پرش به محتوا

امامت امام حسن مجتبی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[امام حسن]]{{ع}} فرزند [[علی بن ابوطالب]]{{ع}} کنیه‌اش [[ابومحمد]] و ملقب به مجتبی در نیمه [[ماه رمضان]] [[سال سوم هجری]] قمری در [[مدینه]] متولد شد<ref>مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲.</ref> و در سال ۵۰ یا ۵۱ هجری قمری با دسیسه [[یزید بن معاویه]] توسط همسرش [[جعده]] دختر [[اشعث]]، [[مسموم]] گردیده و در [[چهل]] و هفت سالگی [[شهید]] شد<ref>قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۲، ص۴۲۷؛ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۴۶۴.</ref> و در [[قبرستان بقیع]] [[دفن]] گردید<ref>مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲.</ref><ref>[[حمیدالله رفیعی زابلی|رفیعی زابلی، حمیدالله]]، [[امامت امام حسن مجتبی (مقاله)|امامت امام حسن مجتبی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۲۸.</ref>.
*قبل از ذکر [[نصوص امامت]] از مصادر [[شیعه]] تذکر این نکته لازم است که [[نص]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام]] سابق از راه‌های [[تعیین امام]] و مورد قبول همه [[مسلمانان]] است و [[استخلاف]] [[امیر المومنین]] {{ع}} و اعلام [[جانشینی]] [[امام حسن]] {{ع}} در منابع [[عامه]] هم از مسلمات است و [[روایت]] {{عربی|الخلافة بعدی ثلاثون}} را به همین ملاحظه تا پایان دوره [[خلافت امام]] مجتبی {{ع}} «خلافة النبوة» معنی کرده‌اند.<ref>ر.ک: البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۱۷ و خامس الخلفاء الراشدین الحسن بن علی، ص ۱۲۲.</ref>


==[[دلایل]] [[امامت امام حسن مجتبی]]{{ع}} ==
علاوه بر نصوصی که از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بر [[امامت امام مجتبی]] {{ع}} است؛ [[نصوص امامت]] آن [[حضرت]] و [[استخلاف]] [[امیرالمومنین]] و [[تعیین امام حسن مجتبی]] {{ع}} به عنوان [[امام]] بعد از خود نزد [[شیعه]] مسلم و از شهرت قابل توجهی برخوردار است.<ref>ر.ک: الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۷ و الشافی فی الإمامة، ج ۳، ص ۱۰۱ و ج ۴، ص ۱۵.</ref> به چند نمونه از این [[روایات]] که مشتمل بر [[نص]] [[رسول خدا]] {{صل}} نیز می‌باشد اشاره می‌شود: [[رسول خدا]] {{صل}} فرموده‌اند: {{عربی|الحسن و الحسین إمامان قاما أو قعدا}}. این سخن [[پیامبر اکرم]] {{صل}} که مورد قبول [[مسلمانان]] است بر [[امامت]] و [[ولایت امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} به خوبی دلالت دارد<ref>کفایة الأثر؛ ص ۳۸، شیخ مفید می‌گوید: {{عربی|و اتفقوا علی أنه {{ع}} قال فی الحسن و الحسین ابنای هذان إمامان قاما أو قعدا}}. قاضی نورالله در إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۱۹، ص ۲۱۶ می‌نویسد: {{عربی|و قد تواتر الحدیث عن النبی {{صل}} أنه قال: ولدای هذان امامان قاما أو قعدا، و هما ریحانتای من الدنیا}}. مجلسی در بحار ادعای اجماع اهل قبله می‌کند: {{عربیاجتمع أهل القبلة علی أن النبی ص قال: الحسن و الحسین إمامان قاما أو قعدا}}. بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۹۱.</ref>
*۱. یکی از [[دلایل]]، [[نصوص]] [[پیامبر]]{{صل}} می‌باشد و یکی از این [[نصوص]] روایتی است که [[پیامبر]]{{صل}} مصادیق [[اولی الامر]] را برای [[جابر]] [[بیان]] می‌کند و می‌فرماید: {{متن حدیث|هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ...}}<ref>اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۳۱۲؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۳.</ref>. [[حدیث]] دیگر از [[پیامبر]]{{صل}} در خصوص [[امامت امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} می‌باشد که فرمود: "این دو [[فرزند من]] [[حسن]] و [[حسین]] دو امامند، خواه [[قیام]] به امر [[امامت]] نمایند و خواه از [[جور]] [[ظالمان]] [[پنهان]] دارند"<ref>{{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ابْنَايَ هَذَانِ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۲۱۱، خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۱۱۷؛ کوفی، ابن عقدة، فضائل امیرالمؤمنین، ص۱۶۸.</ref>.
*۲. [[امام علی]]{{ع}} در [[وصیت]] نامه‌اش به [[امامت امام حسن]]{{ع}} بعد از خودش تصریح کرده و [[امام حسین]]{{ع}} و دیگران را بر آن [[شاهد]] گرفته است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۲۹۸.</ref>. در [[روایات]] دیگری نیز [[امام علی]]{{ع}} به [[امامت امام حسن]]{{ع}} بعد از خودش و [[امامت]] سایر [[امامان]] تصریح نموده است<ref>طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۳۵۷- ۳۵۹.</ref>.
*۳. [[اهل بیت]]{{عم}} و [[پیامبر]]{{صل}} بر [[امامت امام حسن]]{{ع}} [[اجماع]] داشته‌اند و [[اجماع]] [[اهل بیت]] [[حجت]] قطعی می‌باشد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابوطالب، ج۳، ص۱۴۱.</ref>.
. [[اجماع]] [[شیعه]] بر [[امامت امام حسن]]{{ع}} [[دلیل]] دیگر [[امامت]] آن [[حضرت]] است<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، ص۵۸۳.</ref>.
*۵. [[امام حسن]]{{ع}} به [[امامت]] خود [[معتقد]] بوده و [[مردم]] را به [[بیعت]] با خودش [[دعوت]] کرده است، بدون [[شک]] او در این مدعا بر [[حق]] بوده است<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابوطالب، ج۳، ص۱۴۱.</ref>.
*۶. مطابق [[دلایل عقلی]] ونقلی [[عصمت]] و [[افضلیت امام]] از [[شرایط امامت]] است و از کسانی که در زمان [[امام حسن]]{{ع}} مدعی [[امامت]] بودند، کسی جز او دارای صفات مزبور نبود و در زمان [[امام حسن]]{{ع}} جز [[معاویه]] کس دیگری ادعای [[امامت]] نداشته است و با اثبات [[فسق]]، بلکه [[کفر]] [[معاویه]]، [[امامت امام حسن]]{{ع}} مطابق با اوصاف مذکور ثابت می‌گردد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابوطالب، ج۳، ص۱۴۱.</ref><ref>[[حمیدالله رفیعی زابلی|رفیعی زابلی، حمیدالله]]، [[امامت امام حسن مجتبی (مقاله)|امامت امام حسن مجتبی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۲۸.</ref>.
*[[امام حسن]]{{ع}} در مسئله [[قضا و قدر]] با [[بیان]] مطالب مفصل، [[تفویض]] و [[جبر]] را نفی کرده و با اثبات [[اختیار]]، [[ایمان]] به قدَر را چه [[نیک]] و چه بد ([[خیر و شر]]) لازم دانسته و منکر قدَر را [[کافر]] می‌داند و در توضیح این مطلب می‌فرماید: [[خدا]] [[مردم]] را به حال خود رها نساخته و از سیطره خویش خارج ننموده و نیز آنان را به انجام کاری [[قدرت]] بخشید تا [[اوامر]] [[خدا]] را با [[اختیار]] خودشان بپذیرند و از [[نواهی]] [[خدا]] طبق [[اختیار]] خودشان دوری نمایند و اگر به [[گناه]] [[گرایش]] یابند [[خدا]] می‌تواند بین او و [[گناه]] [[مانع]] ایجاد نماید، ولی اگر چنین نکند این [[خدا]] نیست که آنان را با [[زور]] و [[جبر]] به [[گناه]] واداشته باشد<ref>تحف العقول، ص۲۳۱.</ref> و در [[تبیین]] [[رضا]] به [[قدر]] [[الهی]] می‌گوید: [[اعتماد]] بر [[نیکو]] بودن [[اختیار]] [[خداوند]] باعث می‌شود که [[انسان]] غیر از آنچه را که [[خدا]] برای او [[اختیار]] نموده [[آرزو]] نکند<ref>کنزالعمال، ج۳، ص۷۱۲؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۱۳، ص۲۵۳.</ref>.
*[[امام حسن]]{{ع}} آغاز [[تفرقه]] و [[کشتار]] در بین [[مسلمانان]] را [[اختلاف]] در مسئله [[ولایت]] و [[امامت]] می‌داند<ref>طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۶۲.</ref> و در مسئله [[امامت]] فرموده است که [[خداوند]] هیچ [[پیامبری]] را [[مبعوث]] نکرد، مگر این که از [[اهل بیت]] او برایش [[وصی]] قرار داد و [[علی]]{{ع}} [[وصی]] [[رسول خدا]] بود<ref>همان، ج۲، ص۵۳.</ref>.
*[[امام حسن]]{{ع}} در ضمن [[بیان]] [[دوازده امام]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}}، [[مهدی این امت]] را [[نهمین امام]] از صلب برادرش [[حسین]] دانسته<ref>خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۲۳.</ref> و می‌گوید [[خداوند]] [[عمر]] او را در [[غیبت طولانی]] نموده و سپس با [[قدرت]] خود او را به صورت [[جوان]] [[چهل]] ساله ظاهر می‌گرداند، تا [[مردم]] بدانند که [[خداوند]] بر هر چیزی [[قادر]] است<ref>الامامة والتبصره، ص۱؛ احتجاج، ج۲، ص۶۸.</ref> و از میان [[ائمه]]{{عم}} فقط [[مهدی]] است که در تحت [[بیعت]] هیچ کسی نبوده و به همین جهت [[خداوند]] او را [[غائب]] نموده است<ref>احتجاج، ج۲، ص۶۸.</ref>. [[بیزاری]] [[مسلمانان]] از همدیگر، [[لعن]] آنان به وسیله یکدیگر، و تف انداختن بر صورت‌های همدیگر و [[شهادت]] بر [[کفر]] یکدیگر برخی از [[نشانه‌های ظهور]] [[مهدی]] است، که توسط [[امام حسن]]{{ع}} [[بیان]] شده است<ref>الغیبه، ص۴۳۸؛ الخرائج والجرائح، ج۳، ص۱۱۵۳.</ref>.
*[[امام حسن]]{{ع}} به برخی از [[پرسش‌ها]] پاسخ گفته که از جمله درباره [[جایگاه]] [[روح]] در هنگام [[خواب]]<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، ص۹۷.</ref> و پس از [[مرگ]] می‌باشد. و همچنین در ضمن این پاسخ، صخره [[بیت المقدس]] را [[عرش]] ادنای [[خدا]] دانسته که [[خداوند]] از همین محل [[زمین]] را بسط داده و به سوی همین محل آن را درهم خواهد پیچید<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۷۲؛ حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ص۲۴۲.</ref>.
*یکی از پاسخ‌های [[امام حسن]]{{ع}} در حل شبهه‌ای بوده که به وسیله یک [[یهودی]] بر [[حدیث]] {{متن حدیث|الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكَافِرِ}} به این صورت وارد شده بود که این [[دنیا]] برای برخی از [[کافران]] به خاطر [[زندگی]] [[سختی]] که دارند زندان است و بر عکس برای برخی از [[مؤمنان]] به خاطر [[رفاه]] و آسایشی که دارند [[بهشت]] است. [[امام]] در حل [[شبهه]] می‌گوید که دنیای [[کافر]] در مقایسه با [[عذاب]] دردناک [[اخروی]] برای او [[جنت]] است و نیز [[رفاه]] و [[آسایش]] [[مؤمن]] در این [[دنیا]] در مقایسه [[نعمت‌های بهشتی]] زندان به حساب می‌آید<ref>شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۳۴۰؛ ابن صباغ، علی بن محمد، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، ج۲، ص۷۰۴.</ref><ref>[[حمیدالله رفیعی زابلی|رفیعی زابلی، حمیدالله]]، [[امامت امام حسن مجتبی (مقاله)|امامت امام حسن مجتبی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۲۹.</ref>.
*[[امام حسن]]{{ع}} [[کرامات]] و معجزه‌هایی را که از او [[نقل]] شده از مصادیق [[استجابت دعا]] شمرده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۲.</ref> و در موضوعات مختلف مناظره‌ها و خطابه‌های متعددی بعد از [[شهادت]] پدرش انجام داده است. از جمله مناظره‌هایی است که [[معاویه]] با [[مشورت]] [[عمروعاص]] در جهت منکوب نمودن آن [[حضرت]] دایر می‌نموده که هر بار به زیان خود [[معاویه]] تمام گردیده است<ref>طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۳، ص۱۷- ۴۲ و ۵۲.</ref> و نیز در یکی از خطابه‌های آن [[حضرت]] که با [[توطئه]] [[معاویه]] برای [[استهزا]] و [[تحقیر]] وی انجام گرفت خود [[معاویه]] شرمسار و خشمگین می‌گردد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۸۱۸۰.</ref>. در یکی از خطابه‌ها به [[مردم کوفه]] می‌گوید شما را با سه چیز که در [[حق]] من انجام دادید ترک می‌کنم: کشتن پدرم، [[طعن]] خودم و به [[غارت]] بردن اموالم. و باز در آخرین خطابه‌اش در [[مسجد کوفه]] به [[مردم کوفه]] می‌گوید: ای [[اهل کوفه]] از [[خدا]] بترسید در مورد [[همسایگان]] و مهمانان و در مورد [[اهل بیت]] پیامبرتان که [[خداوند]] [[پلیدی]] را از آنان برداشته و پاکیزه‌شان نموده است<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۸۱۸۰.</ref><ref>[[حمیدالله رفیعی زابلی|رفیعی زابلی، حمیدالله]]، [[امامت امام حسن مجتبی (مقاله)|امامت امام حسن مجتبی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۲۹-۴۳۰.</ref>.


[[سلیم بن قیس]] می‌گوید: زمانی که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به پسرش [[حسن]] {{ع}} [[وصیت]] می‌فرمود، حاضر بودم، [[علی]] {{ع}} [[حسین]] {{ع}} و [[محمد بن حنفیه]] و سایر فرزندانش را با رؤساء [[شیعه]] و اهل بیتش گواه گرفت، سپس کتاب و [[سلاح]] [[امامت]] را باور تحویل داد و فرمود: {{عربی|يَا بُنَيَّ أَمَرَنِي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ أُوصِيَ إِلَيْكَ وَ أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكَ كُتُبِي وَ سِلاَحِي كَمَا أَوْصَى إِلَيَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ دَفَعَ إِلَيَّ كُتُبَهُ وَ سِلاَحَهُ وَ أَمَرَنِي أَنْ آمُرَكَ إِذَا حَضَرَكَ اَلْمَوْتُ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَى أَخِيكَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى اِبْنِهِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ وَ أَمَرَكَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَى اِبْنِكَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ فَقَالَ وَ أَمَرَكَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ تَدْفَعَ وَصِيَّتَكَ إِلَى اِبْنِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ فَأَقْرِئْهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مِنِّي اَلسَّلاَمَ}}<ref>کافی باب الاشاره و النص علی الحسن بن علی {{ع}}، ج ۱، ص ۲۹۷، ح اول. و ر.ک: ح ۵. پسر عزیزم رسول خدا {{صل}} مرا امر فرمود که بتو وصیت کنم و کتب و سلاحم را بتو سپارم، چنان که پیغمبر بمن وصیت فرمود و کتب و سلاحش را بمن سپرد و باز مرا امر کرد که بتو امر کنم، چون مرگت فرارسد، آنها را ببرادرت حسین {{ع}} بسپاری، سپس به پسرش حسین {{ع}} متوجه شد و فرمود: و رسول خدا {{صل}} بتو أمر فرموده که آنها را باین پسرت بسپاری، سپس دست علی بن الحسین {{ع}} را گرفت و فرمود: رسول خدا {{ع}} بتو امر فرموده است که آنها را بپسرت محمد بن علی بسپاری و از جانب پیغمبر و من باو سلام برسانی.</ref>
بعد از [[شهادت]] [[امیرالمومنین]] {{ع}}، [[امام حسن]] {{ع}} خطبه‌ای ایراد فرمود سپس [[عبدالله بن عباس]] گفت: {{عربی|مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ! هَذَا اِبْنُ نَبِيِّكُمْ، وَ وَصِيُّ إِمَامِكُمْ فَبَايِعُوهُ}}. [[مردم]] هم پذیرفتند و با [[امام حسن]] به عنوان [[خلیفه]] [[بیعت]] کردند و [[امام]] هم [[اقدام]] به [[تصدی]] امور نمود.<ref>همانگونه که شیخ مفید می‌گوید: {{عربی|فاستجاب له الناس فقالوا ما أحبه إلینا و أوجب حقه علینا و تبادروا إلی البیعه له بالخلافة و ذلک فی یوم الجمعة الحادی و العشرین من شهر رمضان سنة أربعین من الهجرة فرتب العمال و أمر الأمراء و أنفذ عبدالله بن العباس {{ع}} إلی البصرة و نظر فی الأمور}}؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۷.</ref>
*'''[[احتجاج]] به [[نصوص امامت]]''': در سخنان خود [[امام حسن]] {{ع}} هم به [[نصوص امامت]] [[احتجاج]] و [[استدلال]] شده است: در زمان [[امیرالمومنین]] {{ع}} برخی نسبت به اماما [[حسن]] {{ع}} [[شبهه]] کردند که از [[احتجاج]] و [[استدلال]] ناتوان است. این سخن که به [[امیرالمومنین]] {{ع}} رسید [[دستور]] داد [[مردم]] در [[مسجد]] گرد آمدند و [[امام حسن]] {{ع}} [[خطبه]] بلیغی ایراد فرمود که همه را تحت تأثیر قرار داد و در آن [[خطبه]] بر [[امامت]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[استدلال]] کرد. در این هنگام [[امیرالمومنین]] {{ع}} –در حالی که دامن لباسش به [[زمین]] می‌کشید –بالای [[منبر]] رفت و بین چشمان او را بوسید و فرمود: {{عربی|یا ابن رسول الله أثبت علی القوم حجتک أوجبت علیهم طاعتک فویل لمن خالفک}}.<ref>الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص ۵۰۴ و بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۳۵۸.</ref>
در ماجرای [[صلح]] با [[معاویه]] در پاسخ به اعتراض به بعضی از [[مخالفان]] [[مصالحه]]، می‌فرماید: {{عربی|ألا تعلمون أننی إمامکم مفترض الطاعة علیکم و أحد سیدی شباب أهل الجنة بنص من رسول الله {{صل}} علی؟ قالوا بلی}}.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۶ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹. آیا نمی‌دانید که من امام مفترض الطاعه بر شما هستم و به نص رسول خدا {{صل}} یکی از دو سروران جوانان بهشتم؟ گفتند: آری.</ref>
*'''[[افضلیت]]''': بنا بر [[آیات قرآن کریم]] مانند [[آیه]] سؤال و [[آیه تطهیر]] و [[آیه]] [[اولی الامر]] و [[احادیث]] [[متواتر]] مانند [[حدیث ثقلین]] [[افضلیت]] در [[علم]] و [[مرجعیت علمی اهل بیت]] {{عم}} از جمله [[امام حسن]] {{ع}} ثابت است و در [[مقام]] عمل نیز این [[منزلت]] مورد اعتراف همه قرار گرفته است. بنا بر [[روایات]] تفسیری قریب به ۴۰ [[آیه]] [[قرآن]] درباره [[امام]] مجتبی آمده است.<ref>ر.ک: الامام المجتبی {{ع}} مهجة قلب المصطفی، ص ۱۷.</ref> [[جایگاه]] و مکانت علمی [[امام]] مجتبی در حدی است که [[امیرالمومنین]] {{ع}} برای پاسخ به مسائل به وی ارجاع داده و پس از آنکه [[امام حسن]] {{ع}} [[حکم]] تمام شقوق و احتمالات مساله را [[تبیین]] کردند [[امیرالمومنین]] {{ع}} با تبسم فرمود: صدقت یا بُنی، آنگاه این [[آیه شریفه]] را تلاوت نمود: {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}.<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۳. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج ۵، ص ۳۵۵. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۸.</ref> بنا بر [[نقل]] منابع [[عامه]]، آن [[حضرت]] در سن نوجوانی در [[مسجد]] [[مدینه]] می‌نشست و [[مردم]] دور او گرد آمده و سؤالات و مشکلات دینی آنان را حل می‌فرمود و [[برتری]] وی بر دیگران [[آشکار]] بود<ref>ر.ک: الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی)، ج ۱۰، ص ۱۶۵.</ref>
[[امام]] مجتبی {{ع}} هفت سال از دوران [[رسول خدا]] {{صل}} را [[درک]] نمود و [[جایگاه]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و [[منزلت]] والای آنان از همان دوران کودکی نزد [[رسول خدا]] {{صل}} از مسلمات [[مسلمانان]] است. [[احمد]] حنبل روایاتی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} در زمینه [[جایگاه]] [[امام حسن]] {{ع}} نزد [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرده است.<ref>ر.ک: مسند احمد، ج ۱، ص ۷۷.</ref>
*'''اعلام [[افضلیت امام]] [[حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} به‌وسیله [[رسول خدا]] {{صل}}''': [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در جمع [[مردم]] در یک [[سخنرانی]] درباره [[برتری]] و [[افضلیت امام]] [[حسن]] و [[امام حسین]] فرمودند: ای [[مردم]]، آیا شما را با گرامی‌ترین [[آدمیان]] از حیث عمو و عمه آشنا سازم؟ عرض کردند: آری [[رسول خدا]] فرمود: بر شما باد، [[حسن]] و [[حسین]]، عموی ایشان [[جعفر]] است که با دو بال در [[بهشت]] پرواز می‌کند و عمه آنها، ام هانی دختر [[ابوطالب]] است. ای [[مردم]]: آیا می‌خواهید کسانی را که شریفترین دایی و خاله را دارند، بشناسید؟ گفتند: آری [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: آنها [[حسن]] و [[حسین]] هستند، دایی آنها قاسم [[فرزند]] محمّد و خاله ایشان [[زینب]] دختر [[پیامبر]] خداست. ای [[مردم]] شما را [[آگاه]] سازم که جد، مادر بزرگ، پدر، مادر، عمو، عمه، دایی و خاله آنها همگی در بهشتند هر کس این دو [[فرزند من]] و پدر و مادرشان را [[دوست]] بدارد فردا در [[بهشت]] با ما خواهد بود و هر که با آنها [[دشمنی]] ورزد، در [[آتش]] است. از [[منزلت]] ایشان به نزد [[خدا]]، این است که آنها را در [[تورات]] به نام شبّر و شبیر خوانده است.<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۹۸؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص ۳۹۰.</ref>
علاوه بر فضائلی که مشترک بین [[امام حسن]] و [[امام حسین]] بود از [[نبی اکرم]] {{صل}} در خصوص [[امام حسن]] {{ع}} فضایلی [[نقل]] شده که به چند مورد بسنده می‌شود: ابن عساکر دمشقی می‌نویسد: [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: {{عربی|مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى اَلْحُسَينِ بْنِ عَلِيٍّ}}.<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۳، ص ۲۰۹ و إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ص ۲۱۱.</ref> بنا بر [[نقل]] [[بخاری]] برَاء [[صحابی]] [[رسول خدا]] {{صل}} می‌گوید: {{عربی|رأیت النبی {{صل}} و الحسن علی عاتقه یقول: اللهم إنی أحبه فأحبه}}.<ref>صحیح بخاری، ج ۴، ص ۲۱۷.</ref> مسلم از طرق مختلف به [[سند]] خود از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرده که درباره [[امام حسن]] {{ع}} فرمود: {{عربی|اللهم إنی أحبه فأحبه و أحبب من یحببه}}.<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹.</ref>
حموی [[شافعی]] می‌گوید: [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[امام حسن]] {{ع}} فرمودند: {{عربی|فإنه ابنی و ولدی و منی و قرة عینی و ضیاء قلبی و ثمرة فؤادی و هو سیّد شباب أهل الجنّة و حجّة الله علی الأمة أمره أمری و قوله قولی، من تبعه فإنه منّی و من عصاه فإنه لیس منّی}}. آنگاه [[رسول خدا]] {{صل}} مصائب [[امام حسن]] {{ع}} را [[پیشگویی]] و [[ثواب]] [[زیارت]] قبرش را بیان می‌فرماید.<ref>{{عربی|و إنی إذا نظرت إلیه تذکرت ما یجری علیه من الذلّ بعدی و لا یزال الأمر به حتی یقتل بالسمّ ظلما و عدوانا فعند ذلک تبکی الملائکة و السبع الشداد لموته و یبکیه کل شیء حتی الطیر جوّ السماء و الحیتان فی جوف الماء،قدمه علی الصراط یوم تزل فیه الأقدام فرائد السمطین}}، الحموی الشافعی، ج ۲، ص ۳۵.</ref>
*'''[[معجزات]] و [[کرامات]]''': از [[امام حسن]] {{ع}} [[کرامات]] و امور خارق العاده زیادی [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۲۳۶ و بحار، ج ۴۳، ص ۳۲۳.</ref> هر یک به عنوان [[معجزه]] می‌تواند [[دلیل]] بر [[امامت]] آن [[حضرت]] باشد که تنها به بیان دو مورد اکتفا می‌شود:
#'''[[تسبیح]] سنگ ریزه''': در [[روایت]] آمده است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سنگ ریزه‌ای را در دستان [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} قرار دادند ناگهان سنگ ریزه شروع به [[تسبیح]] گفتن نمود آن [[حضرت]] {{صل}} فرمودند: {{عربی|الحصی لا یسبّحن إلا فی یدی نبیّ أو وصیّ و الحسن و الحسین من عترتی و أوصیائی و خلفائی}}<ref>إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۱۵.</ref>
#'''بارور کردن درخت خرمای خشک''': [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[حسن بن علی]] {{عم}} در یکی از سفرهای عمره همراه مردی از اولاد [[زبیر]] بود که به امامتش [[معتقد]] بود، زیر درخت خرمائی که از [[تشنگی]] خشک شده بود، فرود آمدند، در زیر آن درخت فرشی برای [[امام حسن]] انداختند و در برابرش فرشی برای زبیری، زیر درخت خرمای دیگری. زبیری سر بالا کرد و گفت: اگر این درخت خرمای تازه می‌داشت از آن می‌خوردیم. [[امام حسن]] فرمود: خرما میل داری؟ زبیری گفت: آری. [[حضرت]] دست بسوی [[آسمان]] برداشت و [[دعا]] کرد. پس درخت سبز شد و بحال خود برگشت و برگ و خرما برآورد. ساربانی که مرکب از او کرایه کرده بودند، گفت: به [[خدا]] این جادو است، [[امام حسن]] {{ع}} فرمود: ویلک لیس بسحر و لکن دعوة ابن [[نبی]] مستجابة؛ وای بر تو، جادو نیست، بلکه [[دعای مستجاب]] پسر [[پیغمبر]] است، پس بسوی درخت بالا رفتند و هر چه خرما داشت چیدند و آنها را [[کفایت]] کرد.<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۶۲ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۱۸.</ref> برخی برای تاریک و مبهم نشان دادن زندگی [[هدایت]] بخش و سراسر [[نور امام]] مجتبی {{ع}} دست به القای [[شبهات]] زده‌اند در اینجا دو [[شبهه]] بررسی می‌شود»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۹-۲۴.</ref>.
== پرسش‌های وابسته ==
* [[ادله امامت امام حسن کدامند؟ (پرسش)]]
* [[آیا فضائل امام حسن در قرآن آمده است؟ (پرسش)]]
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[حمیدالله رفیعی زابلی|رفیعی زابلی، حمیدالله]]، [[امامت امام حسن مجتبی (مقاله)|امامت امام حسن مجتبی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی''']]
{{ستون-شروع|1}}
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
{{پایان}}


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
۷۵٬۴۶۹

ویرایش