توحید در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←واژهشناسی لغوی
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==واژهشناسی لغوی== | ==واژهشناسی لغوی== | ||
*واژه "توحید" مصدر باب تفعیل از ریشه "و ـ ح ـ د" و در لغت به معنای یکی ساختن چیزی و حکم به یکتایی آن<ref>المنجد، ص ۸۹۰؛ التعریفات، ص ۹۶، «التوحید».</ref> و در اصطلاح، خدا را به ربوبیت شناختن و به وحدانیتش اقرار داشتن و اضداد و امثال را از او نفی کردن است<ref>التعریفات، ص ۹۶.</ref>. عارفان توحید را اصل | *واژه "[[توحید]]" مصدر باب تفعیل از ریشه "و ـ ح ـ د" و در لغت به معنای یکی ساختن چیزی و [[حکم]] به یکتایی آن<ref>المنجد، ص ۸۹۰؛ التعریفات، ص ۹۶، «التوحید».</ref> و در اصطلاح، [[خدا]] را به [[ربوبیت]] شناختن و به وحدانیتش [[اقرار]] داشتن و اضداد و امثال را از او نفی کردن است<ref>التعریفات، ص ۹۶.</ref>. [[عارفان]] [[توحید]] را اصل [[علوم]]، سرّ [[معارف]]، مایه [[دین]]، بنای مسلمانی و فارق [[دوست]] از [[دشمن]] می دانند و هر طاعتی را بدون [[توحید]]، بیارزش و سرانجام آن را [[تاریکی]] می شمارند<ref>کشف الاسرار، ج ۲، ص ۵۰۶.</ref>. [[انسان]] با [[توحید]]، به بالاترین مرتبه کمال میرسد و درجات موحّدان در [[قرب]] و بعد، کمال و [[نقص]]، [[فضیلت]] و [[رذیلت]] و [[شرافت]] و خسّت، به تفاوت مراتب [[توحید]] است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۴.</ref>، بنابراین مدار [[سعادت]] و [[شقاوت انسان]]، [[توحید]] و [[شرک]] است. [[ارواح]] [[موحدان]] در اوج اند و [[گناهان]] عارضی نمیتواند آن ها را به حضیضی فرو کشاند که [[ارواح]] [[مشرکان]] گرفتار آناند. [[روح]] [[مشرک]] با توجه به [[عبادت]] و خضوعی که برای غیر [[خدا]] دارد ـ به رغم [[اعمال]] نیکش ـ [[پست]] و تاریک است و نمیتواند با [[اعمال]] خویش به مرتبه [[ارواح]] [[موحدان]] دست یابد، همان گونه که [[ارواح]] [[موحدان]] ـ به رغم گناهانی که گاه از آنان سر میزند ـ [[عزیز]] و بلندمرتبه است و خیرشان بر [[شر]] [[غلبه]] دارد و [[گناهان]]، آنان را احاطه نکرده و [[تاریکی]] حاصل از [[گناه]] سراسر وجودشان را نمیپوشاند<ref>المنار، ج ۵، ص ۱۴۹.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*احادیث نیز توحید را در جایگاهی بس رفیع قرار داده است، از باب نمونه تأکید کرده: هیچ بندهای نیست کلمه {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} را بر زبان جاری سازد و گناهانش همانند برگ درختان نریزد<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، هرکس بمیرد و چیزی را شریک خدا نساخته باشد، به بهشت می | *[[احادیث]] نیز [[توحید]] را در جایگاهی بس رفیع قرار داده است، از باب نمونه تأکید کرده: هیچ بندهای نیست کلمه {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} را بر زبان جاری سازد و گناهانش همانند برگ درختان نریزد<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، هرکس بمیرد و چیزی را شریک [[خدا]] نساخته باشد، به [[بهشت]] می [[رود]]؛ [[نیکوکار]] باشد یا [[بدکار]]<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، [[خداوند]] پیکر موحّدان را بر [[آتش]] [[حرام]] ساخته است<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، چیزی در [[ثواب]] و [[پاداش الهی]] به پایه [[شهادت به