آرامشبخشی و احساس آرامش به عنوان یکی از آثار روانشناختی انتظار در بعد ارتقای بهداشت روانی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آرامشبخشی و احساس آرامش به عنوان یکی از آثار روانشناختی انتظار در بعد ارتقای بهداشت روانی به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۵ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۳
، ۵ مارس ۲۰۲۰←پاسخها و دیدگاههای متفرقه
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '') |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
:::::#هر [[قدر]] [[انسان]] در دنیای [[پیشرفت]] فنآوری، در جلوههای [[زندگی مادی]]، [[رفاه]] ظاهری و ارضای خواستههای جسمانی خود [[غرق]] شود و از اندیشههای اصیل و [[فطری]] خویش فاصله بگیرد، افقی مبهمتر از گذشته فراروی خود مشاهده خواهد کرد، خود را تنهاتر از همیشه و جدا از واقعیت وجودی و [[معنوی]] خویش، در وادی هولناک بیپناهی، رها و سرگردان خواهد یافت. این احساس تنهایی و سردرگمی از یکسو وروبهرو شدن با پوچیهای ناشی از دور بودن از [[فطرت]] و [[طبیعت]] اصیل بشری، [[انسانها]] را در انواع درهمریختگیهای [[فکری]] و مشکلات گوناگون روحی و [[رفتاری]] گرفتار کرده است؛ بهگونهای که او مهمترین و آشکارترین ویژگی زمان را، حالت [[اضطراب]] و تنش عمومی ارائه میکند»<ref>[[محمد سبحانینیا|سبحانینیا، محمد]]، [[مهدویت و آرامش روان (کتاب)|مهدویت و آرامش روان]]، ص۱۰۸-۱۱۲.</ref>. | :::::#هر [[قدر]] [[انسان]] در دنیای [[پیشرفت]] فنآوری، در جلوههای [[زندگی مادی]]، [[رفاه]] ظاهری و ارضای خواستههای جسمانی خود [[غرق]] شود و از اندیشههای اصیل و [[فطری]] خویش فاصله بگیرد، افقی مبهمتر از گذشته فراروی خود مشاهده خواهد کرد، خود را تنهاتر از همیشه و جدا از واقعیت وجودی و [[معنوی]] خویش، در وادی هولناک بیپناهی، رها و سرگردان خواهد یافت. این احساس تنهایی و سردرگمی از یکسو وروبهرو شدن با پوچیهای ناشی از دور بودن از [[فطرت]] و [[طبیعت]] اصیل بشری، [[انسانها]] را در انواع درهمریختگیهای [[فکری]] و مشکلات گوناگون روحی و [[رفتاری]] گرفتار کرده است؛ بهگونهای که او مهمترین و آشکارترین ویژگی زمان را، حالت [[اضطراب]] و تنش عمومی ارائه میکند»<ref>[[محمد سبحانینیا|سبحانینیا، محمد]]، [[مهدویت و آرامش روان (کتاب)|مهدویت و آرامش روان]]، ص۱۰۸-۱۱۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲. آقای موحدی (کارشناس ارشد علوم تربیتی)؛}} | {{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین نظری شاری؛}} | ||
[[پرونده:13681271.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالله نظری شاری]]'''، نویسنده مقاله ''«[[نقش انتظار در بهداشت روانی (مقاله)|نقش انتظار در بهداشت روانی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«احساس [[آرامش]]، به عنوان یکی از آثار روان شناختی [[انتظار]]، در بعد ارتقای [[بهداشت روانی]] به این معناست که [[فلسفه]] و [[مکتب انتظار]]، که بر [[اراده]] حتمی [[خداوند]] بر تحقّق [[حاکمیت]] [[عدل]] محور و جهانی [[امام مهدی]]{{ع}} و ریشه کردن هر گونه [[شرک]] و [[ظلم]] و [[تبعیض]] توسط آن [[حضرت]] و رسیدن به [[امنیت]] و [[آسایش]] و [[رفاه]] و [[معنویت]] فراگیر برای کل [[بشریت]] مبتنی است، نه تنها از استرس و نگرانیهای فرد و [[جامعه]] [[منتظِر]] نسبت به [[آینده]] [[پیشگیری]] میکند، بلکه انگیزش و توانمندی [[فکری]] و روانی [[منتظران]] را در جهت [[زمینهسازی]] و نیل به این اهداف والا و رسیدن به چنین [[آینده]] روشن ارتقا میبخشد. | |||
::::::امروزه استرس و نگرانیهای [[انسان]] از [[آینده]] مبهم و [[هراس]] از نابودی توسط تسلیحات اتمی، میکروبی و بیولوژیک که در دسترس ارتشهای مدرن و گروههای تروریستی قرار دارد، استرس و نگرانیهای دایمی از [[فقر]] و [[بیکاری]] و [[ترس]] از عدم تأمین نیازهای [[زندگی]] بر اثر شکاف روزافزون طبقاتی، استرس و فشارروانی ناشی از ترافیک و آلودگیهای گسترده زیست محیطی که توسط شرکتهای بزرگ بر اثر [[ثروت اندوزی]] و بر داشت بیرویه از منابع طبیعی ایجاد میشود، [[ترس]] و [[نگرانی]] از [[خشونت]] و [[تبعیض]] گسترده [[اجتماعی]]، استرس و [[نگرانی]] از [[تبعیض]] فراگیر [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] که همه این فرایندِ فرساینده و مخرّب، بر اثر سیاستهای دنیاگرانه نظامهای [[سلطه]] جو و فاسدِ [[حاکم]] بر [[جهان]] إعمال میگردد، [[آرامش]] را از [[انسانها]] گرفته و [[زندگی]] را به کام [[جوامع بشری]] تلخ نموده و روزنههای [[امید]] به [[نجات]] از این چرخه ویرانگر [[ستم]] پیشه را بر روی وی بسته است. هر روز که میگذرد بر ابعاد ویرانی و [[تباهی]] [[زندگی]] [[انسان]] در زیر یوغ [[حاکمیت]] [[ظلم]] و [[الحاد]] بر [[جهان]] افزوده میشود و فریادهای تودههای [[مستضعف]] در سراسر [[جهان]] در شانتاژ رسانه [[نظام]] [[سلطه]]، محو و نابود میگردد. | |||
::::::در این شب هراسانگیز، که ستارههای [[آسمان]] [[تفکر]] انسانی یکی پس از دیگری در کام [[تاریکی]] فرو میروند و [[آرزوی آدمی]] به [[نجات]] و دلبستگی او به [[سعادت]] توسط نظامهای سیاسیِ [[فاسد]] [[حاکم]] بر [[جهان]] به نفرت و انزجار تبدیل میشود؛ [[ایمان]] به "مُنجی" و [[امید به ظهور]] آخرین [[ذخیره]] خیر و [[هدایت الهی]] و برچیده شدن دایمی طومار نظامهای [[فاسد]] [[حاکم]] بر [[جهان]]، یگانه افق روشنی است که فردای روشن را برای [[بشریت]] نوید میدهد و استرس و نگرانیها را از [[روح]] و [[جان]] او ستُرده و به وی [[آرامش]] میدهد. همین [[باور]] و [[ایمان]] است که فرایند طولانی [[مبارزات]] بشری علیه [[ستم]] و [[استبداد]] را با [[غلبه]] نهایی جریان [[حق]] و [[عدالت]] زنده، پویا و معنا دار مینماید و موجی از [[امید]] و [[شهامت]]، شور و [[اشتیاق]]، و [[استقامت]] و [[پایداری]] و [[امنیت]] و [[آرامش]] در [[دل]] تودههای دردمند و [[مستضعف]] میآفریند. | |||
::::::'''[[آینده]] جهان''': یکی از عواملی که [[آرامش]] را در [[جهان]] معاصر از [[انسان]] گرفته است [[ترس]] و بد بینی نسبت به [[آینده]] است. [[شهید مطهری]] این [[ترس]] و [[نگرانی]] را که برخواسته از جهانبینیهای مادی معاصر است به خوبی [[تبیین]] نموده است: "ما به [[دلیل]] اینکه [[مؤمن]] و مسلمانیم و در عمق ضمیرمان این اصل وجود دارد که: "[[جهان]] را صاحبی است [[خدا]] نام"، هر چه در [[دنیا]] پیشامدهایی میشود هرگز احساس خطر [[عظیم]]، خطری که احیاناً بشریّت را نیست و نابود کند و کره [[زمین]] را تبدیل به توده خاکستر کند و زحمات چند هزار ساله بشریّت را کأن لم یکن نماید نمیکنیم. در تهِ [[دل]] خودمان [[باور]] داریم که سالهای سال، قرنها، شاید میلیونها سال دیگر، در روی این [[زمین]] [[زندگی]] و حیات موج خواهد زد. [[فکر]] میکنیم بعد از ما آنقدر [[مسلمانها]] بیایند و [[زندگی]] کنند و بروند که فقط [[خدا]] عدد آنها را میداند. آری، ما در تهِ [[دل]] خود اینطور [[فکر]] میکنیم و هرگز این [[اندیشه]] را به خود راه نمیدهیم که ممکن است [[عمر]] [[جهان]] یعنی [[عمر]] [[بشر]] و [[عمر]] [[زمین]] ما به پایان رسیده باشد. | |||
::::::تعلیمات [[انبیاء]]، نوعی [[امنیّت]] و [[اطمینان]] خاطر به ما داده است و در واقع در تهِ [[قلب]] خود به مددهای غیبی [[ایمان]] و اتّکا داریم. اگر به ما بگویند یک [[ستاره]] [[عظیم]] در فضا در حرکت است و تا شش [[ماه]] دیگر به مدار [[زمین]] میرسد و با [[زمین]] ما برخورد میکند و در یک لحظه [[زمین]] ما به یک توده خاکستر تبدیل میشود، باز هم با همه [[ایمان]] و [[اعتقادی]] که به پیش بینیهای [[دانشمندان]] داریم به خود [[ترس]] راه نمیدهیم، در تهِ دلمان یک نوع [[ایمان]] و اطمینانی هست که، بنا نیست بوستان بشریّت که تازه شکفته است در اثر [[باد]] حوادث ویران گردد. آری، همان طوری که [[باور]] نمیکنیم [[زمین]] ما به وسیله یک [[ستاره]]، یک حادثه جوّی نیست و نابود شود، [[باور]] نمیکنیم که بشریّت به دست خود [[بشر]] و به وسیله نیروهای مخرّبی که به دست [[بشر]] ساخته شده منهدم گردد. آری، ما به [[حکم]] یک [[الهام]] [[معنوی]] که از [[مکتب]] [[انبیاء]] گرفتهایم [[باور]] نمیکنیم. دیگران چطور؟ آیا آنها هم [[باور]] نمیکنند؟ آیا همین [[اطمینان]] و [[خوشبینی]] نسبت به [[آینده انسان]] و [[زمین]] و [[زندگی]] و تمدّن و [[خوشبختی]] و بهروزی و [[عدالت]] و [[آزادی]] در آنها وجود دارد؟ ابداً. | |||
::::::هر چندی یک بار در روزنامهها، در نطقها و سخنرانیهای گردانندگان [[سیاست]] [[جهان]]، (فیلمهای اخرالزمانی هالیوودی)، آثار [[بدبینی]] شومی نسبت به [[آینده]] بشریّت و نابودی تمدّنها مشاهده میکنیم. اگر از آن درسی که [[دین]] به ما آموخته صرف نظر کنیم و [[ایمان]] به مددهای غیبی را از دست بدهیم و تنها بر اساس [[علل]] ظاهری [[حکم]] کنیم باید به آنها [[حق]] بدهیم که بدبین باشند. چرا بدبین نباشند؟ در [[دنیایی]] که سرنوشتش بستگی پیدا کرده به دگمهای که انسانی فشار دهد و پشت سرش وسائل مخرّب که [[قدرت]] آنها را [[خدا]] میداند به کار بیفتد، در [[دنیایی]] که به [[راستی]] بر روی انباری از باروت قرار گرفته و جرقّهای کافی است که یک حریق جهانی به وجود بیاورد، چه جای [[خوشبینی]] به [[آینده]] است؟ راسل در کتاب امیدهای نو میگوید: «زمان حاضر، زمانی است که در آن حسّ [[حیرت]] توأم با [[ضعف]] و [[ناتوانی]] همه را فرا گرفته است. میبینیم به طرف [[جنگی]] پیش میرویم که تقریباً هیچکس خواهان آن نیست؛ [[جنگی]] که همه میدانیم قسمت اعظم نوع [[بشر]] را به دیار نیستی خواهد فرستاد. و با وجود این مانند خرگوشی که در برابر مار افسون شده باشد خیره خیره به خطر نگاه میکنیم بدون آنکه بدانیم برای جلوگیری از آن چه باید کرد؟ | |||
::::::در همه جا داستانهای مخوف از بمب اتمی و هیدروژنی و شهرهای با خاک یکسان شده و [[قحطی]] و سبعیّت و درنده خویی برای یکدیگر [[نقل]] میکنیم؛ ولی با اینکه [[عقل]] [[حکم]] میکند که از مشاهده چنین دورنمایی بر خود بلرزیم، چون جزئی از وجودمان از آن لذّت میبرد و شکافی عمیق [[روح]] ما را به دو قسمت سالم و ناسالم تقسیم میکند، برای جلوگیری از [[بدبختی]] تصمیم قاطعی نمیگیریم<ref>برتراند راسل، امیدهای نو، بخش سرگردانیهای ما، ص۲، به نقل از شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶۰.</ref>. | |||
::::::چه تصمیمی؟ مگر [[بشر]] [[قادر]] است چنین تصمیمی بگیرد؟ هم او میگوید: دوره به وجود آمدن [[انسان]] نسبت به دوره [[تاریخی]]، طولانی، ولی نسبت به دورههای زمینشناسی کوتاه است. تصوّر میکنند [[انسان]] یک میلیون سال است که به وجود آمده. اشخاصی هستند و از آن جمله اینشتاین که به زعم آنها بسیار محتمل است که [[انسان]] دوره حیات خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفّق شود با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خویشتن را نابود کند<ref>راسل، پیشین، بخش تسلط بر طبیعت، ص۲۶، به نقل از شهید مطهری، همان.</ref>. | |||
::::::انصافاً اگر بر اساس [[علل]] مادّی و ظاهری [[قضاوت]] کنیم این بدبینیها بسیار بهجاست. فقط یک [[ایمان]] [[معنوی]]، [[ایمان]] به «[[امدادهای غیبی]]» و اینکه «[[جهان]] را صاحبی است [[خدا]] نام» لازم است که این بدبینیها را زایل و تبدیل به [[خوشبینی]] کند و بگوید بر عکس، [[سعادت]] بشریّت، [[رفاه]] و کمال بشریّت، [[زندگی]] انسانی و [[زندگی]] مقرون به [[عدل]] و [[آزادی]] و امن و [[خوشی]] [[بشر]]، در [[آینده]] است و [[انتظار]] [[بشر]] را میکشد. اگر این [[بدبینی]] را بپذیریم واقعاً مسأله صورت عجیب و مضحکی به خود میگیرد؛ مثَل [[بشر]]، مثَل طفلی میشود که در اوّلین لحظهای که [[قادر]] میشود چاقو به دست بگیرد، آن را به شکم خود میزند، خودکشی میکند و کوچکترین حظّی از وجود خود نمیبرد. | |||
::::::حالا اگر بنا باشد که [[انسان]] به همین زودی با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خود را نابود کند و اگر واقعاً [[انسان]] با [[قدرت]] [[علمی]] خود [[گور]] خود را به دست خود [[کنده]] باشد و چند گامی بیشتر تا [[گور]] خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعاً چنین خودکشی [[اجتماعی]] در [[انتظار]] بشر باشد باید بگوییم [[خلقت]] این موجود بسی بیهوده و عبث بوده است. | |||
::::::آری، یک نفر مادّی مسلک میتواند این چنین [[فکر]] کند، ولی یک نفر [[تربیت]] شده در [[مکتب الهی]] اینطور [[فکر]] نمیکند؛ او میگوید: ممکن نیست که [[جهان]] به دست چند نفر دیوانه ویران شود؛ او میگوید: درست است که [[جهان]] بر سر پیچ خطر قرار گرفته است، ولی [[خداوند]] همان طور که در گذشته- البتّه در شعاع کوچکتری- این [[معجزه]] را نشان داده، بر سر پیچهای خطر [[بشر]] را [[یاری]] کرده و از آستین [[غیب]] [[مصلح]] و [[منجی]] رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد، همانطور که [[پیامبر اعظم]]{{صل}} این [[اطمینان]] را برای [[بشریت]] داد: {{متن حدیث|وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ}} «[[اهلبیت]] من مایه [[امنیت]] و [[امان]] اهل [[زمین]] است، پس زمانیکه آنان از [[زمین]] بروند، اهل [[زمین]] نیز از میان خواهند رفت».<ref>.محمد بن علی ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۲جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۹۵ق، ص۲۰۵.</ref>. | |||
::::::لذا در [[جهانبینی]] [[انتظار]]، کار [[جهان]] عبث نیست، [[عمر]] [[جهان]] به پایان نرسیده است، هنوز اوّل کار است، دولتی مقرون به [[عدل]] و [[عقل]] و [[حکمت]] و خیر و [[سعادت]] و [[سلامت]] و [[امنیّت]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و [[وحدت]] عمومی و جهانی در [[انتظار]] بشریّت است، همانطور که [[پیامبر]] اخرالزمان این نوید قطعی را به [[بشریت]] داده است: {{متن حدیث|وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ حَتَّی یَخْرُجَ قَائِمُنَا فَیَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً}}<ref> «اگر از دنیا جز روزی باقی نماند، خداوند آن روز آن چنان طولانی گرداند تا قائم ما ظهور کند، پس جهان را سرشار از قسط و عدالت گرداند، چنانکه از ظلم و ستم پر شده بود» علی بن محمد خزاز رازی، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ۱جلد، بیدار - قم، ۱۴۰۱ ق، ص۱۶۵.</ref>. در آن [[دولت]]، [[حکومت]] با [[صالحین]] است و [[انتخاب]] اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت. روز بهروزی خواهد رسید (وَ اشْرَقَتِ الارْضُ بِنورِ رَبِّها: و [[زمین]] به [[نور]] پروردگارش روشن میشود)، روزی که: {{متن حدیث|اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ، ارْتَفَعَ فی أیّامِهِ الْجَوْرُ وَ أمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اخْرَجَتِ الارْضُ بَرَکاتِها فَلَا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَی جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالی: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ}}<ref>«زمانی که حضرت قائم{{ع}} قیام کند، در آن روز به عدالت حکم شود و ستم برای همیشه رخت بر بندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهای خود را ظاهر گرداند و حدّاکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیری پیدا نشود که مردم صدقات و زکات خود را به او بدهند و این است معنی سخن خدا: عاقبت از آن متّقیان است» محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ۲جلد، انتشارات رضی - ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۷۵ ش، ص۲۶۵.</ref>. | |||
::::::همان طور که ظهورهای گذشته پس از سختیهایی بوده، قطعاً این [[ظهور]] نیز پس از [[سختیها]] و شدّتها خواهد بود. همیشه برقها در ظلمتها میجهد<ref>.مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۵۹-۳۶۳.</ref>. | |||
::::::همانطور که [[امام علی]] به این [[نشانهها]] اشاره فرموده و آثار [[رفاه]] و [[امنیت]] و [[عدالت]] و [[معنویت]] [[دولت]] [[الهی]] آن [[حضرت]] را این چنین [[بیان]] کرده است: {{متن حدیث|حَتَّی تَقُومَ الْحَرْبُ بِکُمْ عَلَی سَاقٍ بَادِیاً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا أَلَا وَ فِی غَدٍ وَ سَیَأْتِیغَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ یَأْخُذُ الْوَالِی مِنْ غَیْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَی مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِیذَ کَبِدِهَا وَ تُلْقِی إِلَیْهِ سِلْماً مَقَالِیدَهَا فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ}}<ref>«جنگ قد علم خواهد کرد، در حالی که دندانهای خود را نشان میدهد. پستانهایش پر و آماده است. شروع کار شیرین است و عاقبت آن تلخ. همانا فردا- و فردا چیزی ظاهر خواهد کرد که او را نمیشناسید و انتظارش را ندارید- آن حاکم انقلابی هر یک از عمّال حکومتهای قبلی را به سزای خویش خواهد رسانید، زمین پارههای جگر خود را از معادن و خیرات و برکات برای او بیرون خواهد آورد و کلیدهای خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد؛ آن وقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست، و کتاب خدا و سنّت پیامبر را احیاء خواهد کرد» محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref>. | |||
::::::در این [[خطبه امام علی]] نیز، از یک [[آینده]] سخت و خشمناک و جنگهای وحشتزا یاد میکند، ولی در پایان این شب سیه، یک سپیدی میمونی را نوید میدهد. همانطور که [[قرآن کریم]] [[آینده]] [[بشریت]] و فرجام نهایی [[تاریخ]] را چنین روشن و زیبا ترسیم فرموده است: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.</ref> | |||
::::::آری، این است [[آرمان]] [[مکتب انتظار]] و [[فلسفه]] بزرگ [[مهدویّت]]؛ در عین اینکه [[پیش بینی]] یک سلسله حوادث و تکانهای شدید و نابسامانیها و [[کشتارها]] و بیعدالتیهاست، [[پیش بینی]] یک [[آینده]] [[سعادت]] بخش و [[پیروزی]] کامل [[عقل]] بر [[جهل]]، [[توحید]] بر [[شرک]]، [[ایمان]] بر [[شک]]، [[عدالت]] بر [[ظلم]]، [[سعادت]] بر [[شقاوت]] است؛ لذا نوید دِه و [[آرزو]] ساز و آرامشبخش است»<ref>مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۳. آقای موحدی (کارشناس ارشد علوم تربیتی)؛}} | |||
[[پرونده:13681269.jpeg|100px|right|بندانگشتی|[[محسن موحدی]]]] | [[پرونده:13681269.jpeg|100px|right|بندانگشتی|[[محسن موحدی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محسن موحدی]]'''، در مقاله ''«[[آثار روانشناختی آموزههای مهدویت (مقاله)|آثار روانشناختی آموزههای مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محسن موحدی]]'''، در مقاله ''«[[آثار روانشناختی آموزههای مهدویت (مقاله)|آثار روانشناختی آموزههای مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۶۴: | خط ۸۵: | ||
::::::'''چهارم''': [[باور به مهدویت]]، چنان [[آرامش]] سطح بالایی در [[انسان]] بیقرار ایجاد میکند که ناآرامیهای سطح پایینتر را از بین میبرد»<ref>[[محسن موحدی|موحدی، محسن]]، [[آثار روانشناختی آموزههای مهدویت (مقاله)|آثار روانشناختی آموزههای مهدویت]]، ص ۴</ref>. | ::::::'''چهارم''': [[باور به مهدویت]]، چنان [[آرامش]] سطح بالایی در [[انسان]] بیقرار ایجاد میکند که ناآرامیهای سطح پایینتر را از بین میبرد»<ref>[[محسن موحدی|موحدی، محسن]]، [[آثار روانشناختی آموزههای مهدویت (مقاله)|آثار روانشناختی آموزههای مهدویت]]، ص ۴</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۴. سرکار خانم فقیهی مقدس؛}} | ||
[[پرونده:5245240.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[نفیسه فقیهی مقدس]]]] | [[پرونده:5245240.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[نفیسه فقیهی مقدس]]]] | ||
::::::سرکار خانم '''[[نفیسه فقیهی مقدس]]'''، در مقاله ''«[[بررسی کارکرد آموزه انتظار در حوزه سلامت روان خانواده با تاکید بر روایات اسلامی (مقاله)|بررسی کارکرد آموزه انتظار در حوزه سلامت روان خانواده با تاکید بر روایات اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::سرکار خانم '''[[نفیسه فقیهی مقدس]]'''، در مقاله ''«[[بررسی کارکرد آموزه انتظار در حوزه سلامت روان خانواده با تاکید بر روایات اسلامی (مقاله)|بررسی کارکرد آموزه انتظار در حوزه سلامت روان خانواده با تاکید بر روایات اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۷۳: | خط ۹۴: | ||
{{پرسمان آثار روانشناختی انتظار}} | {{پرسمان آثار روانشناختی انتظار}} | ||
{{پرسمان آثار انتظار}} | {{پرسمان آثار انتظار}} | ||
==منبعشناسی جامع مهدویت== | ==منبعشناسی جامع مهدویت== | ||
{{پرسشهای وابسته}} | {{پرسشهای وابسته}} |