زبان دین: تفاوت میان نسخهها
←الهیات سلبی
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
*برخی برای رهایی از آسیبهای معناشناختی [[صفات الهی]]، به الهیات سلبی روی آوردند. [[تفسیر]] صحیح عالم و [[قادر]] بودن [[خدا]] را به [[جاهل]] و عاجز نبودن او دانستهاند. در میان [[یهودیان]]، شاخصترین فردی که چنین نظری را ارائه داد، [[موسی]] بن میمون بود. [[استدلال]] او بر این نکته مبتنی بود که با [[انصاف]] [[خدا]] به صفات سلبی، هم به وادی [[تشبیه]] نلغزیدیم و هم [[معرفت]] جدیدی درباره [[خدا]] به دست آوردهایم. | *برخی برای رهایی از آسیبهای معناشناختی [[صفات الهی]]، به الهیات سلبی روی آوردند. [[تفسیر]] صحیح عالم و [[قادر]] بودن [[خدا]] را به [[جاهل]] و عاجز نبودن او دانستهاند. در میان [[یهودیان]]، شاخصترین فردی که چنین نظری را ارائه داد، [[موسی]] بن میمون بود. [[استدلال]] او بر این نکته مبتنی بود که با [[انصاف]] [[خدا]] به صفات سلبی، هم به وادی [[تشبیه]] نلغزیدیم و هم [[معرفت]] جدیدی درباره [[خدا]] به دست آوردهایم. | ||
*در میان [[علمای اسلامی]]، [[شیخ صدوق]] پیش از همه، این نظر را مطرح کرد. او [[معتقد]] بود برای [[دفاع]] از عینیت ذات و صفات، بعد از متصف کردن [[خدا]] به صفات ثبوتی، باید صفات ضد را از آن نفی کنیم؛ زیرا در غیر این صورت، موجب میشود امور ازلیای را اثبات کنیم که غیر اویند، ولی همواره با او بودهاند<ref>صدوق، توحید، ص۱۴۸ و ۲۲۳.</ref>. | *در میان [[علمای اسلامی]]، [[شیخ صدوق]] پیش از همه، این نظر را مطرح کرد. او [[معتقد]] بود برای [[دفاع]] از عینیت ذات و صفات، بعد از متصف کردن [[خدا]] به صفات ثبوتی، باید صفات ضد را از آن نفی کنیم؛ زیرا در غیر این صورت، موجب میشود امور ازلیای را اثبات کنیم که غیر اویند، ولی همواره با او بودهاند<ref>صدوق، توحید، ص۱۴۸ و ۲۲۳.</ref>. | ||
*اما بیش از همه، مدافع و مؤسس این نظریه در میان علمای [[شیعه]]، [[قاضی]] سعید [[قمی]] است؛ زیرا [[شیخ صدوق]]، بیان سلبی اوصاف [[الهی]] را در [[دفاع]] از عینیت ذات و صفات میدانست، اما ایشان نظریه عینیت ذات و صفات را قولی غیر معقول و بیمعنا میداند. دیدگاه الهیات سلبی ایشان را در دو کتاب شرح [[توحید]] [[صدوق]] و کلید [[بهشت]] که به [[زبان فارسی]] نگاشته است، میتوان جستجو کرد. او در کتاب کلید [[بهشت]] دراینباره | *اما بیش از همه، مدافع و مؤسس این نظریه در میان علمای [[شیعه]]، [[قاضی]] سعید [[قمی]] است؛ زیرا [[شیخ صدوق]]، بیان سلبی اوصاف [[الهی]] را در [[دفاع]] از عینیت ذات و صفات میدانست، اما ایشان نظریه عینیت ذات و صفات را قولی غیر معقول و بیمعنا میداند. دیدگاه الهیات سلبی ایشان را در دو کتاب شرح [[توحید]] [[صدوق]] و کلید [[بهشت]] که به [[زبان فارسی]] نگاشته است، میتوان جستجو کرد. او در کتاب کلید [[بهشت]] دراینباره میگوید: مبنای همه اوصافی که [[خداوند]] به آنها متصف میشود، آن است که او به نقیض آن متصف نیست؛ مثلاً اینکه میگویند: "عالم است"؛ دارای این معناست که [[جاهل]] نیست، و "[[قادر]] است"؛ یعنی عاجز نیست<ref>قمی، کلید بهشت، ص۷۱.</ref>. نیز [[صدوق]] در شرح [[توحید]] تأکید میکند اثبات هرگونه صفت برای [[خداوند]] مستلزم نوعی [[تشبیه]] خواهد بود و چون [[خداوند]]، شبیه و نظیر ندارد، اثبات صفت نیز برای او امکانپذیر نخواهد بود<ref>قمی، شرح توحید صدوق، ص۱۷۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۲.</ref>. | ||
میگوید: مبنای همه اوصافی که [[خداوند]] به آنها متصف میشود، آن است که او به نقیض آن متصف نیست؛ مثلاً اینکه میگویند: "عالم است"؛ دارای این معناست که [[جاهل]] نیست، و "[[قادر]] است"؛ یعنی عاجز نیست<ref>قمی، کلید بهشت، ص۷۱.</ref>. نیز [[صدوق]] در شرح [[توحید]] تأکید میکند اثبات هرگونه صفت برای [[خداوند]] مستلزم نوعی [[تشبیه]] خواهد بود و چون [[خداوند]]، شبیه و نظیر ندارد، اثبات صفت نیز برای او امکانپذیر نخواهد بود<ref>قمی، شرح توحید صدوق، ص۱۷۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۲.</ref>. | |||
*نظریه [[قاضی]] سعید [[قمی]] در مورد الهیات سلبی، با توجه به اینکه دیدگاه نادر و خلاف [[اجماع]] [[عالمان]] [[اسلامی]] در این [[حوزه]] است، از جهات مختلف معرفتشناختی و معناشناختی جای بررسی دارد<ref>جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به: ابراهیمی دینانی، اسماء و صفات حق، ص۱۹۱ - ۱۵۶.</ref>. | *نظریه [[قاضی]] سعید [[قمی]] در مورد الهیات سلبی، با توجه به اینکه دیدگاه نادر و خلاف [[اجماع]] [[عالمان]] [[اسلامی]] در این [[حوزه]] است، از جهات مختلف معرفتشناختی و معناشناختی جای بررسی دارد<ref>جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به: ابراهیمی دینانی، اسماء و صفات حق، ص۱۹۱ - ۱۵۶.</ref>. | ||
*در میان فرقههای [[اسلامی]]، میتوان گفت [[اسماعیلیه]] تا حدی همین روش را [[برگزیده]] است؛ با این بیان که لازمه [[وحدانیت]] تنزیه مطلق [[خداوند]]، نفی مضاعف است؛ یعنی [[خدا]] نه به اوصاف کمال [[وصف]] میشود و نه به عدم اوصاف کمال؛ او نه [[حی]] است و نه لا [[حی]]؛ نه [[قادر]] است و نه لاقادر؛ او از اسم و رسم و [[وصف]] بالاتر است؛ حتی لفظ "[[الله]]" بر [[خدا]] جایز نیست؛ و به ناچار او را با الفاظ یاد میکنیم. | *در میان فرقههای [[اسلامی]]، میتوان گفت [[اسماعیلیه]] تا حدی همین روش را [[برگزیده]] است؛ با این بیان که لازمه [[وحدانیت]] تنزیه مطلق [[خداوند]]، نفی مضاعف است؛ یعنی [[خدا]] نه به اوصاف کمال [[وصف]] میشود و نه به عدم اوصاف کمال؛ او نه [[حی]] است و نه لا [[حی]]؛ نه [[قادر]] است و نه لاقادر؛ او از اسم و رسم و [[وصف]] بالاتر است؛ حتی لفظ "[[الله]]" بر [[خدا]] جایز نیست؛ و به ناچار او را با الفاظ یاد میکنیم. |