پرش به محتوا

حب: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۰۵۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰
تغییرمسیر به عشق
(تغییرمسیر به عشق)
برچسب: تغییر مسیر جدید
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
#تغییر_مسیر [[عشق]]
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حب در قرآن]] | [[حب در حدیث]] | [[حب در کلام اسلامی]]| [[حب در نهج البلاغه]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حب (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
==اقسام حب==
* [[حب]]، [[محبت]] و [[عشق]] را بر اساس متعلق آن می توان به موارد ذیل تقسیم کرد:
** [[عشق به خدا]]
** [[عشق به اولیای الهی]]
** [[عشق به فضیلت]]
** [[عشق به خویشاوندان]]
** [[عشق به هم نوعان]]
==رابطه محبت با [[زیارت]]==
*آنکه [[عشق]] و [[شوق]] داشته باشد، به [[زیارت]] هم می‌رود.برای عاشقِ شائق، نه تنها خودِ [[محبوب]]، جالب و جاذب است، بلکه هر چیزی هم که به‌گونه‌ای رنگ تعلّق و رایحه انتساب به او را داشته باشد، مطلوب و [[جاذبه]] دار است و دلداده را به سوی خود می‌کشد.در [[زیارت]] چنین است. چگونه می‌شود که [[عاشق]] [[خدا]] و [[دوستدار]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}}، و محبّ [[صالحین]] و [[صدیقین]] و [[شهدا]] و اولیاءالله، [[شوق دیدار]] [[خانه خدا]] و بیت [[الله]] و [[مزار]] و [[مرقد]] و خانه و [[شهر]] و دیار [[معشوق]] را نداشته باشد و شیفته [[دیدار]] [[کعبه]] و [[مدینه]] و [[مزار]] [[ائمه]] و [[قبور]] [[صالحین]] و شهرهای خاطره آمیز و شوق‌انگیزی که ریشه در [[فرهنگ دینی]] ما دارد نباشد؟!به گفته مرحوم [[علامه امینی]]:"اگر [[مدینه منوره]]، [[حرم]] محترم [[الهی]] شمرده شده و در [[سنت نبوی]]، برای [[مدینه]] و خاکش و اهلش و مدفونین آنجا [[ارزش]] های فراوان بیان شده است، به خاطر همان انتساب به [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} است و بر مبنای همین اصل، هر چیز دیگری هم که نوعی تعلق و انتساب به [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] و [[اولیای الهی]] و [[صدیقین]] و [[شهدا]] و افراد [[مؤمن]] دارد [[ارزش]] پیدا می‌کند و [[شرافت]] می‌یابد ..."<ref>سیرتنا و سنتنا، ص۱۶۱،۱۶۰</ref>.
*[[زیارت]]، می‌تواند نمودی از احساس [[شوق]] درونی [[انسان]] باشد. نشانی از [[محبّت]] و دلیلی بر [[عشق]] و علامتی از تعلق خاطر باشد. [[زیارت]]، زبانِ علاقه و ترجمان [[وابستگی]] قلبی است.برای [[عاشق]]، حتی خانه‌ای که روزی [[معشوق]] در آن ساکن بوده، کوچه‌ای که روزی دلبر از آن گذشته، زمینی که بر آن قدم نهاده، شهری که روزی در آنجا می‌زیسته، سنگی که دست [[محبوب]] به آن خورده، لباسی که بر اندام او بوده، کفشی که در پایش بوده، دلربا و جاذب است، [[دوست]] داشتنی و [[شوق]] انگیز است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۴-۲۷.</ref>.
*در [[زیارت]] و [[مزار]]، مسأله در ظاهرِ سنگ و چوب و آجر و آهن و [[ضریح]] و ساختمانِ [[مزار]] و گنبد و گلدسته و رواق و ... خلاصه نمی‌شود، تا به [[زیارت]] و بوسیدن و [[تقدیس]] اینها اشکال شود، بلکه نقش عمده با آن محبت و [[شناخت]] و [[معنویت]] و عشقی نهفته است که در ورای اینهاست که حتی به اینها، معنی و جهت و [[قداست]] و [[حرمت]] بخشیده است. وقتی [[قلب]]، در گرو یک [[عشق]] بود، صاحبِ آن [[دل]]، از نام و یاد و [[لباس]] و دستمال و کفش و کوچه و [[شهر]] [[محبوب]]، خوشش می‌آید و [[لذت]] می‌برد و همه اینها برایش [[جاذبه]] دارد و در هر یک از اینها عکس رخ [[یار]] را می‌بیند. با محبت وافر و علاقه و احساسی که به [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]]{{صل}} داریم، اگر با خبر شویم که در جایی ردّپایی و نشانی از آن [[حضرت]] [[باقی]] است، آیا [[شوق]] دیدنش را نخواهیم داشت؟ «[[مقام ابراهیم]]» در [[مسجدالحرام]]، برای حاجی چرا آنقدر خاطره به همراه دارد؟ جز این است که سنگی است که [[حضرت ابراهیم]] در بالا بردنِ دیواره [[کعبه]]، به [[کمک]] پسرش [[اسماعیل]]، آن را زیر پا می‌گذاشته است و جای قدم او بر سنگ [[باقی]] است؟! می‌بینم که وادی [[زیارت]]، وادی [[عشق]] و علاقه و [[عرفان]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۴-۲۷.</ref>.
*در قلمرو [[دل]]، گاهی پای [[عقل]] هم می‌لنگد و وقتی [[عشق]] [[فرمان]] می‌دهد، [[عقل]] چاره‌ای جز [[تسلیم]] و [[فرمانبرداری]] ندارد. مرحوم [[علامه امینی]] [[نقل]] می‌کند که:"... [[فقیه]] و ادیب بزرگوار [[اهل سنت]]، [[تاج الدین فاکهانی]] ([[وفات]] ۷۳۹) به [[دمشق]] رفت و در آنجا به قصد [[زیارت]] کفش [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} که در "دارالحدیث الأشرفیّه" است رفت. وقتی کفش را دید، افتاد و شروع به بوسیدن کرد و صورتش را بر آن می‌مالید و [[اشک]] [[شوق]] از دیدگانش جاری بود و شعری به این مضمون را می‌خواند: اگر به مجنون گفته شود: لیلی و وصال و [[دیدار]] او را می‌خواهی، یا [[دنیا]] را و آنچه در آن است؟ او در جواب خواهد گفت: غباری از [[خاک]] کفش لیلی، برایم [[محبوب]] تر و برای دردهای من شفا بخش تر است ..."<ref>الغدیر، ج۵ ص۱۵۵</ref>.
*آری؛ وقتی [[عشق]] در کار باشد، خاکِ رهِ [[دوست]] را باید سرمه چشم نمود و برای [[عاشق]]، آنچه ارزشمند است، [[محبوب]] و [[دیدار]] او و هر چیزی است که منتسب به اوست. برادرانه بیا قسمتی کنیم [[رقیب]] [[جهان]] و هرچه در آن است از تو، [[یار]] ازمن این یک طرف قضیه است، که محبت، [[انسان]] را به [[زیارت]] وا می‌دارد. سوی دیگر قضیه آن است که [[زیارت]]، محبت و [[شناخت]] می‌آورد و از آن جهت، عاملی سازنده و [[تربیت]] کننده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۴-۲۷.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|7}}
* [[حب به خدا]]
* [[حب فی الله]]
* [[حب پیامبر خاتم]]
* [[حب اهل بیت]]
* [[حب اهل ایمان]]
* [[حب آخرت]]
* [[حب بقا]]
* [[حب ذات]]
* [[حب ذم]]
* [[حب عالمان]]
* [[حب عبادت]]
* [[حب فرزند]]
* [[حب مذموم]]
* [[حب ممدوح]]
* [[حب کمال]]
* [[حب گمنامی]]
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==منابع==
* [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']]
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
 
 
{{زیارت}}
 
[[رده:مدخل]]
[[رده:زیارت]]
[[رده:حب]]
[[رده:مدخل فرهنگ زیارت]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]
۲۱۸٬۰۵۴

ویرایش