توحید]] نمیرسد<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، اگر موجودات [[آسمانها]] و [[زمین]] در یک کفّه ترازو جای گیرند و کلمه {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} در کفه دیگر، کلمه {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} سنگینتر است<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، هرکس کلمه {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} را با [[اخلاص]] ادا کند، به [[بهشت]] میرود و [[اخلاص]] به این است که [[توحید]] او را از محرّمات [[الهی]] باز دارد<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*دانشمندان ابتدا توحید را به دو قسم نظری و عملی و سپس توحید نظری را به سه قسم ذاتی، صفاتی و افعالی قسمت کردهاند<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۳، «توحید در قرآن»؛ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۹۹ - ۱۰۴، «جهان بینی توحیدی».</ref>. برخی نیز در یک تقسیم، توحید را شامل ۴ قسم ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی دانستهاند<ref>صفات الله عندالمسلمین، ص ۳۷.</ref>. در توحید ذاتی گاه نظر به واحدیت | *[[دانشمندان]] ابتدا [[توحید]] را به دو قسم نظری و عملی و سپس [[توحید]] نظری را به سه قسم ذاتی، صفاتی و افعالی قسمت کردهاند<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۳، «توحید در قرآن»؛ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۹۹ - ۱۰۴، «جهان بینی توحیدی».</ref>. برخی نیز در یک تقسیم، [[توحید]] را شامل ۴ قسم ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی دانستهاند<ref>صفات الله عندالمسلمین، ص ۳۷.</ref>. در [[توحید ذاتی]] گاه نظر به واحدیت [[خدا]]، یعنی [[یگانگی]] و شریک نداشتن<ref>شرح منظومه، سبزواری، ص ۱۴۸.</ref>، و گاه نظر به احدیت او، یعنی یکتایی و بساطت و جزء نداشتن است<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref> که از آن در صورت نخست به "[[توحید واحدی]]" و در صورت دوم به "[[توحید]] أحدی" تعبیر میکنند<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۱۱.</ref>در [[توحید واحدی]] گاه نظر به [[وحدت]] عددی است که مستلزم محدودیت و تقابل [[خداوند]] با دیگر موجودات است ـ همان گونه که عموم [[متکلمان]] و خصوص حکیمان مشّائی تصوّر کردهاند ـ و گاه نظر به [[وحدت]] [[حقیقی]] "صمدی" است که با هر محدودیتی در [[تعارض]] و مستلزم احاطه وجودی [[خداوند]] بر همه کثرات و موجودات است، همان گونه که عموم [[عارفان]] و خصوص حکیمان صدرایی تصویر کردهاند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*توحید صفاتی این است که صفات اثبات شده برای | *[[توحید صفاتی]] این است که صفات اثبات شده برای [[خدا]]، کثرت بردار نیست؛ بدین معنی که [[علم]] و [[قدرت]] و حیات و دیگر [[صفات خدا]] همه عبارت از ذات است<ref> المیزان، ج ۱، ص ۳۹۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref> | ||
*توحید افعالی نیز این است که عالم با همه دقایق و تفصیلاتش، اعم از أفعالی که مستقیم به خدا منسوباند و أفعال و تأثیرات و حرکاتی که به طور معمول به دیگران نسبت داده میشوند، در حقیقت از خدا و اراده او صادر شدهاند و بنابر قول مشهورِ {{عربی|" لا مؤثّر في الوجود إلّا اللّه"}} در دایره هستی کسی جز خدا اثرگذار نیست<ref>مصطلحات التصوف، ص ۲۲۷ - ۲۲۹؛ جامع الاسرار، ص ۱۱۴؛ التوحید، دیباجی، ص ۱۱۵.</ref> که خود به صورتهای گوناگون تجلّی مییابد و عمده آنها عبارتاند از | *[[توحید افعالی]] نیز این است که عالم با همه دقایق و تفصیلاتش، اعم از أفعالی که مستقیم به [[خدا]] منسوباند و أفعال و تأثیرات و حرکاتی که به طور معمول به دیگران نسبت داده میشوند، در [[حقیقت]] از [[خدا]] و [[اراده]] او صادر شدهاند و بنابر قول مشهورِ {{عربی|" لا مؤثّر في الوجود إلّا اللّه"}} در دایره هستی کسی جز [[خدا]] اثرگذار نیست<ref>مصطلحات التصوف، ص ۲۲۷ - ۲۲۹؛ جامع الاسرار، ص ۱۱۴؛ التوحید، دیباجی، ص ۱۱۵.</ref> که خود به صورتهای گوناگون تجلّی مییابد و عمده آنها عبارتاند از: | ||
*مراد از توحید عملی یا عبادی این است که انسان تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهت حرکت و آرمان خویش کند و هر مطاع و جهت و قبله و آرمان دیگر را کنار نهد و در یک کلمه، توحید | #[[توحید در خالقیت]]؛ | ||
*برخی، جلوههای توحید عملی را در سه مرتبه متجلّی | #[[توحید در مالکیت]]؛ | ||
*در آثار عرفانی نیز برای توحید انواع و مراتبی آمده است<ref>الفتوحات المکیه، ج ۵، ص ۱۲۱ - ۱۲۷؛ التجلیات الالهیه، ص ۳۵۳ - ۳۵۵ ، ۳۸۸.</ref> که شمار آنها به بیش از ۳۰ مرتبه میرسد<ref> شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۸۲ - ۲۹۰.</ref>. بیشتر این مراتب فقط در عبارت با هم متفاوتاند و به یکدیگر باز میگردند؛ ولی به گونه خلاصه میتوان گفت: عارفان به ۴ نوع توحید معتقدند: ۱. توحید منافقان که فقط اقرار زبانی به کلمه {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} است؛ ۲. توحید عام که اقرار به زبان و دل است؛ ۳. توحید خاص که با کشف و شهود همراه است؛ ۴. توحید أخص که عبارت از فنای موحّد است<ref>احیاء العلوم، ج ۵، ص ۱۵۸؛ شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۹۴.</ref> و خود، سه صورت فعلی، صفاتی و ذاتی دارد. عارف در توحید فعلی، همه افعال را در فعل خدا و در توحید صفاتی همه صفات را در صفات وی و در توحید ذاتی جمیع ذوات را در ذات او متلاشی و فانی میبیند<ref> کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۵۲۹.</ref>، چنان که برخی از آنها گفتهاند: توحید در لغت یکی کردن و در شریعت یکی گفتن و در طریقت یکی دانستن و در حقیقت یکی دیدن است <ref>کشف الحقایق، ص ۱۴۹.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | #[[توحید در حاکمیت]]؛ | ||
*عارفان توحید را به دو قسمت کلّی تر تقسیم کردهاند: نخست، توحید الوهی است که توحید ظاهری و شرعی است و [[انبیا]] و رسل مأمور تبلیغ آناند. دوم، توحید وجودی است که توحید حقیقی با نفی وجودهای مقید و اثبات وجود مطلق و مشاهده وجود واحد و نفی وجودهای کثیر است. این توحید از آن اولیای خداست و آنان مأمور تبلیغ آناند<ref>شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۹۴ - ۲۹۵.</ref> البته [[انبیا]] و رسل از آن رو که دارای هر دو بعد [[ولایت]] و رسالت یا [[نبوت]]اند، انسانهای معمولی را با توجه به مقام رسالت و [[نبوت]] به توحید ظاهری و الوهی راه مینمایند و خواص را با عنایت به مقام ولایت خویش به توحید حقیقی و وجودی دعوت میکنند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | #[[توحید در ربوبیت]]؛ | ||
#[[توحید در ولایت]]؛ | |||
#[[توحید]] در رازقیت؛ | |||
#[[توحید]] در [[شفاعت]]. | |||
*مراد از [[توحید عملی]] یا عبادی این است که [[انسان]] تنها [[خدا]] را [[مطاع]] و [[قبله]] [[روح]] و جهت حرکت و [[آرمان]] خویش کند و هر [[مطاع]] و جهت و [[قبله]] و [[آرمان]] دیگر را کنار نهد و در یک کلمه، [[توحید عملی]]، یگانه پرستی و یگانه شدن است<ref>مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۴ - ۱۰۶.</ref> بنابر قولی، مراد از [[توحید عملی]] آن است که همه [[اعمال انسان]] برای برخورداری از [[ثواب]] [[الهی]] و به یاد روز جزا باشد<ref>المیزان، ج ۲، ص ۳۶۲.</ref> | |||
*برخی، جلوههای [[توحید عملی]] را در سه مرتبه متجلّی دانستهاند: | |||
#[[توحید در عبادت]]؛ | |||
#[[توحید در حمد]]؛ | |||
#[[توحید در دعا]]<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۱۶ - ۵۴۹، «توحید در قرآن».</ref>. | |||
*در آثار [[عرفانی]] نیز برای [[توحید]] انواع و مراتبی آمده است<ref>الفتوحات المکیه، ج ۵، ص ۱۲۱ - ۱۲۷؛ التجلیات الالهیه، ص ۳۵۳ - ۳۵۵ ، ۳۸۸.</ref> که شمار آنها به بیش از ۳۰ مرتبه میرسد<ref> شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۸۲ - ۲۹۰.</ref>. بیشتر این مراتب فقط در عبارت با هم متفاوتاند و به یکدیگر باز میگردند؛ ولی به گونه خلاصه میتوان گفت: [[عارفان]] به ۴ نوع [[توحید]] معتقدند: ۱. [[توحید]] [[منافقان]] که فقط [[اقرار زبانی]] به کلمه {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} است؛ ۲. [[توحید]] عام که [[اقرار]] به زبان و [[دل]] است؛ ۳. [[توحید]] خاص که با [[کشف]] و [[شهود]] همراه است؛ ۴. [[توحید]] أخص که عبارت از فنای موحّد است<ref>احیاء العلوم، ج ۵، ص ۱۵۸؛ شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۹۴.</ref> و خود، سه صورت فعلی، صفاتی و ذاتی دارد. عارف در [[توحید]] فعلی، همه [[افعال]] را در فعل [[خدا]] و در [[توحید صفاتی]] همه صفات را در صفات وی و در [[توحید ذاتی]] جمیع ذوات را در ذات او متلاشی و فانی میبیند<ref> کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۵۲۹.</ref>، چنان که برخی از آنها گفتهاند: [[توحید]] در لغت یکی کردن و در [[شریعت]] یکی گفتن و در طریقت یکی دانستن و در [[حقیقت]] یکی دیدن است <ref>کشف الحقایق، ص ۱۴۹.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | |||
*[[عارفان]] [[توحید]] را به دو قسمت کلّی تر تقسیم کردهاند: نخست، [[توحید]] الوهی است که [[توحید]] ظاهری و شرعی است و [[انبیا]] و رسل [[مأمور]] [[تبلیغ]] آناند. دوم، [[توحید]] وجودی است که [[توحید]] [[حقیقی]] با نفی وجودهای [[مقید]] و [[اثبات وجود]] مطلق و مشاهده وجود [[واحد]] و نفی وجودهای کثیر است. این [[توحید]] از آن اولیای خداست و آنان [[مأمور]] [[تبلیغ]] آناند<ref>شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۹۴ - ۲۹۵.</ref> البته [[انبیا]] و رسل از آن رو که دارای هر دو بعد [[ولایت]] و [[رسالت]] یا [[نبوت]]اند، انسانهای معمولی را با توجه به [[مقام رسالت]] و [[نبوت]] به [[توحید]] ظاهری و الوهی راه مینمایند و [[خواص]] را با [[عنایت]] به [[مقام ولایت]] خویش به [[توحید]] [[حقیقی]] و وجودی [[دعوت]] میکنند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | |||
==توحید در [[قرآن]]== | ==توحید در [[قرآن]]== |