پرش به محتوا

بحث:علم لدنی معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
جز (جایگزینی متن - ')| ' به ')|')
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
خط ۵۳: خط ۵۳:
شاید اینجا این شبها طرح شود که این همه [[علم غیب]] [[حضرت علی]]{{ع}} با آیاتی که [[علم غیب]] را تنها به [[خداوند]] منحصرمی‌‌ داند منافات داشته باشد. ما پاسخ این [[شبهه]] را در فصل های آینده با عنوان شبهاتی پیرامون [[علم غیب]] [[امامان]] خواهیم داد.  
شاید اینجا این شبها طرح شود که این همه [[علم غیب]] [[حضرت علی]]{{ع}} با آیاتی که [[علم غیب]] را تنها به [[خداوند]] منحصرمی‌‌ داند منافات داشته باشد. ما پاسخ این [[شبهه]] را در فصل های آینده با عنوان شبهاتی پیرامون [[علم غیب]] [[امامان]] خواهیم داد.  


'''۴. اعتراف بعض [[اهل سنت]] به [[علم غیب]] [[امام]]:''' برخی از [[عالمان]] منصف [[اهل سنت]] مانند [[ابن ابی الحدید]] با وجود نپذیرفتن [[امامت]] [[امامان]] از جمله [[امام علی]]{{ع}} ضمن اعتراف به فضل و [[کمال]] روحی آن حضرت، [[اخبار غیبی]] منقول از حضرت را مانند خبر کشته شدن ده نفر از [[اصحاب]] خود در [[جنگ نهروان]] و باقی ماندن ده نفر از جبهه مخالف، آن را از معجزات حضرت وصفمی‌‌ کند. وی در شرح [[خطبه]] مربوط به پیش بینی کشتار [[جنگ نهروان]]می‌‌ نویسد:{{عربی|اندازه=150%|" هذا الخبر من الأخبار التی تکون متواترة لاشتهاره و نقل الناس کافة و هو من معجزاته و اخباره المفصلة عن الغیوب‏‏"}} <ref>شرح نهج البلاغه، ج۵، ص:۴.</ref>. وی تأکیدمی‌‌‌کند که آن امر الهی است که [[خداوند]] راز آن را از طریق [[رسول]] خودش در [[اختیار]] حضرت قرار داده که [[بشر]] از ادراک مانند آن عاجز و ناتوان است: {{عربی|اندازه=150%|" ذلک امر الهی عرفه من جهة رسول الله{{صل}} من جهة الله سبحانه و القوة البشریة تقصر عن ادراک مثل هذا"}}<ref>شرح نهج البلاغه، ج۵، ص:۴.</ref>. وی اخبار از [[غیب]] را در حد نوع [[بشر]] ممکن دانسته و آن را به [[خداوند]] نسبتمی‌‌‌دهد<ref>«اعلم انا لاننکر ان یکون فی نوع البشر اشخاص یخبرون عن الغیوب ولکن کل ذلک مستند الی الله سبحانه»، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص ۱۲.</ref>. [[ابن عربی]] [[علم لدنی]] و اسرار سرّ الهی را برای امثال [[امام علی|علی]]{{ع}}، [[ابن عباس]] و [[سلمان]] ممکنمی‌‌‌داند<ref>ر.ک: الفتوحات، ج ۱، ص ۱۵۱، باب ۱۴.</ref>.
'''۴. اعتراف بعض [[اهل سنت]] به [[علم غیب]] [[امام]]:''' برخی از [[عالمان]] منصف [[اهل سنت]] مانند [[ابن ابی الحدید]] با وجود نپذیرفتن [[امامت]] [[امامان]] از جمله [[امام علی]]{{ع}} ضمن اعتراف به فضل و [[کمال]] روحی آن حضرت، [[اخبار غیبی]] منقول از حضرت را مانند خبر کشته شدن ده نفر از [[اصحاب]] خود در [[جنگ نهروان]] و باقی ماندن ده نفر از جبهه مخالف، آن را از معجزات حضرت وصفمی‌‌ کند. وی در شرح [[خطبه]] مربوط به پیش بینی کشتار [[جنگ نهروان]]می‌‌ نویسد:{{عربی|اندازه=150%|" هذا الخبر من الأخبار التی تکون متواترة لاشتهاره و نقل الناس کافة و هو من معجزاته و اخباره المفصلة عن الغیوب‏‏"}} <ref>شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۴.</ref>. وی تأکیدمی‌‌‌کند که آن امر الهی است که [[خداوند]] راز آن را از طریق [[رسول]] خودش در [[اختیار]] حضرت قرار داده که [[بشر]] از ادراک مانند آن عاجز و ناتوان است: {{عربی|اندازه=150%|" ذلک امر الهی عرفه من جهة رسول الله{{صل}} من جهة الله سبحانه و القوة البشریة تقصر عن ادراک مثل هذا"}}<ref>شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۴.</ref>. وی اخبار از [[غیب]] را در حد نوع [[بشر]] ممکن دانسته و آن را به [[خداوند]] نسبتمی‌‌‌دهد<ref>«اعلم انا لاننکر ان یکون فی نوع البشر اشخاص یخبرون عن الغیوب ولکن کل ذلک مستند الی الله سبحانه»، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص ۱۲.</ref>. [[ابن عربی]] [[علم لدنی]] و اسرار سرّ الهی را برای امثال [[امام علی|علی]]{{ع}}، [[ابن عباس]] و [[سلمان]] ممکنمی‌‌‌داند<ref>ر.ک: الفتوحات، ج ۱، ص ۱۵۱، باب ۱۴.</ref>.


'''۵. [[علم غیب]] رهاورد [[ولایت باطنی]]:''' [[امامان]] با [[عنایت الهی]] دارای [[مقام ولایت باطنی]] بوده که در پرتو آنمی‌‌‌توانند با [[عالم غیب]] ارتباط برقرار نموده و از طریق آن به [[علم گذشته]] و آینده [[آگاهی]] پیدا کنند، در اینجا ما به چند [[روایت]] بسندهمی‌‌‌کنیم که نشان‌گر وجود پرسش و یا [[شبهه]] درباره نوع [[علم امامان]] در [[تفسیر دین]] در عصر خود [[ائمه]] بوده است:[[امام کاظم]]{{ع}} درباره [[منبع علم]] خودشان فرمود:"دامن و گستره [[علم]] ما بر سه قسم است. گذشته، آینده و حال. اما گذشته از سنخ مفسّر است که توسط [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} بر ما [[تفسیر]] شده است، اما [[علم آینده]] از سنخ نگاشته شده است که در کتاب [[جامعه]]، [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]] درج شده است، و اما [[علم حاضر]] از نوع [[افکندن در قلب]] یا کوبیدن در گوش‌هاست، و این قسم [[افضل]] [[علم]] ماست. پیامبری بعد از [[پیامبر]] ما ظهور نخواهد کرد<ref>{{عربی|اندازه=150%|" مَبْلَغُ‏ عِلْمِنَا ثَلَاثَةُ وُجُوهٍ‏ مَاضٍ‏ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ‏ فَأَمَّا الْمَاضِي‏ فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ‏ فَقَذْفٌ‏ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۶۴، باب جهات [[علوم ائمه]]، ج ۸، ص ۱۲۵؛ برای توضیح روایت ر.ک: مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۳۶؛ ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۴۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۲۶۴، ذیل کلمه زبر. </ref> در این [[حدیث]] حضرت [[علم گذشته]] و آینده را از سنخ [[علم]] مفسّر و مزبور توصیفمی‌‌ کند که ظاهر در تعلم از امثال [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} است. اما [[علم حاضر]] خودشان را از سنخ [[الهام]] و آن را بهترین [[علم]] خودشان نیز معرفیمی‌‌ کند. در اینجا ممکن بود مخاطب با [[تأیید]] و پذیرفتن [[علم]] از سنخ [[الهام]] برای [[امامان]] دچار [[شبهه]] شود که [[امامان]] نیز [[پیامبران الهی]] هستند، [[امام]]{{ع}} بالفور به [[شبهه]] پاسخ داد که هرچند [[علم]] ما از سنخ [[الهام]] است، اما این به معنای [[نبوت]] و پیامبری نیست، و با [[رحلت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پرونده پیغمبری بسته شده است. در [[روایت]] دیگر شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} از [[منبع علم]] خود در [[فتوا دادن]] سؤال نمود، حضرت فرمود: بر اساس [[کتاب]] و [[سنت]]. سائل اصرار داشت که بر منبع دیگر حضرت اشاره کند، دوباره سؤال کرد که اگر در [[کتاب]] و [[سنت]] نباشد؟ حضرت ظاهراً از بیان [[منبع علم]] خویش کراهت داشت، فرمود که: چیزی نیست که در [[کتاب]] و [[سنت]] نباشد. سائل دوباره سؤال خود را تکرار فرمود تا این که حضرت مجبور شد به منبع اصلی [[علم]] خویش تصریح فرماید که عبارت از [[تأیید]] و [[توفیق الهی]] که از طریق [[الهام]] یا [[روح القدس]] و [[فرشته]] ای صورتمی‌‌ گیرد:{{عربی|اندازه=150%|" يُسَدَّدُ وَ يُوَفَّقُ فَأَمَّا مَا تَظُنُّ فَلَا"}} <ref>«مورد تأييد و توفيق قرار مى گيرد و آنچه تو گمان دارى نيست» بحار، ج۲، ص۱۷۵.</ref>. مقصود از {{عربی|اندازه=150%|" يُسَدَّدُ وَ يُوَفَّقُ"}} [[الهام]] و [[تأیید]] توسط [[فرشته]] و [[روح القدس]] است که با این عبارت و عنوان از آن در روایت‌های دیگر تعبیر شده است. نکته‌ای که حضرت در ذیل [[روایت]] خود فرمود از آنچه تو بر آن گمانمی‌‌‌کنی آن نیست، ممکن است گمان سائل [[علم امام]] از طریق [[اجتهاد]] و راه کارهای عادی باشد <ref>بحار، ج۲، ص۱۷۵.</ref> یا [[شبهه]] قیاس [[امامت]] و [[امام]] به [[نبوت]] و [[پیامبر]] باشد که حضرت آن را ابطالمی‌‌‌کند.  
'''۵. [[علم غیب]] رهاورد [[ولایت باطنی]]:''' [[امامان]] با [[عنایت الهی]] دارای [[مقام ولایت باطنی]] بوده که در پرتو آنمی‌‌‌توانند با [[عالم غیب]] ارتباط برقرار نموده و از طریق آن به [[علم گذشته]] و آینده [[آگاهی]] پیدا کنند، در اینجا ما به چند [[روایت]] بسندهمی‌‌‌کنیم که نشان‌گر وجود پرسش و یا [[شبهه]] درباره نوع [[علم امامان]] در [[تفسیر دین]] در عصر خود [[ائمه]] بوده است:[[امام کاظم]]{{ع}} درباره [[منبع علم]] خودشان فرمود:"دامن و گستره [[علم]] ما بر سه قسم است. گذشته، آینده و حال. اما گذشته از سنخ مفسّر است که توسط [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} بر ما [[تفسیر]] شده است، اما [[علم آینده]] از سنخ نگاشته شده است که در کتاب [[جامعه]]، [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]] درج شده است، و اما [[علم حاضر]] از نوع [[افکندن در قلب]] یا کوبیدن در گوش‌هاست، و این قسم [[افضل]] [[علم]] ماست. پیامبری بعد از [[پیامبر]] ما ظهور نخواهد کرد<ref>{{عربی|اندازه=150%|" مَبْلَغُ‏ عِلْمِنَا ثَلَاثَةُ وُجُوهٍ‏ مَاضٍ‏ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ‏ فَأَمَّا الْمَاضِي‏ فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ‏ فَقَذْفٌ‏ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۶۴، باب جهات [[علوم ائمه]]، ج ۸، ص ۱۲۵؛ برای توضیح روایت ر.ک: مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۳۶؛ ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۴۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۲۶۴، ذیل کلمه زبر. </ref> در این [[حدیث]] حضرت [[علم گذشته]] و آینده را از سنخ [[علم]] مفسّر و مزبور توصیفمی‌‌ کند که ظاهر در تعلم از امثال [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} است. اما [[علم حاضر]] خودشان را از سنخ [[الهام]] و آن را بهترین [[علم]] خودشان نیز معرفیمی‌‌ کند. در اینجا ممکن بود مخاطب با [[تأیید]] و پذیرفتن [[علم]] از سنخ [[الهام]] برای [[امامان]] دچار [[شبهه]] شود که [[امامان]] نیز [[پیامبران الهی]] هستند، [[امام]]{{ع}} بالفور به [[شبهه]] پاسخ داد که هرچند [[علم]] ما از سنخ [[الهام]] است، اما این به معنای [[نبوت]] و پیامبری نیست، و با [[رحلت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پرونده پیغمبری بسته شده است. در [[روایت]] دیگر شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} از [[منبع علم]] خود در [[فتوا دادن]] سؤال نمود، حضرت فرمود: بر اساس [[کتاب]] و [[سنت]]. سائل اصرار داشت که بر منبع دیگر حضرت اشاره کند، دوباره سؤال کرد که اگر در [[کتاب]] و [[سنت]] نباشد؟ حضرت ظاهراً از بیان [[منبع علم]] خویش کراهت داشت، فرمود که: چیزی نیست که در [[کتاب]] و [[سنت]] نباشد. سائل دوباره سؤال خود را تکرار فرمود تا این که حضرت مجبور شد به منبع اصلی [[علم]] خویش تصریح فرماید که عبارت از [[تأیید]] و [[توفیق الهی]] که از طریق [[الهام]] یا [[روح القدس]] و [[فرشته]] ای صورتمی‌‌ گیرد:{{عربی|اندازه=150%|" يُسَدَّدُ وَ يُوَفَّقُ فَأَمَّا مَا تَظُنُّ فَلَا"}} <ref>«مورد تأييد و توفيق قرار مى گيرد و آنچه تو گمان دارى نيست» بحار، ج۲، ص۱۷۵.</ref>. مقصود از {{عربی|اندازه=150%|" يُسَدَّدُ وَ يُوَفَّقُ"}} [[الهام]] و [[تأیید]] توسط [[فرشته]] و [[روح القدس]] است که با این عبارت و عنوان از آن در روایت‌های دیگر تعبیر شده است. نکته‌ای که حضرت در ذیل [[روایت]] خود فرمود از آنچه تو بر آن گمانمی‌‌‌کنی آن نیست، ممکن است گمان سائل [[علم امام]] از طریق [[اجتهاد]] و راه کارهای عادی باشد <ref>بحار، ج۲، ص۱۷۵.</ref> یا [[شبهه]] قیاس [[امامت]] و [[امام]] به [[نبوت]] و [[پیامبر]] باشد که حضرت آن را ابطالمی‌‌‌کند.  
خط ۶۱: خط ۶۱:
#اصل ادعای [[علم لدنی]] و [[غیب]] هیچ ارتباط و اصطکاکی با [[نبوت]] و [[خاتمیت]] ندارد چراکه [[علم لدنی]] و [[غیب]] شامل [[انسان|انسان های]] غیرپیامبر هممی‌‌ شود و در تاریخ برای آن موارد بسیاری وجود دارد که در [[قرآن]] نیز به مواردی از آن اشاره شد. بر این اساس نفس [[علم غیب]] و اثبات آن برای [[امامان]] [[معصوم]] با اصل [[نبوت]] و [[خاتمیت]] تهافت و ناسازگاری ندارد.  
#اصل ادعای [[علم لدنی]] و [[غیب]] هیچ ارتباط و اصطکاکی با [[نبوت]] و [[خاتمیت]] ندارد چراکه [[علم لدنی]] و [[غیب]] شامل [[انسان|انسان های]] غیرپیامبر هممی‌‌ شود و در تاریخ برای آن موارد بسیاری وجود دارد که در [[قرآن]] نیز به مواردی از آن اشاره شد. بر این اساس نفس [[علم غیب]] و اثبات آن برای [[امامان]] [[معصوم]] با اصل [[نبوت]] و [[خاتمیت]] تهافت و ناسازگاری ندارد.  
#اگر مدعی [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] علاوه بر ادعای آن، مدعی [[پیام آسمانی]] جدید در غیر قالب [[شریعت]] [[اسلام]] باشد، چنین علمی‌ با اصل [[خاتمیت]] تعارض پیدامی‌‌ کند، اما هیچ [[شیعی]] مدعی آن نیست که [[امامان]] چنین ادعایی داشتند، بلکه خود [[ائمه]] بعد از توصیف [[علم]] خود به [[الهام]] و الهی در [[مقام]] زدودن چنین [[شبهه]] ای برآمده و متذکر شدند که بعد از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پیامبری نخواهد آمد.
#اگر مدعی [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] علاوه بر ادعای آن، مدعی [[پیام آسمانی]] جدید در غیر قالب [[شریعت]] [[اسلام]] باشد، چنین علمی‌ با اصل [[خاتمیت]] تعارض پیدامی‌‌ کند، اما هیچ [[شیعی]] مدعی آن نیست که [[امامان]] چنین ادعایی داشتند، بلکه خود [[ائمه]] بعد از توصیف [[علم]] خود به [[الهام]] و الهی در [[مقام]] زدودن چنین [[شبهه]] ای برآمده و متذکر شدند که بعد از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پیامبری نخواهد آمد.
#اگر مقصود مدعی تهافت [[علم لدنی]] با [[خاتمیت]] این باشد که [[امامان]] در پرتو [[علم غیب]] خود، مدعی [[عصمت]]، [[حجیت]] گفتار و [[تشریع]] در بعض [[احکام]] اسلام‌اند، در این‌باره باید گفت اولاً: اصل ادعای [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] با [[خاتمیت]] منافات ندارد، اما آنچه در نظر مستشکل منافات دارد، ادعای [[حجیت]] و [[تشریع]] است که تحلیل و پاسخ این [[شبهه]] در صفحات پیشین گذشت. آنجا ذکر شد که [[حجیت]] و [[تشریع]] آنان به اذن الهی - که [[شارع]] حقیقی [[اسلام]] است - و [[تفویض]] [[پیامبر اسلام]]می‌‌ باشد که در حقیقت آن نه منافی [[خاتمیت]] بلکه متمم و مکمل آن نیزمی‌‌‌باشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص:۲۰۱ - ۲۱۰.</ref>.
#اگر مقصود مدعی تهافت [[علم لدنی]] با [[خاتمیت]] این باشد که [[امامان]] در پرتو [[علم غیب]] خود، مدعی [[عصمت]]، [[حجیت]] گفتار و [[تشریع]] در بعض [[احکام]] اسلام‌اند، در این‌باره باید گفت اولاً: اصل ادعای [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] با [[خاتمیت]] منافات ندارد، اما آنچه در نظر مستشکل منافات دارد، ادعای [[حجیت]] و [[تشریع]] است که تحلیل و پاسخ این [[شبهه]] در صفحات پیشین گذشت. آنجا ذکر شد که [[حجیت]] و [[تشریع]] آنان به اذن الهی - که [[شارع]] حقیقی [[اسلام]] است - و [[تفویض]] [[پیامبر اسلام]]می‌‌ باشد که در حقیقت آن نه منافی [[خاتمیت]] بلکه متمم و مکمل آن نیزمی‌‌‌باشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۰۱ - ۲۱۰.</ref>.
==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش