پرش به محتوا

روی‌گردانی از دعا در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق'
جز (جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*این [[رذیلت]]، ملکه‌ای است که باعث می‌شود تا متّصفان به آن، به [[دعا]] و [[تضرّع]] به درگاه [[حضرت]] [[حق]] اُنس نگرفته، گویا از [[خداوند متعال]] روی گردانند و از [[عبادت]] او [[استکبار]] ورزند. [[حضرت]] [[حق]] خود از اینان این‌گونه خبر می‌دهد:
*این [[رذیلت]]، ملکه‌ای است که باعث می‌شود تا متّصفان به آن، به [[دعا]] و [[تضرّع]] به درگاه [[حضرت حق]] اُنس نگرفته، گویا از [[خداوند متعال]] روی گردانند و از [[عبادت]] او [[استکبار]] ورزند. [[حضرت حق]] خود از اینان این‌گونه خبر می‌دهد:
:*{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی  تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت می‌گوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟ فرمود: بدین‌گونه بود که نشانه‌های  ما به تو رسید و تو آنها را فراموش کردی و همان‌گونه امروز تو فراموش می‌گردی» سوره طه، آیه ۱۲۴-۱۲۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی  تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت می‌گوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟ فرمود: بدین‌گونه بود که نشانه‌های  ما به تو رسید و تو آنها را فراموش کردی و همان‌گونه امروز تو فراموش می‌گردی» سوره طه، آیه ۱۲۴-۱۲۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۴.</ref>.
:*{{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۴.</ref>.
خط ۱۷: خط ۱۷:
*این [[رذیلت اخلاقی]] نیز همچون دیگر [[رذائل]] و [[فضائل]]، از مراتبی چند برخوردار است. ما در اینجا به شماری از این مراتب اشاره می‌کنیم.
*این [[رذیلت اخلاقی]] نیز همچون دیگر [[رذائل]] و [[فضائل]]، از مراتبی چند برخوردار است. ما در اینجا به شماری از این مراتب اشاره می‌کنیم.
===مرتبه اول===
===مرتبه اول===
*آن است که [[انسان]] در این امر کوتاهی کرده از [[دعا]]، [[یاد خدا]] و ارتباط با او لذّتی در خود نیابد. [[اهل دل]] این حالت را در شمار بدترین عذاب‌ها دانسته، از آن به حالت "قبض" تعبیر می‌کنند. منظور از "قبض" آن است که [[روح]] در خود فرو پیچیده شده [[نشاط]] از آن رخت بربندد، از این‌رو نه از [[دعا]] لذّتی برد، و نه از [[مناجات]] با [[حضرت]] [[حق]] احساس نشاطی یابد.
*آن است که [[انسان]] در این امر کوتاهی کرده از [[دعا]]، [[یاد خدا]] و ارتباط با او لذّتی در خود نیابد. [[اهل دل]] این حالت را در شمار بدترین عذاب‌ها دانسته، از آن به حالت "قبض" تعبیر می‌کنند. منظور از "قبض" آن است که [[روح]] در خود فرو پیچیده شده [[نشاط]] از آن رخت بربندد، از این‌رو نه از [[دعا]] لذّتی برد، و نه از [[مناجات]] با [[حضرت حق]] احساس نشاطی یابد.
*در خبر است که مردی [[بدکردار]] چون [[حضرت موسی]]{{ع}} به سوی مصلّای خود می‌رفت، راه را برایشان گرفته گفت: "ای [[موسی]]! به خدایت بگو که با آنکه من در شمار [[گناهکاران]] هستم، امّا چگونه است که هرگز مرا به عذابی [[مبتلا]] نمی‌سازی؟ آن [[حضرت]] به عبادتگاه خود رفت و چون عبادتش پایان یافته خواست از آنجا بازگردد، [[خداوند]] به او فرمود: چرا سخن آن [[بنده]] مرا برایم بازگو نمی‌کنی؟ آن [[حضرت]] عرض کرد: خدایا! تو خود می‌دانی که او چه گفت، [[حضرت]] [[حق]] نیز فرمود: به او بگو: من تو را به شدیدترین از عذاب‌ها [[قلب]] [[مبتلا]] ساختم امّا خودت از آن باخبر نیستی، و آن اینکه شیرینی [[مناجات]] با خود را تو خارج کردم و آن را از تو بازستاندم. این از سخت‌ترین عذاب‌هایی است که من به کسی روا می‌دارم".
*در خبر است که مردی [[بدکردار]] چون [[حضرت موسی]]{{ع}} به سوی مصلّای خود می‌رفت، راه را برایشان گرفته گفت: "ای [[موسی]]! به خدایت بگو که با آنکه من در شمار [[گناهکاران]] هستم، امّا چگونه است که هرگز مرا به عذابی [[مبتلا]] نمی‌سازی؟ آن [[حضرت]] به عبادتگاه خود رفت و چون عبادتش پایان یافته خواست از آنجا بازگردد، [[خداوند]] به او فرمود: چرا سخن آن [[بنده]] مرا برایم بازگو نمی‌کنی؟ آن [[حضرت]] عرض کرد: خدایا! تو خود می‌دانی که او چه گفت، [[حضرت حق]] نیز فرمود: به او بگو: من تو را به شدیدترین از عذاب‌ها [[قلب]] [[مبتلا]] ساختم امّا خودت از آن باخبر نیستی، و آن اینکه شیرینی [[مناجات]] با خود را تو خارج کردم و آن را از تو بازستاندم. این از سخت‌ترین عذاب‌هایی است که من به کسی روا می‌دارم".
*[[حضرت]] سجّاد{{ع}} نیز در دعای [[ابوحمزه ثمالی]] - همچون دیگر [[ادعیه]]- چنان سخن می‌گویند، که نشان می‌دهد آن [[حضرت]]، این مرتبه را مکافات و جزای [[گناهان کبیره]] دانسته‌اند؛ و دور شدن [[بنده]] از درگاه او و [[قریش]]، و نیز کوتاهی [[بنده]] در [[حق]] او - جلَّ وعلا! - و روی گردانی‌اش از آن بارگاه [[عظمت]]، نیز [[نفاق]] وکفر را، در شمار مجازات‌های [[الهی]] دانسته‌اند، که در قالب این مرتبه از روی‌گردانی از [[دعا]] ظاهر شده است.
*[[حضرت]] سجّاد{{ع}} نیز در دعای [[ابوحمزه ثمالی]] - همچون دیگر [[ادعیه]]- چنان سخن می‌گویند، که نشان می‌دهد آن [[حضرت]]، این مرتبه را مکافات و جزای [[گناهان کبیره]] دانسته‌اند؛ و دور شدن [[بنده]] از درگاه او و [[قریش]]، و نیز کوتاهی [[بنده]] در [[حق]] او - جلَّ وعلا! - و روی گردانی‌اش از آن بارگاه [[عظمت]]، نیز [[نفاق]] وکفر را، در شمار مجازات‌های [[الهی]] دانسته‌اند، که در قالب این مرتبه از روی‌گردانی از [[دعا]] ظاهر شده است.
*در این سخن، به وضوح مشاهده می‌شود که آن [[حضرت]] مرتبه نخست اعراض از [[دعا]] و یاد [[حضرت]] [[حق]] را، عذابی بزرگ و محرومیّت و خذلان [[بنده]]، بلکه در شمار بزرگ‌ترین عذاب‌های [[الهی]] دانسته‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۵-۳۴۶.</ref>.
*در این سخن، به وضوح مشاهده می‌شود که آن [[حضرت]] مرتبه نخست اعراض از [[دعا]] و یاد [[حضرت حق]] را، عذابی بزرگ و محرومیّت و خذلان [[بنده]]، بلکه در شمار بزرگ‌ترین عذاب‌های [[الهی]] دانسته‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۵-۳۴۶.</ref>.


===مرتبه دوّم===
===مرتبه دوّم===
*آن است که [[بنده]] از [[اجابت دعا]] مأیوس شده [[حضرت]] [[حق]] را نسبت به دعای خود [[اجابت]] کننده نداند. بدون تردید [[گناه]] این صفت در حدّ [[کفر]] به [[خداوند متعال]] بوده، متّصفان به آن از نوعی [[کفر]] برخوردار می‌باشند: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و از رحمت  خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>.
*آن است که [[بنده]] از [[اجابت دعا]] مأیوس شده [[حضرت حق]] را نسبت به دعای خود [[اجابت]] کننده نداند. بدون تردید [[گناه]] این صفت در حدّ [[کفر]] به [[خداوند متعال]] بوده، متّصفان به آن از نوعی [[کفر]] برخوردار می‌باشند: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و از رحمت  خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>.
*این مرتبه می‌تواند از آنجا ناشی شود، که [[بنده]] دست به [[دعا]] بردارد امّا آن را در ظاهر [[اجابت]] شده نیابد؛ چه برخی از [[مردم]] چون به دعای خود دست نیابند و [[هدف]] خویش را حاصل شده نبینند، از [[دعا]] مأیوس شده آن را ترک می‌کنند. کسانی که به این علّت به این [[رذیلت]] آلوده شده‌اند، باید دقّت نمایند که دعای آنها بدون تردید [[مستجاب]] می‌شود، هرچند به صورت ظاهر خود از [[استجابت]] آن بی‌اطّلاع باشند. ما در همین صفحات پیرامون [[علل]] و [[اسرار]] برآورده نشدن برخی از [[دعاها]] سخن داشتیم.
*این مرتبه می‌تواند از آنجا ناشی شود، که [[بنده]] دست به [[دعا]] بردارد امّا آن را در ظاهر [[اجابت]] شده نیابد؛ چه برخی از [[مردم]] چون به دعای خود دست نیابند و [[هدف]] خویش را حاصل شده نبینند، از [[دعا]] مأیوس شده آن را ترک می‌کنند. کسانی که به این علّت به این [[رذیلت]] آلوده شده‌اند، باید دقّت نمایند که دعای آنها بدون تردید [[مستجاب]] می‌شود، هرچند به صورت ظاهر خود از [[استجابت]] آن بی‌اطّلاع باشند. ما در همین صفحات پیرامون [[علل]] و [[اسرار]] برآورده نشدن برخی از [[دعاها]] سخن داشتیم.
*گاه نیز ممکن است که چون [[دعا]] را منافی با [[رضایت]] به [[قضای الهی]] دانسته‌اند، دست از [[دعا]] بازکشند. اینان چون طالب [[رضایت]] نسبت به [[قضاء و قدر]] [[الهی]] هستند، [[گمان]] کرده‌اند که اگر [[دعا]] کرده [[اصلاح]] [[امور دنیوی]] و [[اخروی]] خود را از [[حضرت]] [[حق]] درخواست نمایند، از [[مقام]] [[رضا]] خارج شده دچار سقوط شده‌اند. این مطلب گاه در سخنان ناموران نیز دیده می‌شود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۶.</ref>.
*گاه نیز ممکن است که چون [[دعا]] را منافی با [[رضایت]] به [[قضای الهی]] دانسته‌اند، دست از [[دعا]] بازکشند. اینان چون طالب [[رضایت]] نسبت به [[قضاء و قدر]] [[الهی]] هستند، [[گمان]] کرده‌اند که اگر [[دعا]] کرده [[اصلاح]] [[امور دنیوی]] و [[اخروی]] خود را از [[حضرت حق]] درخواست نمایند، از [[مقام]] [[رضا]] خارج شده دچار سقوط شده‌اند. این مطلب گاه در سخنان ناموران نیز دیده می‌شود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۶.</ref>.
*این [[خیال]]، [[باطل]] بدتر از مورد پیشین بوده هم [[آدمی]] را از [[فضیلت]] انس به [[دعا]] باز می‌دارد، و هم خود [[راه کمال]] را بر سالکان می‌بندد.
*این [[خیال]]، [[باطل]] بدتر از مورد پیشین بوده هم [[آدمی]] را از [[فضیلت]] انس به [[دعا]] باز می‌دارد، و هم خود [[راه کمال]] را بر سالکان می‌بندد.
*[[روایات]] فراوانی که از [[اهل بیت]]{{عم}} در [[ترغیب]] به [[دعا]] و [[عبادت]] وارد شده، به وضوح خطر این توهّم [[باطل]] را گوشزد می‌نماید. شماری از این‌گونه [[روایات]] را جناب [[شیخ کلینی]] در کتاب گرانقدر "کافی" [[نقل]] نموده است؛ ما در اینجا تنها به چند نمونه از این [[روایات]] توجّه می‌دهیم:
*[[روایات]] فراوانی که از [[اهل بیت]]{{عم}} در [[ترغیب]] به [[دعا]] و [[عبادت]] وارد شده، به وضوح خطر این توهّم [[باطل]] را گوشزد می‌نماید. شماری از این‌گونه [[روایات]] را جناب [[شیخ کلینی]] در کتاب گرانقدر "کافی" [[نقل]] نموده است؛ ما در اینجا تنها به چند نمونه از این [[روایات]] توجّه می‌دهیم:
خط ۳۱: خط ۳۱:
:*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[دعا]]، [[قضاء]] [[الهی]] را باز می‌گرداند، در حالی که از [[آسمان]] نازل شده و حتّی محکم و قطعی نیز شده است"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌{{ع}}: إِنَّ الدُّعَاءَ يَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۶۹.</ref>؛
:*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[دعا]]، [[قضاء]] [[الهی]] را باز می‌گرداند، در حالی که از [[آسمان]] نازل شده و حتّی محکم و قطعی نیز شده است"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌{{ع}}: إِنَّ الدُّعَاءَ يَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۶۹.</ref>؛
:*[[امام]] سجّاد{{ع}} می‌فرمایند: "[[دعا]] و [[بلاء]] تا [[روز قیامت]] از هم جدا نمی‌شوند، [[دعا]] [[بلا]] را در حالی که محکم و قطعی نیز شده باز می‌گرداند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} إِنَّ الدُّعَاءَ وَ الْبَلَاءَ لَيَتَرَافَقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنَّ الدُّعَاءَ لَيَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۷.</ref>.
:*[[امام]] سجّاد{{ع}} می‌فرمایند: "[[دعا]] و [[بلاء]] تا [[روز قیامت]] از هم جدا نمی‌شوند، [[دعا]] [[بلا]] را در حالی که محکم و قطعی نیز شده باز می‌گرداند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} إِنَّ الدُّعَاءَ وَ الْبَلَاءَ لَيَتَرَافَقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنَّ الدُّعَاءَ لَيَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۷.</ref>.
*توضیح آنکه گاه مقتضای [[نزول]] [[بلا]] در عالم ربوبی و [[علم]] [[حضرت]] [[حق]] موجود است، امّا به واسطه [[دعا]] آن مقتضی از بین رفته [[بلا]] از میان می‌رود؛ همان‌گونه که اگر دعایی در بین نباشد، آن [[بلا]] قطعی شده بر آن کس که مقدّر شده نازل می‌گردد. این مطلب در [[حدیثی]] از [[امام کاظم]]{{ع}} این‌گونه بیان شده است: "شما را به [[دعا]] سفارش می‌کنم، چرا که [[دعا]] به درگاه [[الهی]] و درخواست از او [[بلاء]] را رد می‌کند، در حالی که مقدّر شده و تنها امضاء آن از جانب [[حضرت]] [[حق]] [[باقی]] مانده است؛ در این حال اگر [[خداوند]] خوانده شود و از او درخواست شود، [[بلا]] به صورت کامل بازگردانده می‌شود"<ref>{{متن حدیث|عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ يَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِيَ وَ لَمْ يَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُهُ- فَإِذَا دُعِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُئِلَ صَرَفَ الْبَلَاءَ صَرْفَةً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۰.</ref>؛
*توضیح آنکه گاه مقتضای [[نزول]] [[بلا]] در عالم ربوبی و [[علم]] [[حضرت حق]] موجود است، امّا به واسطه [[دعا]] آن مقتضی از بین رفته [[بلا]] از میان می‌رود؛ همان‌گونه که اگر دعایی در بین نباشد، آن [[بلا]] قطعی شده بر آن کس که مقدّر شده نازل می‌گردد. این مطلب در [[حدیثی]] از [[امام کاظم]]{{ع}} این‌گونه بیان شده است: "شما را به [[دعا]] سفارش می‌کنم، چرا که [[دعا]] به درگاه [[الهی]] و درخواست از او [[بلاء]] را رد می‌کند، در حالی که مقدّر شده و تنها امضاء آن از جانب [[حضرت حق]] [[باقی]] مانده است؛ در این حال اگر [[خداوند]] خوانده شود و از او درخواست شود، [[بلا]] به صورت کامل بازگردانده می‌شود"<ref>{{متن حدیث|عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ يَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِيَ وَ لَمْ يَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُهُ- فَإِذَا دُعِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُئِلَ صَرَفَ الْبَلَاءَ صَرْفَةً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۰.</ref>؛
*همان‌گونه که گاه [[قدر]] [[الهی]] با آنچه [[محبوب]] [[انسان]] است، مطابقت نداشته [[انسان]] به آن [[محبوب]] و مقصود خود واصل نمی‌شود؛ امّا چون دست به [[دعا]] بردارد همین [[دعا]] مقتضی پیدایش [[هدف]] [[انسان]] را تأمین کرده، و یا مانعی که پیدایش آن را به تأخیر می‌اندازد، رفع می‌نماید؛ از این‌رو [[انسان]] [[هدف]] خود را حاصل شده می‌یابد. [[امام صادق]]{{ع}} به این مطلب این‌گونه تصریح فرموده‌اند:"[[دعا]] [[قضاء]] [[الهی]] را بعد از آن که به صورت کامل محکم و حتمی شده، باز می‌گرداند. از این‌رو بسیار [[دعا]] کن که [[دعا]] کلید تمامی رحمت‌ها و وسیله به دست آوردن هر حاجتی است، و آنچه نزد [[خداوند]] است تنها به وسیله [[دعا]] به دست می‌آید. نیز هیچ دربی نیست که چون بسیار کوبیده شود، برای آن کس که پشت درب است باز نشود"<ref>{{متن حدیث|الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ كُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ كُلِّ حَاجَةٍ وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ إِنَّهُ لَيْسَ بَابٌ يُكْثَرُ قَرْعُهُ إِلَّا يُوشِكُ أَنْ يُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۸.</ref>.
*همان‌گونه که گاه [[قدر]] [[الهی]] با آنچه [[محبوب]] [[انسان]] است، مطابقت نداشته [[انسان]] به آن [[محبوب]] و مقصود خود واصل نمی‌شود؛ امّا چون دست به [[دعا]] بردارد همین [[دعا]] مقتضی پیدایش [[هدف]] [[انسان]] را تأمین کرده، و یا مانعی که پیدایش آن را به تأخیر می‌اندازد، رفع می‌نماید؛ از این‌رو [[انسان]] [[هدف]] خود را حاصل شده می‌یابد. [[امام صادق]]{{ع}} به این مطلب این‌گونه تصریح فرموده‌اند:"[[دعا]] [[قضاء]] [[الهی]] را بعد از آن که به صورت کامل محکم و حتمی شده، باز می‌گرداند. از این‌رو بسیار [[دعا]] کن که [[دعا]] کلید تمامی رحمت‌ها و وسیله به دست آوردن هر حاجتی است، و آنچه نزد [[خداوند]] است تنها به وسیله [[دعا]] به دست می‌آید. نیز هیچ دربی نیست که چون بسیار کوبیده شود، برای آن کس که پشت درب است باز نشود"<ref>{{متن حدیث|الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ كُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ كُلِّ حَاجَةٍ وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ إِنَّهُ لَيْسَ بَابٌ يُكْثَرُ قَرْعُهُ إِلَّا يُوشِكُ أَنْ يُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۴۸.</ref>.
===مرتبه سوّم===
===مرتبه سوّم===
خط ۳۷: خط ۳۷:
*اولین کسی که نسبت به [[دعا]] [[استکبار]] ورزیده خود بزرگ‌بینی کرد، [[شیطان]] بود که به واسطه همین عناد و [[لجاجت]]، [[شایسته]] [[لعن]] [[الهی]] و [[عذاب]] بی‌پایان او شد. [[شیطان]] به واسطة همین پشت کردن به [[دعا]] و [[اصرار]] بر آن، به خذلان دچار شد؛ و باز به همین علّت طلب کرد که تا [[قیامت]] بر [[آدم]] و [[فرزندان]] او مسلّط شود، تا بتواند آنان را نیز در [[سرنوشت]] سیاه خود شریک نماید.
*اولین کسی که نسبت به [[دعا]] [[استکبار]] ورزیده خود بزرگ‌بینی کرد، [[شیطان]] بود که به واسطه همین عناد و [[لجاجت]]، [[شایسته]] [[لعن]] [[الهی]] و [[عذاب]] بی‌پایان او شد. [[شیطان]] به واسطة همین پشت کردن به [[دعا]] و [[اصرار]] بر آن، به خذلان دچار شد؛ و باز به همین علّت طلب کرد که تا [[قیامت]] بر [[آدم]] و [[فرزندان]] او مسلّط شود، تا بتواند آنان را نیز در [[سرنوشت]] سیاه خود شریک نماید.
*اکنون باید توجّه کرد که [[قرآن کریم]] با تکرار داستان [[ابلیس]] و یادآوری مکرّر پشت کردن او به [[دعا]] و [[توبه]]، [[آدمیان]] را هشدار می‌دهد که اگر گام در مسیر [[شیطان]] نهند، همچون او شده استحقاق [[لعنت]] [[الهی]] را می‌یابند. بالاتر از آن اینکه بدتر از [[ابلیس]] شده در مجازات‌های او شریک می‌شوند. [[تأسف]] برانگیز است که این حالتی است که عموم [[مردمان]] به آن دچارند، هرچند خود از آن [[آگاهی]] ندارند!؛ چه غیر [[شیعیان]] که در طول [[تاریخ]] نسبت به [[ادعیه]] [[مأثور]] از [[معصومان]]{{عم}} هیچ عنایتی نداشته‌اند، [[شیعیان]] نیز هرچند ادّعای [[پیروی]] از [[معصومان]] را دارند، اما هرگز توجه نمی‌کنند که [[ائمه هدی]]{{عم}} درباره [[دعا]] چه [[عنایت]] ویژه‌ای داشته‌اند، به‌گونه‌ای که کتاب‌های کلان و سترگ دعایی ما از مجموعه مناجات‌های آنان{{عم}} انباشته شده است. از این‌رو برخی و بلکه بیشتر آنان، اصلاً [[دعا]] را نمی‌شناسد و نسبت به آن اُنسی در خود نمی‌یابند. به این مطلب که [[مردمان]] در این قضیه پیرو [[شیطان]] العین هستند، در [[قرآن کریم]] بارها و بارها اشاره شده است؛ به این [[آیه]] [[مبارک]] بنگرید:{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.
*اکنون باید توجّه کرد که [[قرآن کریم]] با تکرار داستان [[ابلیس]] و یادآوری مکرّر پشت کردن او به [[دعا]] و [[توبه]]، [[آدمیان]] را هشدار می‌دهد که اگر گام در مسیر [[شیطان]] نهند، همچون او شده استحقاق [[لعنت]] [[الهی]] را می‌یابند. بالاتر از آن اینکه بدتر از [[ابلیس]] شده در مجازات‌های او شریک می‌شوند. [[تأسف]] برانگیز است که این حالتی است که عموم [[مردمان]] به آن دچارند، هرچند خود از آن [[آگاهی]] ندارند!؛ چه غیر [[شیعیان]] که در طول [[تاریخ]] نسبت به [[ادعیه]] [[مأثور]] از [[معصومان]]{{عم}} هیچ عنایتی نداشته‌اند، [[شیعیان]] نیز هرچند ادّعای [[پیروی]] از [[معصومان]] را دارند، اما هرگز توجه نمی‌کنند که [[ائمه هدی]]{{عم}} درباره [[دعا]] چه [[عنایت]] ویژه‌ای داشته‌اند، به‌گونه‌ای که کتاب‌های کلان و سترگ دعایی ما از مجموعه مناجات‌های آنان{{عم}} انباشته شده است. از این‌رو برخی و بلکه بیشتر آنان، اصلاً [[دعا]] را نمی‌شناسد و نسبت به آن اُنسی در خود نمی‌یابند. به این مطلب که [[مردمان]] در این قضیه پیرو [[شیطان]] العین هستند، در [[قرآن کریم]] بارها و بارها اشاره شده است؛ به این [[آیه]] [[مبارک]] بنگرید:{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.
*همان‌گونه که باز بارها اشاره شده، که [[مردم]] تنها زمانی به سوی [[حضرت]] [[حق]] رو می‌کنند که مشکلات و [[سختی‌ها]] به آنان رو کند؛ اما به هنگام راحتی و [[امنیّت]] گویا به [[بیماری]] خود بزرگ‌بینی دچار شده هرگز دست به [[دعا]] بر نمی‌دارند؛ به این [[آیات]] [[شریف]] نیز توجّه کنید:
*همان‌گونه که باز بارها اشاره شده، که [[مردم]] تنها زمانی به سوی [[حضرت حق]] رو می‌کنند که مشکلات و [[سختی‌ها]] به آنان رو کند؛ اما به هنگام راحتی و [[امنیّت]] گویا به [[بیماری]] خود بزرگ‌بینی دچار شده هرگز دست به [[دعا]] بر نمی‌دارند؛ به این [[آیات]] [[شریف]] نیز توجّه کنید:
:*{{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون در کشتی سوار می‌شوند  خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون در کشتی سوار می‌شوند  خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا}}<ref>«و چون در دریا گزند به شما رسد آنان که (اکنون به پرستش) می‌خوانید ناپدید می‌شوند جز خداوند  اما چون شما را تا خشکی رساند رو می‌گردانید و آدمی، ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۶۷.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا}}<ref>«و چون در دریا گزند به شما رسد آنان که (اکنون به پرستش) می‌خوانید ناپدید می‌شوند جز خداوند  اما چون شما را تا خشکی رساند رو می‌گردانید و آدمی، ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۶۷.</ref>؛
خط ۵۷: خط ۵۷:
*نخست آنکه بیشتر [[مردم]] از [[دعا]] روی گردانند و از آن کامی نمی‌برند، از همین رو بدون آنکه به [[علت]] این امر واقف شوند، به [[زندگی]] تلخ و ناروا دچار می‌شوند. آنان [[حقیقت]] این [[آیه شریفه]] را در عمل در می‌یابند که: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی  تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>؛ هرچند از توجه به آن [[غفلت]] می‌ورزند.
*نخست آنکه بیشتر [[مردم]] از [[دعا]] روی گردانند و از آن کامی نمی‌برند، از همین رو بدون آنکه به [[علت]] این امر واقف شوند، به [[زندگی]] تلخ و ناروا دچار می‌شوند. آنان [[حقیقت]] این [[آیه شریفه]] را در عمل در می‌یابند که: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی  تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>؛ هرچند از توجه به آن [[غفلت]] می‌ورزند.
*و دو دیگر آنکه، این توهّم که روی‌گردانی از [[دعا]] تنها ویژه [[کافران]] و منکران [[اسلام]] است، امّا [[مسلمانان]] و نیز [[اهل کتاب]] مصداق روی‌گردانی از [[عبادت]] نیستند را رفع کرده، توجه دهیم که متأسفانه [[مسلمانان]] و حتّی شیعیان نیز این‌چنین‌اند.
*و دو دیگر آنکه، این توهّم که روی‌گردانی از [[دعا]] تنها ویژه [[کافران]] و منکران [[اسلام]] است، امّا [[مسلمانان]] و نیز [[اهل کتاب]] مصداق روی‌گردانی از [[عبادت]] نیستند را رفع کرده، توجه دهیم که متأسفانه [[مسلمانان]] و حتّی شیعیان نیز این‌چنین‌اند.
*آری! به این ترتیب [[آشکار]] می‌شود که بیشتر [[مسلمانان]] و حتّی [[شیعیان]] نیز از [[عبادت]]، [[دعا]]، [[توبه]]، [[انابه]] و [[تضرّع]] به درگاه او روی‌گردانند، و از مضرّات این صفت [[رنج]] می‌برند. ما از [[غضب]] [[حضرت]] [[حق]] که شامل اینان می‌شود، به درگاه بلند همو [[پناه]] می‌جوییم!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۲.</ref>.
*آری! به این ترتیب [[آشکار]] می‌شود که بیشتر [[مسلمانان]] و حتّی [[شیعیان]] نیز از [[عبادت]]، [[دعا]]، [[توبه]]، [[انابه]] و [[تضرّع]] به درگاه او روی‌گردانند، و از مضرّات این صفت [[رنج]] می‌برند. ما از [[غضب]] [[حضرت حق]] که شامل اینان می‌شود، به درگاه بلند همو [[پناه]] می‌جوییم!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۲.</ref>.


==ضررها و [[مفاسد]] این [[رذیلت اخلاقی]]==
==ضررها و [[مفاسد]] این [[رذیلت اخلاقی]]==
خط ۶۵: خط ۶۵:
*نکته قابل توجّه آنکه، سالکان کوی کمال نباید سنگ‌دلی و آثار آن را کوچک شمرند؛ چه این [[رذیلت]] خود به [[کفر]] و دست‌کم نپذیرفتن [[حق]] می‌انجامد: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته می‌دارد گویی به آسمان فرا می‌رود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند؛ برمی‌گمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۳.</ref>.
*نکته قابل توجّه آنکه، سالکان کوی کمال نباید سنگ‌دلی و آثار آن را کوچک شمرند؛ چه این [[رذیلت]] خود به [[کفر]] و دست‌کم نپذیرفتن [[حق]] می‌انجامد: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته می‌دارد گویی به آسمان فرا می‌رود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند؛ برمی‌گمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۳.</ref>.
===۲. سایه افکندن حجاب‌های ظلمانی بر [[فطرت انسان]]===
===۲. سایه افکندن حجاب‌های ظلمانی بر [[فطرت انسان]]===
*از دیگر مضرّات ترک [[دعا]]، می‌توان به سایه افکندن حجاب‌های ظلمانی بر [[فطرت]] اشاره کرد. در این صورت، [[انسان]] توجّهی به [[ملکوت]] [[آسمان]] نداشته تنها از رُویه [[طبیعت]] برخوردار خواهد بود. در این حال به حیوانی که همچون دیگر حیوانات می‌خورد و از لذائذ طبیعی - و نه [[معنوی]] - بهره‌مند می‌گردد، تبدیل می‌شود. از این‌رو نخست در [[دنیا]] از [[حضرت]] [[حق]] [[محروم]] می‌ماند، و زان پس در [[آخرت]] از [[فیض]] [[لطف]] او برکنار خواهد شد؛ در این [[دنیا]] به کوری [[باطل]] [[مبتلا]] می‌شود، و در آن [[دنیا]] از کوری شدیدتری [[رنج]] خواهد برد؛ از این‌رو [[گمراه]] است و [[گمراه]] و [[گمراه]]!:
*از دیگر مضرّات ترک [[دعا]]، می‌توان به سایه افکندن حجاب‌های ظلمانی بر [[فطرت]] اشاره کرد. در این صورت، [[انسان]] توجّهی به [[ملکوت]] [[آسمان]] نداشته تنها از رُویه [[طبیعت]] برخوردار خواهد بود. در این حال به حیوانی که همچون دیگر حیوانات می‌خورد و از لذائذ طبیعی - و نه [[معنوی]] - بهره‌مند می‌گردد، تبدیل می‌شود. از این‌رو نخست در [[دنیا]] از [[حضرت حق]] [[محروم]] می‌ماند، و زان پس در [[آخرت]] از [[فیض]] [[لطف]] او برکنار خواهد شد؛ در این [[دنیا]] به کوری [[باطل]] [[مبتلا]] می‌شود، و در آن [[دنیا]] از کوری شدیدتری [[رنج]] خواهد برد؛ از این‌رو [[گمراه]] است و [[گمراه]] و [[گمراه]]!:
:*{{متن قرآن|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«چون آیات ما را بر او بخوانند می‌گوید: افسانه‌های پیشینیان است نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است آری، بی‌گمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره قلم، آیه ۱۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«چون آیات ما را بر او بخوانند می‌گوید: افسانه‌های پیشینیان است نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است آری، بی‌گمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره قلم، آیه ۱۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند ؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>.
:*{{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند ؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>.
*سِرّ این مطلب نیز در آن است، که [[دعا]] یاد [[حضرت]] [[حق]] و [[تضرّع]] به درگاه او، و غذاء [[فطرت انسان]] است که بدان رشد می‌کند؛ حال اگر شیرینی این غذاء را دریافت آن را با هیچ چیز دیگری عوض نمی‌کند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۴.</ref>.
*سِرّ این مطلب نیز در آن است، که [[دعا]] یاد [[حضرت حق]] و [[تضرّع]] به درگاه او، و غذاء [[فطرت انسان]] است که بدان رشد می‌کند؛ حال اگر شیرینی این غذاء را دریافت آن را با هیچ چیز دیگری عوض نمی‌کند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۴.</ref>.
*[[امام]] سجّاد در [[مناجات]] محبّین می‌فرمایند: "پروردگارا کیست که شیرینی [[محبّت]] تو را چشید، امّا کس دیگری را به جای تو برگزید؟؛ و کیست که به تو انس گرفت، اما به جای تو جایگزینی برگزید؟" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي مَنْ ذَا الَّذِي ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِي أَنِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلًا}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات خمسه عشر.</ref>.
*[[امام]] سجّاد در [[مناجات]] محبّین می‌فرمایند: "پروردگارا کیست که شیرینی [[محبّت]] تو را چشید، امّا کس دیگری را به جای تو برگزید؟؛ و کیست که به تو انس گرفت، اما به جای تو جایگزینی برگزید؟" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي مَنْ ذَا الَّذِي ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِي أَنِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلًا}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات خمسه عشر.</ref>.
*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز در [[دعای کمیل]] می‌فرمایند: "بر فرض که بر سوزانی [[جهنم]] [[صبر]] کنم، امّا چگونه بر [[فراق]] و دوری از تو [[صبر]] نمایم؟!" <ref>{{متن حدیث|فَهَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ‌}}مفاتیح الجنان، دعای کمیل.</ref>.
*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز در [[دعای کمیل]] می‌فرمایند: "بر فرض که بر سوزانی [[جهنم]] [[صبر]] کنم، امّا چگونه بر [[فراق]] و دوری از تو [[صبر]] نمایم؟!" <ref>{{متن حدیث|فَهَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ‌}}مفاتیح الجنان، دعای کمیل.</ref>.
*مراد آن [[حضرت]]، آن است که [[عذاب]] جهنّم آسان‌تر از [[فراق]] از اوست؛ بدین ترتیب سخت‌ترین عذاب‌های [[دنیایی]]، برای آن [[حضرت]] از ترک ارتباط با او آسان‌تر می‌نماید.
*مراد آن [[حضرت]]، آن است که [[عذاب]] جهنّم آسان‌تر از [[فراق]] از اوست؛ بدین ترتیب سخت‌ترین عذاب‌های [[دنیایی]]، برای آن [[حضرت]] از ترک ارتباط با او آسان‌تر می‌نماید.
*به همین ترتیب فروافتادن درخواست‌های نفسانی - هرچند [[حلال]] نیز شمرده شود-، حجابی است که [[فطرت انسان]] را پوشانیده او را از دریافت [[انوار]] [[الهی]] [[محروم]] می‌نماید. به این [[حدیث شریف]] توجه کنید: "بر [[قلب]] من زنگار می‌نشیند، از این‌رو هفتاد مرتبه [[استغفار]] می‌نمایم" <ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي الْيَوْمِ سَبْعِينَ مَرَّةً}}؛ بحارالأنوار، ج۶۰، ص۱۸۲.</ref>.
*به همین ترتیب فروافتادن درخواست‌های نفسانی - هرچند [[حلال]] نیز شمرده شود-، حجابی است که [[فطرت انسان]] را پوشانیده او را از دریافت [[انوار]] [[الهی]] [[محروم]] می‌نماید. به این [[حدیث شریف]] توجه کنید: "بر [[قلب]] من زنگار می‌نشیند، از این‌رو هفتاد مرتبه [[استغفار]] می‌نمایم" <ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي الْيَوْمِ سَبْعِينَ مَرَّةً}}؛ بحارالأنوار، ج۶۰، ص۱۸۲.</ref>.
*اکنون روشن می‌شود که به واسطه ترک [[دعا]] و یاد [[حضرت]] [[حق]]، و نیز فرو رفتن در خواسته‌های [[دنیایی]]، [[فطرت انسان]] از دست رفته حجاب‌های ظلمانی آن را می‌پوشانند؛ در این حال [[حقیقت انسان]] تبدیل به حیوان شده او در ظاهر [[انسان]] [[باقی]] می‌ماند، امّا در واقع و [[حقیقت]] امر حیوانی است که [[اهل دل]] او را با چهارپایان یکسان می‌بینند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۵.</ref>.
*اکنون روشن می‌شود که به واسطه ترک [[دعا]] و یاد [[حضرت حق]]، و نیز فرو رفتن در خواسته‌های [[دنیایی]]، [[فطرت انسان]] از دست رفته حجاب‌های ظلمانی آن را می‌پوشانند؛ در این حال [[حقیقت انسان]] تبدیل به حیوان شده او در ظاهر [[انسان]] [[باقی]] می‌ماند، امّا در واقع و [[حقیقت]] امر حیوانی است که [[اهل دل]] او را با چهارپایان یکسان می‌بینند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۵.</ref>.
===٣. پیدایش عقده خود کم‌بینی===
===٣. پیدایش عقده خود کم‌بینی===
*این مفسده، از آن رو که بسیاری از جنایات در اثر همین عقده پدید می‌آید، بسیار درخور توجّه است. [[تباه‌کاران]] که چون در [[زمین]] قدرتی می‌یابند تنها در پی نابودی [[مردم]] و دست [[رنج]] آنان هستند، از همین عقده که خود آبی جهنّمی است، می‌نوشند؛ و آنان که از [[زندگی]] شادمانه در [[دنیا]] مأیوسند و از این‌رو دائماً خود و دیگران را [[آزار]] می‌نمایند نیز، از همین [[طوفان]] داغ‌وزیده از [[دوزخ]]، تنفّس می‌کنند.
*این مفسده، از آن رو که بسیاری از جنایات در اثر همین عقده پدید می‌آید، بسیار درخور توجّه است. [[تباه‌کاران]] که چون در [[زمین]] قدرتی می‌یابند تنها در پی نابودی [[مردم]] و دست [[رنج]] آنان هستند، از همین عقده که خود آبی جهنّمی است، می‌نوشند؛ و آنان که از [[زندگی]] شادمانه در [[دنیا]] مأیوسند و از این‌رو دائماً خود و دیگران را [[آزار]] می‌نمایند نیز، از همین [[طوفان]] داغ‌وزیده از [[دوزخ]]، تنفّس می‌کنند.
*سِرّ روش استثمارگران که دائماً [[مردم]] را به [[عقد]] خود کم‌بینی دچار ساخته و زان پس بر آنان [[سلطه]] می‌یافتند نیز، همین بوده است. [[حضرت]] [[حق]] یکی از این موارد را این‌گونه گزارش می‌فرماید:
*سِرّ روش استثمارگران که دائماً [[مردم]] را به [[عقد]] خود کم‌بینی دچار ساخته و زان پس بر آنان [[سلطه]] می‌یافتند نیز، همین بوده است. [[حضرت حق]] یکی از این موارد را این‌گونه گزارش می‌فرماید:
:*{{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد  (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>؛
:*{{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد  (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>؛
:*{{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ}}<ref>«پس شکیبا باش که وعده خداوند راستین است و مبادا آنان که اهل یقین نیستند تو را سبکسار گردانند» سوره روم، آیه ۶۰.</ref>.
:*{{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ}}<ref>«پس شکیبا باش که وعده خداوند راستین است و مبادا آنان که اهل یقین نیستند تو را سبکسار گردانند» سوره روم، آیه ۶۰.</ref>.
خط ۸۳: خط ۸۳:
*[[آیه]] دوّم نیز به وضوح [[حرمت]] خوارکردن دیگران، و آنکه این کار تنها از [[کافران]] ساخته است را، نشان می‌دهد.
*[[آیه]] دوّم نیز به وضوح [[حرمت]] خوارکردن دیگران، و آنکه این کار تنها از [[کافران]] ساخته است را، نشان می‌دهد.
*نکته نهفته در این مطلب نیز، آن است که [[مؤمنان]]، مشکلات [[دنیا]] را وسیله‌ای برای کمال خود و نردبانی برای عروج می‌انگارند؛ غیر [[مؤمنان]] امّا مشکلات [[دنیا]] را مایه [[یأس]] و ناامّیدی خود دیده، گویا خود را در غُل و زنجیر این [[دنیا]] [[اسیر]] می‌خوانند؛ از این‌رو از [[رستگاری]] در آن عاجز و ناامّید شده به عقده‌های این‌گونه گرفتار می‌شوند: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}}<ref>«و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: "انّا للّه و انّا الیه راجعون" (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم) بر آنان از پروردگارشان درودها  و بخشایشی  است و آنانند که رهیافته‌اند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۶.</ref>.
*نکته نهفته در این مطلب نیز، آن است که [[مؤمنان]]، مشکلات [[دنیا]] را وسیله‌ای برای کمال خود و نردبانی برای عروج می‌انگارند؛ غیر [[مؤمنان]] امّا مشکلات [[دنیا]] را مایه [[یأس]] و ناامّیدی خود دیده، گویا خود را در غُل و زنجیر این [[دنیا]] [[اسیر]] می‌خوانند؛ از این‌رو از [[رستگاری]] در آن عاجز و ناامّید شده به عقده‌های این‌گونه گرفتار می‌شوند: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}}<ref>«و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: "انّا للّه و انّا الیه راجعون" (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم) بر آنان از پروردگارشان درودها  و بخشایشی  است و آنانند که رهیافته‌اند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۶.</ref>.
*[[حضرت]] [[حق]]، خود اشاره می‌فرماید که اینان- که از [[روح]] [[کفر]] و [[فسق]] برخوردار شده‌اند- را، به [[سنّت]] [[استدراج]] گرفتار می‌سازد، تا اندک اندک سقوط کرده هر لحظه به گرفتاری بیشتری دچار شوند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرام‌آرام از جایی که درنمی‌یابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.</ref>.
*[[حضرت حق]]، خود اشاره می‌فرماید که اینان- که از [[روح]] [[کفر]] و [[فسق]] برخوردار شده‌اند- را، به [[سنّت]] [[استدراج]] گرفتار می‌سازد، تا اندک اندک سقوط کرده هر لحظه به گرفتاری بیشتری دچار شوند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرام‌آرام از جایی که درنمی‌یابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.</ref>.
*به هر ترتیب [[مؤمن]] و [[کافر]] را آزمایش‌ها، [[گرفتاری‌ها]] و مشکلاتی است، که بسیاری از آنها به وسیله [[تدبیر]] خود اینان برطرف نخواهد شد؛ از این‌رو در مقابل آن تنها می‌باید [[صبر]] کرد و از [[حضرت]] [[حق]] [[استمداد]] جست، تا [[آدمی]] به گره‌های روحی و عقده‌هایی بسیار دردناک‌تر از عقده خود کم‌بینی دچار نشود.
*به هر ترتیب [[مؤمن]] و [[کافر]] را آزمایش‌ها، [[گرفتاری‌ها]] و مشکلاتی است، که بسیاری از آنها به وسیله [[تدبیر]] خود اینان برطرف نخواهد شد؛ از این‌رو در مقابل آن تنها می‌باید [[صبر]] کرد و از [[حضرت حق]] [[استمداد]] جست، تا [[آدمی]] به گره‌های روحی و عقده‌هایی بسیار دردناک‌تر از عقده خود کم‌بینی دچار نشود.
*حال [[انسان]] اگر به ذاتی توانا، [[دانا]]، [[بخشنده]] و [[مهربان]] [[توکّل]] کرده بدو [[پناه]] بَرد، اضطرابش به [[آرامش]] بدل شده سینه‌اش فراخ می‌شود، از این‌رو به عقده‌های روحی دچار نمی‌گردد؛ اما اگر به آن ذات متعالی [[اعتماد]] ننموده خود را در دریای بی‌پایان مشکلات مادّی تنها بیابد، با [[گذشت]] زمان عقده‌های نفسانی گوناگون او را به محاصره آورده به خود دچار می‌سازد.
*حال [[انسان]] اگر به ذاتی توانا، [[دانا]]، [[بخشنده]] و [[مهربان]] [[توکّل]] کرده بدو [[پناه]] بَرد، اضطرابش به [[آرامش]] بدل شده سینه‌اش فراخ می‌شود، از این‌رو به عقده‌های روحی دچار نمی‌گردد؛ اما اگر به آن ذات متعالی [[اعتماد]] ننموده خود را در دریای بی‌پایان مشکلات مادّی تنها بیابد، با [[گذشت]] زمان عقده‌های نفسانی گوناگون او را به محاصره آورده به خود دچار می‌سازد.
*در این حال اگر ولو بر روستایی کوچک [[حکومت]] یابد - و یا حتّی بر [[خانواده]] خود [[ریاست]] نماید-، از کشتن، [[غارت]] کردن و یا [[ظلم]] به آنان لذّت برده حالات مورد علاقه خود را بروز می‌دهد، اما اگر به این‌گونه از ریاست‌ها دست نیابد، از [[جامعه]] کناره گرفته به [[انزوا]] [[مبتلا]] می‌شود. پس از آن اندوه‌ها و غم‌ها به او [[هجوم]] می‌آورد، و او به ناگزیر خود را در دامن هر پاره تخته‌ای می‌اندازد تا در آن دریای طوفانی، [[نجات]] خویش را میسّر بیند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۷.</ref>.
*در این حال اگر ولو بر روستایی کوچک [[حکومت]] یابد - و یا حتّی بر [[خانواده]] خود [[ریاست]] نماید-، از کشتن، [[غارت]] کردن و یا [[ظلم]] به آنان لذّت برده حالات مورد علاقه خود را بروز می‌دهد، اما اگر به این‌گونه از ریاست‌ها دست نیابد، از [[جامعه]] کناره گرفته به [[انزوا]] [[مبتلا]] می‌شود. پس از آن اندوه‌ها و غم‌ها به او [[هجوم]] می‌آورد، و او به ناگزیر خود را در دامن هر پاره تخته‌ای می‌اندازد تا در آن دریای طوفانی، [[نجات]] خویش را میسّر بیند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۷.</ref>.
خط ۹۴: خط ۹۴:
===۴. بریدن از [[خداوند]] و پیوستن به دیگران===
===۴. بریدن از [[خداوند]] و پیوستن به دیگران===
*این ضرر ترک [[دعا]] نیز، در شمار [[گناهان کبیره]] قرار دارد.
*این ضرر ترک [[دعا]] نیز، در شمار [[گناهان کبیره]] قرار دارد.
*توضیح آنکه در مبحث فواید [[دعا]]، اشاره کردیم که [[بهترین]] حالت روحی برای [[انسان]]، آن است که یک‌سر از خلایق و عالم [[طبیعت]] بریده متوجّه [[حضرت]] [[حق]] شود. نیز گفتیم که رسیدن به این حالت، سخت دشوار بوده به طی کردن منازل بسیار [[نیازمند]] است؛ منازلی که گذشتن از یکی و وارد شدن به دیگری، تنها با [[فضل]] و [[رحمت]] خاصّ [[الهی]] ممکن است و بس.
*توضیح آنکه در مبحث فواید [[دعا]]، اشاره کردیم که [[بهترین]] حالت روحی برای [[انسان]]، آن است که یک‌سر از خلایق و عالم [[طبیعت]] بریده متوجّه [[حضرت حق]] شود. نیز گفتیم که رسیدن به این حالت، سخت دشوار بوده به طی کردن منازل بسیار [[نیازمند]] است؛ منازلی که گذشتن از یکی و وارد شدن به دیگری، تنها با [[فضل]] و [[رحمت]] خاصّ [[الهی]] ممکن است و بس.
*اکنون اضافه می‌کنیم که بدترین حالات [[انسان]] نیز، بریدن از [[خدا]] و پیوستن به [[مردم]] و عالم طبیعی است. مراد از این حالت، فراموش کردن [[خداوند]] و توجّه یافتن به دیگران در حوایج روزانه و تکیه کردن به آنان است. چه [[دنیا]]، مهلکه‌ها و مشکلات آن، [[آدمی]] را مجبور می‌سازد که خود را به چیزی جز از خود متّکی نماید؛ حال اگر این حالت- که آن را [[توکّل]] می‌خوانند - به کسی جز از [[حضرت]] [[حق]] افتد، و [[انسان]] به دیگران و یا حتّی [[عقل]] و [[قدرت]] خود متکی شود، [[زندگی]] او سراسر ظلمانی و وحشت‌زا خواهد بود، از این‌رو هر دم به ظلمتی و در نتیجه وحشتی [[جدید]] [[مبتلا]] خواهد شد: {{متن قرآن|أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«یا چون تاریکی‌هایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو می‌پوشد، تاریکی‌هایی است پشت بر پشت  که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref>.
*اکنون اضافه می‌کنیم که بدترین حالات [[انسان]] نیز، بریدن از [[خدا]] و پیوستن به [[مردم]] و عالم طبیعی است. مراد از این حالت، فراموش کردن [[خداوند]] و توجّه یافتن به دیگران در حوایج روزانه و تکیه کردن به آنان است. چه [[دنیا]]، مهلکه‌ها و مشکلات آن، [[آدمی]] را مجبور می‌سازد که خود را به چیزی جز از خود متّکی نماید؛ حال اگر این حالت- که آن را [[توکّل]] می‌خوانند - به کسی جز از [[حضرت حق]] افتد، و [[انسان]] به دیگران و یا حتّی [[عقل]] و [[قدرت]] خود متکی شود، [[زندگی]] او سراسر ظلمانی و وحشت‌زا خواهد بود، از این‌رو هر دم به ظلمتی و در نتیجه وحشتی [[جدید]] [[مبتلا]] خواهد شد: {{متن قرآن|أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«یا چون تاریکی‌هایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو می‌پوشد، تاریکی‌هایی است پشت بر پشت  که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref>.
*[[خداوند]] این حالت را به خانه عنکبوت که بسیار سُست و واهی است، [[تشبیه]] فرموده؛ بدون تردید این [[تشبیه]] در شمار [[نیکوترین]] تشبیهات قرار دارد و به خوبی حالت روحی پیوستگان به غیر [[حضرت]] [[حق]] را نشان می‌دهد: {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«داستان کسانی که به جای خداوند سرورانی (به پرستش) گزیدند مانند آن عنکبوت  است که خانه‌ای بنا کرد و اگر می‌دانستند بی‌گمان سست‌ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است» سوره عنکبوت، آیه ۴۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۹.</ref>.
*[[خداوند]] این حالت را به خانه عنکبوت که بسیار سُست و واهی است، [[تشبیه]] فرموده؛ بدون تردید این [[تشبیه]] در شمار [[نیکوترین]] تشبیهات قرار دارد و به خوبی حالت روحی پیوستگان به غیر [[حضرت حق]] را نشان می‌دهد: {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«داستان کسانی که به جای خداوند سرورانی (به پرستش) گزیدند مانند آن عنکبوت  است که خانه‌ای بنا کرد و اگر می‌دانستند بی‌گمان سست‌ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است» سوره عنکبوت، آیه ۴۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۵۹.</ref>.
*از آن بالاتر، [[قرآن کریم]] به وضوح دلالت می‌نماید که فراموش کردن [[خداوند]]، [[انسان]] را به [[بیماری]] [[خودفراموشی]] [[مبتلا]] می‌سازد: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد ؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref>؛
*از آن بالاتر، [[قرآن کریم]] به وضوح دلالت می‌نماید که فراموش کردن [[خداوند]]، [[انسان]] را به [[بیماری]] [[خودفراموشی]] [[مبتلا]] می‌سازد: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد ؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref>؛
*و پُر واضح است که کسی که خود را فراموش کند، در زندگی‌اش حیران و سرگشته می‌شود؛ چه [[ظلمت]]، [[وحشت]]، [[اندوه]] و [[غم]] بر او مستولی شده او را در میان می‌گیرد، در این حال [[انسان]] راه به جایی نبرده لحظه به لحظه در وادی سرگشتگی قدم می‌زند:
*و پُر واضح است که کسی که خود را فراموش کند، در زندگی‌اش حیران و سرگشته می‌شود؛ چه [[ظلمت]]، [[وحشت]]، [[اندوه]] و [[غم]] بر او مستولی شده او را در میان می‌گیرد، در این حال [[انسان]] راه به جایی نبرده لحظه به لحظه در وادی سرگشتگی قدم می‌زند:
:*{{متن قرآن|إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا}}<ref>«که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند» سوره نور، آیه ۴۰.</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا}}<ref>«که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند» سوره نور، آیه ۴۰.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کرده‌اند بلایی سخت می‌رسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانه‌شان وارد می‌شود تا وعده خداوند فرا رسد، بی‌گمان خداوند در وعده (خویش) خلاف نمی‌ورزد» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>
:*{{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کرده‌اند بلایی سخت می‌رسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانه‌شان وارد می‌شود تا وعده خداوند فرا رسد، بی‌گمان خداوند در وعده (خویش) خلاف نمی‌ورزد» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>
*از این‌رو پشت کردن به [[دعا]] و [[نیایش]] و فراموش کردن [[حضرت]] [[حق]]، با [[انقطاع]] از او و پیوستن به دیگران ملازمت داشته مفاسدی بیرون از حدّ شمارش بر آن مترتّب می‌شود؛ [[زندگی]] در [[اندوه]] و مردن در [[وحشت]]، در این شمار است: {{متن قرآن|لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ}}<ref>«همواره بنیانی که بنا نهاده‌اند مایه تردید در دل‌های آنان است تا آنکه دل‌های آنها پاره‌پاره گردد» سوره توبه، آیه ۱۱۰.</ref>.
*از این‌رو پشت کردن به [[دعا]] و [[نیایش]] و فراموش کردن [[حضرت حق]]، با [[انقطاع]] از او و پیوستن به دیگران ملازمت داشته مفاسدی بیرون از حدّ شمارش بر آن مترتّب می‌شود؛ [[زندگی]] در [[اندوه]] و مردن در [[وحشت]]، در این شمار است: {{متن قرآن|لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ}}<ref>«همواره بنیانی که بنا نهاده‌اند مایه تردید در دل‌های آنان است تا آنکه دل‌های آنها پاره‌پاره گردد» سوره توبه، آیه ۱۱۰.</ref>.
*آری! إعراض از [[دعا]] و روی‌گردانی از آن، با [[انقطاع]] از [[حضرت]] [[حق]] مساوی خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۶۰.</ref>.
*آری! إعراض از [[دعا]] و روی‌گردانی از آن، با [[انقطاع]] از [[حضرت حق]] مساوی خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۶۰.</ref>.
===۵. تسلّط یافتن [[شیطان]] بر [[انسان]]===
===۵. تسلّط یافتن [[شیطان]] بر [[انسان]]===
*[[انسان]] در عمق [[جان]] خود مبارزه‌ای سخت در پیش دارد، که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آن را [[جهاد اکبر]] خوانده‌اند: "آفرین بر گروهی که [[جهاد]] اصغر را گذراندند و [[جهاد اکبر]] بر آنان [[باقی]] ماند!. جهادگران باز پرسیدند: ای [[پیامبر خدا]]! [[جهاد اکبر]] کدام است؟؛ و ایشان فرمودند: [[جهاد با نفس]]!. آنگاه فرمودند: [[برترین]] جهادها، [[جهاد]] کسی است که با [[نفس]] خود که در میان جانش قرار دارد، به مقابله برخواسته است"<ref>{{متن حدیث|قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ عَلَيْهِمُ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ ثُمَّ قَالَ{{صل}} أَفْضَلُ الْجِهَادِ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۷، ص۶۵.</ref>.
*[[انسان]] در عمق [[جان]] خود مبارزه‌ای سخت در پیش دارد، که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آن را [[جهاد اکبر]] خوانده‌اند: "آفرین بر گروهی که [[جهاد]] اصغر را گذراندند و [[جهاد اکبر]] بر آنان [[باقی]] ماند!. جهادگران باز پرسیدند: ای [[پیامبر خدا]]! [[جهاد اکبر]] کدام است؟؛ و ایشان فرمودند: [[جهاد با نفس]]!. آنگاه فرمودند: [[برترین]] جهادها، [[جهاد]] کسی است که با [[نفس]] خود که در میان جانش قرار دارد، به مقابله برخواسته است"<ref>{{متن حدیث|قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ عَلَيْهِمُ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ ثُمَّ قَالَ{{صل}} أَفْضَلُ الْجِهَادِ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۷، ص۶۵.</ref>.
۲۱۷٬۶۰۹

ویرایش