انسان در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق'
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*به [[شهادت]] [[قرآن کریم]]، [[انسان]] خلاصه [[عالم هستی]] و چکیده آن است. از همین روست که تمامی [[محاسن]] عالم وجود، به یکمرتبه در او پدیدار شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۶.</ref>. | *به [[شهادت]] [[قرآن کریم]]، [[انسان]] خلاصه [[عالم هستی]] و چکیده آن است. از همین روست که تمامی [[محاسن]] عالم وجود، به یکمرتبه در او پدیدار شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۶.</ref>. | ||
*در رابطه با [[انسان]]، این امور را بخوبی میتوان از [[قرآن کریم]] استخراج نمود: | *در رابطه با [[انسان]]، این امور را بخوبی میتوان از [[قرآن کریم]] استخراج نمود: | ||
#[[آدمی]] [[خلیفه]] و [[جانشین]] [[خداوند]] در [[زمین]] است: [[حضرت | #[[آدمی]] [[خلیفه]] و [[جانشین]] [[خداوند]] در [[زمین]] است: [[حضرت حق]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> | ||
#[[آدمی]] [[مظهر]] تمامی اسماء و صفات اوست: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نامها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> | #[[آدمی]] [[مظهر]] تمامی اسماء و صفات اوست: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نامها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> | ||
#[[آدمی]] [[روح]] [[حضرت | #[[آدمی]] [[روح]] [[حضرت حق]] را در خود نهفته دارد:{{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>. | ||
#[[فرشتگان]] به [[آدمی]] [[سجده]] میکنند: {{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ}}<ref>«آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند» سوره حجر، آیه ۳۰.</ref> | #[[فرشتگان]] به [[آدمی]] [[سجده]] میکنند: {{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ}}<ref>«آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند» سوره حجر، آیه ۳۰.</ref> | ||
#[[آدمی]] امانتدار [[حضرت | #[[آدمی]] امانتدار [[حضرت حق]] در میان تمامی موجودات است: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>. گویا مراد از "[[امانت]]" در این [[آیه]]، همان [[قلب]] آدمی است که [[عرش الهی]] بوده، نشان دهنده عالیترین و شریفترین مراتب انسانی است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۶-۹۷.</ref>. | ||
*بر این اساس، رتبت والای [[انسان]] در [[عالم هستی]] بخوبی به نمایش در میآید. این رتبت، از پس [[تهذیب نفس]] چنان فزونی میگیرد، که سرانجام بدانجا رسد که خود [[آدمی]] نیز از تصوّر آن [[ناتوان]] شود: {{متن قرآن|فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۷.</ref>. | *بر این اساس، رتبت والای [[انسان]] در [[عالم هستی]] بخوبی به نمایش در میآید. این رتبت، از پس [[تهذیب نفس]] چنان فزونی میگیرد، که سرانجام بدانجا رسد که خود [[آدمی]] نیز از تصوّر آن [[ناتوان]] شود: {{متن قرآن|فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۷.</ref>. | ||
==[[هدف]] از [[آفرینش انسان]] چه بوده است؟== | ==[[هدف]] از [[آفرینش انسان]] چه بوده است؟== | ||
*این سؤال در شمار سوالاتی است، که ارائه پاسخی برای آن سخت مشکل بوده؛ از همین رو [[مجادلات]] فراوانی را در [[تاریخ]] [[اندیشه]] انسانی پدید آورده است. ما در اینجا به برخی از [[آیات قرآن کریم]] که پاسخ این پرسش را بیان مینماید، اشاره میکنیم: | *این سؤال در شمار سوالاتی است، که ارائه پاسخی برای آن سخت مشکل بوده؛ از همین رو [[مجادلات]] فراوانی را در [[تاریخ]] [[اندیشه]] انسانی پدید آورده است. ما در اینجا به برخی از [[آیات قرآن کریم]] که پاسخ این پرسش را بیان مینماید، اشاره میکنیم: | ||
#به [[شهادت]] [[قرآن کریم]]، تمامی [[عالم هستی]] برای [[آدمی]] خلق شده -: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>«آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref> -؛ و او خود برای [[عبادت]] [[حضرت | #به [[شهادت]] [[قرآن کریم]]، تمامی [[عالم هستی]] برای [[آدمی]] خلق شده -: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>«آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref> -؛ و او خود برای [[عبادت]] [[حضرت حق]] آفریده شده است: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>. گویا مراد از این [[آیه]]، رسیدن [[آدمی]] به [[مقام]] عبودیّت است؛ از اینرو [[امام]]{{ع}} جمله "تا [[عبادت]] کنند" را به معنای: "تا به [[معرفت]] نائل آیند"، [[تفسیر]] فرمودهاند<ref>علل الشرائع، ج۱، ص۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۷-۹۸.</ref>. | ||
#در آیاتی دیگر، سِرّ [[آفرینش]] [[آدمی]] را، رسیدن به [[مقام قرب الهی]] بیان مینماید: {{متن قرآن|فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ * وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«(یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ * و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۸ – ۱۱.</ref> | #در آیاتی دیگر، سِرّ [[آفرینش]] [[آدمی]] را، رسیدن به [[مقام قرب الهی]] بیان مینماید: {{متن قرآن|فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ * وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«(یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ * و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۸ – ۱۱.</ref> | ||
#دستهای دیگر از [[آیات الهی]]، [[آفرینش]] او را برای طلب کمال و گام نهادن در مسیر [[سلوک]] بر شمرده است: {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«ما انسان را از نطفهای برآمیخته آفریدیم، او را میآزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیدهایم» سوره انسان، آیه ۲.</ref> | #دستهای دیگر از [[آیات الهی]]، [[آفرینش]] او را برای طلب کمال و گام نهادن در مسیر [[سلوک]] بر شمرده است: {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«ما انسان را از نطفهای برآمیخته آفریدیم، او را میآزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیدهایم» سوره انسان، آیه ۲.</ref> | ||
#رسیدن به [[مقام]] لقاء [[الهی]] نیز، در شمار [[اهداف ]][[آفرینش]] دانسته شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref> | #رسیدن به [[مقام]] لقاء [[الهی]] نیز، در شمار [[اهداف ]][[آفرینش]] دانسته شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref> | ||
#پارهای دیگر از [[آیات قرآن کریم]] نیز، بر آنست که [[آدمی]] بواسطه [[رحمت الهی]] و برای [[ظهور]] آن [[رحمت]] در [[عالم هستی]]، پدید آمده است: {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ}}<ref>«جز کسانی که پروردگارت (بر آنان) بخشایش آورد و آنها را برای همین (بخشایش) آفرید» سوره هود، آیه ۱۱۹.</ref> | #پارهای دیگر از [[آیات قرآن کریم]] نیز، بر آنست که [[آدمی]] بواسطه [[رحمت الهی]] و برای [[ظهور]] آن [[رحمت]] در [[عالم هستی]]، پدید آمده است: {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ}}<ref>«جز کسانی که پروردگارت (بر آنان) بخشایش آورد و آنها را برای همین (بخشایش) آفرید» سوره هود، آیه ۱۱۹.</ref> | ||
#رسیدن به [[برترین]] مراتب نزدیکی رتبی به [[حضرت | #رسیدن به [[برترین]] مراتب نزدیکی رتبی به [[حضرت حق]] نیز، در همین شمار است: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷ -۲۸.</ref> | ||
#وگاه نازپرورده [[حضرت | #وگاه نازپرورده [[حضرت حق]] بودن و ویژه همو قرار گرفتن، در شمار این [[علل]] دانسته شده است: {{متن قرآن|وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي}}<ref>«و تو را برای خویشتن پروراندم» سوره طه، آیه ۴۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۸-۹۹.</ref>. | ||
*جستجوی در [[قرآن کریم]]، بخوبی مضمون [[حدیث قدسی]]: "همه عالم را برای تو، و تو را برای خود آفریدم"<ref>{{متن حدیث| خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي}}؛ الجواهر السنیّة، ص ۳۶۱.</ref> را، نشان میدهد. | *جستجوی در [[قرآن کریم]]، بخوبی مضمون [[حدیث قدسی]]: "همه عالم را برای تو، و تو را برای خود آفریدم"<ref>{{متن حدیث| خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي}}؛ الجواهر السنیّة، ص ۳۶۱.</ref> را، نشان میدهد. | ||
*پُر واضح است که با تتبّع در این [[کتاب الهی]]، به اهدافی دیگر نیز در زمینه [[آفرینش انسان]] دست مییابیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۹.</ref>. | *پُر واضح است که با تتبّع در این [[کتاب الهی]]، به اهدافی دیگر نیز در زمینه [[آفرینش انسان]] دست مییابیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۹.</ref>. | ||
*تذکّر نکتهای سخت مهم، در اینجا ضروری است؛ و آن اینکه: آنچه در این سطور بیان شد، در شمار "[[اهداف ]][[آفرینش]] [[آدمی]]" است. پُر واضح است که این، بدان معنی نیست که یکایک [[آدمیان]] [[هدف]] از [[آفرینش]] خود را محقّق کرده به این اهداف رسیده باشند؛ بلکه ممکن است که در هر روزگاری، تنها یک یا چند تن به شماری از اهداف عالیِ [[آفرینش]] نائل شده بخش عمدهای از [[مردمان]]، از این اهداف باز مانند. | *تذکّر نکتهای سخت مهم، در اینجا ضروری است؛ و آن اینکه: آنچه در این سطور بیان شد، در شمار "[[اهداف ]][[آفرینش]] [[آدمی]]" است. پُر واضح است که این، بدان معنی نیست که یکایک [[آدمیان]] [[هدف]] از [[آفرینش]] خود را محقّق کرده به این اهداف رسیده باشند؛ بلکه ممکن است که در هر روزگاری، تنها یک یا چند تن به شماری از اهداف عالیِ [[آفرینش]] نائل شده بخش عمدهای از [[مردمان]]، از این اهداف باز مانند. | ||
*کوتاه سخن آنکه: [[هدف]] از [[خلقت]] دو [[جهان]] - عالم [[تکوین]] / مادّه، عالم [[تشریع]] / [[دین]] -، [[انسان]]؛ و [[هدف]] از [[آفرینش انسان]]، تنها [[حضرت | *کوتاه سخن آنکه: [[هدف]] از [[خلقت]] دو [[جهان]] - عالم [[تکوین]] / مادّه، عالم [[تشریع]] / [[دین]] -، [[انسان]]؛ و [[هدف]] از [[آفرینش انسان]]، تنها [[حضرت حق]] بوده است. | ||
*پُر واضح است که این [[هدف]]، هدفی سخت ارجمند است، که میسزد [[آدمی]] بدان فخر کرده سر [[عزّت]] بر فلک نهم ساید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۹-۱۰۰.</ref>. | *پُر واضح است که این [[هدف]]، هدفی سخت ارجمند است، که میسزد [[آدمی]] بدان فخر کرده سر [[عزّت]] بر فلک نهم ساید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۹۹-۱۰۰.</ref>. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
#[[نفس]] ناطقه بواسطه ریاضات و مجاهدتهای شرعی، آنچنان [[قوی]] میشود، که سرانجام میتواند [[نفس]] امّاره را به زیر [[سلطه]] خود آورده از [[زیادهروی]] و نیز کندروی بازدارد. از این حالت، به "ملکه [[عدالت]]" تعبیر میشود؛ که خود دارای مراتبی چند است. بر این اساس، سخن [[اخلاق]] پژوهان که از یکی بودن "ملکة عفّت" با "[[غلبه]] بر قوّه [[شهوت]]" سخن گفتهاند، صحیح نیست؛ چه [[غلبه]] بر این قوّه، مقدّمه تحصیل ملکة عفّت است؛ که در آن صورت [[مبارزه]] با قوای شهوانی بدون هیچ مشکلی انجام، و [[آدمی]] هیچگاه بدام آن باز نخواهد افتاد. در این راستا، سخنْ بسیار است؛ امّا تا به خستگی خواننده نیانجامد، این بخش را در همین جا پایان میدهیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۱۰۵-۱۰۶.</ref>. | #[[نفس]] ناطقه بواسطه ریاضات و مجاهدتهای شرعی، آنچنان [[قوی]] میشود، که سرانجام میتواند [[نفس]] امّاره را به زیر [[سلطه]] خود آورده از [[زیادهروی]] و نیز کندروی بازدارد. از این حالت، به "ملکه [[عدالت]]" تعبیر میشود؛ که خود دارای مراتبی چند است. بر این اساس، سخن [[اخلاق]] پژوهان که از یکی بودن "ملکة عفّت" با "[[غلبه]] بر قوّه [[شهوت]]" سخن گفتهاند، صحیح نیست؛ چه [[غلبه]] بر این قوّه، مقدّمه تحصیل ملکة عفّت است؛ که در آن صورت [[مبارزه]] با قوای شهوانی بدون هیچ مشکلی انجام، و [[آدمی]] هیچگاه بدام آن باز نخواهد افتاد. در این راستا، سخنْ بسیار است؛ امّا تا به خستگی خواننده نیانجامد، این بخش را در همین جا پایان میدهیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۱۰۵-۱۰۶.</ref>. | ||
==حرکت ناگزیر [[آدمی]] بسوی [[حضرت | ==حرکت ناگزیر [[آدمی]] بسوی [[حضرت حق]]== | ||
*همه اخلاقپژوهان، بر این نکته هم آوایند که: [[آدمی]] به ناگزیر روی به سوی [[حضرت | *همه اخلاقپژوهان، بر این نکته هم آوایند که: [[آدمی]] به ناگزیر روی به سوی [[حضرت حق]] دارد. شماری از [[آیات قرآن کریم]] نیز به این مسأله اشاره مینماید. به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى}}<ref>«به یقین بازگشت به سوی پروردگار توست» سوره علق، آیه ۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>. | ||
*در این حرکت امّا، [[آدمی]] به براقی [[نیازمند]] است تا او را به [[برترین]] مدارج [[آسمان]] کمال رسانده، در این سیر موفّق نماید. این [[براق]]، بُعد مادّی اوست که چون در تسلط [[نفس]] ناطقه درآید، مرکبی راهوار برای این حرکت خواهد بود؛ مرکبی که حرکت بدون آن امکان پذیر نخواهد بود. گذشته از آن، [[آدمی]] در این مسیر [[نیازمند]] به توشه و زاد نیز خواهد بود؛ این توشه، چیزی جز از [[توبه]] و [[بیداری]] و [[تقوا]] نیست: {{متن قرآن|وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى}}<ref>«و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۱۰۸.</ref>. | *در این حرکت امّا، [[آدمی]] به براقی [[نیازمند]] است تا او را به [[برترین]] مدارج [[آسمان]] کمال رسانده، در این سیر موفّق نماید. این [[براق]]، بُعد مادّی اوست که چون در تسلط [[نفس]] ناطقه درآید، مرکبی راهوار برای این حرکت خواهد بود؛ مرکبی که حرکت بدون آن امکان پذیر نخواهد بود. گذشته از آن، [[آدمی]] در این مسیر [[نیازمند]] به توشه و زاد نیز خواهد بود؛ این توشه، چیزی جز از [[توبه]] و [[بیداری]] و [[تقوا]] نیست: {{متن قرآن|وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى}}<ref>«و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۱۰۸.</ref>. | ||
*چراغ شبافروز او در این میانه نیز، [[قرآن کریم]] است: {{متن قرآن|هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ}}<ref>« این (ها) بینشهایی است از سوی پروردگارتان..». سوره اعراف، آیه ۲۰۳.</ref>؛ {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>. | *چراغ شبافروز او در این میانه نیز، [[قرآن کریم]] است: {{متن قرآن|هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ}}<ref>« این (ها) بینشهایی است از سوی پروردگارتان..». سوره اعراف، آیه ۲۰۳.</ref>؛ {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>. | ||
*رفع موانع نیز در موفّقیت در این حرکت کارآمد است و لازم؛ و هیچ مانعی بدتر و زشتتر از [[رذائل اخلاقی]] نیست: {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ * وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«ما غلهایی بر گردنهایشان تا (زیر) چانه نهادهایم چنان که سرشان بالا مانده است * و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهادهایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشاندهایم چنان که (چیزی) نمیبینند» سوره یس، آیه ۸ -۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۱۰۹.</ref>. | *رفع موانع نیز در موفّقیت در این حرکت کارآمد است و لازم؛ و هیچ مانعی بدتر و زشتتر از [[رذائل اخلاقی]] نیست: {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ * وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«ما غلهایی بر گردنهایشان تا (زیر) چانه نهادهایم چنان که سرشان بالا مانده است * و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهادهایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشاندهایم چنان که (چیزی) نمیبینند» سوره یس، آیه ۸ -۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۱۰۹.</ref>. | ||
*[[حضرت | *[[حضرت حق]] در معرّفی راهنمایان فرموده است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> | ||
*گویا مراد از "امر" در این [[آیه]]، افاضات و بخششهای معنویای است که از جانب [[حضرت | *گویا مراد از "امر" در این [[آیه]]، افاضات و بخششهای معنویای است که از جانب [[حضرت حق]] به [[بندگان]] میرسد، تا در حرکت خود پیشتازی کنند و گرمپوئی. در [[زیارت جامعه کبیره]] در معرّفی هدایتگران این راه آمده است: "بواسطه شما [[خداوند]] آغاز کرد و بواسطه شما به پایان برد، و بواسطه شما [[باران]] را نازل مینماید، و بواسطه شما [[آسمان]] را از آنکه بدون اجازه او بر [[زمین]] افتد باز میدارد، و بواسطه شما [[غم]] را برطرف و ضرر را مرتفع میسازد"<ref>{{متن حدیث| بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ}}؛ بحار الأنوار، ج ۱۰۲ ص ۱۳۲.</ref>؛ | ||
*همانگونه که در [[وصف]] وجود [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} میخوانیم:"بمبارکی وجود اوست که دیگر موجودات روزی میگیرند، و به واسطه وجود اوست که [[زمین]] و [[آسمان]] پابرجایند" <ref>{{متن حدیث| بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ}}؛ مشارق أنوار الیقین، ص ۱۵۷.</ref>. | *همانگونه که در [[وصف]] وجود [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} میخوانیم:"بمبارکی وجود اوست که دیگر موجودات روزی میگیرند، و به واسطه وجود اوست که [[زمین]] و [[آسمان]] پابرجایند" <ref>{{متن حدیث| بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ}}؛ مشارق أنوار الیقین، ص ۱۵۷.</ref>. | ||
*اکنون، چون کسی این وسائل را فراهم نموده بویژه دست تمسّک در دامن وسائط [[فیض]] [[حضرت | *اکنون، چون کسی این وسائل را فراهم نموده بویژه دست تمسّک در دامن وسائط [[فیض]] [[حضرت حق]] زند وکمال را از ائمّه هدی درخواست نماید؛ [[امید]] است که در اندک مدّتی چنان راه پیماید که بتواند در شمار کاملان روزگار قرار گیرد. بمنِّه وکرمه!-<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۱۰۹-۱۱۰.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||