|
|
خط ۱۶: |
خط ۱۶: |
| [[روایات]] یاد شده و بسیاری [[روایات]] دیگر که در اینجا مجال طرح آنها نیست، همگی بر [[لزوم انتظار]] [[حضرت قائم]] در [[دوران غیبت]] دلالت میکنند. با این حال، باید دید [[انتظار]] که این همه بر آن تأکید شده و یکی از شرایط اساسی [[اعتقاد]] [[اسلامی]] شمرده میشود، چه فضیلتی دارد و در [[کلام]] [[معصومین]] {{عم}} از چه جایگاهی برخوردار است»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۸.</ref>. | | [[روایات]] یاد شده و بسیاری [[روایات]] دیگر که در اینجا مجال طرح آنها نیست، همگی بر [[لزوم انتظار]] [[حضرت قائم]] در [[دوران غیبت]] دلالت میکنند. با این حال، باید دید [[انتظار]] که این همه بر آن تأکید شده و یکی از شرایط اساسی [[اعتقاد]] [[اسلامی]] شمرده میشود، چه فضیلتی دارد و در [[کلام]] [[معصومین]] {{عم}} از چه جایگاهی برخوردار است»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۸.</ref>. |
| ==[[ضرورت عقلی انتظار]]== | | ==[[ضرورت عقلی انتظار]]== |
| *[[انتظار]] عقلاً [[تکلیف]] است، زیرا:
| |
| #[[انتظار]] راهگشایی برای [[حکومت عدل]] و ایجاد [[عدالت]] است و [[عقل]] [[حکم]] به [[حسن]] [[عدل]] و [[لزوم]] ایجاد [[عدالت]] میکند. بنابراین، راهگشایی و فراهم نمودن زمینه آن هم، لازم و [[تکلیف]] است پس [[انتظار فرج]] عقلاً [[تکلیف]] و ضروری است.
| |
| #عدم [[امید]] و [[انتظار]] موجب [[یأس]] و [[ناامیدی]] میشود، و مضرّات و مفاسدی در ابعاد فردی و [[اجتماعی]] به دنبال دارد. در ذیل به برخی از آثار منفی آن اشاره میکنیم:
| |
| ##احساس پوچی و [[فروپاشی]] [[نظام]] [[زندگی]]: گرفتن "[[انتظار]]" به معنای [[ناامید]] شخص از [[آینده]]، نوعی بدبینی است که [[نظام]] [[زندگی]] را از هم میپاشد؛ یعنی در واقع [[یأس]] و [[ناامیدی]] منجر به [[شکست]] میشود [[انسان]] هنگامی که [[شکست]] خورده است که [[باور]] نماید [[شکست]] خورده است؛ زیرا که [[شکست]] از درون و از طرز [[تفکر]] و [[اراده]] شخص شروع میشود، و لذا [[اسلام]] با [[یأس]] [[مبارزه]] کرده است و آن را در [[حکم]] [[کفر]] قرار داده است<ref>اقتباس از «فجر ساحل» محمد حکیمی، ص ۷۳ - ۱۲۰.</ref>. پس نه تنها نمیتوان [[منتظر]] نبود بلکه برای [[پیشرفت]] مقدم [[انتظار]] قرار گرفت.
| |
| ##حل شدن در [[مفاسد]]: کسی که مأیوس است در [[مفاسد]] و آلودگیهای محیط و یا اجتماع حل میشود، هنگامی که [[فساد]] [[جامعه]] را فرا میگیرد، و [[اکثریت]] یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن بست سخت روانی قرار میگیرند، بن بستی که از [[یأس]] از [[اصلاح]] سرچشمه میگیرد. زیرا کسی که احساس کند کار از کار گذشته و امیدی برای [[اصلاح]] نیست و کوشش برای [[پاک]] نگه داشتن خویش بیهوده است به تدریج به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط کشیده میشود و عدم [[همراهی]] با [[جماعت]] را موجب رسوائی میداند.
| |
| *تنها چیزی که [[بشر]] را [[امیدوار]] میکند و نمیگذارد از [[محیط فاسد]] ضربه بخورد و [[فاسد]] شود [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است. و اگر میبینیم در [[دستورات]] [[اسلامی]] [[یأس]] از [[آمرزش]]، [[گناه]] شمرده شده است فلسفهاش همین است که [[گناهکار]] مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمیبیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لاأقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد و [[منطق]] او این است که [[آب]] از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت.... اما هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود، [[امید]] به [[عفو]] [[پروردگار]] و [[امید]] به وضع موجود، نقطه عطفی در [[زندگی]] او پیدا میشود و چه بسا اورا به توقف در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] مینماید<ref>مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی{{ع}}، ص ۱۱۰ - ۱۰۹.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص59-61.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==[[ضرورت نقلی انتظار]]== | | ==[[ضرورت نقلی انتظار]]== |
| *[[آیات]] و [[روایات]] زیادی در [[باب ]][[انتظار]] وجود دارد که [[مسلمانان]] را به [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و [[موعود]] امم فرا میخوانند. در منابع [[دینی]] به اندازهای بر [[ضرورت انتظار]] تأکید شده است که [[انکار]] آن موجب [[خروج]] از دایره [[مؤمنین]] و [[متقین]] میشود. [[عالمان]] بزرگ [[دین]]، برپایه [[احادیث]] [[معصومین]] [[انتظار فرج]] را شاخص بزرگ [[انسان]] دیندار در [[عصر غیبت]] دانستهاند و همواره [[دینداران]] را به داشتن و دانستن این مهم فرا خواندهاند<ref>چشم به راه مهدی{{ع}}، ص ۳۲۱.</ref>.
| |
| *[[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[ابوبصیر]] فرمودند:آیا شما را خبر ندهم از چیزی که [[خداوند]] هیچ عملی را از [[بندگان]] بدون آن نمیپذیرد؟ عرض کردم: بله بفرمائید. [[حضرت]] فرمود: [[گواهی]] دادن بر این که معبودی جز [[الله]] نیست و اینکه [[محمد]]{{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست و [[اقرار]] کردن به هر آنچه [[خداوند]] به او [[فرمان]] داده است و [[دوستی]] از برای ما و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[تسلیم]] شدن ([[پیروی]] از ما) و کوشش و [[اطمینان]] داشتن و [[منتظر]] [[قائم]] بودن<ref>{{متن حدیث|"أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}"}}؛ چشم به راه مهدی{{ع}}، به نقل از غیبة نعمانی، ص ۲۰۰.</ref>. حال با این [[وصف]] اگر کسی [[منتظر]] نباشد خویشتن را از این [[فیض]] بزرگ [[محروم]] کرده است. و خود را از [[حوزه]] متمسکین به [[ولایت]] [[اهل بیت]] خارج کرده است و بدون [[تردید]] [[خروج]] از این دایره خسرانی بزرگ است که هرگز جبران نمیشود.
| |
| *از طرفی [[قرآن کریم]] "[[ایمان به غیب]]" را اولین شاخص "[[تقوا]]" بر میشمارد، بر اساس [[هستیشناسی]] [[توحیدی]]، عالم از دو بخش [[عالم مشهود]] و محسوس و عالم نامشهود و غیر محسوس تشکیل یافته است. موحد متقی کسی است که عالم نامحسوس "[[غیب]]" را به همه گستردگی و عناصر و اجزائش [[باور]] داشته باشد و [[دلیل]] بر این مطلب [[آیه کریمه]] است که میفرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.</ref>.
| |
| *مرحوم [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر]] واژه [[غیب]] میفرمایند: "[[غیب]] برخلاف [[شهود]] است و بر همه امور نامحسوس اطلاق میگردد که همان [[خداوند سبحان]] و نشانههای بزرگ پنهانش است"<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۴۹.</ref>. در [[روایات]] هم بر این نکته تأکید شده که منظور از {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}} کسی است که به [[حقانیت]] و درستی [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} [[ایمان]] دارد. و لذا چون [[حضرت مهدی]]{{ع}} از بزرگترین [[آیات]]<ref>در زیارت آل یاسین چنین میخوانیم: {{متن حدیث|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ"}} و در دعای پس از این زیارت آن حضرت کلمه تامه الهی نامیده شده است.</ref> [[پنهان]] [[الهی]] است که [[خداوند]] توانا در [[قرآن]] کریمش [[ظهور]] او را [[وعده]] حتمی خود معرفی فرموده است. [[ایمان]] به حضرتش از مقدمات [[تقوا]] و عامل [[رستگاری]] شمرده میشود. کسی که [[منتظر]] ظهورش نباشد و [[دل]] را به قیامش معطوف نکند خود را از جرگه متقیان خارج کرده است.
| |
| *بر این اساس [[شیعه]] در [[اطاعت]] از [[دستورات]] مؤکّد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مبنی بر [[پیروی]] از [[اهل بیت]] او، دست از [[محمد]] و [[آل محمد]]{{صل}} برنداشته و همواره در خط [[امامت]] حرکت نموده است و بیش از یازده قرن است که از [[جان]] و [[دل]]، [[مهدی]] [[آل محمد]]{{صل}} را طلب میکند. این [[فرقه ناجیه]] در طول اعصار و قرون متمادی این [[پیام]] را به [[بشریت]] داده است که [[بشر]] کر و کور شده حبّ [[دنیا]]، و غوطهور در منجلاب [[فساد]] نمیتواند گوهر انسانیّت را به منزل مقصود برساند و این مهم تا جز خاتم با دست است با کفایت یک [[منجی]] [[الهی]] که عصاره [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] از [[آدم]] نه ممکن نخواهد بود و لازم است آن [[ذخیره الهی]] بیاید تا [[عدالت فراگیر]] را تنها در میان [[بشریت]] بلکه در کل [[عالم هستی]] مستقر سازد»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص61-64.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==پرسش مستقیم== | | ==پرسش مستقیم== |
خط ۳۹: |
خط ۲۸: |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| * [[پرونده:48623.jpg|22px]] [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|'''چشم به راه''']] | | * [[پرونده:48623.jpg|22px]] [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|'''چشم به راه''']] |
| * [[پرونده:97B13919.jpg|22px]] [[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|'''فلسفه انتظار''']]
| |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{یادآوری پانویس}} | | {{یادآوری پانویس}} |