عالم: تفاوت میان نسخهها
←عالمان در نهج البلاغه
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '') |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*در این دوران، زمانی که پرده [[غیبت]] حجابی بین [[مردمان]] و [[امام زمان]] ایجاد کرده است، طبق سفارش [[امام مهدی]] {{ع}} گرایش و [[تبعیت]] [[انسانها]] باید به سمتوسوی [[عالمان دین]] و [[راویان احادیث]] بگراید. از اینرو [[امام زمان]] {{ع}} بهوسیله [[آخرین سفیر]] و [[نایب خاص]] خود، جناب [[علی بن محمد سمری]]، دستوری برای [[شیعیان]] صادر کرد که در پیشامدهای روزگار به [[راویان]] [[اخبار]] و [[احادیث اهل بیت]] {{عم}} مراجعه کنند، زیرا آنان [[حجت]] مناند و من [[حجت]] خدایم بر ایشان؛ و رد بر ایشان رد بر ما و رد بر ما رد بر [[خداوند]] و رد بر [[خدای تعالی]] [[کفر]] است. نیاز به [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[عالمان راستین]] بهخصوص در [[جهان]] کنونی و مقتضیات آن، امری حساس و خطیر است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 533.</ref>. | *در این دوران، زمانی که پرده [[غیبت]] حجابی بین [[مردمان]] و [[امام زمان]] ایجاد کرده است، طبق سفارش [[امام مهدی]] {{ع}} گرایش و [[تبعیت]] [[انسانها]] باید به سمتوسوی [[عالمان دین]] و [[راویان احادیث]] بگراید. از اینرو [[امام زمان]] {{ع}} بهوسیله [[آخرین سفیر]] و [[نایب خاص]] خود، جناب [[علی بن محمد سمری]]، دستوری برای [[شیعیان]] صادر کرد که در پیشامدهای روزگار به [[راویان]] [[اخبار]] و [[احادیث اهل بیت]] {{عم}} مراجعه کنند، زیرا آنان [[حجت]] مناند و من [[حجت]] خدایم بر ایشان؛ و رد بر ایشان رد بر ما و رد بر ما رد بر [[خداوند]] و رد بر [[خدای تعالی]] [[کفر]] است. نیاز به [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[عالمان راستین]] بهخصوص در [[جهان]] کنونی و مقتضیات آن، امری حساس و خطیر است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 533.</ref>. | ||
*در [[مکتب]] [[علوی]]، [[علما]] دو دستهاند: دستهای [[عالمان]] حقیقی که عامل به [[علم]] خود هستند و آنان در راه حفظ و [[آموزش]] [[دین]] میکوشند و [[مجاهدت]] میکنند؛ و دسته دوم که [[علوم]] را در حد زبان و سخندانی آموختهاند، اما عامل به آن آموزهها نیستند. تعبیر [[امام]] از این دسته تعبیر به [[منافق]] است. آنها از [[جایگاه علمی]] خود بهره میجویند و خود را مطابق با شرایط ویژه زمان تطبیق میدهند. بنابراین [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] [[مردمان]] را نسبت به این دسته هشدار میدهد و میفرماید: [[پیشوایی]] که [[مردم]] را به [[هدایت]] خواند و [[پیشوایی]] که به [[گمراهی]] [[دعوت]] کند، برابر نیستند. [[رسول الله]] {{صل}} فرمود که "من بر [[امت]] خود از [[مؤمن]] و [[مشرک]] باک ندارم، زیرا [[مؤمن]] را [[خدا]] به سبب ایمانش بازمیدارد و [[مشرک]] را به سبب شرکش [[سرکوب]] میسازد، ولی بر شما از آنکه به [[دل]] [[منافق]] است و به گفتار عالم، میترسم، زیرا چیزهایی میگوید که میپسندید و کارهایی میکند که نمیپسندید"<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 533.</ref>. | *در [[مکتب]] [[علوی]]، [[علما]] دو دستهاند: دستهای [[عالمان]] حقیقی که عامل به [[علم]] خود هستند و آنان در راه حفظ و [[آموزش]] [[دین]] میکوشند و [[مجاهدت]] میکنند؛ و دسته دوم که [[علوم]] را در حد زبان و سخندانی آموختهاند، اما عامل به آن آموزهها نیستند. تعبیر [[امام]] از این دسته تعبیر به [[منافق]] است. آنها از [[جایگاه علمی]] خود بهره میجویند و خود را مطابق با شرایط ویژه زمان تطبیق میدهند. بنابراین [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] [[مردمان]] را نسبت به این دسته هشدار میدهد و میفرماید: [[پیشوایی]] که [[مردم]] را به [[هدایت]] خواند و [[پیشوایی]] که به [[گمراهی]] [[دعوت]] کند، برابر نیستند. [[رسول الله]] {{صل}} فرمود که "من بر [[امت]] خود از [[مؤمن]] و [[مشرک]] باک ندارم، زیرا [[مؤمن]] را [[خدا]] به سبب ایمانش بازمیدارد و [[مشرک]] را به سبب شرکش [[سرکوب]] میسازد، ولی بر شما از آنکه به [[دل]] [[منافق]] است و به گفتار عالم، میترسم، زیرا چیزهایی میگوید که میپسندید و کارهایی میکند که نمیپسندید"<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 533.</ref>. | ||
*[[اهل بیت]] {{عم}} بهویژه [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در این مورد بیاناتی دارند که میتواند چراغ راه برای شناختن [[علمای راستین]] باشد تا در پرتو [[تبعیت]] و [[پیروی]] از آنان (بهعنوان اصلی خدشهناپذیر) هر یک از [[مردمان]] بتوانند عالم حقیقی را تشخیص و تمیز دهند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در بیان [[علمای راستین]]، مَثَل آنان را در [[زمین]] همچون [[ستارگان]] [[آسمان]] میداند که [[مردم]] بهوسیله آنها در بیراهههای [[دنیا]] راه را بازمیشناسند. [[عظمت]] [[جایگاه]] عالم نزد [[امام]] {{ع}} نیز [[جایگاه]] ویژهای است، چنانکه دو رکعت [[نماز]] عالم را [[برتر]] از هفتاد رکعت [[نماز]] [[نادان]] میداند، زیرا عالم در مواجهه با آزمایشها و [[فتنهها]] به پشتوانه [[دانش]] خود میتواند سالم بماند، ولی فرد [[نادان]] اینگونه نیست. همچنین در [[نهج البلاغه]] خطاب به [[کمیل بن زیاد]] فرمود: (ای [[کمیل]]!) [[دلها]] چونان ظرفهایند و [[بهترین]] آنها نگهدارندهترین آنهاست. پس، هرچه میگویم بهخاطر بسپار. [[مردم]] سه دستهاند، عالمی ربانی و آموزندهای که در راه راست گام برمیدارد و سه دیگر، کسانی که از پی هر آواز میروند و با وزش هر باد به [[چپ و راست]] میل میکنند، از فروغ [[دانش]] بهرهور نشدهاند و به رکن [[استواری]] [[پناه]] نجستهاند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹</ref>.[[امام]] {{ع}} [[احترام]] به عالم را همانند [[احترام]] به [[پروردگار]] میداند و [[همنشینی]] و مؤانست با عالم و [[پیروی]] از او را جزو [[آیین]] [[دین]] بهشمار میآورد و موجب رسیدن به حسنات و از بین رفتن [[گناهان]] میداند. [[امام]] {{ع}} حتی [[کارگزار]] حکومتی خود را به [[همنشینی]]، مؤانست و [[گفتوگو]] با [[دانشمندان]] سفارش میکند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. از اینرو در [[نهج البلاغه]] و [[روایات]]، خصوصیات [[علمای راستین]] بیان شده است که در پرتو این رهنمودها معیار [[شناخت]] آنان بهدست میآید. برخی از این معیارها چنین است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 533-534.