بحث:علم لدنی معصوم: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ')| ' به ')|'
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - ')| ' به ')|') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==ضرورت علم لدنی== | ==ضرورت علم لدنی== | ||
*به منظور تحقق سعادت حقیقی انسانها، [[امام]] باید اولاً نسبت به معارف اسلامی، [[علم خدادادی]] داشته باشد ثانیاً نسبت به چگونگی اداره جامعه و اجرای قوانین اسلامی از علم الهی برخوردار باشد. زیرا اگر [[امام]] فقط عالم به معارف باشد و علم مدیریت نداشته باشد، اجرای قوانین اسلام تعطیل میماند. لذا [[امام]] باید [[معصوم]] باشد تا عملش در معارف دین و مدیریت جامعه خطاناپذیر باشد. با مراجعه به روایات درمییابیم که [[علم امام]]، فراتر از معارف و مدیریت جامعه است. [[امام صادق]] میفرمایند:"من به همه آنچه در آسمآنها و زمین است و آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارد. من به همه امور مربوط به گذشته و آینده علم و آگاهی دارم"<ref>ر.ک. [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)| انسانشناسی]]، ص ۲۱۳ - ۲۱۴.</ref>. | *به منظور تحقق سعادت حقیقی انسانها، [[امام]] باید اولاً نسبت به معارف اسلامی، [[علم خدادادی]] داشته باشد ثانیاً نسبت به چگونگی اداره جامعه و اجرای قوانین اسلامی از علم الهی برخوردار باشد. زیرا اگر [[امام]] فقط عالم به معارف باشد و علم مدیریت نداشته باشد، اجرای قوانین اسلام تعطیل میماند. لذا [[امام]] باید [[معصوم]] باشد تا عملش در معارف دین و مدیریت جامعه خطاناپذیر باشد. با مراجعه به روایات درمییابیم که [[علم امام]]، فراتر از معارف و مدیریت جامعه است. [[امام صادق]] میفرمایند:"من به همه آنچه در آسمآنها و زمین است و آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارد. من به همه امور مربوط به گذشته و آینده علم و آگاهی دارم"<ref>ر.ک. [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۲۱۳ - ۲۱۴.</ref>. | ||
==چند پرسش == | ==چند پرسش == | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
#آیا ایشان همواره از چنین علومی بهره میگرفتند؟ | #آیا ایشان همواره از چنین علومی بهره میگرفتند؟ | ||
*'''پاسخ پرسش اول:''' هرگاه [[امامان]] اراده کنند یا توجه کنند که به معرفتی دست یابند برایشان علم حاصل میشود. عالم بودن [[امام]]، به این معنا نیست که در همه شرایط همهچیز را بهصورت بالفعل آگاهی داشته باشند. | *'''پاسخ پرسش اول:''' هرگاه [[امامان]] اراده کنند یا توجه کنند که به معرفتی دست یابند برایشان علم حاصل میشود. عالم بودن [[امام]]، به این معنا نیست که در همه شرایط همهچیز را بهصورت بالفعل آگاهی داشته باشند. | ||
*'''پاسخ پرسش دوم:''' بهکارگیری از علوم ویژه منوط به شرایط خاص و مصالح و مفاسد بوده است. هرگاه بهکارگیری چنین علمی در سعادت حقیقی مؤثر و لازم است، ایشان آن را به کار میگرفتند. اگر [[امامان]] همیشه از چنین علومی بهره میگرفتند، الگو بودنشان زیر سؤال میرفت و هم اینکه آزمایش الهی در مورد خودشان و دیگران بیاثر میشد. شاهد این کلام اینکه مثلاً [[اهل بیت]]، نام افراد را از خودشان میپرسیدند و از [[علم غیب]] کمک نمیگرفتند<ref>ر.ک. [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)| انسانشناسی]]، ص ۲۱۴ - ۲۱۵.</ref>. | *'''پاسخ پرسش دوم:''' بهکارگیری از علوم ویژه منوط به شرایط خاص و مصالح و مفاسد بوده است. هرگاه بهکارگیری چنین علمی در سعادت حقیقی مؤثر و لازم است، ایشان آن را به کار میگرفتند. اگر [[امامان]] همیشه از چنین علومی بهره میگرفتند، الگو بودنشان زیر سؤال میرفت و هم اینکه آزمایش الهی در مورد خودشان و دیگران بیاثر میشد. شاهد این کلام اینکه مثلاً [[اهل بیت]]، نام افراد را از خودشان میپرسیدند و از [[علم غیب]] کمک نمیگرفتند<ref>ر.ک. [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۲۱۴ - ۲۱۵.</ref>. | ||
==آیا علم لدنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟== | ==آیا علم لدنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟== | ||
*شیعیان معتقدند که [[امامان]] علاوه بر [[صفت]] [[عصمت]] و [[الهام]] دارای [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] نیز هستند، به این معنی که [[علم]] و [[معرفت]] آنان نه مانند [[علم]] [[انسان]]ها از راه عادی مانند آموزش و فراگیری بلکه مانند [[علم پیامبران]] از طرق غیرعادی مثل [[الهام]]، [[فرشتگان]] و به تعبیر عرفانی مواجهه با عقول مجرده به دستمی آید که در لسان [[روایات]] به "محدثون" و "مفهّمون" تعبیرمی شود که [[روایات]] آن در صفحات پیشین گذشت. | *شیعیان معتقدند که [[امامان]] علاوه بر [[صفت]] [[عصمت]] و [[الهام]] دارای [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] نیز هستند، به این معنی که [[علم]] و [[معرفت]] آنان نه مانند [[علم]] [[انسان]]ها از راه عادی مانند آموزش و فراگیری بلکه مانند [[علم پیامبران]] از طرق غیرعادی مثل [[الهام]]، [[فرشتگان]] و به تعبیر عرفانی مواجهه با عقول مجرده به دستمی آید که در لسان [[روایات]] به "محدثون" و "مفهّمون" تعبیرمی شود که [[روایات]] آن در صفحات پیشین گذشت. |