|
|
خط ۱۵: |
خط ۱۵: |
| *[[خداوند]] به [[خالصان]] و [[مخلصان]] [[پاداش]] بزرگ میدهد و آنان را [[مقرّب]] درگاه خویش میسازد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، ص:۲۰.</ref>. | | *[[خداوند]] به [[خالصان]] و [[مخلصان]] [[پاداش]] بزرگ میدهد و آنان را [[مقرّب]] درگاه خویش میسازد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، ص:۲۰.</ref>. |
| *[[خلوص]]، بدون تردید سرّی از [[اسرار الهی]] است، که [[حضرت حق]] آن را تنها برای آن کس که در میان [[بندگان]] خود برگزیند، افشا مینماید. [[خلوص]] ملکهای است که موجب میشود تا آنکه از آن بهرهمند است، در یاد خود تنها [[حضرت حق]] را داشته و وجود خویش را از غیر او بپیراید؛ او خود در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}<ref>«رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۹.</ref>. | | *[[خلوص]]، بدون تردید سرّی از [[اسرار الهی]] است، که [[حضرت حق]] آن را تنها برای آن کس که در میان [[بندگان]] خود برگزیند، افشا مینماید. [[خلوص]] ملکهای است که موجب میشود تا آنکه از آن بهرهمند است، در یاد خود تنها [[حضرت حق]] را داشته و وجود خویش را از غیر او بپیراید؛ او خود در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}<ref>«رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۹.</ref>. |
|
| |
| ==انواع انگیزههای [[انسان]] در [[کارها]]==
| |
| ===نوع اوّل===
| |
| *منظور از این نوع، مواردی است که انگیزه [[انسان]]، [[امور دنیوی]] بوده یکی از امور مربوط به [[دنیا]] در کنار [[نیّت]] [[الهی]] [[انسان]] قرار گیرد. این نوع را میتوان به اقسامی چند تقسیم نمود:
| |
| #آنکه انگیزه امری [[نیکو]] باشد، که بودن آن بهوسیله [[عقل]] و [[شرع]] بر نبودش ترجیح یابد. درخواست نسلی [[نیکوکار]]، آبرو، [[ثروت]] [[نافع]] و [[زندگی]] خوش و راحت، در این شمار است. تمامی این موارد را میتوان در عنوان عامّ "[[زندگی پاک]] و [[پاکیزه]] انسانی / [[الهی]]" جمع نمود. [[قرآن کریم]] خود این نوع از [[زندگی]] را به عنوان جزای نیکیهای [[مؤمنان]] در [[دنیا]]، به آنان به [[وعده]] داده است: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>. نیز [[حضرت]] [[حق]] به آنان امر فرموده، تا از او درخواست نمایند تا این نوع از [[زندگی]] ارزشمند را نصیب آنان فرماید: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«و از ایشان کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۴.</ref>.
| |
| #این انگیزه، گه گاه میتواند یکی از اموری باشد، که هم از نظر [[عقل]] و هم از نظر [[شرع]] [[مباح]] بوده، گناهی بر آن مترتّب نیست. اگر کسی در [[اعمال صالح]] خویش به سپاسگزاری [[مردمان]] از او نظر داشته باشد، و یا در پی کسب [[نعمت]] و ثروتی [[حلال]] بوده، و یا لذّتی [[مباح]] - همچون خنک شدن به هنگام وضو گرفتن - را در نظر داشته باشد، از چنین انگیزههایی برخوردار شده است. پر واضح است که در اینجا، [[نیّت]] این شخص تنها [[حضرت]] [[حق]] بوده، امّا در کنار آن از انگیزههای [[مباح]] نیز برخوردار بوده است. عبادتهای استیجاری و نیز زیارتهای مستحبّی مشاهد مشرّفه، صورتی همینگونه دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۴-۲۲۵.</ref>.
| |
| #این انگیزه، گاه میتواند مطلبی باشد که خود از نظر [[عقل]] و [[شرع]] مرجوح بوده، نبود آن بر بودنش ترجیح دارد. تمامی مثالهای مذکور در مورد پیشین، اگر به [[نیّت]] جمعآوری [[مال]] یا پرکردن صحیفة [[اعمال]] از موارد بیفایده صورت گیرد، میتواند مثالهایی مناسب برای این نوع از انگیزه باشد. با تأسّف فراوان، امروزه شاهدیم که این نوع از انگیزه به شدّت در میان [[مردمان]]- و حتّی مؤمنینشان هم - شایع بوده، بسیاری از کارهای آنان تنها با این نوع از انگیزه انجام میپذیرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۵.</ref>.
| |
| #انگیزه گاهی میتواند در شمار امور [[حرام]] قرار گیرد. [[تاریخ]]، [[شهادت]] میدهد که در روزگاران گذشته، برخی از قافلهداران هرچند بهسوی [[خانه خدا]] و یا مشاهد مشرّفه حرکت میکردهاند، امّا تنها در پی آن بودهاند که [[اموال]] کاروانیان را [[غارت]] کرده، حتّی به نوامیس آنان نیز دستاندازی کنند. انگیزه آنان از این سفرهای [[معنوی]]، تنها رسیدن به [[هواهای نفسانی]] [[حرام]] بوده؛ و اگر این اهداف در بین نبود، آنان هرگز به زیارتی نمیشتافتند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۵.</ref>.
| |
| *امروزه نیز اینگونه داعیهها را به وفور میتوان در میان [[مردمان]] دریافت. اگر کسی با [[نیّت]] بررسی آماری اینگونه انگیزهها به رفتارهای [[مردمان]] بنگرد، از زیادی آن در میان آنان به تعجّب فروخواهد شد!.
| |
| *این مطلب، تنها مخصوص [[مردمان]] عادی نیز نمیباشد؛ بلکه بسیاری از [[خواص]] نیز همینگونهاند. آیا تمام کسانی که به نوعی به تحصیل [[علم]] میپردازند، تنها و تنها [[حضرت]] [[حق]] را مدّ نظر گرفته از شوائب نفسانی بری میباشند؟؛ آیا [[دنیاطلبی]] در تحصیل آنان دخالتی نداشته است؟<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۵.</ref>.
| |
| ===نوع دوّم===
| |
| *نوع دیگری از انگیزه نیز وجود دارد، که گاه در کنار [[نیّت]] [[الهی]] افراد، در چگونگی اَفعال آنان نقشی پررنگ ایفا میکند. این انگیزه، همان امور اُخروی است که نه بهدنیا، که به [[آخرت]] و تحصیل نعمتهای بیپایان آن، و یا دوری از عذابهای جانکاهش ارتباط مییابد. این نوع از انگیزه را، میتوان به دو قسمت کلی تقسیم نمود:
| |
| ====قسمت اوّل====
| |
| *نوعی است که انگیزه فعل، تنها ورود به [[بهشت]] است و بس. [[قرآن کریم]] بر این انگیزه سخت پای فشرده است؛ بهگونهای که میتوان گفت که هیچ صفحهای از صفحات این [[کتاب آسمانی]] نیست مگر آنکه در آن به این انگیزه [[ترغیب]] نموده، [[مؤمنان]] را به تحصیل [[بهشت]] [[دعوت]] فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ}}<ref>«پس برای این (دستاورد)، اهل کردار باید کار کنند» سوره صافات، آیه ۶۱.</ref>.
| |
| *صاحبان این قسمت از انگیزه نوع دوّم را، میتوان به اقسامی چند تقسیم نمود:
| |
| #گروهی که در [[عبادات]] و دیگر [[اعمال]] نیکویشان، تنها و تنها در پی نعمتهای ظاهری بهشتند؛ حورو [[قصور]] و لذّات گوناگون آن- که در [[قرآن کریم]] و [[سنّت]] [[شریف]]، به تفصیل بیان شده -، تنها چیزی است که وجهه همّت اینان بوده، به چیزی جز از آن نظر ندوختهاند. اینان هرچند به [[بهشت]] واصل میشوند، امّا [[اصحاب]] [[قلوب]] اینان را [[بندگان]] شکم و [[شهوت]] میدانند، که آرزوهای مادّی خود را از این [[دنیا]] به سرای دیگر بردهاند، تا در آن سرا به کام [[دل]] برسند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶.</ref>.
| |
| #گروهی دیگر از اینان، نه در پی رسیدن به حوریان و نهرهای شیر و عسل، که در پی رسیدن به مجالست [[انبیاء]]{{عم}} و [[صالحان]] هستند. آنان همنشینی با [[نیکان]] روزگار و [[برتر]] از همه آنان، [[پیامبران]] و [[ائمه هدی]]{{عم}} را بالاتر از دیگر [[نعمتها]] یافته، در آنچه انجام میدهند به این منظور والا نظر میدوزند. [[حضرت]] [[حق]]، خود اینان را [[وعده]] فرموده است که به [[نعمت]] مورد نظرشان واصل خواهند شد: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. او خود [[بندگان]] را امر فرموده است، تا در یکایک نمازهای خود این [[مقام]] را به [[دعا]] درخواست نمایند، تا قدمی از گروه اوّل پیشتر روند: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای * راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>. [[اهل دل]]، اینان را عشقبازان و ذوقورزان میدانند، که به [[عشق]] [[جمال]] محمّدی{{صل}} دست از [[جهان]] کشیدهاند، و در پی [[جمال]] بیمثال او و [[خاندان]] [[پاک]] و پاکیزهاش{{عم}} سر در پی [[قیامت]] نهادهاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶-۲۲۷.</ref>.
| |
| #گروهی دیگر از همینان، آنانند که در کارهایشان، انگیزهای جز از قُرب و [[نزدیکی به خداوند]] ندارند. محرّک و انگیزه اینان، تنها [[مقام قرب]] اوست؛ چه اینان حتّی به [[بهشت]] و حور و [[قصور]] آن نیز نیمنگاهی نمیاندازند.[[قرآن کریم]] چنین مرتبه والایی را از [[همسر فرعون]] [[نقل]] مینماید، که بزرگوارنه دست از [[نعمت]] ظاهری [[دنیا]] کشید، امّا نظرش نه به [[نعمت]] ظاهری اُخروی، که به [[مقام قرب الهی]] بود: {{متن قرآن|رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۷.</ref>.
| |
| *این [[کتاب آسمانی]]، این [[مقام]] را برای متّقیانی که با تمام وجود [[تقوای الهی]] را پیشه خود میکنند- و از این رو به [[مقام]] [[نفس]] مطمئنّه رسیدهاند-، [[وعده]] فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴.</ref> و باز میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد» سوره فجر، آیه ۲۷.</ref>.[[اهل دل]]، اینان را [[عارفان]] [[حقیقی]] میدانند، که با [[شناخت]] [[حضرت]] [[حق]]، [[قرب]] او را حتّی [[برتر]] از [[نعمت]] همنشینی با [[پیامبران]] و [[اولیاء]] دریافتهاند.
| |
| *این سه گروه، افرادی هستند که در قسمت اوّل از نوع دوّم، جای خواهند گرفت؛ چه انگیزه آنان از آنچه انجام میدهند، [[طمع]] در نعمتهای بهشتی است. پر واضح است که این نعمت- همانگونه که گذشت - از مراتبی چند برخوردار است، که توجّه آنان به این مراتب، اقسام سه گانه ایشان را تشکیل داد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۸.</ref>.
| |
|
| |
| ====قسمت دوّم====
| |
| *کسانی در این قسمت جای میگیرند، که [[نیکوکاری]] را از [[ترس]] [[جهنم]] وجهه همّت خود ساختهاند. اینان بیشتر از گروه اوّل میباشند، بهگونهای که میتوان ادّعا نمود اگر [[ترس]] از جهنّم نمیبود، تنها شماری اندک از مردانِ هر روزگار به [[عبادت]] [[حضرت]] [[حق]] میپرداختند؛ چه میتوان گفت که تمامی [[مؤمنان]] جز تعداد انگشتشماری از آنان، [[ترس]] از جهنّم را در [[دل]] داشته برای احتراز از آن به [[عبادت]] میپردازند. اینان را نیز بر اساس همان انگیزههایشان، میتوان به چند گروه تقسیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹.</ref>:
| |
| #تنها از [[ترس]] [[آتش]] و عذابهای جانکاه آن به [[نیکوکاری]] میپردازند. عذابهایی که سخت بزرگ است و جانسوز، بهگونهای که در همه [[تاریخ]] [[عقول]] [[مردمان]] از شدّت آن در [[هراس]] بوده، حتّی به [[حیرت]] دچار شده است. قبول این عذابها تنها با تأمل در [[قدرت]] لایزال خداوندی ممکن است؛ چه همانگونه که ذات او - جلَّ و علا! - قابل [[درک]] نیست، چگونگیِ [[افعال]] او- که از همان ذات نشأت گرفته است- نیز، برای [[عقول]] [[انسانها]] قابل [[درک]] نمیباشد. تنها توجّه به این نکته که جهنّم و عذابهای آن نشانه [[غضب]] خداوندی است، میتواند چگونگی این عذابها را [[تبیین]] نماید. از همین رو است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تمامی لحظات، در پی آن بودهاند که حتّی با نشان دادن یک برگ گیاه، توجّه [[مردم]] را به [[قدرت]] بیپایان [[الهی]] جلب نمایند، تا آنان دریابند که آن کس که رحمتش در قالب چنین [[خلقت]] منظمِ بیانتهایی جلوهگر میشود، غضبش نیز در قالب چنان مخلوق [[عظیم]] هراسانگیزی ظاهر خواهد شد!. در اینجا به شماری از این [[آیات]] اشاره میکنیم: {{متن قرآن|انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ * إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ}}<ref>«به سوی سایه سه شاخهای روانه گردید * که نه سایهگستر است و نه از زبانه آتش باز میدارد * شرارههایی (بلند) چون کاخ، میافکند * گویی شترانی زردمویند» سوره مرسلات، آیه ۳۰-۳۱. </ref>؛ {{متن قرآن|لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ * لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ}}<ref>«آنان را خوراکی جز گیاه خشک خاردار نیست * که نه فربه میکند و نه از گرسنگی باز میدارد » سوره غاشیه، آیه ۶-۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایهای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۴. </ref>؛ {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ * إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ * لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! * سپس در دوزخش افکنید! * آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید! * بیگمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت * و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمیانگیخت * او را امروز در اینجا دوستی نیست * و خوراکی جز چرکاب ندارد * که آن را جز خطاکاران نمیخورند» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۷.</ref>. پُر واضح است که این [[آیات]] و نمونههای بسیار آن، که بهوفور در [[قرآن کریم]] آمده است، [[قلوب]] را بهسوی [[رستگاری]] تحریک مینماید، و از فروافتادن در این ورطه هراسانگیز باز میدارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹-۲۳۰.</ref>.
| |
| #[[ترس]] از همنشینی با [[دشمنان]] [[خدا]] و [[دشمنان]] [[پیامبران]]{{عم}}، که همان همنشینان [[بدکار]] میباشند نیز، در شمار انگیزههای این قسم از [[مردمان]] است. همنشینانی که مجالست آنان بدتر از [[آتش جهنم]] است؛ از این رو [[قرآن کریم]] بهوضوح اشاره مینماید، که [[دوزخیان]] خود طالب دوری از همنشینان خود هستند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود * و آن (شیطان) ها آنها را از راه (راست) باز میدارند و آنها خواهند پنداشت که رهیاب شدهاند * تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید! * و چون ستم ورزیدهاید، امروز اینکه در عذاب، همراه یکدیگرید، برای شما سودی نخواهد داشت» سوره زخرف، آیه ۳۶-۳۹. </ref>؛{{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید * و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۸-۳۹.</ref>؛ {{متن قرآن|هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ * هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ * وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ * هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ * قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ * قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ * وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ * إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«این است (پاداش پرهیزگاران) و به راستی برای سرکشان بدترین سرانجام خواهد بود: * دوزخ، که در آن درمیآیند و آن بستر، بد است * همین است؛ آب جوشیده و چرکاب که باید آن را بچشند * و (عذابهای) دیگری همانند آن گونهگون * این دستهای است که با شما (به دوزخ) درآمدهاند ، (میگویند) خوشامد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمیآیند * میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است * میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای! * و میگویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران میشمردیم نمیبینیم؟* آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم یا از چشمها پنهانند * بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۵۵-۶۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دعای [[خضر]] - نامبردار به [[دعای کمیل]] - میفرمایند: "اگر مرا برای [[عقوبت]] نمودن با دشمنانت همنشین کردی، و بین من و کسانی که عذابشان میدهی جمع نمودی، و میان من و [[دوستان]] و [[اولیاء]] خودت فاصله انداختی" <ref>{{متن حدیث|فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ، وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلَائِكَ، وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref>: <ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۰-۲۳۲.</ref>.
| |
| #[[ترس]] از دوری از [[خداوند]] و محجوب بودن از او، و [[محروم]] ماندن از [[رحمت]] و [[فضل]] و کرمش نیز، در همین شمار است. این [[عذاب]]، در شمار سختترین عذابهای [[الهی]] است؛ بلکه میتوان گفت که اهل [[الله]] هیچ عذابی را هراسانگیزتر از آن نمییابند. [[حضرت]] [[حق]] خود به این [[عذاب]] اینگونه اشاره کرده است: {{متن قرآن|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ * كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«چون آیات ما را بر او بخوانند میگوید: افسانههای پیشینیان است * نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است * آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۳-۱۵.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ * وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ * تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد * و چهرههایی در آن روز، گرفته است * میداند کاری کمرشکن با او خواهند کرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۵. </ref>.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز در همان [[دعای کمیل]] میفرمایند: "بر فرض که ای [[پروردگار]] و آقا و مولای من!، من [[صبر]] کردم بر [[عذاب]] تو امّا چگونه بر دوری از تو [[صبر]] کنم، و بر فرض که بر سوزندگی [[آتش]] تو [[صبر]] کنم اما چگونه بر نگریستن بر [[بزرگواری]] تو و بی بهرگی خود از آن [[صبر]] کنم، و یا چگونه در [[آتش]] مسکن گزینم در حالی که [[امید]] من [[بخشش]] تو است" <ref>{{متن حدیث|فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ، وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۲-۲۳۳.</ref>.
| |
| *از میان این سه انگیزه، [[ترس]] اوّل مربوط به تمامی [[مردمان]]، [[ترس]] دوم ویژه [[خواصّ]] آنان، و [[ترس]] سوّم مخصوص اَخصّ [[خواص]] است. روشن است که در هر عصر و روزگاری، گروه دوّم و سوّم کمشمار بوده، تنها اندکی از [[مردم]] به مرتبه دوّم، و انگشتشماری از آنان به مرتبه سوّم واصل میشوند.
| |
| *به هر حال میتوان چنین گفت که این انگیزه نیز، برای دور کردن [[مردم]] از [[سخط]] و [[غضب]] [[الهی]] کارایی داشته، همانگونه که میتواند آنان را به رضای او نزدیک نماید. آری! این انگیزه بیشتر به کار عموم آنان میآید، و [[خواص]] را چندان کارگر نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==نوع سوّم== | | ==نوع سوّم== |