</ref>: | *[[اهل بیت]] {{عم}} بهویژه [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در این مورد بیاناتی دارند که میتواند چراغ راه برای شناختن [[علمای راستین]] باشد تا در پرتو [[تبعیت]] و [[پیروی]] از آنان (بهعنوان اصلی خدشهناپذیر) هر یک از [[مردمان]] بتوانند عالم حقیقی را تشخیص و تمیز دهند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در بیان [[علمای راستین]]، مَثَل آنان را در [[زمین]] همچون [[ستارگان]] [[آسمان]] میداند که [[مردم]] بهوسیله آنها در بیراهههای [[دنیا]] راه را بازمیشناسند. [[عظمت]] [[جایگاه]] عالم نزد [[امام]] {{ع}} نیز [[جایگاه]] ویژهای است، چنانکه دو رکعت [[نماز]] عالم را [[برتر]] از هفتاد رکعت [[نماز]] [[نادان]] میداند، زیرا عالم در مواجهه با آزمایشها و [[فتنهها]] به پشتوانه [[دانش]] خود میتواند سالم بماند، ولی فرد [[نادان]] اینگونه نیست. همچنین در [[نهج البلاغه]] خطاب به [[کمیل بن زیاد]] فرمود: (ای [[کمیل]]!) [[دلها]] چونان ظرفهایند و [[بهترین]] آنها نگهدارندهترین آنهاست. پس، هرچه میگویم بهخاطر بسپار. [[مردم]] سه دستهاند، عالمی ربانی و آموزندهای که در راه راست گام برمیدارد و سه دیگر، کسانی که از پی هر آواز میروند و با وزش هر باد به [[چپ و راست]] میل میکنند، از فروغ [[دانش]] بهرهور نشدهاند و به رکن [[استواری]] [[پناه]] نجستهاند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹</ref>.[[امام]] {{ع}} [[احترام]] به عالم را همانند [[احترام]] به [[پروردگار]] میداند و [[همنشینی]] و مؤانست با عالم و [[پیروی]] از او را جزو [[آیین]] [[دین]] بهشمار میآورد و موجب رسیدن به حسنات و از بین رفتن [[گناهان]] میداند. [[امام]] {{ع}} حتی [[کارگزار]] حکومتی خود را به [[همنشینی]]، مؤانست و [[گفتوگو]] با [[دانشمندان]] سفارش میکند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. از اینرو در [[نهج البلاغه]] و [[روایات]]، خصوصیات [[علمای راستین]] بیان شده است که در پرتو این رهنمودها معیار [[شناخت]] آنان بهدست میآید. برخی از این معیارها چنین است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 533-534.</ref>: | ||
===توصیف [[عالمان راستین]]=== | ===توصیف [[عالمان راستین]]=== | ||
*و (عالم [[راستین]]) جامه [[هوس]] دریده و [[دل]] از همه شسته و تنها به یک [[دل]] آرام [[دل]] سپرده است. پس، از کوردلی و همسویی بُلهوسان رسته، گنج [[هدایت]] و قفل مهلکه گشته، آگاهانه راه خود را یافته و سپس قاطعانه آن را پیموده، خط روشن خود را از میان کژراههها شناخته و از غوغای امواج خورشناک لغزشها [[سلامت]] به ساحل رسیده است. آری، او از میان همه دستاویزها، به محکمترین مطمئنترینِ آنها که [[راه خدا]] و [[اطاعت]] اوست دست یازیده و آن را فراچنگ آورده است. پس او به مرحله عالی [[یقین]] رسیده و حقایق [[دین]] برای او چون [[خورشید]] درخشیده است. عالم [[راستین]] بهراستی خود را وقف [[اهداف الهی]] کرده و در خطیرترین موقعیتها قرار گرفته که پاسخگویی به مشکلات و پرسشهاست. او مسائل فردی و [[اجتماعی]] را بر مبانی [[دین]] تطبیق میدهد و [[دستور]] میدهد و [[دستور]] [[الهی]] را اعلام میکند. او چراغ تاریکیها، [[آشکار]] کننده راه از [[چاه]] و...<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 534.</ref>. | *و (عالم [[راستین]]) جامه [[هوس]] دریده و [[دل]] از همه شسته و تنها به یک [[دل]] آرام [[دل]] سپرده است. پس، از کوردلی و همسویی بُلهوسان رسته، گنج [[هدایت]] و قفل مهلکه گشته، آگاهانه راه خود را یافته و سپس قاطعانه آن را پیموده، خط روشن خود را از میان کژراههها شناخته و از غوغای امواج خورشناک لغزشها [[سلامت]] به ساحل رسیده است. آری، او از میان همه دستاویزها، به محکمترین مطمئنترینِ آنها که [[راه خدا]] و [[اطاعت]] اوست دست یازیده و آن را فراچنگ آورده است. پس او به مرحله عالی [[یقین]] رسیده و حقایق [[دین]] برای او چون [[خورشید]] درخشیده است. عالم [[راستین]] بهراستی خود را وقف [[اهداف الهی]] کرده و در خطیرترین موقعیتها قرار گرفته که پاسخگویی به مشکلات و پرسشهاست. او مسائل فردی و [[اجتماعی]] را بر مبانی [[دین]] تطبیق میدهد و [[دستور]] میدهد و [[دستور]] [[الهی]] را اعلام میکند. او چراغ تاریکیها، [[آشکار]] کننده راه از [[چاه]] و...<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 534.</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
*[[عالمان راستین]] همواره از بروز [[اختلاف]] جلوگیری میکنند. [[امام علی]] {{ع}} در شرایط [[بحرانی]] پس از [[رحلت پیامبر اکرم]] {{صل}} [[حفظ وحدت جامعه]] را سرلوحه خویش قرارداد و از [[حق]] خویش برای جلوگیری از [[اختلاف]] و [[تفرقه]] بین [[امت]] گذشت. [[امام]] {{ع}} خود، میکنند و به انس و الفت و [[همنشینی]] با اقشار ضعیف [[جامعه]] مبادرت میورزند. در [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} آمده است که با [[فقرا]] به مجالست مینشست، گویی که فرقی میان خود و آنها قائل نیست. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} نیز بر این موضع مهم پای میفشرد، چنانکه خطاب به [[کارگزار]] خود که در مجلس اعیان (که [[فقرا]] را به آن راهی نبود) شرکت کرده بود، فرمود: هرگز نمیپنداشتم که تو [[دعوت]] مردمی را [[اجابت]] کنی که بینوایان را از در میرانند و توانگران را بر سفره مینشانند. بنگر که در خانه این کسان چه میخوری. هر چه را در [[حلال]] بودن آن [[تردید]] داری از دهان بیفکن و آنچه را که [[یقین]] داری از راه [[حلال]] به دست آمده است، تناول کن<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵</ref>. در ادامه فرمود: اگر بخواهم به عسل مصفا و مغز گندم و جامههای ابریشمین دست مییابم، ولی هیهات که [[هوای نفس]] بر من [[غلبه]] یابد و آزمندی من مرا به [[گزینش]] طعامها بکشد و حال آنکه در [[حجاز]] یا در یمامه [[بینوایی]] باشد که به یافتن قرص نانی [[امید]] ندارد و هرگز مزه سیری را نچشیده باشد؛ یا شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکمهایی گرسنه و جیگرهایی تشنه باشند... آیا به همین [[راضی]] باشم که مرا [[امیر المؤمنین]] گویند و با [[مردم]] در سختیهای روزگارشان مشارکت نداشته باشم یا در [[سختی]] [[زندگی]] مقتدایشان نشوم<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 535-536.</ref>. | *[[عالمان راستین]] همواره از بروز [[اختلاف]] جلوگیری میکنند. [[امام علی]] {{ع}} در شرایط [[بحرانی]] پس از [[رحلت پیامبر اکرم]] {{صل}} [[حفظ وحدت جامعه]] را سرلوحه خویش قرارداد و از [[حق]] خویش برای جلوگیری از [[اختلاف]] و [[تفرقه]] بین [[امت]] گذشت. [[امام]] {{ع}} خود، میکنند و به انس و الفت و [[همنشینی]] با اقشار ضعیف [[جامعه]] مبادرت میورزند. در [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} آمده است که با [[فقرا]] به مجالست مینشست، گویی که فرقی میان خود و آنها قائل نیست. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} نیز بر این موضع مهم پای میفشرد، چنانکه خطاب به [[کارگزار]] خود که در مجلس اعیان (که [[فقرا]] را به آن راهی نبود) شرکت کرده بود، فرمود: هرگز نمیپنداشتم که تو [[دعوت]] مردمی را [[اجابت]] کنی که بینوایان را از در میرانند و توانگران را بر سفره مینشانند. بنگر که در خانه این کسان چه میخوری. هر چه را در [[حلال]] بودن آن [[تردید]] داری از دهان بیفکن و آنچه را که [[یقین]] داری از راه [[حلال]] به دست آمده است، تناول کن<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵</ref>. در ادامه فرمود: اگر بخواهم به عسل مصفا و مغز گندم و جامههای ابریشمین دست مییابم، ولی هیهات که [[هوای نفس]] بر من [[غلبه]] یابد و آزمندی من مرا به [[گزینش]] طعامها بکشد و حال آنکه در [[حجاز]] یا در یمامه [[بینوایی]] باشد که به یافتن قرص نانی [[امید]] ندارد و هرگز مزه سیری را نچشیده باشد؛ یا شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکمهایی گرسنه و جیگرهایی تشنه باشند... آیا به همین [[راضی]] باشم که مرا [[امیر المؤمنین]] گویند و با [[مردم]] در سختیهای روزگارشان مشارکت نداشته باشم یا در [[سختی]] [[زندگی]] مقتدایشان نشوم<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 535-536.</ref>. | ||
*[[علمای راستین]] در میان [[مردم]] و همانند آنها رفتوآمد میکنند، با زبان و [[فهم]] آنها سخن میگویند و خود را چون تافتهای جدابافته نمیپندارند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 537.</ref>. | *[[علمای راستین]] در میان [[مردم]] و همانند آنها رفتوآمد میکنند، با زبان و [[فهم]] آنها سخن میگویند و خود را چون تافتهای جدابافته نمیپندارند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 537.</ref>. | ||
==عالم در فرهنگنامه آخرالزمان== | ==عالم در فرهنگنامه آخرالزمان== | ||
*عالم، عدل: در کتاب "[[ذخیره]]" و کتاب [[مناقب]] آمده که این دو نام از [[القاب حضرت مهدی]]{{ع}} است. یکی از ویژگیهای مهمی که به طور [[متواتر]] در [[روایات]] برای [[ظهور]] [[حضرت]] وارد شده است، [[عدل]] آن جناب است<ref>ر.ک: عدل.</ref>، در [[دعای ندبه]] نیز میخوانیم {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ}}<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۹۱.</ref>. | *عالم، عدل: در کتاب "[[ذخیره]]" و کتاب [[مناقب]] آمده که این دو نام از [[القاب حضرت مهدی]]{{ع}} است. یکی از ویژگیهای مهمی که به طور [[متواتر]] در [[روایات]] برای [[ظهور]] [[حضرت]] وارد شده است، [[عدل]] آن جناب است<ref>ر.ک: عدل.</ref>، در [[دعای ندبه]] نیز میخوانیم {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ}}<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۹۱.</ref>. |