پرش به محتوا

توحید صفاتی در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق'
جز (جایگزینی متن - 'اینرو' به 'این‌رو')
جز (جایگزینی متن - 'حضرت حق' به 'حضرت حق')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
* مراد از "[[توحید صفاتی]]" نیز، آن است که صفات [[حضرت]] [[حق]] جل و علا عین ذات اوست و از این‌رو ذات او مرکب نبوده بسیط صرف است؛ بلکه او وجود یگانه و یگانه وجودِ عالم است.
* مراد از "[[توحید صفاتی]]" نیز، آن است که صفات [[حضرت حق]] جل و علا عین ذات اوست و از این‌رو ذات او مرکب نبوده بسیط صرف است؛ بلکه او وجود یگانه و یگانه وجودِ عالم است.
*نمونه را ذات ما [[آدمیان]] غیر از دانشمان، و دانشمان غیر از توانائیمان است؛ امّا در [[حضرت]] [[حق]]، ذات او عین علمش و عین قدرتش و نیز عین دیگر صفات اوست؛ از این‌رو، صفات مختلف او تنها عباراتی گونه گون‌اند، که به ذاتی [[واحد]] اشاره می‌‌نمایند؛ "[[غایت]] [[توحید]] او اخلاص‌ورزی برای او، و کمال اخلاص‌ورزی برای او، نفی صفات از اوست"<ref>[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} راست: {{متن حدیث|كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ}}؛نهج‌البلاغه،‌ خطبه ۱.</ref>؛
*نمونه را ذات ما [[آدمیان]] غیر از دانشمان، و دانشمان غیر از توانائیمان است؛ امّا در [[حضرت حق]]، ذات او عین علمش و عین قدرتش و نیز عین دیگر صفات اوست؛ از این‌رو، صفات مختلف او تنها عباراتی گونه گون‌اند، که به ذاتی [[واحد]] اشاره می‌‌نمایند؛ "[[غایت]] [[توحید]] او اخلاص‌ورزی برای او، و کمال اخلاص‌ورزی برای او، نفی صفات از اوست"<ref>[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} راست: {{متن حدیث|كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ}}؛نهج‌البلاغه،‌ خطبه ۱.</ref>؛
*این گونه از [[توحید]]، در شمار مسائل واضح و بدیهی است؛ چه اگر چنین نبود، ذات - از باب احتیاج کل به اجزاء خود، به صفات که در شمار اجزای او قرار می‌‌گرفتند، محتاج شده از [[وجوب]] وجود و [[بی‌نیازی]] به غیر، خارج می‌‌شد؛و واضح است که این مطلب با [[وجوب]] او [[سازگاری]] ندارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۰.</ref>.
*این گونه از [[توحید]]، در شمار مسائل واضح و بدیهی است؛ چه اگر چنین نبود، ذات - از باب احتیاج کل به اجزاء خود، به صفات که در شمار اجزای او قرار می‌‌گرفتند، محتاج شده از [[وجوب]] وجود و [[بی‌نیازی]] به غیر، خارج می‌‌شد؛و واضح است که این مطلب با [[وجوب]] او [[سازگاری]] ندارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۰.</ref>.


==انواع [[توحید صفاتی]]==
==انواع [[توحید صفاتی]]==
===[[توحید]] [[خواص]]===
===[[توحید]] [[خواص]]===
*[[خواص]] امّا این نگرش استقلالی به موجودات را عین [[شرک]] دانسته، برآنند که در دار وجود جز او - جلَّ وعلا! - موجود دیگری نیست. آری! موجودات گوناگونی که به ظاهر در این عالم دیده می‌‌شوند، تنها و تنها سرابی هستند که لحظه‌ای [[ظهور]] می‌‌نمایند و لحظه‌ای دیگر ناپدید می‌‌شوند؛ بدیهی است که جز [[جاهلان]]، هیچکس سراب را [[آب]] نمی‌پندارد و برای او ارزشی قائل نمی‌شود. از این‌رو، با مشاهده [[ملکوت]] [[جهان]]، ذرّه ذرّه این عالم را وابسته و ایستادة به او می‌‌دانند، و او را عامل حیات و بقای تمامی موجودات. [[حضرت]] [[حق]] در ذکر مبین می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>.
*[[خواص]] امّا این نگرش استقلالی به موجودات را عین [[شرک]] دانسته، برآنند که در دار وجود جز او - جلَّ وعلا! - موجود دیگری نیست. آری! موجودات گوناگونی که به ظاهر در این عالم دیده می‌‌شوند، تنها و تنها سرابی هستند که لحظه‌ای [[ظهور]] می‌‌نمایند و لحظه‌ای دیگر ناپدید می‌‌شوند؛ بدیهی است که جز [[جاهلان]]، هیچکس سراب را [[آب]] نمی‌پندارد و برای او ارزشی قائل نمی‌شود. از این‌رو، با مشاهده [[ملکوت]] [[جهان]]، ذرّه ذرّه این عالم را وابسته و ایستادة به او می‌‌دانند، و او را عامل حیات و بقای تمامی موجودات. [[حضرت حق]] در ذکر مبین می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>.
*گویا مراد از ملکوتی که به [[ابراهیم]]{{ع}} نمایانده شد، صورت واقعی عالم بود؛ صورتی که نشان از بطلان محض و ایستائی آن به ذات [[حضرت]] [[حق]] داشت.
*گویا مراد از ملکوتی که به [[ابراهیم]]{{ع}} نمایانده شد، صورت واقعی عالم بود؛ صورتی که نشان از بطلان محض و ایستائی آن به ذات [[حضرت حق]] داشت.
*[[ابراهیم]]{{ع}} چون به [[ملکوت]] عالم [[آگاه]] شد، به [[فقر]] موجودات و غنای [[حضرت]] [[حق]] [[آگاهی]] یافته او را تنها موجود [[حقیقی]] [[جهان]] یافت<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۳.</ref>.
*[[ابراهیم]]{{ع}} چون به [[ملکوت]] عالم [[آگاه]] شد، به [[فقر]] موجودات و غنای [[حضرت حق]] [[آگاهی]] یافته او را تنها موجود [[حقیقی]] [[جهان]] یافت<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۳.</ref>.
===[[توحید]] أخصّ [[خواص]]===
===[[توحید]] أخصّ [[خواص]]===
*این نوع از [[توحید]]، که در مرتبه‌ای فراتر از مرتبه پیشین قرار داشته از معنای دقیقتری برخوردار است، بدان معنا است که تمامی نیکوئی‌ها، قدرت‌ها، [[دانش‌ها]] و... و در یک سخن، تمامی زیبائی‌ها و صفات زیبا، تنها و تنها از آنِ اوست؛ و جز او هیچ موجود دیگری را بهره‌ای از این امور نیست. [[حضرت]] [[حق]] خود در این رابطه می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref>.
*این نوع از [[توحید]]، که در مرتبه‌ای فراتر از مرتبه پیشین قرار داشته از معنای دقیقتری برخوردار است، بدان معنا است که تمامی نیکوئی‌ها، قدرت‌ها، [[دانش‌ها]] و... و در یک سخن، تمامی زیبائی‌ها و صفات زیبا، تنها و تنها از آنِ اوست؛ و جز او هیچ موجود دیگری را بهره‌ای از این امور نیست. [[حضرت حق]] خود در این رابطه می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref>.
*از این‌روست که بنظر [[دانشمندان]] موحّد، هرکس به [[ستایش]] از کسی می‌‌پردازد، خواه ناخواه و دانسته و نادانسته، [[خداوند متعال]] را [[ستایش]] کرده است؛ چراکه تمامی نیکی‌ها که [[ستایش]] کسان را بر می‌‌انگیزاند، تنها از آنِ اوست و جز او هیچکس را هیچ بهره‌ای از آن نیست: {{متن قرآن|أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ}}<ref>«آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز می‌گردد» سوره شوری، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ}}<ref>«فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست و کارها به سوی او باز گردانده می‌شود» سوره حدید، آیه ۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۳-۳۲۴.</ref>.
*از این‌روست که بنظر [[دانشمندان]] موحّد، هرکس به [[ستایش]] از کسی می‌‌پردازد، خواه ناخواه و دانسته و نادانسته، [[خداوند متعال]] را [[ستایش]] کرده است؛ چراکه تمامی نیکی‌ها که [[ستایش]] کسان را بر می‌‌انگیزاند، تنها از آنِ اوست و جز او هیچکس را هیچ بهره‌ای از آن نیست: {{متن قرآن|أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ}}<ref>«آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز می‌گردد» سوره شوری، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ}}<ref>«فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست و کارها به سوی او باز گردانده می‌شود» سوره حدید، آیه ۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۳-۳۲۴.</ref>.


۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش