پرش به محتوا

اسلام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
*این حالت، پایان دوره [[جاهلیت]] است که در آن، [[مغرور]] بودن به [[قدرت]] بشری، [[اعتماد به نفس]] نامحدود، [[استقلال]] مطلق و تصمیم تزلزل‌ناپذیر برای سر فرود نیاوردن در برابر هیچ قدرتی جزء لاینفک [[زندگی]] بوده است<ref>خدا و انسان در قرآن، ص‌۲۵۷‌ـ‌۲۷۷.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*این حالت، پایان دوره [[جاهلیت]] است که در آن، [[مغرور]] بودن به [[قدرت]] بشری، [[اعتماد به نفس]] نامحدود، [[استقلال]] مطلق و تصمیم تزلزل‌ناپذیر برای سر فرود نیاوردن در برابر هیچ قدرتی جزء لاینفک [[زندگی]] بوده است<ref>خدا و انسان در قرآن، ص‌۲۵۷‌ـ‌۲۷۷.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.


==[[اسلام در قرآن]] [[کریم]]==
==[[اسلام]] در [[قرآن کریم]]==
*واژه [[اسلام در قرآن]] [[کریم]] افزون بر معنای لغوی به دو معنای دیگر دانسته شده است: یکی خصوص [[شریعت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}<ref>کشف الاسرار، ج‌۲، ص‌۵۲، ۱۹۶؛ منهج الصادقین، ج‌۲، ص‌۱۹۴؛ روح‌المعانی، مج۳، ج‌۳، ص‌۲۸۸.</ref> و دیگری [[دین]] و [[سیره]] همه [[انبیای الهی]] و به عبارت دیگر "دین‌ [[الله]]"<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۲۶؛ الملل و النحل، ج‌۱، ص‌۳۹؛ المیزان، ج‌۳، ص‌۱۲۰‌ـ‌۱۲۱.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*واژه [[اسلام[[ در [[قرآن کریم]] افزون بر معنای لغوی به دو معنای دیگر دانسته شده است: یکی خصوص [[شریعت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}<ref>کشف الاسرار، ج‌۲، ص‌۵۲، ۱۹۶؛ منهج الصادقین، ج‌۲، ص‌۱۹۴؛ روح‌المعانی، مج۳، ج‌۳، ص‌۲۸۸.</ref> و دیگری [[دین]] و [[سیره]] همه [[انبیای الهی]] و به عبارت دیگر "دین‌ [[الله]]"<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۲۶؛ الملل و النحل، ج‌۱، ص‌۳۹؛ المیزان، ج‌۳، ص‌۱۲۰‌ـ‌۱۲۱.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*بسیاری از [[مفسران]] به رغم التفات به وجود دو معنا برای "[[اسلام]]"، به تعیین معنای آن در [[قرآن]] نپرداخته‌اند و در مواردی که آن را بر [[شریعت]] [[پیامبر‌ خاتم]]{{صل}} تطبیق کرده‌اند روشن نشده که این تطبیق به لحاظ استعمال "[[اسلام]]" به معنای عام خود در [[کامل‌ترین]] مصداق است یا مراد از [[اسلام]] معنای خاص و اصطلاحی آن است. برخی استعمال این واژه را در خصوص [[شریعت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}}امری [[مسلم]] و بدیهی دانسته و کاربردهای دیگر را در غیر معنای اصلی خود دانسته‌اند<ref>الفرقان، ج‌۳، ص‌۲۳۶‌ـ‌۲۳۷؛ التحریر و التنویر، ج‌۳، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰.</ref>؛ ولی برخی دیگر بر این باورند که کلمه [[اسلام]] به معنای [[شریعت]] [[قرآن]]، اصطلاحی است که پس از دوران [[نزول قرآن]] و گسترش آوازه [[دین]] محمّدی پیدا شده است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۵۳.</ref>. برخی نیز به‌ صورت قاعده‌ای کلی گفته‌اند: هرجا در [[آیات قرآن]] کلمه [[اسلام]] به همراه واژه "[[احسان]]" آمده منظور [[شریعت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} است<ref>الملل و النحل، ج‌۱، ص‌۴۱.</ref>؛ اما در مورد معنای دوم "[[دین]] و [[سیره]] همه [[پیامبران الهی]]" باید گفت با وجود تعدد [[پیامبران]]، در سراسر [[قرآن]] تأکید و [[اصرار]] فراوانی بر [[وحدت]] [[دین الهی]] دیده می‌شود و در [[فرهنگ قرآن]] این [[حقیقت]] و روش [[واحد]]، [[اسلام]] نام دارد. [[دعوت]] به [[اسلام]] و [[ترغیب]] [[انسانها]] به [[پیروی]] از آن به‌صورت اصلی کلی در بسیاری از [[آیات]]، با صراحت و وضوح تمام آمده است. در بعضی از [[آیات]]، [[انبیای الهی]] خود و [[پیروان]] خود را "مُسْلِم" نامیده‌اند و حتی برخی پژوهشهای لغت‌شناسانه حاکی از آن است که کلمه [[اسلام]] با معنای پیشگفته، در سایر [[شرایع]]، به زبانهای عبری، [[سریانی]] و آکادی نیز یافت می‌شود. برخی بر این عقیده‌اند که این واژه به‌صورت یک اصطلاح از [[شرایع]] کهن‌تر گرفته شده است<ref>واژه‌های دخیل، ص‌۱۲۰‌ـ‌۱۲۱.</ref>. این تحقیقات با مضمون بسیاری از [[آیات]] که در آنها [[انبیای پیشین]] و [[پیروان]] ایشان [[مسلمان]] خوانده شده‌اند سازگار است<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۲۶؛ دقائق التفسیر، ج‌۱، ص‌۲۱۵.</ref>{{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَيَّ وَلاَ تُنظِرُونِ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> و داستان نوح را برای آنان بخوان آنگاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر ماندن من و پند دادنم با آیات خداوند بر شما گران است، باری، بر خداوند توکل کرده‌ام بنابراین با شریک‌هایتان هم‌داستان شوید به گونه‌ای که کارتان بر شما پوشیده نباشد سپس کار مرا تمام کنید و مهلتم ندهید.و اگر رو بگردانید (می‌دانید که) من از شما پاداشی نخواسته‌ام، پاداش من جز با خداوند نیست و فرمان یافته‌ام که از گردن نهادگان (به خداوند) باشم؛ سوره یونس، آیه: ۷۱- ۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ}}<ref> آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم.و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱- ۱۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ}}<ref> و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آورده‌اید، چنانچه گردن نهاده‌اید بر او توکّل کنید؛ سوره یونس، آیه:۸۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه:۱۱۱.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*بسیاری از [[مفسران]] به رغم التفات به وجود دو معنا برای "[[اسلام]]"، به تعیین معنای آن در [[قرآن]] نپرداخته‌اند و در مواردی که آن را بر [[شریعت]] [[پیامبر‌ خاتم]]{{صل}} تطبیق کرده‌اند روشن نشده که این تطبیق به لحاظ استعمال "[[اسلام]]" به معنای عام خود در [[کامل‌ترین]] مصداق است یا مراد از [[اسلام]] معنای خاص و اصطلاحی آن است. برخی استعمال این واژه را در خصوص [[شریعت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}}امری [[مسلم]] و بدیهی دانسته و کاربردهای دیگر را در غیر معنای اصلی خود دانسته‌اند<ref>الفرقان، ج‌۳، ص‌۲۳۶‌ـ‌۲۳۷؛ التحریر و التنویر، ج‌۳، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰.</ref>؛ ولی برخی دیگر بر این باورند که کلمه [[اسلام]] به معنای [[شریعت]] [[قرآن]]، اصطلاحی است که پس از دوران [[نزول قرآن]] و گسترش آوازه [[دین]] محمّدی پیدا شده است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۵۳.</ref>. برخی نیز به‌ صورت قاعده‌ای کلی گفته‌اند: هرجا در [[آیات قرآن]] کلمه [[اسلام]] به همراه واژه "[[احسان]]" آمده منظور [[شریعت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} است<ref>الملل و النحل، ج‌۱، ص‌۴۱.</ref>؛ اما در مورد معنای دوم "[[دین]] و [[سیره]] همه [[پیامبران الهی]]" باید گفت با وجود تعدد [[پیامبران]]، در سراسر [[قرآن]] تأکید و [[اصرار]] فراوانی بر [[وحدت]] [[دین الهی]] دیده می‌شود و در [[فرهنگ قرآن]] این [[حقیقت]] و روش [[واحد]]، [[اسلام]] نام دارد. [[دعوت]] به [[اسلام]] و [[ترغیب]] [[انسانها]] به [[پیروی]] از آن به‌صورت اصلی کلی در بسیاری از [[آیات]]، با صراحت و وضوح تمام آمده است. در بعضی از [[آیات]]، [[انبیای الهی]] خود و [[پیروان]] خود را "مُسْلِم" نامیده‌اند و حتی برخی پژوهشهای لغت‌شناسانه حاکی از آن است که کلمه [[اسلام]] با معنای پیشگفته، در سایر [[شرایع]]، به زبانهای عبری، [[سریانی]] و آکادی نیز یافت می‌شود. برخی بر این عقیده‌اند که این واژه به‌صورت یک اصطلاح از [[شرایع]] کهن‌تر گرفته شده است<ref>واژه‌های دخیل، ص‌۱۲۰‌ـ‌۱۲۱.</ref>. این تحقیقات با مضمون بسیاری از [[آیات]] که در آنها [[انبیای پیشین]] و [[پیروان]] ایشان [[مسلمان]] خوانده شده‌اند سازگار است<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۲۶؛ دقائق التفسیر، ج‌۱، ص‌۲۱۵.</ref>{{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَيَّ وَلاَ تُنظِرُونِ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> و داستان نوح را برای آنان بخوان آنگاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر ماندن من و پند دادنم با آیات خداوند بر شما گران است، باری، بر خداوند توکل کرده‌ام بنابراین با شریک‌هایتان هم‌داستان شوید به گونه‌ای که کارتان بر شما پوشیده نباشد سپس کار مرا تمام کنید و مهلتم ندهید.و اگر رو بگردانید (می‌دانید که) من از شما پاداشی نخواسته‌ام، پاداش من جز با خداوند نیست و فرمان یافته‌ام که از گردن نهادگان (به خداوند) باشم؛ سوره یونس، آیه: ۷۱- ۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ}}<ref> آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم.و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱- ۱۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ}}<ref> و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آورده‌اید، چنانچه گردن نهاده‌اید بر او توکّل کنید؛ سوره یونس، آیه:۸۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه:۱۱۱.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*[[حقیقت اسلام]] به معنای [[انقیاد]] و گردن نهادن در برابر [[خداوند]] به عنوان حقیقتی مستمر در طول [[تاریخ]] [[شرایع]] همواره وجود داشته است و پیامبران‌الهی همگی دارای [[دین]] واحدی به نام [[اسلام]] بوده‌اند<ref>من وحی القرآن، ج‌۵، ص‌۲۷۶؛ تفسیر المنار، ج‌۳، ص‌۳۶۱؛ المیزان، ج‌۳، ص‌۱۲۰‌ـ‌۱۲۱.</ref>. این [[حقیقت]] به‌صورت یک اصل [[حاکم]] در [[تعالیم]] همه [[رسولان الهی]] وجود داشته و به [[شریعت]] خاص و تنها انبیای [[اولواالعزم]] اختصاص ندارد، زیرا گرچه نخستین [[شریعت الهی]] چنان که برخی [[مفسران]] از [[آیه]] ۱۳ [[سوره]] [[شوری]] استظهار کرده‌اند، از زمان [[حضرت نوح]]{{ع}} آغاز گردیده<ref>المیزان، ج‌۱۸، ص‌۲۹.</ref>؛ لکن [[تعالیم]] [[پیامبران الهی]] از زمان [[حضرت نوح]]{{ع}} و [[حضرت شیث]]{{ع}} و [[حضرت ادریس]]{{ع}} نیز وجود داشته<ref>الملل و النحل، ج‌۱، ص‌۳۹.</ref> و [[اسلام]] به منزله رکن اساسی همه آنها بوده است<ref>تفسیر موضوعی، ج‌۱۲، ص‌۱۴۶.</ref>. البته باید توجه داشت که [[اسلام]] در معنای مذکور طیف وسیعی از [[عقاید]]، [[احکام]] و [[اخلاق]] را شامل می‌گردد که مصداق آن به اقتضای هر مرحله زمانی ویژگیهای خاص همان مرحله را دارد. به عبارت دیگر [[اسلام]] به معنای [[انقیاد]] و [[تسلیم]] و [[فروتنی]]، صفت کلی [[شرایع]] است که در هر مرحله به شکلی خاص و به تناسب همان دوره [[تجلی]] یافته است<ref>من وحی القرآن، ج‌۵، ص‌۲۷۴.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*[[حقیقت اسلام]] به معنای [[انقیاد]] و گردن نهادن در برابر [[خداوند]] به عنوان حقیقتی مستمر در طول [[تاریخ]] [[شرایع]] همواره وجود داشته است و پیامبران‌الهی همگی دارای [[دین]] واحدی به نام [[اسلام]] بوده‌اند<ref>من وحی القرآن، ج‌۵، ص‌۲۷۶؛ تفسیر المنار، ج‌۳، ص‌۳۶۱؛ المیزان، ج‌۳، ص‌۱۲۰‌ـ‌۱۲۱.</ref>. این [[حقیقت]] به‌صورت یک اصل [[حاکم]] در [[تعالیم]] همه [[رسولان الهی]] وجود داشته و به [[شریعت]] خاص و تنها انبیای [[اولواالعزم]] اختصاص ندارد، زیرا گرچه نخستین [[شریعت الهی]] چنان که برخی [[مفسران]] از [[آیه]] ۱۳ [[سوره]] [[شوری]] استظهار کرده‌اند، از زمان [[حضرت نوح]]{{ع}} آغاز گردیده<ref>المیزان، ج‌۱۸، ص‌۲۹.</ref>؛ لکن [[تعالیم]] [[پیامبران الهی]] از زمان [[حضرت نوح]]{{ع}} و [[حضرت شیث]]{{ع}} و [[حضرت ادریس]]{{ع}} نیز وجود داشته<ref>الملل و النحل، ج‌۱، ص‌۳۹.</ref> و [[اسلام]] به منزله رکن اساسی همه آنها بوده است<ref>تفسیر موضوعی، ج‌۱۲، ص‌۱۴۶.</ref>. البته باید توجه داشت که [[اسلام]] در معنای مذکور طیف وسیعی از [[عقاید]]، [[احکام]] و [[اخلاق]] را شامل می‌گردد که مصداق آن به اقتضای هر مرحله زمانی ویژگیهای خاص همان مرحله را دارد. به عبارت دیگر [[اسلام]] به معنای [[انقیاد]] و [[تسلیم]] و [[فروتنی]]، صفت کلی [[شرایع]] است که در هر مرحله به شکلی خاص و به تناسب همان دوره [[تجلی]] یافته است<ref>من وحی القرآن، ج‌۵، ص‌۲۷۴.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش