پرش به محتوا

دعا در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق'
جز (جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق')
خط ۱۶: خط ۱۶:
*به [[باور]] ما، می‌توان ادّعا کرد که دعائی که در [[قرآن]] و [[احادیث اهل بیت]]{{عم}} یاد شده و بدان [[ترغیب]] فراوان شده است، همین حالت [[ارتباط قلبی]] است؛ و [[ظهور]] آن بر زبان [[دعا کننده]]، تنها یکی از مصادیق بارز آن می‌باشد.
*به [[باور]] ما، می‌توان ادّعا کرد که دعائی که در [[قرآن]] و [[احادیث اهل بیت]]{{عم}} یاد شده و بدان [[ترغیب]] فراوان شده است، همین حالت [[ارتباط قلبی]] است؛ و [[ظهور]] آن بر زبان [[دعا کننده]]، تنها یکی از مصادیق بارز آن می‌باشد.
*توضیح آنکه در بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] و [[احادیث]] ما، عباراتی شگرف به کار رفته که بر [[دعا]] [[ترغیب]] می‌فرماید، و از [[غفلت]] از آن [[نهی]] فرموده باز می‌دارد. نمونه را به این [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>
*توضیح آنکه در بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] و [[احادیث]] ما، عباراتی شگرف به کار رفته که بر [[دعا]] [[ترغیب]] می‌فرماید، و از [[غفلت]] از آن [[نهی]] فرموده باز می‌دارد. نمونه را به این [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>
*دلالت این [[آیه]] بر آنکه رشد و کمال [[آدمی]] متوقّف بر [[دعا]] بوده، بدون آن [[انسان]] به هیچ منزلی از منازل [[برتر]] دست نخواهد یافت، کاملاً واضح بوده [[نیاز]] به توضیح بیشتری نخواهد داشت. در این [[آیه]] امّا آنچه جلب توجّه می‌نماید، آن است که [[حضرت]] [[حق]] با به کار بردن کلمه "لعلَّ / باشد"، نشان داده که رشد و کمال آدمی‌زاد برای او -جلَّ وعلا! - [[محبوب]] می‌باشد؛ همان‌گونه که با هشت مرتبه استفاده از ضمیر متکلّمی که به او راجع است، [[دعا کننده]] را به خود منسوب داشته؛ نیز او - تعالی! - می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمی‌دهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۶.</ref>.
*دلالت این [[آیه]] بر آنکه رشد و کمال [[آدمی]] متوقّف بر [[دعا]] بوده، بدون آن [[انسان]] به هیچ منزلی از منازل [[برتر]] دست نخواهد یافت، کاملاً واضح بوده [[نیاز]] به توضیح بیشتری نخواهد داشت. در این [[آیه]] امّا آنچه جلب توجّه می‌نماید، آن است که [[حضرت حق]] با به کار بردن کلمه "لعلَّ / باشد"، نشان داده که رشد و کمال آدمی‌زاد برای او -جلَّ وعلا! - [[محبوب]] می‌باشد؛ همان‌گونه که با هشت مرتبه استفاده از ضمیر متکلّمی که به او راجع است، [[دعا کننده]] را به خود منسوب داشته؛ نیز او - تعالی! - می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمی‌دهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۶.</ref>.
*این‌گونه تهدیدی که در این [[آیه شریفه]] به چشم می‌آید، در این [[کتاب آسمانی]] کمتر به کار رفته است؛ و این از آن رو است که اهمیت [[ارتباط قلبی]] [[بنده]] با او و [[نیایش]] را به نمایش گذارد.
*این‌گونه تهدیدی که در این [[آیه شریفه]] به چشم می‌آید، در این [[کتاب آسمانی]] کمتر به کار رفته است؛ و این از آن رو است که اهمیت [[ارتباط قلبی]] [[بنده]] با او و [[نیایش]] را به نمایش گذارد.
*این مطلب به‌ویژه برای [[اهل دل]]، که [[وابستگی]] همه موجودات به [[حضرت]] [[حق]] را مشاهده کرده [[نیاز]] لحظه به لحظه ایشان به او را در می‌یابند، از اهمیّت بیشتری برخوردار است؛ چه آنان می‌دانند که اگر او نظر عنایتش را از ساحت وجود برگیرد، در کمتر از لحظه‌ای تمامی عالَم به نیستی پیوسته از هستی بی‌بهره خواهد شد. شاید از همین رو است که در [[مناجات]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[حضرت]] [[حق]]، و به خصوص در مناجات‌های ثلث آخر شب ایشان، به وفور عبارت "پروردگارا! مرا به خودم به اندازه یک پلک زدن وامگذار"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً}}؛ بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۸۴.</ref>، به کار می‌رفته است. به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>.
*این مطلب به‌ویژه برای [[اهل دل]]، که [[وابستگی]] همه موجودات به [[حضرت حق]] را مشاهده کرده [[نیاز]] لحظه به لحظه ایشان به او را در می‌یابند، از اهمیّت بیشتری برخوردار است؛ چه آنان می‌دانند که اگر او نظر عنایتش را از ساحت وجود برگیرد، در کمتر از لحظه‌ای تمامی عالَم به نیستی پیوسته از هستی بی‌بهره خواهد شد. شاید از همین رو است که در [[مناجات]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[حضرت حق]]، و به خصوص در مناجات‌های ثلث آخر شب ایشان، به وفور عبارت "پروردگارا! مرا به خودم به اندازه یک پلک زدن وامگذار"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً}}؛ بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۸۴.</ref>، به کار می‌رفته است. به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>.
*این [[آیه]] نیز چنان زبان تهدیدی به کار برده، که همچون [[آیه]] پیشین در شمار سنگین‌ترین [[آیات قرآن کریم]] قرار گرفته است. جالب توجّه آنکه در ابتدای این [[آیه شریفه]]، [[خداوند]] [[وعده]] فرموده که [[استجابت]] را از پی [[دعا]] قرار دهد. او این [[استجابت]] را به هیچ امر دیگری موکول نکرده، اصل [[دعا]] را موجب [[استجابت]] آن دانسته است.
*این [[آیه]] نیز چنان زبان تهدیدی به کار برده، که همچون [[آیه]] پیشین در شمار سنگین‌ترین [[آیات قرآن کریم]] قرار گرفته است. جالب توجّه آنکه در ابتدای این [[آیه شریفه]]، [[خداوند]] [[وعده]] فرموده که [[استجابت]] را از پی [[دعا]] قرار دهد. او این [[استجابت]] را به هیچ امر دیگری موکول نکرده، اصل [[دعا]] را موجب [[استجابت]] آن دانسته است.
*نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ}}<ref>«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ می‌دهد و بلا را (از او) می‌گرداند؟» سوره نمل، آیه ۶۲.</ref>. این [[آیه]]، به روشنی مطلوب بودن [[دعا]] را نشان می‌دهد؛ چه نخست با اسلوب پرسش، [[مؤمنان]] را به سوی آن خوانده، و زان پس [[وعده]] فرموده که اگر دعاکننده مضطَر / ناامّید از دیگران، باشد، حتماً دعای او را [[اجابت]] می‌فرماید. [[اضطرار]] امری قلبی است که به وسیله زبان تنها [[ظهور]] می‌یابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۷.</ref>.
*نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ}}<ref>«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ می‌دهد و بلا را (از او) می‌گرداند؟» سوره نمل، آیه ۶۲.</ref>. این [[آیه]]، به روشنی مطلوب بودن [[دعا]] را نشان می‌دهد؛ چه نخست با اسلوب پرسش، [[مؤمنان]] را به سوی آن خوانده، و زان پس [[وعده]] فرموده که اگر دعاکننده مضطَر / ناامّید از دیگران، باشد، حتماً دعای او را [[اجابت]] می‌فرماید. [[اضطرار]] امری قلبی است که به وسیله زبان تنها [[ظهور]] می‌یابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۷.</ref>.
خط ۲۸: خط ۲۸:
*برخی از مفسّران، در این [[آیه]] بر آن رفته‌اند که این [[دعا]] تنها [[نماز]] را شامل می‌شود، همان‌گونه که آرام [[دل]] و روشنی دیده [[دعا]] کنندگان نیز تنها در [[قیامت]] برای آنان پدید خواهد آمد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۸.</ref>.
*برخی از مفسّران، در این [[آیه]] بر آن رفته‌اند که این [[دعا]] تنها [[نماز]] را شامل می‌شود، همان‌گونه که آرام [[دل]] و روشنی دیده [[دعا]] کنندگان نیز تنها در [[قیامت]] برای آنان پدید خواهد آمد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۸.</ref>.
*به نظر ما، این هر دو سخن [[باطل]] بوده صحیح نمی‌باشد، بلکه منظور از [[دعا]] در این [[آیه]]، مناجاتی است که [[نماز]] تنها یک شیوه از آن است؛ همان‌گونه که روشنی دیده آنان نیز-که مایه [[آرامش]] جانشان می‌شود-، همان لذّت و شادمانی‌ای است که در نیمه شب در همین عالم به دست می‌آورند. آری! این [[شادمانی]] در [[جهان]] دیگر به وجهی کامل‌تر نصیب اینان خواهد شد، امّا این بدان معنی نیست که [[دعا]] کنندگان در این [[دنیا]] از این [[نعمت]] بی‌بهره خواهند بود.
*به نظر ما، این هر دو سخن [[باطل]] بوده صحیح نمی‌باشد، بلکه منظور از [[دعا]] در این [[آیه]]، مناجاتی است که [[نماز]] تنها یک شیوه از آن است؛ همان‌گونه که روشنی دیده آنان نیز-که مایه [[آرامش]] جانشان می‌شود-، همان لذّت و شادمانی‌ای است که در نیمه شب در همین عالم به دست می‌آورند. آری! این [[شادمانی]] در [[جهان]] دیگر به وجهی کامل‌تر نصیب اینان خواهد شد، امّا این بدان معنی نیست که [[دعا]] کنندگان در این [[دنیا]] از این [[نعمت]] بی‌بهره خواهند بود.
*[[حضرت]] [[حق]] در آیه‌ای دگر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>. عبارت [[مبارک]] "هر صبح و [[شام]]"، نشان دهنده مداومتی است که [[مؤمنان]] بر این حالت داشته، هیچ‌گاه از آن [[غفلت]] نمی‌ورزند.
*[[حضرت حق]] در آیه‌ای دگر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>. عبارت [[مبارک]] "هر صبح و [[شام]]"، نشان دهنده مداومتی است که [[مؤمنان]] بر این حالت داشته، هیچ‌گاه از آن [[غفلت]] نمی‌ورزند.
*در این [[آیه]]، [[خداوند متعال]] [[پیامبر]] خود را امر می‌فرماید، که ایشان نیز در شمار [[عبادت]] کنندگان لحظه‌ای از این عطیّه بزرگ [[الهی]] [[غفلت]] نورزد.
*در این [[آیه]]، [[خداوند متعال]] [[پیامبر]] خود را امر می‌فرماید، که ایشان نیز در شمار [[عبادت]] کنندگان لحظه‌ای از این عطیّه بزرگ [[الهی]] [[غفلت]] نورزد.
*[[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>. نیز بر همین مطلب دلالت می‌فرماید.
*[[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>. نیز بر همین مطلب دلالت می‌فرماید.
خط ۳۴: خط ۳۴:
:*{{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>؛
:*{{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>؛
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید» سوره احزاب، آیه ۴۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۹.</ref>.
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید» سوره احزاب، آیه ۴۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۹.</ref>.
*کوتاه سخن آنکه از [[آیات]] این [[کتاب آسمانی]]، ظاهر می‌شود که [[دعا]] و به ویژه به دست آوردن ملکه [[ارتباط قلبی]] و [[مناجات]] با [[حضرت]] [[حق]]، از [[علائم]] کمال [[انسان]] بوده [[سعادت]] دو جهانی او را نشان می‌دهد.
*کوتاه سخن آنکه از [[آیات]] این [[کتاب آسمانی]]، ظاهر می‌شود که [[دعا]] و به ویژه به دست آوردن ملکه [[ارتباط قلبی]] و [[مناجات]] با [[حضرت حق]]، از [[علائم]] کمال [[انسان]] بوده [[سعادت]] دو جهانی او را نشان می‌دهد.
*نیز این [[آیات]] دلالت می‌فرماید، که [[ارتباط قلبی]] با او روش همیشگی [[پیامبران]] بوده، بلکه در [[فطرت]] یکایک [[انسان‌ها]] نیز نهفته می‌باشد؛ همان‌گونه که ترک [[دعا]] و [[غفلت]] از آن، از [[علائم]] [[بدبختی]] و [[زیانکاری]] [[انسان]] می‌باشد: {{متن قرآن|ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا}}<ref>«(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بنده‌اش زکریّاست (یاد کن) آنگاه را که پروردگارش را با بانگی نهفته ندا داد گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچ‌گاه در خواندن تو رنجور نبوده‌ام» سوره مریم، آیه ۲-۴.</ref>
*نیز این [[آیات]] دلالت می‌فرماید، که [[ارتباط قلبی]] با او روش همیشگی [[پیامبران]] بوده، بلکه در [[فطرت]] یکایک [[انسان‌ها]] نیز نهفته می‌باشد؛ همان‌گونه که ترک [[دعا]] و [[غفلت]] از آن، از [[علائم]] [[بدبختی]] و [[زیانکاری]] [[انسان]] می‌باشد: {{متن قرآن|ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا}}<ref>«(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بنده‌اش زکریّاست (یاد کن) آنگاه را که پروردگارش را با بانگی نهفته ندا داد گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچ‌گاه در خواندن تو رنجور نبوده‌ام» سوره مریم، آیه ۲-۴.</ref>
*از این‌رو، می‌توان گفت که [[نیایش]] و [[ارتباط قلبی]] میان [[بنده]] و [[حضرت]] [[حق]]، از مهمترین [[واجبات]] [[انسان]] بوده، ترک آن نیز در شمار بدترین [[محرمات]] قرار دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۰.</ref>.
*از این‌رو، می‌توان گفت که [[نیایش]] و [[ارتباط قلبی]] میان [[بنده]] و [[حضرت حق]]، از مهمترین [[واجبات]] [[انسان]] بوده، ترک آن نیز در شمار بدترین [[محرمات]] قرار دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۰.</ref>.


==فوائد و [[منافع]] [[دعا]]==
==فوائد و [[منافع]] [[دعا]]==
*[[دعا]] از فواید بسیاری برخوردار است. ما پیش از آنکه به این فوائد اشاره کنیم، متذکّر می‌شویم که [[اجابت دعا]] از سوی [[حضرت]] [[حق]] و برآورده شدن [[حاجات]] [[انسان]]، در کنار این [[منافع]] تنها قطره‌ای است که از اقیانوس [[کبیر]] بر سنگی نشسته است!؛ چه آن فوائد و [[منافع]] به‌گونه‌ای درشت است، که برآورده شدن [[حاجت]] [[انسان]] در کنار آن از رتبت چندانی برخوردار نیست!.
*[[دعا]] از فواید بسیاری برخوردار است. ما پیش از آنکه به این فوائد اشاره کنیم، متذکّر می‌شویم که [[اجابت دعا]] از سوی [[حضرت حق]] و برآورده شدن [[حاجات]] [[انسان]]، در کنار این [[منافع]] تنها قطره‌ای است که از اقیانوس [[کبیر]] بر سنگی نشسته است!؛ چه آن فوائد و [[منافع]] به‌گونه‌ای درشت است، که برآورده شدن [[حاجت]] [[انسان]] در کنار آن از رتبت چندانی برخوردار نیست!.
*در اینجا به شماری از فوائد [[دعا]] اشاره می‌کنیم:
*در اینجا به شماری از فوائد [[دعا]] اشاره می‌کنیم:
===۱. ارتباط بین [[بنده]] و [[مولی]]===
===۱. ارتباط بین [[بنده]] و [[مولی]]===
خط ۴۸: خط ۴۸:
*چه [[انسان]] خواه ناخواه [[توحید]] و [[عظمت]] او را در می‌یابد، و با تمامی ذرّه ذرّه وجودش لمس می‌نماید. از این‌رو دست از دیگران کشیده [[نیاز]] خود را به او عرضه می‌دارد.
*چه [[انسان]] خواه ناخواه [[توحید]] و [[عظمت]] او را در می‌یابد، و با تمامی ذرّه ذرّه وجودش لمس می‌نماید. از این‌رو دست از دیگران کشیده [[نیاز]] خود را به او عرضه می‌دارد.
*در این حالت- که معمولاً به [[هنگام ظهور]] مشکلات و [[سختی‌ها]] روی می‌نماید-، [[انسان]] [[نجات]] و رهائی خود را تنها از او می‌جوید و بس؛ حال اگر [[آدمی]] [[خداوند]] را [[آگاه]]، توانا، شنوا و [[بخشنده]] نمی‌دانست، هرگز دست به [[دعا]] نمی‌برد؛ این مطلب خود [[دلیل]] بر آن است، که [[انسان]] در [[فطرت]] خود [[خداوند]] را [[آگاه]] و توانا می‌داند، از این‌رو به [[مناجات]] با او می‌پردازد.
*در این حالت- که معمولاً به [[هنگام ظهور]] مشکلات و [[سختی‌ها]] روی می‌نماید-، [[انسان]] [[نجات]] و رهائی خود را تنها از او می‌جوید و بس؛ حال اگر [[آدمی]] [[خداوند]] را [[آگاه]]، توانا، شنوا و [[بخشنده]] نمی‌دانست، هرگز دست به [[دعا]] نمی‌برد؛ این مطلب خود [[دلیل]] بر آن است، که [[انسان]] در [[فطرت]] خود [[خداوند]] را [[آگاه]] و توانا می‌داند، از این‌رو به [[مناجات]] با او می‌پردازد.
*تمامی [[پیامبران الهی]]{{ع}} نیز برای همین مطلب برانگیخته شده‌اند، که [[فطرت انسان]] را بیدار کرده او را بدان متوجّه سازند؛ بلکه [[حجاب]] را از روی آن برداشته [[انسان]] را به مرتبه [[یقین]] به [[توحید]] برسانند، تا حتّی لحظه‌ای کوتاه نیز از آن غافل نشود. باز از همین رو است که تمامی عوالم وجود یکسر [[خداوند]] را [[تسبیح]] می‌گوید، و بدون آنکه در این کار [[فتور]] و سستی‌ای روی دهد، او را [[حمد]] و ثنا می‌گوید؛ [[حضرت]] [[حق]] خود در این رابطه [[شهادت]] می‌دهد که: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۲.</ref>.
*تمامی [[پیامبران الهی]]{{ع}} نیز برای همین مطلب برانگیخته شده‌اند، که [[فطرت انسان]] را بیدار کرده او را بدان متوجّه سازند؛ بلکه [[حجاب]] را از روی آن برداشته [[انسان]] را به مرتبه [[یقین]] به [[توحید]] برسانند، تا حتّی لحظه‌ای کوتاه نیز از آن غافل نشود. باز از همین رو است که تمامی عوالم وجود یکسر [[خداوند]] را [[تسبیح]] می‌گوید، و بدون آنکه در این کار [[فتور]] و سستی‌ای روی دهد، او را [[حمد]] و ثنا می‌گوید؛ [[حضرت حق]] خود در این رابطه [[شهادت]] می‌دهد که: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۲.</ref>.
*حال با توجه به [[برتری]] [[انسان]] نسبت به دیگر موجودات، [[شأن]] اوست که خود را از [[غفلت]] رهائی بخشد، تا در حالت [[مرگ]] از [[حضرت]] [[حق]] محجوب نماند: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«آری، بی‌گمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۵.</ref>.
*حال با توجه به [[برتری]] [[انسان]] نسبت به دیگر موجودات، [[شأن]] اوست که خود را از [[غفلت]] رهائی بخشد، تا در حالت [[مرگ]] از [[حضرت حق]] محجوب نماند: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«آری، بی‌گمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۵.</ref>.
*آنچه از [[وظیفه]] [[انبیاء]] عظام در این سطور گفتیم نیز، بر همین اساس است که آنان در پی [[هدایت]] [[انسان‌ها]] به حیات طیّبه [[الهی]] بوده‌اند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>.
*آنچه از [[وظیفه]] [[انبیاء]] عظام در این سطور گفتیم نیز، بر همین اساس است که آنان در پی [[هدایت]] [[انسان‌ها]] به حیات طیّبه [[الهی]] بوده‌اند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>.
*این [[وظیفه]]، بر دوش عللی چند نهاده شده، که [[دعا]] و [[تضرّع]] و [[توبه]] در آن میان از شأنی خاص برخوردار است؛ چه [[علم اجمالی]] [[انسان]] به [[توحید]]، [[عظمت]]، دانائی و توانائی [[حضرت]] [[حق]]، به وسیله [[دعا]] و [[تضرّع]] به تفصیل رسیده، [[انسان]] از [[آگاهی]] کاملی نسبت به آن برخوردار می‌شود. نمازهای [[واجب]] و [[مستحب]] در این زمینه از بالاترین [[ارزش]] برخوردارند، که هیچ چیز دیگری همچون آنها نمی‌تواند [[انسان]] را از [[غفلت]] بیرون آورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۳.</ref>.
*این [[وظیفه]]، بر دوش عللی چند نهاده شده، که [[دعا]] و [[تضرّع]] و [[توبه]] در آن میان از شأنی خاص برخوردار است؛ چه [[علم اجمالی]] [[انسان]] به [[توحید]]، [[عظمت]]، دانائی و توانائی [[حضرت حق]]، به وسیله [[دعا]] و [[تضرّع]] به تفصیل رسیده، [[انسان]] از [[آگاهی]] کاملی نسبت به آن برخوردار می‌شود. نمازهای [[واجب]] و [[مستحب]] در این زمینه از بالاترین [[ارزش]] برخوردارند، که هیچ چیز دیگری همچون آنها نمی‌تواند [[انسان]] را از [[غفلت]] بیرون آورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۳.</ref>.
===٣. [[درک]] و دریافت [[ذلّت]] [[بندگی]] و [[عزّت]] پروردگاری===
===٣. [[درک]] و دریافت [[ذلّت]] [[بندگی]] و [[عزّت]] پروردگاری===
*[[درک]] این مطلب، که [[بنده]] سراسر [[ذلّت]] است و [[پروردگار]] سراسر [[عزّت]]، در زبان [[اهل دل]] "[[مقام]] عبودیّت" خوانده می‌شود. توضیح آنکه از [[قرآن کریم]] چنین استفاده می‌شود، که تمامی موجودات به خاطر [[انسان]] آفریده شده است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>«آیا ندیده‌اید که خداوند آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref>؛
*[[درک]] این مطلب، که [[بنده]] سراسر [[ذلّت]] است و [[پروردگار]] سراسر [[عزّت]]، در زبان [[اهل دل]] "[[مقام]] عبودیّت" خوانده می‌شود. توضیح آنکه از [[قرآن کریم]] چنین استفاده می‌شود، که تمامی موجودات به خاطر [[انسان]] آفریده شده است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>«آیا ندیده‌اید که خداوند آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref>؛
خط ۶۶: خط ۶۶:
*ذکر [[خداوند]] که معنائی عام داشته [[دعا]]، [[توبه]] و [[تضرّع]] به درگاه او در شمار مصادیق اعلای آن است، از وسائلی است که می‌تواند [[آدمی]] را [[راهنمایی]] کرده از این سرگردانی [[نجات]] دهد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۵-۲۹۶.</ref>.
*ذکر [[خداوند]] که معنائی عام داشته [[دعا]]، [[توبه]] و [[تضرّع]] به درگاه او در شمار مصادیق اعلای آن است، از وسائلی است که می‌تواند [[آدمی]] را [[راهنمایی]] کرده از این سرگردانی [[نجات]] دهد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۵-۲۹۶.</ref>.
===۵. بریدن از دیگران و پیوستن به او===
===۵. بریدن از دیگران و پیوستن به او===
*[[توحید افعالی]] - به معنی آنکه [[آدمی]] دریابد که ربوبیّت در هر دو [[حوزه]] [[تشریع]] [[دینی]] و [[نظام آفرینش]]، تنها منحصر در [[حضرت]] [[حق]] بوده دیگران را در این زمینه هیچ شراکتی با او نیست-، مقتضی آن است که سالک [[توحید]] و [[ستایش]] را در او - جلَّ وعلا! - منحصر کرده به گونه جزمی بداند که در دار هستی، هیچ مؤثّری جز از او نیست، هیچ کمالی و هیچ زیبائی‌ای جز از کمال و زیبائی او وجود ندارد، و تمامی امور این عالم فقط و فقط از [[خزانه]] او نشأت یافته در این عالم جریان می‌یابد: {{متن قرآن|رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا}}<ref>«پروردگار خاور و باختر که هیچ خدایی جز او نیست پس او را کارساز خویش گزین» سوره مزمل، آیه ۹.</ref>.
*[[توحید افعالی]] - به معنی آنکه [[آدمی]] دریابد که ربوبیّت در هر دو [[حوزه]] [[تشریع]] [[دینی]] و [[نظام آفرینش]]، تنها منحصر در [[حضرت حق]] بوده دیگران را در این زمینه هیچ شراکتی با او نیست-، مقتضی آن است که سالک [[توحید]] و [[ستایش]] را در او - جلَّ وعلا! - منحصر کرده به گونه جزمی بداند که در دار هستی، هیچ مؤثّری جز از او نیست، هیچ کمالی و هیچ زیبائی‌ای جز از کمال و زیبائی او وجود ندارد، و تمامی امور این عالم فقط و فقط از [[خزانه]] او نشأت یافته در این عالم جریان می‌یابد: {{متن قرآن|رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا}}<ref>«پروردگار خاور و باختر که هیچ خدایی جز او نیست پس او را کارساز خویش گزین» سوره مزمل، آیه ۹.</ref>.
*از این‌رو، آنچه [[پیامبران الهی]]{{ع}} از جانب او آورده‌اند، از [[حقیقت]] و حقّانیت برخوردار بوده سخنان و [[کردار]] جز آنان را بهره‌ای از [[حقیقت]] نیست: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>.
*از این‌رو، آنچه [[پیامبران الهی]]{{ع}} از جانب او آورده‌اند، از [[حقیقت]] و حقّانیت برخوردار بوده سخنان و [[کردار]] جز آنان را بهره‌ای از [[حقیقت]] نیست: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>.
*این مرتبه، مرحله‌ای است که به واسطه [[علم]] برای [[انسان]] حاصل می‌شود؛ و هرچند برای رهائی او از وسوسه‌های [[علمی]] [[نافع]] بوده می‌تواند در وادی عمل و تحقیق [[علمی]] به او [[کمک]] کند، اما هرگز نمی‌تواند [[انسان]] را به مرتبه [[یقین]] واصل نماید. بدین ترتیب رسیدن به مراتب [[توکّل]] و [[تفویض]] برای کسانی که تنها از مرتبه [[علمی]] [[توحید]] اطّلاع یافته‌اند، ناممکن می‌باشد. از همین رو است که سالک کوی کمال، گذشته از [[علم]] و [[اعتقاد]] [[عقلی]]، به [[رسوخ]] این [[علم]] در [[جان]] و [[قلب]] خود [[نیازمند]] است، تا [[حقیقت توحید]] را دریابد و به مرتبه ایقان رسد. [[امام رضا]]{{ع}} از [[پدران]] بزرگوار خود{{ع}} از [[حضرت]] [[حق]] [[حدیث]] می‌فرمایند که: "عبارت لا إله إلا [[الله]] دژ من است، هرکس که این سخن را گوید وارد دژ من شده، و هرکس در دژ من وارد شود از [[عذاب]] من در [[امان]] خواهد بود"<ref>{{متن حدیث|كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}؛ بحارالأنوار، ج۴۹، ص۱۲۶.</ref>.
*این مرتبه، مرحله‌ای است که به واسطه [[علم]] برای [[انسان]] حاصل می‌شود؛ و هرچند برای رهائی او از وسوسه‌های [[علمی]] [[نافع]] بوده می‌تواند در وادی عمل و تحقیق [[علمی]] به او [[کمک]] کند، اما هرگز نمی‌تواند [[انسان]] را به مرتبه [[یقین]] واصل نماید. بدین ترتیب رسیدن به مراتب [[توکّل]] و [[تفویض]] برای کسانی که تنها از مرتبه [[علمی]] [[توحید]] اطّلاع یافته‌اند، ناممکن می‌باشد. از همین رو است که سالک کوی کمال، گذشته از [[علم]] و [[اعتقاد]] [[عقلی]]، به [[رسوخ]] این [[علم]] در [[جان]] و [[قلب]] خود [[نیازمند]] است، تا [[حقیقت توحید]] را دریابد و به مرتبه ایقان رسد. [[امام رضا]]{{ع}} از [[پدران]] بزرگوار خود{{ع}} از [[حضرت حق]] [[حدیث]] می‌فرمایند که: "عبارت لا إله إلا [[الله]] دژ من است، هرکس که این سخن را گوید وارد دژ من شده، و هرکس در دژ من وارد شود از [[عذاب]] من در [[امان]] خواهد بود"<ref>{{متن حدیث|كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}؛ بحارالأنوار، ج۴۹، ص۱۲۶.</ref>.
*این [[ایمان]]، که در اصطلاح اخلاقیان آن را "[[انقطاع]] از [[مردم]] و پیوستن به [[خداوند]]" می‌خوانند، به ریاضت‌های شرعی بسیار احتیاج دارد، که در شمار مهمترین مصادیق آن می‌توان به [[دعا]]، [[توبه]]، [[ابتهال]] و [[تضرّع]] به درگاه او - جلَّ وعلا! - اشاره کرد. از این‌رو، [[دعا]] و اتّصال روحی به [[حضرت]] [[حق]] در این زمینه نیز از کارائی خاصّی برخوردار خواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۶-۲۹۷.</ref>.
*این [[ایمان]]، که در اصطلاح اخلاقیان آن را "[[انقطاع]] از [[مردم]] و پیوستن به [[خداوند]]" می‌خوانند، به ریاضت‌های شرعی بسیار احتیاج دارد، که در شمار مهمترین مصادیق آن می‌توان به [[دعا]]، [[توبه]]، [[ابتهال]] و [[تضرّع]] به درگاه او - جلَّ وعلا! - اشاره کرد. از این‌رو، [[دعا]] و اتّصال روحی به [[حضرت حق]] در این زمینه نیز از کارائی خاصّی برخوردار خواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۶-۲۹۷.</ref>.
===۶. جلب [[ولایت الهی]]===
===۶. جلب [[ولایت الهی]]===
*سالک کوی کمال در مسیری که به سوی [[حضرت]] [[حق]] می‌پیماید، به چیزهائی [[نیازمند]] است که در شمار مهمترین آنها، می‌توان به دست‌یابی به [[صراط مستقیم]] اشاره کرد. این [[صراط مستقیم]] تنها و تنها [[شریعت اسلام]] است، که می‌تواند [[انسان]] را به [[هدف]] نهائی واصل نماید: {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref>.
*سالک کوی کمال در مسیری که به سوی [[حضرت حق]] می‌پیماید، به چیزهائی [[نیازمند]] است که در شمار مهمترین آنها، می‌توان به دست‌یابی به [[صراط مستقیم]] اشاره کرد. این [[صراط مستقیم]] تنها و تنها [[شریعت اسلام]] است، که می‌تواند [[انسان]] را به [[هدف]] نهائی واصل نماید: {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref>.
*زان پس، به [[پایداری]] بر این راه و [[منحرف]] نشدن از آن [[نیازمند]] است، که این خود جلب و جذب [[عنایت]] و [[هدایت الهی]] محتاج می‌باشد؛ چه در غیر این صورت [[انسان]] دچار [[انحراف]] شده راه به [[هدف]] نخواهد برد؛ امّا اگر [[هدایت]] و [[عنایت الهی]] دستگیر کسی شد، به [[شهادت]] [[قرآن کریم]] او را از [[ظلمت]] به سوی [[نور]] و از حجاب‌های ظلمانی و [[نورانی]] به سوی [[نور]] مطلق رهنمون خواهد شد:
*زان پس، به [[پایداری]] بر این راه و [[منحرف]] نشدن از آن [[نیازمند]] است، که این خود جلب و جذب [[عنایت]] و [[هدایت الهی]] محتاج می‌باشد؛ چه در غیر این صورت [[انسان]] دچار [[انحراف]] شده راه به [[هدف]] نخواهد برد؛ امّا اگر [[هدایت]] و [[عنایت الهی]] دستگیر کسی شد، به [[شهادت]] [[قرآن کریم]] او را از [[ظلمت]] به سوی [[نور]] و از حجاب‌های ظلمانی و [[نورانی]] به سوی [[نور]] مطلق رهنمون خواهد شد:
:*{{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>؛
خط ۹۷: خط ۹۷:
*[[خواصّ]] به واسطه یاد [[خداوند]] و [[عنایات]] خاصّ او، از [[گناهان]] بزرگ پرهیز می‌کنند؛ و [[برتر]] از آن اینکه از [[گناهان]] صغیره و کوچک نیز برحذر داشته می‌شوند؛ خوشا به حال اینان و سعادتی که نصیبشان شده است.
*[[خواصّ]] به واسطه یاد [[خداوند]] و [[عنایات]] خاصّ او، از [[گناهان]] بزرگ پرهیز می‌کنند؛ و [[برتر]] از آن اینکه از [[گناهان]] صغیره و کوچک نیز برحذر داشته می‌شوند؛ خوشا به حال اینان و سعادتی که نصیبشان شده است.
*اخصّ [[خواصّ]] [[مردم]] امّا، به وسیله [[دعا]] از مکروهات و خواسته‌های ناروای نفسانی - هرچند [[حرام]] نیز نباشد-، احتراز می‌کنند. بالاتر از آن اینکه [[دعا]] و [[تضرّع]] می‌تواند آنان را از [[افکار]]، خیالات و وسوسه‌های [[باطل]] نیز حفظ کرده، [[قلب]] آنان را برای [[نزول]] [[صاحب]] اصلی خانه آماده سازد؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به همین مطلب در [[حدیثی]] [[شریف]] این‌گونه اشاره کرده‌اند: "هرکس [[چهل]] روز برای [[خداوند متعال]] [[اخلاص]] ورزد، [[خداوند]] چشمه‌های [[حکمت]] را از [[قلب]] او به زبانش جاری می‌سازد" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۷۷، ص۲۴۹.</ref>.
*اخصّ [[خواصّ]] [[مردم]] امّا، به وسیله [[دعا]] از مکروهات و خواسته‌های ناروای نفسانی - هرچند [[حرام]] نیز نباشد-، احتراز می‌کنند. بالاتر از آن اینکه [[دعا]] و [[تضرّع]] می‌تواند آنان را از [[افکار]]، خیالات و وسوسه‌های [[باطل]] نیز حفظ کرده، [[قلب]] آنان را برای [[نزول]] [[صاحب]] اصلی خانه آماده سازد؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به همین مطلب در [[حدیثی]] [[شریف]] این‌گونه اشاره کرده‌اند: "هرکس [[چهل]] روز برای [[خداوند متعال]] [[اخلاص]] ورزد، [[خداوند]] چشمه‌های [[حکمت]] را از [[قلب]] او به زبانش جاری می‌سازد" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۷۷، ص۲۴۹.</ref>.
#همان‌گونه که استاد [[شاگرد]] خویش را گام به گام از [[ظلمت]] به سوی [[نور]] مطلق روانه می‌سازد، و او را اندک اندک از منازل تخلیه و تحلیه و تجلیه عبور می‌دهد تا به [[انوار]] [[معرفت]] [[الهی]] واصل شود، و حجاب‌های [[نورانی]] و ظلمانی را دریده در قلبش تنها [[نور]] مطلق سکنی گزیند، اذکار و [[ادعیه]] نیز از همین خاصیّت برخوردار است. در [[قرآن کریم]] از این حالت به [[ذکر کثیر]] / یاد فراوان [[حضرت]] [[حق]]، تعبیر شده است. از این‌رو یاد او می‌تواند [[انسان]] [[دعا کننده]] اُنس گرفته به [[دعا]] را از [[ظلمت]] [[نفس]] به فضاء ربوبی رهنمون ساخته، [[قلب]] او را از [[نور]] سرشار سازد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید» سوره احزاب، آیه ۴۱-۴۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۲-۳۰۳.</ref>.
#همان‌گونه که استاد [[شاگرد]] خویش را گام به گام از [[ظلمت]] به سوی [[نور]] مطلق روانه می‌سازد، و او را اندک اندک از منازل تخلیه و تحلیه و تجلیه عبور می‌دهد تا به [[انوار]] [[معرفت]] [[الهی]] واصل شود، و حجاب‌های [[نورانی]] و ظلمانی را دریده در قلبش تنها [[نور]] مطلق سکنی گزیند، اذکار و [[ادعیه]] نیز از همین خاصیّت برخوردار است. در [[قرآن کریم]] از این حالت به [[ذکر کثیر]] / یاد فراوان [[حضرت حق]]، تعبیر شده است. از این‌رو یاد او می‌تواند [[انسان]] [[دعا کننده]] اُنس گرفته به [[دعا]] را از [[ظلمت]] [[نفس]] به فضاء ربوبی رهنمون ساخته، [[قلب]] او را از [[نور]] سرشار سازد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید» سوره احزاب، آیه ۴۱-۴۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۲-۳۰۳.</ref>.
===۹. ثواب‌های بسیار===
===۹. ثواب‌های بسیار===
*به هشت مورد پیشین، می‌توان ثواب‌های بسیاری که بر خود [[دعا]] مترتّب می‌شود را نیز اضافه نمود. ثواب‌هائی که تنها [[حضرت]] [[حق]] می‌تواند آن را به شماره آورد!. در این زمینه اگر تنها [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا}}<ref>«اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۴۳.</ref> را در دست داشتیم، باز کافی بود تا [[اعتقاد]] یابیم که هیچ چیزی هم‌سنگ و هم‌ارز [[دعا]] نیست؛ از همین رو است که بنا بر برخی [[روایات]]، چون [[اهل بهشت]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>«"درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (می‌شنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.</ref> را بشنوند، آن چنان سرمست می‌شوند که گویا از شراب طهور [[بهشت]] چشیده و به مستی فرو شده‌اند؛ همان‌گونه که عاشقی مهجور ندای [[معشوق]] زیبای خود را بشنود و از دست بشود!. از این‌رو اینان در تمامی لحظات در مستی و مدهوشی ویژه [[بهشت]] و [[بهشتیان]] به سر می‌برند:"صاحبان [[نعمت]] را نعمتشان گوارا [[باد]]! و نیز گوارا [[باد]] بر [[عاشق]] بیچاره رنجی که جرعه جرعه می‌آشامد!"<ref>{{عربی| هنیئا لأرباب النعیم نعیمهم و للعاشق المسکین ما یتجرع }}</ref>.
*به هشت مورد پیشین، می‌توان ثواب‌های بسیاری که بر خود [[دعا]] مترتّب می‌شود را نیز اضافه نمود. ثواب‌هائی که تنها [[حضرت حق]] می‌تواند آن را به شماره آورد!. در این زمینه اگر تنها [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا}}<ref>«اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۴۳.</ref> را در دست داشتیم، باز کافی بود تا [[اعتقاد]] یابیم که هیچ چیزی هم‌سنگ و هم‌ارز [[دعا]] نیست؛ از همین رو است که بنا بر برخی [[روایات]]، چون [[اهل بهشت]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>«"درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (می‌شنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.</ref> را بشنوند، آن چنان سرمست می‌شوند که گویا از شراب طهور [[بهشت]] چشیده و به مستی فرو شده‌اند؛ همان‌گونه که عاشقی مهجور ندای [[معشوق]] زیبای خود را بشنود و از دست بشود!. از این‌رو اینان در تمامی لحظات در مستی و مدهوشی ویژه [[بهشت]] و [[بهشتیان]] به سر می‌برند:"صاحبان [[نعمت]] را نعمتشان گوارا [[باد]]! و نیز گوارا [[باد]] بر [[عاشق]] بیچاره رنجی که جرعه جرعه می‌آشامد!"<ref>{{عربی| هنیئا لأرباب النعیم نعیمهم و للعاشق المسکین ما یتجرع }}</ref>.
*گویا شاعر در این بیت به مطلبی دیگر نیز نظر داشته، و آن تهنیتی است که متنعمان به نعمت‌های [[بهشت]] پس از دریافت حور و [[قصور]] از لذّت‌های [[معنوی]] به دست می‌آورند؛ نعمت‌هائی که نمی‌توان آن را با فوائد مادّی [[بهشت]] مقایسه نمود: {{متن قرآن|وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و در آنجا آنچه دل‌ها بخواهد و چشم‌ها لذّت برد فراهم است و شما در آن جاودانید» سوره زخرف، آیه ۷۱.</ref>.
*گویا شاعر در این بیت به مطلبی دیگر نیز نظر داشته، و آن تهنیتی است که متنعمان به نعمت‌های [[بهشت]] پس از دریافت حور و [[قصور]] از لذّت‌های [[معنوی]] به دست می‌آورند؛ نعمت‌هائی که نمی‌توان آن را با فوائد مادّی [[بهشت]] مقایسه نمود: {{متن قرآن|وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و در آنجا آنچه دل‌ها بخواهد و چشم‌ها لذّت برد فراهم است و شما در آن جاودانید» سوره زخرف، آیه ۷۱.</ref>.
*آری! کسی که به [[محبوب]] [[حقیقی]] [[دل]] بندد، جرعه جرعه [[سلام]] و [[سلامت]] او را سر می‌کشد، و از مدهوشی [[عاشق]] واصل بهره‌مند می‌گردد: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۳-۳۰۴.</ref>.
*آری! کسی که به [[محبوب]] [[حقیقی]] [[دل]] بندد، جرعه جرعه [[سلام]] و [[سلامت]] او را سر می‌کشد، و از مدهوشی [[عاشق]] واصل بهره‌مند می‌گردد: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۳-۳۰۴.</ref>.
===۱۰. [[اجابت دعا]]===
===۱۰. [[اجابت دعا]]===
*در این شمار، می‌توان به [[اجابت]] دعاهای [[مؤمنان]] نیز اشاره کرد، اجابتی که خود [[حضرت]] [[حق]] آن را [[وعده]] فرموده و هیچ تردیدی در آن روا نداشته است:
*در این شمار، می‌توان به [[اجابت]] دعاهای [[مؤمنان]] نیز اشاره کرد، اجابتی که خود [[حضرت حق]] آن را [[وعده]] فرموده و هیچ تردیدی در آن روا نداشته است:
:*{{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>.
:*{{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>.
:*{{متن قرآن|أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ}}<ref>«دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۴.</ref>.
:*{{متن قرآن|أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ}}<ref>«دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۴.</ref>.


==موانع پذیرش [[دعا]]==
==موانع پذیرش [[دعا]]==
*در اینجا می‌باید به نکته‌ای دیگر نیز اشاره نمود، و آن مسألة عدم [[استجابت دعا]] در بعضی از موارد است، که به نظر دعاکننده تمامی شرائط پذیرش [[دعا]] را نیز داراست. حال اگر [[حضرت]] [[حق]] خود می‌فرماید: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، چگونه است که برخی از [[دعاها]] به [[اجابت]] نمی‌رسد، و دعاکننده از پذیرش آن مأیوس می‌گردد؟.
*در اینجا می‌باید به نکته‌ای دیگر نیز اشاره نمود، و آن مسألة عدم [[استجابت دعا]] در بعضی از موارد است، که به نظر دعاکننده تمامی شرائط پذیرش [[دعا]] را نیز داراست. حال اگر [[حضرت حق]] خود می‌فرماید: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، چگونه است که برخی از [[دعاها]] به [[اجابت]] نمی‌رسد، و دعاکننده از پذیرش آن مأیوس می‌گردد؟.
*در پاسخ به این مسأله، توضیح می‌دهیم که عدم [[استجابت دعا]] یا به خاطر آن است که شرائط لازم برای [[استجابت]] فراهم نشده، و یا به خاطر آن است که مانعی در میان بوده از پذیرش [[دعا]] ممانعت می‌کند. به عنوان نمونه گاه آنچه مورد [[دعا]] قرار می‌گیرد با [[مصلحت]] [[حقیقی]] دعاکننده -که تنها [[حضرت]] [[حق]] از آن [[آگاه]] است-، [[سازگاری]] نداشته در حقیقت برای او ضرر خواهد داشت. در این موارد خود [[دعا کننده]] اگر از [[مصالح]] خود باخبر باشد، دست به [[دعا]] بر می‌دارد تا آنچه درخواست کرده برایش به [[اجابت]] نرسد!، هرچند بر آن مطلب هم سخت [[اصرار]] ورزیده باشد:
*در پاسخ به این مسأله، توضیح می‌دهیم که عدم [[استجابت دعا]] یا به خاطر آن است که شرائط لازم برای [[استجابت]] فراهم نشده، و یا به خاطر آن است که مانعی در میان بوده از پذیرش [[دعا]] ممانعت می‌کند. به عنوان نمونه گاه آنچه مورد [[دعا]] قرار می‌گیرد با [[مصلحت]] [[حقیقی]] دعاکننده -که تنها [[حضرت حق]] از آن [[آگاه]] است-، [[سازگاری]] نداشته در حقیقت برای او ضرر خواهد داشت. در این موارد خود [[دعا کننده]] اگر از [[مصالح]] خود باخبر باشد، دست به [[دعا]] بر می‌دارد تا آنچه درخواست کرده برایش به [[اجابت]] نرسد!، هرچند بر آن مطلب هم سخت [[اصرار]] ورزیده باشد:
:*{{متن قرآن|وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی بدی را چنان فرا می‌خواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی بدی را چنان فرا می‌خواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.</ref>؛
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "هرکس [[دوست]] دارد که دعایش [[اجابت]] شود، باید [[غذا]] و کسب و کار خود را [[حلال]] گرداند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَكْسَبَهُ}}؛بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۲.</ref>.
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "هرکس [[دوست]] دارد که دعایش [[اجابت]] شود، باید [[غذا]] و کسب و کار خود را [[حلال]] گرداند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَكْسَبَهُ}}؛بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۲.</ref>.
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کسی که به ایشان عرض کرد: [[دوست]] دارم که دعایم [[اجابت]] شود، فرمودند: "غذای خود را [[پاک]] و [[حلال]] گردان، و هیچ حرامی به شکم خود وارد نکن"<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ{{صل}} لِمَنْ قَالَ لَهُ أُحِبُّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَائِي طَهِّرْ مَأْكَلَكَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرَامَ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref>.
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کسی که به ایشان عرض کرد: [[دوست]] دارم که دعایم [[اجابت]] شود، فرمودند: "غذای خود را [[پاک]] و [[حلال]] گردان، و هیچ حرامی به شکم خود وارد نکن"<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ{{صل}} لِمَنْ قَالَ لَهُ أُحِبُّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَائِي طَهِّرْ مَأْكَلَكَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرَامَ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref>.
:*در [[حدیثی قدسی]] آمده است که [[حضرت]] [[حق]] می‌فرماید: "[[بنده]] من! [[دعا]] از توست و [[اجابت]] بر عهده من است، هیچ دعائی از من پوشیده نمی‌ماند مگر دعای کسی که [[حرام]] بخورد"<ref>{{متن حدیث|وَ فِي الْحَدِيثِ الْقُدْسِيِ فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَيَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تُحْجَبُ عَنِّي دَعْوَةٌ إِلَّا دَعْوَةُ آكِلِ الْحَرَامِ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref>.
:*در [[حدیثی قدسی]] آمده است که [[حضرت حق]] می‌فرماید: "[[بنده]] من! [[دعا]] از توست و [[اجابت]] بر عهده من است، هیچ دعائی از من پوشیده نمی‌ماند مگر دعای کسی که [[حرام]] بخورد"<ref>{{متن حدیث|وَ فِي الْحَدِيثِ الْقُدْسِيِ فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَيَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تُحْجَبُ عَنِّي دَعْوَةٌ إِلَّا دَعْوَةُ آكِلِ الْحَرَامِ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref>.
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "ترک یک لقمه [[حرام]] نزد [[خداوند]]، محبوب‌تر از دو هزار رکعت [[نماز]] مستحبّی است"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ‌{{ع}} تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلَاةِ أَلْفَيْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۲.</ref>.
:*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "ترک یک لقمه [[حرام]] نزد [[خداوند]]، محبوب‌تر از دو هزار رکعت [[نماز]] مستحبّی است"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ‌{{ع}} تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلَاةِ أَلْفَيْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۲.</ref>.
*این، چند شماره از [[روایات]] این مسأله بود. در پایان این مبحث به شماری دیگر از همین [[روایات]] اشاره خواهیم کرد.
*این، چند شماره از [[روایات]] این مسأله بود. در پایان این مبحث به شماری دیگر از همین [[روایات]] اشاره خواهیم کرد.
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
:*"[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: چون دست به [[دعا]] برداشتی با قلبت متوجّه [[دعا]] باش، و [[حاجت]] را نزدیک ۔ گویا کنار درب منزل! - بینگار"<ref>{{متن حدیث|عَنْهُ أَيضَاً{{ع}} قَالَ: إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ وَ ظُنَّ حَاجَتَكَ بِالْبَابِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۴-۳۱۵.</ref>.
:*"[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: چون دست به [[دعا]] برداشتی با قلبت متوجّه [[دعا]] باش، و [[حاجت]] را نزدیک ۔ گویا کنار درب منزل! - بینگار"<ref>{{متن حدیث|عَنْهُ أَيضَاً{{ع}} قَالَ: إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ وَ ظُنَّ حَاجَتَكَ بِالْبَابِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۴-۳۱۵.</ref>.
===۵. تکیه و [[اعتماد بر غیر خداوند]] [[متعال]]===
===۵. تکیه و [[اعتماد بر غیر خداوند]] [[متعال]]===
*در [[دعا]] لازم است که حالت روی کردن به [[خداوند]] و بریدن از غیر او حاصل شود. در این هنگام حتّی باید [[انسان]] از خود نیز [[ناامید]] شود، از این‌رو هرکس بر غیر [[خداوند]] تکیه کند و در این زمینه حتّی خود را مدّ نظر آورد، از دعائی پذیرفته شده برخوردار نخواهد بود؛ [[حضرت]] [[حق]] خود می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا}}<ref>«و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۸.</ref>.
*در [[دعا]] لازم است که حالت روی کردن به [[خداوند]] و بریدن از غیر او حاصل شود. در این هنگام حتّی باید [[انسان]] از خود نیز [[ناامید]] شود، از این‌رو هرکس بر غیر [[خداوند]] تکیه کند و در این زمینه حتّی خود را مدّ نظر آورد، از دعائی پذیرفته شده برخوردار نخواهد بود؛ [[حضرت حق]] خود می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا}}<ref>«و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۸.</ref>.
*در [[روایات]] بسیاری وارد شده، که [[خداوند]] [[امید]] [[امیدواری]] که به غیر او [[امید]] بندد را [[ناامید]] خواهد کرد، و دعایش را نیز نخواهد پذیرفت.
*در [[روایات]] بسیاری وارد شده، که [[خداوند]] [[امید]] [[امیدواری]] که به غیر او [[امید]] بندد را [[ناامید]] خواهد کرد، و دعایش را نیز نخواهد پذیرفت.
*آیاتی که در همین صفحات از آنها یاد کردیم نیز، بر همین مطلب دلالت می‌نماید؛ به این چند [[آیه]] [[مبارک]] نیز بنگرید:
*آیاتی که در همین صفحات از آنها یاد کردیم نیز، بر همین مطلب دلالت می‌نماید؛ به این چند [[آیه]] [[مبارک]] نیز بنگرید:
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
:*{{متن قرآن|قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: چه کس شما را از تاریکناهای خشکی و دریا می‌رهاند؟ در حالی که او را به لابه و در نهان می‌خوانید که اگر از این (ورطه) رهایی‌مان دهد از سپاسگزاران خواهیم بود بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی می‌بخشد باز هم شما شرک می‌ورزید» سوره انعام، آیه ۶۳-۶۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۶.</ref>.
:*{{متن قرآن|قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: چه کس شما را از تاریکناهای خشکی و دریا می‌رهاند؟ در حالی که او را به لابه و در نهان می‌خوانید که اگر از این (ورطه) رهایی‌مان دهد از سپاسگزاران خواهیم بود بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی می‌بخشد باز هم شما شرک می‌ورزید» سوره انعام، آیه ۶۳-۶۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۶.</ref>.
===۶. ناهماهنگی میان [[دعا]] و عمل [[انسان]]===
===۶. ناهماهنگی میان [[دعا]] و عمل [[انسان]]===
*توضیح آنکه [[انسان]] گاه خود دست به عملی می‌برد، که آثاری از پی آن برایش پدید می‌آید. این آثار می‌تواند [[آشکار]] و یا مخفی، مادّی و یا [[معنوی]] و... باشد. به عنوان نمونه [[اسراف]] در [[مال]] بدون تردید به [[فقر]] منجر می‌شود، از همین رو است که [[حضرت]] [[حق]] [[آدمی]] را امر فرموده که در مخارج خود [[میانه‌روی]] را پیشه نماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>.
*توضیح آنکه [[انسان]] گاه خود دست به عملی می‌برد، که آثاری از پی آن برایش پدید می‌آید. این آثار می‌تواند [[آشکار]] و یا مخفی، مادّی و یا [[معنوی]] و... باشد. به عنوان نمونه [[اسراف]] در [[مال]] بدون تردید به [[فقر]] منجر می‌شود، از همین رو است که [[حضرت حق]] [[آدمی]] را امر فرموده که در مخارج خود [[میانه‌روی]] را پیشه نماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>.
*حال اگر کسی این [[فرمان]] [[حضرت]] [[حق]] را نادیده انگاشت و دست به [[اسراف]] بُرد، ناگزیر به [[گناه]] [[مبتلا]] شده است:  
*حال اگر کسی این [[فرمان]] [[حضرت حق]] را نادیده انگاشت و دست به [[اسراف]] بُرد، ناگزیر به [[گناه]] [[مبتلا]] شده است:  
:*{{متن قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ}}<ref>«چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند و بر گناه بزرگ پای می‌فشردند» سوره واقعه، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ}}<ref>«چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند و بر گناه بزرگ پای می‌فشردند» سوره واقعه، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛
*[[اسراف]] به [[فقر]]، [[ناتوانی]] و قرض کشیده می‌شود، تا آنجا که [[انسان]] به بدترین [[بندگان خدا]] نیز محتاج می‌شود. احتیاج [[مسلمانان]] به [[کافران]] - که حتّی گاه به حکمرانی کفّار بر اینان می‌انجامد-، در همین شمار است، که آنان را به گناهی نابخشودنی دچار می‌سازد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ}}<ref>«ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند و دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref>.
*[[اسراف]] به [[فقر]]، [[ناتوانی]] و قرض کشیده می‌شود، تا آنجا که [[انسان]] به بدترین [[بندگان خدا]] نیز محتاج می‌شود. احتیاج [[مسلمانان]] به [[کافران]] - که حتّی گاه به حکمرانی کفّار بر اینان می‌انجامد-، در همین شمار است، که آنان را به گناهی نابخشودنی دچار می‌سازد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ}}<ref>«ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند و دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref>.
*حال اگر کسی خود را به [[فقر]]، گناه و [[بردگی]] اَجانب [[مبتلا]] ساخت، و زان پس دست به [[دعا]] برداشت که: "خدایا! مرا به واسطه حلالت از حرامت، و به واسطة اطاعتت از گناهت، و به واسطة فضلت از دیگران بی‌نیاز ساز"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ أَغْنِنِي بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاك‌}}</ref>، دعای او [[اجابت]] نخواهد شد؛ مگر آنکه به سوی [[حضرت]] [[حق]] بازگردد و از آنچه انجام داده [[توبه]] نماید: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>.
*حال اگر کسی خود را به [[فقر]]، گناه و [[بردگی]] اَجانب [[مبتلا]] ساخت، و زان پس دست به [[دعا]] برداشت که: "خدایا! مرا به واسطه حلالت از حرامت، و به واسطة اطاعتت از گناهت، و به واسطة فضلت از دیگران بی‌نیاز ساز"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ أَغْنِنِي بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاك‌}}</ref>، دعای او [[اجابت]] نخواهد شد؛ مگر آنکه به سوی [[حضرت حق]] بازگردد و از آنچه انجام داده [[توبه]] نماید: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>.
*در این زمینه [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری وارد شده، که با توجّه به آنها می‌توان [[تکلیف]] دیگر [[گناهان]] [[انسان]]، که [[مانع]] از پذیرش دعایش می‌شود، را نیز دانست<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۷-۳۱۸.</ref>.
*در این زمینه [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری وارد شده، که با توجّه به آنها می‌توان [[تکلیف]] دیگر [[گناهان]] [[انسان]]، که [[مانع]] از پذیرش دعایش می‌شود، را نیز دانست<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۷-۳۱۸.</ref>.
===۷. فراهم نساختن [[علل]] و اسباب لازم===
===۷. فراهم نساختن [[علل]] و اسباب لازم===
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
*بدین ترتیب بر [[انسان]] [[واجب]] است که با [[عقل]]، [[ادراک]]، [[قوه]] [[انتخاب]] و صحّت و تندرستی خود به طلب [[رزق]] از درگاه [[الهی]] بپردازد؛ همان‌گونه که می‌باید با [[دوری از گناه]]، [[دعا]] و [[تضرع]]، اسباب [[معنوی]] را در این راه فراهم ساخته روزی خود را به دست آورد.
*بدین ترتیب بر [[انسان]] [[واجب]] است که با [[عقل]]، [[ادراک]]، [[قوه]] [[انتخاب]] و صحّت و تندرستی خود به طلب [[رزق]] از درگاه [[الهی]] بپردازد؛ همان‌گونه که می‌باید با [[دوری از گناه]]، [[دعا]] و [[تضرع]]، اسباب [[معنوی]] را در این راه فراهم ساخته روزی خود را به دست آورد.
*به عبارت دیگر، پرواز به بلندای [[سعادت]] به دوبال ظاهر و [[باطن]] [[نیاز]] دارد، دو بالی که هر یک بدون آن دیگری مقصود را برآورده نساخته [[انسان]] را به [[هدف]] نخواهد رسانید. آری! چون اسباب ظاهری از میان برداشته شود و [[انسان]] [[امید]] خود را از آنها قطع نماید، تنها می‌تواند به [[علل]] [[باطنی]] همچون [[دعا]] روی نماید.
*به عبارت دیگر، پرواز به بلندای [[سعادت]] به دوبال ظاهر و [[باطن]] [[نیاز]] دارد، دو بالی که هر یک بدون آن دیگری مقصود را برآورده نساخته [[انسان]] را به [[هدف]] نخواهد رسانید. آری! چون اسباب ظاهری از میان برداشته شود و [[انسان]] [[امید]] خود را از آنها قطع نماید، تنها می‌تواند به [[علل]] [[باطنی]] همچون [[دعا]] روی نماید.
*اکنون جای آن است که خواننده ارجمند را، از فروغلطیدن در اشتباهی [[آشکار]] باز داریم؛ و آن اینکه: برخی از سالکان، میان [[لزوم]] بریدن از خلق و روی کردن به [[حضرت]] [[حق]] از سوئی، و [[لزوم]] [[آماده‌سازی]] [[علل]] و اسباب ظاهری از سوی دیگر، تنافی دیده نتوانسته‌اند این دو را یکسان در نظر آورند. تذکّر می‌دهیم که [[آماده‌سازی]] اسباب امری است، و توجّه [[قلب]] به آن امری دیگر؛ از این‌رو شخص دعاکننده می‌باید در عین [[آماده‌سازی]] [[علل]] ظاهری به آنها امّید نداشته نظر خود را تنها به سوی [[حضرت]] [[حق]] معطوف سازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>.
*اکنون جای آن است که خواننده ارجمند را، از فروغلطیدن در اشتباهی [[آشکار]] باز داریم؛ و آن اینکه: برخی از سالکان، میان [[لزوم]] بریدن از خلق و روی کردن به [[حضرت حق]] از سوئی، و [[لزوم]] [[آماده‌سازی]] [[علل]] و اسباب ظاهری از سوی دیگر، تنافی دیده نتوانسته‌اند این دو را یکسان در نظر آورند. تذکّر می‌دهیم که [[آماده‌سازی]] اسباب امری است، و توجّه [[قلب]] به آن امری دیگر؛ از این‌رو شخص دعاکننده می‌باید در عین [[آماده‌سازی]] [[علل]] ظاهری به آنها امّید نداشته نظر خود را تنها به سوی [[حضرت حق]] معطوف سازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>.
===۸. رسیدن به مراتب [[اولیاء]]===
===۸. رسیدن به مراتب [[اولیاء]]===
*[[خدا]] رسیدن به مراتب خاصّی که در شمار [[عنایات]] ویژه [[حضرت]] [[حق]] بر [[اولیاء]] اوست نیز، در این شمار است. چه بسیاری از [[روایات]] و [[آیات]] بر این نکته دلالت می‌فرماید، که [[اولیاء]] [[خدا]] را منازل و منزلتی است که دست‌یابی به آن، تنها با [[بلاء]]، [[سختی]]، مشکلات و رد کردن دعای آنان ممکن خواهد بود. اینان در این وادی سهمگین قرار می‌گیرند و دعایشان رد می‌شود، تا به آن منازل بلند دست یابند. در میان [[عارفان]] [[مسلمان]] سخت مشهور است که: "[[بلاء]]، مخصوص مرتبه [[ولایت]] است، پس از آن به هر کس که در مرتبه از پی ولیِّ قبلی قرار گیرد اختصاص می‌یابد"<ref>{{عربی| إن البلاء للولاء ثم الأولی فالأولی}}.</ref> به این، [[آیات]] توجه بفرمائید:
*[[خدا]] رسیدن به مراتب خاصّی که در شمار [[عنایات]] ویژه [[حضرت حق]] بر [[اولیاء]] اوست نیز، در این شمار است. چه بسیاری از [[روایات]] و [[آیات]] بر این نکته دلالت می‌فرماید، که [[اولیاء]] [[خدا]] را منازل و منزلتی است که دست‌یابی به آن، تنها با [[بلاء]]، [[سختی]]، مشکلات و رد کردن دعای آنان ممکن خواهد بود. اینان در این وادی سهمگین قرار می‌گیرند و دعایشان رد می‌شود، تا به آن منازل بلند دست یابند. در میان [[عارفان]] [[مسلمان]] سخت مشهور است که: "[[بلاء]]، مخصوص مرتبه [[ولایت]] است، پس از آن به هر کس که در مرتبه از پی ولیِّ قبلی قرار گیرد اختصاص می‌یابد"<ref>{{عربی| إن البلاء للولاء ثم الأولی فالأولی}}.</ref> به این، [[آیات]] توجه بفرمائید:
:*{{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ}}<ref>«آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی می‌گفتند: یاری خداوند کی در می‌رسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نز» سوره بقره، آیه ۲۱۴.</ref>؛
:*{{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ}}<ref>«آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی می‌گفتند: یاری خداوند کی در می‌رسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نز» سوره بقره، آیه ۲۱۴.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ}}<ref>«و به یقین برای امّت‌هایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره انعام، آیه ۴۲.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ}}<ref>«و به یقین برای امّت‌هایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره انعام، آیه ۴۲.</ref>؛
خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
*این نیز مانعی از موانع پذیرش [[دعا]] است، که تنها مخصوص اَخصّ [[خواص]] می‌باشد. آنان کسانی هستند که او را بسیار [[دوست]] می‌دارند، همان‌گونه که او نیز آنان را بسیار [[دوست]] می‌دارد، از این‌رو آنان از [[مناجات]] با او لذّت می‌برند و او نیز از [[مناجات]] ایشان لذّت می‌برد، آنان او را می‌خوانند و او آنان را می‌خواند؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات]] شعبانیه می‌فرمایند: "پروردگارا! مرا از آنان قرار ده که خواندیشان پس تو را پاسخ دادند، و بدانان نگریستی پس برای [[عظمت]] تو مدهوش شدند، زان پس در سِرّ آنان به [[مناجات]] با آنان پرداختی" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَنَاجَيْتَهُ}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref>.
*این نیز مانعی از موانع پذیرش [[دعا]] است، که تنها مخصوص اَخصّ [[خواص]] می‌باشد. آنان کسانی هستند که او را بسیار [[دوست]] می‌دارند، همان‌گونه که او نیز آنان را بسیار [[دوست]] می‌دارد، از این‌رو آنان از [[مناجات]] با او لذّت می‌برند و او نیز از [[مناجات]] ایشان لذّت می‌برد، آنان او را می‌خوانند و او آنان را می‌خواند؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات]] شعبانیه می‌فرمایند: "پروردگارا! مرا از آنان قرار ده که خواندیشان پس تو را پاسخ دادند، و بدانان نگریستی پس برای [[عظمت]] تو مدهوش شدند، زان پس در سِرّ آنان به [[مناجات]] با آنان پرداختی" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَنَاجَيْتَهُ}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref>.
*در این هنگام، [[بنده]] عارف هیچ چیزی را لذّت بخش‌تر از ارتباط میان خود با پروردگارش نمی‌یابد: {{متن قرآن|وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى}}<ref>«و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟ گفت: چوبدست من است که بر آن تکیه می‌کنم و با آن برای گوسفندانم برگ می‌ریزم و مرا بدان نیازهایی دیگر است» سوره طه، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
*در این هنگام، [[بنده]] عارف هیچ چیزی را لذّت بخش‌تر از ارتباط میان خود با پروردگارش نمی‌یابد: {{متن قرآن|وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى}}<ref>«و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟ گفت: چوبدست من است که بر آن تکیه می‌کنم و با آن برای گوسفندانم برگ می‌ریزم و مرا بدان نیازهایی دیگر است» سوره طه، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
*آیا [[حضرت موسی]]{{ع}} در این بلندگوئی خود، هدفی غیر از سخن گفتن با [[حضرت]] [[حق]] داشت؟ سخن گفتنی که از آن لذّت می‌برد و هیچ لذّتی را همچون آن نمی‌دانست؟!. چه بلندگوئی زیبا و به جائی!. از این‌رو [[اهل دل]] این سخن آن [[حضرت]] را نه درازگوئی، که بلندگوئی می‌دانند؛ و آن را بهتر از کوتاهی در [[کلام]] می‌شمارند.
*آیا [[حضرت موسی]]{{ع}} در این بلندگوئی خود، هدفی غیر از سخن گفتن با [[حضرت حق]] داشت؟ سخن گفتنی که از آن لذّت می‌برد و هیچ لذّتی را همچون آن نمی‌دانست؟!. چه بلندگوئی زیبا و به جائی!. از این‌رو [[اهل دل]] این سخن آن [[حضرت]] را نه درازگوئی، که بلندگوئی می‌دانند؛ و آن را بهتر از کوتاهی در [[کلام]] می‌شمارند.
*این مطلب، از نظر بنده‌ای است که رو به سوی [[مناجات]] با [[حضرت]] [[حق]] می‌نهد؛
*این مطلب، از نظر بنده‌ای است که رو به سوی [[مناجات]] با [[حضرت حق]] می‌نهد؛
*[[حضرت]] [[حق]] امّا چون محبّتی بیشتر نسبت به بنده‌اش دارد، دعای او را [[اجابت]] نمی‌کند تا سخن [[بنده]] طولانی شود، و او بتواند در خفا و [[آشکار]] [[مناجات]] او را بشنود و به او التفات فرماید. از این‌رو در خبر است که میان دعای [[حضرت موسی]]{{ع}} - {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و دارایی‌هایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه می‌گردانند؛ پروردگارا! دارایی‌هایشان را نابود و دل‌هاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۸-۸۹.</ref> - و [[اجابت]] دعای او -{{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}<ref>«دعای شما پذیرفته شد» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>- [[چهل]] سال فاصله افتاد، تا آن [[اجابت]] به [[ظهور]] رسید. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "بین [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}<ref>«دعای شما پذیرفته شد» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>، و [[غرق]] شدن [[فرعون]] [[چهل]] سال فاصله بود"<ref>{{متن حدیث|كَانَ بَيْنَ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا" وَ بَيْنَ أَخْذِ فِرْعَوْنَ أَرْبَعِينَ عَاماً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۹.</ref>.
*[[حضرت حق]] امّا چون محبّتی بیشتر نسبت به بنده‌اش دارد، دعای او را [[اجابت]] نمی‌کند تا سخن [[بنده]] طولانی شود، و او بتواند در خفا و [[آشکار]] [[مناجات]] او را بشنود و به او التفات فرماید. از این‌رو در خبر است که میان دعای [[حضرت موسی]]{{ع}} - {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و دارایی‌هایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه می‌گردانند؛ پروردگارا! دارایی‌هایشان را نابود و دل‌هاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۸-۸۹.</ref> - و [[اجابت]] دعای او -{{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}<ref>«دعای شما پذیرفته شد» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>- [[چهل]] سال فاصله افتاد، تا آن [[اجابت]] به [[ظهور]] رسید. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "بین [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}<ref>«دعای شما پذیرفته شد» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>، و [[غرق]] شدن [[فرعون]] [[چهل]] سال فاصله بود"<ref>{{متن حدیث|كَانَ بَيْنَ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا" وَ بَيْنَ أَخْذِ فِرْعَوْنَ أَرْبَعِينَ عَاماً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۹.</ref>.
*کوتاه سخن آنکه این مطلب که [[مانع]] از [[اجابت]] دعای اَخصّ [[خواص]] می‌شود، تنها ویژه همینان است و لطفی است که او - جلَّ وعلا! - در [[حق]] آنان روا می‌دارد. به این چند [[روایت]] بنگرید:
*کوتاه سخن آنکه این مطلب که [[مانع]] از [[اجابت]] دعای اَخصّ [[خواص]] می‌شود، تنها ویژه همینان است و لطفی است که او - جلَّ وعلا! - در [[حق]] آنان روا می‌دارد. به این چند [[روایت]] بنگرید:
:* [[حضرت]] [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[امام باقر]]{{ع}} می‌فرمودند: [[مؤمن]] گاه [[حاجت]] خود را از [[خداوند]] طلب می‌نماید، امّا [[اجابت]] آن [[دعا]] به خاطر آنکه [[خداوند]] صدای او را [[دوست]] دارد به تأخیر می‌افتد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مَوْلَانَا مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ{{ع}} إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} كَانَ يَقُولُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةً فَيُؤَخِّرُ عَنْهُ تَعْجِيلَ إِجَابَتِهِ حُبّاً لِصَوْتِهِ‌}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۸.</ref>.
:* [[حضرت]] [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[امام باقر]]{{ع}} می‌فرمودند: [[مؤمن]] گاه [[حاجت]] خود را از [[خداوند]] طلب می‌نماید، امّا [[اجابت]] آن [[دعا]] به خاطر آنکه [[خداوند]] صدای او را [[دوست]] دارد به تأخیر می‌افتد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مَوْلَانَا مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ{{ع}} إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} كَانَ يَقُولُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةً فَيُؤَخِّرُ عَنْهُ تَعْجِيلَ إِجَابَتِهِ حُبّاً لِصَوْتِهِ‌}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۸.</ref>.
:*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "گاه [[بنده]] دعائی می‌کند امّا [[حضرت]] [[حق]] به آن دو فرشته‌ای که بر او گمارده شده‌اند، می‌فرماید: دعای او را پذیرفتم، امّا دعایش و [[اجابت]] آن را نگهدارید چرا که من [[دوست]] دارم که صدای او را بشنوم"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ لَيَدْعُو فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَكَيْنِ قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ وَ لَكِنِ احْبِسُوهُ بِحَاجَتِهِ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۹.</ref>.
:*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "گاه [[بنده]] دعائی می‌کند امّا [[حضرت حق]] به آن دو فرشته‌ای که بر او گمارده شده‌اند، می‌فرماید: دعای او را پذیرفتم، امّا دعایش و [[اجابت]] آن را نگهدارید چرا که من [[دوست]] دارم که صدای او را بشنوم"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ لَيَدْعُو فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَكَيْنِ قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ وَ لَكِنِ احْبِسُوهُ بِحَاجَتِهِ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۹.</ref>.
#نیز آن [[حضرت]]{{ع}} فرمودند: "[[مؤمن]] گاه به درگاه [[خداوند]] برای حاجتش [[دعا]] می‌کند، امّا [[خداوند]]- عزَّوجلّ!- می‌فرماید: [[اجابت]] دعای او را به تأخیر اندازید؛ این به جهت شوقی است که او به صدا و دعای بنده‌اش دارد. امّا چون [[روز قیامت]] فرا رسد، [[خداوند]] می‌فرماید: [[بنده]] من! به درگاه من [[دعا]] کردی امّا من [[اجابت]] تو را به تأخیر انداختم، اکنون [[ثواب]] تو فلان مقدار و فلان مقدار است، و تو مرا در فلان مطلب و فلان مطلب خواندی اما من [[اجابت]] تو را به تأخیر انداختم، و [[ثواب]] تو فلان مقدار و فلان مقدار است. آن [[حضرت]]{{ع}} ادامه دادند: در این هنگام [[مؤمن]] چون زیادی [[ثواب]] خود را مشاهده می‌کند، [[آرزو]] می‌کند که ای کاش هیچ دعائی از او در [[دنیا]] [[اجابت]] نمی‌شد!"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِي دَعَوْتَنِي فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا وَ دَعَوْتَنِي فِي كَذَا وَ كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَيَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا مِمَّا يَرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۳-۳۲۴.</ref>.
#نیز آن [[حضرت]]{{ع}} فرمودند: "[[مؤمن]] گاه به درگاه [[خداوند]] برای حاجتش [[دعا]] می‌کند، امّا [[خداوند]]- عزَّوجلّ!- می‌فرماید: [[اجابت]] دعای او را به تأخیر اندازید؛ این به جهت شوقی است که او به صدا و دعای بنده‌اش دارد. امّا چون [[روز قیامت]] فرا رسد، [[خداوند]] می‌فرماید: [[بنده]] من! به درگاه من [[دعا]] کردی امّا من [[اجابت]] تو را به تأخیر انداختم، اکنون [[ثواب]] تو فلان مقدار و فلان مقدار است، و تو مرا در فلان مطلب و فلان مطلب خواندی اما من [[اجابت]] تو را به تأخیر انداختم، و [[ثواب]] تو فلان مقدار و فلان مقدار است. آن [[حضرت]]{{ع}} ادامه دادند: در این هنگام [[مؤمن]] چون زیادی [[ثواب]] خود را مشاهده می‌کند، [[آرزو]] می‌کند که ای کاش هیچ دعائی از او در [[دنیا]] [[اجابت]] نمی‌شد!"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِي دَعَوْتَنِي فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا وَ دَعَوْتَنِي فِي كَذَا وَ كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَيَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا مِمَّا يَرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۳-۳۲۴.</ref>.


خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:
===۱. [[معرفت]] [[الهی]]===
===۱. [[معرفت]] [[الهی]]===
*این [[معرفت]] - که پیش از این درباره آن توضیحی ارائه کرده ایم-، هر اندازه بیشتر شود، [[دعا]] به [[اجابت]] نزدیک‌تر می‌گردد؛ به‌گونه‌ای که گاه بین [[دعا]] و [[اجابت]] آن هیچ چیزی فاصله نمی‌اندازد. صاحبان این گونه از [[دعا]] "مُستجاب الدَّعوه" خوانده می‌شوند. این شرط در [[قرآن کریم]] این‌گونه مورد اشاره واقع شده است: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۵.</ref>.
*این [[معرفت]] - که پیش از این درباره آن توضیحی ارائه کرده ایم-، هر اندازه بیشتر شود، [[دعا]] به [[اجابت]] نزدیک‌تر می‌گردد؛ به‌گونه‌ای که گاه بین [[دعا]] و [[اجابت]] آن هیچ چیزی فاصله نمی‌اندازد. صاحبان این گونه از [[دعا]] "مُستجاب الدَّعوه" خوانده می‌شوند. این شرط در [[قرآن کریم]] این‌گونه مورد اشاره واقع شده است: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۵.</ref>.
===۲. آغاز نمودن با [[حمد]] و [[ستایش]] [[حضرت]] [[حق]]===
===۲. آغاز نمودن با [[حمد]] و [[ستایش]] [[حضرت حق]]===
*در آغاز [[دعا]]، می‌بایست [[خداوند]] را به [[حمد]] و [[ستایش]] گرفت. گذشته از [[روایات]] ما، [[سیره اهل بیت]]{{عم}} نیز همین مطلب را نشان می‌دهد؛ چه هیچ دعائی از آنان [[نقل]] نشده مگر آنکه در دو سوی ابتدا و انتهای آن، [[ستایش]] و حمدی [[شایسته]] از [[حضرت]] [[حق]] صورت گرفته است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرمایند: "هرگاه یکی از شما خواست که چیزی از حوائج [[دنیا]] و [[آخرت]] خود را از [[خداوند]] درخواست نماید، [[آگاه]] باشید که نخست با ثنای [[خداوند]] و [[مدح]] او و [[صلوات]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آغاز کند، آنگاه از [[خداوند]] حوائج خود را درخواست نماید"<ref>{{متن حدیث|إِيَّاكُمْ إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يَسْأَلَ مِنْ رَبِّهِ شَيْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَدْحِ لَهُ وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} ثُمَّ يَسْأَلَ اللَّهَ حَوَائِجَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۴.</ref>.
*در آغاز [[دعا]]، می‌بایست [[خداوند]] را به [[حمد]] و [[ستایش]] گرفت. گذشته از [[روایات]] ما، [[سیره اهل بیت]]{{عم}} نیز همین مطلب را نشان می‌دهد؛ چه هیچ دعائی از آنان [[نقل]] نشده مگر آنکه در دو سوی ابتدا و انتهای آن، [[ستایش]] و حمدی [[شایسته]] از [[حضرت حق]] صورت گرفته است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرمایند: "هرگاه یکی از شما خواست که چیزی از حوائج [[دنیا]] و [[آخرت]] خود را از [[خداوند]] درخواست نماید، [[آگاه]] باشید که نخست با ثنای [[خداوند]] و [[مدح]] او و [[صلوات]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آغاز کند، آنگاه از [[خداوند]] حوائج خود را درخواست نماید"<ref>{{متن حدیث|إِيَّاكُمْ إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يَسْأَلَ مِنْ رَبِّهِ شَيْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَدْحِ لَهُ وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} ثُمَّ يَسْأَلَ اللَّهَ حَوَائِجَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۴.</ref>.
*نیز آن [[حضرت]]{{ع}} می‌فرمایند: "در [[کتاب علی]]{{ع}} آمده است: [[مدح]] کردن پیش از درخواست کردن است. از این‌رو چون [[خداوند]] را خواندی، نخست او را [[تمجید]] نما و زان پس [[دعا]] کن"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} أَيضَاً: إِنَّ فِي كِتَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} إِنَّ الْمِدْحَةَ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ فَإِذَا دَعَوْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَجِّدْهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۴.</ref>
*نیز آن [[حضرت]]{{ع}} می‌فرمایند: "در [[کتاب علی]]{{ع}} آمده است: [[مدح]] کردن پیش از درخواست کردن است. از این‌رو چون [[خداوند]] را خواندی، نخست او را [[تمجید]] نما و زان پس [[دعا]] کن"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} أَيضَاً: إِنَّ فِي كِتَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} إِنَّ الْمِدْحَةَ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ فَإِذَا دَعَوْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَجِّدْهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۴.</ref>
*نظیر این دو [[روایت]] در کتب ما بسیار آمده است<ref>اصول کافی، ج۲، ص۴۸۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۶.</ref>.
*نظیر این دو [[روایت]] در کتب ما بسیار آمده است<ref>اصول کافی، ج۲، ص۴۸۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۶.</ref>.
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
*در ذیل همین [[آیه شریفه]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: "ما وسیله به سوی [[خداوند]] هستیم" <ref>{{متن حدیث|وَ نَحْنُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۲.</ref>.
*در ذیل همین [[آیه شریفه]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: "ما وسیله به سوی [[خداوند]] هستیم" <ref>{{متن حدیث|وَ نَحْنُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۲.</ref>.
*نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که: "به [[خدا]] قسم ما اسماء زیبای [[الهی]] هستیم" <ref>{{متن حدیث|نَحْنُ وَ اللَّهِ أَسْمَاءِ الْحُسْنَى‌}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۴۴.</ref>.
*نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که: "به [[خدا]] قسم ما اسماء زیبای [[الهی]] هستیم" <ref>{{متن حدیث|نَحْنُ وَ اللَّهِ أَسْمَاءِ الْحُسْنَى‌}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۴۴.</ref>.
*باز در همین زمینه [[حضرت]] [[حق]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.
*باز در همین زمینه [[حضرت حق]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.
*از این [[آیه شریفه]] به روشنی استفاده می‌شود، که [[مغفرت الهی]] متوقّف بر [[توسّل]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[خاندان]] [[معصوم]] ایشان{{ع}} می‌باشد؛ بلکه دلالت بر این نیز می‌نماید، که [[دعا]] نزد [[قبور]] مطهّر آنان در پذیرش [[دعا]] نقشی انکارناپذیر دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۹.</ref>.
*از این [[آیه شریفه]] به روشنی استفاده می‌شود، که [[مغفرت الهی]] متوقّف بر [[توسّل]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[خاندان]] [[معصوم]] ایشان{{ع}} می‌باشد؛ بلکه دلالت بر این نیز می‌نماید، که [[دعا]] نزد [[قبور]] مطهّر آنان در پذیرش [[دعا]] نقشی انکارناپذیر دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۹.</ref>.
*[[شیخ کلینی]] در این باره، بابی تدوین و در آن بیش از بیست [[روایت]] [[نقل]] کرده است؛ در آن شمار است: "[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: [[دعا]] همچنان از بارگاه [[الهی]] پوشیده می‌ماند، تا آنگاه که بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[صلوات]] فرستاده شود" <ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: لَا يَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۱.</ref>.
*[[شیخ کلینی]] در این باره، بابی تدوین و در آن بیش از بیست [[روایت]] [[نقل]] کرده است؛ در آن شمار است: "[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: [[دعا]] همچنان از بارگاه [[الهی]] پوشیده می‌ماند، تا آنگاه که بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[صلوات]] فرستاده شود" <ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: لَا يَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۱.</ref>.
خط ۲۵۲: خط ۲۵۲:
#[[دعا]] به هنگام افطار، به‌ویژه در روزه‌های مستحبّی؛
#[[دعا]] به هنگام افطار، به‌ویژه در روزه‌های مستحبّی؛
#[[دعا]] به هنگام اَذان، و به‌ویژه آنکه خودِ [[دعا کننده]] اَذان گوید؛
#[[دعا]] به هنگام اَذان، و به‌ویژه آنکه خودِ [[دعا کننده]] اَذان گوید؛
#[[دعا]] بعد از وضوی مستحبّی، به‌ویژه آنکه [[دعا کننده]] دو رکعت [[نماز]] مستحبّی نیز به‌جای آورد. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده که ایشان به [[نقل]] از [[حضرت]] [[حق]] - جلَّ وعلا! - فرمودند: "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: [[حضرت]] [[حق]] می‌فرماید: هرکس وضویش نقض شود و بلافاصله تجدید [[وضو]] نکند، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] نگذارد، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] گذارد، امّا درباره تمامی امور [[دین]] و دنیایش که [[دعا]] کند اجابتش نکنم، من به او جفا کرده‌ام؛ در حالی که من [[پروردگار]] جفاکننده نیستم" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ دَعَانِي وَ لَمْ أُجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِي مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۶۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۳۱.</ref>.
#[[دعا]] بعد از وضوی مستحبّی، به‌ویژه آنکه [[دعا کننده]] دو رکعت [[نماز]] مستحبّی نیز به‌جای آورد. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده که ایشان به [[نقل]] از [[حضرت حق]] - جلَّ وعلا! - فرمودند: "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: [[حضرت حق]] می‌فرماید: هرکس وضویش نقض شود و بلافاصله تجدید [[وضو]] نکند، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] نگذارد، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] گذارد، امّا درباره تمامی امور [[دین]] و دنیایش که [[دعا]] کند اجابتش نکنم، من به او جفا کرده‌ام؛ در حالی که من [[پروردگار]] جفاکننده نیستم" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ دَعَانِي وَ لَمْ أُجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِي مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۶۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۳۱.</ref>.


===۲. شرائط مربوط به زمان===
===۲. شرائط مربوط به زمان===
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش