانها نیست مگر اینکه ما حجت بر ایشانیم. | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۴: | ||
::::::'''د. افضلیت''': مرحوم [[مفید]] میفرماید: واجب است امام{{ع}} افضل از رعیت باشد چون امام{{ع}} از نظر فضائل یا مساوی با رعیت یا ناقصتر از آنها است یا افضل از آنها است و تحت این حکم داخل میشود که امام{{ع}} از نظر علم باید افضل باشد که همین درست است زیرا صورت اول ترجیح بلامرجح و صورت دوم باعث مقدم شدن مفضول "ناقص در کمالات" بر فاضل "کامل در کمالات" میشود. [[امام علی|علی]]{{ع}} در موارد زیادی از غیب خبر داده و این مرتبه برای هیچ یک از صحابه حاصل نشده سپس حتماً [[امام علی|علی]]{{ع}} از آنها افضل است مانند خبر دادن از کشته شدن ذوالثدیه. دلیل [[امامت]] عین دلیل نبوت است بنابراین امام{{ع}} باید به عنوان قائم مقام [[پیامبر]]{{صل}} در جمیع شئون بجز وحی دارای صفات کمال مانند شجاعت و کرم و عفت و صدق و عدل تدبیر و عقل و حکمت باشد و همچنین باید أکمل و أفضل از غیر خودش باشد تا بتواند آنها را هدایت نموده و مردم نیز در یادگیری و استکمال مطیع او باشند وگرنه نیابت محقق نشده و نقض غرض میگردد. | ::::::'''د. افضلیت''': مرحوم [[مفید]] میفرماید: واجب است امام{{ع}} افضل از رعیت باشد چون امام{{ع}} از نظر فضائل یا مساوی با رعیت یا ناقصتر از آنها است یا افضل از آنها است و تحت این حکم داخل میشود که امام{{ع}} از نظر علم باید افضل باشد که همین درست است زیرا صورت اول ترجیح بلامرجح و صورت دوم باعث مقدم شدن مفضول "ناقص در کمالات" بر فاضل "کامل در کمالات" میشود. [[امام علی|علی]]{{ع}} در موارد زیادی از غیب خبر داده و این مرتبه برای هیچ یک از صحابه حاصل نشده سپس حتماً [[امام علی|علی]]{{ع}} از آنها افضل است مانند خبر دادن از کشته شدن ذوالثدیه. دلیل [[امامت]] عین دلیل نبوت است بنابراین امام{{ع}} باید به عنوان قائم مقام [[پیامبر]]{{صل}} در جمیع شئون بجز وحی دارای صفات کمال مانند شجاعت و کرم و عفت و صدق و عدل تدبیر و عقل و حکمت باشد و همچنین باید أکمل و أفضل از غیر خودش باشد تا بتواند آنها را هدایت نموده و مردم نیز در یادگیری و استکمال مطیع او باشند وگرنه نیابت محقق نشده و نقض غرض میگردد. | ||
::::::'''اشکال''': برهان افضلیت، علم [[ائمه]]{{عم}} به احکام را ثابت میکند نه [[علم غیب]] را بنابر این اگر [[ائمه]]{{عم}} در علم به احکام و حلال و حرام از سائرین افضل باشد کافیست. | ::::::'''اشکال''': برهان افضلیت، علم [[ائمه]]{{عم}} به احکام را ثابت میکند نه [[علم غیب]] را بنابر این اگر [[ائمه]]{{عم}} در علم به احکام و حلال و حرام از سائرین افضل باشد کافیست. | ||
::::::'''جواب''': افضلیت مراتب دارد و اگر کسی درفقه مثلاً افضل باشد ممکن است در علوم دیگر افضل نباشد ولی ما برای [[ائمه]]{{عم}} مرتبهای از فضیلت را قائل هستیم که بدون ارتباط غیبی ممکن نیست به تعبیر مرحوم مازندرانی حتی اگر در میان امت کسی باشد که چیزی را بداند ولی امام{{ع}} همان چیز را نداند امام{{ع}} نخواهد بود. در بعضی کتب عبارت {{عربی|"کل واحد من اهل زمانه"}} و {{عربی|"کل فن من الفنون"}} در توضیح برهان افضلیت به کار رفته که مقصود اینست که [[ائمه]]{{عم}} باید از تک تک افراد جامعه افضل و از هر فنی از فنون آگاه باشد و این خود شامل [[علم غیب]] شده و علم ائمه{{عم}} به موضوعات را هم در بر میگیرد از عبارات کشف المراد نیز بهوضوح استفاده میشود که [[علم غیب]] از مصادیق افضلیت است و یکی از فضائل [[امام علی|علی]]{{ع}} را [[علم غیب]] دانسته. لذا میتوان از دلیل افضلیت برای اثبات [[علم غیب]] به شکل زیر بهره گرفت: [[علم غیب]] فضیلت است و از هر فضیلتی امام{{ع}} نباید بی بهره باشد پس [[امام]]{{ع}} نباید از [[علم غیب]] بی بهره باشد.»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)| رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۳۶ - ۴۰.</ref>. | ::::::'''جواب''': افضلیت مراتب دارد و اگر کسی درفقه مثلاً افضل باشد ممکن است در علوم دیگر افضل نباشد ولی ما برای [[ائمه]]{{عم}} مرتبهای از فضیلت را قائل هستیم که بدون ارتباط غیبی ممکن نیست به تعبیر مرحوم مازندرانی حتی اگر در میان امت کسی باشد که چیزی را بداند ولی امام{{ع}} همان چیز را نداند امام{{ع}} نخواهد بود. در بعضی کتب عبارت {{عربی|"کل واحد من اهل زمانه"}} و {{عربی|"کل فن من الفنون"}} در توضیح برهان افضلیت به کار رفته که مقصود اینست که [[ائمه]]{{عم}} باید از تک تک افراد جامعه افضل و از هر فنی از فنون آگاه باشد و این خود شامل [[علم غیب]] شده و علم ائمه{{عم}} به موضوعات را هم در بر میگیرد از عبارات کشف المراد نیز بهوضوح استفاده میشود که [[علم غیب]] از مصادیق افضلیت است و یکی از فضائل [[امام علی|علی]]{{ع}} را [[علم غیب]] دانسته. لذا میتوان از دلیل افضلیت برای اثبات [[علم غیب]] به شکل زیر بهره گرفت: [[علم غیب]] فضیلت است و از هر فضیلتی امام{{ع}} نباید بی بهره باشد پس [[امام]]{{ع}} نباید از [[علم غیب]] بی بهره باشد.»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۳۶ - ۴۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۹: | ||
{{جمع شدن|۲۵. آقای نقوی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | {{جمع شدن|۲۵. آقای نقوی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11811.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید انیسالحسن نقوی|نقوی]]]] | [[پرونده:11811.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید انیسالحسن نقوی|نقوی]]]] | ||
::::::آقای '''[[سید انیسالحسن نقوی|نقوی]]''' در پایاننامه کارشناسی خود با عنوان ''«[[ علم غیب ائمه معصومین (پایاننامه)| علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ::::::آقای '''[[سید انیسالحسن نقوی|نقوی]]''' در پایاننامه کارشناسی خود با عنوان ''«[[ علم غیب ائمه معصومین (پایاننامه)|علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ||
::::::«'''دلیل عقلی بر [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]]{{عم}}''': | ::::::«'''دلیل عقلی بر [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]]{{عم}}''': | ||
::::::'''دلیل اول''': ضرورت [[امام]]{{ع}} بدیهی است و عقل آن ضرورت را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]{{ع}} و نصب [[امام]]{{ع}}، علم خدادادی ([[غیب]]) ثابت میشود زیرا [[امام]]{{ع}} تمام مقامات [[پیامبر]]{{صل}} جز [[وحی]] را دارد. در این مورد [[علامه حلی]] در کشف المراد استدلال خوبی ذکر کردهاند. واجب است امام{{ع}} افضل از رعیت خودش باشد چون [[امام]]{{ع}} یا با رعیت مساوی است یا کمتر از رعیت است و یا افضل است. افضل بودن [[امام]]{{ع}} مطلوب و ادعای ما است و مساوی بودن محال است چون در صورت مساوات محال است که بر دیگران مقام شود و به وسیله [[امامت]] ترجیح داشته باشد. و کمتر بودن هم محال است چون عقلا قبیح است مفضول بر فاضل متقدم شود و به همین مطلب آیه شریفه {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟، سوره مبارکه یونس، آیه ۳۵.</ref> .<ref>الامام یحب أن یکون أفضل من رعیته لاته اما ان یکون مساو بالهم او انقص منهم او أفضل و الثالث هو المطلوب و الأول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامة، و الثانی ایضا محال لأن المفضول یقبح عقلا تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه ایضا قوله تعالی: "أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أن " یهدی إلا أن یهدی قا لکم کیف تحکمون". "و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین". علامه حلی، کشف المراد، قم، نشر اسلامی، چاپ و ۱۴۱۷.</ref> | ::::::'''دلیل اول''': ضرورت [[امام]]{{ع}} بدیهی است و عقل آن ضرورت را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]{{ع}} و نصب [[امام]]{{ع}}، علم خدادادی ([[غیب]]) ثابت میشود زیرا [[امام]]{{ع}} تمام مقامات [[پیامبر]]{{صل}} جز [[وحی]] را دارد. در این مورد [[علامه حلی]] در کشف المراد استدلال خوبی ذکر کردهاند. واجب است امام{{ع}} افضل از رعیت خودش باشد چون [[امام]]{{ع}} یا با رعیت مساوی است یا کمتر از رعیت است و یا افضل است. افضل بودن [[امام]]{{ع}} مطلوب و ادعای ما است و مساوی بودن محال است چون در صورت مساوات محال است که بر دیگران مقام شود و به وسیله [[امامت]] ترجیح داشته باشد. و کمتر بودن هم محال است چون عقلا قبیح است مفضول بر فاضل متقدم شود و به همین مطلب آیه شریفه {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟، سوره مبارکه یونس، آیه ۳۵.</ref> .<ref>الامام یحب أن یکون أفضل من رعیته لاته اما ان یکون مساو بالهم او انقص منهم او أفضل و الثالث هو المطلوب و الأول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامة، و الثانی ایضا محال لأن المفضول یقبح عقلا تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه ایضا قوله تعالی: "أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أن " یهدی إلا أن یهدی قا لکم کیف تحکمون". "و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین". علامه حلی، کشف المراد، قم، نشر اسلامی، چاپ و ۱۴۱۷.</ref> | ||
::::::'''دلیل دوم محفوظتر بودن امامان{{ع}} از فریب خوردن''': اگر درون مردم برای [[امام]]{{ع}} آشکار باشد و پنهانی ما را نداند ممکن است مؤمن را از منافق و سالم را از بیمار تمیز ندهد، چرا که هده ظاهری آراسته داشته و از خود شوق و رغبت به انجام کارهای بزرگی نشان میدهند. در چنین جانی چه چیز مانع از آن میشود که امام{{ع}} فریب آن حسن ظاهری را نخورد و به خاطر اعتماد بر آن زیبایی فریبنده خود را در خطر و دیگران را در مهلکه نیندازد. | ::::::'''دلیل دوم محفوظتر بودن امامان{{ع}} از فریب خوردن''': اگر درون مردم برای [[امام]]{{ع}} آشکار باشد و پنهانی ما را نداند ممکن است مؤمن را از منافق و سالم را از بیمار تمیز ندهد، چرا که هده ظاهری آراسته داشته و از خود شوق و رغبت به انجام کارهای بزرگی نشان میدهند. در چنین جانی چه چیز مانع از آن میشود که امام{{ع}} فریب آن حسن ظاهری را نخورد و به خاطر اعتماد بر آن زیبایی فریبنده خود را در خطر و دیگران را در مهلکه نیندازد. | ||
::::::'''دلیل سوم ضرورت علم یکی سفیر و شهید از احوال مردم''': [[پیامبر]]{{ع}} و امامان{{ع}} سفیران خداوند و امانتداران او در میان مردم و شهدای بر ایشاناند حال میپرسیم چگونه کسی چیزی از اموال مردم نمیداند و نسبت به اعمال آنها و آنچه در درونشان میگذرد معرفتی ندارد گواه مردم و سفیر در میان و امین بر ایشان باشد»<ref>[[ علم غیب ائمه معصومین (پایاننامه)| علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}؛ ص۳۱.</ref>. | ::::::'''دلیل سوم ضرورت علم یکی سفیر و شهید از احوال مردم''': [[پیامبر]]{{ع}} و امامان{{ع}} سفیران خداوند و امانتداران او در میان مردم و شهدای بر ایشاناند حال میپرسیم چگونه کسی چیزی از اموال مردم نمیداند و نسبت به اعمال آنها و آنچه در درونشان میگذرد معرفتی ندارد گواه مردم و سفیر در میان و امین بر ایشان باشد»<ref>[[ علم غیب ائمه معصومین (پایاننامه)|علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}؛ ص۳۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||