پرش به محتوا

غفلت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۵٬۱۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
#'''[[غفلت]] از [[شکر]] و [[فراموشی]] شکرگذاری [[حضرت]] [[حق]]:''' چه، اگر [[آدمی]] نعمت‌های [[آشکار]] و [[پنهان]] [[حضرت]] [[حق]] را فراموش نماید، [[شکر]] آن نعمتها را نیز فراموش می‌‌کند؛ و هم از این‌رو به دام کفران فرو می‌‌افتد. [[حضرت]] [[حق]] فرموده است: {{متن قرآن|لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم و اگر ناسپاسی کنید بی‌گمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref>؛ و نیز می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان می‌رسید آنگاه به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام می‌دادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۸۶.</ref>.
#'''[[غفلت]] از [[شکر]] و [[فراموشی]] شکرگذاری [[حضرت]] [[حق]]:''' چه، اگر [[آدمی]] نعمت‌های [[آشکار]] و [[پنهان]] [[حضرت]] [[حق]] را فراموش نماید، [[شکر]] آن نعمتها را نیز فراموش می‌‌کند؛ و هم از این‌رو به دام کفران فرو می‌‌افتد. [[حضرت]] [[حق]] فرموده است: {{متن قرآن|لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم و اگر ناسپاسی کنید بی‌گمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref>؛ و نیز می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان می‌رسید آنگاه به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام می‌دادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۸۶.</ref>.
#'''[[غفلت]] از [[خداوند]] و [[معصومان]]:''' [[غفلت]] از خودِ [[حضرت]] [[حق]] و [[عبادت]] او، و از پیامبراکرم و خاندانش{{عم}} و [[اطاعت]] از آنان، و از [[قرآن کریم]] و عمل به آن و [[تدبّر]] در آن نیز، در این شمار است. این مفسده، بالاترین مفسده‌ای است که در اثر [[غفلت]] پدید می‌‌آید؛ چه تمامیِ صفات ناشایستی که [[انسان]] می‌‌تواند به آن آلوده شود، از این صفت [[پست]] پدید می‌‌آید. در این رابطه، تنها توجّه به این [[آیه شریفه]] کافی است تا [[انسان]] را به [[زشتی]] این صفت [[آگاه]] سازد: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت می‌گوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟ فرمود: بدین‌گونه بود که نشانه‌های ما به تو رسید و تو آنها را فراموش کردی و همان‌گونه امروز تو فراموش می‌گردی» سوره طه، آیه ۱۲۴-۱۲۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۸۶-۳۸۷.</ref>.
#'''[[غفلت]] از [[خداوند]] و [[معصومان]]:''' [[غفلت]] از خودِ [[حضرت]] [[حق]] و [[عبادت]] او، و از پیامبراکرم و خاندانش{{عم}} و [[اطاعت]] از آنان، و از [[قرآن کریم]] و عمل به آن و [[تدبّر]] در آن نیز، در این شمار است. این مفسده، بالاترین مفسده‌ای است که در اثر [[غفلت]] پدید می‌‌آید؛ چه تمامیِ صفات ناشایستی که [[انسان]] می‌‌تواند به آن آلوده شود، از این صفت [[پست]] پدید می‌‌آید. در این رابطه، تنها توجّه به این [[آیه شریفه]] کافی است تا [[انسان]] را به [[زشتی]] این صفت [[آگاه]] سازد: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت می‌گوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟ فرمود: بدین‌گونه بود که نشانه‌های ما به تو رسید و تو آنها را فراموش کردی و همان‌گونه امروز تو فراموش می‌گردی» سوره طه، آیه ۱۲۴-۱۲۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۸۶-۳۸۷.</ref>.
==[[غفلت]] [[قلب]] از [[یاد خدا]]==
*این [[رذیلت]]، موجب می‌شود که گوش، چشم و [[قلب]] [[بینا]] و شنوا از [[انسان]] گرفته شود؛ از این رو [[انسان]] به حیوانی تبدیل می‌شود که فقط ظاهر [[انسان]] را داراست، امّا از حیوان نیز پست‌تر و گمراه‌تر است!؛ از این رو سرانجام به جهنّم [[مبتلا]] خواهد شد. [[حضرت]] [[حق]] درباره این [[رذیلت]] و متّصفان به آن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۸۶.</ref>.
*و به ناگزیر چون [[قلب]] از [[خداوند]] تهی شده از او غافل شود، و این [[غفلت]] برای [[قلب]] [[انسان]] حالت ملکه یابد، [[شیاطین]] در آن داخل می‌شوند؛ شیاطینی که هریک بُتی هستند که [[قلب]] را به بت‌خانه تبدیل می‌کنند. این دیدگاه [[قرآن کریم]] در این زمینه است، که مشغولیّت‌های [[قلب]] را [[تفسیر]] می‌فرماید، مشغولیت‌هایی داخلی یا خارجی، انسانی یا جنّی؛ به این چند [[آیه]] [[مبارک]] بنگرید: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم! ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا}}<ref>«و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref>.
*نمونه این [[آیات]] در [[قرآن کریم]] بسیار آمده است، بنابراین، [[غفلت]] از او به -جلَّ وعلا! ۔ که ناشی از [[رسوخ]] این [[رذیلت]] به صورت ملکه باشد، با وارد شدن [[شیاطین]] در [[قلب]] [[همراهی]] داشته [[آدمی]] را به [[شرک]] [[مبتلا]] می‌سازد. این [[شرک]] هرچند از نوع شرکی که در [[علم]] [[فقه]] مورد بحث قرار می‌گیرد و [[احکام]] خاصّی بر آن مترتّب می‌گردد نیست، امّا [[شرک]] واقعی است که در کنار [[خداوند متعال]] معبودی دیگر در [[دل]] و ذهن [[انسان]] تولید می‌نماید. از همین رو است که اخلاقیان برآنند که رسیدن به [[سعادت]] واقعی با [[غفلت]] از [[خداوند]] و یا تغافل از او ممکن نمی‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۸۷.</ref>.
*[[غفلت]] از او - جلَّ وعلا! - را نیز همچون توجّه [[قلب]] به او، مراتبی چند است. این مراتب به واسطه آنچه مورد توجّه و التفات [[قلب]] قرار می‌گیرد، و نیز به واسطه شدّت توجّه [[قلب]] بدان، رتبه‌بندی می‌گردد.
*ما پس از این، به شماری از این مراتب اشاره می‌کنیم، اما در اینجا تنها اضافه می‌کنیم که بدبخت‌ترین [[مردمان]]، کسی است که دائماً در [[غفلت]] بوده این [[غفلت]] لحظه‌ای او را رها نسازد. افسوس که برخی حتّی در [[نماز]]، به هنگام [[قرائت قرآن]] و انجام دیگر [[اعمال شایسته]] نیز، به سوی او التفاتی نمی‌یابند. اینان می‌باید از آنکه در شمار حیوانات قرار گیرند به [[سختی]] بر خود بهراسند!؛ به این [[حدیث نبوی]] بنگرید:  "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: آیا آن کس که رویش را در [[نماز]] این سو و آن سو می‌کند، نمی‌ترسد که رویش را [[خداوند]] به صورت الاغ در آورد؟!" <ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: أَمَا يَخَافُ الَّذِي يُحَوِّلُ وَجْهَهُ فِي الصَّلَاةِ أَنْ يُحَوِّلَ اللَّهُ وَجْهَهُ وَجْهَ حِمَارٍ}}؛مستدرک الوسائل، ج۴ ص۱۰۱.</ref>؛ گویا معنای این [[حدیث]] آن است که کسی که در [[نماز]] [[حضور قلب]] نداشته لحظه‌ای قلبش به این سو و لحظه‌ای دیگر به آن سو کشیده می‌شود، باید از آن بهراسد که این بی‌التفاتی سرانجام [[قلب]] او را همچون [[قلب]] الاغ، [[ناتوان]] از [[ادراک]] حقایق سازد و همچون حیوانی نافهم به حیات ظاهری خویش ادامه دهد!. مضمون این [[حدیث شریف]] در [[آیه]] [[مبارک]] {{متن قرآن|أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> نیز یاد شده است.
*توضیح آنکه مفسّران [[شیعه]] و [[سنّی]] بر آن رفته‌اند که این [[آیه]] و امثال فراوان آن، در صدد آن است که غافلان، [[فاسقان]] و [[کافران]] را به چهارپایان، مردگان و دیگر موجودات بی‌ارزش این [[جهان]] [[تشبیه]] کند؛ موجوداتی که از پذیرش [[حق]] [[ناتوان]] بوده حتّی [[قدرت]] [[درک]] آن را از دست می‌دهند، چه [[حق]] نمی‌تواند در [[قلب]] آنان اثرگذارد و آن را به تحرّک آورد؛ به این دو [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ}}<ref> بی‌گمان تو مردگان را نمی‌شنوانی و به ناشنوایان هنگامی که پشت‌کنان رو بگردانند فرا خوان (خود) را نمی‌شنوانی؛ سوره نمل، آیه: ۸۰.</ref>؛ {{متن قرآن| إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ }}<ref> بی‌گمان در این، یادکردی است برای آنکه دلی دارد یا (به سخن) گوش می‌سپارد در حالی که خود گواه است؛ سوره ق، آیه: ۳۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>.
*به [[باور]] ما اما، می‌توان گفت که این [[آیات]] علاوه بر آنکه از چنان تشبیهی برخوردار است، اما از [[تجسم اعمال]] و تأثیر آن بر [[قلب]] انسانی نیز خبر می‌دهد. چه بمرور زمان و با [[اصرار]] بر انجام [[گناهان]]، [[نفس]] ناطقه انسانی به صورت حیوانی نافهم [[مسخ]] شده، و صورتی موافق [[گناه]] خولنی [[انسان]] فرام سازد. [[ظالمان]] همچون سگ درنده، لجبازان و عنادپیشگان همچون مورچه، دانشمند غیر مهذب و عالم [[فاسق]] مانند الاغی که کتابهائی چند را بر پشت دارد، رباخوار همچون [[انسان]] مست، حرام‌خوار همجون خنزیر، و آنان که بیهوده از این و آن [[تبعیت]] می‌کنند همجون میمون، و سرانجام هر صنفی از بدکاران متناسب با آنچه انجام می‌دهند، صورت واقعی خود را تولید کرده آن‌ را بدست می‌آورند. آنان که با [[حق]] در لجاجند نیز به کوری [[قلب]] دچار شده از آن بی‌بهره می‌مانند؛ از این رو تنها از بُعد مادی برخوردار بوده از بُعد [[معنوی]] که لازمه [[زندگی]] اُخروی [[انسان]] است، بی‌نصیب خواهند ماند:
:*{{متن قرآن| وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref> و اگر می‌خواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا می‌بردیم اما او به دنیا گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از این رو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی له‌له می‌زند و اگر او را وانهی (باز) له‌له می‌زند؛ این داستان گروهی است که آیات ما را دروغ شمردند پس این داستان را باز گوی باشد که آنان بیندیشند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۷۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن| وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاء مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا }}<ref> و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد می‌آوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان آتش را می‌افزاییم؛ سوره اسراء، آیه: ۹۷.</ref>
:*{{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا}}<ref>«داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند» سوره جمعه، آیه ۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref>؛
:*{{متن قرآن|أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>؛
:*{{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ}}<ref>«برخی از آنان را بوزینه و خوک گردانیده است» سوره مائده، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۸۹-۱۹۰.</ref>.
*این [[آیات]] به وضوح بر تأثیر عمل در [[جان]] [[آدمی]]، و چگونگی آن تأثیر دلالت می‌نماید. بر این اساس، [[آشکار]] می‌شود که به واسطه [[اعمال]] [[زشت]] و [[صفات ناپسند]]، [[هویّت]] و ذات انسانی به حیوان تبدیل شده، در [[قیامت]] تمامی [[مردم]] او را به همان صورت مشاهده خواهند کرد. طُرفه آنکه آنان که از چشمی [[بینا]] برخوردارند، در همین [[دنیا]] نیز بدکاران را به صورت واقعی خویش می‌بینند.
*آری! [[توبه]] همچون نمک‌زاری است که سگ در آن افتد، و پس از چندی [[پاک]] و [[پاکیزه]] شود؛ چه به وسیله [[توبه]] [[باطن]] [[انسان]] [[پاک]] می‌شود، و همان‌گونه که ظاهر او صورتی انسانی دارد، باطنش نیز صورتی این‌گونه خواهد یافت: {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدی‌هایشان می‌گرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۷۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۰-۱۹۱.</ref>.
*اگر این [[رذیلت]] را هیچ مضرّتی جز از پذیرفته نشدن [[اعمال]] نیکوی [[انسان]] نبود- هرچند آن [[اعمال]] در کمال درستی انجام شده باشد-، باز کافی بود تا [[آدمی]] دست در کار همّت برد، و خود را از شرّ آن وارهاند؛ چه تنها [[اعمال]] [[متّقیان]] پذیرفته می‌شود و بس: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>.
*نیز [[گذشت]] که پذیرش تمامی [[اعمال]] در گرو پذیرش [[نماز]] است، و پذیرش [[نماز]] نیز در گرو توجّه و [[حضور قلب]]: "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: شخصی به شصت و یا هفتاد سالگی می‌رسد، در حالی که [[خداوند]] حتّی یک [[نماز]] از او قبول نمی‌کند" <ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: يَمْضِي عَلَى الرَّجُلِ سِتُّونَ سَنَةً أَوْ سَبْعُونَ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً وَاحِدَةً}}؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۰۲.</ref>.
*آری! اینکه فعلی بتواند [[تکلیف]] شرعی [[انسان]] را رفع کند و ثوابی بر آن مترتّب شود، مسأله‌ای است و اینکه آن فعلْ [[انسان]] را به ساحت ربوبی نزدیک کرده در مسیر [[سلوک]] عصای دست او باشد، مسأله‌ای دیگر است؛ این دو مسأله سخت از یکدیگر دور است و نمی‌توان به صرف حصول یکی، آن دیگری را نیز حاصل شده دانست. به این [[حدیث نبوی]] بنگرید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۱.</ref>:
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: "دو مرد از [[امّت]] من به [[نماز]] می‌ایستند و [[رکوع]] و سجودی مشابه هم انجام می‌دهند، امّا فاصله میان [[نماز]] آن دو مانند فاصله میان [[آسمان]] و [[زمین]] است"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}:إِنَّ الرَّجُلَيْنِ مِنْ أُمَّتِي يَقُومَانِ فِي الصَّلَاةِ وَ رُكُوعُهُمَا وَ سُجُودُهُمَا وَاحِدٌ وَ إِنَّ مَا بَيْنَ صَلَاتَيْهِمَا مِثْلُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ‌}}؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۹۸.</ref>؛
*این تفاوت، همان چیزی است که قیمت دو [[نماز]] را مشخّص می‌کند؛ نمازی که چون بر [[حضرت]] [[حق]] عرضه شود او - جلَّ وعلا! - بر آن [[نماز]] احسنت و آفرین زند، و نمازی که نه تنها بدان ننگرد که غضبناک بدان گوید: چه [[نماز]] بی‌ارزشی!؛
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: "چون [[بنده]] [[مؤمن]] به [[نماز]] ایستد، [[خداوند]] از ابتدا تا انتهای نمازش به او می‌نگرد، و [[رحمت]] از فراز سرش تا آخر [[آسمان]] بر او سایه می‌افکند، و [[فرشتگان]] از اطرافش تا آخر [[آسمان]] گرداگرد او را می‌گیرند، و [[خداوند]] فرشته‌ای بالای سرش می‌گمارد که می‌گوید: ای نمازگذار! اگر می‌دانستی که چه کسی به تو می‌نگرد و تو با چه کسی [[نجوا]] می‌کنی، هرگز از [[نماز]] خارج نمی‌شدی و از این محل دور نمی‌گشتی"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِذَا قَامَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ فِي صَلَاتِهِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَوْ قَالَ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَنْصَرِفَ وَ أَظَلَّتْهُ الرَّحْمَةُ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ إِلَى أُفُقِ السَّمَاءِ وَ الْمَلَائِكَةُ تَحُفُّهُ مِنْ حَوْلِهِ إِلَى أُفُقِ السَّمَاءِ وَ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً قَائِماً عَلَى رَأْسِهِ يَقُولُ أَيُّهَا الْمُصَلِّي لَوْ تَعْلَمُ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ وَ مَنْ تُنَاجِي مَا الْتَفَتَّ وَ لَا زُلْتَ مِنْ مَوْضِعِكَ أَبَداً}}؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۰۱.</ref>؛
*[[امام صادق]]{{ع}} نیز می‌فرمایند: "[[خداوند]] چون بر [[قلب]] بنده‌ای که [[تکبیر]] می‌گوید امّا در قلبش از [[حقیقت]] [[تکبیر]] روی‌گردان است می‌نگرد، به او می‌فرماید: ای [[دروغگو]]! آیا مرا [[فریب]] می‌دهی، قسم به [[عزّت]] و جلال خودم تو را از شیرینی یاد خودم [[محروم]] می‌کنم، و از نزدیکی و [[قرب]] خودم بی‌نصیب می‌گذارم<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}‌: فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا اطَّلَعَ عَلَى قَلْبِ الْعَبْدِ وَ هُوَ يُكَبِّرُ وَ فِي قَلْبِهِ عَارِضٌ عَنْ حَقِيقَةِ تَكْبِيرِهِ قَالَ يَا كَاذِبُ أَ تَخْدَعُنِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَحْرِمَنَّكَ حَلَاوَةَ ذِكْرِي وَ لَأَحْجُبَنَّكَ عَنْ قُرْبِي}}؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۹۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۲-۱۹۳.</ref>.
==مراتب [[غفلت]] [[قلب]]==
*این [[رذیلت اخلاقی]] نیز از مراتبی چند برخوردار است، چه [[غفلت]] می‌تواند در مراتبی چند شکل گیرد، و به‌گونه‌های مختلف [[قلب]] [[انسان]] را در خود آورد. در اینجا به مهمترین مراتب این [[رذیلت]] اشاره می‌کنیم.
===مرتبه نخست===
*آن است که [[آدمی]] از آنکه تمامی عالم وجود در محضر او ۔ جلَّ وعلا! - است، [[غفلت]] ورزد. در این حالت، [[انسان]] به خود و یا دیگر امور مادّی این عالم مشغول شده از یاد او غافل می‌شود، و درنمی‌یابد که او به [[انسان]] از رگ گردن نیز نزدیک‌تر است، بلکه از هر چیزی به خود آن چیز نزدیک‌تر می‌باشد؛ از این رو او نزدیک است امّا این غافل، در بدترین مراتب دوری به‌سر می‌برد.
*این، بدبختی‌ای است که هیچ بدبختی‌ای بدتر از آن به تصور در نمی‌آید. جای بسی تأسّف است که همه ما در [[غفلت]] به سر می‌بریم و حتّی در نمازهای [[واجب]] نیز پرده [[غفلت]] را از مقابل چشمانمان کنار نمی‌زنیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۳.</ref>.
===مرتبه دوّم===
*[[غفلت]] از خود [[قلب]] است؛ بدین معنی که [[آدمی]] از [[قلب]] خود غافل شده آن‌سان که به مادّیات می‌پردازد، به [[قلب]] خویشتن نپردازد. [[حضرت]] [[حق]] با اشاره به این حالت می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref>.
*در این حالت، شیطان‌ها [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرده در این [[جایگاه]] بلند مرتبه - که [[امانت]] [[حضرت]] [[حق]] نزد [[بنده]] اوست-، داخل شده آن را به تصرّف در می‌آورند: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>.
*گویا منظور از "[[امانت]]" در این [[آیه شریفه]]، هرچند به وجه مطابقت با مصادیق بارز باشد، همین [[قلب]] است که در تمامی عوالم وجود هیچ چیزی پر ارزش‌تر، نفیس‌تر و وسیع‌تر از آن وجود ندارد. [[حضرت]] [[حق]] در [[حدیثی قدسی]] می‌فرماید: "مرا آسمانم و زمینم در بر نمی گیرد، اما [[قلب]] [[بنده]] مؤمنم وسعت دارد که مرا در برگیرد"<ref>{{متن حدیث|لَمْ يَسَعْنِي سَمَائِي وَ لَا أَرْضِي وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِنِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۹.</ref>؛ نیز در خبر است که: "[[قلب]] [[مؤمن]] [[عرش]] [[خداوند]] است" <ref>{{متن حدیث|قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۹.</ref>.
*آری! [[انسان]] بر خویشتن به [[سختی]] [[ظلمت]] کرده که [[خداوند]] را با [[شیاطین]] عوض نموده، و پس از آنکه او را از خانه‌اش خارج ساخته [[شیاطین]] را جایگزین او ساخته است. گذشته از اینکه [[انسان]] به‌سختی [[ظالم]] است، [[نادان]] و [[جاهل]] نیز هست!، [[جاهلی]] که نه خود را شناخته و نه [[قدر]] خود را، تا به [[مقام]] لقاء او رسد و دست‌کم مراتب پایین لقاء را دریابد. [[انسان]] در این دنیای مادّی همچون کرمی که بر خود می‌تند، در مادّیات [[غوطه]] می‌خورد تا سرانجام تمامی راه‌های کمال را برخود بندد و از همه مراتب آن بازماند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۴.</ref>.
===مرتبه سوّم===
*[[غفلت]] از [[شیاطین]] است؛ غفلتی که سبب می‌شود تا شیطان‌های جنّی و انسی در [[قلب]] نفوذ کرده [[سرپرستی]] آن را بر عهده گیرند، و آن را به دلخواه خود این سو و آن سو کنند. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰.</ref>.
*در حالت توجّه، [[حضرت]] [[حق]] بر [[قلب]] [[مؤمنین]] [[حکمران]] می‌شود، در این حال [[قلب]] در میان دست و [[اراده]] او قرار می‌گیرد: - {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>- و او خود هرگونه که خواهد، آن را به حرکت در می‌آورد؛ تا سرانجام از [[ظلمت]] به سوی [[نور]] رهسپارش کند؛
*در حالت [[غفلت]] امّا، [[شیطان]] این نقش را بر عهده می‌گیرد. او چنان [[قلب]] [[آدمی]] و به تبع آن [[جان]] و جسم [[انسان]] را به حرکت در می‌آورد، تا سرانجام آن را از وادی فراخ [[نور]] خارج ساخته به تنگنای [[ظلمت]] و سیاهی راهی‌اش سازد. در این صورت تنها جهنّم است که می‌تواند پذیرای چنین [[قلب]] سیاه جهنّمی‌ای شود: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۵.</ref>.
===مرتبه چهارم===
*[[غفلت]] از حکمرانی [[شیطان]] بر [[قلب]] است، تا آنجا که [[جان]] [[آدمی]] رنگ [[شیطان]] را پذیرفته خود در صف سربازان [[شیطان]] قرار گیرد. در این حالت [[صاحب]] این [[قلب]] به ظاهر [[انسان]] و به واقع [[طاغوت]]، دیو و [[شیطان]] است؛ بلکه می‌توان گفت که زشت‌تر و گمراه‌تر از [[ابلیس]] لعین است. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] بارها کلماتی همچون [[ابلیس]] و [[شیطان]] را برای این‌چنین کس به کار برده، تا [[حقیقت]] او را از پشت ظاهر انسانی‌اش نشان دهد:
:*{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ}}<ref>«و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref>؛
:*{{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ}}<ref>«بگو: به پروردگار آدمیان پناه می‌برم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسه‌گر واپسگریز * که در دل‌های آدمیان وسوسه می‌افکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۶.</ref>.
*آن‌گونه که از این کتاب [[مقدّس]] [[آشکار]] می‌شود، دو کلمه "[[شیطان]]" و "[[شیاطین]]" شامل تمامی [[شیاطین]] جنّی و انسی می‌شود. آری در جایی که مطلبی خاص پیرامون [[شیطانی]] خاص ذکر شود، نمی‌توان آن [[حکم]] را به دیگر موارد مشابه سرایت داد؛ امّا در غیر این صورت همه آن چیزی که درباره [[شیاطین]] آمده، به یکایک آنان- که شامل شیطان‌های انسی نیز می‌گردد-، قابل تسرّی خواهد بود. به عنوان نمونه، در این دو [[آیه شریفه]] کلمه [[شیطان]] فقط ویژه [[شیاطین]] انسی بوده، به دیگر انواع ابلیس‌ها سرایت نخواهد داشت:
:*{{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم! * به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۹.</ref>؛
*چه "همنشین بد" عموماً بر انسان‌هایی که نقش [[شیطان]] را بر عهده گرفته [[انسان]] را به ظلالت دچار می‌سازند، اطلاق می‌گردد.
*لفظ "[[طاغوت]]" نیز صورتی این‌گونه دارد، چه معمولاً در [[قرآن کریم]] این کلمه درباره ابلیس‌های انسانی به کار می‌رود، و هیچ‌گاه بر [[شیاطین]] جنّی اطلاق نمی‌گردد. نمونه را باز به این دو [[آیه]] بنگرید:
:*{{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ}}<ref>«(اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ}}<ref>«مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۷.</ref>.
*[[غفلت]] از [[یاد خدا]] اگر به صورت ملکه درآید، و بر [[جان]] [[آدمی]] نشیند، گذشته از این عواقب - که نوعاً به [[قیامت]] و مراتب آن باز می‌گردد -، در [[دنیا]] نیز عواقبی سخت برای [[انسان]] به همراه خواهد داشت؛ عواقبی که می‌توان آن را نتایج مادّی [[غفلت]] از [[حضرت]] [[حق]] دانست. کمترین نتیجه‌ای که در این زمینه می‌توان به آن اشاره کرد، [[هجوم]] اندوه‌ها، غم‌ها، گره‌ها و عقده‌های روحی و دیگر بیماری‌های نفْسی این‌گونه است. شماری از این مشکلات روحی و جسمی در [[قرآن کریم]] به اشاره گرفته شده است؛ به این نمونه‌ها بنگرید:
:*{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>؛
:*{{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ}}<ref>«حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد؛ از آنچه به چنگ آورده‌اند چیزی در کف ندارند؛ این همان گمراهی ژرف است» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ *أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا می‌یابد که به حسابش تمام می‌رسد و خداوند حسابرسی سریع است * یا چون تاریکی‌هایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو می‌پوشد، تاریکی‌هایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۳۹-۴۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۸.</ref>.
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این رابطه می‌فرمایند: "هرکس در گردش روز و شب، بالاترین قصدش تنها [[دنیا]] باشد، [[خداوند]] او را هیچ می‌انگارد؛ و چهار صفت را در قلبش جاودانه می‌سازد: اندوهی که هیچ‌گاه زایل نخواهد شد، و مشغولیّتی که هیچ‌گاه از آن فارغ نشود، و فقری که هیچ‌گاه از بین نرود، و آرزویی که هیچ‌گاه به پایانش نرسد" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَصْبَحَ وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‌ءٍ وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ أَرْبَعَ خِصَالٍ هَمّاً لَا يَنْقَطِعُ عَنْهُ أَبَداً وَ شُغُلًا لَا يَنْفَرِجُ مِنْهُ أَبَداً وَ فَقْراً لَا يَبْلُغُ غِنَاهُ أَبَداً وَ أَمَلًا لَا يَبْلُغُ مُنْتَهَاهُ أَبَداً}}.</ref>
*از این‌رو، هرکس سر آن دارد که در مسیر [[سلوک]] قدم نهد و [[امید به رحمت]] او دوزد، به ناگزیر باید جامه [[غفلت]] را از تن بیرون کند و تا آنجا که در [[توان]] دارد، توجّه خویش را به ساحت [[عزّت]] و [[عظمت]] او بدوزد:
:*{{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>؛
:*{{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند» سوره یونس، آیه ۶۲.</ref>؛
:*{{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌یابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>؛
*چه توجه به غیر [[خداوند متعال]] و خالی بودن [[قلب]] از یاد او، هیچ ثمره‌ای جز از [[گمراهی]] و [[تباهی]] نخواهد داشت: {{متن قرآن|فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ}}<ref>«بنابراین، پس از حقّ جز گمراهی چه خواهد بود؟» سوره یونس، آیه ۳۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹۹.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش