پرش به محتوا

مسجد جمکران: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۸۷۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مهدویت/بالا}}
{{خرد}}
{{مهدویت}}
{{مهدویت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[مسجد جمکران در حدیث]] | [[مسجد جمکران در نهج البلاغه]] | [[مسجد جمکران در معارف دعا و زیارات]] | [[مسجد جمکران در معارف مهدویت]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جمعه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''مسجد جمکران''' از مکان‏‌هایی که امروزه علاقه‏‌مندان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ به آن توجه دارند، مسجد جمکران است. طبق آنچه در برخی کتاب‌‏های معاصر و پیش از آن آمده، این [[مسجد]] به [[دستور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ساخته شده است.
'''مسجد جمکران''' از مکان‏‌هایی که امروزه علاقه‏‌مندان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ به آن توجه دارند، مسجد جمکران است. طبق آنچه در برخی کتاب‌‏های معاصر و پیش از آن آمده، این [[مسجد]] به [[دستور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ساخته شده است.
خط ۱۸: خط ۲۵:
*از جمله اماکنی که همواره مورد توجه مخصوص [[امام زمان]] {{ع}} بوده و به [[برکت]] آن [[کرامات]] و عنایات ویژه‌ای در آن به وقوع پیوسته "[[مسجد مقدس جمکران]]" است. این مکان شریف را به جهت واقع شدن در کنار روستایی به نام [[جمکران]]، مسجد جمکران و به خاطر آن‌که به [[همت]] "[[حسن]] به مثله" ساخته شده "[[مسجد]] [[حسن بن مثله]]" و به لحاظ‍‌ آن‌که به امر مبارک حضرت [[امام زمان]] {{ع}} تأسیس شده است؛ "[[مسجد]] [[امام زمان]] {{ع}}" یا "[[مسجد صاحب الزمان]]" می‌نامند. این [[مسجد]] در زمان [[حسن بن مثله]] بنا شد و پس از آن بارها در آن تعمیراتی انجام شده است. از جمله یک بار در زمان [[مرحوم صدوق]] و بعدها چندین مرتبه در دوره [[حکومت]] سلسله [[صفویه]] و یک‌بار هم در زمان [[مرجعیت]] حضرت [[آیت الله]] عبدالکریم [[حائری]] -مؤسس محترم حوزه علمیه قم- توسط‍‌ [[مجاهد]] گرانقدر [[حجة الاسلام]] [[شیخ]] [[محمد]] [[تقی]] بافقی و بعد از ایشان تعمیراتی هم در آن به وسیله یکی از تجار معروف [[قم]] صورت گرفته. در سال‌های اخیر به‌ویژه پس از [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]] به علت استقبال بی‌نظیر [[مردم]] از سرتاسر [[ایران]] اسلامی به کمک [[امت اسلامی]]، تحت نظارت هیأت امنا و [[مدیریت]] مسجد جمکران، طرح‌های عمرانی بسیار مهم و درعین‌حال لازم و ضروری نظیر سالن‌های اجتماعات و کتابخانه عمومی و نمایشگاه کتاب و درمانگاه و محل اسکان برای نمازگزاران و... در کنار گسترش و توسعه ساختمان [[مسجد]] در دست اجراست.  
*از جمله اماکنی که همواره مورد توجه مخصوص [[امام زمان]] {{ع}} بوده و به [[برکت]] آن [[کرامات]] و عنایات ویژه‌ای در آن به وقوع پیوسته "[[مسجد مقدس جمکران]]" است. این مکان شریف را به جهت واقع شدن در کنار روستایی به نام [[جمکران]]، مسجد جمکران و به خاطر آن‌که به [[همت]] "[[حسن]] به مثله" ساخته شده "[[مسجد]] [[حسن بن مثله]]" و به لحاظ‍‌ آن‌که به امر مبارک حضرت [[امام زمان]] {{ع}} تأسیس شده است؛ "[[مسجد]] [[امام زمان]] {{ع}}" یا "[[مسجد صاحب الزمان]]" می‌نامند. این [[مسجد]] در زمان [[حسن بن مثله]] بنا شد و پس از آن بارها در آن تعمیراتی انجام شده است. از جمله یک بار در زمان [[مرحوم صدوق]] و بعدها چندین مرتبه در دوره [[حکومت]] سلسله [[صفویه]] و یک‌بار هم در زمان [[مرجعیت]] حضرت [[آیت الله]] عبدالکریم [[حائری]] -مؤسس محترم حوزه علمیه قم- توسط‍‌ [[مجاهد]] گرانقدر [[حجة الاسلام]] [[شیخ]] [[محمد]] [[تقی]] بافقی و بعد از ایشان تعمیراتی هم در آن به وسیله یکی از تجار معروف [[قم]] صورت گرفته. در سال‌های اخیر به‌ویژه پس از [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]] به علت استقبال بی‌نظیر [[مردم]] از سرتاسر [[ایران]] اسلامی به کمک [[امت اسلامی]]، تحت نظارت هیأت امنا و [[مدیریت]] مسجد جمکران، طرح‌های عمرانی بسیار مهم و درعین‌حال لازم و ضروری نظیر سالن‌های اجتماعات و کتابخانه عمومی و نمایشگاه کتاب و درمانگاه و محل اسکان برای نمازگزاران و... در کنار گسترش و توسعه ساختمان [[مسجد]] در دست اجراست.  
*امروزه این مکان [[مقدس]] به یکی از میعادگاه‌های بزرگ عاشقان [[ولایت]] و [[امامت]] تبدیل شده است که هرهفته شب‌های سه‌شنبه و [[جمعه]]، به‌ویژه در ایام مبارک [[نیمه شعبان]] هزاران نفر در آن گرد می‌آیند و از طریق تشکیل مجالس [[دعا]] و [[نیایش]] ضمن تجدید [[عهد]] با [[امام زمان]] {{ع}} از [[خداوند]] تبارک و تعالی، تعجیل در [[فرج]] [[منجی]] عالم [[بشریت]] را درخواست می‌نمایند.  
*امروزه این مکان [[مقدس]] به یکی از میعادگاه‌های بزرگ عاشقان [[ولایت]] و [[امامت]] تبدیل شده است که هرهفته شب‌های سه‌شنبه و [[جمعه]]، به‌ویژه در ایام مبارک [[نیمه شعبان]] هزاران نفر در آن گرد می‌آیند و از طریق تشکیل مجالس [[دعا]] و [[نیایش]] ضمن تجدید [[عهد]] با [[امام زمان]] {{ع}} از [[خداوند]] تبارک و تعالی، تعجیل در [[فرج]] [[منجی]] عالم [[بشریت]] را درخواست می‌نمایند.  
چگونگی [[دستور]] بنای مسجد جمکران؛ یکی از علمای [[شیعه]] به نام [[حسن به محمد بن حسن قمی]] در کتاب [[تاریخ]] [[قم]] در مورد چگونگی بنای [[مسجد مقدس جمکران]] از کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین اثر [[شیخ]] [[ابو جعفر]] [[محمد]] بن بابویه قمی ([[شیخ صدوق]]) چنین [[نقل]] می‌کند: [[شیخ]] [[صالح]] و عفیف، [[حسن بن مثله جمکرانی]] گفت: شب سه‌شنبه‌ای که مصادف بود با هفدهم [[ماه مبارک رمضان]] سال سیصد و نود و سه هجری قمری در خانه‌ام خوابیده بودم در حالی که شب از نیمه گذشته بود. ناگهان صدای عده‌ای از [[مردم]] که در پشت در خانه گرد آمده و مرا صدا می‌زدند به گوشم رسید. وقتی بیدار شدم خطاب به من گفتند: برخیز که [[حضرت مهدی]] {{ع}} تو را به نزد خود می‌خواند.  
*چگونگی [[دستور]] بنای مسجد جمکران؛ یکی از علمای [[شیعه]] به نام [[حسن به محمد بن حسن قمی]] در کتاب [[تاریخ]] [[قم]] در مورد چگونگی بنای [[مسجد مقدس جمکران]] از کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین اثر [[شیخ]] [[ابو جعفر محمد بن بابویه قمی]] ([[شیخ صدوق]]) چنین [[نقل]] می‌کند: [[شیخ صالح]] و عفیف، [[حسن بن مثله جمکرانی]] گفت: شب سه‌شنبه‌ای که مصادف بود با هفدهم [[ماه مبارک رمضان]] سال سیصد و نود و سه هجری قمری در خانه‌ام خوابیده بودم در حالی که شب از نیمه گذشته بود. ناگهان صدای عده‌ای از [[مردم]] که در پشت در خانه گرد آمده و مرا صدا می‌زدند به گوشم رسید. وقتی بیدار شدم خطاب به من گفتند: برخیز که [[حضرت مهدی]] {{ع}} تو را به نزد خود می‌خواند.  
*[[حسن]] می‌گوید: به آن‌ها گفتم اجازه بدهید تا آماده شوم و لباس‌هایم را بپوشم. صدایی از طرف در خانه به گوشم رسید که "آن پیراهن تو نیست" لذا از پوشیدن آن صرف‌نظر نمودم و بعد شلوارم را برداشتم تا بپوشم، باز هم همان صدا بلند شد که: "آن شلوار [[مال]] تو نیست، شلوار خودت را بردار". آن را به [[زمین]] انداختم و شلوار دیگری را که [[مال]] خودم بود پوشیدم و سپس به دنبال کلید در خانه می‌گشتم تا آن را باز کنم، باز از طرف در همان صدا به گوشم رسید که: "در خانه باز است" وقتی به نزدیک درآمدم با جماعتی از بزرگان مواجه شدم. به آن‌ها [[سلام]] کردم. آن‌ها بعد از جواب [[سلام]] این پیشامد را به من تبریک گفتند. سپس مرا همراه خود به محلی که هم‌اکنون [[مسجد]] در آن بنا شده است آوردند. در آن‌جا وقتی خوب دقت کردم، تختی را دیدم که فرش [[زیبایی]] روی آن انداخته شده بود و [[جوانی]] در [[حدود]] سی‌ساله در روی آن به بالشی تکیه زده بود و پیرمردی مطلبی را از روی کتاب برای او می‌خواند و بیش از شصت مرد که بعضی از آن‌ها [[لباس]] سبز و بعضی دیگر [[لباس]] سفید به تن داشتند در گوشه و کنار آن محل مشغول خواندن [[نماز]] بودند. آن پیرمرد که [[حضرت خضر]] {{ع}} بود، مرا در کنار خود جای داد. آنگاه همان [[جوان]] نورانی که بعد معلوم شد [[حضرت مهدی]] {{ع}} هستند بعد از تفقد و احوالپرسی مرا به اسم خودم صدا زده فرمودند: "نزد [[حسن]] بن مسلم برو و به او بگو مدت پنج سال است که تو این [[زمین]] را آماده ساخته، کشت می‌کنی، ولی ما آن را خراب می‌کنیم و امسال قصد داری در آن زراعت نمایی در حالی که تو چنین اجازه‌ای نداری، باید سود این چندسال کشت را رد کنی تا در این‌جا مسجدی بنا شود". سپس فرمودند: "به [[حسن بن مسلم]] بگو: این‌جا [[زمین]] شریفی است که [[خداوند]] آن را از بین سایر زمین‌ها [[برگزیده]] است، ولی تو آن را به [[زمین]] خود لاحق کردی و [[خداوند]] به خاطر این کار خلاف دو پسر [[جوان]] تو را از دست تو گرفت، ولی باز متنبه نشدی. اگر باز هم بخواهی به این کار ادامه دهی، [[کیفر الهی]] دیگری که نمی‌توانی آن را [[تصرف]] کنی بر تو متوجه خواهد شد." [[حسن بن مثله]] می‌گوید: "به آن حضرت عرض کردم: مولای من برای این‌که [[مردم]] سخن مرا بپذیرند، نشان و علامتی در این‌باره برای من تعیین بفرمائید".  
*[[حسن]] می‌گوید: به آن‌ها گفتم اجازه بدهید تا آماده شوم و لباس‌هایم را بپوشم. صدایی از طرف در خانه به گوشم رسید که "آن پیراهن تو نیست" لذا از پوشیدن آن صرف‌نظر نمودم و بعد شلوارم را برداشتم تا بپوشم، باز هم همان صدا بلند شد که: "آن شلوار [[مال]] تو نیست، شلوار خودت را بردار". آن را به [[زمین]] انداختم و شلوار دیگری را که [[مال]] خودم بود پوشیدم و سپس به دنبال کلید در خانه می‌گشتم تا آن را باز کنم، باز از طرف در همان صدا به گوشم رسید که: "در خانه باز است" وقتی به نزدیک درآمدم با جماعتی از بزرگان مواجه شدم. به آن‌ها [[سلام]] کردم. آن‌ها بعد از جواب [[سلام]] این پیشامد را به من تبریک گفتند. سپس مرا همراه خود به محلی که هم‌اکنون [[مسجد]] در آن بنا شده است آوردند. در آن‌جا وقتی خوب دقت کردم، تختی را دیدم که فرش [[زیبایی]] روی آن انداخته شده بود و [[جوانی]] در [[حدود]] سی‌ساله در روی آن به بالشی تکیه زده بود و پیرمردی مطلبی را از روی کتاب برای او می‌خواند و بیش از شصت مرد که بعضی از آن‌ها [[لباس]] سبز و بعضی دیگر [[لباس]] سفید به تن داشتند در گوشه و کنار آن محل مشغول خواندن [[نماز]] بودند. آن پیرمرد که [[حضرت خضر]] {{ع}} بود، مرا در کنار خود جای داد. آنگاه همان [[جوان]] نورانی که بعد معلوم شد [[حضرت مهدی]] {{ع}} هستند بعد از تفقد و احوالپرسی مرا به اسم خودم صدا زده فرمودند: "نزد [[حسن]] بن مسلم برو و به او بگو مدت پنج سال است که تو این [[زمین]] را آماده ساخته، کشت می‌کنی، ولی ما آن را خراب می‌کنیم و امسال قصد داری در آن زراعت نمایی در حالی که تو چنین اجازه‌ای نداری، باید سود این چندسال کشت را رد کنی تا در این‌جا مسجدی بنا شود". سپس فرمودند: "به [[حسن بن مسلم]] بگو: این‌جا [[زمین]] شریفی است که [[خداوند]] آن را از بین سایر زمین‌ها [[برگزیده]] است، ولی تو آن را به [[زمین]] خود لاحق کردی و [[خداوند]] به خاطر این کار خلاف دو پسر [[جوان]] تو را از دست تو گرفت، ولی باز متنبه نشدی. اگر باز هم بخواهی به این کار ادامه دهی، [[کیفر الهی]] دیگری که نمی‌توانی آن را [[تصرف]] کنی بر تو متوجه خواهد شد." [[حسن بن مثله]] می‌گوید: "به آن حضرت عرض کردم: مولای من برای این‌که [[مردم]] سخن مرا بپذیرند، نشان و علامتی در این‌باره برای من تعیین بفرمائید".  
*[[امام]] {{ع}} در پاسخ فرمودند: "ما در این‌جا نشانه‌ای را قرار می‌دهیم تا سخن شما را [[مردم]] [[تصدیق]] نمایند. تو آن‌چه را که بیان شد انجام بده به نزد "[[سید]] [[ابوالحسن]]" برو و به او بگو بیاید و [[حسن]] به مسلم را حاضر کند و سود چند ساله [[زمین]] را از او بگیرد و آن را به [[مردم]] بدهد تا با آن بنای [[مسجد]] را شروع کنند و بقیه مخارج آن را از [[منافع]] قریه "رهق" که ملک ما در [[ناحیه]] "اردهال" است، به اتمام برسانند. ما نصف درآمد رهق را وقف این [[مسجد]] نموده‌ایم تا همه‌ساله درآمد آن را بیاورند به این‌جا و صرف عمارت و [[آبادانی]] و سایر مخارج این [[مسجد]] بنمایند".  
*[[امام]] {{ع}} در پاسخ فرمودند: "ما در این‌جا نشانه‌ای را قرار می‌دهیم تا سخن شما را [[مردم]] [[تصدیق]] نمایند. تو آن‌چه را که بیان شد انجام بده به نزد "[[سید]] [[ابوالحسن]]" برو و به او بگو بیاید و [[حسن]] به مسلم را حاضر کند و سود چند ساله [[زمین]] را از او بگیرد و آن را به [[مردم]] بدهد تا با آن بنای [[مسجد]] را شروع کنند و بقیه مخارج آن را از [[منافع]] قریه "رهق" که ملک ما در [[ناحیه]] "اردهال" است، به اتمام برسانند. ما نصف درآمد رهق را وقف این [[مسجد]] نموده‌ایم تا همه‌ساله درآمد آن را بیاورند به این‌جا و صرف عمارت و [[آبادانی]] و سایر مخارج این [[مسجد]] بنمایند".  
خط ۳۱: خط ۳۸:
*علاوه بر این امور، خواندن دعاهای مخصوص [[امام زمان]] نظیر دعای "ندبه" و دیگر دعاهایی که خواندن آن‌ها در دوره [[غیبت کبری]] سفارش شده، در این مکان مناسب است<ref>نشریه موعود، شماره ۴۰، ص ۵۸.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۴۴-۶۴۹.</ref>.
*علاوه بر این امور، خواندن دعاهای مخصوص [[امام زمان]] نظیر دعای "ندبه" و دیگر دعاهایی که خواندن آن‌ها در دوره [[غیبت کبری]] سفارش شده، در این مکان مناسب است<ref>نشریه موعود، شماره ۴۰، ص ۵۸.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۴۴-۶۴۹.</ref>.


==جمکران در فرهنگنامه آخرالزمان==
==جمکران در فرهنگ‌نامه دینی==
*مسجد جمکران، مسجدی باشکوه است که منسوب به [[امام زمان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. این [[مسجد]] در نزدیکی [[شهر]] [[مقدس]] [[قم]] و در کنار روستای [[جمکران]] واقع شده است و به واسطه هم‌جواری با این روستا، به نام مسجد جمکران معروف شده است. امروزه این [[مسجد]] بسیار مورد توجه علاقه‌مندان به آن [[حضرت]] قرار گرفته است و وسعت بسیاری یافته است. این [[مسجد]] در هر شب چهارشنبه و [[شب جمعه]] پذیرای نمازگزاران و [[عاشقان]] بسیاری است که به [[شوق]] [[قرب]] [[حضرت صاحب الامر]]{{ع}} به این میعادگاه روی می‌‌آورند. چگونگی ساخته شدن این [[مسجد]] را مرحوم [[محدث نوری]] در کتاب [[شریف]] [[نجم الثاقب]] چنین می‌‌گوید: جناب [[حسن بن مثله]] جمکرانی می‌‌گوید: من در شب سه‌شنبه، هفدهم [[ماه مبارک رمضان]] سال سیصد و نود و سه هجری قمری در خانه‌ام [[خواب]] بودم. شب از نیمه گذشته بود که ناگهان گروهی از [[مردم]] به درب خانه من آمدند. مرا بیدار نموده و گفتند: "[[حضرت محمد]] [[مهدی]] [[صاحب الزمان]]{{ع}} تو را طلب کرده، برخیز و ایشان را [[اجابت]] نمای". [[حسن]] می‌‌گوید: من از جای برخاستم و خواستم که مهیای رفتن شوم و به آنان گفتم "اجازه دهید تا پیراهنم را بپوشم". زمانی که خواستم پیراهنم را بردارم، صدایی شنیدم که می‌‌گوید: "این پیراهن از آنِ تو نیست" آن را به بر مکن، و زمانی که خواستم شلوار خود را بپوشم، نیز صدایی به من گفت: "این شلوار تو نیستی شلوار خودت را برگیر" من نیز آن شلوار را فرو نهادم و شلوار خود را پوشیدم و خواستم که کلید را برداشته و درب منزل را باز کنم، باز هم صدایی شنیدم که می‌‌گوید: "درب باز است". من به درب خانه آمدم و دیدم که گروهی از بزرگان جمع شده‌اند. بدان‌ها [[سلام]] نمودم و جواب شنیدم و به من خوش‌آمد گفتند. با آنان همراه شده به مکان فعلی [[مسجد]] آمدم و در آنجا دیدم که تختی قرار گرفته که بر آن فرشی [[نیکو]] گسترده‌اند و بالش‌هایی زیبا بر آن قرار داده‌اند و [[جوانی]] سی ساله بر آن تخت بر چهار بالش تکیه داده است. پیرمردی که [[حضرت خضر]]{{ع}} بود در کنار او نشسته و کتابی در دست دارد و برای [[حضرت]] قرائت می‌‌کند. بر گرد آن تخت بیش از شصت مرد مشغول [[نماز]] بودند که برخی جامه‌هایی سفید و برخی جامه‌هایی سبز داشتند. آن پیرمرد مرا نشاند و [[حضرت]] مرا به نام خودم صدا زد و فرمود: "برو به [[حسن]] بن [[مسلم]] بگو که تو چندین سال است که این [[زمین]] را آباد می‌‌کنی و در آن کشت و زرع می‌‌نمایی، ولی ما آن را خراب می‌‌کنیم، امسال نیز آن را می‌‌خواهی برای زراعت آماده نمایی، تو دیگر اجازه [[نداری]] که در این [[زمین]] به زراعت بپردازی و باید هر چه از این [[زمین]] سود برده‌ای بازگردانی تا در این مکان مسجدی بنا کنند، به [[حسن]] بن [[مسلم]] بگو که این [[زمین]]، مکان شریفی است و [[خداوند]] این [[زمین]] را از میان دیگر زمین‌ها [[برگزیده]] است و آن را [[شرافت]] داده است. اما تو آن را با سایر زمین‌های خود تصاحب نموده‌ای. [[خداوند]] برای این کار دو پسر [[جوان]] تو را گرفت ولی تو متنبّه نشدی. اگر باز هم به چنین کاری ادامه دهی [[خداوند]] تو را مجازاتی کند که تصور آن را هم نمی‌کنی". [[حسن بن مثله]] عرضه داشت: "ای مولای من و ای سرور من! من باید برای این کار نشانه‌ای داشته باشم تا [[مردم]] حرف مرا قبول کنند زیرا بدون نشانه حرف مرا [[باور]] نخواهند کرد".
*نام روستایی در چند کیلومتری جنوب شرقی [[قم]]. "[[مسجد جمکران]]" نام مسجدی است که بنا به بعضی نقل‌ها به [[دستور امام]] زمان{{ع}} به [[حسن]] بن مُثله جمکرانی در سال ۳۹۳ قمری ساخته شده و در سال‌های اخیر توسعه و بازسازی یافته است. طبق همان [[نقل]] [[امام زمان]]{{ع}} توصیه فرموده که [[مؤمنین]] در این [[مسجد]] حضور یابند و به آن اهمیت دهند و [[نماز]] بخوانند. غیر از دو رکعت [[نماز]] تحیّت [[مسجد]]، دو رکعت [[نماز]] ویژه دارد که در کتب [[دعا]] آمده است. به آن، [[مسجد]] [[صاحب]] الزّمان هم می‌گویند. امروز، گروه‌ها و افراد بسیاری در شب‌های چهارشنبه و مواقع دیگر برای [[زیارت]] و [[عبادت]] و [[توسّل]] به این [[مسجد]] می‌آیند و [[حضرت مهدی]]{{ع}} را یاد می‌کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)| فرهنگ‌نامه دینی]]، ص:۷۱.</ref>.
*[[حضرت]] فرمود: ما این جا را علامت‌گذاری خواهیم کرد تا حرف تو را [[تصدیق]] کند، اکنون برخیز و کاری که بر تو سپردیم به انجام برسان. به نزد [[سید]] [[ابوالحسن]] [[الرضا]] برو و به او بگو بیاید و سود چند ساله این [[زمین]] را [[محاسبه]] کرده و از [[حسن]] بن [[مسلم]] بستادند و به دیگران داده تا [[مسجد]] را بسازند و مابقی مخارج ساخت [[مسجد]] را از روستای "رهق" که در اردهال است بیاورند، زیرا آن روستا [[ملک]] ما می‌‌باشد. و با آن پول‌ها این [[مسجد]] را کامل کنند و ما نیمی از روستاهای رهق را وقف این [[مسجد]] نمودیم تا هر ساله وجوه آن را آورده و برای تعمیرات این [[مسجد]] [[مصرف]] کنند. به [[مردم]] بگو به این [[مسجد]] روی آورند و این مکان را گرامی بدارند و چهار رکعت [[نماز]] در این مکان به جای آورند، دو رکعت آن را به [[نیت]] تحیت [[مسجد]] بخوانند که در هر رکعت یک بار "[[حمد]]" و هفت بار {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>«بگو او  خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> بخوانند و [[تسبیح]] [[رکوع]] و [[سجود]] را نیز هفتاد بار تکرار کنند. دو رکعت دیگر را به [[نیت]] [[نماز امام زمان]]{{ع}} به جای آورند، در هر رکعت سوره [[حمد]] را بخوانند و [[آیه]] {{متن قرآن|إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ}}<ref>«تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref> را صد بار تکرار کنند و پس از آن فاتحه را تمام نموده و پس از آن سوره را [[تلاوت]] کنند و ذکر [[رکوع]] و [[سجود]] را نیز هفت بار بخوانند و چون [[نماز]] تمام شد {{متن حدیث| لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} گفته تسبیحات [[حضرت زهرا]]{{س}} را قرائت کنند. آنگاه سر به [[سجده]] نهند و صد بار [[صلوات]] بفرستند. بدانید که هر کسی در این [[مسجد]] این دو [[نماز]] را بگذارد، گویا در خانه [[کعبه]] [[نماز]] گذارده است.  
*[[حسن بن مثله]] جمکرانی گفت: من چون این سخنان را شنیدم با خود گفتم: "گویا جایی که این [[جوان]] نشسته است همان مکانی است که [[مسجد]] [[امام]] [[صاحب الزمان]]{{ع}} بنا می‌‌شود". آن [[جوان]] به من اشاره نمود و فرمود: برو. من هم آمدم و چون قدری دور شدم، دوباره مرا فراخواند و فرمود: در گلّه چوپانی به نام [[جعفر]] کاشانی یک بز است که باید آن بز را خریداری کنی و اگر [[مردم]] روستا بهای آن را نپرداختند، از [[مال]] خودت آن را بخر و فردا شب در این مکان آن را [[ذبح]] کن. سپس در روز هجدهم [[ماه مبارک رمضان]] گوشت آن بز را در میان بیماران تقسیم کن که [[خداوند]] همه آنان را شفا می‌‌دهد. آن بز ابلق است و موهایی بسیاری دارد و هفت لکه سیاه و سفید در [[بدن]] این بز می‌‌باشد که سه تا در یک طرف و چهار تا در طرف دیگر قرار دارد. من خواستم برگردم که دوباره [[حضرت]] مرا صدا زدند و فرمودند: ما هفت روز [یا هفتاد روز] در اینجا اقامت خواهیم کرد. [[حسن]] بن مسئله می‌‌گوید: من به خانه بازگشتم و تا صبح در [[فکر]] بودم. زمانی که [[فجر]] طلوع کرد برخاستم و [[نماز صبح]] را خواندم و نزد "[[علی]] منذر" آمدم و آن ماجرا را برای او باز گفتم و با او به همان جا آمدیم که دیشب مرا برده بودند. گفت به [[خدا]] [[سوگند]] نشانه‌هایی که [[امام]]{{ع}} فرموده بود این میخ‌ها و زنجیرهایی است که در اینجا نهاده‌اند.
*آن‌گاه به نزد [[سید]] [[ابوالحسن]] [[الرضا]] آمدیم. زمانی که به درب خانه او رسیدیم، دیدیم که خدمتکاران او منتظرند و با دیدن ما گفتند: "از [[سحر]] تاکنون [[سید]] [[ابوالحسن]] [[چشم به راه]] شماست، تو از [[جمکران]] هستی؟" گفتم: آری من به داخل خانه رفتم و [[سلام]] نمودم، او به [[نیکی]] پاسخ داد و مرا [[احترام]] نمود و در کنار خود جای داد و پیش از آن که سخنی بگویم، گفت: ای [[حسن بن مثله]]، من [[خواب]] بودم که در [[خواب]] دیدم شخصی به من می‌‌گوید: صبح مردی از [[جمکران]] به نام [[حسن بن مثله]] به نزد تو می‌‌آید، هرچه گفت [[تصدیق]] کن و به گفته او [[اعتماد]] کن، زیرا سخن او سخن ماست و حرف او را رد منما". من از [[خواب]] بیدار شدم و تاکنون در [[انتظار]] تو بودم. [[حسن بن مثله]] تمام ماجرا را مفصلاً برای [[سید]] [[ابوالحسن]] بازگفت و [[سید]] [[دستور]] داد که اسب‌ها را آماده کنند و سوار شدند و به روستای [[جمکران]] آمدند. در کنار روستا [[جعفر]] چوپان را دیدند که گله خود را از کناره راه می‌‌برد، و آن بزی که [[حضرت]] توصیف آن را نموده بود از پشت گله می‌‌آمد. [[حسن بن مثله]] میان گله رفت و آن بز به نزد او آمد. [[حسن]] به مثله بز را گرفت و نزد چوپان آورد تا از او خریداری کند، اما چوپان گفت: من تاکنون این بز را داخل گله‌ام ندیده بودم، و فقط امروز آن را در میان گله یافتم و هر چه سعی کردم آن را بگیرم، نتوانستم. سپس آن بز را در آن [[جایگاه]] آوردند و [[ذبح]] نمودند. [[سید]] [[ابوالحسن]] نیز [[حسن]] بن [[مسلم]] را حاضر نمود و سود آن [[زمین]] را از وی گرفت و سود [[ملک]] رهق را نیز آوردند و مسجد جمکران را با سقفی چوبی ساختند. [[سید]] [[ابوالحسن]] [[الرضا]] آن زنجیرها و میخ‌ها را به [[قم]] آورد و در خانه خود نهاد. هر مریض و دردمندی که می‌‌رفت و خود را بدان زنجیرها می‌‌مالید، [[خداوند]] او را به زودی شفا [[عنایت]] می‌‌فرمود و حالش خوب می‌‌شد.
*[[محمد]] بن [[حیدر]] می‌‌گوید: وقتی [[سید]] [[ابوالحسن]] [[الرضا]] از [[دنیا]] رفت در "موسویان" [[شهر]] [[قم]] مدفون گشت و از افراد بسیاری شنیدم که پس از [[مرگ]] وی یکی از فرزندانش مریض شد و خواستند بدان زنجیرها او را مداوا کنند، اما آنها را نیافتند<ref>نجم الثاقب: باب هفتم، حکایت اول:</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]] صفحه ۵۴۸-۵۴۹-۵۵۰.</ref>.


==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
خط ۴۹: خط ۵۲:
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']]
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']]
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
* [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']].
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]


==پانویس==
==پانویس==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش