گوشه‌گیری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق'
جز (جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق')
خط ۲۵: خط ۲۵:
:*{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>؛
:*{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>؛
:*{{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref>.
:*{{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref>.
*کوتاه سخن آنکه اُنس گرفتن، فضیلتی بزرگ است که همواره مطلوب [[حضرت]] [[حق]] بوده، فواید بسیاری از پی آن پدید می‌آید، به‌گونه‌ای که به‌دست آوردن [[سعادت]] دو جهانی تنها در پرتو آن ممکن می‌نماید و بس.
*کوتاه سخن آنکه اُنس گرفتن، فضیلتی بزرگ است که همواره مطلوب [[حضرت حق]] بوده، فواید بسیاری از پی آن پدید می‌آید، به‌گونه‌ای که به‌دست آوردن [[سعادت]] دو جهانی تنها در پرتو آن ممکن می‌نماید و بس.
*حال با این توضیح، می‌توان گفت که عُزلت و اُلفت دو بال هستند، که هرکس سر در پی [[معراج]] دارد و خواستار پرواز در [[آسمان]] کمال می‌باشد، به ناگزیر می‌باید آن دو را طلبیده خود را به آن زینت بخشد؛ چه بال [[عزلت]] به تنهایی [[کافی]] نیست، و بال اُلفت نیز؛ چه هیچ پرنده‌ای با تنها یک بال نمی‌تواند به پرواز درآید؛ امّا با به‌دست آوردن این دو بال بُراق [[معراج]] آماده شده [[انسان]] می‌تواند به سوی مدارج بالای کمال پرواز کند.
*حال با این توضیح، می‌توان گفت که عُزلت و اُلفت دو بال هستند، که هرکس سر در پی [[معراج]] دارد و خواستار پرواز در [[آسمان]] کمال می‌باشد، به ناگزیر می‌باید آن دو را طلبیده خود را به آن زینت بخشد؛ چه بال [[عزلت]] به تنهایی [[کافی]] نیست، و بال اُلفت نیز؛ چه هیچ پرنده‌ای با تنها یک بال نمی‌تواند به پرواز درآید؛ امّا با به‌دست آوردن این دو بال بُراق [[معراج]] آماده شده [[انسان]] می‌تواند به سوی مدارج بالای کمال پرواز کند.
*این یکی از تفاوت‌های [[فضیلت]] [[عزلت]] با دیگر [[فضائل]] است؛ چه هیچ فضیلتی را نمی‌توان سراغ گرفت که مورد ضدّ آن نیز خود در شمار [[فضائل]] باشد؛ حال آنکه [[عزلت]] و اُلفت، هر دو در شمار [[فضائل]] قرار دارند، که بر هر دو آثاری بلند مترتّب می‌شود. نمونه را، [[فضیلت]] [[شجاعت]] در مقابل [[ترس]] قرار دارد، که هرگز در شمار [[فضائل]] قرار نمی‌گیرد؛
*این یکی از تفاوت‌های [[فضیلت]] [[عزلت]] با دیگر [[فضائل]] است؛ چه هیچ فضیلتی را نمی‌توان سراغ گرفت که مورد ضدّ آن نیز خود در شمار [[فضائل]] باشد؛ حال آنکه [[عزلت]] و اُلفت، هر دو در شمار [[فضائل]] قرار دارند، که بر هر دو آثاری بلند مترتّب می‌شود. نمونه را، [[فضیلت]] [[شجاعت]] در مقابل [[ترس]] قرار دارد، که هرگز در شمار [[فضائل]] قرار نمی‌گیرد؛
خط ۳۹: خط ۳۹:
*از [[ائمه]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} نیز در این زمینه [[روایات]] بسیاری به دست است. نیز خود [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رهبانیّت را به معنای روی‌گردانی از [[سنّت]] و روش خود دانسته، آن را مساوی با [[کفر]] خوانده‌اند؛ از همین رو است که چون ایشان با خبر می‌شدند که یکی از یارانشان [[عزلت]] گزیده به [[زهد]] منفی و رهبانیّت روی کرده است، می‌فرمودند: "[[آگاه]] باشید که من شبانگاهان می‌خوابم و زناشویی می‌کنم و در روز [[غذا]] می‌خورم، از این‌رو هرکس از [[سنّت]] و روش من روی‌گردان شود، از من و [[یاران]] من نیست" <ref>{{متن حدیث|أَلَا إِنِّي أَنَامُ بِاللَّيْلِ وَ أَنْكِحُ وَ أُفْطِرُ بِالنَّهَارِ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي}}؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۱۱۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۶.</ref>.
*از [[ائمه]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} نیز در این زمینه [[روایات]] بسیاری به دست است. نیز خود [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رهبانیّت را به معنای روی‌گردانی از [[سنّت]] و روش خود دانسته، آن را مساوی با [[کفر]] خوانده‌اند؛ از همین رو است که چون ایشان با خبر می‌شدند که یکی از یارانشان [[عزلت]] گزیده به [[زهد]] منفی و رهبانیّت روی کرده است، می‌فرمودند: "[[آگاه]] باشید که من شبانگاهان می‌خوابم و زناشویی می‌کنم و در روز [[غذا]] می‌خورم، از این‌رو هرکس از [[سنّت]] و روش من روی‌گردان شود، از من و [[یاران]] من نیست" <ref>{{متن حدیث|أَلَا إِنِّي أَنَامُ بِاللَّيْلِ وَ أَنْكِحُ وَ أُفْطِرُ بِالنَّهَارِ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي}}؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۱۱۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۶.</ref>.
*[[قرآن کریم]] نیز این‌گونه از رهبانیّت را تقبیح فرموده، در [[مقام]] ردّ آن می‌آورد: {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}<ref>«و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند» سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>.
*[[قرآن کریم]] نیز این‌گونه از رهبانیّت را تقبیح فرموده، در [[مقام]] ردّ آن می‌آورد: {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}<ref>«و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند» سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>.
*معنای این [[آیه]] آن است، که [[مسیحیان]] به بدعتْ روش رهبانیْت را ایجاد کردند؛ و چون بر آنان چنین مطلبی [[واجب]] نشده بلکه در مقابل آن طلب [[رضایت الهی]] [[واجب]] خوانده شده بود، اینان آنچه [[واجب]] بود را مراعات نکرده به آنچه خود بافته بودند پرداختند؛ این در حالی است که [[بدعت]] آنان مورد [[رضایت]] [[حضرت]] [[حق]] نبوده تنها بدعتی [[ناپسند]] شمرده می‌شود.
*معنای این [[آیه]] آن است، که [[مسیحیان]] به بدعتْ روش رهبانیْت را ایجاد کردند؛ و چون بر آنان چنین مطلبی [[واجب]] نشده بلکه در مقابل آن طلب [[رضایت الهی]] [[واجب]] خوانده شده بود، اینان آنچه [[واجب]] بود را مراعات نکرده به آنچه خود بافته بودند پرداختند؛ این در حالی است که [[بدعت]] آنان مورد [[رضایت]] [[حضرت حق]] نبوده تنها بدعتی [[ناپسند]] شمرده می‌شود.
*خلاصه آنکه کناره‌گیری از [[جامعه]] و ترک آن، از مبانی [[اسلام]] نبوده، همان‌گونه که زهدورزی منفیانه و ترک لذّت‌های [[دنیایی]] نیز از [[اسلام]] نمی‌باشد. آری! اگر دلیلی خاص در این زمینه پدید آید، می‌توان به چنان عزلتی [[رضایت]] داد. نمونه را اگر روزی [[جامعه]] به چنان فسادی گرفتار آید، که [[حفظ دین]] و دنیای [[انسان]] تنها در گرو [[عزلت]] ممکن شود، می‌توان گوشه‌گیری را تجویز نمود؛ [[ضعف نفس]] نیز از عللی است، که می‌تواند [[ضعیفان]] را ۔ که در اثر اُنس و الفت با دیگران به [[خطا]] دچار می‌شوند-، به اندک کردن روابط [[تشویق]] نموده، آنان را به گونه‌ای انزوای مطلوب [[راهنمایی]] کند.
*خلاصه آنکه کناره‌گیری از [[جامعه]] و ترک آن، از مبانی [[اسلام]] نبوده، همان‌گونه که زهدورزی منفیانه و ترک لذّت‌های [[دنیایی]] نیز از [[اسلام]] نمی‌باشد. آری! اگر دلیلی خاص در این زمینه پدید آید، می‌توان به چنان عزلتی [[رضایت]] داد. نمونه را اگر روزی [[جامعه]] به چنان فسادی گرفتار آید، که [[حفظ دین]] و دنیای [[انسان]] تنها در گرو [[عزلت]] ممکن شود، می‌توان گوشه‌گیری را تجویز نمود؛ [[ضعف نفس]] نیز از عللی است، که می‌تواند [[ضعیفان]] را ۔ که در اثر اُنس و الفت با دیگران به [[خطا]] دچار می‌شوند-، به اندک کردن روابط [[تشویق]] نموده، آنان را به گونه‌ای انزوای مطلوب [[راهنمایی]] کند.
*پُر واضح است که این موارد از بحث کلّی ما خارج بوده دلیلی بر صحّت [[رهبانیت]] نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۷.</ref>.
*پُر واضح است که این موارد از بحث کلّی ما خارج بوده دلیلی بر صحّت [[رهبانیت]] نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۷۷.</ref>.
*روایاتی نیز که در [[مدح]] [[عزلت]] وارد شده، عموماً به همین معنا بوده تنها ناظر به زمان، مکان و یا فرد خاصّی بوده است.
*روایاتی نیز که در [[مدح]] [[عزلت]] وارد شده، عموماً به همین معنا بوده تنها ناظر به زمان، مکان و یا فرد خاصّی بوده است.
*در مقابل این [[تفسیر]]، عُزلت را گاه به معنای تبتُّل دانسته‌اند. ما پیش از این به تفصیل از این [[فضیلت]] سخن داشته، گفتیم که تبتُّل به معنای بریدن از [[مردم]] و پیوستن به [[حضرت]] [[حق]] ۔ جلَّ وعلا! - می‌باشد. روشن است که این معنا، تلازمی با گوشه‌گزینی نداشته [[انسان]] می‌تواند در عین حضور در [[جامعه]]، خود را از علایق قلبی به [[مردمان]] بازداشته، تنها توجّه خود را به سوی بارگاه [[عزّت]] منعطف سازد.
*در مقابل این [[تفسیر]]، عُزلت را گاه به معنای تبتُّل دانسته‌اند. ما پیش از این به تفصیل از این [[فضیلت]] سخن داشته، گفتیم که تبتُّل به معنای بریدن از [[مردم]] و پیوستن به [[حضرت حق]] ۔ جلَّ وعلا! - می‌باشد. روشن است که این معنا، تلازمی با گوشه‌گزینی نداشته [[انسان]] می‌تواند در عین حضور در [[جامعه]]، خود را از علایق قلبی به [[مردمان]] بازداشته، تنها توجّه خود را به سوی بارگاه [[عزّت]] منعطف سازد.
*در این معنا، عُزلت از بالاترین حالات انسانی و پسندیده‌ترین آنهاست، که در [[قرآن کریم]] نیز به [[سختی]] به [[مدح]] گرفته شده است. نمونه را به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>.
*در این معنا، عُزلت از بالاترین حالات انسانی و پسندیده‌ترین آنهاست، که در [[قرآن کریم]] نیز به [[سختی]] به [[مدح]] گرفته شده است. نمونه را به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>.
*در بسیاری از [[روایات]] نیز، به این [[شرافت]] اشاره شده از آن شمار می‌توان به این [[حدیث]] [[امام صادق]]{{ع}} اشاره کرد: "خلوت‌گزین در دژ [[الهی]] [[پناه]] گرفته و در حفظ و حراست او رفته است. پس خوشا به حال کسی که همواره در [[آشکار]] و [[نهان]] با [[خداوند]] خلوت گرفته است" <ref>{{متن حدیث|صَاحِبُ الْعُزْلَةِ مُتَحَصِّنٌ بِحِصْنِ اللَّهِ وَ مُحْتَرِسٌ بِحَرَاسَتِهِ فَيَا طُوبَى لِمَنْ تَفَرَّدَ بِهِ سِرّاً وَ عَلَانِيَةً}}؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۹۰.</ref>.
*در بسیاری از [[روایات]] نیز، به این [[شرافت]] اشاره شده از آن شمار می‌توان به این [[حدیث]] [[امام صادق]]{{ع}} اشاره کرد: "خلوت‌گزین در دژ [[الهی]] [[پناه]] گرفته و در حفظ و حراست او رفته است. پس خوشا به حال کسی که همواره در [[آشکار]] و [[نهان]] با [[خداوند]] خلوت گرفته است" <ref>{{متن حدیث|صَاحِبُ الْعُزْلَةِ مُتَحَصِّنٌ بِحِصْنِ اللَّهِ وَ مُحْتَرِسٌ بِحَرَاسَتِهِ فَيَا طُوبَى لِمَنْ تَفَرَّدَ بِهِ سِرّاً وَ عَلَانِيَةً}}؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۹۰.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش